السلام و علیم
بنده اهل تسنن هستم و یکی از برادران شیعه فایل متنی به بنده دادند در مورد خمس که برایم سوال پیش آمده است
ممنون می شوم از استادان عزیز جواب بنده رو بدهند در مورد این شبهه
آیه ثبوت خمس
یکی از ادله ثبوت خمس در مؤونه مازاد، آیه خمس است که: «واعلموا أن ما غنمتم من شیء فأن لله خمسه و للرسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السبیل». طرف مقابل ممکن است به سرعت جواب دهد که این آیه در مساله غنیمت وارد شده و منصرف از کلمه غنیمت، غنیمت جنگ است و شما پیروان مدرسه اهل بیت(ع) میخواهید خمس را در مازاد مؤونه اثبات کنید نه در غنائم جنگ، پس این آیه شریفه به کار شما نمی آید. این یک اشکال است و البته یک اشکال جدی نیست و در محافل درس طرح کرده ام و در کتاب خود به نام “الدروس التمهیدیة فی الفقه الاستدلالی” اشاره کرده ام.
جواب اشکال در تفاوت کلمه غنیمت و غنِم یغنُمُ است. اگر کلمه غنیمة آمده بود بعید نبود که منصرف به غنیمت جنگ باشد اما آیه شریفه از کلمه غنیمة استفاده نکرده و از واژه غنمتم استفاده کرده به صیغه ماضی. هنگامی که به لغت مراجعه میکنیم این واژه، مخصوص غنیمت جنگ نیست بلکه به معنی استفاده و کسب یک چیز است خواه بدون زحمت یا با زحمت اندک. استعمال های عادی ما هم به همین شکل است. میگوییم غنمت فلان شیء یعنی بدون زحمت و به آسانی به آن دست یافتم. پس اگر انصراف مقبول باشد در کلمه «غنیمة» است نه در کلمه غنم و غنمتم و در آیه کریمه هم کلمه غنمتم آمده و بر این اساس به اطلاق غنمتم تمسک میکنیم و مقتضای اطلاق هم شمول هر فایده است خواه با جنگ به دست آمده باشد یا غیر جنگ مانند مؤونه مازاد.
پس دلیل اول ما امامیه در ثبوت خمس در مؤونه مازاد، اطلاق آیه خمس است به بیانی که گفته شد.
آیا این نظریه درست است ؟
لطفا اگر درست نیست جوابی به بنده بدهید تا ایشان را مطلع سازم
جزاکم الله خیرا
با سلام برادرم . اولا : شما را فریب داده و آخر ایه 41 سوره انفال را قیچی کرده اند .
اگر تمام ایه را بخوانید و ایات بعدی را هم بخوانید متوجه می شوید که موضوع جنگ در این ایه و ایه های بعدی به صراحت بیان شده .
دوما : فرق خمس مکاسب و درامد ، با خمس غنیمت را هر ادم عاقل و بی غرض و مرضی می داند .
در تمام قران هر کجا خداوند موضوعی را بیان کرده با تفصیل بیان کرده .
سوما : اگر خمس مکاسب از طرف خداوند می بود ، مثل موضوع ارث ، به صراحت در قران بیان می شد .
چهارما : در تمام دوران پیامبر زکات از مردم گرفته می شده است اما هیچگونه روایت و حدیث صحیح السند در کتب روایی وجود ندارد که پیامبر خمس مکاسب و در امد از مردم گرفته باشد .
و در زمان خلفای راشدین از جمله حضرت علی هم خمس مکاسب و در امد از کسی گرفته نشده است .
و با کلمات بازی کردن و فلسفه بافی کردن . و نصف ایه را قیچی کردن و یک کلمه از ایه را به دلخواه خود معنی کردن ، بدون اینکه موضوع را در نظر گرفت و جایی که ان کلمه به کار رفته را در نظر گرفت ، نمی توان یک مسئله شرعی در دین ایجاد کرد .