این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط الهاشمي الحسني در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5717شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5718
جناب شريعتي چون تو خيلي با ادرار صميمي هستي و آن را به اسم کوچک صدا مي کني!!! بنده اينها را مخصوص تو نوشته ام.
«عَنْ أَنَسٍ رضی الله عنه قَالَ: قَدِمَ أُنَاسٌ مِنْ عُکْلٍ أَوْ عُرَیْنَةَ، فَاجْتَوَوُا الْمَدِینَةَ، فَأَمَرَهُمُ النَّبِیُّ صلی الله علیه وسلم بِلِقَاحٍ، وَأَنْ یَشْرَبُوا مِنْ أَبْوَالِهَا وَأَلْبَانِهَا، فَانْطَلَقُوا، فَلَمَّا صَحُّوا قَتَلُوا رَاعِیَ النَّبِیِّ صلی الله علیه وسلم وَاسْتَاقُوا النَّعَمَ، فَجَاءَ الْخَبَرُ فِی أَوَّلِ النَّهَارِ، فَبَعَثَ فِی آثَارِهِمْ، فَلَمَّا ارْتَفَعَ النَّهَارُ جِیءَ بِهِمْ، فَأَمَرَ فَقَطَعَ أَیْدِیَهُمْ، وَأَرْجُلَهُمْ، وَسُمِرَتْ أَعْیُنُهُمْ، وَأُلْقُوا فِی الْحَرَّةِ یَسْتَسْقُونَ فَلا یُسْقَوْنَ.»
(صحيح بخاری:233)
« انس بن مالک میگوید: عدهای از طایفة عُکل یا عُرینه به مدینه آمدند و از آب و هوای آن، بیمار شدند. رسول الله صلی الله علیه وسلم دستور داد تا خود را به شتران شیری برسانند و از ادرار و شیر آنان، بخورند. آنان چنین کردند و از بیماری، شفا یافتند…»
شیر و ادرار شتر بنوشید که داروهای خوبی هستند…
سنن ابن ماجه، 5.3503
حتي در کتب صحيح شما نه فقط از فوايد نوشيدن ادرار شتر گفته، بلکه از پاداش براي ادرار اسب هم گفته شده!
ابو هریره روایت کرده است:
پیامبر گفت «اگر کسی در راه خدا و با ایمان به الله و پیمانهای او اسبی را نگه دارد، خداوند در روز قیامت برای آنچه که آن اسب خورده است یا نویشده است و برای ادرار و مدفوع آن اسب، به آن شخص پاداش میدهد»صحیح بخاری 4.52.105
جناب شريعتي ، پس اينقدر خودت را مفتضح نکن. اگر از وجود روايتي در مورد خواص ادرار شتر در کتاب شيعه ، مي گويي. کمي در کتب صحيح خودت جستجو کن تا همان احاديث را در کتب خودت پيدا کني.(حتي بد تر از آن را) حال اگر مي خواهي در مورد شربت بال مگس توضيح دهي ،در اين مورد هم توضيح بده!!
اما دوستان تا اينجا فقط منظور به گل ماليدن پوزه شريعتي بود ، ولي چنانچه کسي از دوستان مايل است در مورد فوايد ادرار شتر (که هم در کتب شيعه وهم در کتب اهل سنت آمده) مطالعه نمايد ، مي تواند به آدرس انجمن علمي شتر ايران، مراجعه نمايد.
http://nscs.ir/index.php/about-the-society/tarekhche
ضمنا همچنانکه عرض کردم بنده متاسفانه خيلي نمي توان براي ايجاد پست و پاسخ دادن ، وقت بگذارم، مگر اينکه مثل مورد فوق ، چيزي مجبورم کند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5719جانم rrw شما که همیشه {ضمنا همچنانکه عرض کردم بنده متاسفانه خيلي نمي توان براي ايجاد پست و پاسخ دادن ، وقت بگذارم، مگر اينکه مثل مورد فوق ، چيزي مجبورم کند.}
در حال فراری برادر
{جناب شريعتي چون تو خيلي با ادرار صميمي هستي و آن را به اسم کوچک صدا مي کني!!!}
نه من هیچ وقت با غذا های شما روافض صمیمی نمیشوم نمیدونستم اسم کوچک ادرار شاش هست دیدی تو از ما بیشتر به شاش نزدیکتر ی خوب منم اگر هر روز غذام این میبود حتما میدونستم شرمنده باز سوتی دادم میگن تجربه پدر علمه
من هی منتطر بودم یکی تو بیان این حدیث رو بیاره از بخاری و قبول کنه که شاش ببخشید ادرار { دوستان چون مسئله براشون ناموسیه بنده اصلاح میکنم باز ناراحت میشن غذا شونو بد صدا کردم} شتر طبق احادیثشون غذایی است مقوی
نتیجه گیری تا الان
1. علمای شیعه معتقد هستند{هر كس از ادرار و مدفوع و خون ائمه بخورد خداوند آتش دوزخ را بر وي حرام كرده و بهشت را بر او واجب مي گرداند}
2. ضعیف بودن احادیث اهل سنت مشخص شد
3. شیعیان قبول کردند ادرار شتر غذای خوبی است
4.حدیث مگس و ادرار شتر را اوردن که فکر میکنن اینها با هم یکسان است که ما با علم روز به ان جواب میدهیم تا اینجا قبول
{جناب شريعتي ، پس اينقدر خودت را مفتضح نکن}
{ما دوستان تا اينجا فقط منظور به گل ماليدن پوزه شريعتي بود}
جوجه رو اخر پاییز میشمرند اخر ببینیم کی مفتضح میشه اقای فراری
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5728هان یادم رفت rrw جان و عبد الحسین جان و اما مگس
استفاده از پادزهر حشرات از اوایل قرن بیستم آغاز شد. خانم دکتر “جوآن کلارک” در استرالیا به این مسئله اهتمام ورزید و در اثر تجربه فهمید که در سطح خارجی مگس پادزهر وجود دارد که برخی از امراض و بیماریها را معالجه می کند، بنابراین اذعان داشت که در مگس شفا وجود دارد.هر کسی در این زمینه نظریه ای ارائه کرد. اما کسب تجربه همچنان ادامه داشت تا اینکه تعدادی از اندیشمندان بحثهایی در این زمینه مطرح کردند و فهمیدند که مگسی که بیشتر بیماریها را حمل می کند، بیشترین پادزهر را که منجر به شفای بیماریها می شود، نیز حمل می کند؛ به گونه ای که تنها ناقل امراضی که حمل می کند، نیست.
مابقی جواب درhttp://www.islamtxt.net/?q=article/307
http://www.yjc.ir/fa/news/4134783/%DA%A9%D8%B4%D9%81-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%B5-%D8%A8%D8%A7%D9%84-%D9%85%DA%AF%D8%B3%D8%AD%D8%AF%DB%8C%D8%AB%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%A8%D8%B1%D8%B5
و این است کتاب صحیح بخاری این حدیث درست بودنش در قرن جدید کشف شده است الله اکبر و این است افتخار اهل سنت به کتاب صحیحش الله اکبر
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5729نه خوشم آمد. جواب خوبي دادي. بايد اقرار کنم براي روايت بال مگس عجله کردم. تا آنجايي که متوجه نشدم حتي اين روايت در کتب ما هم وجود دارد. (مي گويم خيلي وقت نوشتن و تحقيق جديد ندارم براي همين است)
طب الأئمة عليهم السلام ؛ ص106
سَهْلُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ أرومة [أُورَمَةَ] قَالَ: حَدَّثَنَا صَالِحُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: إِذَا وَقَعَ الذُّبَابُ فِي إِنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْمِسْهُ فِيهِ فَإِنَّ فِي إِحْدَى جَنَاحَيْهِ شِفَاءً وَ فِي الْآخَرِ سَمّاً لِأَنَّهُ يَغْمِسُ جَنَاحَهُ الْمَسْمُومَ فِي الشَّرَابِ وَ لَا يَغْمِسُ الَّذِي فِيهِ الشِّفَاءُ فَاغْمِسُوهَا لِئَلَّا يَضُرَّكُمْ.
مكارم الأخلاق ؛ ص152
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِذَا وَقَعَ الذُّبَابُ فِي إِنَاءِ أَحَدِكُمْ فَلْيَغْمِسْهُ فَإِنَّ فِي أَحَدِ جَنَاحَيْهِ دَاءً وَ فِي الْآخَرِ شِفَاءً وَ إِنَّهُ يَغْمِسُ بِجَنَاحِهِ الَّذِي فِيهِ الدَّاءُ فَلْيَغْمِسْهُ كُلَّهُ ثُمَّ لْيَنْزَعْهُ.
حالا تو هم اقرار مي کني که در مورد ادرار شتر، اشتباه کردي. تا خوانندگان فکر نکنند ما فقط اهل مجادله ايم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5730بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
کاش در همه روایات و منقولات این شیوه تبادل و تصحیح باشد و در این مورد خاص به طرفین تبریک می گویم.
اما یک سوال برای اهل تحقیق باقی می ماند و آن این است که چرا با مجاهدین بزرگی چون امام بخاری و امام مسلم و امام ابن تیمیه و علامه آلبانی و سایر بزرگواران که سالهای متمادی از عمر خود را در تحقیق و تصحیح روایات سپری کردند برخوردهایی صورت می گیرد که گویی ایشان منحرف از دین شده اند و نه اینکه گروهی در جهت تحمیل اباطیل و خرافات و ابداعات خود سد بزرگ کتب مستند این بزرگواران را پیش روی دارند و هر چه در توان دارند صرف تخریب این سد می کنند.
غافل نباشیم از اینکه عزت و ذلت نهایتا” در اراده خداوند است و هیچ عملی از وی پوشیده نیست و کوچکترین حرکت و پنداری را هم میبیند و هم کیفر خواهد کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5779نوشته اید خوب تا اینجا جمع بندی میکنم………1. نظر عالم برتر بود یا سیره صحابه؟ عالم بایهم اقتدیتم اهتدیتم است یا عالم؟ گلپایگانی از نظر شیعه در چه رتبه است و شیخ الاسلام شما در چه رتبه ای ار منظر شما؟
2. احادیث اهل سنت را شما تضعیف کردی؟ چرا یکی دیگه تصحیحش کرد؟ مثل این است که بگن 2ضرب2 چن میشه؟ تو بگی 5 میشه. بعد بگن یکی میگه 4 میشه بعد تو بگی گفته شد که 2ضرب2 میشود 5.
3.شاش شتران منطقه معرفی شده توسط پیامبر سمی نبوده؟ صحیح بخاری است دقت کنید.
اما بعد؛ تکرار میکنم(البته اگر مثل 2ضرب2 نشود)
حالا یه نگاهی به بکر بن صالح بندازید. همین حدیث در مرآة العقول هم هست. نگاه کنید که حکمش چیست. در 59بحار هم آمده در کدام باب؟ تداوی حرام. یعنی چی؟ هیچی.یه آیه ای رو الکی اول باب نوشته و توضیح داده. در کتب دیگه هم هست. اما با چند سند؟
اگر صحیح باشد اولا امر به شرب نشده ثانیا تنها جواز داده شده ثالثا ادامه حدیث خود به خود ابتدای آن را خنثی میکند. اگر هم صحیح نباشد که شما میدانی و خودت و سیستمت.
گفتم در کافی عنوان باب رو دیدید اما به محتوا دقت نکردید. حتما نگاه کنید. طرف از نجس یا پاکی بول و مدفوع حیوان پرسیده. برای چی؟ نه اینکه بدهد به سلف صالح بلکه برای اینکه بفهمد طهارت از آن لازم است یا نیست.
جلد63بحار هم همان حدیث است که قبلا هم گفتم.شما تکرارش کردید. و البته ابو الحسن را امیرالمومنین سلام الله علیه گرفتید.
زهر را هم برای این نوشتم که چون شمایی ببیند یکسری چیزها هست که در حالت طبیعی کشنده و مضر است اما در برخی حالات امکان استفاده نیز دارد. فهمش خیلی سخت نیست.
بر همگان واضح و مبرهن است که با توجه به مطلب شما اتن همان خوشبخت معنا میدهد.
.
اما نهایتا اینکه نظر یک عالم بوده و بس. میزان حجیتش آیا به اندازه عمل صحابه هست؟
شما باید و لابد و ناچار هستی که به سنت سلف صالح عمل کنید. مگر اصحابی کالنجوم نیست؟ خب به روش ام ایمن اقتدا کنید تا مصداق بایهم اقتدیتم اهتدیتم بشوید. زخم معده هم نیگیرید.
بعدشم مگه فرار ایراد داره؟ در فرار سرعت بیشتر میشود و ما زودتر به خدا میرسیم. مثل اون بابایی که كأنني أرْوَى بود. ایراد داره؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5780یه کم قبلتر مثل زدم سم مار و عقرب را. شما چه نوشتی؟ بیشتر شبیه دندان نشان دادن بود تا جواب دادن.در قرن بیستم استفاده از پادزهر حشرات آغاز شد….. . خب علم 1400 سال بعد به این رسیده که بال مگس شفاست؟ از کجا که در 1500 به این نرسه که ادرار شتر شفاست؟
شما 140 سال مگسی که روی هر کثافت و نجاستی نشسته را خوردی به امید صحیح بودن حدیث بخاری؟ خب بیا شاش شتر را هم بخور(چون امر رسول و سیره صحابی است و الزام آور) تا روزی که اثبات شود شفاست. تازه در بخاری هم آمده. میفهمی که. صحیح است.
اما آن یکی در کافی آمده و در چند جا تکرار شده و در یکجا هم پنبه اش خورده.
شربت مگس را بزن بر بدن با آن توصیفی که در مورد شنایش نوشته بودم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5793تا زمان این که این موضوع کشف نشده بود شیعیان مدعی مجعول بودن این حدیث بودن و صحیح بخاری را مسخره میکردن
خوب دقت کنید
1.ام منبع : علوم حديث 43 موضوع : علوم حديث تاريخ انتشار : بهار 1386 سردبیر : محمدی نیک (ری شهری)، محمد صاحب امتیاز : دانشکده علوم حديث مدیر اجرایی : محمد قنبری نشانی : قم، بلوار پانزده خرداد، شهرک جهاد، مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، ص پ : 37185-3431 شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5794حديث ذُباب، به صورت ها و مضامين مختلف، در عموم جوامع و منابع حديثى اهل سنّت، بويژه در صحاح ستّه منعكس شده است. مضمون شايع آن، اين عبارت است:
اذا وقع الذباب فى اناء أحدكم فليغسمه، فانّ فى أحد جناحيه داء و فى الاخرى شفاء، و انّه يؤخر الشفاء و يقدم السمّ؛ هرگاه مگس در ظرف يكى از شما بيافتد، مگس را در ظرف شناور كند؛ زيرا در يكى از بال هاى مگس، بيمارى و در ديگرى شفاست و مگس شفا را مؤخر و سم را مقدم مى دارد.
خوشبختانه منابع اصيل حديثى شيعه از اين حديث عارى است. با توجه به اين كه اين حديث در منابع معتبر حديثى نقل شده و از سويى ديگر، دستاوردهاى علمى با مفاد آن ناسازگار است،؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5795يك. منابع حديث
حديث ذباب در منابع شيعه
براساس فحص نگارنده، حديث ذباب در هيچ يك از منابع اصيل حديثى شيعه انعكاس نيافته است. فضل بن شاذان (م ۲۹۰ق) نخستين كسى است كه اين حديث را با اين مضمون نقل كرده است:
اذا وقع الذباب فى أناء احدكم فاملقوه، فان فى أحد جناحيه سما و فى الآخرة شفاء. ۱۲
ابن سابور زيات (م ۴۰۱ق) در طب الائمة عليهم السلام در باب عنوان «فى الذباب»، سه روايت آورده است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5796روايت نخست، همان است كه محل بحث و گفتگوى ماست. در روايت دوم و سوم از نقش مگس در دور ساختن جذام از مردم سخن به ميان آمده است. ويژگى قابل توجه اين سه روايت، آن است كه از زبان امام باقر عليه السلام نقل شده است؛ البته با اين تفاوت كه روايت نخست را آن حضرت از پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمنقل كرده است.
طبرسى(م ۵۴۸ ق)، ۱ ابن ابى جمهور احسايى(م ۸۸۰ ق) ۲ از ديگر عالمان شيعه اند كه روايت ذباب را، پيش از سده يازدهم ذكر كرده اند.
علامه مجلسى (م ۱۱۱۱ ق) در سه جلد از كتاب بحارالانوار حديث ذباب را آورده است. ۳ در مورد نخست، روايت را از صحيح البخارى نقل كرده است و توضيحات خطابى را در دفاع از حديث به نقل از منابع حديثى اهل سنّت ياد كرده است. ۴
ميرزا حسين نورى (م ۱۳۲۰ ق) به نقل از ابن بسطام در طب الائمة عليهم السلام و عوالى اللئالى ۵ آية اللّه بروجردى (م ۱۳۸۳ق) در جامع احاديث الشيعة ۶ و شيخ على نمازى شاهرودى ۷ (م ۱۴۰۵ ق) از ديگر محدثان شيعه اند كه روايت ذباب را نقل كرده اند.
چنان كه پيداست، اين منابع يا فاقد اصالت يا فاقد قدمت تاريخى اند. به عبارت روشن تر، حديث ذباب در هيچ يك از كتب اربعه، يا كتاب هاى قابل قبول پيش از آن، همچون بصائر الدرجات، النوادر يا كتاب هاى شيخ مفيد، شيخ صدوق و شيخ طوسى ـ كه بنيان گذاران حديث شيعه به شمار مى روند ـ ذكر نشده است. درباره ساير منابع شيعى حديث ذباب نيز بايد گفت كه درباره كتاب عوالى اللئالى و مؤلف آن اختلاف است. علامه مجلسى نيز حديث را به نقل از منابع اهل سنّت ذكر كرده است. منبع مستدرك الوسائل در نقل روايت ذباب، همان است كه در ساير منابع آمده است. با چنين وضعيتى، داورى درباره جامع احاديث الشيعة، بويژه آن كه، غير از جلدهاى اوليه، پس از فوت آية اللّه بروجردى فراهم شد و كتاب مستدرك سفينة البحار چندان دشوار نيست.
صرف نظر از جوامع حديثى، در كتب فقهى شيعه متأثر از روايات پيش گفته، حديث ذباب راه يافته است. فقيهان شيعه در احكام نجاسات، آنجا كه از عدم نجاست مايعات در اثر ملاقات با مردار حيوانات فاقد خون روان، سخن به ميان آورده اند، به دلايلى استناد كرده كه از جمله آنها حديث ذباب است؛ زيرا در اين حديث آمده است كه اگر مگس در ظرف غذايتان افتاد، آن را در غذا شناور سازيد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5797يداست كه شناور ساختن مگس باعث مرگ آن مى شود. پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله وسلم با وجود چنين ويژگى، نه تنها از نجاست آن غذا سخن نگفته، بلكه از شفابخشى آن ياد كرده است.
سيد مرتضى (م ۴۳۶ ق) نخستين فقيه شيعه است كه حديث ذباب را از طريق ابوهريره نقل كرده است. نقل از طريق ابى هريره نشان مى دهد كه سيد مرتضى به منبعى از شيعه براى اين حديث برنخورده است. نيز با توجه به اين كه سيد مرتضى شاگرد شيخ مفيد بوده و خود استاد تأثيرگذار شيخ طوسى است، مى توان با قاطعيت اذعان كرد كه حديث ذباب در منابع اصيل شيعه ذكر نشده است؛ زيرا اگر اين حديث در منابع شيعه وجود داشت، بايد او اين حديث را از اين منابع نقل مى كرد.
ابن زهره حلّى (م ۵۸۵ ق) در كتاب غنية النزوع، در عين استناد به حديث ذباب، در ردّ مخالفان، از جمله شافعى ـ كه معتقدند مردار حيوان فاقد نفس روان، نجس است ـ تصريح مى كند كه اين حديث از طريق عامه نقل شده است. ۱ اين، گواه ديگرى است بر اين كه حديث ذباب در منابع شيعى نيامده است.
على بن محمد قمى ۲ (م سده هفتم)، علامه حلّى (م ۷۲۶ ق) در تذكرة الفقهاء، ۳ و منتهى المطلب، ۴ روايت مورد بحث را با اين تعبير «آنچه روايت كرده اند» يا «آنچه مسلم و ابوداود آورده اند» ذكر كرده است. از ميان فقيهان متأخر، سيد عبداللّه جزايرى(م ۱۱۸۰ ق)، ۵ محقق نراقى (م ۱۲۴۴ق) ۶ و صاحب جواهر (م ۱۲۶۶ ق) ۷ از جمله فقيهانى هستند كه از روايت ذباب نام برده اند. پس از فقيهان مذكور، ديگر در ميان آثار فقهاى سده چهاردهم و پانزدهم خبرى از ذكر حديث ذباب ديده نمى شود.
از آنچه گفته آمد، مى توان به اين نتيجه رسيد كه فقيهان شيعه، عموما، از كنار حديث ذباب بى اعتنا گذشته اند يا اگر به آن استناد كرده اند، اين نكته را مورد اشاره قرار داده اند كه اين روايت را از منابع اهل سنّت نقل كرده و از آن به هدف پاسخ به ديدگاه فقهاى اهل سنّت نظير شافعى بهره جسته اند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5798گروهى از انديش وران حديث ذباب را مردود دانسته و معتقدند با دستاوردهاى علمى و دانش بشرى منافات دارد، زيرا علم، مگس را حشره اى مى شناسند كه سراسر با زباله ها و ته مانده هاى غذا و … سر و كار داشته و از اين جهت حامل ميكروب است، و از آنجا كه پذيرفته نيست پيامبراكرم صلى الله عليه و آله وسلمسخنى مخالف دستاوردهاى دانش بشرى فرموده باشد، پس اين روايت از ايشان صادر نشده و مجعول است.
حسين حاج حسن، ۲ محمود ابوريه، ۳ محمد توفيق صدقى ۴ و استاد سبحانى از جمله كسانى هستند كه حديث ذباب را مردود دانسته اند.
استاد سبحانى، پس از نقل روايت، از ابوهريره، از رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم مى نويسد:
اعتقاد به صحت اين حديث جدا مشكل است؛ زيرا علم كشف كرده است كه مگس در بال هاى خود ميكرب هاى كشنده و زيان آور را به دوش مى كشد و به هيچ عاقلى برنمى خورم كه چنينگفتارى را بر زبان جارى كرده باشد! به علاوه، دل ها از ديدن مگس تنفر و انزجار پيدا مى كند، با اين حال، چگونه پيامبر صلى الله عليه و آله وسلمدستور مى دهد مگسى كه در ظرف خوردن يا آشاميدن افتاده باشد، شناور سازند، و محتواى همان ظرف تناول شود؟!. ۱
افزون بر نقد متنى، شمارى از صاحب نظران اين حديث را از نظر سند نيز ضعيف دانسته اند. يكى از شواهد آنان بر اين مدعا نقل تمام روايات ذباب از طريق ابوهريره است.
دكتر توفيق صدقى مى نويسد:
درباره حديث و مقام تحديث ابو هريره ميان خود صحابه گفتگو در بين بوده است؛ خصوصا آنجا كه او در نقل يك حديث منفرد باشد؛ چنان كه از سيره او اين امر به دست مى آيد. ۲
چنان كه پيداست، حديث ذباب از دو جهت سند و متن با اشكالات قابل توجهى مواجه است. بر اين اساس و با توجه به ضعف ساير ديدگاه ها مى توان به اين نتيجه رهنمون شد كه اين حديث فاقد صحت است و بايد آن را از رواياتى بر شمرد كه براساس مقاصد خاص ساخته و پرداخته شده و در فرهنگ و انديشه مسلمانان راه يافته است.نتيجه
از آنچه در بررسى حديث ذباب آورديم، نتايج ذيل به دست مى آيد:
حديث ذباب، عمدتا در منابع حديثى اهل سنّت انعكاس يافته و خوشبختانه اين حديث در هيچ يك از منابع حديثى اصيل و قديم شيعه منعكس نشده است.
درباره حديث ذباب پنج نظريه ارائه شده كه از ميان آنها نظريه پنجم به واقعيت نزديك تر است.====================
تا اینجا میبینیم شیعیان تا سال 86 حداقل :)) این حدیث را مجعول میدانند نه صحیح
افتخار اهل سنت کتاب صحیح بخاری است که امروز عظمتش کشف شده است الله اکبرشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5824چون ظاهرا عادت به دیدن ندارید اینجا تکراری میذارم؛نوشته اید خوب تا اینجا جمع بندی میکنم………
1. نظر عالم برتر بود یا سیره صحابه؟ عالم بایهم اقتدیتم اهتدیتم است یا عالم؟ گلپایگانی از نظر شیعه در چه رتبه است و شیخ الاسلام شما در چه رتبه ای ار منظر شما؟
2. احادیث اهل سنت را شما تضعیف کردی؟ چرا یکی دیگه تصحیحش کرد؟ مثل این است که بگن 2ضرب2 چن میشه؟ تو بگی 5 میشه. بعد بگن یکی میگه 4 میشه بعد تو بگی گفته شد که 2ضرب2 میشود 5.
3.شاش شتران منطقه معرفی شده توسط پیامبر سمی نبوده؟ صحیح بخاری است دقت کنید.
اما بعد؛ تکرار میکنم(البته اگر مثل 2ضرب2 نشود)
حالا یه نگاهی به بکر بن صالح بندازید. همین حدیث در مرآة العقول هم هست. نگاه کنید که حکمش چیست. در 59بحار هم آمده در کدام باب؟ تداوی حرام. یعنی چی؟ هیچی.یه آیه ای رو الکی اول باب نوشته و توضیح داده. در کتب دیگه هم هست. اما با چند سند؟
اگر صحیح باشد اولا امر به شرب نشده ثانیا تنها جواز داده شده ثالثا ادامه حدیث خود به خود ابتدای آن را خنثی میکند. اگر هم صحیح نباشد که شما میدانی و خودت و سیستمت.
گفتم در کافی عنوان باب رو دیدید اما به محتوا دقت نکردید. حتما نگاه کنید. طرف از نجس یا پاکی بول و مدفوع حیوان پرسیده. برای چی؟ نه اینکه بدهد به سلف صالح بلکه برای اینکه بفهمد طهارت از آن لازم است یا نیست.
جلد63بحار هم همان حدیث است که قبلا هم گفتم.شما تکرارش کردید. و البته ابو الحسن را امیرالمومنین سلام الله علیه گرفتید.
زهر را هم برای این نوشتم که چون شمایی ببیند یکسری چیزها هست که در حالت طبیعی کشنده و مضر است اما در برخی حالات امکان استفاده نیز دارد. فهمش خیلی سخت نیست.
بر همگان واضح و مبرهن است که با توجه به مطلب شما اتن همان خوشبخت معنا میدهد.
.
اما نهایتا اینکه نظر یک عالم بوده و بس. میزان حجیتش آیا به اندازه عمل صحابه هست؟
شما باید و لابد و ناچار هستی که به سنت سلف صالح عمل کنید. مگر اصحابی کالنجوم نیست؟ خب به روش ام ایمن اقتدا کنید تا مصداق بایهم اقتدیتم اهتدیتم بشوید. زخم معده هم نیگیرید.
بعدشم مگه فرار ایراد داره؟ در فرار سرعت بیشتر میشود و ما زودتر به خدا میرسیم. مثل اون بابایی که كأنني أرْوَى بود. ایراد داره؟ -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
السلام علی عبادالله الصالحین
از شاخه باطل به شاخه باطل دیگر پریدن هیچ باری از گناهان و ارتکابات خائنانه مدعی دروغین تشیع نخواهد کاست.و به روشنی دیدیم که در دست و پا زدنهای احمقانه خود بیش از پیش ادب و آموزه های اسلاف مفلوکشان رو می شود.و ناچار به شیوه جاهلان جدل می کنند و خود را مسخره می کنند.
بی ادب و جاهل و انگل هیچ دست آویزی جز آنچه او را به آن الصاق کرده اند ندارد.خواه این الصاق قومی باشد و خواه موروثی.
عدم پذیرش و نا دیدن مجاهدات علمای بزرگی چون ابن تیمیه و حتی دشمنی مدعیان با مجاهدان فی سبیل الله چنانچه می بینیم مبتنی بر تعصباتی است که این انگلان حتی در طریق و چگونگی تحمیل آن به خود جاهلند.و این واقعیتی است که بر همگان واضح و مبرهن است.
روش تحقیق و بررسی و تحلیل بر پایه هایی متعارف و معروف است که یک مقلد کور و منکر نعمت الهی بر اساس القائات تحمیل شده بر او خود را فاقد آنها می داند و با چون خود پنداری دیگران راهی جز توسل به بی نزاکتی های معمول بین خودشان ندارند.و به همین جهت است که رکن رکین آیین شان سب و لعن است و تقدم بی نزاکتی بر مدارا و ارعاب بر هم اندیشی و لعن بر سلام است.
عدم تقلید کور و اعتبار تعقل و توان درک حقیقت و تکلیف بشر و میزان و معیار درستی عمل فرد و اینکه هر کس به تنهایی پاسخ گوی عملکرد خویش است از بدیهیات معقول و مصرح در آیات کریمه است و اتباع کور در گذشتگان به روشنی نهی شده است.که با ابداع اصل امامت مفترض الطاعه،تبعات منفی و ضد توحیدی چون موارد مذکور ناگزیر پیش آمده و ادامه می یابد.
کینه ها و تشدید آن و تحریک احساسات قومی و میهنی و نژادی و فرقه ای مهمترین و قوی ترین حربه ای است که در دست رهبران کفر و نفاق و تفرقه می گردد و لزوم تشکل باطل فرقه خود را با چنین القائاتی توجیه می کنند.و از فهم بطلان فرقه گرایی در دین خالص الله متعال عاجز می مانند.
والسلام علی من اتبع الهدی