Home › انجمن ها › خلفای راشدین › خطای واضح حضرت علی یا خطای واضح ما
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط سجودی در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1483سلام علیکم و رحمه الله
برای درک بهتر موضوع این تاپیک، اول باید سه نوشته زیر را بترتیب ببینید:
http://www.islamtxt.net/content/article/1383
http://www.islamtxt.net/content/question/1385
http://www.islamtxt.net/content/article/1388
سپس این را بگویم که نیت دو طرف نیک است یعنی برادر عزیزما ابوبکر بن حسین میخواهد خطای باور شیعه (درباره معصوم بودن حضرت علی ) را ثابت کند و من میخواهم ثابت کنم که اثبات حقیقت معصوم نبودن حضرت علی ، با زیر سوال بردن رفتار ایشان با قاتلان حضرت عثمان، درست نیست
در این راستا من حدیث
فعليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين المهديين بعدي
را شاهد آوردم و ایشان به حدیث زیرا استناد کردند
فاقتدوا باللذين من بعدي وأشار إلى أبي بكر وعمر
و بعد فرمودند :
{ پس با توجه به این حدیث می توان این نتیجه را گرفت که :«شاید منظور نبی اکرم از اقتدا به سنت خلفای بعد از من منحصر در شیخین باشد» و الله اعلم}
ولکن در قواعد زبان عربی به دو نفر خلفاء گفته نمیشود و لفظ بر سه و زیادتر از سه نفر دلالت دارد پس انحصار کردن افراد مقصود در حدیث
فعليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين المهديين بعدي
فقط به حضرت ابوبکرو عمر رضی الله عنهما درست نیست
برای به نتیجه رسیدن باید بحث پیرامون یک نکته باشد ، پس در همینجا متوقف میشوم تا برادر عزیز ما قبول کند که نتیجه گیریش( که خودشان هم با شک و تردید بیان کردند ) درباره حدیث فعليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين المهديين بعدي
خلاف قواعد زبان عربی و خلاف قول جمهور اهل سنت است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3194شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3196سوال این است که اگر استنباط من از حدیث فعلیكم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین بعدی درست باشد پس چرا ام مومنین و حضرت طلحه و حضرت زیبر به این حدیث عمل نکردند و رای خود را داشتند!
جواب این است که اسلام به افراد معاصر خلفای راشدین نگفته که گوسفند وار عمل کنید و آزادی بیان ممنوع است یا این حدیث که قانون شوری را ملغی نمیکندپیامبر هزاران بار مقامش بالاتر از مقام علی است و ما در قرآن در صد جا مامور شده ایم از حضرت رسول پیروی کنیم اما اصحاب از این آیه ها اینطور برداشتشان نبود که اظهار نظر نکنند حضرت عمر دامان رسول را کشید که بر عبدالله بن ابی نماز نخوان علی گفت نامت را از نامه پاک نمیکنم و باز حضرت عمر در روز حدیبیه از حد زیادتر اعتراض کرد و در همان حادثه اصحاب در اجرای دستور پیامبر برای بیرون آمدن از احرام تا مدتی کوتاه تعلل کردند آری حق آزادی بیان و عمل را داشتند اما در نهایت باید سرپیچی نمیکردند که نکردند
و رسول الله آنها را نه در وقت مخالفتشان و نه در روزها یا سالهای بعد از مخالفت سرزنش یا شماتت نکرد زیرا اصل شورا همین است که با اینکه میدانی شخص رسول الله است باز اجازه داری که اظهار نظر کنی یا کاری را که فکر میکنی درست است انجام دهی
مثال حضرت عمر در کشتن خود سرانه مرد منافق
مرد منافق با خصم یهودی خود آمد پیش رسول الله و رسول الله بنفع یهودی حکم کرد منافق رفت پیش عمر که تو حکم کن و عمر خود سرانه و بدون کسب اجازه از پیامبر سر منافق را با شمشیر قطع کرد در حالیکه این روش خود رسول خدا نبود اما دیدیم که تایید شدبا این دید ، حضرت زبیر حق اعتراض به حضرت علی را دارد او از کبار صحابه بود اگر خلیفه نبود خلیفه ساز بود اما حتی زبیر نیز حق سر پیچی از فرمان علی را نداشت و زبیر سرپیچی نکرد بیعت کرده بود ولی از سر غیرت و خشم خواست قصاص قاتلان عثمان را اجرا کند اگر علی به او میگفت قصاص نکن آنوقت نافرمان بود اما او از علی در این باره دستور منفی نداشت بلکه شنیده بود علی قاتلان را نفرین میکند پس در مکه چون آزادی عمل و آمادگی داشت و ترس از شمشیر قاتلان بر اساس رای خود تصمیم گرفت که قاتلان را اعدام کند و برای اجرای این قصاص به بصره لشکر کشید ولی بعد بدروغ به حضرت علی خبر دادند که طلحه و زبیر و عایشه شورش کرده اند علی به بصره آمد دید مساله آنها شورش نیست و آنها رای خود را بر اینکه قاتلان باید مجازات شود ابراز داشتند علی مخالفت نکرد بلکه موافق نمود ولی شب هنگام جنگ ناخواسته شروع شد.
ادامه دارد……………
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3197عقیده مسلم همه ماست که جنگ جمل بر خلاف میل علی و طلحه و زبیر و ام مومنین شروع شد و آنها سعی کردند که آتش را خاموش کنند اما نتوانستند, اما حالا ما بیاییم بگوییم که چون زبیر و طلحه مخالف رای حضرت علی بودند پس ما هم به پیروی از آنها از عملکرد علی انتقاد میکنیم این درست تیست زیرا اولا ما، ما هستیم و زبیر، زبیر فرق را ببینید,
و دوما که ام مومنین و طلحه و زبیر اظهار رای و عمل به رای خود کردند نه نافرمانی( دقت کنید )و ثابت نیست که اگر علی آنها را منع میکرد آنها بر علی می شوریدند ولی بفرض محال اگر چنین میکردند باز نتیجه این بود درجه فئه الباغیه را میگرفتند
و این فرمایش دوست عزیر( که کشندگان عمار فئه باغیه بودند نه دیگران) البته درست است ولی باید دید که چه باعث شد تا آنها عمار را بکشنددلیل اینها بود :
1- آنها خواستار قصاص عثمان بودند
2- وبه این دلیل از بیعت علی سرباز زدند
3- و راه نافرمانی را در پیش گرفتند
4- و با علی جنگیدند
اما طلحه و زبیر و ام مومنین
از چهار بند فوق فقط به بند یک عمل کردند
و به بند 2 و 3 و 4 عمل نکردند بلکه برعکس رفتار نمودنداما اگربفرض محال در محال در محال آنها به بند 2 و 3و 4 عمل میکردند باز عمار (این شاخص) با آنها نیز میجنگید و میدانیم که هرگز بعد از وفات رسول الله اصحاب پیامبر متحدانه در این شمار بزرگ در جنگی جمع نشده بودند جز جنگ صفین و فرمانده آنها عمار بود
حرف طولانی شد خلاصه سخن اینکه حدیث فعلیكم بسنتی و سنة الخلفاء الراشدین المهدیین بعدی برای صحابه این معنی را نداشت که اجازه حق رای و یا عمل را نداشته باشند ولی برای ما این معنی را دارد که حق نداریم (حالا که باد فتنه خوابیده و زمان گذشته و بر نمیگردد) عملکرد خلفای راشدین را در وقت زمام داری شان زیر سوال ببریم بلکه ماموریم در شرایط مشابه بر اساس دستور صریح و اکید پیامبرگرامی، بروش آنها( روش خلفای راشدین) عمل کنیم
امیدوارم منظورم را رسانده باشمشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3198عثمان رضی اله عنه را افراطیون مذهبی کشتند
و علی هم با انها جنگید و جز 9 نفرشان را زنده نگذاشتهمان کسانی که عثمان رو کشتند علی رو هم کشتند
افراطیونی نظیر رافضی ها نظیر بن لادن ها نظیر طالبان نظیر هر کس که بنام دین جنایت میکنه و نام خودش رو هم شهید و مجاهد میگزاره..
علی گفت که من الان توانش رو ندارم که با انها بجنگم و صبر کرد تا خودشان از سپاه جدا شوند و جنگ نهروان رو اغاز کنند ..
پس دیگر نگویید علی به قسمش عمل نکرد و قاتلان عثمان را مجازات نکرد..
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3199درباره عمل امیر معاویه بود نوشته بودم:
(عمل حضرت معاویه شاهدی است بر اشتباه بودن قصاص گیری چرا که ایشان بعد از حاکم شدن ، قصاص گرفتن را رها کردند )جواب شنیدم که:
{معاویه 5 یا 6 سال بعد از شهادت سیدنا عثمان رضی الله عنه حکومت به دست گرفتند ، در این مدت، اتفاقات زیادی رخ داده بود ، علی الخصوص اینکه اکثریت قاتلین و سران آنان کشته شدند
غالب کسانی که در جنگ نهروان کشته شدن ، از کسانی بودند که در قتل حضرت عثمان نقش داشتند ،عده کثیری از قاتلین در جنگ جمل و صفین کشته شدند و اکثریت سران فتنه هر کدام به طریقی کشته شدند یا مردند ؛ چنانکه ، مالک اشتر در راه مصر به دست غلام حضرت عثمان مسموم و کشته شد و عدۀ کثیری از قاتلین به طرز فجیعی بیمار شدند.
از طرفی در این چند سال قاتلین در ممالک پخش شده بودند ولی در اوایل خلافت حضرت علی رضی الله عنه ، آنان همراه یکدیگر بودند و کار در آن موقع راحت تر بود.}اکنون موضوع از دو حالت خارج نیست:
حالت اول اینکه قاتلان حضرت عثمان قبل از بر سر کار آمدن امیر معاویه از بین رفته بودند (یا زنده بودند اما دسترسی به آنها مشکل بود ) که در هر دو صورت نمیتوانیم بگوییم حضرت معاویه بخاطر مجازات و قصاص قاتلان بیعت نمیکرد، وقتی کسی برای قصاص نبود یا قصاص ممکن نبود پس دلیل بیعت نکردن حضرت معاویه با امیر المومنین علی چه بود؟حالت دوم (همان که من گفتم) معاویه نیز بلاخره فهمید برای حاکم چیزیهای مهم تری از قصاص گرفتن وجود دارد که ارزش دارد به خاطر آنها آدم از بعضی از حقوق مسلمه بگذرد لذا وقتی با حضرت حسن صلح کرد شرط نگذاشت که قاتلان امیر المومنین عثمان از این صلح مستثنی هستند و اگر چنین شرطی میگذاشت حضرت حسن مخالفت نمیکرد ، اما امیر معاویه کار قصاص را رها کرد و این کار فراموش شد
پس در نهایت معاویه از روش علی پیروی کرد ، هرچند که درست تر این بود که از اول اصلا بغاوت نمیکردند. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
فرموده برادر ما ابوبکر بن حسین این است:
{خداوند ما را امر به پیروی نیکو از سابقین اولین مهاجر و انصار امر می کند : «وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ » و شکی در این نیست که طلحه و زبیر و همچنین ام المومنین عائشه از سابقین اولین و از مهاجرین هستند و بنا بر آیۀ قرآن ما باید ایشان را نیز مقتدای خود قرار دهیم و از آنان تبعیت کنیم و می بینیم که این بزرگواران معتقد بودند که هر چه سریعتر باید قاتلین حضرت عثمان قصاص شوند و عملاً عده ای از آن جانیان را قصاص کردند ، پس سخن اینجانب اگر مخالف با سخن سیدنا علی باشد ، موافق با دیگر عشره مبشره و دیگر کسانی که است که ماموریم به نیکی از آنان تبعیت کنیم.}
پایان نقل قول
جواب این است که علی نیز از مصداقهای بارز سابقون اولین است و جایگاه ایشان در این آیه هم طراز بقیه اصحاب و ام مومنین است و او در امتیاز این آیه با ایشان شریک است
اما حدیث (فإنه من يعش منكم بعدي يرى اختلافا كثيرا ، فعليكم بسنتي و سنة الخلفاء الراشدين المهديين بعدي) درجه علی را نسبت به ام مومنین و باقی مانده عشره مبشره بمراتب بالاتر میبرد و جالب اینکه حدیث اشاره به اختلاف میکند و هنگام اختلاف به پیروی از سنت خلیفه راشد تاکید بلکه امر میکند
بنابرین آیه برای حضرت علی ضرری ندارد اما حدیث نه یکبار که دوبار حق را به علی میدهد و برای اهل سنت حدیث صحیح همچون آیه مطاع است
میدانم این سوال به ذهن میاید که پس چرا حضرت طلحه و زبیر و ام مومنین چنین استنباطی از حدیث ننمودند در نکته سوم این اشکال را بررسی میکنم ولی فعلا ما در ایستگاه دوم هستیم