این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط abdollah1990 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8872شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8873فرمایش(ع.ع.)کرده ای/سنت چيست ؟ عمل و رفتار رسول خدا
در چنين صورتي اولين جواب ما به آن فرد نادان، اين است که اگر مي خواهد سنت ونصي را نسخ کند، بايد سنت ونص صريح ديگري بياورد، وگرنه خدشه اي به سنت گذشته نيست.
فرمایش ما/سنت نزد شما یه تعریف دیگری داره درسته؟
از نگاه فقهاء شیعه، سنت هر آن چيزى است كه از پيامبر و اهل البیت علیهم السلام نقل شده،و گاهی آن را در مقابل بدعت به کار می برند.
http://wiki.ahlolbait.com/index.php/%D8%B3%D9%86%D8%AA
سنت در نزد محدثین قرون نخستین اهل سنت، به مفهوم آثار پیامبر(ص)، صحابه و تابعین بود که به آنان اصحاب اثر میگفتند و از زمان شافعی تا کنون سنت به قول و فعل و تقریر پیامبر اطلاق میشود اما در بین شیعه به قول و فعل و تقریر معصوم(ع) اطلاق میشود.[url=http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37468#_ftn8][8][/url”>
– مظفر، محمد رضا؛ اصول الفقه، قم، بوستان کتاب، 1415هـ ق، ج 2، ص 63
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=37468
که دروغ گفتی ونزد شما سنت یعنی افعال وکارهای معصومین!!!که14نفرند نزد شما وفقط رسول الله نیست(لعنه الله علی الکاذبین)وحالا بماند که در کتبتان احادیث اختلاف در روایات معصومین که هر حدیثی در کتب شیعیان روایتی بر ضد ان هم هست
http://www.youtube.com/watch?v=nRHUwGIuU1k
https://www.facebook.com/wesalhaq/posts/357624560961971?stream_ref=5
http://www.canliizle.in/X12SeE9LXoU_.html
http://videos.vietgiaitri.com/People/phim-video-clip-mp4-id.nRHUwGIuU1k.vgt
وهم چنین کتاب بسیار مفید گفت و گوهای عقلانی با شیعیان اثنی عشری5از استاد احمد الغامدی(نقدمصادر شیعیان)
http://www.aqeedeh.com/advance?search=%D8%B9%D9%82%D9%84%D8%A7%D9%86%DB%8C&target=all&type=OR
ومن از خوانندگان عزیز میخوام این کتاب را دانلود کنند ومطالعه کنندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8874فرمایش(ع.ع.)کرده ای/جناب abdollah1990 با اين وجود، باشد، فرض مي کنيم هارون صرفا سخنگوي موسي بود. نه وزير وجانشين او. حال پاسخ بده چرا بايد سخنگوي موسي با جعل الهي انتخاب شود و جانشين رسول خاتم با راي مردم.(تو که خودت را بيشتر گير انداختي)فرمایش ما/خب وزیر حضرت موسی با دعای ایشون انتخاب شد حالا سوال من از شما ایا ایه ای واضح داری که خداوند بگوید حضرت علی جانشین رسول الله است اگر هست؟هاتو برهانکم واگر نیست(لعنه الله علی الکاذبین) وبرادر عبدالله خودشان را گیر نینداختند بلکه شمایی که مثل خر تو گل گیر کردی ونمیتوانی ایه ی واضح بیاوری البته شاید در قران امام زمان وسوره ولایت!!!!!!اسم علی باشه!!!یا در قران هفده هزار ایه ای که کلینی از قول امام صادق میگه(اصول کافی ج2ص634)
فرمایش(ع.ع.)کرده ای/دوست عزيز بنده چند روز آينده در سفر هستم و امکان پاسخ دهي ندارم.پس عجله نکن و خوب مطالعه کن و سپس پاسخ بده .
سوال را بار ديگر طرح مي کنم. آيات قرآن صراحت دارد که سنت خداوند چنين است که تمامي کارگزاران انبياء از جانشين و شريک رسالت تا نقيب و فرمانده سپاه ايشان جعل الهي و مبعوث اويند. ( واين بيانگرجايگاه خاص انبياء است) حال آيا آيه اي وجود دارد که تصريح کرده باشد اين سنت خداوندبراي رسول گرامي اسلام نسخ شده است.(نعوذ بالله آيا شان حضرت محمد از ديگر انبياء کمتر بوده)
لطفا نص را بياوريد و با اگر و مگر جواب ندهيد. اگر نمي توانيد سکوت کنيد و آبروي خود را بيشتر نبريد.
فرمایش ما/ما از این چیزهایی که گفتی ایه قران در اثباتش داریم!!!!که شما در اوردن اسم ائمه درقران باز هم ناتوان!!!!!گفتم حضرت موسی که عصایشان تبدیل به ازدها شد وپیامبر هم چین کاری نکردند این دلیل بر پایین امدن جایگاه رسول الله میشود؟؟؟؟؟یا حضرت عیسی مردگان را زنده میکردند وپیامبر ص هم چین کاری نمیکردند ایا این دلیل بر پایین تر بودن مقام رسول الله از حضرت عیسی میشود؟؟؟؟؟؟
این چه برداشتهای احمقانه اییه از طرف شما!!!!!!!!!
فرمایش(ع.ع.)کرده ای/اتفاقا بر خلاف عقيده تو و پدرانت، نصب و جعل جانشين براي رسول خاتم از همه انبياء گذشته ، ضروري تر بود. چراکه اگر دين پيامبري تحريف مي شد و امتش بيراهه مي رفت، پيامبر بعدي براي هدايت مردم مي آمد ولي اگر دين رسول خاتم تحريف مي شد و امتش بيراهه ميرفت (که رفت) چه کسي بايد ايشان را هدايت مي کرد.(اميدوارم مثل پدرانت نگو يي “حسبنا کتاب الله” که اگر چنين بود و کتاب به تنهايي کافي بود،من و شما حداقل وضويمان شبيه هم بود.ضمنا رسول خدا نيز قرآن را در کنار عترتش موجب رستگاري نمي دانست)فرمایش ما/اتفاقا امت به بیراهه نرفت حرف امام معصومت را که قبول داری!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8875پس بخوان
امام علی ـ علیه السّلام ـ در سی سال پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ دو سال آن را در عصر خلافت ابی بکر و ده سال آن را که مصادف به خلافت عمر بود، سپری کردند. در این 12 سال نمیتوان گفت جنایتی از سوی صحابه و یا خلفا صورت گرفته باشد.[1]
در عصر ابی بکر و عمر هیچ گونه فسق و ظلمی علنی از سوی هیچ کس از بزرگان صحابه و فرزندانشان صورت گرفته بود و تقریبا سنت زمان پیامبر اجرا میشد و مسلمانان هنوز سنت پیامبر را حفظ کرده بودند و خلفا و بزرگان حکومتی هم که تقریبا مجری حکومت بودند جرأت هیچ گونه جنایتی و ارتکاب فسقی را به طور علنی نداشتند.
علی ـ علیه السّلام ـ هم برای حفظ کیان اسلام و برای زنده نگه داشتن درخت نونهال اسلام سکوت اختیار کردند، و از حق غصب شدة خویش دفاع نکردند حتی راضی به همکاری با خلفا شدند و ابی بکر و عمر هم از راهنماییهای حضرت علی ـ علیه السّلام ـ بهرهمند میشدند.[2]
. تحلیلی بر مواضع سیاسی علی بن ابوطالب پس از رحلت پیامبر تا قتل عثمان تألیف اصغر قائدان؛ 2. کتاب علی و زمامداران، اثر علی محمد میر جلیلی مراجعه کنید.
http://vahabiat.parsiblog.com/Posts/10/%D9%BE%D8%B1%D8%B3%D8%B4+3+-+%D8%A2%D9%8A%D8%A7+%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85+%D8%B9%D9%84%D9%8A(%D8%B9)+%D8%AF%D8%B1+%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1+%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA+%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%D8%AE%D9%84%D9%81%D8%A7+%D8%B3%DA%A9%D9%88%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%9F!/
در مورد دیگر مولی از این موضع تعبیر به «تسلیم » کرده است: «لقد علمتم انی احق الناس بهامن غیری و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین ولم یکن فیها جور الا علی خاصه التماسا لاجر ذلک و فضله و زهدا فیما تنافستموه من زخرفه و زبرجه; همانا می دانید که سزاوارتر از دیگران به خلافت منم به خدا سوگندتسلیم خواهم بود (بدانچه کردید گردن می نهم) تا هنگامی که اوضاع مسلمین به سامان بوده باشد و کسی را جز من ستمی نرسد و این کار را به خاطر آن انجام می دهم که ازاجر و پاداش اخروی بهره مند گردم و تا بی میلی خویش را در آنچه برای رسیدن به آن مسابقه گذارده اید یعنی دست یابی به زر و زیور دنیا، به اثبات رسانم »و می فرماید برای من مهم آن است که در جامعه اسلامی امنیت و آرامش حاکم بوده و نظام اسلامی سامان داشته باشد و در این راستاایثارگرانه همه محرومیت ها را به جان خریده و به همه آنچه دیگران برای آن سر وکله می شکنند بی اعتنا خواهم بود
http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/89/3397/15679?ParentID=82235شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8876هنگامی که دستگاه خلافت در مسائل سیاسی وپاره ای از مشکلات با بن بست روبرو می شد، امام – علیه السلام یگانه مشاور مورد اعتماد بود که با واقع بینی خاصی مشکلات را از سر راه آنان بر می داشت ومسیر کار را معین می کرد. برخی از این مشاوره ها در نهج البلاغه ودرکتابهای تاریخ نقل شده است
ابوسفیان در پیشنهاد خود وارد خانه حضرت علی – علیه السلام شد واشعاری چند در مدح آن حضرت سرود که ترجمه دو بیت آن به قرار زیر است: فرزندان هاشم! سکوت را بشکنید تا مردم، مخصوصا قبیله های تیم وعدی در حق مسلم شما چشم طمع ندوزند. امر خلافت مربوط به شما وبه سوی شماست وبرای آن جز حضرت علی کسی شایستگی ندارد. (6)ولی حضرت علی – علیه السلام به طور کنایه به نیت ناپاک او اشاره کرد وفرمود: «تو در پی کاری هستی که ما اهل آن نیستیم ».
طبری می نویسد:
علی او را ملامت کردوگفت: تو جز فتنه وآشوب هدف دیگری نداری. تو مدتها بدخواه اسلام بودی. مرا به نصیحت وپند وسواره وپیاده تو نیازی نیست. (7)
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/8630?ParentID=82235از مجموعه سخنان امام علىعليه السلام دو دليل اساسى براى اين سكوت مىتوان يافت؛ بدين شرح:
يك. حفظ وحدت جامعه نوپاى اسلامى: اگر امير المؤمنانعليه السلام براى ستاندن حق خويش به شمشير دست مىبرد، بىگمان، گروهى از روى ايمان و عقيده و پارهاى ديگر از سر انگيزههاى غير دينى، از وى جانبدارى مىكردند و آتش جنگى را شعلهور مىساختند؛ آتشى كه فرو نشاندن آن جز با پرداخت بهاى سنگين ممكن نمىگشت، و چه بسا منافقان داخلى و دشمنان خارجى فرصت را غنيمت شمرده، در پى خشكاندن ريشه اسلام برمىآمدند. از اين رو، امام عليه السلام بارها بر اين نكته تأكيد مىكرد كه سكوت و خانهنشينىاش براى آن است كه مبادا ميان مسلمانان اختلاف افتد و خونهاى بسيار بر زمين ريزد.)1
1- 53) ر. ك: الخوارزمى، الموفقبن احمد، المناقب، ص 254؛ ابنمزاحم، نصر، وقعة صفين، ص 91؛ السيد المرتضى، الشافى، ج 3، ص 243؛ العاملى النباطى، علىبن يونس، الصراط المستقيم، ج 3، ص 111؛ ابن ابىالحديد، شرح نهجالبلاغه، ج 1، ص 307؛ الشيخ المفيد، الارشاد، ج 1، ص .246
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8877فرمایش(ع.ع.) آخرت/ودرمورد حسبنا الله اشاره کرده بودیفرمایش ما/1- در وسائل الشيعه (18/78) از رسول خدا ص روايت شده كه فرمود: «ما وافق كتاب الله فخذوه، وما خالف كتاب الله فدعوه» آنچه را كه موافق كتاب خدا بود قبول كنيد، و آنچه را كه مخالف كتاب خدا بود رد كنيد.
2- وسائل در همان صفحه به نقل از كافي از امام صادق ؛ روايت كرده كه فرموده: «ما لم يوافق من الحديث القرآن فهو زخرف» هر حدیثی که موافق قرآن نباشد دروغی بیش نیست.
3- در اصول كافي (1/96) از حضرت رضا ؛ نقل شده كه فرمود: «إذا كانت الروايات مخالفة للقرآن كذّبتها» هر گاه روايات مخالف قرآن بود آنها را رد ميكنم. (يعني در حقيقت روايات مخالف با قرآن قابل قبول نيست).
اینها را هم دیده بودی تا حالا!!!!!!!!!!!
ودر اخر گفتی/
به خاکي نزن./ بازهم وقيحانه نوشته اي/ طبق برداشت احمقانه تو از آيه/ خوشم مي آيد حسابي عقده گشايي کردي. حدافل باعث شد دق نکني/ جواب ما به آن فرد نادان،/ لطفا از روي شکم حرف نزن.
ودر جواب همه ی اینها فقط میگویم/
وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا 63 الفرقان
موفق باشیدابن تیمیه72
a-s-n
m-r-v
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8885من میگم لعنه الله علی الکاذبین تو هم بگو آمین
چرا اولا این یه نوع دعاست
ودوما تو هم مصداقش هستی میدونی چرا؟؟؟
به خاطر این
اینجا خطاب به دوستمان به این ادرس ارجاع داده بودی
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1447
واونجا ع.ع. کردی خطاب به عبداللهی ابوبکر بن حسین(اما جنابعالی به عنوان ردیه نوشته بنده دو آدرس ارائه کرده اید، اولی که اصلا باز نمی شود و دومی مقاله ای است با عنوان” ابطال شبهه: بالاتر بودن امامت بر نبوت” .
جالب اینکه در آن مقاله نيز به هیچ عنوان ، عقیده بالاتر بودن مقام امام از نبی نقد نشده و فقط در مورد اینکه حضرت علی می تواند امام باشد یا نه ، شبهه افکنی گرديد
فرمایش ما /اتفاقاهردوتا لینک باز میشه وخیلی مربوط به موضوع مورد بحث تو هم هست(واون دو تا مقاله اینا بود
آیا امامت از نبوت بالاتر است؟
http://www.islamtxt.net/question/417
ابطال شبهه: بالاتر بودن امامت بر نبوت!
http://www.islamtxt.net/article/458
وهر دو تاش هم باز میشد اتفاقا که به دروغ گفتی یکیش باز نمیشه!!!!!!!!!!)
وباز ع.ع.کرده بودی/دوست عزيز شيعيان هرگز مقام امام را از انبيايي که خود به مقام امامت رسيده اند ( مانند حضرت ابراهيم و حضرت محمد) بالاتر نمي دانند.
فرمایش ما/پس اینج را هم ببین
که اخوند رافضی میگه(ما هیچ ابایی نداریم از اینکه بگوئیم حضرت علی بر تمام انبیاء حتی پیامبران اولوالعزم برتری دارد(نعوذ بالله)
که تو میگی ما اعتقاد نداریم
اما اخوند شیعه میگه ما هیچ ابایی ندارم که بگوئیم علی بر تمام انبیاءبرتری دارد!!!!!!!!!!
ودر آخر ما از شما سوال میکنیم که چرا اسم علی در قران نیامده واضح
تو میگی پیامبران پیشین نقیباشون را خدا تعیین میکرد وچون در مورد رسول الله نیامده که خدا بگه من تعیین نمیکنم پس شرایطش مثل انبیاء قبله!!!!!!!!!!
ومن میگم در قران هست که عصای حضرت موسی تبدیل به ازدها شد ویا حضرت عیسی مردگان را زنده میکرد
پس طبق نظر تو من هم میتوانم بگویم رسول الله هم باید همچین کاری بکنه چون الله نگفته توی رسول الله نمیتوانی این کار را انجام بدهی!!!!!!
واینکه بعضی از کارهای انبیاء پسشین بر اساس شرایط زمان خودشان بوده ورسول الله ان کارها را انجام نمیداد پس رسول الله مقامش پایین تر از بقیه انبیاءاست!!!!!طبق نتیجه گیری احمقانه شما؟؟؟؟؟؟؟
ابن تیمیه72
a-s-n
m-r-vشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8894نوشته اي:” شما بفرمائید خداوند در کجای قران با لفظ صریح گفته حضرت علی یا دوازده امام جانشینان پیامبر هستند”پاسخ:
والله پذيرش اينکه کسي بتواند آنقدر نفهم و کند ذهن باشد سخت است. بنده چندين بار گفتم من فعلا روي خلافت علي يا ابوبکر بحث نمي کنم . موضوع بحث کلي تري است. اصلا شايد در پايان برسيم به اينکه ابوبکر يا عمر يا حتي معاويه ، جانشين برحق رسول خدا است. فعلا موضوع اين است سنت خداوند در تعيين جانشينان انبياء چيست؟ واقعا متوجه نمي شوي يا خود را به ناداني زده اي.
پسر خوب بعد از اينکه تو خيره سري را کنار گذاشتي و اقرار کردي تعيين جانشين رسول خدا ،برطبق سنت خداوند جعل الهي است، به کمک هم به آيات و رواياتي که به مصاديق اين جانشيني اشاره دارد، مي پردازيم.اگر هم اين سنت خداوند را قبول نداري، نص صريح و آيه ديگري بياور و اين نص را رد کن.
نوشته اي:”سوال برادرabdollah1990کاملا واضحه اگه ایه ای که در ان اسم علی وائمه باشد بیار واگر نیست خفقان بگیری خیلی بهتره!!!!!”
پاسخ:
دوست بي ادب و نادان من ، تو نيز اگر نمي تواني آيه اي بياوري که خداوند سنت خود را در جعل جانشينان انبياء براي رسول خدا ،نسخ کرده سکوت کن.
نوشته اي:”حضرتش چون جانشین تعیین نکردند به خاطر این بود که اگر این کار را میکرد اون جانشین هر اشتباهی انجام میداد مردم قدرت انتقاد از او را نمیداشتند واو را عین پیامبر ص میدانستند.
پاسخ:
اولا: چرا چنين مصلحت انديشي خود خداوند نکرد که تمامي کارگزاران انبياء را خود جعل و مبعوث نمود.
ثانيا: ما در قرآن نص داريم، پس جايي براي مصلحت انديشي نيست.
ثالثا: کسي که به جايگاه جانشيني انبياء مي رسد از جنس انبياء بوده و از هرگونه خطايي پاک و مبرا است. همچنانکه هارون چنين بود. خليفه و جانشين پيامبر(ص) وظايفي دارد, از جمله تفسير و تبيين معصومانه دين و حفظ و نگهداري آن از گزند دشمنان .و لازمه چنين مسئوليت خطيري برخورداري از عصمت و علم خدادادي است. اتفاقا کليد مسئله همين است، اگر جانشين رسول خدا، از ناحيه خداوند تعيين و معرفي نگردد، مي تواند باعث انحراف دين شود.
رابعا: شما زير بار قبول هيچ خطا و اشتباهي حتي از خليفه منتخب مردم نمي رويد(اگر شما از ابوبکر وعمر اشتباهي سراغ داريد بفرماييد) پس مطمئن باشيد از جانشين منتخب خداوند و رسولش نيز اشتباهي نمي توانستيد ببينيد.
خامسا: شما که توجيه اجتهاد را براي اعمال صحابه داريد،براي جانشين برحق رسول خدا هم ، چنين توجيهاتي بياوريد.
سادسا: علي که امام و خليفه برحق بود، آيا در مدت خلافتش از او اشتباهي سر زد که اگر جانشين بلافصل رسول خدا مي شد، بايد نگران اشتباه ايشان مي شديم. حال فرض کن ما در مورد ايشان غلو و اشتباه مي کنيم، اين اشتباه ما که تقصير ايشان نيست.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8895نوشته اي:”میخواهی بحث را بپیچانی که حواس جمع است ودر مورد کلمه مولی تو همین سایت یه ع.ع.هایی کرده بودی
اینجا
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2011
که اینجا جواب دندان شکن شنیدی ازسنی مظلوم ایرانی اهل سنتم وبرادر حبیب
ودر اینجا
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1608
که اینجا هم جواب دندان شکن شنیدی از برادرmojahed-din
واینجا
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1602
که باز هم جواب دندان شکن شنیدی از برادر سیدناعمر!!!!!!!)پاسخ:
عدو شود سبب خير اگر خدا خواهد. خوانندگان محترم لطفا حتما به اين آدرسها رفته و مناظره را بخوانند وقضاوت نمايند که آيا اين وهابي راست مي گويد يا نه.
نوشته اي:”برادر عبدالله 1990حرفشان این بود موسی به خاطر لکنت زبان از خدا خواست تا هارون همراه او باشد ودر ادامه این حرفشان”
پاسخ:
آخر چرا اينقدر کند ذهني.؟!! اگر موسي هارون را فقط براي لکنتش مي خواست، مي فرمود خدايا هارون را سخنگوي من قرار بده، نه اينکه بفرمايد خدا يا هارون را وزير و شريکم قرار بده. ضمنا هارون قبل از اين دعا براي برطرف شدن لکنتش از خدا شفا خواسته بود. ( يکي بياد به اين وهابي اين موضوع ساده را حالي کند) همچنانکه اگر رسول خدا فقط دنبال دوستي با علي بود مي فرمود ، هرکه من حبيب اويم علي حبيب اوست.
نوشته اي:”آیا حضرت علی هم شریک رساندن پیام الهی بوده است ؟؟ آیه اش را بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود اینها سواله که دریغ از یک جواب از طرف شما!!!!!!!”
پاسخ:
اما دوست عزيز چند بار گفتم وباز تکرار مي کنم.بحث ما اصلا علي و ابوبکر وديگران نيست. فعلا يک بحث ريشه اي داريم. آيا براي تعيين جانشين رسول خدا ، اصحاب بايد به دنبال نصوص قرآني يا روايي مي رفتند که خدا و رسولش تعيين جانشين نموده باشد يا بايد خود شورا تشکيل مي دادند.(بنده مي گويم بايد به دنبال نصوص مي رفتند چراکه سنت خداوند جعل است تو مي گويي شورايي است، لطفا نص بياور)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8896نوشته اي:”سنت نزد شما یه تعریف دیگری داره درسته؟ از نگاه فقهاء شیعه، سنت هر آن چيزى است كه از پيامبر و اهل البیت علیهم السلام نقل شده،و گاهی آن را در مقابل بدعت به کار می برند. …”پاسخ:
مي گم به خاکي نزنيد براي همين است. باشد اصلا ما از سنت چيز غلطي برداشت مي کنيم . سوال اين است که شما که از سنت چيز درستي براشت مي کنيد ، چرا متوجه اين نمي شويد که جعل الهي جانشينان انبياء يک سنت الهي است، آن هم به تصريح قرآن.
نوشته اي:”خب وزیر حضرت موسی با دعای ایشون انتخاب شد حالا سوال من از شما ایا ایه ای واضح داری که خداوند بگوید حضرت علی جانشین رسول الله است اگر هست؟
پاسخ:
لطفا مطلب را درست درک کن. هارون ، فقط با دعاي موسي، وزير و جانشين او نشد، بلکه با دعاي موسي و جعل الهي ، جانشين او شد همچنانکه 12 نقيب او وهمچنين طالوت از فرماندهان سپاه يکي از پيامبران با جعل الهي به اين سمت مبعوث شدند.
حال آيا تو نيز نتيجه گيري مي کني که تعيين جانشينان انبياء از جمله رسول خدا بايد جعل الهي باشد. اين عقيده ريشه اي وکليدي است اگر بر روي آن صحه مي گذاري بگو تا ادامه دهيم .
نوشته اي:”ما از این چیزهایی که گفتی ایه قران در اثباتش داریم!!!!که شما در اوردن اسم ائمه درقران باز هم ناتوان!!!!!
پاسخ:
بگذار طوري بگويم شايد بالاخره مغزت تکاني بخورد و بفهمي من چه مي گويم. بنده اصلا دنبال اثبات علي نيستم. اصلا مي خواهم ابوبکر و عمر را اثبات کنم. و آن اينکه ابوبکر صديق! و عمر فاروق! نيازي به شورا نداشتند. چون جانشين رسول خدا بر اساس نص قرآن با جعل الهي تعيين مي گردد. و حتما آيه و يا نصي براي انتخاب آن دو وجود داشته است. تو فعلا اصل را قبول کن تا با هم بنشينيم و آن نصوص مربوط به جانشيني ابوبکر يا شايد علي را پيدا مي کنيم. پس فعلا جواب سوال را بده و به خاکي نزن.
نوشته اي: حضرت موسی که عصایشان تبدیل به ازدها شد وپیامبر هم چین کاری نکردند این دلیل بر پایین امدن جایگاه رسول الله میشود؟؟؟؟؟یا حضرت عیسی مردگان را زنده میکردند وپیامبر ص هم چین کاری نمیکردند ایا این دلیل بر پایین تر بودن مقام رسول الله از حضرت عیسی میشود؟
پاسخ:
اولا : مثالهاي مع الفارق نزن. اگررسول خدا چنين معجزاتي نداشت، دهها معجزه ديگر داشت. ثالثا: ما از يک سنت الهي صحبت مي کنيم. نه جزئيات معجزه و کيفيت آن. دقت کن که خداوند نزول وحي را براي انبياء فرموده و آنرا اصل مي داند،ولي ممکن است کيفيت آن براي هرنبي فرق کند. و اين خدشه اي به اصل نزول وحي نيست. براي جعل جانشين نيز چنين است. اگر مي گويي نه نص صريح بياور.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8897نوشته اي:”من میگم لعنه الله علی الکاذبین تو هم بگو آمین
اینجا خطاب به دوستمان به این ادرس ارجاع داده بودی
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1447
واونجا ع.ع. کردی خطاب به عبداللهی ابوبکر بن حسین(اما جنابعالی به عنوان ردیه نوشته بنده دو آدرس ارائه کرده اید، اولی که اصلا باز نمی شود و دومی مقاله ای است با عنوان” ابطال شبهه: بالاتر بودن امامت بر نبوت” .
جالب اینکه در آن مقاله نيز به هیچ عنوان ، عقیده بالاتر بودن مقام امام از نبی نقد نشده و فقط در مورد اینکه حضرت علی می تواند امام باشد یا نه ، شبهه افکنی گرديد
فرمایش ما /اتفاقاهردوتا لینک باز میشه وخیلی مربوط به موضوع مورد بحث تو هم هست(واون دو تا مقاله اینا بود
آیا امامت از نبوت بالاتر است؟http://www.islamtxt.net/question/417
ابطال شبهه: بالاتر بودن امامت بر نبوت!
http://www.islamtxt.net/article/458
وهر دو تاش هم باز میشد اتفاقا که به دروغ گفتی یکیش باز نمیشه!!!!!!!!!!)
——————————————-
پاسخ:
من هم موافقم. (((لعنه الله علی الکاذبین )))از دو آدرس فوق ، همچنان اولي خالي است و باز نمي شود.يعني
http://www.islamtxt.net/question/417
حقير عاجزانه از يکي از دوستان شيعه و يکي از دوستان اهل سنت خواهشمندم به اين آدرس بروند و بگويند آيا باز مي شود يا نه. در هر صورت براي بنده که باز نمي شود.( آخر چرا اين بحث را جلو کشيدي و همجا جواب نمي دهي. چرا مي خواهي بحث رامنحرف کني)
جناب ابن تيميه اگر مي تواني بحث را بدون حاشيه روي و وراجي در مسير خود ادامه دهي بفرماييد. وگرنه اگر بخواهي باز مطالب غير مرتبط بگويي شايد ديگر پاسخ تور راندهم و قضاوت را در همينجا به خوانندگان واگذار نمايم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8899بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
جناب ررو
شما بر چه اساسی و با چه مجوز منصوصی برای خاتم انبیا قائل به لزوم نصب جانشین می شوید؟در صورت وجود نص در این مورد بفرمائید ما هم بهره مند شویم.
آیا شما متوجه تفاوت نبوت انبیای ما قبل رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با نبوت اتم و اکمل ایشان نیستید؟
جانشینی و جعل الهی آن در مورد انبیای ماقبل مصرح و معقول است ولی در مورد خاتم الانبیا ختم نبوت و اکمال دین و اتمام نعمت و تعیین دین مبین اسلام مگر جایی و لزومی برای جعل جانشینی می گذارد.
پر واضح است بیمار دلان و کج فهمان و خائنین و منحرفین، بسته به نیات کثیره و غیر الهی خود با قیاس های باطلی از جمله آنچه در مضمون مذکورات فوق پیداست با بدعت و تجاهل به ختم نبوت امر لزوم جانشینی را بر خود و جماعت تحت نفوذ خود مشتبه کرده اند.
کدام مسلمان موحدی ادعای عصمت و عدم ارتکاب اشتباه ائمه و خلفا را داشته؟چرا قیاس به نفس می کنید؟.این مدعی تشیع و فرقه های ضد دینی امثال آنان هستند که چنین مستمسکات باطلی برای توجیه اباطیل منتسبه به این بزرگواران را به توهم آورده اند و از فهم حقیقت روشن امکان وقوع خطا در کنش و نقل را از بن عامدانه و جاهلانه خود را محروم می کنند.
با ورود در وادی منقولات محتمل بر خطاهای متعدد در صورت عدم بصیرت لازم در آنچه در پیش روی داریم و تظاهر به عدم توانایی فهم حقیقت دین همان راهی را طی می کنیم که مشرکین و کفار و هر دشمن دین و خدا بر خود و تابعینش ترسیم کرده و به تبع آن موجبات ضلالت و ادبار خود را به دست خود فراهم کردند.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8906اینکه گفته ای (لطفا مطلب را درست درک کن. هارون ، فقط با دعاي موسي، وزير و جانشين او نشد، بلکه با دعاي موسي و جعل الهي ، جانشين او شد)اولا : هارون جانشین پس از فوت موسی نبود .
دوما :برای هیچ پیامبری پس از فوت آن از طرف خداوند جانشین معصوم تعیین نشده و فقط پیامبر بعدی مبعوث شده.
اینکه گفته ای (حال آيا تو نيز نتيجه گيري مي کني که تعيين جانشينان انبياء از جمله رسول خدا بايد جعل الهي باشد. اين عقيده ريشه اي وکليدي است اگر بر روي آن صحه مي گذاري بگو تا ادامه دهيم .)
برادرم اولا : برای هیچ پیامبری پس از فوت آن از طرف خداوند جانشین معصوم تعیین نشده و فقط پیامبر بعدی مبعوث شده.
دوما : اگر برای پس از فوت پیامبر اسلام از طرف خداوند جانشین تعیین شده است ایات آن را بگذار تا درغگو و کذاب رسوا شود .
اینکه گفته ای (. چون جانشين رسول خدا بر اساس نص قرآن با جعل الهي تعيين مي گردد.)
برادرم خداوند وقتی کسی را رسوا کند بدست خودش رسوا می کند .
اولا : ایه ی نصی که جانشین پس از فوت پیامبر اسلام را با جعل الهی تعیین می کند بگذار . تا درغگو و کذاب رسوا شود .
و اینکه گفته ای (. تو فعلا اصل را قبول کن تا با هم بنشينيم و آن نصوص مربوط به جانشيني ابوبکر يا شايد علي را پيدا مي کنيم.)
برادرم اصلی که جانشینی منصوص پس از فوت پیامبر را مشخص کند در قران وجود ندارد .
و اگر وجود دارد بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8907اینکه گفته ای (اگر موسي هارون را فقط براي لکنتش مي خواست، مي فرمود خدايا هارون را سخنگوي من قرار بده، نه اينکه بفرمايد خدا يا هارون را وزير و شريکم قرار بده)برادرم اولا : ایه قران مشخص است و خواسته ی موسی هم مشخص است که برای چه مطلبی از خداوند خواست که هارون وزیرش باشد .
دوما : موسی نخواست که جانشین پس از فوتش باشد .
سوما : شما چرا وقتی از امت اسلام بحث می شود به موضوع امتهای گذشته متوسل می شوید ؟؟ که ربطی به موضوع پس از فوت پیامبر اسلام ندارد چون خاتم النبیین می باشد .
اینکه گفته ای ((ضمنا هارون قبل از اين دعا براي برطرف شدن لکنتش از خدا شفا خواسته بود.)
برادرم همانطوری که پیامبر اسلام هم دعا کرد و قبول نشد و خداوند در ایه ی (اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَن يَغْفِرَ اللَّـهُ لَهُمْ) (80 توبه) دعای برطرف شدن لکنت زبان موسی هم قبول نشد .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8908اینکه گفته ای (. فعلا موضوع اين است سنت خداوند در تعيين جانشينان انبياء چيست؟)برادرم خواهشمندم شما خود را به نادانی نزن . و مغلطه بازی نکن و تعیین موضوع نکن .
سوال اولیه من خیلی واضح و روشن است . اثبات امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر با ایات قران می باشد .
اینکه گفته ای (اولا: چرا چنين مصلحت انديشي خود خداوند نکرد که تمامي کارگزاران انبياء را خود جعل و مبعوث نمود.)
برای هیچ پیامبری پس از فوت آن از طرف خداوند جانشین معصوم تعیین نشده و فقط پیامبر بعدی مبعوث شده و حتی بعد از حضرت عیسی 600 سال هیچ جانشینی تا زمان مبعوث شدن پیامبر اسلام تعیین نشده است .
و اگر می خواهی مطلب بگذاری حتما مرتبط با موضوع سوال اولیه باشد .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
در روایت است که هارون مستقیما با وحی سروکار نداشته و کتابی برای او نازل نشده ولی در حقیقت پیغمبری بوده که از موسی پیغمبر تبعیت می کرد و در موقع غیبت حضرت موسی و رفتن او به کوه طور جانشین و وصی او بود.
در قرآن کریم هیچ مسئله ای که مخصوص به آن جناب باشد نیامده مگر همان جانشینی او برای برادرش در آن چهل روزی که موسی پیامبر به “میقات” رفته بود.
http://www.beytoote.com/religious/bozorgan-din/part2-life-harun.html
هارون برادر حضرت موسی و از آن حضرت بزرگتر بود. همانند موسی، پیامبر و در همه مواطن با برادرش همگام بود.
در روایت است که هارون مستقیما با وحی سر و کار نداشته و کتابی بهسویش نازل نشده است و در حقیقت، پیامبری بوده که از حضرت موسی تبعیت میکرده و در مواقع غیبت موسی به دلیل رفتن به کوه طور جانشین او بوده است.
موسی او را وصی و جانشین خود ساخته بود؛ ولی قبل از برادر از دنیا رفت؛ لذا موسی دیگری را به جایش برگزید.
قرآن مجید، هارون را به صفات نیکی همانند محسن، صالح، فاضل، برگزیده خدا، هدایتیافته و باایمان میستاید.
منابع: المیزان، ج 43، ص 43 و 39.
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d8%ad%d8%b6%d8%b1%d8%aa+%d9%87%d8%a7%d8%b1%d9%88%d9%86+%d8%b9%d9%84%db%8c%d9%87+%d8%a7%d9%84%d8%b3%d9%84%d8%a7%d9%85&SSOReturnPage=Check&Rand=0
که فکر کنم کافی باشه همین قدر برات
فرمایش(ع.ع.)کرده ای/ثانيا: ما در تاريخ اسلام هم ابهامات زيادي داريم، مثلا حتي در تاريخ تولد و وفات رسول خدا نيز ترديد داريم، چه برسد به اينکه به قطع و يقين قبول کنيم هارون قبل از موسي فوت کرده است.
فرمایش ما/اختلاف در تاریخ تولد پیامبر ص درست است ولی ایا کسی در این هم اختلاف دارد که مثلا رسول الله ص زودتر از حضرت فاطمه فوت کردند؟اختلاف در تاریخ تولد یک شخص را با اختلاف در زمان فوت دو نفر قاطی پاتی کردی که باز هم حواس جمع است!!!!