Home › انجمن ها › شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت › خداوند از نظر اهل توحید اینگونه است؟!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط محمد35 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1791اثبات جسمانیت برای خداوند در صحیح بخاری:کسی که کتاب توحید بخاری ـ که در بخش پایانی کتاب بخاری آمده ـ را مطالعه میکند این کتاب را مملو از روایات صریحی میبیند که دلالت بر جسمانیت و اثبات صورت و ساق پا و اعضای دیگر برای خداوند متعال مییابد و این به معنای محدودیت و نقص و احتیاج در ذات مقدس خداوند و منافی با توحید اسلام اصیل است، امری که تمام علمای شیعه و بسیاری از علمای اهل سنّت در صدد ابطال آن برآمدهاند آنچه میآید برخی از نصوص صریح و آشکاری است که در کتاب صحیح بخاری مبنی بر جسمانیت خداوند آمده است:
1-«فیأتی الله فیقول: أنا ربکم؟ فیقولون: هذا مکاننا حتى یأتینا ربنا، فإذا جاء ربنا عرفناه، فیأتیهم الله فی صورته التی یعرفون، فیقول: أنا ربکم؟ فیقولون: أنت ربنا فیتبعونه» (خداوند خود میآید و میگوید: آیا من پروردگار شما هستم؟ آنها نیز میگویند: ما در همین مکان میمانیم تا پروردگارمان را ببینیم، هرگاه پروردگار ما بیاید ما او را میشناسیم، و خدایشان در همان شکل و صورتی که آنها او را میشناسند میآید و میگوید: آیا من پروردگار شما هستم؟ آنها میگویند: آری تو پروردگار ما هستی و آنها به دنبال خدا به راه میافتند.) در تعبیری دیگر این چنین آمده است: «فیقول: هل بینکم وبینه آیة تعرفونه؟ فیقولون: الساق فیکشف عن ساقه، فیسجد له کل مؤمن». (میگوید: آیا برای شما نشانهای هست که خدایتان را بتوانید به واسطه آن بشناسید؟ میگویند: از ساق پایش او را میشناسیم، از اینرو خداوند ساق پای خود را نمایان میسازد در این حال تمام مؤمنان در برابر او به سجده میافتند.)
سوال ما این است: آیا شما ساق خدا ی متعال را در دنیا دیده اید تا در آخرت آن را بشناسید.
2-«یقال لجهنم هل امتلأت؟ وتقول: هل من مزید؟ فیضع الرب تبارک وتعالى قدمه علیها، فتقول: قط قط».(به جهنم گفته میشود آیا پر شدی؟ جهنم میگوید: آیا باز هم هست؟ خداوند قدم و پایش را در آتش میگذارد، آتش میگوید: هرگز! هرگز!)
در عبارتی دیگر آمده است: «فأما النار فلا تمتلئ ، حتى یضع رجله، فتقول: قط قط قط، فهنا تمتلئ»، (اما آتش دوزخ پر نمیشود، تا آنجا که خداوند پایش را در دوزخ میگذارد، جهنم میگوید: هرگز! هرگز! هرگز! این جاست که دیگر دوزخ پر شده است.)
حال ما نمیدانیم این کار چگونه ممکن است؟ آیا پاهای خداوند ـ العیاذ بالله ـ همیشه در آتش میماند تا دوزخ نیز برای همیشه سیر باقی بماند یا آن که پای خود را از آن خارج میسازد؟!
3-روایتی دیگر که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل کرده است:«فأستأذن على ربی فی داره فیؤذن لی علیه … ثم أعود فأستأذن على ربی فی داره فیؤذن لی علیه، فإذا رأیته وقعت ساجداً … ثم أعود ثالثة فأستأذن على ربی فی داره فیؤذن لی علیه، فإذا رأیته وقعت ساجداً». (جبرئیل در خانه خداوند برای من درخواست اجازه کرد و خدا هم برای من به او اجازه داد … سپس بار دیگر به خانه خداوند بازگشتم باز هم برای من درخواست اجازه کرد و خدا هم به من اجازه داد، از اینرو تا خداوند را دیدم به سجده افتادم … سپس بار دیگر درخواست اجازه کرد و خدا هم به من اجازه ورود داد از این رو تا او را دیدم به سجده افتادم.)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6550شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6553اثبات ساق خداوند از کتب شیعهعن علي بن إبراهيم ، عن أبيه ، عن ابن أبي عمير ، عمن ذكر ، عن أبي حمزة الثمالي قال : رأيت علي بن الحسين ( عليهما السلام ) قاعدا واضعا إحدى رجليه على فخذه ، فقلت : إن الناس يكرهون هذه الجلسة ويقولون : إنها جلسة الرب ، فقال : إني نما جلست هذه الجلسة للملالة ، والرب لا يمل ولا تأخذه سنة ولا نوم .
[ 15774 ] 3 – وسائل الشيعة -الجزء الثاني عشر – كتاب الحج ـ باب مايستحب من كيفية الجلوس وما يكره منها – ص (104-128)
یعنی علی بن حسین نشته بود و یکی از پاهایش را بر روی رانش قرار داده بود و گفتم مردم چنین نشستنی را مکروه میدانند و میگویند این نشستن پروردگار است. علی بن حسین گفت برای رفع خستگی پاهایم چنین نشسته ام و و پروردگار نه خسته میشود و نه او را چرت و خواب فرا میگیرد
همان طور که میبینید پیش امام معصوم شیعه بحث بر سر نوع نشستن الله میشود و امام معصوم نمیگوید که الله پا ندارد بلکه میگوید او خسته نمیشود که به فلان شکل نشستن برای او بد باشد.
و در تایید روایت بالا روایت زیر نیز امده است
وسائل الشيعه جلدا12 صفحه 107
15774 ] 3 ـ وعن أبي عبدالله الأشعري ، عن ( معلى بن محمد ، عن الوشاء ) (1) ، عن حماد بن عثمان قال : جلس أبو عبدالله ( عليه السلام ) متوركا رجله اليمنى على فخذه اليسرى ، فقال له رجل : جعلت فداك ، هذه جلسة مكروهة ، فقال : لا ، إنما هو شيء قالته اليهود لما ان فرغ الله عز وجل من خلق السموات والارض ، واستوى على العرش ، جلس هذه الجلسة ليستريح ، فأنزل الله عزّ وجّل : ( الله لا إله إلا هو الحي القيوم لا تأخذه سنة ولا نوم ) (2) وبقي أبو عبدالله ( عليه السلام ) متوركا كما هو .
وقت ترجمه کردن ندارم اما اگه نفهمیدی برات ترجمه میکنم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6554آیا خداوند دست دارد؟بله طبق کتب شیعه
تفسير الصافي 1/414.
عن الباقر أنه سئل من أي شيء خلق الله حواء فقال أي شيء يقولون هذا الخلق قلت يقولون ان الله خلقها من ضلع من اضلاع آدم فقال كذبوا كان يعجز ان يخلقها من غير ضلعه ثم قال اخبرني أبي عن آبائه عليهم السلام قال قال رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم ان الله تبارك وتعالى قبض قبضة من طين فخلطها بيمينه وكلتا يديه يمين فخلق منها آدم وفضل فضلة من الطين فخلق منها حواء .
یعنی خداوند قبضه ای از خاک برداشت و ان را با دو دستش مخلوط کرد و با دست هخود ادم را خلق کرد.
در ضمن اهل سنت هر آنچه که خداوند برای خود در قرآن مانند دست و وجه و ساق امثال آن ثابت کرده باشد قبول دارد و به هیچ وجه برای صفات خداوند مثال و شبیه و مانندی نمی آورد. و صفات الله تنها در اسم با صفات مخلوقات مشابه است نه در کیفیت و چگونگی آن. و نه برای صفات خداوند تشبیه می سازند و نه صفات خدا در تعطیل میکنند و میگویند
لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَهُوَ السَّمِيعُ البَصِيرُ 11 شوری
هيچ چيزي همانند خدا نيست و او شنوا و بينا است
در اینجا دو صفت شنوایی و بینایی برای خود ثابت کرده و ما هم شنوایی و بینایی داریم. اما قطعا شنوایی و بینایی خدا همانند شنوایی و بینایی ما نیست. و به همین ترتیب دست و ساق و وجه خداوند نیز همانند دست و ساق و وجه ما نیست
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6599البته این بحثی تفصیلی است ونیاز به تفصیل دارد اما اجمالا اینکه شیعه اثنی عشری قائل به جسمانیت خدای متعال نیست وبه ادله قاطعه عقلیه جسمانیت خدای متعال را مستلزم ترکیب وترکیب را مستلزم احتیاج می داند که ساحت خداوند از احتیاج بری است وروایات متواتر ما وبه خصوص متن نهج البلاغه امیر المونین علی علیه السلام گواه بر این مطلب است که تفصیلا اشاره خواهم کرد اما طبق نظریه علمای اهل سنت وبه خصوص ابن تیمیه که حتما شما از طرفداران ایشان هستید که از جسمانیت خدا دفاع می کنید خداوند جسم دارد وبرای این مطلب استدلالات زیادی کرده اند لطفا در جواب از این پست اولا موضع خود را راجع به جسمانیت خداوند بفرمایید وثانیا جواب از ادلیل عقلی که بر نفی جسمانیت وترکیب در ذات خدای متعال ذکر شده است را بفرمایید.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6893کماکان منتظر جواب از برادران هستم………………………………….شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6895بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
الله الذی لیس کمثله شی
نه ابن تیمیه و نه ائمه اهل بیت علیهم السلام و نه جمهور مسلمین موحد غیر از این نه گفته اند و نه می توانسته اند که بگویند.
این مدعی کذاب و ضال تشیع است که با تجاهل مبتنی بر عناد و کینه عمیقی که از الله سبحانه و تعالی و پیامبران و اولیای راستین الله سبحانه و تعالی دارد خود را به نادانی زده و بر چشم و گوش خود پرده انداخته و بر دلش مهر غفلت زده.تا با افترا به بزرگان دین مبین خواه به شکل تنقیص خواه با غلو اباطیل موهوم خود را لباس موجهی بپوشاند.
و این قدر احمق هستند که از درک مفهوم شعور عاجزند و همه را چون خود احمق پندارند.
با این همه اگر امثال این احمق های عقب مانده نباشند چگونه عقلا حماقت را می توانند به عینه ببینند و به ارزش عقل و بصیرت بیش از پیش وقوف یابند.
برادران موحد تعجب نکنند که چگونه یک بشر می تواند تا این حد بری از عقل و دانش باشد که با این همه چراغ روشن هدایت باز به بیراهه می روند و به دنبال افترائات به درگذشتگان جسارت دروغ بستن به معاصرین موحد را یافته اند.
اینها از فیوضات الهی است که چنین موجوداتی را در این زمان داشته باشیم تا به عمق مجاهدات انبیا و اولیای الهی در امحای چنین حماقت ها و خرافات و وقاحت های شنیع، عینی تر و مستند تردست یابیم.
و الخمد لله رب العالمین
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6901شما بهتر است به جای بد و بیراه گفتن فکری به حال این حدیث کنید که اثبات جسمانیت برای خدا می کند منتظر پاسخ هستم………………………………………………شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6910جناب کذاب 35 کسی که خواب باشد با یک بار صدا زدن از خواب بیدار میشود اما کسی که خودش را به خواب زده باشد اگر با لگد هم او را بزنی بیدار نمیشود چون قرار نیست که بیدار شودشما نیز آنچنان خودتان را به نفهمی زده اید که اگر صد صفحه دیگه نیز جواب شما را بدهم باز حرف خودت را تکرار میکنی.
و وقت من ارزش بیشتری دارد از اینکه توی نفهم را از خواب بیدار کنم.
اما برای اینکه اتمام حجت با امثال شما کنم و خوانندگان خودشان پی به پوچی مذهبتان پی برند بار دیگر جواب مینویسم
بر طبق عقیده اهل سنت و جماعت تشبیه الله تعالی به مخلوقاتش کفر و باعث ارتداد است.
یعنی جایز نیست که کسی خداوند را بمانند سایر مخلوقات اعم از انسانها یا غیره تشبیه نماید.
اهل سنت و جماعت چنین اعتقاد دارد که لازمست آن صفتهایی که خداوند خود برای خود اثبات کرده ایمان داشته بود ولی نباید برای آن صفات کیفیت قائل شد.مثلا الله تعالی در قرآن می فرماید :
« قَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ»(مائده 64)
یعنی: و یهود گفتند: «ید خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو ید او، گشاده است.
این آیه یک صفت را برای خداوند تبارک و تعالی اثبات می کند و آن وجود “ید” برای الله تعالی است.
اهل سنت برای خداوند صفت “ید” به معنای دست را برای خداوند اثبات می کند زیرا خود الله تعالی آنرا برای خود اثبات کرده است، پس کسی که منکر این صفت شود دچار گمراهی و بدعت شده است.
اما سوال اینجاست ( که اهل بدعت به اهل سنت طعنه می زنند!!): آیا اثبات صفت “ید” برای الله تعالی به معنای تشبیه خداوند به انسانها یا مخلوقات دیگرش است؟؟ جواب منفی است، زیرا همانطور که گفته شد اهل سنت و جماعت تشبیه صفات باری تعالی را به مخلوقاتش کفر می داند حال چطور ممکن است از طرفی تشبیه و تجسیم خداوند را به مخلوقات کفر بداند ولی خود برخلاف این عمل کند و صفت “ید” که به معنی دست است را برای خداوند ثابت کند؟!
حقیقت اینست که صفات الله تعالی بمانند صفات مخلوقاتش نیستند چنانکه خود می فرماید:
« لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَهُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ»(شوری 11)
یعنی: هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6911نکته ی جالب: اگر روافض بمانند صوفیان حلولی به حلولیت اعتقاد دارند، و معتقدند که خدا با ذاتش همه جاست، پس چرا برای ارتباط با خدا این همه واسطه و توسل پیدا می کنند تا به خدا برسند؟!! براستی که اینان در گمراهی دور بسر می برند..در حقیقت علت این کج فهمی ناشی از این نکته است که آنها “ید” یا دست الله تعالی را خود تشبیه کرده اند! زیرا فکر می کنند اثبات “ید” برای خداوند تشبیه خدا به مخلوق است درحالیکه اهل سنت می گوید خداوند صاحب”ید” است ولی نه آن دستی که شما در ذهن متصور می کنید بلکه دستی که لایق به ذات پاک الله تعالی است که هیچکس بجز خود او از کیفیت آن خبر ندارد.
یا برخی دیگر از اهل بدعت “ید” الله تعالی را به “قدرت” خداوند تعبیر می کنند ! چرا؟ زیرا آنها گمان دارند که اگر بگوییم منظور از “ید” همان دست است، پس ما خدا را به مخلوقات تشبیه کرده ایم!! . ولی در حقیقت آنها منظور آیه فوق را درک نکرده اند زیرا لازمه اثبات صفتی از صفات خداوند تشبیه کردن خدا به مخلوقات نیست زیرا ما نگفته ایم که “ید” یا دست خداوند همان دست مخلوقات است و همانطور که ذکر شد این ادعا کفر است بلکه می گوییم چون الله تعالی خود فرموده صاحب”ید” هستم پس ما موظفیم آنرا تصدیق کنیم ولی با این وجود چون الله تعالی به ما نفرموده که “ید” او چگونه است پس ما هم می گوییم کیفیت “ید” خداوند مجهول است و به ما ربطی ندارد زیرا خداوند ما را موظف نکرده که در مورد کیفیت “ید” یا سایر صفات او تحقیق و کنجکاوی نماییم و بنابراین سوال کردن در این مسائل صحیح نیست.
و همینطور سایر صفات دیگر خداوند از جمله”ساق” و “عین” و “سمع” و “بصر” و … را اثبات می کند بدون اینکه آن صفات را منکر شود یا تشبیه به مخلوقات کند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6912اثبات شنیدن و دیدن برای الله سبحانه و تعالی:الله تعالی می فرماید:{لیس کمثله شیء وهو السمیع البصیر}(شوری 11) «به تأکید هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست» و می فرماید:{إن الله نِعِمَّا یعظکم به إن الله کان سمیعاً بصیراً}(نساء 58) «نیکو چیزی است که خداوند شما را به آن پند می دهد همانا خداوند شنوای بیناست».
اثبات وجه برای الله سبحانه:
می فرماید:{ویبقی وجه ربک ذو الجلال والإکرام}(رحمن 27) «و وجه پروردگار تو که صاحب جلال و اکرام است باقی می ماند»{ کل شیء هالک إلا وجهه}(قصص 88) «همه چیز جز وجه خداوند نابود می شود».
اثبات چشم برای الله تعالی:
می فرماید:{واصبر لحکم ربک فإنک بأعیننا}( طور 48) «در برابر دستور پروردگارت شکیبا باش به راستی که تو در برابر چشمان ما قرار داری»{وحملناه علی ذات ألواح ودسر تجری بأعیننا جزاء لمن کان کفر}( قمر 13- 14) «او را بر تخته دار و میخ آجین(کشتی) سوار کردیم که در مقابل چشمان ما روان بود این کیفر کسانی است که کافر شده بودند»{وألقیت علیک محبة منی ولتصنع علی عینی}( طه 39) «و بر تو محبتی از خود افکندم تا در برابر چشمان من پرورش یابی».
اثبات شنیدن و دیدن برای الله سبحانه و تعالی:
می فرماید:{قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها وتشتکی إلی الله، والله یسمع تحاورکما إن الله سمیع بصیر}( مجادله 1) «خداوند سخنان(زنی) را که در بارهی شوهرش با تو(پیامبر) گفتگو و به خداوند شکایت می کرد، شنید؛ و خداوند گفتگوی شما را می شنود زیرا خداوند شنوای بیناست» و می فرماید:{لقد سمع الله قول الذین قالوا إن الله فقیر ونحن أغنیاء}(آل عمران 181) «همانا خداوند سخن کسانی که گفتند خداوند نیازمند است و ما بی نیازیم را شنید»{ام یحسبون أنا لا نسمع سرهم ونجواهم بلی ورسلنا لدیهم یکتبون}(زخرف 80) «آیا این چنین می پندارند که ما راز و نجوایشان را نمی شنویم؟ آری می شنویم و فرستادگان ما نزد آن ها می نویسند» و می فرماید:{إننی معکما أسمع وأری}( طه 46) «من همراه شما هستم می شنوم و می بینم» و می فرماید:{ألم یعلم بأن الله یری}(علق 14) «آیا ندانست که خداوند می بیند»{الذی یراک حین تقوم وتقلبک فی الساجدین إنه هو السمیع العلیم}(شعراء 218- 220) «کسی که تو را هنگامی که برمی خیزی می بیند و حرکت تو را در میان سجده کنندگان (می بیند) همانا او شنوای داناست»{ وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون}( توبه 105) «و بگو (هر چه می خواهید) انجام دهید که به زودی خدا، پیامبر و مؤمنان عمل شما را می بینند».
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6913اثبات شنیدن و دیدن برای الله سبحانه و تعالی:الله تعالی می فرماید:{لیس کمثله شیء وهو السمیع البصیر}(شوری 11) «به تأکید هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست» و می فرماید:{إن الله نِعِمَّا یعظکم به إن الله کان سمیعاً بصیراً}(نساء 58) «نیکو چیزی است که خداوند شما را به آن پند می دهد همانا خداوند شنوای بیناست».
اثبات وجه برای الله سبحانه:
می فرماید:{ویبقی وجه ربک ذو الجلال والإکرام}(رحمن 27) «و وجه پروردگار تو که صاحب جلال و اکرام است باقی می ماند»{ کل شیء هالک إلا وجهه}(قصص 88) «همه چیز جز وجه خداوند نابود می شود».
اثبات چشم برای الله تعالی:
می فرماید:{واصبر لحکم ربک فإنک بأعیننا}( طور 48) «در برابر دستور پروردگارت شکیبا باش به راستی که تو در برابر چشمان ما قرار داری»{وحملناه علی ذات ألواح ودسر تجری بأعیننا جزاء لمن کان کفر}( قمر 13- 14) «او را بر تخته دار و میخ آجین(کشتی) سوار کردیم که در مقابل چشمان ما روان بود این کیفر کسانی است که کافر شده بودند»{وألقیت علیک محبة منی ولتصنع علی عینی}( طه 39) «و بر تو محبتی از خود افکندم تا در برابر چشمان من پرورش یابی».
اثبات شنیدن و دیدن برای الله سبحانه و تعالی:
می فرماید:{قد سمع الله قول التی تجادلک فی زوجها وتشتکی إلی الله، والله یسمع تحاورکما إن الله سمیع بصیر}( مجادله 1) «خداوند سخنان(زنی) را که در بارهی شوهرش با تو(پیامبر) گفتگو و به خداوند شکایت می کرد، شنید؛ و خداوند گفتگوی شما را می شنود زیرا خداوند شنوای بیناست» و می فرماید:{لقد سمع الله قول الذین قالوا إن الله فقیر ونحن أغنیاء}(آل عمران 181) «همانا خداوند سخن کسانی که گفتند خداوند نیازمند است و ما بی نیازیم را شنید»{ام یحسبون أنا لا نسمع سرهم ونجواهم بلی ورسلنا لدیهم یکتبون}(زخرف 80) «آیا این چنین می پندارند که ما راز و نجوایشان را نمی شنویم؟ آری می شنویم و فرستادگان ما نزد آن ها می نویسند» و می فرماید:{إننی معکما أسمع وأری}( طه 46) «من همراه شما هستم می شنوم و می بینم» و می فرماید:{ألم یعلم بأن الله یری}(علق 14) «آیا ندانست که خداوند می بیند»{الذی یراک حین تقوم وتقلبک فی الساجدین إنه هو السمیع العلیم}(شعراء 218- 220) «کسی که تو را هنگامی که برمی خیزی می بیند و حرکت تو را در میان سجده کنندگان (می بیند) همانا او شنوای داناست»{ وقل اعملوا فسیری الله عملکم ورسوله والمؤمنون}( توبه 105) «و بگو (هر چه می خواهید) انجام دهید که به زودی خدا، پیامبر و مؤمنان عمل شما را می بینند».
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6914جالب اینست درحالی شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله از طرف کینه توزان و حسادت ورزان به تجسیم متهم می شود که خود در کتاب عقیده واسطیه چنین می گوید:” از نشانه های ایمان به خداوند این است که ایمان داشته باشیم به آن چه خداوند خود را با آن توصیف کرده و به آن چه رسولش محمد صلی الله علیه وسلم خبر داده است بدون تحریف، تعطیل، تعیین کیفیت و تمثیل یعنی اهل سنت و جماعت ایمان دارند به این که الله سبحانه و تعالی{لیس کمثله شیء وهو السمیع البصیر}(شوری 11) «به تأکید هیچ چیز همانند او نیست و او شنوا و بیناست» و صفتی را که خداوند خود را به آن توصیف نموده، نفی نمی کنند و هیچ سخنی از احادیث و آیات را از جای خود تحریف نمی نمایند و نام ها و نشانه های خداوند را انکار نمی کنند و برای آن تعیین کیفیت نمی نمایند و صفات او را به صفات مخلوقاتش تشبیه نمی کنند زیرا الله سبحانه و تعالی همتا، مانند و نظیری ندارد و با مخلوقاتش مقایسه نمی شود و خداوند به نفس خود و به غیر از خود داناتر و آگاهتر است.”
و باید دانست که این عقیده ی اهل سنت و جماعت از زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم تا به الان بوده است و سخن جدیدی از شیخ الاسلام نیست، و همان عقیده ای است که امام شافعی و احمد و مالک و بقیه ی سلف در مورد صفات داشتند.
ابن تیمیه بارها و بارها و صدها بار در کتب خود چنین می فرماید: ” ما به صفات و اسماء باری تعالی ایمان داریم بدون اینکه برای صفات یا اسماء وی کیفیت قائل شویم یا وی را شبیه مخلوقاتش توصیف نماییم یا برایش تمثیل یا تجسیم قائل شویم، و صفات وی را بدون تعطیل و تحریف آنگونه که خداوند خود منظور داشته است ایمان می آوریم”
این گفته ها را می توانید بارها در لابلای آثار ابن تیمیه مشاهده نمایید و انسان عاقل بجای استناد به گفته های شخص دیگری در ارتباط با عقاید ابن تیمیه به خود آثار او می نگرد.
متن زیر از خود ابن تیمیه در کتاب عقیده واسطیه است:
” روش اهل سنت در اسماء خداوند و صفات وی:
طریقه اهل سنت بر این است که هر آن چیزی را که خداوند در کتابش، و توسط رسولش بر خود به ثبت رسانیده است، اثبات می کنند، و این اثبات بدون هیچ گونه تحریف، تعطیل، تکییف (چگونگی) و تمثیل (مشابهت) صورت می پذیرد.”
حال خواننده گرامی خود شما قضاوت نمایید؛ آیا شما به نقل قول شخص دیگری که ممکن است در نقل آن رویداد خطا کرده باشد اعتماد می کنید یا به گفته های خود شخص ابن تیمیه که در آثار خود هرنوع تجسیم و تشبیه الله تعالی به مخلوقاتش را شدیدا نهی و انکار می نماید؟!
پاسخ های احیر از سایت جامع فتاوا بود http://www.islampp.com
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6922گفتی: شما نیز آنچنان خودتان را به نفهمی زده اید که اگر صد صفحه دیگه نیز جواب شما را بدهم باز حرف خودت را تکرار میکنیو وقت من ارزش بیشتری دارد از اینکه توی نفهم را از خواب بیدار کنم.
جواب : به این سخنتان جوابی نمی گویم چون قبلا هم عرض کردم اگر شما هزاران فحش وناسزا هم به من بدهید چنانکه دیده ام شیوه شما چنین است من کلمه ای توهین به شما نخواهم کردوالبته با این حرفها هم از میدان خارج نخواهم شد وتا این تالار گفتمان هست من هم هستم وبه اندازه علم اندک خودم آگاهی خواهم بخشیدتا حق جویانی که بدون توجه به تعصبات شما به دنبال حق وحقیقت هستند را به مقدار بسیار کمی راهنمایی کنم……………..
گفتی: اهل سنت برای خداوند صفت “ید” به معنای دست را برای خداوند اثبات می کند زیرا خود الله تعالی آنرا برای خود اثبات کرده است، پس کسی که منکر این صفت شود دچار گمراهی و بدعت شده است.
بنابر این شما این بار علاوه بر حدیثی که در بخاری آورده اید با استفاده از آیه وآیات قرآن کریم هم جسمانیت را برای خدا ثابت کردید وگفتید چون خداوند در قرآن صفت ید را برای خود ثابت کرده است ما هم صفت ید را برای خدای متعال ثابت می کنیم والبته توجه به تناقض در کلام خودتان هم ندارید که ا ز طرفی خدای متعال می فرماید لیس کمثله شئ واز طرفی می فرماید هوالاول والاخر والظاهر والباطن و….واز طرفی خود قرآن برای خدا اثبات دست می کند ودر واقع این بار شما در یک مشکل بزرگتر گیر کرده اید و آن تنافی آیات خدا وتضاد آنها با یکدیگر است که در یک آیه تشبیه خدا به هر چیزی وهر موجودی وهر شیئی نفی شده است ودر یک آیه خداوند تشبیه به انسان شده وبرای او اثبات ید شده است؟!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6925گفتی: اهل سنت و جماعت تشبیه صفات باری تعالی را به مخلوقاتش کفر می داند حال چطور ممکن است از طرفی تشبیه و تجسیم خداوند را به مخلوقات کفر بداند ولی خود برخلاف این عمل کند و صفت “ید” که به معنی دست است را برای خداوند ثابت کند؟!
اهل سنت وجماعت تشبیه صفات باری تعالی را کفر می داند اما به اعتراف خود شما برای خدا ید را وساق را و… را با توجه به صحیح بخاری وحتی ظواهر آیات قرآن کریم ثابت می کند واین البته از تناقضات گفتار واعتقادات شما است (وانشاالله از تناقضات مذهب شما نباشد) که از طرفی می گویید خدای متعال فرموده لیس کمثله شئ واز طرفی با توجه به خبر صحیح بخاری برای خداوند اثبات ساق می کنید ومی فرمایید مومنین در قیامت ساق خداوند را می بینند ویا با توجه به ظاهر آیه قرآن کریم اثبات ید برای خدا وند می کنید خوب این همه تناقض برای چیست ودر نهایت هم می گویید هر کس برای خدا قائل به جسم باشد کافر است یعنی دارید خودتان کفر خودتان را با اصرار اثبات می کنیدبعد هم می گویید دست خدا مثل دست ما نیست یک دست دیگری است کسی هم نگفت دست خدا مثل دست ما است اصلا هیچ دو دستی مثل هم نیست هر دستی ویژگی خاص خود را دارد ولی بالاخره دست دست است وکسی که قائل است خدا دست دارد خدا را جسم فرض کرده وبه گفته خودتان کافر است …………………….
یعنی واقعا شما کافرید
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
«فیقول: هل بینکم وبینه آیة تعرفونه؟ فیقولون: الساق فیکشف عن ساقه، فیسجد له کل مؤمن». (میگوید: آیا برای شما نشانهای هست که خدایتان را بتوانید به واسطه آن بشناسید؟ میگویند: از ساق پایش او را میشناسیم، از اینرو خداوند ساق پای خود را نمایان میسازد در این حال تمام مؤمنان در برابر او به سجده میافتند.)
سوال ما این است: آیا شما ساق خدا ی متعال را در دنیا دیده اید تا در آخرت آن را بشناسید.
پاسخ: خداوند صراحتا میفرماید
يَوْمَ يُكْشَفُ عَن سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ 42 قلم
یعنی: روزی که ساق مکشوف گردد, ودعوت به سجود می شوند, ولی نمی توانند.
طبق آیه در قیامت نشانه مومنان ساق است و من و امثال دیگر موحدان این ایه را به خاطر دارند که در دنیا قرائت میکردند. و فردای قیامت که گفته شود ایا نشانه ای هست که با ان خدایتان را بشناسید میگوییم بله طبق ایه 42 قلم ساق است.
اما امثال شما مشرکان توانایی سجده ندارند و فی الدرک الاسفل من النار تشریف میبرند
و پا برای الله جل جلاله ثابت شده است و در کتب روایی اهل سنت امده است و مشکل از معطله هایی امثال شماست که میخواهند خداوند را با عقل ناقص خود بسنجند
روایت سومی نیز مربوط به شفاعت کبرای پیامبر در قیامت میباشد و مشاهده خداوند در قیامت ثابت شده است
خداوند درباره مومنان میفرماید
وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ * إِلَى رَبِّهَا نَاظِرَةٌ 22 و 23 قیامه
در آن روز چهرههائي شاداب و شادانند . به پروردگار خود مينگرند .
و درباره مشرکان میگوید
كَلَّا إِنَّهُمْ عَن رَّبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَّمَحْجُوبُونَ 15 مطففین
هرگز چنین نیست بی گمان آنها در آن روز از دیدار پروردگارشان یقیناً محجوب و محرومند.