Home › انجمن ها › خلفای راشدین › خلیفه دوم با علی (ع) بیعت کرد با سند
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط دور از تعصب در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6036شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6055بنام خدا
السلام علی عبادالله الصالحین
جناب مثلا” دور از تعصب
همه تلاش شما در جهت اثبات ادعایی است که آخرش به امام عصر غایب ممنوع الملاقات می رسید که حتی بردن نامش حرام است.
برای استنباط و تقلید از امامان در گذشته به روایات متنافری بر می خورید که تفکیک آنها که کدامش در مقام توریه و تقیه گفته شده و کدامش از سر هدایت.
آبرویی هم برای خود قایل نیستید که به درگاه الله سبحانه و تعالی حاجتی ببرید.
توسل به ائمه اطهار هم که تا ظهور امام زمان جز رتق و فتق امور روزمره دردی را دوا نمی کند چون امانت بزرگ مصحف فاطمیه و اسرار هدایت نزد حضرتش محفوظ و غیر قابل دسترس است و حاصل کار انبیای مرسل الهی دو حرف از بیست و هفت حرف علم است و حضرت با آمدنش بیست و پنج حرف را خواهند آورد!!.
پس ما در اضطراریم و تا ظهور چاره ای جز توسل به قبور و سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی و عزاداری و دعای توسل و ندبه و زیارت عاشورا و لعن بر خلفا و تمسخر و تکفیر موحدین و حدس بر درجه درستی روایات( که البته شرط مخالفت با اهل سنت و جماعت کار را کمی آسان کرده در تشخیص درستی نقل) و جهر در بسم الله و زیارت اربعین و عقیق در یمین و سجده بر تربت حسین علیه السلام و نوافل متفاوت با اهل سنت و جماعت نداریم!!.
پش پیش به سوی آبادانی قبور و نذورات حاصله اش و دخیل بستن های خفنش و واسطه گیری های حلال مشکلات.
باید که در مقابل مسجد حسینه و مهدیه بسازید تا موهومات را از طریق تخدیر و تحمیق به خورد خلق الله داد.و کسی جز حضرت آقا جرات غلط کردن نداشته باشد!!.
قرآن را غیر قابل فهم می دانید تا هر تاویلی از بیمار دلان قابل ارایه شود!!.
باید که همواره روحیه اضطرار و پریشانی را در مراسم بدیع عزا و جشن در مردم تقویت کرد و بهانه مظلومیت را به هیچ بهایی نفروخت!!.
خوش به حال این تالار و برادران حاضر که طرف مقابلشان دور از تعصب است اگر تعصب داشت چه خاکی باید بر سر او می ریختیم که حرف حساب را از نا حساب و موهوم را از واقع و ادعای دروغ را از راست و شرک را از توحید تشخیص دهد!!.
والحمد لله والمنه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6073اگر راجع به چیزی اطلاعات ندارید لطفا اظهار فضل نکنیدامام عصر ممنوع الملاقات نیست لطفا اظهار ….
مطمئنم شما حتی نمی دادید تقیه یعنی چه واینکه اهل سنت به ان معتقدند ولی اظهار..
گفتید تا ظهور چاره ای جز ….. جالب است بدانید در زمان ائمه ی پیشین هم عزای حسین برای حفظ اسلام بوده
یزید را باید بشناسی می دانی چه شد ان دستگاه فساد نابود شد نه شما خواب تشریف دارید
مایه ی تاسف است که امروز ارامنه و یهودیان و …. به حسین ارادت می ورزند اما شما ….. تا جایی که گاندی حرکتش را به او منسوب میکند اما شما خواب …..
بارها گفتم ما تکفیر موحدین نمیکنیم و بر عکس شما ما را خارجی دانستی ان هم با عقایدی که در پست قبلی گفتم دیگران قضاوت کنند حواذث سوریه را ببین تا متوجه تکفیر شوی
گفتی قرآن را غیر قابل فهم می دانید تا هر تاویلی از بیمار دلان قابل ارایه شود برعکس این کاملا اعتقاد شماست
خنده ام می گیرد از این همه …. من معتقدم خدا در کنار قران باید حجتش باشد تا در متشابهات یاریمان کند یعنی حکمت و لطف خدا به این اقتضا میکند اما شما خواب تشریف …
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴿۳۵﴾
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6093برادرم طبق مذهب تشیع امامت از نبوت هم بالاتر است و علمای اهل تشیع به آیه 124 سوره بقره استناد می کنند . و شما نمی توانید با روایت غزالی و یا با بیعت یک فرد امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را اثبات کنید . و من یک سوال از شما می کنم لطفا پاسخ بدهید . چرا برای معرفی دشمنی ابولهب با پیامبر یک سوره کامل با نام ابولهب در قران وجود دارد ولی از امامت که به گفته شما یک اصل دینی است ، یک سوره و یا یک ایه با نام و تعداد امامان وجود ندارد ؟؟ برای معرفی چگونگی تولد عیسی و معرفی داستان یوسف و داستان نوح ایات صریح واضح و روشن در قران وجود دارد ایا مسئله امامت که به گفته شما یک اصل از اصول دین است ارزش ان کمتر از این مسائل بود که با ایات واضح و روشن و با نام و تعداد امامان در قران نیامده است . اگر جزو ارکان ایمان هم میبود خداوند در ایه 177 سوره بقره ارکان ایمان را به صراحت بیان نموده 1-ایمان به خدا 2- ایمان به رسولان 3- ایمان به کتب الهی 4 – ایمان به ملائکه 5 – ایمان به معاد و ایمان نداشتن به همین 5 مورد را در ایه 136 نسا جزو ضلالت و گمراهی دانسته ولی از ایمان به امامت چیزی نگفته است . و همچنین در اول سوره مومنون و دیگر ایات اوصاف مومنین به صراحت بیان شده ولی باز هم از امامت خبری نیست . با توجه به اینکه خود خداوند قادر متعال حفاظت قران را تضمین نموده است (9حجر). منتظر جواب با دلیل و مستند به ایات قران ، در رابطه با امامت منصوص الهی 12 امام مثل آیات نبوت و معاد هستم.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6188اعتقاد تشیع در این است مقام امامت مقام رهبری جامعه است پیامبر اسلام اول شخص عالم بشریت است و اینکه بعضی از پیامبران به این مقام می رسند لطفا سیاه نمایی نکنیدشما باید بدانید ما در قران سوره ای به نام بقره و نمل و… داریم
پس نتیجهی این استدلال آبکی شما این است که
به خود اجازه میدهید به خدا خورده بگیرید که این چه نام هایی است آیا نام های بهتری نبود
یا آیاتی نظیر
وَالْعَادِيَاتِ ضَبْحًا ﴿۱﴾
فَالْمُورِيَاتِ قَدْحًا ﴿۲﴾
شما با این استدلال باید بگویید خدایا بهتر نبود به جای این آیات آیاتی در باره ی تعداد رکعت های نماز بیاورید (سبحان الله)
در مورد شروط ایمان
سوالی از شما داشتم مگر نمی گویید سگ نجس است پس آیا در ایه ی مربوط به نجاسات راجع به آن آمده؟
جالب است غرالی با آن همه منزلت در بین اهل سنت به این اعتراف کرده اما 3جواب برادران اهل سنت :
1من با این که علم حدیث ندارم مطمئنم غلط است
2این کتاب مال غزالی نیست
3این موضوع مهم نیست
ا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلًا فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ﴿۸﴾
ما در گردنهاى آنان تا چانههايشان غلهايى نهادهايم به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشتهاند (۸)
جَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ ﴿۹﴾
و [ما] فراروى آنها سدى و پشتسرشان سدى نهاده و پردهاى بر [چشمان] آنان فرو گستردهايم در نتيجه نمىتوانند ببينند (۹)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6195بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
کسانی که در دلهایشان بیمارند و پرده انداخته اند از واقعیات پیش رو و محکمات فرار می کنند و به دامن راویان کذاب و جاعل و احمق و متشابهات پناه می برند و یا در فهم خود خلل تاویل باطل از امور متشابه را وارد می کنند.
تمام نصوص مربوط به ادعای امامت منصوص من عندالله از جمله غدیر خم بررسی شده و تاویلات مشرکانه و کفر آلود و البته احمقانه مدعیان نقش بر آب بوده و بر هر صاحب و شاکر نعمت عقل اظهر من الشمس است.و باز وقیحانه و به دور از ذره ای از شعور و بدون تحقیق و تفحص بایسته بدون طهارت بایسته از قرآن و آیات شریفه مثال می آورند و ادعا های اسلاف بدعت پیشه خود را نشخوار می کنند.
تنها عاملی که موجب می شود تا خیانت ها و بدعت های این گروه ضاله به صورت مکشوف از ناحیه مسلمان موحد راستین به زبان نیاید وجود مستضعفین نا آگاه و فریب خورده و طلسم شده توسط ساحران ازخدا بی خبر مبلغ و مرجع تحریف این آیین ضاله است.
چرا با وجود این همه آیات شریفه در حرمت استدعا و استغاثه از غیر خدا چه در عرض و چه در وساطت،چه در پرستش و چه در عبادت باز دهل تبلیغات شیطانی مدعیان بر لزوم و وجوب توسل و انحصار کسب فیوضات الهی از طریق من دون الله به صدا در می آید؟
کدام داعی الی الله می تواند و چنین تصوری می تواند داشته باشد و یا دعوتی به غیر خدا داشته باشد و یا خود را درعین دعوت به خدای نزدیک تر از رگ گردن واسطه اجابت دعا و کسب فیض الهی و دفع شر بداند؟
فهم این بدیهیات نیازی به حدیث و روایات تاریخی ندارد و در فطرت انسان و بوسیله نعمت عقل این تناقض آشکار به روشنی قابل درک است.
لذا شاهد روانی و بلاغت آیات کلام الله کریم و واقعیت سوء استفاده بیمار دلان از متشابهات را در دو گروه امت واحده اسلام و گروه ضالین و مغضوبین که در کثرت اباطیل خود به فرق متعدد پراکنده شده اند را به عینه می توان در عصر حاضر دید.
اگر امامت ابداعی شما به عنوان لزوم استمرار حرکت انبیا اصلی از اصول دین الله سبحانه و تعالی باشد چرا با وجود تصریح و توثیق و تاکید بر نبوت و عدم اقتراق بین انبیا و اعلام فضیلت ایشان، به اکمال دین و اتمام نعمت و ختم نبوت و بسته شدن دروازه وحی تصریح و تاکید شده است؟
مطمئنا” تا از منجلاب متعفن شرک و نفاق و تعصب خارج نشوی به این حقایق نمی توانی برسی و بر دل مهر شده و چشم و گوش بسته شده راه هدایت و فهم حقیقت سد شده است.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6263به نام خداگفتید:تمام نصوص مربوط به ادعای امامت منصوص من عندالله از جمله غدیر خم بررسی شده و تاویلات مشرکانه و کفر آلود و البته احمقانه مدعیان نقش بر آب بوده و بر هر صاحب و شاکر نعمت عقل اظهر من الشمس است
دوستان میتوانند راجع به منطق شما قضاوت کنند خنده دار است شما ما را به دوری از تعصب دعوت می کنی فقط می دانی تاویلی است در حالی که خودت گفتی علمی نداری
لطفا ادب را رعایت کنید نمی دانستم برای استفاده از قران از شما اجازه بگیرم دل بیمارتان باعث این تفکر انحصاری شده
اگر مردی جواب بده چرا می گویی حق نداری قران بخوانی غیر از این است که از برهان میترسی
آقا من مستضعف تو اگاه تو به زبان بیار
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَابْتَغُواْ إِلَيهِ الْوَسِيلَةَ وَجَاهِدُواْ فِي سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ﴿۳۵﴾
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6268{شریعتی جون یادت رفت آدرس بدی البته فرض بر راست گویی شماست
داداش نخندونمون
یعنی
1.ابن جوزی گفته:خیلی از سخنان احمقانه ای را که امامیه به آن اعتقاد دارند، قشنگ نقل قول کرده است نميدانم براي اين کار چه عذري خواهد داشت؟
2.پس خود ابن جوزی میدونسته احمقانست
3.بعد ذهبی گفته خود ابن جوزی این کتابو نوشته
ببین قرار بود فارسی بنویسی یعنی چی : اینطور است اگر اینطور نیس
اصلا می دونی سیر اعلام نوبلا یعنی چی؟}
اوقی اوقی من متن همون صفحه ای رو که شما جا انداختی گذاشتم ؟؟ بابو جان دانشمند این مطلب رو ذهبی در
کتاب:سير أعلام النبلاء : الطبقة السابعة والعشرون : الغزالي|||دهبی میگوید و اولین نشانه انتساب کتاب را به ریاض الافهام سبط جوزی کذاب میداند ؟؟؟ که گفته است امام غزالی بیعت با علی رض را در کتاب رسائل نقل کرده است انهم در کتاب ریاض الافهامش
دلایل نقلی در این نوشته :يذكر المؤلف أبو العلاء المعري الشاعر ويقول: أنه أنشده لنفسه: “وانشدني المعري لنفسه وأنا شاب في صحبة يوسف بن علي شيخ الإسلام ” (رسائل الغزالي ج6 ص 74 )، ثم يذكر بعض الأبيات الشعرية.ومن الحقائق التاريخية المعروفة ان المعري توفي سنة 448 للهجرة والغزالي ولد سنة 450 للهجرة فكيف أنشده لنفسه، ولانعلم ان المعري قد بعث من قبره قبل يوم النشور. أنظر بدوي ص 272 .يذكر الكاتب أبو العلاء المعري الشاعر بقوله: “وأنشد الشيخ أبو العلاء المعري لنفسه رحمه الله:يا قوم أذني لبعض الحي عاشقةوالأذن تعشق قبل العين أحياناإن العيون التي في طرفها مرضقتلننا ثم لم يحيين قتلانايصرعن ذا اللب حتى لا حراك بهوهن أضعف خلق الله أركانا”( رسائل الغزالي ج6 ص 84 )
از ابوالعلاء معری شاعر به عنوان شیخ الاسلام یاد کرده و از او این شعر را نقل می کند:
يا قوم أذني لبعض الحي عاشقة * والأذن تعشق قبل العين أحيانا * إن العيون التي في طرفها مرض * قتلننا ثم لم يحيين قتلانا * يصرعن ذا اللب حتى لا حراك به*وهن أضعف خلق الله أركانا” …. درحالیکه این شعر از جریر است نه از معری و معری متهم به زندیق بودن است که در این کتاب به عنوان شیخ الاسلام اسم برده شده است. خطاء دیگر اینکه معری در سال 448 ه مرد و غزالی در سال 450 ه متولد شده است. ( رسائل الغزالي ج6 ص 84 )
مابقیش رو اینجا ببینید
http://www.ghazali.org/articles/not-ghazali.htmشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6282بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
یاد یه روزی افتادم که با پسر عمویم عازم جایی بودیم. گفت از این ور برو میان بره!
بعد از پیچ وخم های زیادی که طی کردیم به بن بستی رسیدیم که با مشکلات فراوان ناچار به باز گشت و ادامه مسیر از راه اصلی شدیم.در پاسخ به سوالم که چرا وقتی مطمئن نیستی ما را به مشکل می اندازی گفت ولی اگر راه داشت خیلی خوب می شد نه؟!!!
ادامه بحث فیما بین بماند .
تفسیر وسیله در خطبه 110 نهج البلاغه و متن آیه روشن شده و اگر این راه فرعی و مشبه شما در رویی داشت اشاره ای در قرآن به آن باید می شد.
بماند که این راه مفروض بی آدرس و تابلوی شما شده اصل دین تان و منکر امامت منصوص را خارج از دایره ایمان می دانید.
و السلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6297نگاه کنید شیاطین رافضه چطور جمله ای را از کتابی که به دروغ به امام غزالی نسبت داده اند نقل میکند. در اینجا امام غزالی از روافض نقل و قول میکندhttp://islamport.com/w/akh/Web/240/4.htm
فصل
باب في ترتيب الخلافة والمملكة
اختلف العلماء في ترتيب الخلافة وتحصيلها لمن أمرها إليه. فمنهم من زعم أنها بالنص. ودليلهم قوله تعالى (قُل للمُخلِفين مَن الأعْراب سَتَدَعُون إلى قَوم أولِي بأسٍ شَديد) إلى قوله (أليما) وقد دعاهم أبو بكر رضى الله عنه إلى الطاعة بعد رسول الله صلى الله عليه وسلم فأجابوه، وقال بعض المفسرين في قوله تعالى: (و إذ أسَر النَبي إلى بَعضْ أزواجِهِ حَديثاً).ال في الحديث: ” إن أباك هو الخليفة من بعدي ” وقالت امرأة إذا فقدناك فإلى من نرجع فأشار إلى أبي بكر رضى الله عنه ولأنه أم بالمسلمين على بقاء رسول الله صلى الله عليه وسلم والإمامة عماد الدين: هذا جملة ما يتعلق به القائلون بالنصوص ثم تأولوا لو كان على أول الخلفاء لا نسحب عليه ذيل الفتى ولم يأتوا بفتوح ولا مناقب ولا بقدح في كونه رابعاً كما لا يقدح في نبوة رسول الله صلى الله عليه وسلم إذ كان آخراً. والذين عدلوا عن هذه الطريق زعموا أن هذا تعلق فاسد جاء على زعمكم وأهويتكم فقد وقع الميزان فيِ الخلافة والأحكام مثل داود وسليمان وزكريا ويحيى: قالوا لأزواجه لمن الخلافة فبهذا تعلقوا وهذا باطل. ولو كأن ميراثاً لكان العباس لكن أسفرت الحجة وجهها واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد يزحم باتفاق الجميع وهو يقول: ” من كنت مولاه فعلي مولاه ” فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا. ولما مات رسول الله صلى الله عليه وسلم قال قبل وفاته ائتوا بدواة وبيضاء لأزيل لكم إشكال الأمر واذكر لكم من المستحق لها بعدي.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6342به نام خداآقای مثلا مجاهد ای کاش به جای توهین و عجله ی ناشی از تعصب پست هایی رو گه گذاشتم یه بار میخوندی با می فهمیدی که در پست اول من عکس کتاب رو گذاشتم
واقعا تعصب و کور دلی رو در شما دیدم
منظورت از گذاشتن متن چی بود؟؟؟؟؟؟؟
که چی میخواستی بگی بله منم هستم
در ضمن پس شما قبول دارید که کتاب سیر العالمین مال غزالی همین کافی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6343به نام خداجواب ندادی خداییش این احمقانه نیست
1.ابن جوزی گفته:خیلی از سخنان احمقانه ای را که امامیه به آن اعتقاد دارند، قشنگ نقل قول کرده است نميدانم براي اين کار چه عذري خواهد داشت؟
2.پس خود ابن جوزی میدونسته احمقانست
3.بعد ذهبی گفته خود ابن جوزی این کتابو نوشته)
من کاری ندارم غزالی تو کتاب های دیگش چی گفته اما تو این کتاب اینو گفته ممکن تعصب و… مانع پذیرش حق شده باشه مثل شما
این مال ذهبی هست یانه نامردی جواب ندیقال الغزالي في سر العالمين شاهدت قصة الحسن بن الصباح لما تزهد تحت حصن الألموت فكان أهل الحصن يتمنون صعوده ويتمنع ويقول أما ترون المنكر كيف فشا وفسد الناس فصبا إليه خلق وذهب أمير الحصن يتصيد فوثب على الحصن فتملكه وبعث إلى الأمير من قتله وكثرت قلاعهم واشتغل عنهم أولاد ملكشاه باختلافهم
سير أعلام النبلاء ج 19 ص 403 ، اسم المؤلف: محمد بن أحمد بن عثمان بن قايماز الذهبي أبو عبد الله الوفاة: 748 ، دار النشر : مؤسسة الرسالة – بيروت – 1413 ، الطبعة : التاسعة ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسياین ادرس هم برو
ابن حجر عسقلاني (لسان الميزان ج 2 ص 945
الان بحث اینه که یه برادر اهل سنت دیگه (مجاهد)قبول کرد که این کتاب غزالی آدرس یه سایت اهل سنتم داد
بابو جان اما شما خواب تشریف دارید
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6344اولاً سند غزالی از این داستان و روایت کجاست؟ثانیاً هر عالمی از نظر سطح علمی هر چند هم که مقبول باشد لکن در بحث علمی تا جایی حرفش سند است که این کلام او مبتنی بر ادله و براهین قوی باشد حتی اگر ادعای تواتر نماید بایستی آن را ثابت کن.
ثالثا کجای این داستان غدیر صراحتی بر امامت بلافصل دارد؟ مگر لفظ مولی یا ولی لفظی است صریح یا خفی؟این جمله پیامبر در غدیر صریح است یا مشترک؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6345اولا سند غزالی از این داستان و روایت کجاست؟ثانیاً یک عالم هر چند از نظر علمی قوی و مقبول باشد لیکن این مقبولیت تا زمانی است که اده ای او مبتنی بر اسناد صحیح و براهین واضحه باشد
ثالثاً بر فرض قبول”اصبحت مولای و مولی کل مومن”.از شما می پرسیم چه کسی گفته پیامبر در غدیر با لفظ صریح و نه خفی امامت و خلافت امام علی علیه السلام را عرض نمودند؟
آیا کلمه ولی و حدیث غدیر جزء الفاظ صریحه است یا جملات مشترک و گنگ؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6346جناب خودت را به تحمیق نزننوشته و الذین عدلوا عن هذه الطریق زعموا ان هذا تعلق فاسد…
داره نقل و قول میکنه.
در ضمن کلا این کتاب مال غزالی نیست اگر هم فرضا باشه نگاه کن نقل و قول کرده.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
داداش نخندونمون
یعنی
1.ابن جوزی گفته:خیلی از سخنان احمقانه ای را که امامیه به آن اعتقاد دارند، قشنگ نقل قول کرده است نميدانم براي اين کار چه عذري خواهد داشت؟
2.پس خود ابن جوزی میدونسته احمقانست
3.بعد ذهبی گفته خود ابن جوزی این کتابو نوشته
ببین قرار بود فارسی بنویسی یعنی چی : اینطور است اگر اینطور نیست
اصلا می دونی سیر اعلام نوبلا یعنی چی؟