دفاع از احادیث شیعه ۲

Home انجمن ها انتقاد از احادیث شیعه دفاع از احادیث شیعه ۲

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  dlsvkhth14.blogfa.com در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 89)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #5406
    جناب رافضی؟ شما بهتر بود با توجه به مطالبی که میگذاری اسم برای تایپیک انتخاب مینمودی!
    الان چیزی در مورد دفاع از احادیث شیعه ننوشتی..و همش در مورد احادیث اهل سنت بد گفتی!!
    بهتر بود اسم تایپیک را میگذاشتی: سوالاتی در مورد برخی احادیث اهل سنت و سوالاتی در مورد اصحاب!!
    با این مطالبی که گذاشتی، یعنی قبول کردی که احادیثتان پر از خرافات است و داری تلاش بیهوده میکنی که بگی این گونه خرافات در کتب حدیث اهل سنت هم وجود دارد..همین…
    از چاله به چاه انداختی خودت را….خودت خبر نداری….
    #5408
    دوست عزیزم السلام علیکم

    ایشان طبق سخن شما در چاله ی بدی فرو رفته و خودش خبر ندارد…. در این سایت آی سجودی و بقیه زیاد بهش رو دادن و از بس جوابشون رو ندادن اینها پر رو شدن . اقایون سایت مثل برادر بهتون میگم خودتون رو کنار نکشید صرفا با نوشتن مقاله . تاثیر یک مناظره از صدها مقاله بیشتر هست . مقاله یک طرفه هست ولی مناظره دو طرفه هست و خواننده خودش میرود دنبالش و حقایق رو می یابد . پس نرید کنار و فقط مقاله کتاب بنویسید . من هم میتونم صد تا کتاب یک طرفه نشر بدم ولی اینجوری مردم به حق نایل نمیشوند . پس بیاید واسه گفتگو . والله اگر بهانه تان وقت است هیچکدامتان به اندازه بنده کمبود وقت ندارد . من روزی 4ساعت فقط میخوابم الان دقیقا 6ماه اینجوری است . ادم وقتی وارد میدانی شد باید تا آخرش بایسته . به قول عمر مختار:نحن لاا نستسلم .ننتصر او نموت . ما تسلیم نمی شویم یا پیروزی یا مرگگگگگگگگگگگگگ . پس ای نویسندگانی که تو سایت مقاله میدهید از خود سعه ی صدر نشان بدهید و بیاید با مخالفان فکریتان گفتگو کنید . اینم انتقاد من بود . والله از رو قیامت بترسید که زمانی بیکار هستید و چیزی می دانید و نیایید به مردم القا کنید.باز میگم من از همه سنم کمتر است ولی دلسوزی فرزندانه و برادرانه من بود به شماها.بر حذر باشید

    فعلا فقط به رد سخنانش ادامه میدهم . واااااااااااااااااااااای به حال روزی که رجال شناسی رافضه را شروع کنم و 5000هزار حدیث جلویش باشد و نتواند جواب بدهد .

    فعلا بهش شکلات میدم ولی بعد چیزی که از این شکلات در بیخ دندانش می ماند تلخی آن شکلات است نه شیرین بودنش .

    بگذار دلش خوش باشد . این هم به سرنوشت ولیعصر -پوسایی -شمیلی -روستایی -ار ار دبیلو سی و……………. دچار خواهد شد . بدون شک شکست عایدش می شود

    اوربــــــــــــــــــــــــــان -خادم الاسلام

    الله مستعان

    #5416
    گفتی=====================

    خب، آن آمار روايت ما و اين هم آمار روايت شما. بزرگان شما هم آمار داده‌اند، اما ما خجالت مي‌کشيم اين آمارها را نقل کنيم. اين آمار‌ها را خودتان نقل کرده‌ايد: آقاي محمد بن اسماعيل بخاري ـ متوفاي 256 هجري ـ مي‌گويد: وقتي خواستم کتاب صحيح خود را بنويسم، از ميان 600 هزار روايت، فقط 2761 روايت را برگزيدم. تاريخ بغداد، ج2، 8، شماره424 ـ إرشاد السارى، ج1، ص50 ـ جامع الاُصول للجزرى، ج1، ص109.

    از اينجا پي توان بردن كه در دريا چه طوفان است

    جواب=====================================

    اولا این امار را اینقدر جاهلی که دلیل برتری می دانی ؟؟

    نزد ما احادیث کذب و راست معلوم است . یعنی اگر یک عوام اهل سنت بیاید و سخنان پیامبر را بخواند میداند کدامش سخن اوست و میداند کدامش دروغ است . ولی میشه شما برای ما یک کتاب مورد اتفاق تمام علمای که صدرصد صحیح باشد ارایه بدهید تا ما بفهمیم عقاید خالص رافضه کدام است ؟؟؟

    ولی شما ملاکی جز هوای نفس در تشخیص علم درایه ندارید . ولی اگر آمار را دلیل برتری میدانی باید بگویم انا لله و انا الیه راجعون . مذهب شما جناب مجلسی چطوری توانسته 130جلد کتاب بنویسد آن هم در مدت کوتاهی . پس جناب مجلسی یک کذاب است . که در آتی احادیثی که از کافی و بحار میدهم خودت را متحیر می کند

    اما در مورد امام بخاری . من خودم در درایه و رجال سر رشته دارم و میدانم علت چه بوده . در واقع امام بخاری شخصی بود بسیار محتاط و سعی میکرد سخن کذبی به رسول الله نبندد و بگوید این سخن اوست ولیکن ان قدر محتاط بود که برای نقل هر حدیث بارها غسل می کرد تا به یقین برسد . و اشخاص و راویان را قشنگ و بدون نقص بررسی میکرده وتا زمانیکه نمی شناخت حدیثی را به نبی نسبت نمیداد . این افتخار است برای ما که صحیح و ضعیف و قواعد رجال و حدیثمان مشخص است ولی شما چه ؟؟

    والله از ریشه تمام کتب شما و راویانش را خواهم داد تا یاد بگیری دفاع چیست .

    اما در مورد الجامع الصحیح یعنی کتاب صحیح بخاری خوب است شرحی بدهم

    .

    .

    .

    .

    .

    پست بعدی را بخوانید

    #5417
    در مورد الجامع الصحیح المختصر یعنی صحیح بخاری خوب اندکی شرح دهم

    بدون شك كتاب (الجامع الصحيح) امام بخاري اثري است فراتر و سنگين تر از تلاش و كوشش صدها نفر از كساني كه به صبر و بردباري، شكيبايي و قدرت حفظ بالايي برخوردار هستند به خواست خداوند او يك نفره اين كار خارق العاده را انجام داد. خداوند به هر كس كه بخواهد فضلش عطا مي كند.

    امام در اين كتاب با تمام عظمت و شكوه آن تمام تلاش و توان خويش را صرف آن نكرده بلكه كتابهاي ديگر را نيز تاليف كرده كه زينت دهنده كتابخانه هاي اسلامي است، ما در پايان كتاب آنها را ذكر مي كنيم.

    جز اينكه كتاب (الجامع الصحيح) معتبرترين و درخشنده ترين آنها محسوب مي شود تاليف آن شانزده سال طول كشيده امام در تاليف آن متوقع نبود كه از سلطان يا پادشاهي جايزه اي دريافت كند همچنين به فكر سبقت و تفوق بر فقها و علما و محدثين نبود. بلكه هدفي مهمتر و بالاتر و باارزشتر از آن داشت كه آنرا در جمله بسيار جالب و زيبايي تعبير كرده است.

    ((الصحيح را در شانزده سال تاليف نمودم تا آن را بين خود و خدايم حجتي قرار دهم.))

    امام شانزده سال از عمر خود را در تاليف اين كتاب صرف كرده امت اسلامي آن را مورد قبول خويش قرار داده است و به حجيت آن معترف است و تا امروز هم به آن احتجاج مي كند و آن را معتبرترين كتاب بعد از كتاب خداوند محسوب مي كند.

    امام بخاري اين شانزده سال را در پشت ميز كتابخانه اي كه داراي كتابهاي مرجع و هواي مناسب و امكانات رفاهي ديگر باشد سپري نكرد، بلكه در مهاجرتهاي مداوم در راههاي كوهستاني و سخت و بيابانهاي بي آب و علف در ميان طوفانهاي سهمگين و آب و هواي سرد و گرم روزها و شبهاي مهتابي از عمر خود را سپري نمود نه رختخوابي مي يافت كه بخوابد و نه غذايي مناسب تا رفع گرسنگي كند و نه آبي گوارا تا تشنگي را بر طرف كند.

    اما با تمام اين سختيها و مشكلات در طلب حديث احساس خستگي، كسالت، ناراحتي و ضعف نمي كرد، بلكه در حركتي دائمي بود كه سكون و آرامش نداشت. . . بر اثر تجربيات فراوان و مطالعات محققانه براي او مشخص بود كه راوي در روايت حديث صلاحيت دارد يا ندارد، و چه بسا با افرادي مواجه مي شد كه هزاران حديث در نزد آنان بود ولي از ذكر احاديث آنان در (الجامع الصحيح) خودداري مي كرد.

    #5418

    يك مرتبه حديثي از او پرسيده شد به سوال كننده گفت: اي ابو فلاني آيا گمان مي كني تدليس مي كنم؟ من ده هزار حديث را از شخصي كه در روايت حديث مورد تاييد و وثوق نبود ترك كردم و همين طور به همين تعداد يا بيشتر از شخص ديگر.

    معرفت او به صحابه و تابعين و تبع او را براي تحقق اين مهم ياري مي داد.

    امام از شخص مجهول، كذاب، مدلس، تارك نماز و كسي كه از انجام واجبات كوتاهي مي كند و كسي كه اعتمادي بر او نيست و كسي كه در امور ديني افراط و تفريط مي كند حديث روايت نمي كرد. وقتي كه مي خواست از كسي حديث بنويسد از اسم، كنيه و از كسي كه از او روايت كرده است مي پرسيد. اگر به صدق و راستي آن راوي حديث پي نمي بردي از وي مي خواست اصل حديث و نسخه مكتوبش را به او نشان دهد چرا كه او جستجوگر احاديث صحيح بود.

    آنچه را كه شبهه ناك بود ترك مي كرد هزاران حديث را به مجرد شبهه اي ترك كرده در مورد الجامع الصحيح مي گويد: ((كتاب الجامع الصحيح را تقريباً از ميان ششصد هزار حديث تدوين كردم)) اين دقت موجب گرديد كه با صدها نفر از محدثين و حفاظ در سرزمينهاي مختلف ديدار كند او مي گويد: ((بيش از هزار شيخ، از هر كدام بيشتر از ده هزار حديث نوشتم. حديثي در نزد من وجود ندارد كه سندش را ذكر نكرده باشم. سپس سرزمينهايي را كه با اين افراد ديدار كرده است ذكر مي كند و مي گويد: ((با بيش از هزار نفر از اهل حجاز، عراق، شام و مصر ديدار كرده ام.))

    اهل شام و جزيره را دو مرتبه اهل بصره را چهار مرتبه اهل حجاز را شش سال و تعداد دفعاتي را كه با محدثين خراسان وارد كوفه و بغداد شده ام نمي توانم بشمارم و كسي را از اين افراد نيافتم كه در اين امور با ديگران اختلاف داشته باشد (اين قول و عمل است و قرآن كلام خدا مي باشد) در مورد كتاب ((الجامع الصحيح)) مي گويد:

    ((در اين كتاب جز احاديث صحيح احاديث ديگري ذكر نكردم و بسياري از احاديث را به علت طولاني شدن ترك كردم.))

    اگر چنانچه با كسي كه صلاحيت روايت حديث را نداشت ديدار مي نمود احساس خستگي و ناراحتي نمي كرد زيرا عزم راسخي كه خداوند به او عنايت كرده بود سختيها و مشقات را بر او هموار مي ساخت.

    و چقدر احساس سعادت و خوشبختي مي كرد هنگامي كه با افرادي كه صداقت از خصوصيات آنان و آثار تقوي و پرهيزگاري بر چهره هاي آنان نمايان بود هم نشين مي شد!! گويا مثل كسي كه دنبال گمشده اش مي گردد و با يافتن آن خوشحال مي گردد.

    #5419
    فقط بیا جواب بده…
    لطفا همه این لینک را ببینند:

    http://www.islamtxt.net/?q=article/555
    اگر جواب دادی، اونوقت بیا از احادیث اهل سنت ایراد بگیرررر

    #5420

    او مي توانست هزاران حديث ديگر را اضافه كند ولي به تدوين آنچه كه يك مسلمان از عبادات و معاملات و آداب و تفسير احتياج دارد اكتفا كرد و آن را منحصر به كتابي فقهي مانند موطاي امام مالك ننمود. احاديثي را كه شخصيت يك مسلمان را به وجود آورده و ذهن و بصيرت شخص را از علم و معرفت منور مي كند در آن ذكر كرده است.

    از عجايب اينكه براي امام بخاري همانند آنچه كه براي او در بغداد اتفاق افتاده بود در سمرقند نيز اتفاق افتاد. در سمرقند چهارصد نفر از كساني كه در طلب حديث بودند و جود داشت. . . هفت روز گرد هم آمدند تا نقشه اي براي كوبيدن امام بخاري طراحي كنند. . . اسناد شام را در اسناد عراق و اسناد يمن را در اسناد حرمين تداخل دادند. . . . .

    امام بخاري كوچكترين لغزشي در اسناد و متن مرتكب نشد. احاديث نبوي در مغزش چون سياره هاي آسمان در حركت بودند چشمهايش را مي بست و يكي يكي احاديث را مرور مي كرد و راويان آنها را يكي بعد از ديگري مجسم مي كرد. . . . بر آنان كه قصد خرده گيري و رقابت با او داشتند ناراحت و عصباني نمي شد و حتي بر آنان كه قصد كوبيدن و ايجاد شبهه در كفايت علمي او را داشتند!!

    شبي تا صبح بيدار ماند. . . . وقتي كه كاغذ سازش محمد بن ابي حاتم علت بيداري اش را پرسيد: گفت:

    ((ديشب نخوابيدم تا اينكه احاديثي را كه در تاليفاتم ذكر كرده ام شمرده ام كه بالغ بر دويست هزار حديث مستند مي باشد.))الله اكبر!! چگونه توانست در ذهنش دويست هزار حديث مستند شمرد در حالي كه افرادي كه در رياضي تسلط دارند ممكن است تا شمارش صد هزار اشتباه كنند. اگر اين بر چيزي دلالت مي كند مبين اين امر است كه موهبت و توانايي او بر حفظ و استيعاب منحصر نيست بلكه در كنار آن موهبتي ديگر وجود داشت و آن عدم اشتباه در شمارش است.

    آيا شايسته نيست بعد از اين بگوييم امام بخاري آيه اي است از آيات الهي؟ آيا كتاب جامع الصحيح كه نتيجه نبوغ اوست كتابي بي نظير در تمامي اعصار و قرون نيست و نظيري از آن وجود ندارد؟ با اين نبوغ امام هر يك از كتابهايش را سه مرتبه تاليف و بازنويسي و بازنگري كرد تا فاقد هر گونه عيب و نقص و صد در صد سالم و بدون هر گونه شك و شبهه باشند.

    بعدا برایت از کلینی و مجلسی سخن میگویم تا خودت بفهمی چقدر ما دین قویی داریم بر خلاف مذهب بی در و پیکر

    #5421
    گفتی============================

    اگر ما با يک کمونيست يا يهودي يا مسيحي مواجه شويم که به ما اعتراض کند كه بر سر اسلام شما چه آمده است؟ اين اسلامي که در کتاب‌هاي صحاح سته نقل شده، چه اسلامي است که به مدت 120 سال آمدند از نقل روايات جلوگيري کردند و اين فنر را فشار دادند و وقتي رها شد، تا کجا رفته است که حدود 597 هزار روايت دروغ آمده است؟ آقاي مسلم بن حجاج نيشابوري ـ متوفاي 261 هجري ـ كه بعد از بخاري آمده و بعد از بررسي‌هايي كه كرده مي‌گويد: من 300 هزار روايت را بررسي كردم و از ميان آنها، فقط 4 هزار روايت را نقل کردم. المنتظم لإبن الجوزى، ج12، 171، شماره 1667 ـ طبقات الحفّاظ للذهبى، ج2، ص589، شماره1667. يعني 296 هزار روايت را دور انداخته است. ولي اينها نه تنها مايه افتخار نيست، بلکه مايه خجالت شماست

    جواب=======================================

    1- رجوع کن به این لینک تا بدانی شیعه در گرداوری احادیث کوتاهی نموده یا اهل سنت . با تشکر از نوسینده مقاله .اما این مقاله مختصر است و ان شاء الله مفصلشو برای خوانندگان در وقتی ارایه خواهم داد

    کدام گروه در جمع آوری احادیث کوتاهی کردند؟ اهل سنت یا شیعه؟

    http://www.islamtxt.net/?q=question/165

    2-این حرفت دقیق مال امام بخاری بود که شبهه انداختی جناب آخوند رافضی تروریست تکفیری . به جواب پیشین که در مورد بخاری عرض نمودم هم رجوع کن .

    فرق شیعه با سنی در این قضیه این است که ما اخباری نیستیم که هر چی شنیدیم بپذیریم بلکه ما اصولی هستیم و تابع اصول معین . میشود شما ارایه بدی یک اصل متفق در علم درایه ؟؟؟ میشود معیار رجال شناسی که متفق در رافضه باشد ارایه بدهی ؟؟

    نیست نگرد . گشتم نبوددددددددددددد

    در واقع این افتخار است برای ما که الکی هر چیزی را به نبی نسبت نمیدهیم .برخلاف مذهب رفض و بخصوص جناب مجلسی که فقط کارش دروغ به رسول الله بوده .

    #5422
    گفتی========================

    همچنین شما که دم از صحابه می زنید و احادیث خودتان را از این صحابه گرفتید و به ما خورده می گیرید که ما دارای احادیث ضعیف هستیم؛ که در واقع بهتان و افترا دشمنان اسلام بر ضد مکتب اهلبیت علیهم السلام است. اما شما جواب بدهید که این سنت از سوی صحابه چگونه به دست شما رسیده است. شیعه قائل است که صحابه ای که در خط پیامبر صل الله علیه و اله و سلم بودند و به فرامین ان جناب عمل کردند از نظر شیعه مورد قبول هست اما صحابه ای که چه در زمان پیامبر صل الله علیه و اله و سلم و چه بعد از پیامبر صل الله علیه و اله و سلم از خط و سیره ایشان عدول کردند برای ما ارزشی ندارند

    جواب======================================

    ما دم از صحابه نمی زنیم الله درباره آنان سخن گفته و به همین خاطر است ما قبول داریم .ولی شما رافضیان قطعا بخاطر انکار صحابه در کفر هستید

    عدالت صحابه http://www.islamtxt.net/?q=article/205

    http://www.islamtxt.net/?q=article/242

    http://www.islamtxt.net/?q=article/60

    آیا گناه ها و خطاهای صحابه اعتبار احادیث را زیر سوال میبرد؟

    http://www.islamtxt.net/?q=question/364

    #5423
    گفتی=========================================

    «اي پيامبر! تو خيلي از منافقين را نمي‌شناسي»: وَ مِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدينَةِ مَرَدُوا عَلَي النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ. و از (ميان) اعراب باديه‌نشيني كه اطراف شما هستند، جمعي از منافقان هستند و از اهل (خود) مدينه (نيز) گروهي سخت به نفاق پاي‌بندند كه آنها را نمي‌شناسي و ما آنها را مي‌شناسيم. سوره توبه / آيه 101. شايد هم مصلحت نبوده كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) همه آنها را بشناسد. جالب اين است كه يكي از بزرگان مصر به نام جناب ابراهيم علي سالم كه كتابي دارد به نام النفاق و المنافقون، مي‌گويد: يك سوم قرآن (يعني 10 جزء) درباره منافقين است.

    جواب=============================================

    رافضی نادان در جواب پست 7 و 8 و 9جناب رافضی شما این پستها را می نویسم

    منافق چیست؟؟ صحابی کیست؟؟؟

    صحابی کسی است که پیامبر را دیدار نموده در حالت ایمان بوده و بر حالت ایمان فوت نموده .

    الله از آنان راضی شده است =«لَّقَدْ رَضِيَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا» (الفتح: 18). «خداوند از مؤمنان ـ هنگامى كه در زير آن درخت (بيعه‌الرضوان‌ كه‌ در حديبيه‌ انجام‌ گرفت) با تو بيعت كردند ـ راضى و خشنود شد; خدا آنچه را در درون دلهايشان (از ايمان و صداقت) نهفته بود مى‏دانست; از اين رو آرامش را بر دلهايشان نازل كرد و پيروزى نزديكى (يعنى فتح‌ خيبر) بعنوان پاداش نصيب آنها فرمود».

    الله انها را صاحب ایمان می داند

    هُوَ الَّذِي أَيَّدَكَ بِنَصْرِهِ وَبِالْمُؤْمِنِينَ » (الأنفال: 62). «خداوند است كه تو را، با يارى خود و مؤمنان، تقويت كرد».

    الله رستگاری را به انها مژده داده

    لَكِنِ الرَّسُولُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ جَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ ۚ وَأُولَٰئِكَ لَهُمُ الْخَيْرَاتُ ۖ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ »(التوبه: 88-89) «ولى پيامبر و كسانى كه با او ايمان آوردند، با اموال و جانهايشان جهاد كردند; و همه نيكيها براى آنهاست; و آنها همان رستگارانند! خداوند براى آنها باغهايى از بهشت فراهم ساخته كه نهرها از زير درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند بود; و اين است رستگارى (و پيروزى) بزرگ!».

    #5424
    میدونی چرا صحابه را دوست داریم ؟؟

    « فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ »(المائده: 54). «خداوند به زودی قومی را به وجود می‏آورد که آنها را دوست دارد و آنها نیز خداوند را دوست دارند». حسن بصری می‌گوید: قسم به خدا که این آیه در باره مردم حروراء نازل نشده است بلکه درباره ابوبکر و عمر و یارانشان نازل شده است.

    .« وَالَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوا وَّنَصَرُوا أُولَٰئِكَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ كَرِيمٌ » (الأنفال: 74). «و آنها كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنان مؤمنان حقيقى‏اند; براى آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزى شايسته‏اى است».

    عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «آيَةُ الْمُنَافِقِ ثَلاثٌ: إِذَا حَدَّثَ كَذَبَ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ، وَإِذَا اؤْتُمِنَ خَانَ». (بخارى:33). از ابوهريره رضی الله عنه روايت است كه نبي اكرم صلی الله علیه وسلم فرمود: «نشانة منافق، سه چيز است: اول اينكه در صحبت‏هاي خود، دروغ مي‏گويد. دوم اينكه خلاف وعده، عمل مي‏كند. سوم اينكه در امانت، خيانت مي‏كند».

    اشاره کردی به ایه 101

    چرا ایات قبلش را نمیخونی

    ایه قبلش میگه مهاجرین و انصار رضی الله عنه . چرا الکی به دیوار میزنی سرت را که بگویی العیاذبالله منافق بودن صحابه

    یعنی مقصود از ایه ایات این است که منافقینی بودن در ظاهر مسلمان شده بودند ولی در باطن خیر .

    مثلا این ایات

    ?إِذَا جَاءكَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَكَاذِبُونَ?. (منافقون: 1)

    «هنگامي که منافقان نزد تو مي آيند، سوگند مي خورند و مي گويند : ما گواهي مي دهيم که تو حتماً فرستادة خدا هستي! – خداوند مي داند که تو فرستادة خدا مي باشي. ولي خدا گواهي مي دهد که منافقان در گفتة خود دروغگو هستند (چرا که به سخنان خود ايمان ندارند».

    #5425

    اما پيامبر -صلي الله عليه وسلم- نيز آنان را نمي شناخت و آنها را جزو اصاب خويش مي شمارد، زيرا نفاق آنان چنان پنهاني و سري بود که از حيطه قلب آنها خارج نشده و به اعمال و رفتار آنان بروز نيافته بود. که خداوند نيز صريحاً به آنان اشاره مي فرمايد:

    ?وَمِمَّنْ حَوْلَكُم مِّنَ الأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُواْ عَلَى النِّفَاقِ لاَ تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُم مَّرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ?. (

    توبه: 101

    در ميان عرب هاي باديه نشين اطراف (شهر) شما، و در ميان خود اهل مدينه، منافقاني هستند که تمرين نفاق کرده اند و در آن مهارت پيدا نموده اند. تو ايشان را نمي شناسي و بلکه ما آنان را مي شناسيم. ايشان را (در همين دنيا) دو بار شکنجه مي دهيم (: يک بار با پيروزي شما بر دشمنانتان که ماية درد و حسرت و خشم و کين آنان مي گردد، و بار دوم با رسوا کردن ايشان به وسيلة پرده برداري از نفاقشان). سپس روانة عذاب بزرگي مي گردند».

    اخر ایه رو نگاه کن احمق رافضی بی خرد

    اخرش فرموده دچار عذاب میگردند .یعنی منافق دچار عذاب می شود ولیکن شما بفرما اگر صحابه که که تعریف نمودم باید با ایمان باشد و نبی را دیده باشد وبر ایمان فوت نموده باشد چرا ددچار عذاب الهی شدند ؟؟؟؟

    پس همین ایه ایمان انان را ثابت نموده و این تدلیسی اشکار است از جانب نجسانی مثل جنابعالی که یک مرتد و کافر هستی .

    این بادیه نشینان به ظاهر مومن شده بودند ولی در باطن بعدا دیدیم مرتد شدند و حضرت ابوبکر به جنگشان رفت .

    اگر صحابه را منافق میدانی چرا بعد از فوت نبی دچار عذاب نشندن و اینکه چرا برای اسلام مجاهدت میکردن تا اسلام به گوش شماها برسه ؟؟ جنگ قادسیه توسط سیدنا عمر بن خطاب شما مجوسیان رافضیان را کور کرده . چرا از یادش برده اید؟؟ همین اصحاب بودن که اسلام را توسعه دادند . پس الکی و موافق میلت منافق را صحابی ندان .تکلیف منافقین مشخص است جانم.

    #5426

    برخي از تشيع تمام آيات فصل پيش را با يك آيه رد ميكنند و به اصطلاح آب پاكي روي دست ما ميريزند آنها ميگويند: ما قبول نداريم كه آيه در حق عمر، ابوبكر و ديگران باشد زيرا خداوند جل و علا همچنين فرموده است: { وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ }

    “و از (ميان) اعراب باديه نشين كه اطراف شما هستند، جمعى منافقند; و از اهل مدينه (نيز)، گروهى سخت به نفاق پاى بندند”.

    اما جواب اين شبه به مددالله جل جلاله:

    به قرآن مراجعه كنيد ميبينيد اولاً: آيه قبل از اين اختصاص به مدح مهاجران و انصار و تابعين داشته است، دوماً: خداوند فرموده: { وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ } .

    و نفرموده: (أهل المدينة كلهم منافقون إلاَّ علي وأبوذر وسلمان ومقداد).

    ولي شما همه را منافق كرديد از همسران و خويشاوندان پيامبر ص تا عاميترين شهروند مدينه از نظر شما منافق بودند.

    ما حق نداريم بدون دليل انگشت اتهام را به سوي صحابه كرام دراز كنيم حرف كه بيدليل نميشود شما براي آنكه صحابه را مشمول آيهاي بدانيد بايد دليل ارائه دهيد و براهين محكم بياوريد و گرنه، فردا يكي ديگر بلند ميشود و به حجت همين آيه كه (في المدينة منافقون) ميگويد: چون علي در مدينه بود پس منافق است (استغفرالله) آيا شما اين استدلال را قبول مي كنيد؟!، پس چاره اين است قبل از آنكه زيد و عمرو را به نفاق متهم كنيم بياييم و بررسي كنيم كه اصلاً منافقين چه صفاتي داشتند و بعد ببينيم كه آيا اين صفات بر صحابه منطبق بود يا نه؟

    راهحل درست و منطقي همين است وگرنه اگر بازار تهمت و تهمتبازي گرم شود هيچكس در امان نميماند پس حالا بياييم صفات منافقين را نه از ديد ما بلكه از نظر قرآن بررسي كنيم:

    خرابكاري ميكنند

    خداوند ميفرمايد: اگر بفرض منافقين براي جنگ خارج شوند و پيامبر را همراهي كنند در وسط راه دست به خرابكاري ميزنند به آيه توجه كنيد.

    qs9 خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (47) لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ }

    #5427
    منافین به جهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاد نمی رفتند

    وَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ أَنْ آَمِنُوا بِاللَّهِ وَجَاهِدُوا مَعَ رَسُولِهِ اسْتَأْذَنَكَ أُولُو الطَّوْلِ مِنْهُمْ وَقَالُوا ذَرْنَا نَكُنْ مَعَ الْقَاعِدِينَ 86) رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ

    “و هنگامى كه سوره اى نازل شود (و به آنان دستور دهد) كه: “به خدا ايمان بياوريد! و همراه پيامبرش جهاد كنيد!”، افرادى از آنها ( گروه منافقان) كه توانايى دارند، از تو اجازه مى خواهند و مى گويند: “بگذار ما با قاعدين ( آنها كه از جهاد معافند) باشيم!”. (آرى،) آنها راضى شدند كه با متخلفان باشند; و بر دلهايشان مهر نهاده شده; از اين رو (چيزى) نمى فهمند!”.

    و ما همه ميدانيم كه صحابه كرام از جنگ بدر تا جنگ روم با حضرت بودند و عددشان از 314 نفر در جنگ بدر به 30000 نفر در آخرين سال حيات پيامبر افزايش يافت و باز همه ميدانيم كه اصحاب كبار چون ابوبكر و عمر و عثمان و علي و زبير و طلحه در اغلب جنگها در ركاب آن حضرت بودند و اگر هم در جنگي بطور استثنائي يكي از صحابه حضور نداشت دليلش نه نا فرماني و سرپيچي بلكه اين بود كه محمد ص به آن صحابه مأموريت ديگري محول فرموده بودند پس اين صفت منافقين اصلاً برياران پيامبر تطبيق نميكند.

    خرابكاري ميكنند

    خداوند ميفرمايد: اگر بفرض منافقين براي جنگ خارج شوند و پيامبر را همراهي كنند در وسط راه دست به خرابكاري ميزنند به آيه توجه كنيد.

    qs9 خَرَجُوا فِيكُمْ مَا زَادُوكُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَكُمْ يَبْغُونَكُمُ الْفِتْنَةَ وَفِيكُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ (47) لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِنْ قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَكَ الْأُمُورَ حَتَّى جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ كَارِهُونَ

    #5428

    اگر آنها همراه شما (بسوى ميدان جهاد) خارج مى شدند، جز اضطراب و ترديد، چيزى بر شما نمى افزودند; و بسرعت در بين شما به فتنه انگيزى (و ايجاد تفرقه و نفاق) مى پرداختند; و در ميان شما، افرادى (سست و ضعيف) هستند كه به سخنان آنها كاملا گوش فرامى دهند; و خداوند، ظالمان را مى شناسد. آنها پيش از اين (نيز) در پى فتنه انگيزى بودند، و كارها را بر تو دگرگون ساختند (و به هم ريختند); تا آن كه حق فرا رسيد، و فرمان خدا آشكار گشت (و پيروز شديد)، در حالى كه آنها كراهت داشتند”.

    مثل آن كاري كه منافق بزرگ عبدالله بن أبي در جنگ احد كرد و ياران منافق خود را از نيمه راه برگرداند و حاضر به جنگ نشد.

    و اگر كسي بگويد صحابه منافق بودند بر اساس اين آيه آنها در جنگها بايد دست به خرابكاري ميزدند و با اين وصف پيامبر ص نميبايست در يك نبرد هم پيروز ميشدند.

    صحابه در هر يك از جنگها به نوبه خود قهرماني و رشادت از خود نشان دادند اهل تشيع فقط كارهاي علي س را ذكر ميكند و دروغ هم نميگويد ما هم قبول داريم و به آن افتخار ميكنيم ولي در جنگها همه اصحاب نقش اساسي داشتند مثلاً جنگ خيبر را بياد بياوريم بحثي نيست كه قهرمان بزرگ اين جنگ علي س بود اما ديگران هم سهم داشتند مثلاً در ابتداي جنگ يعني شب هفتم وقتي عمر س يك يهودي را اسير كرد كار مسلمانها آسان شد زيرا آن يهودي از ترس جان، همه رازهاي خيبر را براي مسلمانان گفت. پس آيا اين كار عمر خرابكاري بود. يا سازندگي؟ يا كمك به مسلمانها؟

    پس اين آيه كه منافقان را خرابكار در معارك، و جاسوس مينامد، با عملكرد اصحاب صد در صد مخالف و در جهت عكس كارهاي صحابه است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 89)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.