Home › انجمن ها › خلفای راشدین › خلیفه دوم با علی (ع) بیعت کرد با سند
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط دور از تعصب در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1744غزالي، دانشمند پرآوازه اهل تسنن در قرن ششم در باره تبريك و تهنيت خليفه دوم و پيمانى كه در آن روز بست و فقط چند روز بعد آن را فراموش كرد، مىنويسد:واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.از خطبههاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به على (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت:
«تبريك، تبريك، اى ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى ديگرى هستي.»
اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب على (عليه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمينهاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند.
الغزالي، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعة رسائل الإما الغزالي. ص483.شرح حال أبو حامد غزالي :
علامه شمس الدين ذهبي در ترجمه او مينويسد :الغزالي الشيخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسي الشافعي الغزالي صاحب التصانيف والذكاء المفرط … ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا على العلم.
غزالي استاد پيشوا و درياي علم ، نشانه اسلام ، اعجوبه زمان ، صاحب كتابها وانساني با هوش فراوان و زيرك… بود .
پس از سالها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت ، فرصت وعلم ودانش روزگار را سپري كرد … .
سير أعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 322 ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة – بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .و در جلد 14 ، ص 202 از همين كتاب با استفاده از حديث نبوي او را يكي از احياگران دين ميداند و مي نويسد :وقال الحاكم سمعت حسان بن محمد يقول كنا في مجلس ابن سريج سنة ثلاث وثلاث مئة فقام إليه شيخ من أهل العلم فقال أبشر أيها القاضي فإن الله يبعث على رأس كل مئة سنة من يجدد يعني للأمة أمر دينها وإن الله تعالى بعث على رأس المئة عمر بن عبدالعزيز وبعث على رأس المئتين محمد بن إدريس الشافعي …
قلت وقد كان على رأس الأربع مئة الشيخ أبو حامد الاسفراييني وعلى رأس الخمس مئة أبو حامد الغزالي وعلى رأس الست مئة الحافظ عبد الغني …
حاكم مي گويد : از حسان بن محمد شنيدم كه مي گفت : در سال 303هـ در مجلس ابن سريج بودم ، پير مردي دانشمند بر خواست و گفت : بشارت اي قاضي ! خداوند در هر صد سال كسي را مي فرستد كه احياگر دين است ، عمربن عبد العزيز اولين است و در صد سال دوّم محمد بن ادريس شافعي است…
من مي گويم در صد سال چهارم ابو حامد اسفراييني است و در صد سال پنجم غزالي و در صد سال ششم حافظ عبد الغني است ، و…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5617شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5618بدون تعصب برادران اهل تسنن جوابی داریدامیدوارم همه ی ما اهل تفکر باشیم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5621بنام خداالسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
بنده هم سوال دارم و امید وارم برادران اعم از سنی و مدعی تشیع و وهابی و هر کس دیگر جواب بدون تعصب به آن بدهد.
خطبه غدیر و رویداد آن روز، گذشته از اختلاف در متن در تاویل و تفسیر به مراتب متشتت و مختلف است.در معنا و منظور کلمه مولی و 27 مترادف آن زیاد گفته و شنیده ایم.
تاویل امامت منصوص من عندالله مختص مدعیان تشیع است و در این شکی نیست چرا اگر اهل سنت و جماعت مسلمین همان تاویل را داشتند بایستی در اصل امامت اختلافی نمی بود.و به عنوان بدعت از آن نامی برده نمی شد.
حال به فرض صحت ادعا و تاویل مدعی تشیع ببینیم چه معایب و محاسنی در قبول و باور به آن پیش آمده و یا خواهد داشت.
در نتیجه باور مدعی تشیع خلفای راشد و سایر مسلمین همانگونه که در روایات مورد قبولشان مسطور است حق خلافت را از علی علیه السلام غصب نموده و انکار کردند و مرتد شدند.
با توجه به حوادث صدر اسلام در می یابیم که دوران خلافت ابوبکر و عمر رضی الله عنهم حکومت مسلمین فتوحات قابل توجهی داشته و جز جنگ با منکرین زکات و مدعیان دروغین پیامبری نبرد داخلی نداشتیم و امت دچار تفرقه و اختلاف جدی نبودند.
ولی در دوره عثمان رضی الله اختلافات بین مسلمین و قبایل عرب شروع شد و در دوران علی علیه السلام به اوج خود رسید که نبرد های خونین و تفرقه انگیز جمل و نهروان و صفین تا امروز آثار خود را برگرده مسلمین تحمیل کرده.وتخم کینه کاشته شده در آن روزگار تاکنون بار می دهد و گروه های زیادی به گیاهش پیوند خورده اند.
ا
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5622گر به نتیجه خلافت علی علیه السلام بر اساس رویداد تاریخی نگاه شود حتی اگر موارد اختلافی را حذف کنیم آیا نرسیدن به خلافت به زعم مدعیان تشیع بر حق به نفع جامعه آن روز تمام نشد؟در مورد حال چرا برآیند چنین تفکر و تاویلی مرتکب اعمالی می شوند که به وضوح مشرکانه و غیر موحدانه و بدیع و حداقل خارج از اوامر الله سبحانه و تعالی است؟
آیا شخص علی علیه السلام مامور به تخریب قبور و تندیس ها و تصویر ها نبودند؟
آیا علی علیه السلام و اولاد بزرگوارشان ائمه اهل بیت علیهم السلام تابع قرآن و سنت نبوی نبودند؟
آیا امامان برای گذشتگانشان علی الخصوص پدران و مادرانشان و شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مراسم عزا بر پا می کردند.
آیا ایشان خمس در یافت می کردند؟
آیا به حرمت متعه و آبادانی قبورباور نداشتند؟
آیا خود را واسطه بین خلق و خدا می دانستند؟
آیا فهم قرآن را جز از طریق خودشان محال می دانستند؟
چرا اینگونه روایات و انتسابات تنها در کتب مشخص مدعیان تشیع یافت می شود؟
بنده به عنوان فردی که در خانواده طلسم شده مدعیان تشیع زاده شدم و تا همین امروز در این جامعه بسته زندگی می کنم پاسخ خود را می گویم و ضمن اعلام برائت از آیین ضاله مدعی تشیع به دور از هر گونه تعصبی می گویم:
اینها دکان و بازاری است که مشتی مفلوک از خدا بی خبر به طمع زخارف بی ارزش دنیا بر خود و جماعت تحت سلطه شان بار نموده اند و از هیچ دروغ و ترفند و افترایی به اهل بیت علیهم السلام و صحابی جلیل القدر رضی الله عنهم و امهات مومنین رضی الله عنهما و شخص نبی مکرم صلی الله علیه و آله و در حال جماعت مسلمین و نتیجتا” به ذات ذوالجلال احدیت الله سبحانه و تعالی ابایی و شرم و حیایی ندارند.
به جامعه مسحور یا ساحر مدعی دروغین تشیع نگاه کنید تا ببینید که انواع و اقسام خرافات و بدعت ها به عنوان برترین عبادات معمول و مرسوم است و بد نیست به آمار درآمد های ناشی از مراسم و زیارات قبور مذهب و سیمین و نوحه خوانی ها و خمس بر در آمد که عاید متولیان و خواص سردمدارشان می شود توجه داشته باشیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5626با سلام دوست عزیز برام جالب که شما خودتون و دور از تعصب می دونیدشما اگه کمی اهل مطالعه باشید می دانید که غزالی چه منزلتی نزد اهل تسنن دارد که او را امام غزالی می گویند
حالا این عالم بزرگ اهل تسنن در کتاب خود اعتراف کرده که در روز غدیر خلیفه 2به علی (ع) تبریک گفته بابات خلافت
نظرتان را صریح بگویید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا ایا فرق شروع جنگ و تحمیل شدن جنگ را می دانید
ایا می دانید خوارج که بودند چه کردند
شیعه حقانیت جنگ را منوط به حق علیه باطل می داند بر خلاف شما که منوط به برادر بودن وبرادر نبودن میدانید اگر برادر انسان خلافی بر علیه منفعت مسلمین کرد نباید جلوی او ایستاد ؟
شما مطمئنید اگر از اول خلافت را به علی می سپردند جنگ ها به وجود میامد؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!! خنده دار است
یعنی شما صلاح خلق را بهتر از خدا می دانید! که می گویید اگر غدیر هم راست باشد باز به نفع مسلمانان نبود!!!!!!!!!!!!
لطفا صفصته نکنید
بهتر است یکی یکی به سوالات بپردازیم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5629بنام خداخطبه ای که حضرت رسول اکرم در غدیر ایراد فرمودند در کتب مسلمین آمده و علمای بزرگ اهل سنت و از جمله ائمه اهل بیت علیهم السلام مخصوصا” علی علیه السلام هم تاویل مدعیان تشیعش را نداشته و در هیچ کجا به آن استناد برای خلافت بلا فصل نکرده.
این داستان ها را افرادی معلوم الحال ساخته اند و روش فکری آنها به یهودیت منحرف نزدیک تر است که در زمان خلافت مولای متقیان علی علیه السلام با ایشان برخورد جدی شد و حتی روایت شده که تعدادی از آنها را در چاه ریخته و با هیزم آتش زده و سردمدارشان را به مدائن تبعید فرمودند.
تفکر مدعیان تشیع در عصر حاضر مشابهت قریبی به آنها دارد و اهم اشتراک نظرشان همین امامت منصوص من عندالله است.
تکثر و افتراق و سب و لعن یاران رسول خدا میراثی است که مدعیان از آنها گرفته اند.
عثمان را به شهادت رساندند و جنگ جمل را کلید زدند و به انحای مختلف بین صفوف مسلمین شکاف و چند دستگی ایجاد کردند.
مگر امام حسین علیه السلام را همین مدعیان تشیع خود و پدرش به شهادت نرساندند؟
این چه افترایی است که بر خدا بسته می شود که صراحت ختم نبوتش و اکمال دینش را انکار می کند؟
امامت منصوص من عندالله به دلایل عقلی نمی تواند در دین مبین اسلام جایگاهی داشته باشد و قطعا” بدعت است و هیچ کدام از مسلمین از جمله ائمه اهل بیت بر آن اعتقاد نمی توانستند باشند.و قائلین به این اصل مبدع خارجی و غیر مسلمان اند.
در عمل هم می بینیم این ادعا یعنی امامت منصوص به روایت و باور مدعیان و مبدعینش به رسالت خود موفق نشد و از ائمه بزرگوار و اهل بیت علیهم السلام به عنوان بزرگترین مظلومین عالم یاد می کنند.
اراده خداوندی در هدایت بندگانش با ارسال رسل صورت گرفته و خاتم ایشان محمد ابن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم همگی در ابلاغ وحی و رسالت خود موفق بودند و در خطبه حجه الوداع که اتفاقا”در غدیر خم هم تکرار فرمودند این موفقیت اعلام رسمی شد و دین اسلام تثبیت و مورد رضای خدا نامیده شد.
وقتی که نعمت تمام شده و دین کامل شده و پیامبری ختم گردیده و دروازه وحی بسته شده دیگر امامت منصوص چه محلی از اعراب می تواند داشته باشد؟
اشکال مدعیان تشیع همین است که عوارض و نتایج ادعا هاشان را توجه نمی کنند.و به همین دلیل است که متکثر و متشتت و پریشانند.واین خلا را با افسانه و تاویلاتی اینچنینی و خرافات و ابداعات و اباطیل پر کنند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5635به نام خدااقای حبیب اصلا پست های بنده رو می خونید؟؟؟؟؟؟
می گی هیچ عالم اهل سنت غدیرو تاویل به خلافت نکرده !!!
می دونی غزالی کیه ؟ کسی که عالم بزرگ سنی علامه شمس الدين ذهبي راجع به او می گوید:
الغزالي الشيخ الإمام البحر حجة الإسلام أعجوبة الزمان زين الدين أبو حامد محمد بن محمد بن محمد بن أحمد الطوسي الشافعي الغزالي صاحب التصانيف والذكاء المفرط … ثم بعد سنوات سار إلى وطنه لازما لسننه حافظا لوقته مكبا على العلم.
غزالي استاد پيشوا و درياي علم ، نشانه اسلام ، اعجوبه زمان ، صاحب كتابها وانساني با هوش فراوان و زيرك… بود . پس از سالها به زادگاهش بازگشت و به استفاده از وقت ، فرصت وعلم ودانش روزگار را سپري كرد … . سير أعلام النبلاء ، ج 19 ، ص 322 ، تحقيق : شعيب الأرناؤوط , محمد نعيم العرقسوسي ، ناشر : مؤسسة الرسالة – بيروت ، الطبعة : التاسعة ، 1413هـ .
در پست اولم غزالی عالم بزرگ اهل سنت نیست!!! اگه کمی اهل مطالعه باشی و فقط به حرف های دیگران اکتفا نکنید می شناسیدش دوباره میگم غرالی در این کتاب می گوید:
واجمع الجماهير على متن الحديث من خطبته في يوم عيد غدير خم باتفاق الجميع وهو يقول: «من كنت مولاه فعلي مولاه» فقال عمر بخ بخ يا أبا الحسن لقد أصبحت مولاي ومولى كل مولى فهذا تسليم ورضى وتحكيم ثم بعد هذا غلب الهوى تحب الرياسة وحمل عمود الخلافة وعقود النبوة وخفقان الهوى في قعقعة الرايات واشتباك ازدحام الخيول وفتح الأمصار وسقاهم كأس الهوى فعادوا إلى الخلاف الأول: فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا.
از خطبههاى رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) خطبه غدير خم است كه همه مسلمانان بر متن آن اتفاق دارند. رسول خدا فرمود: هر كس من مولا و سرپرست او هستم، على مولا و سرپرست او است. عمر پس از اين فرمايش رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) به على (عليه السلام) اين گونه تبريك گفت: «تبريك، تبريك، اى ابوالحسن، تو اكنون مولا و رهبر من و هر مولاى ديگرى هستي.» اين سخن عمر حكايت از تسليم او در برابر فرمان پيامبر و امامت و رهبرى على (عليه السلام) و نشانه رضايتش از انتخاب على (عليه السلام) به رهبرى امت دارد؛ اما پس از گذشت آن روزها، عمر تحت تأثير هواى نفس و علاقه به رياست و رهبرى خودش قرار گرفت و استوانه خلافت را از مكان اصلى تغيير داد و با لشكر كشىها، برافراشتن پرچمها و گشودن سرزمينهاى ديگر، راه امت را به اختلاف و بازگشت به دوران جاهلى هموار كرد و از مصاديق اين سخن شد: (فنبذوه وراء ظهورهم واشتروا به ثمناً قليلا). پس، آن [عهد] را پشتِ سرِ خود انداختند و در برابر آن، بهايى ناچيز به دست آوردند، و چه بد معاملهاى كردند. الغزالي، أبو حامد محمد بن محمد، مجموعة رسائل الإما الغزالي. ص483.
از این واضح ترم میشه؟!؟!
چرا تفره میری از گفتن حقیقت نظرت بگو دور از تعصب تصویرشم بالاست اگه اهل سنت کتابای خودشون و بخونن همه چی حل ولی افسوس از……..
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5637خواهش می کنم کتب زیر را که علمای بزرگ سنی اند بی تعصب مطالعه کنید:تاریخ مدینة الدمشق ابن عساکر نیز این مطلب در جلد 42 با همان مقدمه و تبریک عمر بیان شده است. ابن کثیر دمشقی نیز یکی از نویسندگان و شخصیت های بزرگی است که به تعصب شهره است حتی او نیز در جلد 5 کتاب البدایة و النهایة موضوع غدیر را آورده است.
همچنین خطیب بغدادی همین مطلب رو در تاریخ بغداد اورده
گفتی ما خارجی و غیر مسلمونیم سویوطی و شوکانی و ذهبی وغزالی و خطیب بغدادی و…..
راجع به این شخصیت ها ی بزرگ سنی برو تحقیق کن ببین کی بودن
راجع به ایه ی کامل کردن دین:
سیوطی در در المنصور جلد 2 صفحه ی 298
شوکانی در فتح ال غدیر حلد 2 صفحه ی 60 با سند معتبر
می گن راجع به علی است
بازم منبع خواستی در خدمتم
باشد که همه هدایت شویم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5638می گویید امامت اصل عقلی نیست!!!!!!!!! چه قدر بی تعصب راجع به این موضوع فکر کردید؟حالا از منظر عقل بررسی میکنیم:
بسيارى از كسانى كه تعمق و ژرف نگرى در مسائل اعتقادى ندارند چنين مىپندارند كه اختلاف شيعه و سنّى درباره امامت، جز اين نيست كه شيعيان معتقدند پيامبر اكرم(ص) على بن ابيطالب (ع) را براى جانشينى خود در اداره امور جامعه، تعيين كرده ولى اهل سنت معتقدند كه چنين چيزى انجام نگرفته و مردم به دلخواه خود، فرمانروايى را تعيين كردند و او جانشين را شخصاً برگزيد، و در مرحله سوم، تعيين فرمانروا به يك گروه شش نفرى سپرده شد، و خليفه چهارم بار ديگر با انتخاب عمومى تعيين گرديد. و بنابراين، روش خاصى براى تعيين فرمانروا در ميان مسلمانان، وجود نداشته است. و از اينروى، بعد از خليفه چهارم، هر كسى قدرت نظامى بيشترى داشت متصدى اين مقام شد چنانكه در كشورهاى غيراسلامى نيز كمابيش امر به همين منوال بود.
و به ديگر سخن: چنين تصور مىكنند كه شيعيان درباره تعيين نخستين امام، همان چيزى را معتقدند كه اهل سنّت درباره تعيين خليفه دوم از طرف خليفه اول، اعتقاد دارند با اين تفاوت كه نظر پيامبر اكرم(ص) مورد قبول مردم واقع نشد ولى نظر خليفه اول، از طرف مردم پذيرفته شد!
ولى صرف نظر از اين سؤال كه خليفه اول، اين حق را از كجا بدست آورده بود؟ و چرا رسول خدا براساس اعتقاد اهل سنّت به اندازه وى براى اسلام، دلسوزى نكرد و جامعه نوبنياد اسلامى را بى سرپرست رها كرد با اينكه هنگام بيرون رفتن از مدينه براى جهاد،جانشينى براى خودش معيّن مىكرد
دين مقدّس اسلام، همگانى و جاودانى و نسخ ناشدنى است و بعد از پيامبر اسلام (ص) پيامبرى نخواهد آمد. و ختم نبوت درصورتى با حكمت بعثت انبياء وفق مىدهد كه آخرين شريعت آسمانى، پاسخگوى همه نيازهاى بشر باشد و بقاء آن تا پايان جهان، تضمين شده باشد
اين ضمانت، در مورد قرآن كريم، وجود دارد و خداى متعال، مصونيّت اين كتاب عزيز را از هرگونه تغيير و تحريفى تضمين كرده است. ولى همه احكام و قوانين اسلام، از ظاهر آيات كريمه استفاده نمىشود و فى المثلحتى كيفيت وضو گرفتن آن حضرت كه سالها در مرئى و منظر مردم بود مورد اختلاف، واقع شد و در جايى كه احكام چنين عملى در معرض اختلاف باشد عملى كه روزانه مورد حاجت همه مسلمانان بوده و هست و انگيزه چندانى براى تغيير و تحريف عمدى ندارد خطر اشتباه در نقل و تحريفات عمدى در مورد احكام دقيق و پيچيده به ويژه احكام و قوانينى كه با هوسهاى افراد و منافع گروهها برخورد مىكند به مراتب بيشتر خواهد بود
در نتیجه:ختم نبوت هنگامى كه موافق با حكمت الهى خواهد بود كه توأم با نصب امام معصوم باشد امامى كه همه ويژگيهاى پيامبر اكرم(ص) به جز نبوت و رسالت را دارا باشد.
باشد که همه هدایت شویم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5639بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
بیان اختلاف را به درستی آمدید ولی باز بر اساس تعصب مبتلا به مدعیان تشیع نتیجه گیری کردید.
به روشنی در نوشته شما می توان منطق خاص متعصبین تحمیق شده مدعیان تشیع را دید.امید وارم به طبع ادعایتان به دور از تعصب به توضیحات واضح بنده توجه کنید و حمل بر توهین نکنید تا بفهمید که تعصب چیست و متعصب چه کسی است و مقلدانه اباطیل القاشده به ذهنتان را بیان نکنید که این عمل و نوع گفتمان توهین به شعور مخاطب است.
منسوج امامت منصوص من عندالله بافته ذهن بیمار جریانی است که با اهداف ضد دینی با آن پوششی بر اباطیل و ابداعات خود دوخته اند تا زیر این بافته به مطامع خود برسند.و هر باطلی را با جعل حدیثی واجب الاطاعه جلوه دهند.و هر تاویل مطلوب خودشان را با انتساب به ائمه قانونی و جاری کنند. تاریخ و وضع موجود پریشان و متکثر و هراسان وخرافی جماعت مقلد و مستضعف تحت نفوذ القائاتشان گواه بر این مطلب است.و بر هر اندیشمند آزاد و هر مسلمان واقعی از روز روشن تر است.
صراحت آیات الهی در ختم نبوت و اکمال دین و اتمام نعمت روشن تر از آن است که عقل بالغه نیاز به تداوم انزال وحی و ارسال رسل وآمدن دین جدید را بپذیرد.لذا شیاطین و دشمنان خدا از راهی دیگر به گمراه کردن خلایق پرداختند.و به زعم خودشان راه خود را با تحمیق و تحمیر ادامه دادند و با پیچیده خواندن نص عدم فهم حقایق را بر جوامع تحت نفوذشان تحمیل کردند.و چاره آن را در ابداع امامت منصوص من عندالله تحت عنوان متنافر با نص یعنی تداوم حرکت انبیا آنهم به مانند انبیا و حتی بالاتر یعنی دارندگان علم ما کان و ما یکون ،هادی،باب الحوایج،شافی،رزاق،مقدر قضا و قدر،واسطه بین خلق و خدا،دارنده جمیع و اتم صفات خدا و……. در یک کلام خدایانی که تنها در ذات با خدا مشترک نیستند و تمام امور آفرینش از طریق ایشان به مقصد می رسد.تنها تخفیفی که می دهند این است که نام خدا را صراحتا” بر آنها نمی گذارند. ولی ببخشید در برخی از این فرق متکثره این بی حیایی را هم دارند.
هیچ پیامبر و عبد صالحی مخصوصا” ائمه اهل بیت علیهم السلام چنین ادعایی نداشته و از این گونه اباطیل بری بوده اند و سیره راستین ایشان گواه بر این معنا است.و کلام الله کریم در این خصوص صراحت دارد و قائلین به این نوع تفکرات را مشرک می نامد و گناهش را نابخشودنی.
و السلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5646به نام خداما که با هم دشمن نیستیم و طالب هدایت همیدیگریم اما انگار شما یا پست های بنده رو نمی خونین یا متعصبانه و غیر منصفانه می خوانید غیر از این 2 حالت بود مکرر حرف های تان را تکرار نمی کردید که عقاید انحرافی شیعه و …….
چه قدر شما بگویید هیچگاه پیامبر وائمه چنین مقامی برای خود نمیدانستند و من بگویم این همه علمای بزرگ اهل سنت که به این موضوع معترفند وشما انگار نه انگار ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نباید اهل مطالعه باشید چرا که این همه سندی که بنده گفتم هر انسان منصفی را حداقل به تفکر وا میداشت افسوس که شما حتی در کتابهای حودتان هم تحقیق نمی کنید دیگر من چه بگویم
اسنادی را که گفتم بررسی کردید؟؟
تا کی و به چه قیمتی تقلید کورکورانه و متعصبانه؟؟ چرا این اسناد را بررسی نمیکنید؟؟
التبه وقتی می گویید:
(گر به نتیجه خلافت علی علیه السلام بر اساس رویداد تاریخی نگاه شود حتی اگر موارد اختلافی را حذف کنیم آیا نرسیدن به خلافت گر به نتیجه خلافت علی علیه السلام بر اساس رویداد تاریخی نگاه شود حتی اگر موارد اختلافی را حذف کنیم آیا نرسیدن به خلافت به زعم شیعیان بر حق به نفع جامعه آن روز تمام نشد؟)
این جمله یعنی حتی اگر خدا خلافت علی را می خواست باز به نفع جامعه نبود از شما جای تعجبی نیست
(سبحان الله عما یشرکون)
این شیوه ی شماست که از پاسخ دادن که از پاسخ دادن فرار می کنید و مکرر حرفهایتان را تکرار می کنید چرا که پاسخی ندارید اما تعصب به چه قیمت
إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلاَلًا فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ﴿۸﴾
ما در گردنهاى آنان تا چانههايشان غلهايى نهادهايم به طورى كه سرهايشان را بالا نگاه داشته و ديده فرو هشتهاند (۸)
جَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ ﴿۹﴾
و [ما] فراروى آنها سدى و پشتسرشان سدى نهاده و پردهاى بر [چشمان] آنان فرو گستردهايم در نتيجه نمىتوانند ببينند (۹)
ودر پایان بار دیگر از شما خواهش میکنم این اسناد را بررسی کرده نظرتان را صریح یگویید
افلا یتفکرون
وسلام علیکم و رحمت الله وبرکاته
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5650بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
جناب دور از تعصب
در مورد بررسی احادیث بنده نه علم آن را دارم و نه در حال حاضر صلاحیت ولی به اندازه اقناع روایات مطروحه از جانب مدعیان تشیع را بررسی شده دیده ام و یقینا” همه احادیث مورد ادعای شما هم از همان دسته است که یا تاویلی است با پیش فرض هایتان و یا قیچی شده و قس علیهذا.
و دلیل روشن آن اینکه استنتاج شما معقول نیست و همان هدفی را دنبال می کند که منافقین و مسببین فتنه نفوذی بین مسلمین پی می گرفتند.
یک سند محکم و حجت محفوظ من عندالله به نام قرآن کریم داریم و غیر از آن هر مکتوب و منقولی از جانب هرکس و منتسب به هر کس باید که با قرآن و عقل سلیم مطابقت داشته باشد و الا باید به دیوار کوبید و کنار کذاشت و تبعیت از آن اگر حرام نباشد دست کم کم به کار مسلمین نخواهد آمد.
برای اینکه خیال شما راحت شود حتی صحیحین را شامل می شود.
در امور اعتقادی تشخیص شخص حجت اوست و در درستی هر چیز تا به یقین نرسد هیچ عذری از وی پذیرفته نیست و به صرف نقل قول و تقلید از کسی و یا کسانی در هر مقام و چه زنده و چه درگذشته و چه حاضر و چه غایب نمی توان خود را مومن بخواند.که روشن است هرکس جز تواناییش کاری از دستش بر نمی آید و نه حقی را می تواند مطالبه کند و نه تکلیفی بر او تحمیل می شود.واین امر در کلام الله کریم مصرح است.
مدعی تشیع داعیه امامت منصوص من عندالله را دارد.و همه تلاشش در راستای اثبات آن است.
شما باید در لزوم امامت منصوص من عندالله دلیل عقلی و متقن داشته باشی و نقل اقوال دیگران در هر صورت تنها وقتی قابلیت پذیرش دارد که با محک عقل سنجیده شود.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5651برخی اشکالات که در مورد ادعای مدعیان است از این قرار است:
شما بفرمائید کدام امام منصوب من عندالله البته به فرض شما در انجام رسالتش موفق بود.
علی علیه السلام که در دوران خلافت سه خلیفه اول 25 سال سکوت کرد و در دوره خلافت خود نیز مظلوم زیست و مظلومانه تر شهید شد.
امام حسن علیه السلام هم که در عین مظلومیت وادار به صلح با معاویه.
امام حسین علیه السلام هم که با خیانت شیعیانش پس از ظلم های زیادی که متحمل شدند مظلومانه شهید شدند.
امام سجاد علیه السلام هم که عزادار پدر بودند و هر زمان به یاد او بودند.
با تناقضات و روایات متناقض منقول از باقرالعلوم و صادق آل محمد علیهم السلام که گاه در تقیه و گاه در فشار ظالمین گفته اند چه تکلیفی روشن است.
در مورد باقی ائمه هم ادعای مدعیان به همین پاشنه می چرخد تا توجیهی برای امام زمان خیالی خود که کپی برابر اصل دجال یهودیت است بتراشند و مردم مستجهل را همواره محتاج تقلید از مراجع تحریف کنند تا از کسادی دکان های خمس مکاسب و نذورات بقاع و دیگر درآمد هایی که اختراع کرده اند جلو گیری کنند.
شرافت و فضیلت بزرگوارانی که مدعیان دروغین تشیع آنان فقط سنگ آنرا به سینه می زنند نزد جمهور مسلمین برخلاف مدعیان ثابت است و محبت ایشان بر همه مسلمین فرض است.
بدیهی است که مدعی تشیع در واقع شیعه شخصیت های منافق و فتنه گر و دشمن خدا و رسول اهل بیت هستند که با نهایت وقاحت و البته احمقانه سعی در پوشش آنها در لباس بزرگان و اولیای خدا دارند.
این را نیازی به بررسی روایات نیست و به روشنی می توان انحرافات و خرافات و مراسم آیین شان در جوامع تحت نفوذشان در همین عصر به عینه دید و عبرت گرفت.
بنده همین الان شاهد نزدیک قبرپرستی ها،خمس خوری ها،واسطه تراشی ها،توسلات به درگذشتگان،پریشانی و سردرگمی منتظران ظهور،و روضه خوانی های این مدبرین هستم.
امیدوارم شما هم اگر به واقع به دنبال حقیقت هستی با تلاش صادقانه و به دور از تعصب به هدایت راستین الهی ملحق شوید.لااقل با صحیفه سجادیه شروع کن و متن کلام حضرت را با روایات کلینی و بابویه و طوسی و مجلسی مقایسه کن تا تنافرآشکار این از خدا بی خبران قاصر و یا مقصر را از دین مبین اسلام و رسول و آلش صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین در یابی و متوجه فریب و نیرنگی که در دام آن گرفتار شده ای بگردی.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5653که به دور از تعصب ادم نا حسابی خجالت بکش کتابسِرُّ العاَلَمين وَكَشْفُ مَافي الدَّارَين و سایر رسائل دیگر که شما به ان استناد کردی از امام غزالی نیست
ای کلاشان دروغ گو
شاه عبدالعزیز دهلوی در تحفة اثنا عشریة ص 87 می گوید:”إن الكتاب منحول وليس للغزالي”. این کتاب ساختگی و دروغین است و مال غزالی نیست.
این کتاب سرشار از اعتقادات اسماعیلیان و ستاره پرستان است ؟؟
مثل:
روز یکشنبه موقع طلوع آفتاب در حالی که روبری آفتاب قرار داری و به آن نیت کرده ای بگو: أيتها السيدة الرفيعة والملائكية المطيعة والمدبرة الكبيرة التي جادت بفيضها على الظلام فصارت نوراً، ذاتها طاهرة وسلطنتها قاهرة، أسألك أن تعطيني ما يصلح منك لي، واصرفي همتك إليَّ وأنت الملكة العزيزة ..” (رسائل الغزالي ج6 ص 62 )
بازم سایت بدبخت ولی عصر بازم یک ادم دجال صفت 🙂 -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
امیدوارم همه ی ما اهل تفکر باشیم