Home › انجمن ها › خلفای راشدین › رضایت فاطمه سلام الله علیها از خلفای راشدین؟؟
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط محمد35 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1757اکنون متن حدیثی را که بخاری در صحیح خودش نقل فرموده است را می آوریم:
حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ بُكَيْرٍ حَدَّثَنَا اللَّيْثُ عَنْ عُقَيْلٍ عَنْ ابْنِ شِهَابٍ عَنْ عُرْوَةَ عَنْ عَائِشَةَ أَنَّ فَاطِمَةَ عَلَيْهَا السَّلَام بِنْتَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَرْسَلَتْ إِلَى أَبِي بَكْرٍ تَسْأَلُهُ مِيرَاثَهَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَيْهِ بِالْمَدِينَةِ وَفَدَكٍ وَمَا بَقِيَ مِنْ خُمُسِ خَيْبَرَ فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَةٌ إِنَّمَا يَأْكُلُ آلُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فِي هَذَا الْمَالِ وَإِنِّي وَاللَّهِ لَا أُغَيِّرُ شَيْئًا مِنْ صَدَقَةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَنْ حَالِهَا الَّتِي كَانَ عَلَيْهَا فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَلَأَعْمَلَنَّ فِيهَا بِمَا عَمِلَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَأَبَى أَبُو بَكْرٍ أَنْ يَدْفَعَ إِلَى فَاطِمَةَ مِنْهَا شَيْئًا فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْ وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عَلَيْهَا… اکنون ترجمه این بخش از روایت:
فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه وسلم کسی را نزد ابی بکر فرستاد ومیراثش از رسول خدا صلی الله علیه وسلم را از او مطالبه کرد از صدقات مدینه (فی مدینه) وفدک وخمس غنائم خیبر ابوبکر گفت رسول خدا صلی الله علیه وسلم فرمود : ما پیامبران ارث نمی گذاریم بلکه آنچه از ما باقی می ماند صدقه است و آل محمد صلی الله علیه واله هم چون دیگران در این مال سهم می برند وبه خدا قسم من چیزی از صدقه رسول خدا صلی الله علیه وسلم را تغییر نمی دهم از آن حالتی که در زمان ایشان بوده است وهمان کاری را در این اموال می کنم که خود ایشان می کردند پس ابی بکر امتناع کرد از دادن این اموال به فاطمه سلام الله علیها پس فاطمه از این جهت بر ابی بکر غضب گرفت واو را مهجور کرد (با او قهر کرد) وبا او سخنی نگفت تا آنکه از دنیا رفت فاطمه بعد از پیامبر صلی الله علیه وسلم شش ماه زندگی کرد پس زمانی که فوت نمود همسرش علی او را شبانه دفن کرد و از ابی بکر در مورد وفات ودفن او اجازه ای نگرفت وخود بر او نماز گذارد ….
این حدیث در منابع مختلف اهل سنت موجود است از جمله صحیح بخاری ج 10 ص 298(نسخه مکتبه الشامله)و صحیح مسلم ج9 ص 207
امید است با دقت در این روایات واحادیثی که در مجامع روایی عامه وخاصه نقل شده است راه حق روشن گردد انشا الله
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5835شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5843برادر گرامی habib با سلام واحترام:
یک قاعده مسلم در کتب شیعه وسنی وجود دارد وروایات متواتری این مضمون را تایید می کند ویک کبرای کلی است که رضایت فاطمه سلام الله علیها از کسی رضایت پیامبر صلی الله علیه وآله از اوست وغضب فاطمه غضب رسول خدا است ورضایت وغضب رسول الله صلی الله علیه وآله رضایت وغضب خدا است:
خود این کبرایی کلی است که شیعه وسنی بر آن اتفاق نظر دارند ومحل اختلاف نیست در روایت فوق که از صحیح بخاری نقل کردیم یک صغری را براین کبرای کلی تطبیق نموده است وآن اینکه فاطمه سلام الله علیها :فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَى أَبِي بَكْرٍ فِي ذَلِكَ فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ حَتَّى تُوُفِّيَتْپس صغری نیز ثابت می شود با این روایت صحیح روایتی که بخاری آن را نقل نموده است نه شیخ طوسی بخاری نقل نموده است نه شیخ صدوق یا ائمه حدیث شیعه واز طرفی روایتی است که عائشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله آن را نقل نموده است ودختر ابی بکر لذا در کمال قوت است.وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ دَفَنَهَا زَوْجُهَا عَلِيٌّ لَيْلًا وَلَمْ يُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَكْرٍ وَصَلَّى عَلَيْهَا فاطمه سلام الله علیها بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله شش ماه زندگی کردپس زمانی که رحلت فرمودهمسرش علی او را شبانه دفن کرد وخلیفه پیامبر را خبر نکرد وخود بر فاطمه نماز خواند…این قسمت از روایت از این جهت مهم است که دلالت دارد براینکه مدت شش ماهی که فاطمه بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله زنده بود کلامی با ابی بکر سخن نگفت وشبنه فاطمه دفن شد وعلی علیه السلام بر او نماز خواند بنابراین ادعای اینکه ابی بکر بر فاطمه نماز خوانده است کلامی بی پایه است ومخالف نص صریح صحیح بخاری.اما سخن آخر : از انچه گفتیم واضح است که اولا کبرای کلی که غضب فاطمه سلام الله علیها غضب رسول خدا صلی الله علی وآله است وغضب پیامبر صلی الله علیه وآله غضب خدا است مورد تسالم وپذیرش جمیع فرق از مسلمین است ومطلبی مورد انکار نیست .
ثانیا: غضب فاطمه علیها سلام بر ابی بکر وادامه این غضب تا زمان رحلت او با توجه به این روایت بخاری مطلبی مسلم وغیر قابل انکار است.ونتیجه انکه ابی بکر اسباب غضب رسول خدا صلی الله علیه وآله را فراهم نمود وبنا بر این سبب غضب خدای متعال گردید حال سوال مهم این است : آیا کسی که خداوند متعال بر او غضب گرفته است می تواند جانشین وخلیفه رسول خدا صلی الله علیه وآله باشد ؟
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5844نکاتی دیگر در دلالت حدیث: دوباره متن حدیث را مرور می کنیم می بینیم عایشه راوی حدیث بعد از نام فاطمه عبارت علیها السلام را ذکر نموده است ولی بعد از نام پدرش ابی بکر عبارتی ذکر نشده است که البته این کار عایشه منطبق بر قرآن است که خدای متعال به فاطمه سلام می دهد سلام علی آل یاسین که قدر متیقن از آن فاطمة است وعایشه هم در سلام بر فاطمة از قران متابعت کرده است.نکته دیگر آنکه اگر غضب فاطمه در این حد بوده است که باعث شده تا آخر عمر از صحبت با ابی بکر خودداری کند پس غضب رسول خدا صلی الله علیه وآله در چه حد است ونیز غضب خدا در چه حد است وچه عواقبی دارد؟!
اساس بحث ما با برادران اهل سنت بر حکت است نه بر تعصب لذا از عزیزان اهل سنت تقاضا دارم در کمال ادب وحکمت پاسخ مطالب فوق را بفرمایند.
والسلام علی من اتبع الهدیشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6284http://www.islamtxt.net/?q=question/475چه کسی فاطمه را غضب ناک کرد؟ علی یا ابوبکر؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6285http://www.islamtxt.net/?q=question/475چه کسی فاطمه را غضب ناک کرد؟ علی یا ابوبکر؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6698برادر بزرگوار اینکه علی علیه الصلاة والسلام باعث رنجش پاره قلب رسول خدا صلی الله علیه وآله شده باشد مطلب مسلمی نیست زیرا: 1-امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: أَ لَمْ يَنْسُبُوهُ إِلَى أَنَّهُ عليه السلام أَرَادَ أَنْ يَتَزَوَّجَ ابْنَةَ أَبِي جَهْلٍ عَلَى فَاطِمَةَ عليها السلام وَأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلي الله عليه وآله شَكَاهُ عَلَى الْمِنْبَرِ إِلَى الْمُسْلِمِينَ فَقَالَ إِنَّ عَلِيّاً يُرِيدُ أَنْ يَتَزَوَّجَ ابْنَةَ عَدُوِّ اللَّهِ عَلَى ابْنَةِ نَبِيِّ اللَّهِ أَلَا إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَمَنْ سَرَّهَا فَقَدْ سَرَّنِي وَمَنْ غَاظَهَا فَقَدْ غَاظَنِي.ترجمه:آيا نسبت ندادند كه او مىخواهد با دختر ابوجهل با داشتن فاطمه زهرا عليها سلام ازدواج كند و اينكه پيامبر در حضور مسلمين بالاى منبر از او شكايت كرد و فرمود: « مردم! علي تصميم گرفته دختر دشمن خدا را بر سر دختر پيامبر خدا بياورد. آگاه باشيد فاطمه پاره تن من است هر كه او را آزار دهد مرا آزاد داده و هر كه او را خوشحال كند مرا خوشحال كرده و هر كه او را بخشم آورد مرا بخشم آورده است».
سپس حضرت صادق عليه السلام فرمود: اى علقمه! چه شگفت انگيز است گفتارهاى متناقض مردم در باره علي عليه السلام. چقدر فاصله است ميان گفتار كسى كه مىگويد: علي خدا و معبود است و گفتار كسى كه مىگويد او بنده نافرمان است و دستور معبود را تمرد مىكند، و از اين دو رقم نسبت ناروا گفتار كسى كه او را نافرمان و متمرد مىداند در نظر علي عليه السلام آسانتر است از نسبت خدائى بود.الصدوق، أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاي381هـ)، الأمالي، ص 165، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية – مؤسسة البعثة – قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ.
فَوَ اللَّهِ مَا أَغْضَبْتُهَا وَ لَا أَكْرَهْتُهَا عَلَى أَمْرٍ حَتَّى قَبَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَا أَغْضَبَتْنِي وَ لَا عَصَتْ لِي أَمْراً وَ لَقَدْ كُنْتُ أَنْظُرُ إِلَيْهَا فَتَنْكَشِفُ عَنِّي الْهُمُومُ وَ الْأَحْزَان.
به خداوند سوگند! من هيچگاه فاطمه را خشمگين و ناراحت نكردم تا از دنيا رحلت نمود. فاطمه هم مرا خشمناك نكرد و از من نافرمانى ننمود. هر گاه من محزون و اندوهناك مىشدم براى رفع غم و اندوه خود به چهر فاطمه نگاه مىكردم.
الأربلي، أبى الحسن علي بن عيسى بن أبي الفتح (متوفاى693هـ)، كشف الغمة في معرفة الأئمة، ج 1 ص 373، ناشر: دار الأضواء ـ بيروت، الطبعة الثانية، 1405هـ ـ 1985م.
در تمام رواياتى كه اهل سنت آوردهاند؛ به ويژه در صحيح بخارى و مسلم، سند به فردى به نام مسور بن مخرمه، از مريدان خاص عبد الله بن زبير مىرسد، وى از لشكريان ابن زبير بود كه در حمله يزيد به مكه مكرمه، با سنگى كه از منجنيق سربازان يزيد پرتاب شده بود به همراه تعدادى ديگر كشته شد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6699کلام در مورد مسور:
ابن حجر عسقلانى در الإصابة مىنويسد:
قال يحيى بن بكير وكان مولده بعد الهجرة بسنتين وقدم المدينة في ذي الحجة بعد الفتح سنة ثمان وهو غلام أيفع بن ست سنين.
مسور دو سال پس از هجرت به دنيا آمد و پس ازفتح مكه در ماه ذى حجه سال هشتم وارد مدينه شد كه عمرش شش سال بيشتر نبود.
العسقلاني، أحمد بن علي بن حجر أبو الفضل الشافعي، الإصابة في تمييز الصحابة، ج 6، ص 119، تحقيق: علي محمد البجاوي، ناشر: دار الجيل – بيروت، الطبعة: الأولى، 1412 – 1992.بنابراین مسور طبق روایت بخاری در شش سالگی محتلم می شده!!
این مطالب را از لینک زیر گرفتم که البته در منبع اصلی تمام مطلب آورده شده واز حق جویان می خواهم به لینک اصلی مراجعه کنند:
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=maghalat&id=140
حال با توجه به مطالب بیان شده صحت این حدیث از اساس مخدوش است وداستانی جعلی وساختگی است که مخالف سیره رسول خدا صلی الله علیه وآله و قرآن کریم است حال بر می گردیم به روایت بخاری در مورد خشم فاطمه زهرا سلام الله علیها که تا پایان عمر آن حضرت ادامه داشت ودر حال نا رضایتی از خلیفه اول ودوم از دنیا رفت آیا کسی که خدا ورسول خدا صلی الله علیه وآله از او راضی نیستند می تواند مقام جانشینی رسول الله صلی الله علیه وآله را داشته باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6716خشم فاطمه از علی1علل الشرائع للصدوق (381 هـ) الجزء 1 صفحة163
http://www.yasoob.com/books/htm1/m012/09/no0995.html
2 – أبى قال: حدثنا سعد بن عبد الله قال: حدثنا الحسن بن عرفة (بسر من رأى) قال: حدثنا وكيع قال: حدثنا محمد بن إسرائيل قال: حدثنا أبو صالح عن أبي ذر رحمة الله عليه قال: كنت أنا وجعفر بن أبي طالب مهاجرين إلى بلاد الحبشة فأهديت لجعفر جارية قيمتها أربعة آلاف درهم فلما قدمنا المدينة أهداها لعلي ع تخدمه فجعلها علي ع في منزل فاطمة فدخلت فاطمة ع يوما فنظرت إلى رأس علي ع في حجر الجارية فقالت يا أبا الحسن فعلتها فقال لا والله يا بنت محمد ما فعلت شيئا فما الذي تريدين؟
قالت تأذن لي في المصير إلى منزل أبى رسول الله صلى الله عليه وآله فقال لها قد أذنت لك فتجلببت بجلبابها وتبرقعت ببرقعها وأرادت النبي صلى الله عليه وآله فهبط جبرئيل ع فقال يا محمد إن الله يقرئك السلام ويقول لك أن هذه فاطمة قد أقبلت إليك تشكو عليا فلا تقبل منها في علي شيئا فدخلت فاطمة فقال لها رسول الله صلى الله عليه وآله جئت تشكين عليا قالت إي ورب الكعبة فقال لها ارجعي إليه فقولي له رغم أنفي لرضاك فرجعت إلى علي ع فقالت له يا أبا الحسن رغم أنفي لرضاك تقولها ثلاثا فقال لها علي ع شكوتيني إلى خليلي وحبيبي رسول الله صلى الله عليه وآله وا سوأتاه من رسول الله صلى الله عليه وآله اشهد الله يا فاطمة أن الجارية حرة لوجه الله وان الأربعمائة درهم التي فضلت من عطائي صدقة علي فقراء أهل المدينة ثم تلبس وانتعل وأراد النبي صلى الله عليه وآله فهبط جبرئيل فقال يا محمد أن الله يقرئك السلام ويقول لك قل لعلي قد أعطيتك الجنة بعتقك الجارية في رضا فاطمة والنار بالأربعمائة درهم التي تصدقت بها فادخل الجنة من شئت برحمتي واخرج من النار من شئت بعفوي فعندها قال علي ع أنا قسيم الله بين الجنة والنار
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6717خشم فاطمه 2علل الشرائع للصدوق (381 هـ) الجزء1 صفحة185
http://www.yasoob.com/books/htm1/m012/09/no0995.html
2 – حدثنا علي بن أحمد قال : حدثنا أبو العباس أحمد بن محمد بن يحيى عن عمرو ابن أبي المقدام وزياد بن عبد الله قالا : أتى رجل أبا عبد الله ” ع ” فقال له : يرحمك الله هل تشيع الجنازة بنار ويمشي معها بمجمرة أو قنديل أو غير ذلك مما يضاء به ؟ قال فتغير لون أبى عبد الله ” ع ” من ذلك واستوى جالسا ثم قال : إنه جاء شقي من الأشقياء إلى فاطمة بنت رسول الله ( ص ) فقال لها : أما علمت أن عليا قد خطب بنت أبي جهل فقالت : حقاما تقول ؟ فقال : حقا ما أقول ثلاث مرات فدخلها من الغيرة مالا تملك نفسها وذلك أن الله تبارك وتعالى كتب على النساء غيرة وكتب على الرجال جهادا وجعل للمحتسبة الصابرة منهن من الاجر ما جعل للمرابط المهاجر في سبيل الله قال : فاشتد غم فاطمة من ذلك وبقيت متفكرة هي حتى أمست وجاء الليل حملت الحسن على عاتقها الأيمن والحسين على عاتقها الأيسر وأخذت بيد أم كلثوم اليسرى بيدها اليمنى ثم تحولت إلى حجرة أبيها فجاء علي فدخل حجرته فلم ير فاطمة فاشتد لذلك غمه وعظم عليه ولم يعلم القصة ما هي فاستحى ان يدعوها من منزل أبيها فخرج إلى المسجد يصلي فيه ما شاء الله ثم جمع شيئا من كثيب المسجد واتكى عليه فلما رأى النبي صلى الله عليه وآله ما بفاطمة من الحزن أفاض عليها من الماء ثم لبس ثوبه ودخل المسجد فلم يزل يصلي بين راكع وساجد وكلما صلى ركعتين دعا الله ان يذهب ما بفاطمة من الحزن والغم وذلك أنه خرج من عندها وهي تتقلب وتتنفس الصعداء فلما رآها النبي صلى الله عليه وآله انها لا يهنيها النوم وليس لها قرار قال لها قومي يا بنية فقامت فحمل النبي صلى الله عليه وآله الحسن وحملت فاطمة الحسين وأخذت بيد أم كلثوم فانتهى إلى علي ” ع ” وهو نايم فوضع النبي صلى الله عليه وآله رجله على رجل علي فغمزه وقال قم يا أبا تراب فكم ساكن أزعجته ادع لي أبا بكر من داره وعمر من مجلسه وطلحة فخرج علي فاستخرجهما من منزلهما واجتمعوا عند رسول الله صلى الله عليه وآله فقال رسول الله صلى الله عليه وآله يا علي أما علمت أن فاطمة بضعة منى وانا منها فمن آذاها فقد آذاني من آذاني فقد آذى الله ومن آذاها بعد موتى كان كمن آذاها في حياتي ومن آذاها في حياتي كان كمن آذاها بعد موتى قال : فقال علي بلى يا رسول الله قال فما دعاك إلى ما صنعت ؟ فقال علي والذي بعثك بالحق نبيا ما كان منى مما بلغها شئ ولا حدثت بها نفسي فقال النبي صدقت وصدقت ففرحت فاطمة ع بذلك وتبسمت حتى رئي ثغرها فقال أحدهما لصاحبه انه لعجب لحينه ما دعاه إلى ما دعانا هذه الساعة قال : ثم أخذ النبي صلى الله عليه وآله بيد علي فشبك أصابعه بأصابعه فحمل النبي صلى الله عليه وآله الحسن وحمل الحسين علي وحملت فاطمة أم كلثوم وادخلهم النبي بيتهم ووضع عليهم قطيفة واستودعهم الله ثم خرج وصلى بقية الليل
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6718خشم فاطمه و علی و صلح دادن انها توسط نبیعلل الشرائع للصدوق (381 هـ) ج1 ص155 باب 125 العلة التي من أجلها كنى رسول الله علي أبا تراب
http://www.yasoob.com/books/htm1/m012/09/no0995.html
1 – حدثنا أحمد بن الحسن القطان قال : حدثنا أبو سعيد الحسن بن علي السكري قال : حدثنا الحسين بن حسان العبدي قال : حدثنا عبد العزيز بن مسلم عن يحيى بن عبد الله عن أبيه عن أبي هريرة قال : صلى بنا رسول الله صلى الله عليه وآله الفجر ثم قام بوجه كئيب وقمنا معه حتى صار إلى منزل فاطمة صلوات الله عليها فأبصر عليا نائما بين يدي الباب على الدقعاء فجلس النبي صلى الله عليه وآله فجعل يمسح التراب عن ظهره ويقول : قم فداك أبي وأمي يا أبا تراب ثم أخذ بيده ودخلا منزل فاطمة فمكثنا هنية ثم سمعنا ضحكا عاليا ثم خرج علينا رسول الله صلى الله عليه وآله بوجه مشرق فقلنا يا رسول الله دخلت بوجه كئيب وخرجت بخلافه ؟ فقال : كيف لا أفرح وقد أصلحت بين اثنين أحب أهل الأرض إلي وإلى أهل السماء .
دیگر منابع
علل الشرائع للصدوق (381 هـ) ج1 ص156 باب 125 العلة التي من أجلها كنى رسول الله علي أبا تراب
بحار الأنوار للمجلسي (1111 هـ) الجزء43 صفحة146 باب6 كيفية معاشرتها مع علي ع
بحار الأنوار للمجلسي (1111 هـ) الجزء43 صفحة146 باب6 كيفية معاشرتها مع علي ع
غاية المرام لهاشم البحراني (1107 هـ) الجزء1 صفحة61
غاية المرام لهاشم البحراني (1107 هـ) الجزء1 صفحة61
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6719وقتی که ثابت شد که علی وفاطمه علیها سلام جزو اصحاب کساء هستند وخداوند به شهادت آیه تطهیر هر نوع رجسی را از ایشان دور کرده است جایی برای این اشکالات نمی ماند…………..علاوه آنکه اشکال ما در پست اصلی این است که به اسناد صحیح بخاری فاطمه علیها سلام در حلی از دنیا رفت که از خلیفه اول ودوم خشمگین بود واز آنها رضایت نداشت وباز به شهادت روایات بخاری ومسلم وسایر منابع اهل سنت رضایت فاطمه رضایت خدا وخشم فاطمه خشم خدا است…شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6720وقتی که ثابت شد که علی وفاطمه علیها سلام جزو اصحاب کساء هستند وخداوند به شهادت آیه تطهیر هر نوع رجسی را از ایشان دور کرده است جایی برای این اشکالات نمی ماند…………..علاوه آنکه اشکال ما در پست اصلی این است که به اسناد صحیح بخاری فاطمه علیها سلام در حلی از دنیا رفت که از خلیفه اول ودوم خشمگین بود واز آنها رضایت نداشت وباز به شهادت روایات بخاری ومسلم وسایر منابع اهل سنت رضایت فاطمه رضایت خدا وخشم فاطمه خشم خدا است…شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6724با سلام . برادرم . طبق ضرب المثل معروف . اول برادریت را ثابت کن بعد ادعای ارث کن .شما اولا: عصمت و معصومیت را از ایات قران ثابت کن
دوما : اشخاصی که شامل عصمت و معصومیت می شوند ثابت کن .
سوما : شما که نمی توانی در قسمت ایه تطهیر این سایت به سوالات من پاسخ بدهی باز اینجا ادعا می کنی که عصمت اصحاب کساء ثابت شده ؟؟!!
و از همه مهمتر رضایت خداوند و وعده ی بهشتی بودن و رضایت الله می باشد که خداوند به مهاجرین و انصار داده است ، اب سردی است بر تمام فتنه انگیزان و اتش افروزان .
ما چون به آیات قران اعتقاد کامل داریم و وقتی که خداوند به مهاجرین که ابوبکر و عمر و عثمان و علی و … جزو مهاجرین هستند ، وعده بهشت به آنها داده است ، دیگر نیازی نیست که افراد مغرض و پیروان عبدالله ابن سبا یهودی با روایات ضعیف و جعلی بتوانند در فکر ما تزلزلی ایجاد کنند و از شما یک سوال دارم آیا خداوند به وعده ای که در این آیه داده است پایبند هست یا خیر ؟؟؟ و ایا خداوند از اعمال و رفتار گذشته و اینده افراد خبر دارد یا نه ؟؟؟
لطفا حاشیه نروید و صریحا پاسخ بدهید .
(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ) ایه 100 توبه : به ترجمه ایت الله مکارم شیرازی (پیشگامان نخستین مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ !)
و اینکه به ابوبکر و عمر و عایشه رضی الله عنهم اجمعین توهین می کنید که ما اهل سنت ناراحت شویم ، کور خوانده اید .
ما به وعده خداوند در ایه 100 توبه اعتماد کامل داریم . زیرا خداوند در قران فرموده : (إِنَّ اللَّـهَ لَا يُخْلِفُ الْمِيعَادَ)
و معتقدیم ، که توهین و تهمت به اشخاص ، به حسنات انها افزوده می شود .
و از خوانندگان محترم می خواهم که درباره ی جانشینی و امهات المومنین و خلفای راشدین به مطالب من در قسمتهای دیگر این سایت مراجعه نمایند . و قضاوت کنند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6738جناب مجاهد دين
در قريب به اتفاق کتب شيعه ، حديث (فاطمةُ بَضعَةٌ مِنّي) يا بدون سبب از رسول خدا روايت شده يا به سببي که هيچ ارتباطي به روايت جعلي خواستگاري حضرت علي از دختر ابوجهل ندارد، مگر در دو روايت يکي(بحار الانوار علامه مجلسي) و ديگري (علل الشرايع شيخ صدوق ) اما بررسي اين روايات:
الف) روايت علامه مجلسي دربحار الانوار : بايد توجه داشت که علامه مجلسي اين روايت را از صحيح ترمزي که از منابع اهل سنت است نقل کرده و ضمن بيان اينکه اين داستان از مشترکات بين مسلمين نيست، با استدلال به همين روايت اقدام به اثبات عصمت حضرت زهرا مي کند . او در حقيقت از راه جدل و با استفاده از آنچه که مورد قبول اهل سنت است موضع آنها در رابطه ي معصوم نبودن آن حضرت را به نقد کشيده است . و اين هرگز به معناي اين نيست که علامه مجلسي صحت داستان فوق را قبول دشته است
ب) روايت شيخ صدوق در علل الشرايع: شيخ صدوق در کتاب ( علل الشرايع ) اين داستان را از قول امام صادق اين گونه نقل مي کند: يکي از بدترين مردمان روزگار ، نزد حضرت فاطمه آمد و گفت : آيا نمي داني که علي از دختر ابوجهل خواستگاري کرده است . آن حضرت گقت : حقيقت را مي گوئي ؟! آن مرد سه بار گفت که حقيقت را مي گويد. آن حضرت بسيار ناراحت شد و با شدت ناراحتي به خانه ي پدرش رفت . حضرت پيامبر از ماجرا مطلع شدند و با فاطمه به نزد علي که در مسجد مشغول عبادت بود رفتند . پيامبر از علي خواست تا ابو بکر و عمر و طلحة را حاضر کند . سپس در حضور آنها فرمود : اي علي آيا نمي داني که فاطمه پاره ي تن من است . هر کس او را اذيت کن مرا اذيت کرده و هر کس مرا اذيت کند خدا را اذيت کرده است . و هر کس او را بعد از مرگم اذيت کند مثل کسي است که او را در زمان حياتم اذيت کرده و هر کس او را در زمان حياتم اذيت کند مثل کسي است که او را بعد از مرگم اذيت کرده باشد ؟! علي گفت بله مي دانم يا رسول الله . پيامبر فرمودند : چه چيزي باعث آن کار تو شد؟( خواستگاري از دختر ابو جهل) علي پاسخ داد ؟ به همان خدائي که شما را به حق و حقيت بعنوان نبي مبعوث کرده سوگند ، آنچه که به گوش فاطمه رسيده از من سر نزده است . پيامبر فرمودند : راست مي گوئي راست مي گوئي . در اين هنگام حضرت فاطمه بسيار خوشحال شد و لبخند زد به گونه اي که دندانهاي او نمايان شد .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
السلام علی عبادالله الصالحین
جناب محمد 35
کاش راه حق را صریح عنوان می فرمودید و آن راه حق منظور را تبیین بفرمایید استفاده کنیم.
در این متن گفتگوی دو شخصیت برجسته وجود دارد و ناقل آن هم ام المومنین عایشه رضی الله عنها هستند و هر کدام ادعا و دلیل خود را دارند و بر طبق این حدیث حضرت زهرا سلام الله علیها تا زمان حیات با ابوبکر صدیق رضی الله عنه هم کلام نشدند و امیرالمومنین علی علیه السلام ایشان را شبانه دفن کردند.
اگر پیش فرض های موهوم معصومیت و خلقت خاصه را کنار بگذاریم آیا جایی برای تعجب وجود دارد؟.
یک طرف ادعا دارد و طرف مقابل دلیل. و موضوع هم روشن است خمس درآمد فدک است که یهودیان به عنوان غرامت بایستی می پرداختند و در راه خود هزینه می شد.و ابوبکر رضی الله عنه اطمینان داد که این درآمد به همان شیوه رسول اکرم صلی الله علیه وآله صرف شود و در روایات دیگر جلب رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها آمده و همچنین واگذاری تولیت خمس فدک در زمان عمر رضی الله عنه به حضرت علی علیه السلام و ابن عباس صورت گرفت و ماجراهای دیگری هم دارد که در جای خود گفته شده.
حال از این داستان و یا رخداد جدا از نقل محتمل بر خطا چه از ناحیه ناقل و برداشت شخصی و میزان اطلاع او و چه در روایت و ثبت های بعدی چه حقی و راه حقی روشن می شود بنده متوجه نمی شوم.
تنها نتیجه ای که از این داستان و انضمام دلالت شما به دست می آید این است که راه حق عبارت است از فدک و درخواست آن از سوی حضرت زهرا سلام الله علیها و امتناع ابوبکر صدیق رضی الله عنه با دلیل مذکور و دفن شبانه سیده زنان عالمین.که متاسفانه هیچکدام حاضر نیستند و راه حق تعطیل است.
والسلام علی من اتبع الهدی