خلفاء اثنی عشر چه کسای هستند؟

Home انجمن ها جانشینی خلفاء اثنی عشر چه کسای هستند؟

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  aa در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 14 نوشته (از کل 14)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1496

    aa
    کاربر
    در حديث خلفاء اثني عشر، رسول خدا اوضاع دين و امت خود را بامحوريت خلفاء دوازده گانه همواره پابرجا وعزيز مي خواند.
    جَابِرِ بن سَمُرَةَ قال: دَخَلْتُ مع أبي على النبي صلى الله عليه وسلم فَسَمِعْتُهُ يقول: إِنَّ هذا الْأَمْرَ لَا يَنْقَضِي حتى يَمْضِيَ فِيهِمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً. قال: ثُمَّ تَكَلَّمَ بِكَلَامٍ خَفِيَ عَلَيَّ قال: فقلت لِأَبِي: ما قال؟ قال: كلهم من قُرَيْشٍ.
    جابر بن سمره مى‌گويد: همراه پدرم بر رسول خدا (ص) وارد شديم، شنيديم كه حضرت مى‌فرمود: امر خلافت اسلامى به پايان نخواهد رسيد مگر اين كه دوازده جانشين در ميان آنها حكومت كند. سپس كلامى را فرمود كه برايم معلوم نشد، به پدرم گفتم: حضرت چه فرمود‌؟ پدرم گفت: حضرت فرمود: تمام اين دوازده خليفه از قريش هستند.
    النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج3، ص1452، ح1821، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
    در اين باره اهل سنت حداقل پانزده تعبيرمختلف داشته و فهرستهاي متعددي براي مصاديق اين دوازده خليفه ارائه نموده اند. در برخي از اين فهرستها اسامي مثل يزيد بن معاويه نيز ديده مي شود.برخي از علماء منصف تر اهل سنت نيز چون نمي توانستند در ميان حاکمان دوازده تن عادل و سالم بيابند،فهرستشان کمتر از دوازده نفر است.
    حال در اينجا مي خواهم به چند نکته اشاره کنم:
    1- پيامبراکرم بيهوده و از روي هوس سخن نمي گفتند “:ما ينطق عن الهوي ان هو الي وحي يوحي “به همين خاطر پذيرفتني نيست که ايشان به تعداد جانشينان خود اشاره کنند ولي نامي از آنها نبرند و بخش بزرگي از امت خود را بلا تکليف گذارند. لذا اهل سنت مي بايست جواب قابل قبول و صريحي براي اين موضوع داشته باشد. اما شيعيان اعتقاد دارند که اين دوازده تن همان امامان دوازده گانه شيعه است ، همان عترت پيامبر که در حديث ثقلين به عنوان يادگار از آن نام برده شده است.
    2- در اينجا اهل سنت با تعبير عاميانه وسطحي که از کلمه خليفه دارد به شيعه اشکال مي گيرد که اکثر امامان شيعه مشخصات خليفه که همان سلطنت وحکمراني است را نداشته اند.
    پاسخ: گرچه حاکمان بلاد اسلامي براي تظاهر، خود را جانشين پيامبر و خليفه ناميده اند،ولي اين بدين معنا نيست که معني اصلي خليفه ، حکمران است.خليفه جانشين وتبلور وجودي شخص است چه با حکمراني همراه باشد چه نباشد. مثالي مي زنم فرض کنيد جناب سجودي يکي از پسران شايسته خود را جانشين وخليفه بعد از خود نمايد ولي در غياب ايشان،افرادي مانع شوند که پسر قدرت پدر را در دست بگيرد در اين صورت آيا اين پسر ديگر جانشين وخليفه آقاي سجودي نيست. جناب سجودي ،خليفه (جانشين) رسول خدا مي تواند درون زندان هم خليفه او وامام مردم باشد همچنانکه يوسف در زندان هم پيامبر بود.مي تواند ولي عهد باشد همچنانکه يوسف ولي عهد شد.مي تواند از چشمها پنهان باشد همچنانکه خضر پيامبر پنهان گرديد. مي تواند حتي کودک باشد همچنانکه عيسي در کودکي برگزيده خدا شد. دوست عزيز البته که خليفه پيامبر، محق ترين فرد براي حاکم بودن است ولي اگر چنين نشد خدشه اي به خليفه(جانشين) بودن او نيست.
    3- اهل سنت باز اشکال مي گيرد که اگر منظور پيامبر در اين حديث امامان دوازده گانه شيعه بود مي فرمود ائمه اثني عشر در حاليکه فرموده خلفاء اثني عشر. پاسخ: رسول خدا در اين حديث به جانشينان (خلفاء) دوازده گانه خود اشاره دارد. به کساني که براي ما امام هستند نه براي خود پيامبر. خوب دقت کنيد نسبت ما به اين دوازده تن، شيعه به امام است ولي نسبت حضرت محمد به اين دوازده تن ، پيامبر به جانشين است. ايشان امام ما و خليفه پيامبر هستند. کساني که چنين اشکالي مطرح مي کنند ، در واقع معني خليفه را نمي دانند.(آيا باور مي کنيد که اين اشکال بچه گانه از طرف بزرگترين دانشمندان اهل سنت و وهابيت نظير ابن تيميه مطرح شده باشد)

    4- در حين تحقيقات خود در اين باره به مورد جالبي برخورد کردم.ملاحظه کنيد.
    … لَا يَزَالُ أَمْرُ الناس مَاضِيًا ما وَلِيَهُمْ اثْنَا عَشَرَ رَجُلًا.
    كار مردم پيوسته پيش مى‏رود مادامى كه دوازده نفر بر آنها حكومت نمايد

    النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاى261هـ)، صحيح مسلم، ج3، ص1452، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي – بيروت.
    دقت کرديد در معتبر ترين کتاب اهل سنت از کلمه “ولي” عينا به جاي “خليفه” استفاده شده است.قابل توجه آنهايي که اصرار دارند در واقعه غدير مولي به معناي دوستي است نه جانشيني. (بد نيست مقاله “معني مولي در واقعه غدير” از اينجانب که در فيلد جانشيني موجود است نيز مطالعه فرماييد)
    والسلام

    #2612

    aa
    کاربر
    1-پيامبران براى كشورگشايى مبعوث نشدند«ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ» (نحل – 125)
    «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ»( شورى – 48) و اگر روى گردان شوند (غمگين مباش) ما تو را حافظ آنان (و مأمور اجبارشان) قرار نداده ايم وظيفه تو تنها ابلاغ است.
    اگر هم آن حضرت، در موردى دست به حمله زد، عمدتاً جنبه دفاعى داشت و مأمور بود كه تنها با كسانى بجنگد كه تصميم داشتند به سرزمين هاى اسلامى حمله كنند: «وَ قاتِلُوا فى سَبيلِ اللَّهِ الَّذينَ يُقاتِلُونَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ» (بقره- 190) در راه خدا با كسانى كه با شما پيكار مى كنند پيكار كنيد و هرگز از حدود مقررات خدا تجاوز نكنيد كه خدا تجاوزگران را هرگز دوست نمى دارد.
    دوست عزيز،اسلام را دين شمشير معرفى كردن ومردم را نه تنها براى مسلمان كردن ، بلكه براي به تأخيرانداختن زكات، کشتن، افتخاري اسلامي نيست.
    خليفه اول: فَقَالَ وَاللَّهِ لأُقَاتِلَنَّ مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ الصَّلاَةِ وَالزَّكَاةِ، فَإِنَّ الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ، وَاللَّهِ لَوْ مَنَعُونِي عَنَاقًا كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم لَقَاتَلْتُهُمْ عَلَى مَنْعِهَا; به خدا سوگند، با كسانى كه نماز بخوانند ولى زكات نپردازند، جنگ خواهم كرد، به خدا سوگند، اگر بزغاله اى را كه به پيامبر مى دادند، از من خوددارى كنند، با آنان خواهم جنگيد.
    صحيح بخاري ج 2 ص 109
    يزيد بن مهلّب هنگام فتح گرگان :
    با خدا پيمان بسته ام كه اگر بر اهل جرجان دست يافتم، آن قدر خون ريزى كنم كه با آن خون، آسياب را به گردش درآورده، گندم آرد نمايم و از آن نان تهيه كرده و بخورم!
    تاريخ الطبري ج 5 ص 300
    اينها نمونه هاي از حوادث سه خليفه اول بودند .باور کنيد اين وقايع عزت اسلام نيستند.
    2- به قول شما حضرت علي که همواره درگير جنگ وفتنه داخلي بود و در مدت خلافتش از اين فتوحات نداشت ، پس بهتر نيست ايشان راجزو اين خلفاء ندانيد!
    3- جنابعالي يزيد را جزواين خلفاء دانسته ايد. دوست عزيز متاسفانه جنابعالي نه معني خليفه را فهميده ايد نه قوام وعزت دين را.
    #3229

    aa
    کاربر
    قبل از هرچيز براي اينکه به دست مغرضان مستمسکي داده نشود ،بايد عرض کنم که مطلب زير به اين خاطر که تورات براي ما حجت نيست، به عنوان يک دليل قطعي آورده نمي شود.ليکن براي اهل خرد حتما مفيد خواهد بود.

    تورات باب 17 شماره 18 – 20 آمده است و اصل عبری آن چنین است:
    به زبان عبري:
    قی لیشماعیل بیرختی آوتو قی هفریتی آوتو قی هربیتی بمئود شنیم عسار نسیئیم یولید قی نتتیف نگوی گدول
    ترجمه :
    اسماعیل را مبارک ساخته و او را بهره مند و پربار و کثیر و گسترده گردانم ، دوازده عدد امام از او پدید آید و او را به امت بزرگ و عظیمی تبدیل خواهم کرد. (واژه شنیم عسار نسیئیم یعنی دوازده نفر امام)

    هانطور که می دانید پیامبر اکرم و ائمه دوازده گانه شيعه از نسل اسماعیل هستند.

    #3230

    amgholipour
    کاربر
    آخه هرقسمت ازصبحت خودت قسمت ديگر رانقض مىکند درثانى شرايط هيچکدام ازامامان شيعه بجزحضرت علي بااين حديث مطابقت ندارد. حالا شما آسمان وريسمان به هم بباف که چيزى واقع نشده اثبات کنى. خيالت راحت باشه هيچ آدم عاقلى امامت راازاين حديث برداشت نمى کند.
    #3232

    aa
    کاربر
    آقايamgholipour بازهمه سکوت کردند و تو دهان باز کردي .دوست عزيزاگرتو نيز سکوت کني کسي نمي گويد حرف زدن بلد نيستي .
    نوشته اي “آخه هرقسمت ازصبحت خودت قسمت ديگر رانقض مىکند” ولي اشاره نکردي کجا.
    نوشته اي ” شرايط هيچکدام ازامامان شيعه بجزحضرت علي بااين حديث مطابقت ندارد.” گويا اصلا مقاله را نخواندي که پاسخ به همين شبهه بود.
    نوشته اي “هيچ آدم عاقلى امامت راازاين حديث برداشت نمى کند.”اجاره بده من وشما در مورد عاقلان قضاوت نکنيم.
    در هر صورت چون تجربه ثابت کرده بحث کردن باجنابعالي بي فايده است.ديگر در اين پست جواب شما رانخواهم داد.

    #3243

    azs
    کاربر
    بسم الله الرحمن الرحیم

    حدیث خلفای اثنی عشریه توصیف شخص را افاده نمیکند بلکه عظمت وقدرت اسلام را بیان میکند ومقصود از حدیث اینست که عظمت وجلال دین اسلام در موجودیت این دوازده خلیفه حفظ خواهد شد واین 12 همان 12 خلیفه اول اسلام اند چهار تن از خلفای راشدین و 8 تن از جمله خلفای اموی میباشند که خلیفه دوازده هم عمر بن عبدالعزیز یا عمر ثانی میباشد وبعد از وفات او خلافت اموی ها رو به تضعیف رفت در این دوره 12 نفر اسلام اوج پیشرفت اسلام بود این رو که همه قبول داریم ودر همه جای کتب تاریخ این مورد ذکر شده که بیشترین کشور های اسلامی فعلی در زمان همین خلفا جزء قلمرو اسلام شد در زمان حضرت عمر فتوحات از شرق تا خراسان وترکستان از غرب تا لیبیا از جنوب تا سودان واز شمال تا سرزمین شام پیشروی شد درزمان حضرت عثمان بعضی شهر ها که مرتد شدند دوباره به اسلام مشرف شدند درزمان حضرت معاویه بخش های زیادی از آفریقا مسلمان شدند درزمان ولید بن عبدلملک با آن پنج فرمانده مشهورش قسمت های زیادی رو جزء خاک اسلام کردند وتا خلیفه 12 عمر بن عبدالعزیز که بعد از او خلافت خلافت اموی ها رو به تضعیف رفت وچند خلیفه ضعیف بر اسلام حکومت میکردند.
    حالا خلافت حضرت علی که به گفته شما اولین خلیفه اثنی عشر بود در دورانش اسلام دچار جنگ های داخلی بود تا به فتح کشور های دیگه. چه بسا به بقیه که اگر هر کدوم شون خلیفه میشدن وضعیت بهتراز پدر کلان شان رانداشتند ونه هم هیچ یک از 11 امام دیگر تون قدرت حضرت علی (رض) رو داشتندتا بتونن یک اسلام قوی درست کنند.

    #3244

    azs
    کاربر
    وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئًا وَمَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ . سوره نور آیه 54
    این یک آیه مدنی هست ودر زمانی نزول شده که اسلام تنها در مدینه بود و اطراف همه مشرک وبت پرست، اسلام تمکین نداشت و خوف وترس از مشرکین در دل مسلمین بود وهمچنین در ذهن مردم این حرف بود که بعد از پیامبر چی خواهد شد سپس خداوند این آیه را نازل فرمود و سه وعده به مردم داد:
    1- به میان آمدن خلفا از بین صالحین
    2-تمکین اسلام به وسیله شان
    3- تبدیل شدن ترس به امن
    هرسه وعده در زمان خلفای راشدین عملی شد !
    اگر حضرت علی رضى الله عنه خلیفه بلافصل باشد یعنی خلافت ابوبکر رضى الله عنه و عمر رضى الله عنه و عثمان رضى الله عنه باطل است. چون خلافت منحصر به فرد نمی شود و موردی برای صیغه جمع و ضمیر جمع باقی نمی ماند و اعجاز قرآن مبدل به چند کلمه کاذبه خواهد شد، بنابراین آیه استخلاف دلیل قاطعی است بر صحت خلافت خلفا و بطلان اختصاص آن به حضرت علی رضى الله عنه .
    ممکن است گفته شود: که مصداق جمع از علی رضى الله عنه و ائمه درست می شود.
    می گوییم غیر از حضرت حسن آن هم به طور ناقص احدی از ائمه به مقام خلافت نرسیده اند و همه بر اثر ظلم ظالمان وقت در زندان و یا گوشه گیر بوده اند و چه مانعی دارد که به احترام قرآن در رای مهاجرین و انصار و احترام گفتار خود حضرت علی رضى الله عنه و صحت بیعت و اقتدای او به خلفا و درست بودن تزویج شهر بانو با حضرت حسین رضى الله عنه و حلال بودن حقوق سالیانه ای که امیر از خلفا دریافت می داشت و رفع اختلاف خلافت آنها را هم درست بدانیم.
    مسئله غدیر خم موضوع جدا گانه ایست باز هم اگر مایل بودید به آنهم میپردازیم.
    وحرف آخر اگر به کتاب های تاریخ اسلام نگاه کنیم بنیان گذاران شیعه یهودیان بودند که برای ایجاد اختلاف بین اسلام این مذهب را به وجود آوردند واین هم معلوم هست که تورات کلاً تحریف شده ازکجا معلوم که همین یهودیان سازنده مذهب شیعه که دست توانایی در تحریف تورات داشتند دوازده امامتان را هم در آنجا آوردند.
    #3245

    aa
    کاربر
    4- رسول خدا عزت اسلام را منحصر در قرون اوليه ندانسته است.بلکه اين افراد و اين دوران را تا قيامت امتداد يافته مي داند.
    لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِمًا حتى تَقُومَ السَّاعَةُ أو يَكُونَ عَلَيْكُمْ اثْنَا عَشَرَ خَلِيفَةً كلهم من قُرَيْشٍ.
    السيوطي،الحاوي للفتاوي ص80
    5- ابو داود در سنن خود پس از اين حديث گفته: مهدى يكى از آن دوازده نفر است:
    أن المهدي أحد الاثني عشر
    ابن كثير دمشقى سلفى در تفسيرش آورده از جمله اين خلفاء مهدى است:
    ومعنى هذا الحديث (البشارة) بوجود اثني عشر خليفة صالحا يقيم الحق ويعدل فيهم…
    ابن كثير الدمشقي، تفسير القرآن العظيم ج2 ص33
    پس چگونه دوازدهمين خليفه در آخر زمان مي آيد ولي دوران عزت اسلامي قرون اوليه است.(دقت کنيد لَا يَزَالُ الدِّينُ قَائِمًا استمراري است)
    6-فارغ از همه اينها، آيا پذيرفتني است وصيت و سفارش رسول خدا براي حفظ دين، فقط تا چند سده بعد از خودش باشد.
    7-فرموديد:چون يهود مخترع شيعه است آيه اي که در تورات آمده مي تواند بدين منظور باشد. پاسخ: اولا :اين تهمت که شيعه ازاختراعات يهود است را ان شاء الله در آينده پاسخ خواهم داد ثانيا:تورات حداقل هزار سال قبل از اسلام بوده است . ثالثا:اتفاقا يهوديان ومسيحيان تندرو نيز اين آيه تورات به مذاقشان خوش نمي آيد.واز اين جهت به شما نزديکترند.

    #3278

    حمید رضا
    کاربر
    سلام علیکم
    معرفی امامان دوزده گانه در کتاب جوینی امام مکتب خلفا :

    از عبداللَّه بن عباس روايت كند كه گفت: رسول خدا(ص) فرمود:

    أَنا سَيّدُ النَّبييّن وَ علىّ بنِ أَبي‏طالب سَيّدُ الوَصييّن، وَ إنَّ أَوصِيائي بَعدي إثنا عَشَرَ، أوَّلُهم علىّ بنِ أبي‏طالب وَ آخِرُهُم المَهدىّ؛

    من آقاى پيامبران و على بن ابى‏طالب آقاى اوصياست، همانا اوصيايم پس از من «دوازده» نفرند، اوّلينشان على بن ابى‏طالب و آخرينشان مهدى است.

    فرائد السمطین ،ج،ص313

    جوینی استاد حافظ الذهبی است که از او به الامام المحدث الاوحد الاكمل فخر الاسلام صدر الدين یاد می کند و نیز در مورد وی گوید وكان شديد الاعتناء بالرواية وتحصيل الاجزاء او بسيار به روايات و به دست آوردن کتب حديثى اهميت مى‌داد.(الذهبي، شمس الدين محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفاي748هـ)، تذكرة الحفاظ، ج 4، ص 1500، ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى)

    #4491

    rrw
    کاربر

    اخيرا مقاله”دوازده خليفه يا 12 امام چه کسانی هستند؟؟” به قلم جناب علی حسین امیری ، در صفحه اول سايت ،قرار گرفته است .

    به اين مناسبت بد نديدم خوانندگان محترم پاسخ اين شبهات و ديگر شبهات را در مقاله “خلفاي اثني عشر چه کساني هستند”مطالعه فرمايند.(بنده مقاله فوق را در سال 90 در تالار گفتمان قرار داده ام)

    البته يک جمله هم براي جناب علی حسین امیری دارم. جناب علی حسین امیری اميدوارم تو که یزید بن معاویه را خليفه رسول خدا و يکي از جانشينان او مي داني که باعث فخر وعزت مسلمين شده است!! در قيامت با او محشور شوي.

    #4499

    Mamadzaker
    کاربر
    . جناب سجودي ،خليفه )جانشين( رسول خدا مي تواند درون زندان هم خليفه او وامام مردم باشد همچنانکه يوسف در زندان هم پيامبر بود.مي تواند ولي عهد باشد همچنانکه يوسف ولي عهد شد.مي تواند از چشمها پنهان باشد همچنانکه خضر پيامبر پنهان گرديد. مي تواند حتي کودک باشد همچنانکه عيسي در کودکي برگزيده خدا شد. دوست عزيز البته که خليفه پيامبر، محق ترين فرد براي حاکم بودن است ولي اگر چنين نشد خدشه اي به خليفه)جانشين( بودن او نيست. پاسخ نمیدانستیم خلیفه هم میتواند اینطوری که ذکرکردی بشه – یه سوال دارم قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا )92( أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي )93( قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي )94 ( سوره طه
    موسی( گفت: »ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند…
    از من پیروی نکردی؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودی,) هارون( گفت: »ای فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا به کار نبستی
    أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يَجُرُّهُ إِلَيْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَكَادُوا يَقْتُلُونَنِي فَلَا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِي مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ )150( اعراف , )
    و سر برادر خود هارون را گرفت )و با عصبانیت( به سوی خود کشید؛ هارون گفت: » يا فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران يكسان قرار مده به من جواب بده ایا امامان شمامیتوانن این اشتباه موسی رامرتکب بشن یا ن
    #4500

    rrw
    کاربر

    جنابMamadzaker

    نوشته ايد:” نمیدانستیم خلیفه هم میتواند اینطوری که ذکرکردی بشه”

    پاسخ:

    اگر قرآن را درست مي خوانديد ، درک اين موضوع مشکل نبود چون همه اين مثالها از قرآن بود.

    نوشته ايد:” یه سوال دارم قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا …..و سر برادر خود هارون را گرفت )و با عصبانیت( به سوی خود کشید؛ هارون گفت: » يا فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران يكسان قرار مده به من جواب بده ایا امامان شمامیتوانن این اشتباه موسی رامرتکب بشن.

    پاسخ:

    هرچند اين سوال شما کاملا خارج از بحث است. ولي پاسخ آنرا مي دهم.

    امامان ما مرتکب اشتباه نمي شوند. موسي هم در آن واقعه مرتکب اشتباهي نشده بودند.

    دوست عزيز گرچه درجریان مراجعت موسای کلیم از میعاد الهی، ظاهرا ايشان تندرویهايي نسبت به هارون (ع)روا داشته اند لکن شرایط حالی و مقالی عقلی و نقلی مهمي تأمین کننده هدف نهایی اين رفتار است.

    1- وجود مبارک موسای کلیم از انبیای اولوالعزم است و خداوند برای انبیاء مخصوصا اولوالعزم آنها مقام منیعی قائل است از طرفي توجه داشته باشيد که ايشان تازه از اربعین برگشته بود. اربعین گیری باعث آن است که چشمه های حکمت از قلب انسان ظهور کند «من اخلص لله اربعین صباحا» یا «من اصبح اربعین صباحا تنفجر ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه»

    در واقع در آن روزها که ايشان مهمان ذات اقدس اله بودند، نه خوابی داشت و نه خوراکی و در حد یک فرشته زندگی می‌کرد.تازه پس از آن چهل روز تورات آن تجلی الهی نصیبش شده بود.لذا باور تندروي هاي ظاهري ايشان با هارون قطعا ساده انگارانه خواهد بود.

    2- در آيه 85 سوره طه تصريح شده خداوند در کوه طور به موسى گوساله‏پرستى قومش را خبر داده بود. حتي در اين آيه مقصر اصلي(سامري) را به اسم نام مي برد.حال باور کردني است موسي گناهکار وبي گناه را نمي شناخت.

    3- حقيقت اين است که واکنش حضرت موسي(ع) از یک سو روشنگر حال درونى ايشان و ناراحتى شدید او در برابر بت پرستى و انحرافات بود، و از سوى دیگر وسیله مؤثرى براى تکان دادن مغزهاى خفته بنى اسرائیل و توجه دادن آنها به زشتى فوق العاده اعمالشان.
    به عبارت ديگر ايشان براي ایجاد شوک در جامعه منحرف، اين حرکت توبیخى چشمگیر و به یاد ماندنى را کرد «القى الالواح و أخذ برأس أخیه یجرّه» چنانکه در نهج‏البلاغه نيز مى‏خوانیم: حضرت على براى ایجاد تحرّک در شنوندگان بى‏تفاوت، گاهى سیلى به صورت مبارک خود مى‏زد. «ثمّ ضرب على لحیته الکریمة»

    #4501

    rrw
    کاربر

    4- در واقع این دو برادر می‌دانند که چگونه رفتار بکنند و هارون (ع) هم می‌داند که موسی (ع) نمی‌خواهد او را تحقیر کند بلکه می‌خواهد غضبش را نسبت به قوم نشان بدهد و این هم که گفت” فلا تشمت بی الاعدا” برای آن است که آنها خیال می‌کنند که تو داری مرا تحقیر می‌کنی و خوشحال می‌شوند وگرنه هر دوی آنها از حقيقت امر باخبر بودند.

    5- بايد بدانيم هر پرسشي بخاطر بي اطلاعي نيست. مثلا اگر فقط چند آيه قبل تر را مي خواندي در آيه 83 همين سوره طه خداوند از موسي(ع) سوال مي کند”و ما اعجللك عن قومك ياموسى.اى موسى ! براى چه با شتاب از قوم خود جلو افتادى ؟” آيا نعوذبالله خداوند سبب عجله موسي را نمي دانست يا مي خواست با طرح آن سوال موضوعي مهم را مطرح نمايد.

    6- برخي از بزرگان نيز تعبير عارفانه اي از اين واقعه دارند ، وآن اينکه موسي با برخورد خود ،همچنانکه در عالم ظاهر مي خواستند قبح گوساله پرستي قوم خود را نشان دهند وبد بختي وهلاکت وشقاوت ايشان را ثابت کنند، در باطن نيز مي خواستند ديده توحيدي هارون را تقويت نموده و او را به مقام توحيد افعالي سوق داده که در پس پرده همه حوادث دست الهي را مشاهده نمايد وبداند که عبادت تکويني فقط مال خداوند است وهمه موجودات مقهور او مي باشند(حتي اگر براثر ناآگاهي وجهل ،انسان به گوساله پرستي اقدام کند).

    7- با همه اين توضيحات فرض کنيم حضرت موسي که اخلاق تندتري نسبت به هارون داشت، بخاطر ملايمت هارون با مشرکان،او را سرزنش يا حتي تنبيه نموده باشد. موسى (ع ) مى خواسته برادر خود را در يك امر ارشادى تاديب كرده باشد نه در يك حكمى از احكام پروردگار. در واقع ادله عصمت انبياء اين سنخ رفتارها را كه در حقيقت اختلاف در سليقه و مشى است نفى نمى كند، تنها امورى را نفى مى كند كه مربوط به حكم خداى سبحان باشد، نه چيزهائى كه مربوط به زندگى و مشى در زندگى است.

    دوست عزيز چنانچه باز هم خارج از موضوع شبهه يا سوالي مطرح کني ، بنده پاسخ نخواهم داد.

    #4504

    Mamadzaker
    کاربر
    نوشتید:هرچند اين سوال شما کاملا خارج از بحث است. ولي پاسخ آنرا مي دهم پاسخ ندادی فقط شروع کردی به گفتن داستان سامردی (عزیزمن من فقط این ایه را دادم که بفهمی که ایات قران ربط دار را با قیاس به داستان ساختگی خود نکنی که بلاچندمثال زدی ازیوسف که در زندان نبی بود سوال من جواب داده نشده بازهم میپرسم امامان شماقادرهستن این خطاحضرت موسی رامرتکب بشن یا ن
    نوشتید امامان ما مرتکب اشتباه نمي شوند. موسي هم در آن واقعه مرتکب اشتباهي نشده بودندپاسخ لابدموسی برای قومش نقش بازی میکرد حالاداری موسی را می کبونی با زبون بی زبونی مخوایدبگید نه امامان ما ازموسی (ع)برترن تازه جواب حدیث امام صادق راهم ندادی دوباره عرض میکنم “الکافی” آمده که زید بن علی به حالت خشم به برادر خودش یعنی امام باقر فرمود: »…فَغَضِبَ زَيْدٌ عِنْدَ ذَلِكَ ثُمَّ قَالَ لَيْسَ الْإِمَامُ مِنَّا مَنْ جَلَسَ فِي بَيْتِهِ وَ أَرْخَى سِتْرَهُ وَ ثَبَّطَ عَنِ الْجِهَادِ وَ لَكِنَّ الْإِمَامَ مِنَّا مَنْ مَنَعَ حَوْزَتَهُ وَ جَاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ دَفَعَ عَنْ رَعِيَّتِهِ وَ ذَبَّ عَنْ حَرِيمِهِ (
    معني ولايت اين نيست كه امام در خانه خود بنشيند، پرده ها را بياويزد و از جهاد رويگـردان شود!.. امام كسي است كه بتواند حوزه خود را صيانت كند و در راه خدا به وظيفۀ جهاد عمل كند و از رعيت خود دفاع كند و خانوادۀ خود را از آسيب مصون دارد.« )الكافي كليني، ج1 ص 356؛ كتاب الحجة؛ بَابُ مَا يُفْصَلُ بِهِ بَيْنَ دَعْوَى الْمُحِقِّ وَ الْمُبْطِلِ فِي أَمْرِ الْإِمَامَةِ؛ روایة: 16
در حال نمایش 14 نوشته (از کل 14)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.