این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1937
عزيزي مي گفت در موسم حج در بيت الله الحرام نشسته بودم . يکي از وهابيون مکه کنارم نشست و سر گفتگو را باز کرد و از من پرسيد شيعه هستي يا سني؟ جواب دادم من عاشق و دوستداران سه خليفه مسلمين ابوبکر و عمر و علي هستم.
وهابي گفت پس چرا عثمان را به عنوان خليفه ياد نکردي؟ جواب دادم او خليفه نبود چون مردم او را عزل کردند.
وهابي پاسخ داد مردم بي خود کردند مردم را چه به عزل خليفه؟ من هم گفتم مردم را چه به نصب خليفه؟ وهابي گفت اي رافضي….
سوال : واقعا اگر مردم را چه به عزل خليفه، چه به نصب او؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11057شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11131جناب ابن تيميه آيا تو نمي داني که حضرت امير اين جملات را به معاويه وديگر مخالفين خود گفته است . آيا نمي داني که ايشان مجبور بود با همان منطق معاويه با او سخن مي گفت ؟ والله مي داني ولي خود را به تحميق زده اي .نوشته اي: “حضرت علی می فرمایند «آنکه رای شورای مهاجرین وانصار را قبول نداشته باشد ، راهی غیر از راه مؤمنین را در پیش گرفته» به این معنی که شیعیان با عدم پذیرش رای صحابه در راهی قدم می زنند که راه مؤمنان نیست و بالعکس شیعیان اهل سنت با پذیرش رای شورا راه مؤمنین را اتخاذ کرده اند.”
پاسخ:
لطفا خودت را مسخره نکن. ما به خلافت حضرت علي به سبب نصب الهي اعتقاد داريم و اين راي شورا هم چون منطبق با خواست خداوند و رسول بود ،مورد قبول ما است. اما تو که اين سخن حضرت علي را فبول داري چرا نتيجه گيري غلط مي کني.
آن کساني که نه خلافت منصوص علي را قبول داشتند نه خلافت شورايي ايشان را معاويه و عمروعاص و طلحه و عايشه و ديگر بزرگان مذهب شما بودند. پس ايشان (با توجه به اين سخن علي که تو نيز آن را قبول دار) مصداق خروج از مومنين اند. پس ما را بخاطر طعنه زدن به ايشان سرزنش نکن.
سوال را دوباره تکرار مي کنم.سوال: اگر مردم را چه به عزل خليفه، چه به نصب او؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11158..شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11168//شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11530با سلام خدمت شما برادر گرامی
فرمودین/جناب ابن تيميه آيا تو نمي داني که حضرت امير اين جملات را به معاويه وديگر مخالفين خود گفته است . آيا نمي داني که ايشان مجبور بود با همان منطق معاويه با او سخن مي گفت ؟ والله مي داني ولي خود را به تحميق زده اي
پاسخ/عزیز برادر اصل خطبه تو نهج البلاغه همان است که نوشتم
وصغری و کبری شما که حضرت علی چرا وبه چه خاطر وبه خاطر سیاست یا منطقی خاص ان حرفها را زدند اینها افاضات واضافات شماست من فقط به همان حرف حضرت علی اعتقاد دارم که فرمودند
(وَإِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَسَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا ——حضرت علی در این نامه می فرمایند: «انتخاب و رای شورای مهاجرین و انصار مورد رضایت خداست» اما شیعه می گوید این انتخاب باعث ارتداد صحابه شد! کدام را باور کنیم ، حرف حضرت علی یا حرف شیعیانش؟ زمانی که خداوند از انتخاب مردم راضی است من و شما که هستیم که ناراضی باشیم؟
فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ وَوَلاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى
حضرت علی می فرمایند «آنکه رای شورای مهاجرین وانصار را قبول نداشته باشد ، راهی غیر از راه مؤمنین را در پیش گرفته» به این معنی که شیعیان با عدم پذیرش رای صحابه در راهی قدم می زنند که راه مؤمنان نیست و بالعکس شیعیان اهل سنت با پذیرش رای شورا راه مؤمنین را اتخاذ کرده اند.
واینکه فرمودین/ما به خلافت حضرت علي به سبب نصب الهي اعتقاد داريم و اين راي شورا هم چون منطبق با خواست خداوند و رسول بود ،مورد قبول ما است. اما تو که اين سخن حضرت علي را فبول داري چرا نتيجه گيري غلط مي کني.
پاسخ/جانا سخن از زبان ما میگوئی—-امیدوارم این حرفی که زدین به ان اعتقاد هم داشته باشید(و اين راي شورا هم چون منطبق با خواست خداوند و رسول بود ،مورد قبول ما است)
خب اصل حرف من هم همینه که حضرت علی فرمودند اگر مهاجرین و انصار به امامت(توجه کنید امامت)کسی گرد امدند رضایت خدا هم در ان است
ومهاجرین و انصار در انتخاب امامت چه کس یا کسانی هم رای بودند؟؟؟
ایا غیر از این است که(مهاجرین وانصار)در انتخاب حضرت ابوبکر اجماع کردند؟؟؟؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11531واینکه فرمودین/ آن کساني که نه خلافت منصوص علي را قبول داشتند نه خلافت شورايي ايشان را معاويه و عمروعاص و طلحه و عايشه و ديگر بزرگان مذهب شما بودند. پس ايشان (با توجه به اين سخن علي که تو نيز آن را قبول دار) مصداق خروج از مومنين اند. پس ما را بخاطر طعنه زدن به ايشان سرزنش نکن.
سوال را دوباره تکرار مي کنم.پاسخ/برادر اهل شام و حضرت طلحه و زبیر با خلافت حضرت علی مشکل نداشتند واختلاف انها در خون حضرت عثمان وقصاص قاتلان حضرت عثمان بود همان طور که خود حضرت علی در این مورد میفرماید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام والظاهراَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!!ودعوتنا فی الاسلام واحده ولانستزیدهم فی الایمان بالله والتصدیق بالرسوله ولا یستزیدوننا الامرواحدٌالا ما اختلفنا فیه من دم عثمان……………آغازکارماچنین بود که ماباقوم ومردم شام دیدارکردیم که پروردگارما یکی!!!!پیامبرمایکی ودعوت ما دراسلام یکی بودودرایمان به خدا وتصدیق رسولش هیج کدام ازما بردیگری برتری نداشت وباهم وحدت داشتیم جزدرخون عثمان که ما از آن پاک هستیم)نهج البلاغه نامه ی۵۸ ترجمه ی محمددشتی ص425
ودر تاریخ طبری(
طلحه و زبیر و صحابه همراه آنان از امیرالمؤمنین علی خواستند تا در اجرای قصاص بر قاتلان عثمان تعجیل نماید. وی در جواب آنان گفت: ای برادران من، من نسبت به آنچه شما میدانید ناآگاه نیستم، اما با مردمیکه بر ما سلطه دارند و ما سلطهای بر آنان نداریم چکار کنم. بردگان و اعراب بادیه نشین با آنان همراه شدهاند و برشوریدهاند و آنان در میان شمایند و هر چه بخواهند بر سر شما میآورند. پس آیا دیگر راهی برای اجرای آنچه که شما میخواهید میبینید؟ آنان گفتند: خیر. علی گفت: به خدا هستم، إن شاء الله من هم به همان چیزی معتقدم که شما بر آن هستید.
تاریخ طبری5/460.)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11532و این را هم داشته باشیدوعدالله الذین امنوا منکم و عملوا الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم امنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا و من کفر بعد ذلک فاولئک هم الفاسقون . ۵۵ نور
ضمیر کم در (منکم)خطابش چه کسانی هستند؟؟؟؟؟
والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته
ابن تیمیه72
11/8/93
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
داستان خیالی جالبی نقل فرمودین
واین سوالت را از امام زمان بپرس!!!!(چون تنها امام زنده هستند واز حرفهای امامان قبلی بیشتر آگاهی دارند!!!)
که چرا حضرت علی در نامه 6نهج البلاغه این حرفها را زدند
نامه 6نهج البلاغه(إِنَّهُ بَايَعَنِي الْقَوْمُ الَّذِينَ بَايَعُوا أَبَا بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ عَلَى مَا بَايَعُوهُمْ عَلَيْهِ فَلَمْ يَكُنْ لِلشَّاهِدِ أَنْ يَخْتَارَ وَ لِلْغَائِبِ أَنْ يَرُدَّ وَإِنَّمَا الشُّورَى لِلْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنْصَارِ فَإِنِ اجْتَمَعُوا عَلَى رَجُلٍ وَسَمَّوْهُ إِمَاماً كَانَ ذَلِكَ لِلَّهِ رِضًا فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْنٍ أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَا خَرَجَ مِنْهُ فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ وَوَلاهُ اللَّهُ مَا تَوَلَّى)
1- حضرت علی در این نامه می فرمایند: «انتخاب و رای شورای مهاجرین و انصار مورد رضایت خداست» اما شیعه می گوید این انتخاب باعث ارتداد صحابه شد! کدام را باور کنیم ، حرف حضرت علی یا حرف شیعیانش؟ زمانی که خداوند از انتخاب مردم راضی است من و شما که هستیم که ناراضی باشیم؟
2- حضرت علی می فرمایند «آنکه رای شورای مهاجرین وانصار را قبول نداشته باشد ، راهی غیر از راه مؤمنین را در پیش گرفته» به این معنی که شیعیان با عدم پذیرش رای صحابه در راهی قدم می زنند که راه مؤمنان نیست و بالعکس شیعیان اهل سنت با پذیرش رای شورا راه مؤمنین را اتخاذ کرده اند.
موفق باشید
ابن تیمیه72
1/8/93