Home › انجمن ها › خلفای راشدین › خال المومنین
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط farid_die در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1668مدتی است که برای بنده سوالاتی پیش آمده و واقعا این را برای محکوم کردن برادران اهل تسنن نمی گویم فقط یک سوال است:
1- چطور اهل تسنن دو نفر از صحابه را که با هم جنگیده و یکی دیگری را کشته هر دو را عادل می دانند؟ مثلا طلحه و زبیر و علی یا معاویه و علی که با هم جنگیده اند چطور هر دو را اهل بهشت میدانند؟؟؟ آیا این منطقی است؟
2- چرا به معاویه پسر ابوسفیان خال المومنین می گویند ولی به محمد پسر ابوبکر خال المومنین نمی گویند؟؟؟ آیا عایشه کمتر از دختر ابوسفیان است یا ابوبکر کمتر از ابوسفیان یا محمدبن ابوبکر که به دستور معاویه داخل پوست الاق مرده به آتش کشیده شد؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4322ببخشید سهوا به جای الاغ الاق نوشته شد. عفو بفرماییدشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4329بنده سوالات دیگری هم دارم
چرا اهل سنت در برخورد با قانون و نظریه عدالت جمیع صحابه و امساک عما شجر بینهم و ….مواضع دو گانه ای دارند
به این دو نمونه توجه کنید :
دیدگاه ابن تیمیه در مورد خلافت و جنگهای امیر المونین امام علی علیه السلام :
جنگهای علی علیه السلام به خاطر این بود که در مال و جان مردم تصرف کند و آن ها را به اطاعت خویش در آورد . پس چگونه می توان این نبردها را نبرد دین به شمار آورد ؟
بی گمان هر کس اراده فساد و بزرگی در روی زمین را داشته باشد در آخرت از اهل سعادت نخواهد بود – منهاج السنه 8/329
دیدگاه ابن عربی در مورد عایشه در جنگ جمل :
ابن عربی می نویسد :
وقتی که شتر عایشه به خاک افتاد و محمد بن ابی بکر به او رسید ….تا این که عایشه را در حالی که نیکوکار و متقی و با بصیرت و درست اندیش بود به مدینه فرستادند
او به دلیل جنگی که برپا کرده بود ماجور خواهد بود زیرا هر مجتهدی در اجکام مصیب است . الجامع لاحکام القران 7/357
آیا علی ع از صحابه رسول خدا نبود ؟
آیا قاعده عمل به اجتهاد تتنها مختص غیر اهل بیت است ؟نمونه های دیگر :
دیدگاه ابن تیمیه در مورد دشمنان امیر المومنین :
تمامی ناسزاگویان به علی حتی آنهایی که نسبت کفر و عصیان و فسق را به او داده اند ، همگی از گروههای معروف و شناخته شده به حساب می آیند … اما می توان تاکید داشت که یاران معاویه و فرزندان مروان و غیر این ها جزء مسلمین بوده اند و از عاملین به احکام الهی و جزء نمازگزاران و زکات پردازان و روزه داران و حج گزاران و معتقد به محرمات الهی و رسولش به شمار می آمدند و هیچ گونه کفر آشکاری در آنها مشاهده نمی شد بلکه نشانه های اسلام و شریعت در اعمالشان آشکار بود و احکام دینی در نزد آن ها از جایگاه برجسته ای برخوردار بود و این سخنی است که مورد تایید و تصدیق تمامی عالمان اسلام شناس است . منهاج السنه ج3 ص 3
اعتقاد در مورد
ابن ملجم ، قاتل علی بن ابیطالب :
ابن حزم می نویسد :
اختلافی بین بزرگان اهل سنت وجود ندارد که ابن ملجم در حالی که با برداشت شخصی و اجتهاد خودش با فرض این که عملش صحیح است ، حضرت علی علیه السلام را به قتل رساند
و شافعی گوید : ابن ملجم با برداشت شخصی و استنباط خودش علی علیه السلام را کشت . تلخیص الحبیر ج4ص46
مثل همین گفتار نیز از طبری در تاریخ طبری ج 8 ص 58 نقل شده است .
حال چرا وقتی سخن به قاتلین عثمان کشیده می شود یا سخن از کسانی به میان می آید که خلفای ثلاث را دشنام می دهند و …. یا در مورد معاویه و عائشه بحث می شود و لغزشهای آنان مورد بحث قرار می گیرد ، اهل سنت شدیدترین مواضع را می گیرند و قاتلان خلفا و به خصوص عثمان را که آن ها نیز از صحابه بودند و دشنام دهندگان آنان را کافر ، ملحد ، گمراه ، منافق و زندیق و اهل دوزخ و نجس می دانند ؟( منابع در صورت نیاز و درخواست شما از کتب خود اهل سنت ذکر خواهد شد )
چرا این نظریه عدالت صحابه و یا اجتهاد آنان و قداست و احترام صحابه در عمل ،مختص غیر اهل بیت رسول خداست ؟http://www.emamat.ir/forum/index.php?sid=72ee82c53522b899ff74800b74da7eaf
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4455مدتی است که برای بنده سوالاتی پیش آمده و واقعا این را برای محکوم کردن برادران اهل تسنن نمی گویم فقط یک سوال است:
1- چطور اهل تسنن دو نفر از صحابه را که با هم جنگیده و یکی دیگری را کشته هر دو را عادل می دانند؟ مثلا طلحه و زبیر و علی یا معاویه و علی که با هم جنگیده اند چطور هر دو را اهل بهشت میدانند؟؟؟ آیا این منطقی است؟
پاسخ:
وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا ۖ فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَىٰ فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّىٰ تَفِيءَ إِلَىٰ أَمْرِ اللَّهِ ۚ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا ۖ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ
و هرگاه دو گروه از مؤمنان با هم به نزاع و جنگ پردازند، آنها را آشتی دهید؛ و اگر یکی از آن دو بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز پیکار کنید تا به فرمان خدا بازگردد؛ و هرگاه بازگشت (و زمینه صلح فراهم شد)، در میان آن دو به عدالت صلح برقرار سازید؛ و عدالت پیشه کنید که خداوند عدالت پیشگان را دوست میدارد.[حجرات:9]
در ضمن اهل سنت نگفته آنها معصوم هستند همانطور که اشتباهاتسیدنا علی در کتب شیعه و سنی فراوان آمده است که در دیگر پست ها به عنوان مقابله به مثل به آنها اشاره کرده ام و با کمی جستجو پیدا میکنی.
پس عدالت به معنی عصمت از گناه نیست بلکه عدالت یعنی انها عادل هستند از آنچه که از پیامبر روایت میکنند و به دروغ به او چیزی را نسبت نمیدهند. عقل کوچولوت رو به کار بگیر
2- چرا به معاویه پسر ابوسفیان خال المومنین می گویند ولی به محمد پسر ابوبکر خال المومنین نمی گویند؟؟؟ آیا عایشه کمتر از دختر ابوسفیان است یا ابوبکر کمتر از ابوسفیان یا محمدبن ابوبکر که به دستور معاویه داخل پوست الاق مرده به آتش کشیده شد؟
پاسخ: ما به معاویه خال المومنین نمیگوییم و همچین تعبیری صحیح نیست
چون نسب ام المومنینی نسبی خونی نیست که به دیگران هم به نسبت آنها منتقل شود. مثلا ابوبکر بشود پدر مادر مومنان و دیگری بشود برادر زاده مومنان و آن یکی بشود پسر عموی خواهر زاده ی مادر مومنان و دیگری بشود همسایه مادر مومنان و الی آخر. پس مجددا عقل کوچولویت را به کار بگیر
نوشتی: محمدبن ابوبکر که به دستور معاویه داخل پوست الاق مرده به آتش کشیده شد؟
در باره ی این جمله ات بیشتر توضیح بده.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4456ثقلین نوشته:
بنده سوالات دیگری هم دارم
پاسخ: بفرما در خدمت هستم
-چرا اهل سنت در برخورد با قانون و نظریه عدالت جمیع صحابه و امساک عما شجر بینهم و ….مواضع دو گانه ای دارند
به این دو نمونه توجه کنید :
دیدگاه ابن تیمیه در مورد خلافت و جنگهای امیر المونین امام علی علیه السلام :
جنگهای علی علیه السلام به خاطر این بود که در مال و جان مردم تصرف کند و آن ها را به اطاعت خویش در آورد . پس چگونه می توان این نبردها را نبرد دین به شمار آورد ؟پاسخ:
من قبلا این کذب وقیحانه را برایتان توضیح داده بودم که مجددا بی شرمانه آن را مطرح کرده اید. دوست عزیز والله اگر راستگو بودید خداوند اینقدر خوار و ذلیلتان قرار نمیداد. البته من میدانم که شما چیزی جز کپی و پست کردن بلد نیستی و این کذبیات را پوشک به سران دیگر برایت درست کرده اند ولی بهتر بود هر آنچه که شنیدی را نقل نکنی چون فقط جهل شماها را میرساند و بس.
به اینجا مراجه کن تا جواب سوالت را ببینی
http://islamtxt.net/?q=article/560
نوشته ای: دیدگاه ابن عربی در مورد عایشه در جنگ جمل :
ابن عربی می نویسد :
وقتی که شتر عایشه به خاک افتاد و محمد بن ابی بکر به او رسید ….تا این که عایشه را در حالی که نیکوکار و متقی و با بصیرت و درست اندیش بود به مدینه فرستادند
او به دلیل جنگی که برپا کرده بود ماجور خواهد بود زیرا هر مجتهدی در اجکام مصیب است . الجامع لاحکام القران 7/357آیا علی ع از صحابه رسول خدا نبود ؟
آیا قاعده عمل به اجتهاد تتنها مختص غیر اهل بیت است ؟پاسخ:
این تلبیس و آسمان ریسمان کردن است.
شما ها با محاسبات غلط پایه های اشتباه و پیشنظر های واهی دست به نتیجه گیری میکنید. به این شکل که ابتدا دروغی را به ابن تیمیه نسبت داده اید که بله ابن تیمه گفته جنگ های او برای خدا نبوده و جای عذر اوردن برایش و اجتهاد قرار دادن برایش نیست سپس جمله ای دیگر از ابن عربی قرار داده و برای خودت نتیجه گیری کردی.
دوست عزیز.
این چرتها را بذار لب کوزه آبشو بخوری.
به نظرم همگی متوجه نیرنگ این روباه شده باشید.
عقیده اهل سنت این است که هر دو طرف مسلمان بودند بر اساس اجتهاد در مورد دیه خون امیر المومنین عثمان اختلاف کردند
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4458نوشته ای: دیدگاه ابن تیمیه در مورد دشمنان امیر المومنین :
تمامی ناسزاگویان به علی حتی آنهایی که نسبت کفر و عصیان و فسق را به او داده اند ، همگی از گروههای معروف و شناخته شده به حساب می آیند … اما می توان تاکید داشت که یاران معاویه و فرزندان مروان و غیر این ها جزء مسلمین بوده اند و از عاملین به احکام الهی و جزء نمازگزاران و زکات پردازان و روزه داران و حج گزاران و معتقد به محرمات الهی و رسولش به شمار می آمدند و هیچ گونه کفر آشکاری در آنها مشاهده نمی شد بلکه نشانه های اسلام و شریعت در اعمالشان آشکار بود و احکام دینی در نزد آن ها از جایگاه برجسته ای برخوردار بود و این سخنی است که مورد تایید و تصدیق تمامی عالمان اسلام شناس است . منهاج السنه ج3 ص 3پاسخ:
باز هم بی حیایی و بی حیایی.
دوست عزیز اولا همیشه سعی کن متن عربی را بدی چون شیعه معمولا عادت داره معنی فارسی رو طبق باب میلش ترجمه کنه که در بالا نمونه اش رو ثابت کردم
دوما شما حتی ترجمه اش رو ناقص اوردی و با این حیله گری خواسته ای که زرنگی کنی ولی باز ابرو ریزی کرده ای.
اینک متن کامل آن:
وأما قوله: (إنهم جعلوه إمامًا لهم حيث نزَّهه المخالف والموافق، وتركوا غيره حيث روى فيه من يعتقد إمامته من المطاعن ما يطعن في إمامته).
فيقال: هذا كذب بيّن ؛ فإن عليًّا رضي الله عنه لم ينزّهه المخالفون، بل القادحون في عليّ طوائف متعددة، وهم أفضل من القادحين في أبي بكر وعمر وعثمان، والقادحون فيه أفضل من الغلاة فيه، فإن الخوارج متفقون على كفره، وهم عند المسلمين كلهم خير من الغلاة الذين يعتقدون إلاهيته أو نبوته، بل هم -والذين قاتلوه من الصحابة والتابع
وأبو بكر وعمر وعثمان ليس في الأمة من يقدح فيهم إلا الرافضة، والخوارج المكفِّرون لعليّ يوالون أبا بكر وعمر ويترضُّون عنهما، والمروانية الذين يَنْسبون عليًّا إلى الظلم، ويقولون: إنه لم يكن خليفة يوالون أبا بكر وعمر مع أنهما ليسا من أقاربهم، فكيف يُقال مع هذا: إن عليًّا نزَّهه المؤالف والمخالف بخلاف الخلفاء الثلاثة؟
ومن المعلوم أن المنزِّهين لهؤلاء أعظم وأكثر وأفضل، وأن القادحين في عليّ -حتى بالكفر والفسوق والعصيان – طوائف معروفة، وهم أعلم من الرافضة وأَدْيَن، والرافضة عاجزون معهم علمًا ويدًا، فلا يمكن الرافضة أن تقيم عليهم حجة تقطعهم بها، ولا كانوا معهم في القتال منصورين عليهم.
والذين قدحوا في عليّ رضي الله عنه وجعلوه كافرًا وظالمًا ليس فيهم طائفة معروفة بالردة عن الإسلام، بخلاف الذين يمدحونه ويقدحون في الثلاثة، كالغالية الذين يدّعون إلاهيته من النصيرية وغيرهم، وكالإسماعيلية الملاحدة الذين هم شر من النصيرية، وكالغالية الذين يدّعون نبوَّته ؛ فإن هؤلاء كفار مرتدُّون، كفرهم بالله ورسوله ظاهر لا يخفى على عالم بدين الإسلام، فمن اعتقد في بشر الإلهية، أو اعتقد بعد محمد صلى الله عليه وسلم نبيًا، أو أنه لم يكن نبيًا بل كان عليّ هو النبي دونه وإنما غلط جبريل ؛ فهذه المقالات ونحوها مما يظهر كفر أهلها لمن يعرف الإسلام أدنى معرفة.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4459بخلاف من يكفِّر عليًّا ويلعنه من الخوارج، وممن قاتله ولعنه من أصحاب معاوية وبني مروان وغيرهم ؛ فإن هؤلاء كانوا مقرّين بالإسلام وشرائعه: يقيمون الصلاة، ويؤتون الزكاة، ويصومون رمضان، ويحجون البيت العتيق، ويحرّمون ما حرم الله ورسوله، وليس فيهم كفر ظاهر، بل شعائر الإسلام وشرائعه ظاهرة فيهم معظمة عندهم، وهذا أمر يعرفه كل من عرف أحوال الإسلام، فكيف يدّعى مع هذا أن جميع المخالفين نزّهوه دون الثلاثة؟ين- خير عند جماهير المسلمين من الرافضة الاثنى عشرية، الذين اعتقدوه إمامًا معصومًا.
به طور خلاصه یعنی خوارج علی را کافر میدانستند (حال آنکه علی خوارج را تکفیر نکرد) و غلات که برایش الوهیت قائل بودن (و علی انان را آتش زد) و کسانی که با علی جنگیدند مشهور و واضح است که از مسلمانان بودن و ناقض کننده ی اسلام نبودند.
حال شما میگید گه چون کسانی که با علی جنگیدند پس کافر هستند؟ الله شفات بده پس
در مورد ابن ملجم نیز درست است که فکر میکرد با کشتن علی کار خوبی میکند و از خوارج بود ولی به این معنی نیست که هر کاری که کرد بکند و بگیم خب چه اشکالی داره بذار اجتهاد کنه اجر هم میبره تازه!!
نخیر عزیز من. اهل سنت همانطور که عمل ابن ملجم رو محکوم کرده اند و اجتهادش را باطل میدانند عمل شما غالی ها را هم رد میکنند. با این حساب بفرمایید و بگید شیطان هم خب اجتهاد کرده که فکر کرده از انسان بهتر هست خب چه اشکالی داره؟ باید یک اجر هم برای اجتهادش میبرد.
این است یک بام و دو هوای شما.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4464توسل شما به این آیه شریف از قرآن حقیر را به یاد لشگر معاویه انداخت که وقتی شکست را نزدیک دیدند قرآن بر سر نیزه کردند. حقیر با این عقل کوچک نمی فهمم چرا علی در مقابل فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا مقاومت کرد و پس از تن دادن به آن سرکشی کرد و دوباره لشکر کشی کرد و از گمراهان شد. پس شما به استناد این آیه علی و پس از او امام حسن را از سرکشان می دانید. امام حسین هم که در گروه سرکشان بود پس آیه “یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت” در مورد چه کسانی است. اراده خدا را هم برای از بین برد بدی در پنج تن آل عبا را به باد دادید.پس این عدالت که شما می گویید چیست؟؟؟ خون مردم را به باد دهی، قدرت طلبی کنی، انسان های بی گناه را بکشی باز هم عادلی. شما که اینقدر شیعه را متهم به تفرقه افکنی می کنید( هر چند خود هزار فرقه اید) چطور معاویه را با این جنگ تفرقه افکنانه باز هم عادل می دانید؟؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4465الف – اگر میدانید که حق با علی (ع) است و مخالفت و دشمنی با او خلاف است، چرا دیگر دنبال توجیه می گردند و آیه قرآن کریم را پس از تجزیه و مثله کردن، تفسیر و تأویل به رأی مینمایید؟ طبق اعتقادات تشیع، مخالفت با رسول خدا (ص)، نقض بیعت با ایشان و نیز شوریدن علیه ولیالله و خلیفةالله، نه تنها خلاف، بلکه عین کفر است. طبق اعتقادات اهل سنّت نیز بیعت با خلیفه واجب و خودداری از بیعت به منزله باغی، طاغی و مهدورالدّم شدن است، چه رسد به خروج علیه خلیفه وقت. پس دیگر اتحاد نظر است و جایی برای توجیه باقی نمیماند.
ب – در این آیه سخن از جنگ طایفهای است نه شورش و خروج علیه حکومت. نه خروج کنندگان یک طائفه بودند و نه حکومت طائفه بود.
در آیه می فرماید: «اگر دو طایفه»؛ و نمیفرماید اگر شخصی یا طایفهای علیه امام (به تعبیر تشیع) و خلیفه بر حق (به تعبیر تسنن) بشورد. و این دو مقوله کاملاً با یک دیگر متفاوت است. طایفه و اختلافات طائفهایی یک مقوله است و مقابله و محاربه با حکومت و ولایت امر مقوله دیگری است.
ج – چه کسی گفته که معاویه ، حتی یک لحظه ایمان آورده بود که از مؤمنین محسوب شود؟ خودش هم چنین ادعایی نداشت.
د – در ادامه آیه میفرماید که ابتدا بین آنها صلح دهید.
هر چند که خروج علیه امام و خلیفه برحق زمان، کارزار میان دو طایفه نیست، اما شخص حضرت امیرالمؤمنین (ع) بسیار تلاش کرد که معاویه دست از استکبار، فساد، ظلم و فسقاش بردارد، ولی نه تنها نپذیرفت، بلکه دائم نقشه فتنه، آشوب و ترور میکشید. چنان چه جنگ صفین را به راه انداخت و سپس نقشه ترور امام حسن (ع) را عملی کرد و به رغم معاهدهاش حکومت را به ارث برای یزید گذاشت و موجب فاجعه کربلا گردید. طلحه و زبیر نیز تا لحظه آخر عمر صلح را نپذیرفتند، بلکه میدان مخاصمه و جنگ را ترک کردند که کشته شدند.
و – در ادامه میفرماید اگر باز یکی از آن دو تعدی کرد، با او بجنگید تا تسلیم حق شود. خوب چرا با معاویه، طلحه، زبیر، یزید، ابن سعد، شمر، و کلّ بنی امیه و بنی مروان و … نجنگیدند تا تسلیم حق شوند؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4466اگر هم می گویید عادل یعنی آنچه که از پیامبر روایت میکنند و به دروغ به او چیزی را نسبت نمیدهند البته دروغ های زیادی به پیامبر نسبت داده اند. معاویه به تنهایی دلیل روشنی به گمراهی شماست.
امام اولتان که بی گناهی را زنده آتش می زند
الكتاب: البداية والنهاية/المؤلف: أبو الفداء إسماعيل بن عمر بن كثير القرشي البصري ثم الدمشقي/(المتوفى: 774هـ)/المحقق: علي شيري/الناشر: دار إحياء التراث العربي/الطبعة: الأولى 1408، هـ – 1988 م/[ترقيم الكتاب موافق للمطبوع]/قام بفهرسته الفقير إلى الله: عبد الرحمن/الشامي، ويسألكم الدعاء.البداية و النهاية ج6ص352 ط احياءالتراث
امام دومتان هم که سیلی بر صورت زهرای مرضیه می زند واو را می کشد
امام سومتان هم که نگویم بهتر است
این هم از معاویه که نماز جمعه را چهارشنبه می خواند.
خداوند شما را با امامانتان محشور کند.
لشگر محمدبن ابوبکر توسط برادران مومنتان شکست خورد و این بلا توسط لشکر معاویه و هم پیمانانش که از برادران مومن و از صحابه عادلتان بودند بر سر او آمد. البته موردی ندارد به امامان عادلشان اقتدا کرده اند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8126علیک سلام برادرشما اگه لطف میکردید ونمرات درس املای دوران ابتداییتون را به ما میگفتین تا ما بدونیم با یه ادم باسواد یا بیسواد روبه رو هستیم ممنونتون میشدم
در ضمن معاویه همون کسیه که امام معصوم شما وقتی دید یارانش به او(معاویه)ویارانش ناسزا میگویند فرمود
درنهج البلاغه ودرخطبه ی۲۰۶(خطاب به یارانش که به معاویه وشامیان ناسزامیگفتند)فرمود من خوش ندارم که شمادشنام دهنده باشید!!!!اما اگر کردار وحالاتشان راتوصیف وبازگو میکردید به سخن راست نزدیکتروعذرپذیر تر بود خوب بود به جای دشنام آنان می گفتید خدایاخون ما وآنهارا حفظ کن!!!!!!!بین ما وآنان اصلاح فرما وآنان را به راه راست هدایت کن………نهج البلاغه خ۶ترجمه ی محمددشتی ص۳۰۵
موفق باشی آقا معلم…….!!!!!!!!!!!
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.