Home › انجمن ها › شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت › در رابطه با روافض مشرک هستند
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط عبدالحسین در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1919السلام علی المهدی الذی وعد الله به الامم ان یجمع به الکلم و یملأ الارض عدلا و قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
خب در تاپیک ” (مهم) روافض مشرک هستند به علت زیر: ” که مجاهد نوشته بود مطالبی را گذاشته بود که ما در مقابلش ایراداتی پرفتیم که خب این بابا ترجیح داد تا صفحه فیسبوکش را رسیدگی کند و در این سایت جوابی به ایرادات حرفهای مفتش ندهد.
ابتدا نوشته او را می گذارم و بعد آنچه که خودم در ایراد به او نوشتم.
بخوانید و ببینید که چه جوابی می توانسه داشته باشد.
البته بعدا یک 1990 آمد و بدون توجه به ایراداتی که ما نوشته بودیم یکسری مثلا جوابهایی داد که خب خودش هم نفهمید که چه کرده. از الزام(مثلا الزام) ما به ترجمه آیت الله مکارم تا نفهمیدن آیه 3 زمر.
حالا مطلب مجاهد؛
گور پرستان و بت پرستان امت محمد صلي الله عليه وسلم دچار شرك شده اند و شركشان از روز هم روشن تر مي باشد و جز مغرضان و متعصبانشان بقيه ي آنها با شنيدن آيات توحيدي و دعوت به يكتا پرستي دست از شرك برداشته و رو به توحيد مي كنند همانطور كه بسياري از برادران و خواهران اهل تشيع در روم هاي توحيدي مسنجر نيمبوز به توحيد بر گشته اند و دست از پرستش و خواندن معبودان من دون الله بر داشته و ديگر مع الله كسي را به فرياد نمي خوانند.
در اينجا به چند شبهه ي عوام فريبانه و مغلطه كارانه ي روافض جواب خواهيم داد ان شاء الله.
روافض مي گويند كه من دون الله شامل زنده ها هم ميشود ايا خداي زنده مگر وجود دارد؟
جواب: اولا ظاهرا روافض معني غير از خدا يا به عبارت ديگر پايين تر از خدا را نمي فهمند. براي مثال اگر بگويم كسي غير از من اين مقاله را ننوشته است آيا منظور من اين است كه كسي به غير از من و برادرم و دوستم و فلاني و فلاني ديگر كسي اين مقاله را ننوشته است؟؟؟؟ خب معني غير از خداوند خيلي واضح مي باشد.
دوما براي اثبات اينكه من دون الله شامل زنده ها هم ميشود اين آيه كفايت مي كند:
قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهاً غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ (شعراء 29)
( فرعون ) گفت : اگر جز من كسي ديگر را به پروردگاري برگزيني تو را از زمره زندانيان خواهم كرد
وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرِي(قصص 38)
فرعون گفت : اي سران و بزرگان قوم ! من خدائي جز خودم براي شما سراغ ندارم
خداوند مي فرمايد پايين تر از من را نخوانيد و عبادت نكنيد ايا امامان و پيامبران پايينتر از خداوند نيستند؟
روافض وقتي در تنگنا مي افتند ميگويند ما نه آنها را خدا ميدانيم نه جدا از خدا ميدانيم. يا به عبارت ديگر ميگويند انها من عند الله (از نزد خدا) هستند و من عند الله من دون الله (پايين تر از خدا) نيست
جواب: خداوند مي فرمايد:
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ (مائده 116)
و ( خاطرنشان ساز ) آن گاه را كه خداوند ميگويد : اي عيسي پسر مريم ! آيا تو به مردم گفتهاي كه من دون الله (غير از خدا) ، من و مادرم را هم دو خداي ديگر بدانيد ( و ما دو نفر را نيز پرستش كنيد ؟ ) . عيسي ميگويد : تو را منزّه از آن ميدانم كه داراي شريك و انباز باشي . مرا نسزد كه چيزي را بگويم که حق من نيست .
خداوند مي فرمايد الهين من دون الله. خداوند واضح ميگويد كه عيسي و مريم كه الآن پرستش مي شوند با آنکه از من عند الله هستند من دون الله نیز هستند. و فرق پيامبرمان محمد صلي الله عليه و سلم كه الآن خوانده مي شود با سيدنا عيسي عليه السلام كه خوانده مي شود در چه چيز مي باشد؟ هر دو كه از نزد خداوند مي باشند( از من عند الشيطان كه نيامده اند!!!) و هر دو باز من دون الله مي باشند.
عيسي عليه السلام در جواب مي گويد: قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ(مائده 116)
. عيسي ميگويد : تو را منزّه از آن ميدانم كه داراي شريك و انباز باشي . مرا نسزد كه چيزي را بگويم حق من نيست . اگر آن را گفته باشم بيگمان تو از آن آگاهي . تو ( علاوه از ظاهر گفتار من ) از راز درون من هم باخبري ، ولي من ( چون انساني بيش نيستم ) از آنچه بر من پنهان ميداري بيخبرم . زيرا تو داننده رازها و نهانيهائي.
خداوند در صد ها آيه ي قران مي فرمايد كه من دون الله (جز خدا) و يا مع الله (همراه خدا).
لطفا به دو عبارت مع الله و من دون الله و كلمه ي تدعون ( نه تعبدون) توجه نماييد:
1. وَأَنَّ الْمَسَاجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً (جن 18)
مسجدها مختصّ پرستش خدا است ، و ( در آنها ) كسي را همراه خدا به فرياد نخوانيد .
2. وَمَن يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ لَا بُرْهَانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّمَا حِسَابُهُ عِندَ رَبِّهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الْكَافِرُونَ (مومنون 117)
هركس كه با خدا ، معبود ديگري را به فرياد خواند – و مسلّماً هيچ دليلي بر حقّانيّت آن نخواهد داشت – حساب او با خدا است . قطعاً كافران رستگار نميگردند ، ( و بلكه مؤمنان رستگار ميشوند ) .
3. أَمَّن يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاء الْأَرْضِ أَإِلَهٌ مَّعَ اللَّهِ قَلِيلاً مَّا تَذَكَّرُونَ (نمل 162)
( آيا بتها بهترند ) يا كسي كه به فرياد درمانده ميرسد و بلا و گرفتاري را برطرف ميكند هر گاه او را به كمك طلبد ، و شما ( انسانها ) را جانشين ( يكديگر در ) زمين ميسازد آيا معبودي (مع الله) با خدا است ؟ ! واقعاً شما بسيار كم اندرز ميگيريد .
4. قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قُل لاَّ أَتَّبِعُ أَهْوَاءكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذاً وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُهْتَدِينَ (انعام 56)
بگو : من نهي شدهام از اين كه پرستش كنم آنهائي را كه غير خدا(من دون الله) به فرياد ميخوانيد . بگو : من از هوي و هوسهاي شما پيروي نميكنم ، كه ( اگر چنين كنم ، همچون شما ) در آن وقت گمراه ميشوم و از زمره راهيافتگان نخواهم بود .
توجه كنيد كه در ايه آمده است “تدعون من دون الله” نه “تعبدون من دون الله”. براي اينكه مشركان به خيال خود بت هايشان را نمي پرستيدند بلكه به عنوان شفيعان و ميانجي ها و واسطه ها تنها به فرياد مي خواندند تا صدايشان را به خداوند برسانند.
5. لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللّهِ وَلِيٌّ وَلاَ شَفِيعٌ(انعام 70)
بجز خدا براي ايشان يار و ياوري و ميانجي و واسطهاي نيست
6. إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُواْ لَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (اعراف 194)
بتهائي را كه بجز خدا فرياد ميداريد و ميپرستيد ، بندگاني همچون خود شما هستند ( و كاري از آنان ساخته نيست و نميتوانند فريادرس شما باشند ) . آنان را به فرياد خوانيد و اگر راست ميگوئيد بايد كه به شما پاسخ دهند.
توجه كنيد كه در اين ايه “من دون الله” را بندگاني مثل ما ميداند
7. وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللّهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاء شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللّهَ بِمَا لاَ يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلاَ فِي الأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ (يونس 18)
اينان غير از خدا ، چيزهائي را ميپرستند كه نه بديشان زيان ميرسانند و نه سودي عائدشان ميسازند ، و ميگويند : اينها ميانجيهاي ما در نزد خدايند ( و در آخرت رستگارمان مينمايند ! ) بگو : آيا خدا را از وجود چيزهائي ( به نام بتان و انبازهاي يزدان ) باخبر ميسازيد كه خداوند در آسمانها و زمين سراغي از آنها ندارد ؟ خداوند منزّه ( از هرگونه انبازي ) و فراتر از آن چيزهائي است كه مشركان انبازشان ميدانند .
8. وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يَومِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ (احقاف5)
چه كسي گمراهتر از كسي است كه افرادي را به فرياد بخواند كه ( اگر ) تا روز قيامت ( هم ايشان را به فرياد بخواند) پاسخش نميگويند ؟ ( نه تنها پاسخش را نميدهند ، بلكه سخنانش را هم نميشنوند ) و اصلاً آنان از پرستشگران و به فريادخواهندگان غافل و بيخبرند
9. وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ (غافر 60)
پروردگار شما ميگويد : مرا به فرياد خوانيد تا بپذيرم . كساني كه خود را بزرگتر از آن ميدانند كه مرا به فرياد خوانند ، خوار و پست داخل دوزخ خواهند گشت .
در اين آيه نيز ادعوني=عبادتي مي باشد. و خداوند گفته مرا بخوانيد و در قسمت دوم آيه خواندن را عبادت دانسته و گفته كسي كه من را عبادت نكند(نخواند) وارد دوزخ ميشود.
10. إِن تَدْعُوهُمْ لَا يَسْمَعُوا دُعَاءكُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَكُمْ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يَكْفُرُونَ بِشِرْكِكُمْ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ (فاطر 14)
اگر آنها را ( براي حل مشكلات و رفع گرفتاريهاي خود ) به فرياد بخوانيد ، صداي شما را نميشنوند ، و ( به فرض ) اگر هم بشنوند ، توانائي پاسخگوئي به شما را ندارند ، و در روز قيامت انبازگري و شركورزي شما را رد ميكنند و هيچ كسي همچون ( خداوند ) آگاه تو را باخبر نميسازد .
11. أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً (اسراء 57)
آن كساني را كه به فرياد ميخوانند آنان كه از همه مقرّبترند ( مانند امامان شیعه) براي تقرّب به پروردگارشان وسيله ميجويند و به رحمت خدا اميدوار و از عذاب او هراسناكند . چرا كه عذاب پروردگارت بايد از آن خويشتن را دور و برحذر داشت .
مشرکان وقتي قافيه را بر خود تنگ مي بينند مي روند سراغ تلبيس ديگرشان اينكه هر خواندي عبادت نيست و هر صدا كردني عبادت نيست و با تمام هنرشان اين آيات را نشان مي دهند:
وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ(ال عمران 153)
و پيغمبر از پشت سر شما را صدا ميزد
وَإِن تَدْعُوهُمْ إِلَى الْهُدَى لاَ يَسْمَعُواْ وَتَرَاهُمْ يَنظُرُونَ إِلَيْكَ وَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ (اعراف 198)
و اگر آنها را به راه هدايت فراخوانيد، نميشنوند و آنها را ميبيني كه بهسوي تو مينگرند در حاليكه هيچ نميبينند
وَإِنَّكَ لَتَدْعُوهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ (مومنون 73)
تو ( اي پيغمبر ! ) آنان را به راه راست فرا ميخواني.
تلبيس بسيار زشت و جاهلانه اي مي باشد كه بخواهند خواندن هاي عبادتي را با چنين سفسطه اي رد كنند و با مغلطه كردن از تنگنا فرار كنند. قبر پرستان ميگويند طبق ايه ي مومنون 73 چون كلمه ي خواندن آمده است پس پيامبر امتش را عبادت ميكند. واقعا يك انسان تا چه اندازه مي تواند گمراه باشد كه فرق اين دو چيز را نداند. اگر من به شما بگويم كه مهمان من هستي و دعوت من هستي ، آيا اين يعني كه شما را پرستيده ام؟ پس منظور ما از خواندن عبادت مي باشد.
اگر استدلال شیعه را بپذیریم پس بهشتیان میوه پرست هستند چون خداوند میفرماید
مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ (ص 51)
در آنجا (بر تختها ) تكيه ميزنند و ميوههاي فراوان و نوشيدنيهاي زيادي را ميطلبند.
پس شیعه قصد فرار از آیات توحیدی را دارد و میخواهد بازی با کلمات بکند اما جز سر خودش سر کسی زیر برف باقی نمی ماند.
وقتی خداوند میفرماید غیر من را صدا نکنید منظور صدا زدنی است که ارتباط با عبادت دارد مانند صدا زدن خداوند برای شفا برای رزق برای استغاثه برای رفع مشکل و…
مغلطه ي ديگرشان اين است توسل به زنده ها را بهانه اي به توسل به مرده ها ميدانند. و مدام به اين آيه استنداد مي كنند كه:
قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ (يوسف 97)
( فرزندان يعقوب ) گفتند : اي پدر ! ( بر ما ببخشا و ) آمرزش گناهانمان را برايمان ( از خدا ) بخواه . واقعاً ما خطاكار بودهايم .
اين آيه بي شك دليلي واضح بر توسل به دعاي شخص صالح در قيد حياتش مي باشد
توسل به دعاي شخص زنده جايز است ولی بعد از مرگ او دیگر جایز نیست. بعد از مرگ آنها هستند كه محتاج دعاي ما هستند. وقتی پیامبر مکه را فتح کرد مجسمه ابراهیم علیه السلام را با دستان خودش شکستند ، خب اگر صدا زدن شخص صالح بعد از مردنش همانند زمان حیاتش باشد به چه علتی پیامبر صلی الله علیه و سلم مجسمه ابراهیم را شکستند؟ آیا وهابی بود یا امثال شیعیان ابو جهل هستند؟
مگر خداوند نفرموده است وَلاَ يَأْمُرَكُمْ أَن تَتَّخِذُواْ الْمَلاَئِكَةَ وَالنِّبِيِّيْنَ أَرْبَاباً أَيَأْمُرُكُم بِالْكُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنتُم مُّسْلِمُونَ ( آل عمران 80)
و به شما فرمان نميدهد كه فرشتگان و پيغمبران را به پروردگاري خود گيريد . مگر ( معقول است كه ) شما را به كفر فرمان دهد ، بعد از آن كه مسلمان شدهايد ؟ !
آیا ابراهیم و محمد و امامان و امام زادگان را به اربابی نگرفته اید؟
از دیگر شرکیات مرده پرستان اين است كه پيامبران و امامان عليهم السلام از حال امت خود با خبر مي باشند و ميدانند كه بر سر امت خود چه ميگذرد و براي اثبات ادعايشان ميگويند كه خداوند فرموده است:
وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ (توبه 105)
بگو : انجام دهيد خداوند اعمال شما را ميبيند و پيغمبر و مؤمنان اعمال شما را ميبينند و در آخرت به سوي خدا برگردانده ميشويد كه آگاه از پنهان و آشكار است و شما را بدانچه ميكنيد مطلع ميسازد
در اين آيه با قيد “س” ديدن آمده است. سيري يعني به زودي ميبينند اگر ايات قبل از آن را نيز ببينيد درباره ي مومنان و منافقان مي باشد كه خداوند منافقان را به توبه كردن و انجام اعمال صالح دعوت ميكند و در آخر ميگويد كه براي اثبات ادعاي راست بودنتان در امتحانات ديگر و جنگ و جهاد هاي ديگر عمل كنيد و خدا و رسولش و مومنان نيز به زودي “سيري” مي بينیم ادعاي صادق بودنتان را كه آيا در ميادين جهاد حظور داريد يا منافقانه رفتار ميكنيد.
شبهه ي ديگرشان اين است :
فَكَيْفَ إِذَا جِئْنَا مِن كُلِّ أمَّةٍ بِشَهِيدٍ وَجِئْنَا بِكَ عَلَى هَؤُلاء شَهِيداً (نساء41)
( اي محمّد ! حال اينان ) چگونه خواهد بود بدان گاه كه از هر ملّتي گواهي بياوريم و تو را شاهدي بر اينان بياوريم ؟
ميگويند شاهدي كه ناظر بر اعمال نباشد بر چه چيز شهادت مي دهد.
پاسخ:
خداوند مي فرمايد:
وَنَزَعْنَا مِن كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيداً فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ وَضَلَّ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ (قصص 75)
( در آن روز ، ما ) از هر امتي گواهي بيرون ميكشيم (و خطاب به مشركان ) ميگوئيم : دليل خود را ( بر شرك و كفر) بياوريد . پس آنان خواهند دانست كه حق با خدا است ، و چيزهائي كه به هم ميبافتند از ايشان گم و ناپديد گشته است .
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيداً(بقره 143)
و بيگمان شما را ملّت ميانهروي كردهايم تا گواهاني بر مردم باشيد و پيغمبر ( نيز ) بر شما گواه باشد
در صحيح بخاري آمده است:
4487 – حَدَّثَنَا يُوسُفُ بْنُ رَاشِدٍ، حَدَّثَنَا جَرِيرٌ، وَأَبُو أُسَامَةَ وَاللَّفْظُ لِجَرِيرٍ، عَنِ الأَعْمَشِ، عَنْ أَبِي صَالِحٍ، وَقَالَ أَبُو أُسَامَةَ: حَدَّثَنَا أَبُو صَالِحٍ، عَنْ أَبِي سَعِيدٍ الخُدْرِيِّ، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ: ” يُدْعَى نُوحٌ يَوْمَ القِيَامَةِ، فَيَقُولُ: لَبَّيْكَ وَسَعْدَيْكَ يَا رَبِّ، فَيَقُولُ: هَلْ بَلَّغْتَ؟ فَيَقُولُ: نَعَمْ، فَيُقَالُ لِأُمَّتِهِ: هَلْ بَلَّغَكُمْ؟ فَيَقُولُونَ: مَا أَتَانَا مِنْ نَذِيرٍ، فَيَقُولُ: مَنْ يَشْهَدُ لَكَ؟ فَيَقُولُ: مُحَمَّدٌ وَأُمَّتُهُ، فَتَشْهَدُونَ أَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ: {وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا} [البقرة: 143] فَذَلِكَ قَوْلُهُ جَلَّ ذِكْرُهُ: {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا} [البقرة: 143] ” وَالوَسَطُ: العَدْلُ
«نوح در روز قيامتفراخوانده ميشود، پس به وي گفته ميشود: آيا پيام الهي را ابلاغ كردهاي؟ ميگويد: آري! آنگاه قومش فرا خوانده ميشوند و به آنان گفته ميشود: آيانوح پيام حق را به شما رساند؟ ميگويند: نزد ما هيچ هشداردهندهاي نيامده است، نزد ما هيچكسي نيامده است! آنگاه به نوح گفته ميشود: چهكسي براي توگواهي ميدهد؟ ميگويد: محمد صلي الله عليه و سلم و امتش
در واقع گواهي پيامبران شاهدي هستند بر ابلاغ رسالت و رساندن پيام خداوند به مردمان و آنگاه كه سركشان و مرتدان ميگويند كه پيامبري براي ما نيامده است ولي پيامبران شاهداني هستند در بينشان كه براي آنان فرستاده شده بودند.
و اين شاهد بودن به اين معني نيست كه مثلا نوح عليه السلام اعمال تك تك امتش را ديده و شاهد بوده بلكه شاهد است بر اينكه دين را براي آنها اورده است و پيامبر ما نيز شاهدي است بر اينكه پيامبران گذشته ابلاغ رسالات كرده اند ولي قومشان تكذيب نمودند. پيامبران از حال امت خود بي خبر هستند و آن شاهد بودني كه مشركان ما معتقد هستند كه اعمال تك تك امتشان را مي بينند و اگر نبينند پس چطور شهيدي هستند كه نديده شهادت ميدهند رد شد و توضيح داديم كه منظور از شهادت انبيا تبليغ رسالت مي باشد. براي اينكه خداوند مي فرمايد:
يَوْمَ يَجْمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُواْ لاَ عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ (مائده 109)
آن روزي ( را خاطرنشان ساز ) كه خداوند پيغمبران را گرد ميآورد و بديشان ميگويد : به ( دعوت ) شما چه پاسخي داده شده است ؟ (و به چه راهي رفتهاند ؟ راه ايمان يا راه انكار پيمودهاند ؟ ) . ميگويند : ما را هيچ گونه آگاهي و دانشي نيست ( مگر آنچه از راه ظواهري كه در روزگار حيات خود از مردم مشاهده كردهايم ) تو خود از تمام خفايا آگاهي .
در اين آيه به صراحت پيامبران مي گويند كه ما خبري از افراد امت خود نداريم مگر آن مقدار كه در قيد حيات خود مشاهده كرده بوديم و اگر منظور از شاهد بودن پيامبران بر امت خود اگاه و ناظر بودن بر تك تك اعمال امتشان مي بود پس آن وقت آيات خداوند در تضاد با هم ميبودند و بخشي از آن مويد بخشي ديگر نمي بود. و همچنين خداوند باز مي فرمايد
روافض ميگويند كه پيامبران از بابت خضوع در مقابل پروردگارشان و تعظيم علم وي ميگويند كه ما نمي دانيم. بايد توضيح دهند كه اين از باب تعظيم در مقابل پروردگار را از كجاي ايه بيرون كشيده اند؟
وَإِذْ قَالَ اللّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنتَ قُلتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِن دُونِ اللّهِ قَالَ سُبْحَانَكَ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ إِن كُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلاَ أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ إِنَّكَ أَنتَ عَلاَّمُ الْغُيُوبِ * مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلاَّ مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنتُ عَلَيْهِمْ شَهِيداً مَّا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنتَ أَنتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ (مائده 116-117)
و ( خاطرنشان ساز ) آن گاه را كه خداوند ميگويد : اي عيسي پسر مريم ! آيا تو به مردم گفتهاي كه جز الله ، من و مادرم را هم دو خداي ديگر بدانيد . عيسي ميگويد : تو را منزّه از آن ميدانم كه داراي شريك و انباز باشي . مرا نسزد كه چيزي را بگويم كه حق من نيست . اگر آن را گفته باشم بيگمان تو از آن آگاهي . تو از راز درون من هم باخبري ، ولي من ( چون انساني بيش نيستم ) از آنچه بر من پنهان ميداري بيخبرم . زيرا تو داننده رازها و نهانيهائي ( و از خفايا و نواياي امور باخبري ) . * من به آنان چيزي نگفتهام مگر آنچه را كه مرا به گفتن آن فرمان دادهاي ( و آن ) اين كه جز خدا را نپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شما است . من تا آن زمان كه در ميان آنان بودم از وضع ( اطاعت و عصيان ) ايشان اطّلاع داشتم ، و هنگامي كه مرا به اسمان بردي ، تنها تو مراقب و ناظر ايشان بودهاي ( و اعمال و افكارشان را پائيدهاي ) و تو بر هر چيزي مطّلع هستي .
خداوند در قيامت به عيسي اين سخنان را مي گويد و عيسي نيز ميگويد تا آن هنگام كه بينشان بودم از حالشان با خبر بودم اما آن هنگام كه مرا بالا بردي ديگر از حالشان با خبر نميتوانستم باشم و من هيچ وقت به انها نگفته بودم كه من و مادرم را دو خداي ديگر غير از الله بگيرند
همچنين در حديث شريف آمدهاست كه رسول خداص فرمودند: أنا وأمتي يوم القيامة على كوم مشرفين على الخلائق، ما من الناس أحد إلا ود أنه منا، وما من نبي كذبه قومه إلا ونحن نشهد أنه قد بلَّغ رسالة ربه عزوجل: من و امتم روز قيامت بر تپهاي بلند و مشرف بر خلايققرار داريم، هيچيك از مردم نيست مگر اين كه آرزو ميكند كه كاش او هم ازجمله ما بود، و هيچ پيامبري نيست كه قومش او را تكذيب كردهباشند، مگراين كه ما گواهي ميدهيم كه او پيام پروردگار خويش را به آنان رسانده است
باز امده است كه أن الأمم يوم القيامة يجحدون تبليغ الأنبياء ، فيطالبهم الله ببينة التبليغ وهو أعلم بهم إقامة للحجة على المنكرين ، فيؤتى بأمة محمد صلى الله عليه وسلم فيشهدون ، فتقول الأمم من أين عرفتم؟ فيقولون : علمنا ذلك بإخبار الله تعالى في كتابه الناطق على لسان نبيه الصادق ، فيؤتى بمحمد صلى الله عليه وسلم فيسأل عن حال أمته ، فيشهد بعدالتهم
همانا ملتها روز قیامت دعوت انبیا را انکار میکنند والله از انبیا میخواهد که دعوت خود را بیان کنند که چه دلیلی دارند ودرحالی که الله بهتر میداند اما برای اتمام حجت با منکران از آنها میخواهد دلیل بیاورند امت محمد صلی الله علیه وسلم را می آورند وآنها (امت محمد) شهادت میدهند (به راستگویی انبیا وتأییدشان) وملتهای منکر میپرسند از کجا شما میدانید؟ پس میگویند این را الله بلند مرتبه به ما خبر داده بودند در کتابش وحرف با زبان نبی صادق(محمد صلی الله علیه) سپس محمد صلى الله عليه وسلم را می آورند ودر مورد حال امتش از او میپرسند پس به عدالت امتش شهادت ميدهد
پس ادعاي مشركان مبني بر اينكه انان مي بينند و يا حاظر هستند هيچ جايي در قران ندارد و آيات فراوان قرآن نيز گواه بر اين مي باشد و هر كس ذره اي تفكر كند متوجه ميشود كه اين توحيد نيست بلكه شرك مي باشد.
به اميد هدايت و اصلاح امت محمد
وصلی الله علی رسوله محمد وآله وأصحابه ومن دعا بدعوته إلی يوم الدين.
نويسنده: مجاهد دين
.
خب ما نوشتیم؛
92/12/11
شما علی الحساب بگو کدام شیعه ای گفته که من امام را اله میدانم. به بقیه هم میرسیم..
بعد از 5 روز نوشتیم؛
92/12/16
هنوز از لغتنامه ها چیزی استخراج نشده؟شما قبل از هر چیز بیا و من دون الله را ترجمه کن. از نظر روافض هم ترجمه کن. معنای اله را هم بنویس.
اما بعد؛
اولا؛ کجا گفته اند که من دون الله شامل زنده میشود؟
دوما(ثانیا؟)؛ دون را به معنای غیر میگیرید یا پائین؟ برای هر کدام نیاز به دلیلی است. ارائه کنید.
عیسی علی نبینا و آله و علیه السلام؛ الآن ایشان و حضرت رسول هر دو خوانده میشوند. و خداوند فرموده به عیسی که تو را اله گرفته اند.
خب اله برای چیست؟ یعنی در برابر اله چه کاری صورت میدهند؟ و الآن پیامبر به چه عنوان خوانده میشوند؟
آیه فرموده که عیسی و مادش را الهین من دون الله گرفته اند. در مورد پیامبر هم همینطور است؟(با توجه به معنای اله).
این تدعوا و یدع و یدعون…. را ترجمه کنید. آیا به معنای خواندن هستند یا به فریاد خواندن؟ و آیا خواندن تنها منحصر به خداوند است؟
در شماره 7 فرموده یعبدون. با یدعون تنافی دارد یا هماهنگی؟
در شماره 9 فرموده عن عبادتی. این یعنی مرا به فریاد بخوانید؟ بر اساس چه ملاکی این نتیجه را گرفته اید؟
در شماره 11 منافات این آیه با چیست؟
.
شما میگی که به طور کلی دعا یعنی به فریاد خواندن و این یعنی پرستش. این از ترجمه های شما پیداست.
حالا پیامبر وقتی فراریان آن جنگ( اروی) را یدعوکم میکرده یعنی آنها را فرامیخوانده یا به فریاد میخوانده؟
اگر به فریاد میخوانده که پس پرستش میکرده آن فراریان را( اروی). اگر هم که فرامیخوانده از کجا این معنا حاصل میشود؟
.
“توجه كنيد كه در ايه آمده است”
نکته بعد اینکه شما میگی دعا یعنی پرستش. و بت پرستها پرستش نمیکردند بلکه به خیال خودشان شفیع گرفته بودند… .
در آیه 3 زمر چه فرموده؟ ما نعبدهم. این خلاف حرف شماست. نیست؟
اگر دون را ترجمه کنید بعد به نعبدهم برسید متوجه میشوید که کار بت پرستها یعبدون بوده نه تعبدون. آنها بت یا همان من دون الله را چه میکرده اند؟ عبادت یا دعوت؟
این آیه کافی نیست که که بفهمیم مشرکین بتها را عبادت میکردند؟ و همین قرینه نمیشود برای اینکه متوجه بشویم منظور از این تدعوا هایی که آمده همان عبادت است که در 3 زمر فرموده نه فراخواندن یا صدا زدن؟
.
و اما شما قرینه ای لازم داری که با آن ثابت کنید دعا در مورد خدا یعنی پرستش و در مورد غیر او یعنی فراخواندن. این قرینه کجاست؟ چیست؟ قرینه من 3زمر است و البته 18 یونس که شما استناد کرده اید. بماند که در آن فرموده عبادت میکنند و میگن شفیعان ما هستند. اما آیا شیعه پرستش هم کرده؟ این را در معنای اله متوجه میشوید.
و البته آیه فرموده که یعبدون….عما یشرکون. نفرموده که یدعون…. عما یشرکون.
.
” وقتی خداوند میفرماید غیر من را صدا نکنید ”
همین خدا چرا دستور داده که به رسولش مراجعه شود؟ لو انهم اذ ظلموا… در 64 نساء. در 5 منافقون که وضع بسیار وخیم تر است. و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله…. . این را که از پیامبر نخواهی خداوند نشانه منافق دانسته بماند به کنار. قضیه اینه که خداوند استغفار را از چه کانالی تایید کرده.
از پسران یعقوب هم که ملامت نکرده و رد نکرده. این یک استغاثه که برای استغفار است و خدا هم رد نکرده. در مورد پیامبر هم که دو مورد داریم و نشان میدهد که استغفار از چه کانالی؟
ضمنا مجسمه را در حکم توسل گرفتید. چرا؟
در 79 آل عمران چی فرموده؟ عبادا لی. ربطش چیه؟
فسیری یعنی به زودی میبینند. خب ستردون یعنی چی؟ الی عالم الغیب. خب حالا این به زودی رد شدن به سوی داننده غیب چه زمانی است؟ اگر به معنای مرگ آن منافقین بگیرید سوال اینست از کجا ثابت شده که منافق فقط در زمان حیات حضرت رسول وجود داشته است؟ اگر هم که منظور منافق به معنای مطلق باشد خب این فسیری شامل حال منافقین بعد از رسول میشود یا خیر؟ اگر بشود که حرف شما منتفی است. اگر نشود خب دلیلش چیست؟ و آیا راه را برای آزادی عمل منافقین بعدی باز نمیکند؟ چون اگر حرف شما باشد بعدی ها عملشان از رسول و مومنون پوشیده میماند و حالش رو میبرند.
شهید بودن؛
معنای شهید چیست؟ گواه. خب گواهی بر چی میدهد؟ به فرموده شما به ابلاغ رسالت. پیامبر از کجا می داند که که مثلا نوح رسالتش را رسانده؟ او را دیده یا خدا به او فرموده که ای رسول بدان که نوح رسالتش را رسانده؟ اگر اولی باشد که وخامت اوضاع بیشتر میشود. کسی که هنوز موجود نشده چگونه میبیند یا میفهمد؟ اگر این باشد که به طریق اولی میتواند بعد از حیات دنیوی نیز بفهمد و ببیند و… .
اگر دومی باشد، خب این یه کم شبیه صحنه سازی است. خدا یه چیزی به رسولش گفته و بعد میگه که بیا و به این چیزی که به تو خبرش را دادم شهادت بده.
حالا سوال اینه که مقام گواه چیست؟ بر ندیده و نشنیده گواهی می دهد یا اینکه چون خدا گفته او هم گواهی میدهد؟
و در آیه 89 نحل. آن شهید هر امت بر چه چیزی شهادت می دهد؟ که مثلا نوح ابلاغ رسالتش را کرده. قبول. این شهید اگر بعد از رحلت نوح موجود شده باشد چگونه بر عمل نوح چواهی میدهد؟
مثلا در 159 نساء عسیی علیه السلام هم از این مدل شاهدان است؟ این قرینه نیست که شهادت مذکور از چه نوعی است و با چه کیفیتی؟
یا در 78 حج و تکونوا شهداء علی الناس. یعنی چی؟ الناس.
.
در 109 مائده این به چه معناست که که ” چه جوابی به شما دادند؟ می گویند هیچ علمی نداریم؟” یعنی اینها نمیدانند که قومشان به خودشان چی گفته اند. پس چگونه می خواهند به قبل یا بعد خود گواهی بدهند؟ فکر نمیکنید که آیه معنا و منظور دیگری دارد و میخواهد چیز دیگری را بگوید؟
” از حالشان با خبر نميتوانستم باشم ”
این از کجا درآمد؟ آن ” تنها ” که در ترجمه است از کجا؟
.93/8/2
خب عزیزم ما نگفتیم که مصداق تعیین کنید. سوال کردیم که کدام شیعه ای و در کجا گفته که من امام علیه السلام را اله می دانم. اله که میدانید برای چیست؟ پرستش. کدام شیعه ای و در کجا گفته که من امام علیه السلام را می پرستم؟
رفیق شما در مورد من دون الله چه نوشته بود؟ یادتان رفت که از نظر خودتان هم ترجمه کنید. چه میشه؟ معنای اله؟
این را دیده بودی که رفیقتان نوشته ” روافض مي گويند كه من دون الله شامل زنده ها هم ميشود ايا خداي زنده مگر وجود دارد؟ ” و البته ” روافض وقتي در تنگنا مي افتند ميگويند ما نه آنها را خدا ميدانيم نه جدا از خدا ميدانيم. يا به عبارت ديگر ميگويند انها من عند الله (از نزد خدا) هستند و من عند الله من دون الله (پايين تر از خدا) نيست “. شما چه نتیجه میگیرید؟ حاا من دون الله از نظر رفیق شما یعنی چه؟
شما به چه معنا میگیرید؟ متوجه اید که رفیق ناصبی و خالی بند و حقه باز شما آمده و معنایی نوشته که معلوم نیست از کجا بیرون کشیده. حالا شما هم مثل او آره و اینا. دلیل چه میشود؟
ترجمه آیت الله مکارم را قبول دارید؟ یعنی برای ترجمان قرآن فقط ترجمه ایشان شما را کافی است؟من سوالم اینه که شما چه ترجمه می کنید.رفیق شما یدعون را چه معنی کرده است؟ دوگانگی را حل کنید.از قرآن دلیلی بیاورید که یعبدون هامن یدعون است. اگر این باشد خب رفیق شما گذاشته که ” وَالرَّسُولُ يَدْعُوكُمْ فِي أُخْرَاكُمْ ” و بعد نوشته که ” تلبيس بسيار زشت و جاهلانه اي مي باشد كه بخواهند خواندن هاي عبادتي را با چنين سفسطه اي رد كنند و با مغلطه كردن از تنگنا فرار كنند. قبر پرستان ميگويند طبق ايه ي مومنون 73 چون كلمه ي خواندن آمده است پس پيامبر امتش را عبادت ميكند. واقعا يك انسان تا چه اندازه مي تواند گمراه باشد كه فرق اين دو چيز را نداند. اگر من به شما بگويم كه مهمان من هستي و دعوت من هستي ، آيا اين يعني كه شما را پرستيده ام؟ پس منظور ما از خواندن عبادت مي باشد. ” حال دلیلش چیست؟ چگونه یدعون در مورد خداوند شده به معنای عبادت و در جای دیگر میشود چیز دیگر؟ما هم سوالی داریم ” و اما شما قرینه ای لازم داری که با آن ثابت کنید دعا در مورد خدا یعنی پرستش و در مورد غیر او یعنی فراخواندن. این قرینه کجاست؟ چیست؟ “و ” و همانطور که در ایه 5 احقاف خداوند بیان نموده که مشرکین بت هایشان که نمودی از افراد صالح بود ” در کجای احقاف آمده که نمودی از بزرگانشان بودند؟ چرا برای اثبات عقیده نداشته خود به قرآن و مالکش دروغ می بندید؟چرا؟چرا؟چرا؟چرا؟” آیا سر قبر مرده برویم مرده جواب ما را می دهد ؟؟ “و سئل من ارسلنا من قبلک من رسلنا چیست؟برای رفیق حقه بازتان نوشته بودم که ”شما میگی که به طور کلی دعا یعنی به فریاد خواندن و این یعنی پرستش. این از ترجمه های شما پیداست.
حالا پیامبر وقتی فراریان آن جنگ( اروی) را یدعوکم میکرده یعنی آنها را فرامیخوانده یا به فریاد میخوانده؟
اگر به فریاد میخوانده که پس پرستش میکرده آن فراریان را( اروی). اگر هم که فرامیخوانده از کجا این معنا حاصل میشود؟
“
حالا دلیل چیست؟در 18 یونس نفرموده که ” یعبدون ” ؟ این یعنی چه؟ در 3 زمر نفرموده که ” ما نعبدهم الا…”؟لطفی کنید و 3 زمر را بنویسد و تحلیل کنید. ما که اینکار ا کردیم اما شما فهمیدید و به صلاح نبود که فهمیدید که فهمیدید لذاست که فهمیدید.” چون در جنگشرکت نکرده بودند “ربطش به الان چیست؟ کاربردش برای چیست؟ برای اینست که ما بخوانیم و ثواب ببریم؟ یا درسی در آن نهفته؟ فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول. یعنی دلجویی از پیامبر؟ واقعا؟استغفر لنا که فرزندان یعقوب گقته اند یعنی از تو عذر می خواهیم؟ واقعا؟ جدا؟ حقیقتا؟ خدایی؟ ناموسا؟ وجدانا؟ نه بابا. پس سوف استغفرلکم ربی یعنی من شما را بخشیدم؟فسیری؛مومن آن آیه در تفاسیر شیعه معلوم است. برو بگرد و ببین.و در ادامه این را هم بلعیدید” خب ستردون یعنی چی؟ الی عالم الغیب. خب حالا این به زودی رد شدن به سوی داننده غیب چه زمانی است؟ اگر به معنای مرگ آن منافقین بگیرید سوال اینست از کجا ثابت شده که منافق فقط در زمان حیات حضرت رسول وجود داشته است؟ اگر هم که منظور منافق به معنای مطلق باشد خب این فسیری شامل حال منافقین بعد از رسول میشود یا خیر؟ اگر بشود که حرف شما منتفی است. اگر نشود خب دلیلش چیست؟ و آیا راه را برای آزادی عمل منافقین بعدی باز نمیکند؟ چون اگر حرف شما باشد بعدی ها عملشان از رسول و مومنون پوشیده میماند و حالش رو میبرند. “. چرا؟” از آیاتی که در قران موجود است و خدا برای پیامبر نازل کرده است . “او را دیده یا خدا به او فرموده که ای رسول بدان که نوح رسالتش را رسانده؟ اگر اولی باشد که وخامت اوضاع بیشتر میشود. کسی که هنوز موجود نشده چگونه میبیند یا میفهمد؟ اگر این باشد که به طریق اولی میتواند بعد از حیات دنیوی نیز بفهمد و ببیند و… .اگر دومی باشد، خب این یه کم شبیه صحنه سازی است. خدا یه چیزی به رسولش گفته و بعد میگه که بیا و به این چیزی که به تو خبرش را دادم شهادت بده.
حالا سوال اینه که مقام گواه چیست؟ بر ندیده و نشنیده گواهی می دهد یا اینکه چون خدا گفته او هم گواهی میدهد؟
خب این یعنی گاوبندی. خدا به رسولش چیزی را می گوید و بعدا از او می خواهد همان جیزی را که ندیده و فقط از او شنیده را گواهی دهد. ای بابا چه جالب. اون وقت مقام گواه چیست؟
حالا ” معنای شهید چیست؟ گواه. ” ترجمه شما چیست؟اولی چی شد؟ ندیدید یا…….؟و حواستان نیست که شهادت به چیز ندیده با مطلب وجدانی متفاوت است. حالا در مورد مثلا رسالت نوح چه کنیم؟” چرا به صراحت به سوالات من پاسخ نمی دهی و فرار می کنی ؟؟ “شما جوابی به ایرادات دادید؟ کجا؟ شما سوالها و ایرادات بنده را دیدید؟ چه کردید؟ اصل مطلب ارائه شده دارای ایرادات واضح فراوانی است که اول آنها باید حل شوند سپس بعد از رفع ایرادات شما میتوانید بگویید که حالا سوالاتی دارم که باید جواب بدهید. اما به قول استاد دکتر دانشمند عالم جلیل القدر جهان اسلام…………. .شما بیا و نردی کن و فریبکاری در 3 زمر را نشان بده. آن آیه را هم تحلیل کن با دلیل. نه اینکه بگویی 5=2+2. قبول؟و البته اینها؛در آیه 89 نحل. آن شهید هر امت بر چه چیزی شهادت می دهد؟ که مثلا نوح ابلاغ رسالتش را کرده. قبول. این شهید اگر بعد از رحلت نوح موجود شده باشد چگونه بر عمل نوح چواهی میدهد؟مثلا در 159 نساء عسیی علیه السلام هم از این مدل شاهدان است؟ این قرینه نیست که شهادت مذکور از چه نوعی است و با چه کیفیتی؟
یا در 78 حج و تکونوا شهداء علی الناس. یعنی چی؟ الناس.
.
در 109 مائده این به چه معناست که که ” چه جوابی به شما دادند؟ می گویند هیچ علمی نداریم؟” یعنی اینها نمیدانند که قومشان به خودشان چی گفته اند. پس چگونه می خواهند به قبل یا بعد خود گواهی بدهند؟ فکر نمیکنید که آیه معنا و منظور دیگری دارد و میخواهد چیز دیگری را بگوید؟
” از حالشان با خبر نميتوانستم باشم ”
این از کجا درآمد؟ آن ” تنها ” که در ترجمه است از کجا؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10720.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10721از خوانندگان محترم می خواهم برای مطالعه بیشتر حتما و حتما و حتما به این لینک ها هم مراجعه کنند :شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10726اینکه گفته ای (خب گواهی بر چی میدهد؟ به فرموده شما به ابلاغ رسالت. پیامبر از کجا می داند که که مثلا نوح رسالتش را رسانده؟)
پاسخ من : از آیاتی که در قران موجود است و خدا برای پیامبر نازل کرده است .
اینکه گفته ای (اگر دومی باشد، خب این یه کم شبیه صحنه سازی است. خدا یه چیزی به رسولش گفته و بعد میگه که بیا و به این چیزی که به تو خبرش را دادم شهادت بده.)
پاسخ من : خوب خداوند هم گفته (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ) یک آدم ناقص العقلی مثل شما بگوید که مگر پیامبر نمی دانست که بشر می باشد !!!
عجب !!! عجب !!! ای ملا رجب !!!
و مطالب و پراکنده گویی هایی که برای مشوش کردن ذهن خواننده گذاشته ای هیچ ربطی خواندن اهل قبور ندارد و دوباره سوالاتم را می گذارم :
یکی از مصداقهای خواندن من دون الله اهل قبور هستند .
چون موضوع اصلی تاپیک خواندن اهل قبور بود من هم اهل قبور را مطرح کردم .
چرا به صراحت به سوالات من پاسخ نمی دهی و فرار می کنی ؟؟
1- شما اهل قبور را من دون الله می دانید یا خیر ؟؟
2-آیا قبول داری طبق ایه ی 62 سوره ی حج خواندن من دون الله باطل است ؟؟
3-چرا فریب کاری که در تاپیک (مهم روافض مشرک هستند ) در مورد ایه 3 سوره ی زمر کرده بودی و اولی و دومی کرده بودی پاسخ نمی دهی ؟؟
از خوانندگان محترم می خواهم که قضاوت کنند و ببینند که آیا آخوند عبدالحسین (ابولقاسمی) به صراحت پاسخ می دهد یا دو مرتبه فلسفه بافی می کند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10727اینکه گفته ای (این آیه کافی نیست که که بفهمیم مشرکین بتها را عبادت میکردند؟)
پاسخ من : شما تمام ایه 3 زمر را بخوان از جمله (لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّـهِ زُلْفَىٰ) به صراحت تقرب جستن و توسل جستن مشخص است .
و در ایه 18 یونس هم از جمله (وَيَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ) معلوم است که آنها را شفیع در نزد خدا می دانستند نه اینکه آنها را به عنوان خدا پرستش یا عبادت کنند .
اینکه گفته ای (همین خدا چرا دستور داده که به رسولش مراجعه شود؟)
پاسخ من : چون در جنگشرکت نکرده بودند و به پیامبر ظلم کرده بودند باید اول مظلوم راضی شود .
و پیامبر هم زنده بوده است .
و اگر دروغگو و کذاب نیستی شما یک آیه بیاور که خداوند دستور داشته باشد پس از فوت پیامبر هم به پیامبر اسلام متوسل بشویم تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
اینکه گفته ای (از پسران یعقوب هم که ملامت نکرده و رد نکرده.)
پاسخ من : فرزندان یعقوب چون به پدرشان ظلم کرده بودند باید اول از مظلوم معذرت خواهی می کردند .
اگر فرزندان یعقوب به حرف خدا و پیامبر گوش می دادند که یوسف پیامبر را به چاه نمی انداختند .
حالا اعمال آنها برای شما ملاک عمل است ؟!
و عمل فرزندانش که ظالم بوده اند و یوسف پیامبر را به چاه کردند و پدرشان را اذیت کردند مورد پسند شما می باشد .
اینکه گفته ای (ضمنا مجسمه را در حکم توسل گرفتید. چرا؟)
پاسخ من : در مکه تمثال افراد صالح بوده است که مردم به آن متوسل می شدند و تقرب می جستند .
و الا در صدر اسلام که ایران فتح شد و مجسمه های طاق بستان و تخت جمشید تخریب نشد چون مورد پرستش نبود .
اینکه گفته ای (فسیری یعنی به زودی میبینند.)
پاسخ من : 1- از سباق و سیاق و متن این ایه 105 توبه مشخص است که مربوط به زمان زنده بودن پیامبر بودن پیامبر می باشد .
2- چون در ایه 105 سوره توبه علاوه بر پیامبر به صورت عام کلمه مومنون هم آمده .
آیا امام خمینی و کلینی و … که در نزد شما مومن هستند حی و حاضر و ناظر بر اعمال مردم می باشند !!
عجب !!! عجب !!! ای ملا رجب !!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10729اینکه گفته ای (شما میگی که به طور کلی دعا یعنی به فریاد خواندن و این یعنی پرستش. این از ترجمه های شما پیداست.)
به دعا خواندن و به کمک خواندن هم نه تنها عبادت بلکه افضلترین عبادات است .
پیامبراکرم(ص) می فرماید: «الدُّعَاءُ هُوَ الْعِبَادَةُ»: (دعا، عبادت است). (نهج الفصاحه، حدیث 1590؛ محجة البیضاء، جلد 2، صفحه 283 – 282).
از حضرت باقر(ع) روایت شده: «افضل العبادة الدعا»: (برترین عبادت دعاست). (میزان الحکمه، باب 1189، حدیث 5516 و 5532)
و مشرکین مکه نیز بت هایشان که نمودی از افراد صالح بود را واسطه ی بین خود و خدا قرار می دادند و آنها را به دعا می خواندند و خداوند این عملشان را عبادت دانست .
(وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ)(18 یونس)
و همانطور که در ایه 5 احقاف خداوند بیان نموده که مشرکین بت هایشان که نمودی از افراد صالح بود را به دعا میخواندند و صدا می زدند در نتیجه خداوند آنها را گمراهترین افراد می داند .
((وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ))
اینکه گفته ای (حالا پیامبر وقتی فراریان آن جنگ( اروی) را یدعوکم میکرده یعنی آنها را فرامیخوانده یا به فریاد میخوانده؟)
پاسخ من : این چه ربطی به توسل به اهل قبور و مرده ها دارد ؟؟!!!!
هر فرد زنده ای را می شود برای انجام کاری که در توانش باشد ،صدا زد و آن فرد هم پاسخ می دهد .
آیا سر قبر مرده برویم مرده جواب ما را می دهد ؟؟
عقل و شعور هم چیز خوبی است !!
اینکه گفته ای (در آیه 3 زمر چه فرموده؟ ما نعبدهم. این خلاف حرف شماست. نیست؟)
پاسخ من : شما تمام ایه 3 زمر را بخوان از جمله (لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّـهِ زُلْفَىٰ) به صراحت تقرب جستن و توسل جستن مشخص است .
و در ایه 18 یونس هم از جمله (وَيَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ) معلوم است که آنها را شفیع در نزد خدا می دانستند نه اینکه آنها را به عنوان خدا پرستش یا عبادت کنند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10731اینکه گفته ای (اولا؛ کجا گفته اند که من دون الله شامل زنده میشود؟)
پاسخ من : من فکر نمی کردم اینقدر ناقص العقلی !!!
زشته !!! عیبه !!! میفهمن ها !!!
اینکه گفته ای (دون را به معنای غیر میگیرید یا پائین؟ برای هر کدام نیاز به دلیلی است. ارائه کنید.)
پاسخ من : به هر عنوانی که بگیرید در آیات 62 حج و 107 بقره و … پاسخ شما را داده است .
اینکه گفته ای (این تدعوا و یدع و یدعون…. را ترجمه کنید. آیا به معنای خواندن هستند یا به فریاد خواندن؟)
پاسخ من : من که ایه ی 62 سوره ی حج را ده ها بار با ترجمه ایت الله مکارم شیرازی گذاشته ام .
شما که ناقص العقل هستی من چکار کنم ؟؟!!
خداوند در ایه 62 حج فرموده (ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : این بخاطر آن است که خداوند حقّ است؛ و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است؛ و خداوند بلندمقام و بزرگ است!) .
(وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ )(107 بقره)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست.)
من فکر نمی کردم اینقدر ناقص العقلی !!!
زشته !!! عیبه !!! میفهمن ها !!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10735با سلام .اولا خواهشمندم مثل دیگر تاپیک ها که فرار می کنی و زیر هر کامنت پاسخ نمی دهی در اینجا آن اعمال زشت را انجام نده و از خوانندگان هم می خواهم که قضاوت کنند ببینند این آخوند عبدالحسین (ابولقاسمی و گروه پژوهشی ولیعصر) چگونه دو مرتبه باز هم از پاسخ دادن فرار می کند .
اینکه گفته ای (شما علی الحساب بگو کدام شیعه ای گفته که من امام را اله میدانم. به بقیه هم میرسیم.)
(وَاتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ وَلَا يَمْلِكُونَ لِأَنفُسِهِمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا وَلَا يَمْلِكُونَ مَوْتًا وَلَا حَيَاةً وَلَا نُشُورًا)(3 فرقان)
و ایه ی ((أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَـٰهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا)
معلوم می شود که اله شامل حتی نفس انسان و همچنین خود انسان هم می شود .
اینکه گفته ای (شما قبل از هر چیز بیا و من دون الله را ترجمه کن. از نظر روافض هم ترجمه کن. معنای اله را هم بنویس.)
پاسخ من : خداوند در ایه 62 حج فرموده (ذَٰلِكَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ وَأَنَّ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ هُوَ الْبَاطِلُ وَأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : این بخاطر آن است که خداوند حقّ است؛ و آنچه را غیر از او میخوانند باطل است؛ و خداوند بلندمقام و بزرگ است!) .
(وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّـهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ )(107 بقره)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : و جز خدا، ولی و یاوری برای شما نیست.)
من فکر نمی کردم اینقدر ناقص العقلی !!!
زشته !!! عیبه !!! میفهمن ها !!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11084به ادامه مطلب رجوع شودشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11193اینکه گفته ای (به ادامه مطلب رجوع شود)پاسخ من : شما که پاسخ مطالب من را ندادی ؟؟
و می خواهی با فریب کاری ذهن خوانندگان را مشوش کنی و خود را طلبکار نشان بدهی .
کور خوانده ای حواسم جمع است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11393چه جالبه این اخوند.دقیقا همون متن ها را مجددا آورده اینجا کپی کرده.
خب بذار اینجا هم یه خورده مشق بهش بدم.
شما مردگان را صدا میزنید برای به دست آوردن شفاعت و شفا و رزق و روزی که قرار است خدا با پا در میونی و ریش گرو گذاشتن امامان بدهد.
پس هر جا گفتم مردگان را صدا میزنید منظورم این نوع صدا زدنه. نه اینکه مامانت رو صدا بزنی برات آب بیاره. و نه اینکه پیامبر اصحابی که پشت کردن و بر گشتن را به طرف خود صدا بزنه.
هر گردی گردو نیست اگر هر گردی گردو بود پس بهشیان میوه پرست میشدن چون در سوره دخان داریم
( 55 ) يَدْعُونَ فِيهَا بِكُلِّ فَاكِهَةٍ آمِنِينَ
( 55 ) در آن (بهشت) با امنیت هر میوه ای را (که بخواهند) می طلبند.
مساله بعد وسیله است. وسیله اندازه گیری طول متره . من میتونم به متر متوسل بشم تا به خداوند نزدیک بشم؟ خب مگه وسیله نیست؟ حتما میگی نه نمیشه. خب افرین پس وسیله نمیتونه هر چیزی باشه.
خب آنجا که میفرماید يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ نه من حق دارم به خط کش متوسل بشم و نه تو حق داری به مرده متوسل بشی و نه گاو پرست حق داره به گاو متوسل بشه و نه آتش پرست حق داره به آتش متوسل بشه و …
وسیله باید شرعی باشد.
کدام آیه امده به مردگان به عنوان یک وسیله شرعی متوسل بشوید؟
کدام یک از پیامبران کدام یک از امامان به مردگان متوسل شدند؟
چرا پیامبر در فتح مکه مجسمه ابراهیم که مردم بهش متوسل می شدند را شکست؟
چرا ابراهیم مجسمه اولیای آن زمان را در هم شکست؟
چرا توسل به پیامبر و علی و حسین و امامزادگان شرک نیست پس چرا توسل مشرکان مکه به اولیایشان شرکه؟
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.