این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط abdollah1990 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
یکشنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۲ در ۴:۱۲ ب.ظ #8731یکشنبه، ۶ بهمن ۱۳۹۲ در ۵:۲۵ ب.ظ #8732نوشته اي:” پیامبر یعنی پیامرسان . و اگر پیامبر جانشین می داشت پس وحی الهی ادامه می داشت . ”
پاسخ:
لطفا از روي شکم حرف نزن. اولا : به چه علت اگر رسول خدا براي خود تعيين جانشين مي کرد، ملازم بود با ادامه وحي.
ثانيا: اتفاقا بر خلاف عقيده تو و پدرانت، نصب و جعل جانشين براي رسول خاتم از همه انبياء گذشته ، ضروري تر بود. چراکه اگر دين پيامبري تحريف مي شد و امتش بيراهه مي رفت، پيامبر بعدي براي هدايت مردم مي آمد ولي اگر دين رسول خاتم تحريف مي شد و امتش بيراهه ميرفت (که رفت) چه کسي بايد ايشان را هدايت مي کرد.(اميدوارم مثل پدرانت نگو يي “حسبنا کتاب الله” که اگر چنين بود و کتاب به تنهايي کافي بود،من و شما حداقل وضويمان شبيه هم بود.ضمنا رسول خدا نيز قرآن را در کنار عترتش موجب رستگاري نمي دانست)
نوشته اي:” پیامبر که پادشاه نبوده که جانشین و ولی عهد داشته باشد ”
پاسخ:
بله پيامبر پادشاه نبود .ولي حکومت داشت و در راس امور مسلمين قرار داشت. اصلا اگر پيامبر فقط پيامر رسان بود، پس کودتاچيان در سقيفه چرا جمع شدند؟ لابد براي اينکه مسئوليت پيام رساني پيامبر رابه ابوبکر و عمر واگذار کنند!!
نوشته اي:” کدام پیامبر الهی برای بعد از فوت خود جانشین تعیین کرد ؟”
پاسخ:
اولا: همانطور که گفتم پيامبران قبلي بعداز خود پيامبر ديگري مي ديدند لذا جانشين براي ايشان ضروري نبود. ثانيا: هارون که وزير و جانشين موسي گرديد بعد از موسي نيز همچنان جانشين او بود. همچنانکه 12 نقيب بني اسرائيل همچنان بعد از پيامبرشان نقيب بودند.
نوشته اي:” اگر خداوند می خواست برای پس از فوت پیامبر جانشین تعیین کند همانطوری که در ایه 12 سوره مائده به صراحت بیان کرده که برای قوم بنی اسرائیل 12 نقیب (البته نه جانشین) برگزیدم ”
پاسخ:
همانطور که قبلا عرض کردم،اينکه چرا خداوند نام جانشينان رسول خدا وتعداد آنها را بطور صريح در قرآن نياورد را بگذار در جايش خواهيم پرداخت. فعلا موضوع بحث اين است که ما بر اساس سنت خداوند بايد معتقد به جعل و مبعوث شدن جانشين رسول اکرم باشيم يا انتخابي بودن او.
پنج شنبه، ۲۴ بهمن ۱۳۹۲ در ۶:۵۲ ب.ظ #8905با سلام . اولا در این چند روز چون گرفتار امتحانات دانشگاه بودم نتوانستم پاسخ بدهم . از خوانندگان معذرت خواهی می کنم .و اما جواب آقای rrw . با سلام . سوال اولیه خیلی واضح روشن می باشد و موضوع آن امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام می باشد .
و چون پاسخی ندارید فکر می کنید با مغلطه بازی و طرح موضوعات فرعی که هیچ ربطی به سوال اولیه ندارد می توانید ذهن خواننده را مشوش کنید .
برادرم مردم امروز مثل چندین سال قبل بی سواد نیستند .
و اگر چه امروز هم عده ی کمی پا منبری که مخاطب شما هستند و کلید عقل خود را به دست شما داده اند بتوانید فریب دهید .
ولی خوانندگان این سایت افراد با عقل و با شعور و محقق می باشند .
و مجدداد برای شما یاد آوری می کنم که سوال اولیه را بخوانید بعد افاضه بفرمایید .
و موضوع هارون و … هیچ کدام جانشین معصوم بعد از فوت پیامبران آنزمان نبودند .
و بحث را به انحراف نکشانید .
موضوع بحث اثبات امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام با ایات قران می باشد .
و حتی برای هیچ پیامبری پس از فوت آن از طرف خداوند جانشین معصوم تعیین نشده و فقط پیامبر بعدی مبعوث شده و حتی بعد از حضرت عیسی 600 سال هیچ جانشینی تا زمان مبعوث شدن پیامبر اسلام تعیین نشده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1479با سلام . کسانی که اعتقاد به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر دارند ، پاسخ دهند !
خواهشمندم با آیات واضح و روشن قران این عقیده را ، (امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر) را ثابت کنند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8467علمای شیعه چرا پاسخ نمی دهند ؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8488سلام علینا.رو نیست که.
اصول در کجای قرآن آمده؟ آیه ای که بگوبد اصول را در قرآن بیان کرده ایم. آیه ای که بگوید اینها اصل هستند؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8514السلام علی من اتبع الهدیاینکه گفته ای (رو نیست که.)
برادرم جلوی آینه ایستاده ای و خود را در آینه دیده ای !!!
هر فرد عاقل و با شعوری سوال اولیه را بخواند متوجه می شود که من کجا صحبت از اصول کرده ام ؟؟!!
سوال من خیلی واضح و روشن و شفاف است . و دوباره می گذارم که شیر فهم شوی .
کسانی که اعتقاد به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر دارند ، پاسخ دهند !
خواهشمندم با آیات واضح و روشن قران این عقیده را ، (امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر) را ثابت کنند .
و صل الله علی نبینا محمد و علی آله و ازواجه و اصحابه اجمعین و لعنة الله علی اعدائهم و منکریهم اجمعین من الاولین و الآخرین.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8665علمای شیعه معتقدین به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر چرا پاسخ نمی دهند ؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8678علمای شیعه معتقد به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر چرا پاسخ نمی دهند ؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8694دوستان سلام
بنده متاسفانه بخاطر مشغله کاري خيلي نمي توانم در بحث ها شرکت کنم. ولي چون امر بر نويسنده اين شبهه جناب (abdollah1990) مشتبه شده، جواب کوتاهي مي دهم.
جناب abdollah1990 ، به واقع موضوع سوال و شبهه شما که البته بارها به آن پاسخ داده شده است ،دو بخش دارد . يکي :اثبات جعل الهي بودن جانشينان رسول خدا به کمک آيات (فارغ از اينکه آن شخص کيست ). دوم: وجود نص قرآني براي اثبات 12 امام شيعه .
واضح است که بخش اول يک اصل مهم اعتقادي است در حاليکه بخش دوم مصداقي است.يعني اينکه ابتدا بايد با آيات الهي اثبات کنيم آيا عقيده شيعه صحيح است و جانشين رسول خدا با جعل الهي ، تعيين مي گردد يا عقيده اهل سنت درست است و ايشان به انتخاب مردم به خلافت مي رسد. بعد برسيم به مصاديق آنها و لزوم و يا عدم لزوم ذکر اسامي آنها در قرآن.
پس ابتدا سوال اصلي : آيا آيات قرآن عقيده شيعه در جعل الهي دانستن جانشين رسول خدا را تاييد مي کند يا عقيده اهل سنت در انتخابي دانستن ايشان را ؟
اما پاسخ:ما به استناد آيات قرآن ، عقيده داريم که جانشينان انبياء از جنس انبياء و مجعول الهي هستند. آنجا که موسي به خداوند گفت “ اجعل لی وزیرا من اهلی” يعني خداوند وزير و جانشين موسي را جعل الهي دانسته است.
يا آنجا که از قول قوم بني اسراييل بيان مي کند ” …. ابْعَثْ لَنَا مَلِكاً “. (جالب است حتي قوم خيره سر بني اسراييل هم مي دانستند که فرمانده لشکر سپاه انبياء مي بايست انتصابي از طرف خدا و نبي باشد )
جالب اينکه در ادامه همين آيه آمده، پيامبر بني اسراييل فرمود : إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكاً يعني ايشان نصب طالوت به عنوان فرمانده سپاه را به خدا نسبت داد و انتخابي بشري ندانست.( آخر مگر نعوذبالله شان پيامبر و دين اسلام پايين تر از يهوداست که فرمانده بني اسراييل،منتصب خداوندباشد و جانشين رسول الله منتخب مردم )
پس جناب abdollah1990 همانطور که عرض کردم ، ما بر مبناي اين نصوص و نمونه هاي قرآني ،جانشينان انبياء، از جمله جانشين رسول اکرم را جعل و انتخاب الهي مي دانيم.
حال شما که اعتقاد به انتخابي بودن ايشان داريد بايد با آيات الهي عقيده خودرا اثبات کني. فقط لطفا پرگويي و همانند پدران خود اجتهاد نفرماييد و نص آيه را بياوريد که خداوندجانشين پيامبر اکرم را بر خلاف ديکر انبياء انتخاب شورايي بيان کرده است.(واضح است که اگر نتواني نص صريحي بياوري حق هم نداري سنت گذشته خداوند را در اين باره رد کني)
فعلا اين را پاسخ بده تا برسيم به بقيه موارد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8695با سلام و عرض ادب . ابتدا از شما تشکر می کنم که تشریف اوردید و مطلب گذاشتید چون دو روز می شود بیکار بودم و کسی نبود که جوابش را بدهم و خوانندگان قضاوت کنند .
برادرم سوال اولیه من خیلی واضح و روشن است .
چون نمی توانی امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را از آیات قران ثابت کنی به فلسفه بافی و مغلطه بازی رو آورده ای .
اولا : علمای شما عقیده دارند که امامت از نبوت بالاتر است و به ایه 124 سوره بقره استناد می کنند .
و می گویند که ابراهیم پس از نبوت به امامت رسید .
(بماند که شما امامت ابراهیم را قبول ندارید با توجه به اینکه در ایه امده للناس اماما و شما باید 13 امامی می بودید)
دوما : من نبوت پیامبر اسلام را در یک دقیقه با چند ایه صریح و مرتبط وظائف پیامبر ، نام پیامبر و … را از قران ثابت می کنم . و مثل شما متوسل به قوم بنی اسرائیل نمی شوم .
( البته حق دارید چون پیرو عبدالله بن سبا یهودی هستید !!)
سوما : پیامبر یعنی پیامرسان . و اگر پیامبر جانشین می داشت پس وحی الهی ادامه می داشت .
چهارما : پیامبر که پادشاه نبوده که جانشین و ولی عهد داشته باشد .
پنجما : کدام پیامبر الهی برای بعد از فوت خود جانشین تعیین کرد ؟؟؟
ششما : اگر خداوند می خواست برای پس از فوت پیامبر جانشین تعیین کند همانطوری که در ایه 12 سوره مائده به صراحت بیان کرده که برای قوم بنی اسرائیل 12 نقیب (البته نه جانشین) برگزیدم .
اگر پس از فوت پیامبر جانشین از طرف خدا تعیین می شد به صراحت اعلام می کرد .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8696و اینکه گفته ای (آنجا که موسي به خداوند گفت “اجعل لی وزیرا من اهلی” يعني خداوند وزير و جانشين موسي را جعل الهي دانسته است.)
برادرم اگر از ایه 26 سوره طه بخوانی موسی برای خود درخواست وزیر کرد چون لکنت زبان داشت .
و در کجا برای پس از فوت خود درخواست جانشین کرد ؟؟
و یا در کدام ایه خداوند برای پس از فوت او جانشین تعیین کرده است ؟؟
لطفا بگذار تا خوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب رسوا شود .
و اینکه گفته ای (جالب اينکه در ادامه همين آيه آمده، پيامبر بني اسراييل فرمود : إِنَّ اللّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكاً يعني ايشان نصب طالوت به عنوان فرمانده سپاه را به خدا نسبت داد و انتخابي بشري ندانست.)
برادرم پس چرا در ده ها جنگ که در زمان پیامبر اتفاق افتاد هیچ کدام از فرماندهان سپاه را خداوند انتخاب نکرد ؟؟
خواهشمندم دست از این مغلطه بازی ها و فلسفه بافی ها و قیاس های مع الفارق بردار که خود را رسوا کرده ای .
و اینکه به ایه 246 و 247 سوره بقره استناد کرده ای .
برادرم اولا : چرا شما و امثال شما اول و آخر ایه را قیچی می کنید ؟؟
دوما : مردم از حضرت موسی خواستند که از خداوند بخواهد که سرپرستی برای جنگ کردن.
نه برای جانشین پیامبر پس از فوتش تعیین کند .
سوما : آن سرپرست مثل موسی واجب الاطاعه در موضوعات دینی نبود و فقط فرماندهی جنگ را بر عهده داشت ، آن هم به درخواست خود مردم .
من از خوانندگان می خواهم که به ایات فوق مراجعه کنند و کذاب و دروغگو را بشناسند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8697و اینکه گفته ای (پس جناب abdollah1990 همانطور که عرض کردم ، ما بر مبناي اين نصوص و نمونه هاي قرآني ،جانشينان انبياء، از جمله جانشين رسول اکرم را جعل و انتخاب الهي مي دانيم.)
برادرم شما یک نفر از جانشینان انبیا پس از فوتشان را نتوانستی ثابت کنی چه برسد به جانشین پیامبر اسلام پس از فوت ایشان .
و اگر راست می گویی به ایاتی استناد کن که جانشین پس از فوت پیامبر اسلام را به صراحت بیان کرده باشد و همانطور که شما گفته ای ، مصداقش را بعدا بحث می کنیم من قبول دارم .
و اینکه گفته ای (حال شما که اعتقاد به انتخابي بودن ايشان داريد بايد با آيات الهي عقيده خودرا اثبات کني. فقط لطفا پرگويي و همانند پدران خود اجتهاد نفرماييد و نص آيه را بياوريد که خداوندجانشين پيامبر اکرم را بر خلاف ديکر انبياء انتخاب شورايي بيان کرده است.)
برادرم اولا : تا اینجا که شما نتوانسته اید جانشین پس از فوت برای پیامبران الهی از جانب خداوند ثابت کنید .
دوما : اگر راست می گویی به حداقل یک ایه استناد کن که جانشین پس از فوت پیامبر اسلام را به صراحت بیان کرده باشد و همانطور که شما گفته ای ، مصداقش را بعدا بحث می کنیم من قبول دارم .
سوما : و من چندین بار در قسمتهای مختلف توضیح دادم خلافـــــــــت منصوص الهی نیست و یک اصل از اصول دیــــــــــــــن نیست حتی از ارکان ایــــــــــــــمان هم نیست و حتی فروع دیــــــــــــــن هم نیــــــــــــــست خلافت سرپرستی و اداره امور افراد یک سرزمین می باشد که به روشهای مختلف هر زمانی با امکانات و روشها و رسم رسوم ان زمان شخصی به خلافت می رسد و اگر خلافت را منصوص الهی می دانستیم پس باید علمای اهل سنت می گفتند اصول دین توحید ، نبوت ، معاد و خلافت می باشد در حالیکه همه اهل سنت به سه اصل اعتقاد دارند توحید ، نبوت ومعاد و چون پاسخ روشن و مستند از قران به اصل امامت منصوب الهی 12 امام پس از فوت پیامبر ندارید دیگران را به دروغ متهم می کنید به چیزی که قبول ندارند .
و همچنین حضرت علی در نامه 6 نهج البلاغه امامت را الهی نمی دانست و انحصارا در اختیار شورای مهاجرین و انصار می دانست (اِنَّمَا الشُّورى لِلْمُهاجِرينَ وَ الاَْنْصارِ) و هرکه را آنها انتخاب می کردند قبول داشت (فَاِنِ اجْتَمَعُوا عَلى رَجُل وَ سَمَّوْهُ اِماماً ) و بالاتر از آن رضایت خدا را در انتخاب شورای مهاجرین و انصار می دانست (كانَ ذلِكَ لِلّهِ رِضًى) .
و به گفته ی شما هرچه را معصوم بگوید برای پیروانش حجت است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8710علمای شیعه معتقد به امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر چرا پاسخ نمی دهند ؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8733نوشته اي:” اگر از ایه 26 سوره طه بخوانی موسی برای خود درخواست وزیر کرد چون لکنت زبان داشت ”پاسخ:
ابتدا بياييد آيات را يکبار مرور کنيم:
قال رب اشرح لى صدرى (25)
و يسر لى امرى (26)
و احلل عقده من لسانى (27)
يفقهوا قولى (28)
و اجعل لى وزيرا من اهلى (29)
هرون اخى (30)
اشدد به ازرى (31)
و اشركه فى امرى (32)گفت : پروردگارا سينه مرا بگشاى (25)
و كارم را به من آسان كن (26)
و گره از زبان من باز كن (27)
تا گفتارم را بفهمند (28)
و براى من وزيرى از كسانم مقرر فرما (29)
هارون برادرم را (30)
و پشت من بدو محكم كن (31)
و او را شريك كارم گردان (32)اولا : همانطور که مي بينيد موسي براي فراخي سينه خود و آساني کارش و همچنين گره گشايي از زبانش دعا کرده بود و در فراز چهارم دعايش درخواست ديگري کرد اينکه خداوند هارون را وزير او قرار دهد. پس اين دعا ارتباطي با لکنت موسي نداشته است.
ثانيا:معني وزير کاملا روشن است و هرگز به معناي سخنگو ي ساده نيست.
ثالثا: اگر قدري به خود زحمت مي دادي و ادامه آيات را مي خواندي مي ديدي که فرمود: و اشركه فى امرى (32) و او را شريك كارم گردان .
واضح است که موسي از خدا خواست که هارون را در اصل دعوت دين، با او شريک نمايد.يعني در رسالت همرا ه و جانشين او باشد. نه سخنگوي او.
خوانندگان محترم دقت فرموديد که متاسفانه چگونه اهل سنت ، معناي صريح واژه ها را به ميل خود منقلب مي کنند. البته از کساني که معناي روشن مولي در واقعه غدير را دوست معني مي کنند، عجيب نيست که واژه صريح وزير در اين آيه را سخنگو معني نمايند!!!
آيا واقغا باز بايد شبهه کرد چرا رسول خدا در غدير از واژه صريح تري استفاده نکردند.آيا گمان مي کنيد براي کساني که در دلشان مرض وجود دارد واژه فرقي مي کرد؟ آيا ايشان آن واژه را هم به دلخواه معني و تعبير ،نمي کردند؟
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
دوست عزيز باور کن نوشته ات ارزش پاسخ گويي ندارد.ولي چون بنده به کج فهمي وهابيت وافقم و مي دانم نتيحه گيري غلطي از پاسخ ندادنم مي کني، اين بار پاسخت را مي دهم.
نوشته اي:”چون نمی توانی امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را از آیات قران ثابت کنی به فلسفه بافی و مغلطه بازی رو آورده ای ”
پاسخ:
دوست عزيز اصلا نگران نباش. شايد در پايان بحث رسيديم به اينکه ابوبکر و عمر جانشين برحق رسول خدا بودند و امام شيعه هيچ جايگاهي ندارند . فعلا از بحث خارج نشو و سوال را پاسخ بده.
نوشته اي: علمای شما عقیده دارند که امامت از نبوت بالاتر است و به ایه 124 سوره بقره استناد می کنند . و می گویند که ابراهیم پس از نبوت به امامت رسید . (بماند که شما امامت ابراهیم را قبول ندارید با توجه به اینکه در ایه امده للناس اماما و شما باید 13 امامی می بودید)
پاسخ:
آخر اين چه ربطي به موضوع دارد .اگر جنابعالي به موضوع بالاتر بودن مقام امام از نبي علاقمندي به آدرس زير در همين سايت مراجعه کن و پاسخت را بگير .
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1447
بنده آن مقاله را مدتها پيش ، نوشتم (با نام کاربري aa چون بارها اشتراکم را قطع کرده اند)
نوشته اي:” من نبوت پیامبر اسلام را در یک دقیقه با چند ایه صریح و مرتبط وظائف پیامبر ، نام پیامبر و … را از قران ثابت می کنم . و مثل شما متوسل به قوم بنی اسرائیل نمی شوم . ( البته حق دارید چون پیرو عبدالله بن سبا یهودی هستید !!)
پاسخ:
مگر من از کتب يهود براي تو سند آوردم!! يعني تدبر در آيات قرآن و سنت خداوند در قبال انبياء ، متوسل شدن به بني اسرائيل است!! پس بدان اولين بار خود خداوند براي هدايت ما به يهود و بني اسرائيل متوسل شده است،( واقعا سکوت بهتر از اين جواب سخيف نبود)