این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط abdollah1990 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8736شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8743مسئولين محترم سايت چرا پاسخهايم از آخر به اول درج شده. آيا سايت مشکل دارد. لطفا اگر مقدور بود به ترتيب گذاشته شود. با تشکرشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8765اینکه گفته ای (جناب abdollah1990 با اين وجود، باشد، فرض مي کنيم هارون صرفا سخنگوي موسي بود. نه وزير وجانشين او.)
برادرم وقتی خداوند کسی را بخواهد رسوا کند به دست خودش رسوا می کند .
شما در کامنت پایین گفته ای (. ثانيا: هارون که وزير و جانشين موسي گرديد بعد از موسي نيز همچنان جانشين او بود.)
برادرم بی سوادی خودت را و ناقص العقلی خودت را مشخص کرده ای !!!
شما هنوز نمیدانی که هارون قبل از موسی فوت کرده چرا وارد بحث های مذهبی می شوی ؟؟
ان شا الله در این چند روزی که نیستی یک کمی به سوادت بیافزایی .
اینکه گفته ای (سنت خداوند چنين است که تمامي کارگزاران انبياء از جانشين)
برادرم شما جانشین پیامبر اسلام پس از فوت را با سنت خداوند و با ایات قران برایم روشن کن .
و بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8766اینکه گفته ای (و همچنين گره گشايي از زبانش دعا کرده بود)برادرم من هم گفته بودم که موسی به لحاظ اینکه لکنت زبان داشت از خداوند خواست که برادرش برای ابلاغ رسالت همکار او باشد .
(وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ) (17 یس)
و اینکه گفته ای (و او را شريك كارم گردان .)
برادرم اولا : آیا حضرت علی هم شریک رساندن پیام الهی بوده است ؟؟
آیه اش را بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
دوما : هارون برای زمان زنده بودن موسی بوده است نه جانشین برای پس از فوتش .
البته چون شما سواد نداری و نمی فهمی که هارون قبل از موسی فوت کرده است فهم آن برای شما مشکل است .
همانطور که خودت فرموده ای (واقعا سکوت بهتر از اين نبود که نمیدانی هارون قبل از موسی فوت کرده است . و سخيف نبود)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8767اینکه گفته ای (لطفا از روي شکم حرف نزن. اولا : به چه علت اگر رسول خدا براي خود تعيين جانشين مي کرد، ملازم بود با ادامه وحي.)برادرم این شما هستید که به خاطر اینکه شکم خود را سیر کنید و مردم بیچاره را جیبشان را خالی کنید و مقبره و گنبد و بارگاه می سازید .
و عوام فریبنی می کنید .
اگر قران را مطالعه می کردید .
(مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)
(وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ )
و چون از قران فراری هستید هنوز نمیدانید وظیفه ی پیامبر چه می باشد و چرا نمی تواند برای خودش جانشین تعیین کند .
و اینکه گفته ای (ثانيا: هارون که وزير و جانشين موسي گرديد بعد از موسي نيز همچنان جانشين او بود.)
برادرم بی سوادی خودت را و ناقص العقلی خودت را مشخص کرده ای !!!
شما هنوز نمیدانی که هارون قبل از موسی فوت کرده چرا وارد بحث های مذهبی می شوی ؟؟
ان شا الله در این چند روزی که نیستی یک کمی به سوادت بیافزایی .
اینکه گفته ای (اينکه چرا خداوند نام جانشينان رسول خدا وتعداد آنها را بطور صريح در قرآن نياورد را بگذار در جايش خواهيم پرداخت.)
برادرم حواسم جمع است و نمی توانی من را فریب بدهی .
اصل موضوع اثبات جانشین رسول خدا و تعداد آنها با آیات قران است .
و چرا از پاسخ دادن فرار می کنی ؟؟
من قضاوت را به خوانندگان محترم واگذار می کنم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8768اینکه گفته ای (جناب abdollah1990 مگر بنا نبود حرفهاي بي ربط وصدتا يک غاز زده نشود و تراوشان وتوهمات ذهني ارائه نگردد.)برادرم من این گفته شما (ثانيا: هارون که وزير و جانشين موسي گرديد بعد از موسي نيز همچنان جانشين او بود.) را گذاشتم تا خوانندگان قضاوت کنند چه کسی حرف های بی ربط و صد من بک غاز میزند و توهمات ذهنی ارائه می کند .
اینکه گفته ای (مگر خودت در سوال به اصطلاح کمرشکن خود، نگفتي با نصوص و آيات بايد موضوع اثبات شود. پس چرا خودت در اولين قدم ،هيچ نصي از قرآن نياوردي که جانشين پيامبر بايد چگونه انتخاب شود،)
من چندین بار در قسمتهای مختلف توضیح دادم خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست خلافت سرپرستی و اداره امور افراد یک سرزمین می باشد که به روشهای مختلف هر زمانی با امکانات و روشها و رسم رسوم ان زمان شخصی به خلافت می رسد و اگر خلافت را منصوص الهی می دانستیم پس باید علمای اهل سنت می گفتند اصول دین توحید ، نبوت ، معاد و خلافت می باشد در حالیکه همه اهل سنت به سه اصل اعتقاد دارند توحید ، نبوت ومعاد و چون پاسخ روشن و مستند از قران به اصل امامت منصوب الهی 12 امام پس از فوت پیامبر ندارید دیگران را به دروغ متهم می کنید به چیزی که قبول ندارند .
و همچنین حضرت علی در نامه 6 نهج البلاغه امامت را الهی نمی دانست و انحصارا در اختیار شورای مهاجرین و انصار می دانست (اِنَّمَا الشُّورى لِلْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ) و هرکه را آنها انتخاب می کردند قبول داشت (فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً ) و بالاتر از آن رضایت خدا را در انتخاب شورای مهاجرین و انصار می دانست (كانَ ذلِكَ لِلّهِ رِضًى) .
و به گفته ی شما هرچه را معصوم بگوید برای پیروانش حجت است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8769اینکه گفته ای (دوست عزيز اصلا نگران نباش. شايد در پايان بحث رسيديم به اينکه ابوبکر و عمر جانشين برحق رسول خدا بودند و امام شيعه هيچ جايگاهي ندارند .)برادرم ما که ادعای منصوص بودن الهی خلافت ابوبکر و عمر و عثمان را نداریم و شما که ادعای امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر هستید با آیات قران ثابت کنید .
البینه علی المدعی.
و اینکه گفته ای (بنده آن مقاله را مدتها پيش ، نوشتم)
برادرم در مقاله هم این تراوشات ذهنی و از روی شکم نوشتی (ثانيا: هارون که وزير و جانشين موسي گرديد بعد از موسي نيز همچنان جانشين او بود.) تا همه بدانند که علامه دهری !!
واقعا سکوت بهتر از اين نبود که نمیدانی هارون قبل از موسی فوت کرده است . و سخيف نبود
و اینکه گفته ای (مگر من از کتب يهود براي تو سند آوردم!!)
برادرم شما موضوع جانشینی را قیاس کردی .
و من هم پاسخ شما را داده ام .
و خواهشمندم اگر دو مرتبه خواستی مطالب بگذاری اولا مرتبط با موضوع سوال اولیه باشد .
دوما : با چند نفر با سواد مشوره کن و بیشتر از این خودت را رسوا نکن .
من قضاوت را به خوانندگان محترم واگذار می کنم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8858جناب abdollah1990 چندين بار نوشتي :
بی سوادی خودت را و ناقص العقلی خودت را مشخص کرده ای !!!
شما سواد نداری و نمی فهمی که هارون قبل از موسی فوت کرده است فهم آن برای شما مشکل است .پاسخ:
اولا: خوشم مي آيد حسابي عقده گشايي کردي. حدافل باعث شد دق نکني. ولي دوست عزيز مگر تو با عقل و استدلال خودت فهميدي که هارون قبل از موسي فوت کرد که مي گويي من عقلم نمي رسد و ناقص العقلم و فهم آن برايم مشکل است که هارون پيش از موسي مرده است!!
تو جمله اي را جايي خواندي يا شنيدي که هارون قبل از موسي مرده و من آن جمله را نخواندم يا نشنيدم يا در کتاب غير معتبر ،برعکس، خواندم .لااقل ديگر بلغور نکن که شيعه به داستان يهود مستمسک مي شود چون ريشه در يهود دارد . مي بيني که من از موسي ويهود آن چه را مي دانم که در قرآن آمده نه بيشتر .
ثانيا: ما در تاريخ اسلام هم ابهامات زيادي داريم، مثلا حتي در تاريخ تولد و وفات رسول خدا نيز ترديد داريم، چه برسد به اينکه به قطع و يقين قبول کنيم هارون قبل از موسي فوت کرده است.
ثالثا: باشد . چون اغلب کتب نوشته اند که هارون قبل از موسي فوت کرده ، ما فعلا آن را قبول مي کنيم. ولي خيلي ذوق نکن. چراکه چيزي عوض نمي شود. مگر زماني که موسي هارون را وزير و شريک رسالت خود مي کرد، از هارون تعهد گرفته بود که قبل از او بميرد تا بعد از مرگش ديگر شريک و جانشين او نباشد!!
رابعا: عهد شراکت هارون در رسالت موسي را خداوند امضاء کرد. آخر کدام عهد شراکتي است که با مرگ يکي ، حق ديگري و مسئوليت او باطل مي شود. پس به چه دليلي اگر موسي قبل از هارون فوت مي کرد، هارون ديگر حق ومسئوليتي نداشت.
بگذار طورديگري بگويم شايد بالاخره ميخ در سنگ فرو برود.
سنت چيست ؟ عمل و رفتار رسول خدا . مثلا رسول خدا تشريع کرد و به اصحاب ياد داد که در آخر نماز بگويند( السلام علیک ایها النبی و رحمه الله و برکاته )حال ما مي توانيم بگوييم که اين مختص به زماني بود که رسول خدا در قيد حيات بودند، چون در آن موقع رسول خدا حضور داشت و سلام به ايشان، معني داشت پس اکنون ديگر چنين کاري منسوخ است؟قطعا خير. اصلا اگر کسي بخواهد با سنت چنين کند چه چيزي از مذهب مي ماند.
در چنين صورتي اولين جواب ما به آن فرد نادان، اين است که اگر مي خواهد سنت ونصي را نسخ کند، بايد سنت ونص صريح ديگري بياورد، وگرنه خدشه اي به سنت گذشته نيست.
دوست عزيز،عمل ما بايد هميشه دقيقا مطابق با سنت و عمل رسول خدا باشد، واگر فردي ادعا کند که مثلا فلان سنت ، بعد از پيامبر نسخ مي شود بايد براي ادعاي خود نص صريح بياورد نه اينکه ما براي ادامه سنن ، نص بياوريم .
حال برسيم به موضوع بحث .آيا عمل خداوند بيانگر سنت اوهست؟ بله
آيا سنت خداونمد چنين نيست که تمامي کارگزاران انبياء،از جانشين وشريک تا نقيب و حتي فرمانده لشکر انبياء را خود جعل و مبعوث نمايد؟ بله چنين است.
حال آيا شما نصي داريد که خداوند اين سنت را براي رسول اکرم نسخ کرده باشد؟اگر داري بسم الله ارائه کن . اگر نداري به چه حقي آن را رد مي کنيد.( آيا متوجه مي شوي يا باز مي خواهي خود را به تحميق بزني)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8859بازهم وقيحانه نوشته اي:” موسی به لحاظ اینکه لکنت زبان داشت از خداوند خواست که برادرش برای ابلاغ رسالت همکار او باشد ”پاسخ:
اولا: همانطور که پيشتر گفتم و تو البته نخواستي بفهمي ، موسي براي لکنت خود، قبلا دعا کرده بود (واحلل عقده من لسانى ) پس ديگر چه حاجتي داشت که باز براي لکنتش ،هارون را به کمک بخواهد مگر از برآورده شدن دعايش نا اميد بود!!
ثانيا: درد همين است. شما مي گوييد موسي از واژه وزير و شريک استفاده کرده ولي منظورش سخنگو بود . همچنانکه مي گوييد منظور رسول خدا در واقعه غدير ، دوستي است ولي از واژه مولي که معناي اصلي آن سرپرستي است استفاده کرده است!! آخر خوش انصافها چرا در مذهب شما انبياء آنقدر بي فکر و نا آشنا به واژگان هستند!!
نوشته اي :” اینکه گفته ای (و او را شريك كارم گردان .)
برادرم اولا : آیا حضرت علی هم شریک رساندن پیام الهی بوده است ؟؟پاسخ:
خير ، طبق برداشت احمقانه تو از آيه ،رسول اکرم مانند موسي لکنت داشت لذا فرمود:مثل علي به من مانند هارون است به موسي!! يعني علي سخنگوي من الکن است!!!!
نوشته اي:”اگر قران را مطالعه می کردید .
(مَّا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ)
(وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ )
و چون از قران فراری هستید هنوز نمیدانید وظیفه ی پیامبر چه می باشد و چرا نمی تواند برای خودش جانشین تعیین کند ”پاسخ:
اولا : آيا وظيفه موسي ابلاغ نبود. پس چرا براي خود وزير و شريک تعيين کرد. ثانيا: دوباره سوال مي کنم اگر وظيفه رسول خدا ،فقط پيام رساني بود، پس کودتاچيان در سقيفه چه مي کردند؟ داشتند مسئوليت پيام رساني پيامبر رابه ابوبکر و عمر واگذار مي کردند!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8860نوشته اي :”من چندین بار در قسمتهای مختلف توضیح دادم خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست .”پاسخ:
آخر چرا اين چيزها را به خدا ياد نمي دهي !! اگر خدا مي دانست که جانشيني هيچ اندر هيچ است! در نصب جانشين و شريک موسي و نقيبهاي دين و يا لااقل در نصب فرماندهان لشکر انبياء آنقدر دخالت نمي کرد !! شايد هم منظورت اين است که نعوذبالله دين اسلام و نبي اکرم ارزش اين را ندارد که خداوند در تعيين جانشين رسول خدا دخالت کند.
دوست عزيز اصلا باشد خلافت کمترين چيز .اصلا هيچ . ولي نص قرآن به ما ياد مي دهد که در اين چيز بي ارزش ،خداوند دخالت کرده و آن را جعل الهي مي داند آيا واقعا متوجه نمي شوي يا خود را به ناداني زده اي.
نوشته اي: خواهشمندم اگر دو مرتبه خواستی مطالب بگذاری اولا مرتبط با موضوع سوال اولیه باشد .
پاسخ:
موافقم . بنده که در اولين کامنت خود فقط سوال شما را کلي تر پرسيدم تا برسيم به مصاديق . دوباره آن را تکرار مي کنم . پس لطفا حاشيه روي نکن. و به خاکي نزن.
آيا طبق آيات قرآن، سنت خداوند، نصب کارگزاران انبياء از جانشين وشريک تا نقيب و فرمانده لشکر است يا نه؟ اگر جواب مثبت است که قطعا چنين است، آيا به رسول اکرم که رسيد خداوند از اين سنت خود دست برداشت، اگر نظر شما چنين است، لطفا نص صريح بياور.واضح است که اگر نتواني نص صريحي بياوري حق نداري نص صريح را رد کني. پس فعلا يا اين راقبول کن يا با نص صريح ديگر( نه با اگر ومگر)آن را رد کن تا برسيم به ادامه بحث.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8867بسمه تعالی
با سلام خدمت دست اندرکاران سایت اسلام تکس ودوستان عزیز
وجناب عرعردبلیوسی abdollah1990
که اینجا هم ع..ع..هایی کرده که انشاءالله بی پاسخ نخواهد ماند
البته با کسب اجازه از برادر abdollah1990
فرمایش (ع.ع.)کرده ای/آخر چرا اين چيزها را به خدا ياد نمي دهي !! اگر خدا مي دانست که جانشيني هيچ اندر هيچ است! در نصب جانشين و شريک موسي و نقيبهاي دين و يا لااقل در نصب فرماندهان لشکر انبياء آنقدر دخالت نمي کرد !!
فرمایش ما/شما بفرمائید خداوند در کجای قران با لفظ صریح گفته حضرت علی یا دوازده امام جانشینان پیامبر هستندخدایی که علی را معرفی کرده باشد به عنوان جانشین وجود دارد؟هاتو برهانکم(ایه بیار که واضح گفته باشد علی جانشین پیامبر است
نه اینکه این ایات را بیاوری اولی الامر-انما ولیکم الله-ایه تبلیغ-جاعلک للناس اماما-و…….وتاویل بکنی!!!تاویلی که به درد ……….بخوره!!!!!وسوال برادرabdollah1990کاملا واضحه اگه ایه ای که در ان اسم علی وائمه باشد بیار واگر نیست خفقان بگیری خیلی بهتره!!!!!حداقل ارزش ائمه شما از مورچه ای که با حضرت سلیمان صحبت کرد وشتر حضرت صالح وگوساله سامری بیشتره دیگه درسته؟
واضح باشد اسم علی در قران مثل سوره تبت که اسم ابی لهب واضح امده/شاید حرف شما که میگوئید سوره ولایت از قران حذف شده باشد درست باشد وواقعا قران تحریف شده(فصل الخطاب فی اثبات تحریف کتاب رب الارباب نوری طبرسی صاحب مستدرک الوسایل-ویا تو قران هفده هزار ایه ای باشه اسم علی(اصول کافی ج2ص634
فرمایش(ع.ع.)کرده ای/آيا طبق آيات قرآن، سنت خداوند، نصب کارگزاران انبياء از جانشين وشريک تا نقيب و فرمانده لشکر است يا نه؟ اگر جواب مثبت است که قطعا چنين است، آيا به رسول اکرم که رسيد خداوند از اين سنت خود دست برداشت
، اگر نظر شما چنين است، لطفا نص صريح بياور.واضح است که اگر نتواني نص صريحي بياوري حق نداري نص صريح را رد کني. پس فعلا يا اين راقبول کن يا با نص صريح ديگر( نه با اگر ومگر)آن را رد کن تا برسيم به ادامه بحث.
فرمایش ما/گفتی برسیم به ادامه بحث(عجب فرار روبه جلویی)
همین جا وایستا من ازت سوال میکنم چون حضرت موسی عصایش تبدیل به ازدها شد یا حضرت عیسی مردگان را زنده میکرد پس پیامبر هم باید همین کارها را میکرد؟خب معلومه خیر
وحضرتش چون جانشین تعیین نکردند به خاطر این بود که اگر این کار را میکرد اون جانشین هر اشتباهی انجام میداد مردم قدرت انتقاد از او را نمیداشتند واو را عین پیامبر ص میدانستند(چه بسا شما همین اعتقاد را دارید متاسفانه یا حضرت علی را از کل انبیاءاولوالعزم هم برتر میدانید نعوذ بالله
اینجا را نگاه کن معمم رافضی چی میگوید (ماهیچ ابایی نداریم از اینکه بگوئیم حضرت علی بر تمام انبیاءحتی انبیاء اولوالعزم به جز رسول الله ص برتری دارد!!!!!!!!!!!!!!!!نعوذ بالله)
http://www.youtube.com/watch?v=tuk-_qodSPk(شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8868فرمایش(ع.ع.)کرده ای/ثانيا: درد همين است. شما مي گوييد موسي از واژه وزير و شريک استفاده کرده ولي منظورش سخنگو بود . همچنانکه مي گوييد منظور رسول خدا در واقعه غدير ، دوستي است ولي از واژه مولي که معناي اصلي آن سرپرستي است استفاده کرده است!! آخر خوش انصافها چرا در مذهب شما انبياء آنقدر بي فکر و نا آشنا به واژگان هستند!!
فرمایش ما/میخواهی بحث را بپیچانی که حواس جمع است ودر مورد کلمه مولی تو همین سایت یه ع.ع.هایی کرده بودی
اینجا
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2011
که اینجا جواب دندان شکن شنیدی ازسنی مظلوم ایرانی اهل سنتم وبرادر حبیب
ودر اینجا
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1608
که اینجا هم جواب دندان شکن شنیدی از برادرmojahed-din
واینجا
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1602
که باز هم جواب دندان شکن شنیدی از برادر سیدناعمر!!!!!!!)
فرمایش(ع.ع.)کرده ای/طبق برداشت احمقانه تو از آيه ،رسول اکرم مانند موسي لکنت داشت لذا فرمود:مثل علي به من مانند هارون است به موسي!! يعني علي سخنگوي من الکن است!!!!
فرمایش ما/برادر عبدالله 1990حرفشان این بود موسی به خاطر لکنت زبان از خدا خواست تا هارون همراه او باشد ودر ادامه این حرفشانآیا حضرت علی هم شریک رساندن پیام الهی بوده است ؟؟
آیه اش را بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود
اینها سواله که دریغ از یک جواب از طرف شما!!!!!!!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8869فرمایش(ع.ع.)کرده اب/آيا وظيفه موسي ابلاغ نبود. پس چرا براي خود وزير و شريک تعيين کرد. ثانيا: دوباره سوال مي کنم اگر وظيفه رسول خدا ،فقط پيام رساني بود، پس کودتاچيان در سقيفه چه مي کردند؟ داشتند مسئوليت پيام رساني پيامبر رابه ابوبکر و عمر واگذار مي کردند!!فرمایش ما /حضرت علي مي فرمايد: (( در حكم خداوند و دين اسلام بر عموم مسلمين واجب است بعد از اينكه امام و پيشواي آنان مرد يا كشته شد… هيچ عملي انجام ندهند و به هيچ كاري دست نزنند و قدمي به جلو بر ندارند پيش از آنكه براي خودشان پيشوايي عفيف، دانشمند، خدا ترس و آشنا به قضا و سنت انتخاب نمايند تا در بين ايشان به حكومت بپردازند))( 1 )
____________________________
1- بحارالانوار، ج: 8 و 18، ص: 513 ، نقل از كتاب شوري و بيعت.
میدانی اصلا وجه شباهت این حدیث پیامبر ص انت بمنزله هارون من موسی(خطاب به حضرت علی)
بهت میگم رسول الله ص این حدیث را وقتی به حضرت علی گفتند که عازم جنگ تبوک بودند وحضرت علی را جانشین خویش در شهر کردند که حضرت علی به پیامبر میگوید مگر من لیاقت جهاد در راه خدا را ندارم که حضرت به خاطر دلداری به ایشان میگوید که تو جانشین من در شهر هستی همان طور که هارون جانشین موسی ع شد وقتی که حضرت موسی عازم کوه طور بود
واگر این شباهتها را دلیل جانشینی بدانی بالاتر از این حدیث در وصف شیخین(حضرت ابوبکر وعمر رض)داریم که در ماجرای اسرای بدر رسول الله ص حضرت ابوبکر را به خاطر رحم دلی شان به حضرت ابراهیم وحضرت عمر را به خاطر خوی خشن در برابر دشمنان دین به حضرت موسی تشبیه کردند
فرمایش(ع.ع.)کرده ای/خوشم مي آيد حسابي عقده گشايي کردي. حدافل باعث شد دق نکني. ولي دوست عزيز مگر تو با عقل و استدلال خودت فهميدي که هارون قبل از موسي فوت کرد که مي گويي من عقلم نمي رسد و ناقص العقلم و فهم آن برايم مشکل است که هارون پيش از موسي مرده است!!
تو جمله اي را جايي خواندي يا شنيدي که هارون قبل از موسي مرده و من آن جمله را نخواندم يا نشنيدم يا در کتاب غير معتبر ،برعکس، خواندم .لااقل ديگر بلغور نکن که شيعه به داستان يهود مستمسک مي شود چون ريشه در يهود دارد . مي بيني که من از موسي ويهود آن چه را مي دانم که در قرآن آمده نه بيشتر .
فرمایش ما/
در سایت رافضی
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa24461سوال وجوابی به این مضمون امده سلام. میخواستم بدانم آیا حضرت هارون، برادر حضرت موسی را کشتند؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8870پاسخ اجمالیشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8871وباز در سایتهای رافضیحضرت هارون(ع)
معنای اسم:هارون کلمه ای عبری به معنای کوه نشین است.
پدر:عمران
مادر:یوکابد
تاریخ ولادت:۳۷۴۵ سال بعد از هبوت آدم.(باتوجه به اینکه ولادت هارون قبل از موسی بوده،به دلیل تقدم درنبوت حضرت موسی،بعد از وی ذکر شده است).مدت عمر:۱۲۳ سال
http://tarikheslami.blogfa.com/cat-17.aspx
حضرت موسی(ع)
ادوار نبوت:دوره چهارم نبوت
لقب:کلیم ا…
معنای اسم:از آب کشیده شده
پدر:عمران
مادر:یوکابد
تاریخ ولادت:۳۷۴۸ سال بعد از هبوت آدم.مدت عمر: ۱۲۰ سال
بعثت:آن حضرت با برادرش هارون برای بنی اسراعیل مبعوث شد.
محل دفن:بروایتی در شش فرسنگی بیت المقدس مدفون است.
http://tarikheslami.blogfa.com/cat-16.aspx
با این وجود وطبق نقلی که از کتاب بحار الانوار گفتیم حضرت هارون زودتر از حضرت موسی فوت کردند
هارون، برادر بزرگ حضرت موسی پیغمبر و وزیر و سخنگوی او در مصر!
هارون، کلمه ای است عربی به معنی «کوه نشین یا روشن شده». روحانیان و احبار (بزرگان یهود) همه از خاندان او هستند. موسی پیغمبر، بعد از رسالتش از خداوند خواست که برادرش (هارون) را وزیر او قرار دهد.
به این علت که امر رسالت، سنگین است و او نیاز به پشتیبانی و حمایت دارد و هم اینکه هارون فصیح است و می تواند در امر این رسالت و دعوت مردم، موفقیتی حاصل کند و مؤید او باشد تا خدا را بسیار تسبیح کنند و ذکر گویند.
خداوند دعای موسی را اجابت کرد و به هارون الهام شد که از شهر بیرون برود و در کنار برادرش به طرف فرعون، پادشاه بت پرستان آن زمان به مصر رفتند و در دربار فرعون، مدتها با او صحبت کرده و ارشاد و تبلیغ دین خدا نمودند. او در همه مواقع لازم، همراه برادرش بود و در عموم کارها با او شرکت می کرد و او را در رسیدن به اهدافش یاری نمود. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دوست عزيز بنده چند روز آينده در سفر هستم و امکان پاسخ دهي ندارم.پس عجله نکن و خوب مطالعه کن و سپس پاسخ بده .
سوال را بار ديگر طرح مي کنم. آيات قرآن صراحت دارد که سنت خداوند چنين است که تمامي کارگزاران انبياء از جانشين و شريک رسالت تا نقيب و فرمانده سپاه ايشان جعل الهي و مبعوث اويند. ( واين بيانگرجايگاه خاص انبياء است) حال آيا آيه اي وجود دارد که تصريح کرده باشد اين سنت خداوندبراي رسول گرامي اسلام نسخ شده است.(نعوذ بالله آيا شان حضرت محمد از ديگر انبياء کمتر بوده)
لطفا نص را بياوريد و با اگر و مگر جواب ندهيد. اگر نمي توانيد سکوت کنيد و آبروي خود را بيشتر نبريد.