Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › جواب به عبدالحسین پاسخ به شبهات ها وارده به صحابه
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط مــــبارز جــوان در 10 سال، 2 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9388شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9392با سلام .
اینکه گفته ای (الحمدلله که به مسائلی روی آورده اید … )
برادرم شروع کننده ی اولیه این مسائل شما بوده اید که در چندین جا گفتی به آیه 100 سوره توبه و … بند کرده ای !!!
حالا که مجبور به پاسخ دادن با همان ادبیات خود شما شده ام ناراحت هستید ؟؟!!!!
اینکه گفته ای (. و البته نشان می دهد که من شبهه ای به صحابه وارد نکرده ام.)
برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟؟
چندین جا به حضرت ابوبکر و عمر و … انواع توهین ها را کرده ای و آنها را ملعون دانسته ای .
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم .
اینکه گفته ای (بنده قضیه را پی نمی گیرم چرا که آخر آن برای من معلوم است.)
برادرم من هم خدا را شکر می کنم که بالاخره فهمیدی و آدم شدی و ان شا الله که دیگر شروع کننده ی کلمات زشت و بی ربط نباشی که مجبور به پاسخ گویی شوم .
اینکه گفته ای (. یکسری نوشته مشمئز کننده مثل آن چیزهایی که در سوال از امامت منصوص داشتید.)
برادرم شروع کننده ی اولیه نوشته مشمئز کننده در سوال امامت منصوص شما بوده اید که در چندین جا گفتی حالت تهوع و …. !!!
اینکه گفته ای (. من اسناد را گذاشتم و ثابت کردم که کتب شما نجس هستند)
برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟؟
اگر راست می گویی و دروغگو نیستی بگذار تا پاسخت را بدهم .
اینکه گفته ای (این عین نتیجه حرف رفیق شماست. اگر مشکلی دارید با او حل کنید.)
برادرم این نتیجه گیری هست که شما با عقل ناقص خود انجام داده ای !!
اینکه گفته ای (تدلیس و تلبیس من را هم نشان دهید.)
برادرم شما مدعی اسنادی شده ای که در کتب ما هست بگذار تا من تدلیس و تلبیس شما را نشان بدهم .
اینکه گفته ای (بند را هم مواظب باشید. من قصد اطاله اش را ندارم.)
برادرم من هم خدا را شکر می کنم که بالاخره فهمیدی و آدم شدی و ان شا الله که دیگر شروع کننده ی کلمات زشت و بی ربط نباشی که مجبور به پاسخ گویی شوم .
اینکه گفته ای (. اما اگر پایه باشید می توانم با چند نمونه از به آب دادن بند توسط برخی ها که شما دوستشان دارید، همراهیتان بکنم.)
برادرم من در همه موارد برای پاسخ دادن به خزعبلات شما پایه هستم مطمئن باش !!
اینکه گفته ای (. من شنیده بودم که سنگ هم آره اما پژواک دیگه نوبره.)
برادرم شروع کننده ی پِژواک خود شما بوده ای .
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم و خوشحال هم هستم که امروز خوانندگان فهیم و با شعور به راحتی قضاوت می کنند و دروغگو و کذاب را تشخیص می دهند .
و بهترین داور در بین من و شما خوانندگان محترم می باشند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9405آنچه که همه دارند تو یکجا داری.من هیچ حرف ناجوری نزدم که کسی چون تو بخواهد آن را همانگونه جواب دهد.
لکن بندکردن را شما بند کرده اید. مشکلش از من است؟
شما این را اهانت می دانید به چی؟ اگر خودتان است که خب عزیزم نشان دهنده فهم کج شما از قران است. یک سوال در مورد 100 توبه شده و به جای اینکه مستدل و مستند جواب بدهی گودرز و شقایق را به عقد هم درمی آوری.
بعد واقعا شبهه وارد نکردم. دلیلش را هم نوشتم. اگر شبهه ای وارد کرده بودم شما به ان جواب می داید نه اینکه خاطرات کودکی خود را بنویسید. من یک عبارتی نوشته ام که شما از آن یاد جوک و بعدش یاد خاطرات خود افتاده اید. نشان از پیش فرضهای ذهنی شما دارد. به من چه.
ضمن اینکه نقل مطلب از کتب خودتان را تهمت و توهین میدانید. این همانی است که گفتم.
مشمئز را خوب اومدی. آن نوشته های حالت تهوع آور خود را که ببینید متوجه میشوید. یعنی اصل منظور را میگیرید.
در 93/3/7 در شماره 3 ادرس هم هست. عین روایت هم هست. اما شما علاوه بر انگشت در گوش ظاهرا بقیه دستتان را هم در چشمتان فرو کرده اید.
شما با عقل کامل خودت یک نتیجه ای از این حرف رفیقت بگیر. اما وجدانا با عقل بگیر. ئقت کنید که نتیجه گیری از کلام مثل آب لیمو نیست که با زور دست بگیرند.
من نوشتم که نتیجه حرف شما(طیف شما) اینست. بعد شما اومدی و گلو جر دادی بعد من نوشتم که خب مواظب چیزهایی که می گویید باشد. پژواک ان نزدیک به شماست. بعدش شما یاد جوک و کودکی خود افتادید. شاید هم بزرگسالی. بالاخره من که علم غیب ندارم بدانم شما یاد چی افتادید یا چه برهه ای از زمان را به خاطر اورده اید که ذهنتان درد گرفته و یقه من را میگیرد. به هر حال من مظورم این بود که مواظب نوشته ها باشید چرا که هر حرفی یکی نتیجه ای دارد. و ممکن است شما مثل نتیجه همه حرفهایتان از نتیجه این حرفتان هم خوشتان نیاید. اما من نتایج ا جدی میگیرم و بیان می کنم. شما اصل را که درست بیان کنید نتیجه اش را بدون این همه مکافات خواهید دید.
مشکل هم از من نیست که متوجه حرفهای ناجور شماها میشوم. 1400 سال است که عادت کرده اید هر مدل حرفی که دوست دارید بزنید و کسی به شما چیزی نگوید. اگر بگوید هم یا کتابخانه اش یا خانه اش یا خودش را آتش میزنید.
حالا در این فضای مجازی بنده فرصتی یافته ام تا بنویسم و به شما متذکر شوم که عزیزم هر حرفی را نمی شود زد. چرا؟ چون هر صدایی یک پژواک دارد که خیلی خیلی نزدیک است. پس مراقب باشید.
در البته یادتان باشد که تنها زرنگ عالم، سماور است و بس.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9420با سلام .اینکه گفته ای (تقدیم به شما از کتب نجستان)
برادرم من هیچوقت به کتب شما توهین نمی کنم ولی چون خودت شروع کرده ای مجبورم پاسخ بدهم .
در کتب اصول کافی و … آمده است که گوشت سگ نجس است و گوشت خوک نجس است پس اصول کافی نجس است ؟؟
درباره ی حدیث (دخل أبو بكر وعندي جاريتان من جواري الأنصار تغنيان بما ….)
برادرم در این حدیث نیامده که در خانه ی پیامبر کنسرت موسیقی بر پا بوده !!
بلکه دو نفر از زنان انصار برای زنان پیامبر مرثیه خوانی می کردند .
و امروز هم در کردستان ، کردهای اهل سنت مولود خوانی دارند و یا در خراسان نوای خراسانی داریم .
و اما برای شما و امثال شما خداوند این آیه را نازل کرده است :
(فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ )
(از اینرو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) این، جزای کارهایی است که انجام میدادند!) ( ترجمه ایت الله مکارم شیرازی )
درباره ی حدیث (رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما على باب حجرتي … )
برادرم شما این قدر متحجرید که دیدن نمایشی که مثل نمایش امروزه حاجی فیروز و یا سیاه بازی و … در آن زمان بوده حرام می دانید ؟؟!!!!!!
درباره ی حدیث (فقدم إليه رسول الله صلى الله عليه وسلم سفرة فيها لحم فأبى…)
برادرم وقتی حکم حرام یک شی نازل نشده گناهی نیست که فردی انجام دهد .
مثل حکم ممنوعیت ازدواج بیش چهار زن .
درباره ی حدیث (هم يأبرون النخل يقولون يلقحون النخل فقال … )
برادرم طبق ایه ی 6 فصلت (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ)
و اگر ادامه حدیث را هم بخوانی پیامبر مطابق این ایه قران خود را معرفی کرده است (فقال إنما انا بشر إذا أمرتكم بشئ من دينكم فخذوا به وإذا أمرتكم بشئ من رأيي فإنما انا بشر.)
درباره ی حدیث (يقبل ويباشر وهو صائم و …)
برادرم اولا این نوع اعمالی که از پیامبر نقل شده برای بیان احکام است که اگر فردی در حالت روزه زنش را بوسید روزه اش باطل نمی شود .
دوما : ادامه حدیث را اگر می خواندی گفته است کدام یک از شما می توانید مثل پیامبر باشید .
و در خاتمه اگر مبنا قرار دادن این گونه احادیث نجس بودن یک کتاب باشد من صدها مورد از این نوع احادیث از کتب اصول کافی و بحارالانوار و … برای شما می آورم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9421اینکه گفته ای (. یک سوال در مورد 100 توبه شده و به جای اینکه مستدل و مستند جواب بدهی گودرز و شقایق را به عقد هم درمی آوری.)برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟؟
من در جواب اهانت هایی که شما به ابوبکر و عمرو عثمان و … می کردید به ایه 100 سوره ی توبه استناد کردم .
اینکه گفته ای (اگر شبهه ای وارد کرده بودم شما به ان جواب می داید نه اینکه خاطرات کودکی خود را بنویسید.)
برادرم من هیچ وقت از کلمه بند کردن استفاده نکرده ام و شما که از کودکی و نوجوانی و … خاطرات تلخی داری همیشه ورد زبان شما می باشد .
اینکه گفته ای (مشمئز را خوب اومدی. آن نوشته های حالت تهوع آور خود را که ببینید متوجه میشوید.)
برادرم این خوانندگان هستند که قضاوت می کنند که چه کسی شروع کننده ی حالت تهوع آور و بند کردن و … بوده است .
اینکه گفته ای (من نوشتم که نتیجه حرف شما(طیف شما) اینست.)
برادرم شما که هر نتیجه گیری با عقل ناقص خود بکنید برای ما ملاک نیست .
و ما مثل پا منبری های شما نیستیم که هر خزعبلاتی را چشم و گوش بسته و افسار در دهن قبول کنیم .
اینکه گفته ای (شما یاد چی افتادید یا چه برهه ای از زمان را به خاطر اورده اید که ذهنتان درد گرفته و یقه من را میگیرد.)
برادرم من هیچ وقت از کلمه بند کردن استفاده نکرده ام و شما که از کودکی و نوجوانی و … خاطرات تلخی داری همیشه ورد زبان شما می باشد .
اینکه گفته ای (. به هر حال من مظورم این بود که مواظب نوشته ها باشید چرا که هر حرفی یکی نتیجه ای دارد.)
برادرم خدا را شکر که بالاخره چهره ی واقعی خود را عیان کرده ای و شروع به تهدید کرده ای .
البته رفتار شما با قائم مقام امام خمینی و با دانشجویان کوی دانشگاه و مردم بیگناه در کهریزک و … فراموش نمی شود .
اینکه گفته ای (. اگر بگوید هم یا کتابخانه اش یا خانه اش یا خودش را آتش میزنید.)
برادرم مثل اینکه خودت را در اینه دیده ای !!
این شما بودید که به خاطر نوشتن یک نامه با آیت الله منتظری چه برخوردی کردید ؟؟
و با نوشتن یک مقاله با دکتر غروی و روزنامه بهار چه برخوردی کردید ؟؟
و صدها مورد دیگر که اگر میخواهی با مدرک مستند از جناحهای داخلی نظام بگذارم .
اینکه گفته ای (به شما متذکر شوم که عزیزم هر حرفی را نمی شود زد.)
برادرم دوران این تهدیدات دیگر گذشته است .
و هرچه شما خون اهل سنت را بریزید درخت عقیده ی اهل سنت بارورتر می شود .
همانطوری که تجربه ی این 35 سال نشان داده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9422اینکه گفته ای (در 93/3/7 در شماره 3 ادرس هم هست. عین روایت هم هست. اما شما علاوه بر انگشت در گوش ظاهرا بقیه دستتان را هم در چشمتان فرو کرده اید.)برادرم این هم جواب شما :
درباره ی حدیث (دخل أبو بكر وعندي جاريتان من جواري الأنصار تغنيان بما ….)
برادرم در این حدیث نیامده که در خانه ی پیامبر کنسرت موسیقی بر پا بوده !!
بلکه دو نفر از زنان انصار برای زنان پیامبر مرثیه خوانی می کردند .
و امروز هم در کردستان ، کردهای اهل سنت مولود خوانی دارند و یا در خراسان نوای خراسانی داریم .
و اما برای شما و امثال شما خداوند این آیه را نازل کرده است :
(فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ )
(از اینرو آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند! (چرا که آتش جهنم در انتظارشان است) این، جزای کارهایی است که انجام میدادند!) ( ترجمه ایت الله مکارم شیرازی )
درباره ی حدیث (رأيت رسول الله صلى الله عليه وسلم يوما على باب حجرتي … )
برادرم شما این قدر متحجرید که دیدن نمایشی که مثل نمایش امروزه حاجی فیروز و یا سیاه بازی و … در آن زمان بوده حرام می دانید ؟؟!!!!!!
درباره ی حدیث (فقدم إليه رسول الله صلى الله عليه وسلم سفرة فيها لحم فأبى…)
برادرم وقتی حکم حرام یک شی نازل نشده گناهی نیست که فردی انجام دهد .
مثل حکم ممنوعیت ازدواج بیش چهار زن .
درباره ی حدیث (هم يأبرون النخل يقولون يلقحون النخل فقال … )
برادرم طبق ایه ی 6 فصلت (قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَـٰهُكُمْ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَاسْتَغْفِرُوهُ ۗ وَوَيْلٌ لِّلْمُشْرِكِينَ)
و اگر ادامه حدیث را هم بخوانی پیامبر مطابق این ایه قران خود را معرفی کرده است (فقال إنما انا بشر إذا أمرتكم بشئ من دينكم فخذوا به وإذا أمرتكم بشئ من رأيي فإنما انا بشر.)
درباره ی حدیث (يقبل ويباشر وهو صائم و …)
برادرم اولا این نوع اعمالی که از پیامبر نقل شده برای بیان احکام است که اگر فردی در حالت روزه زنش را بوسید روزه اش باطل نمی شود .
دوما : ادامه حدیث را اگر می خواندی گفته است کدام یک از شما می توانید مثل پیامبر باشید .
و در خاتمه اگر مبنا قرار دادن این گونه احادیث نجس بودن یک کتاب باشد من صدها مورد از این نوع احادیث از کتب اصول کافی و بحارالانوار و … برای شما می آورم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9435از ظواهر امر پیداست که کار بنده در این تاپیک نیز به پایان رسیده است. طرف به جای اینکه جواب به سوالات و ایرادات بدهد…….. .
اما آخرین نکات؛
گفته بود که 100 توبه یعنی رضایت خدا از اصحاب مهاجر و انصار. سوا لشده بود که آیا رضایت دائمی است؟ جواب داده بود که بله. دلیل هم عبارت خالدین فیها ابداست. سوال شد که ابدا برای خلود در بهشت است یا رضایت خداوند؟ اگر کسی جوابی دید برایم ایمیل کند. خب بعد میگن چرا عصبانی میشی. به کلوخ گفته بودیم فهمیده بود که سوال چیست جوابش چیست. آیا ابدا برای رضایت است؟ به کدام دلیل؟ من میگم که نشد دلیل.
بعد اگر نقل از کتب صحیح اهل سنت اهانت است بروید و از کتبتان پاک کنید. بلدید که. من هیچ چیزی به آن کسانی که نامشان را بردی نگفته ام. هر چه بوده از کتب شما بوده آن هم از نوع صحیح. انصافا بنده خودم را اجل از این می دانم که وقتم را برای این چنین کسانی تلف کنم و در موردشان بنویسم. اگر چیزی نوشته باشم هم برای نقض بوده.
من نوشتم که آقا به فلان چیز بند کرده. خب این را توهین گرفته. اما به چه چیزی؟ به قرآن؟خدا؟پیامبر؟خودش؟ اگر به سه مورد اولی باشد که خب این بابا با رفتاری که دارد و برداشتهایی که می کند و نتیجه آن چیزی جز متهم کردن خدا به تناقض گویی نیست خودش به خدا توهین می کند. قرآن را هم که کتاب رمانی بیش نمی داند. این فضل قرآن است یا وهن آن؟ پیامبر را که حتی در حد کالطارش هم نمی داند. خب این توهین نیست؟ چنین فردی به چه حقی میتواند بگوید که به اینها توهین شده؟ اول باغچه خود را بیل بزند بعد دیگران. اگر هم توهین به خودش گرفته که مهم نیست. فردی که به خدا و رسول و قرآن توهین میکند سر سوزنی ارزش دارد که نخواهیم چیزی در حد شأنش به او نگوییم؟
بعد ما نوشتیم که پژواک حرفها نزدیک هستند. آقا یاد جوک و یه چیزهایی افتاد که سریع جبهه گرفت و مظلوم نمایی کرد که آی و داد و بیداد که من رو آره. خب حرفی نزنید که مفهومش چیزی باشد که مجبور شوید به خاطر آن به فضیحت مبتلا شوید. بعد هم که قزوین و … را نوشت. خب ما به این آقا که ذهنش در جوک و مسائل زیر شکمی محصور است چه بگوییم؟
بعد نوشتیم مشمئز کننده. آقا یاد استفراغ و این چیزها افتاد. عزیزم اینها عوارض هستند. در تاپیک های دیگر و همین تاپیک دقت کنید که هموراه یک بخش از حرف را برداشته و در کلام انقطاع ایجاد کرده و چیزی در برابرش نوشته. بعد تا توانسته رنگ آمیزی کرده و تکرار کرده. این مشمئز کننده نیست؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9436قبلا فکر می کردم که 1990 سال تولد این فرد باشد. اگر درست باشد الان 24 سال دارد. اگر دانشجو باشد که باید آن دانشگاهی که این بابا در آن پذیرش شده را شخم زد و در آن علف هرز کاشت. اگر دانشجو نباشد احتمالا دیپلم را دارد. باید آن معلمی که بالای سر او بوده را به چهار میخ کشید که این چنین شاگردی تحویل داده. اگر هم بیسواد است که این خیلی محتمل است باید گفت که عزیزم سواد الزاما شعور و فهم همراه نمی آورد. بسا فرد بیسواد که در نهایت فهم و شعور قرار دارد و مراتبی فوق تحصیلکرده ها در مقام فهم و درک دارد اما فقط از نعمت خواندن و نوشتن محروم است. اگر مثل آنها باشی به کجای عالم برمی خورد؟ اگر هم هیچکدام اینها نباشد با به خدا شکایت که این چه خلقی است.
گفت افسار در دهن. چند سال قبل یکی از اقوام کاروانی برای تمتع را مدیریت می کرد. افراد کاروان همگی سنی بودند.حدود 140 نفر. از بوشهر و سیستان و جنوب خراسان و کمی هم از فارس. در بین اینها یکنفر که مذهبش مغایر دیگران باشد موجود نبود(از نظر فقهی).جالب اینجاست که از هر منطقه ای هم بنا به سفارش بزرگ آن منطقه یک مولوی سنی همراه کاروان شده بود. بعد از مراجعت آن مدیر بیچاره می گفت که اینها دمار از روزگار ما درآوردند. با اینکه مثلا مولوی رحیم را مولوی اصلی شهر یا منطقه معرفی و فرستاده بود باز اینها برای امورشان به همان مولوی اصلی تماس می گرفتند. بعد از چند روز که هزینه های تلفن در هتل بالا رفت و اینها نتوانستند از عهده آن برآیند، با مولوی اصلی هر منطقه تماس گرفتیم و او گفت که هر چی مولوی رحیم بگوید. آقا اینها تا دیروز که طرف می گفت از راست برو نه از چپ قبول نمی کردند. از بعد مکالمه مولوی اصلی همه شدند سمعا و طاعتا. چرا؟ چرایش را 1990 گفت. افسار در دهان داشتند به جهت مولوی بزرگشان.
حالا ما نوشته ایم مواظب حرفهایتان باشید. این را تهدید گرفته. چرا؟ معلوم نیست. خب اینها 1400 سال کشته اند و هر غلطی خواسته اند خورده اند حالا که کسی می آید و می گوید که جوابت را می دهم مظلوم نمایی می کنند و خود را به موش مردگی میزنند. چرا؟ چون شهر که بی کلانتر باشه قورباغه ها هفت تیرکش میشوند. انصافا این بابا کی هست که قابلیت تهدید شدن هم داشته باشه؟ ضمن اینکه اگر مواظب حرفهایش باشد بعدا خودش را لو نمی دهد.
و یادش رفته که در 1400 سال چه ها کرده اند. کدام حرام زاده ای بود که علمای شیعه ری را بر دار آویخت و کتب آنها را زیر پایشان آتش زد؟ کدام حرام زاده تری بود که شیعه را می کشت و لذت آن را از جماع با دخترکان نورسیده بالاتر می دانست؟ کدام سگ نجس العینی بود که میرحامد حسین را با آن وضع کشت؟شیخ طوسی چرا به نجف رفت؟ نورالله تستری چه شد؟ سلیم عثمانی ملعون با سادات فاطمی چه کرد؟ آن خوکهای حرامزاده ای که از حجاز به کربلا رفتند حدود120 سال قبل چه کردند؟ اینها را فراموش کرده اید؟ به راستی اینها را از چه کسانی به ارث برده اید؟ از همانهایی که کوچه های شهر را پر کرده بودند؟ لذاست که بنده با اینکه رفتار خشونت آمیز با هیچ صاحب عقیده ای را تایید نمی کنم اما این حق را هم به شما نمی دهم که دهان باز کرده و ادای آدم های حق به جانب را دربیاورید. شرم و حیا هم چیز خوبی است. کسی که به پشتوانه اسلافش تا خرخره در خون بی گناهان فرو رفته حق چنین اظهار نظری ندارد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9437بعد هم بحث را سیاسی کرده. رفتار سیاسی با سیاسیون به من مربوط نیست.
و بعد از کلی پست میبینیم که جوابهایی برای احادیث به دستش رسیده و خود را به دیدن زده و آره. اما واقعا آره.
عن عائشة رضي الله عنها قالت دخل أبو بكر وعندي جاريتان من جواري الأنصار تغنيان بما تقاولت الأنصار يوم بعاث قالت وليستا بمغنيتين فقال أبو بكر أمزامير الشيطان في بيت رسول الله صلى الله عليه وسلم وذلك في يوم عيد فقال رسول الله صلى الله عليه وسلم يا أبا بكر إن لكل قوم عيدا وهذا عيدنا
تغنیان یعنی مرثیه خوانی. و مرثیه را در عید می خوانند.
زفت چه شد؟
على باب حجرتي والحبشة يلعبون في المسجد ورسول الله صلى الله عليه وسلم يسترني بردائه انظر إلى لعبهم.
بله دیگه تحجر اجازه نمی دهد که یلعبون باشیم. نتیجه اینست که پیامبر فهم دوری از اینها را نداشته اما سایرین نداشته اند.
عن رسول الله صلى الله عليه وسلم انه لقى زيد بن عمرو بن نفيل بأسفل بلدح وذاك قبل أن ينزل على رسول الله صلى الله عليه وسلم الوحي فقدم إليه رسول الله صلى الله عليه وسلم سفرة فيها لحم فأبى ان يأكل منها ثم قال إني لا آكل مما تذبحون على أنصابكم ولا آكل الا مما ذكر اسم الله عليه.
نکته اینجاست که پیامبر در قبل از بعثتش با افرادی مانند ابولهب یکسان است. یعنی چون حکم حرمت نازل نشده و زنا را حرام نکرده پس پیامبر اگر زنا کند چون حرمتش نازل نشده ایرادی ندارد. خب خر می خواهد که نفهمد این را ساخته اند تا گندکاری خدایانشان را بپوشانند. همانهایی که زحمت کشیده کنیز خریده و او را برای زنا می دادند تا از پولش ارتزاق کنند. همانهایی که مادرشان آنها را در حالیکه زنا می داد زاییده و حتی پارچه ای هم در آن خانه پرچم دار نیافته اند که دور آن کودک حرام زاده بپیچند. و البته یک خر دیگر هم لازم است تا نفهمد که لازمه این حرف که چون حرمتش نازل نشده پس ایرادی ندارد اینست که پیامبر یا پیروی از مشرکین کرده باشد یا بلا دین باشد. یعنی قبل از بعثت ایشان فرقی بین حلال و حرام نمی گذاشته اند. لذاست که از آن گوشت خورده اند اما زید بن عمرو بن نفیل که تابع دین بوده نخورده. این پیامبر ارزانی شما. بعد میگن چرا فیلم موهن می سازند.
قدم نبي الله صلى الله عليه وسلم المدينة وهم يأبرون النخل يقولون يلقحون النخل فقال ما تصنعون قالوا كنا نصنعه قال لعلكم لو لم تفعلوا كان خيرا فتركوه فنفضت أو فنقصت قال فذكروا ذلك له فقال إنما انا بشر إذا أمرتكم بشئ من دينكم فخذوا به وإذا أمرتكم بشئ من رأيي فإنما انا بشر.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9438خب ما در قران داریم که ما اتاکم الرسول فخذوه. می دانم که مینوسید برای غنائم است اما همان ایرادات وارد شده قبلی را باز باید جوابی بدهد که تا الان نداده. به هر حال بدون قید بیان شده. در جای دیگر اسوه حسنه معرفی شده. در جای دیگر علمه الشدید القوی معرفی شده. خب آن الشدید القوی که علمه کرده پیامبر را بلد نبوده که خرما نیاز به گرده افشانی دارد؟ یعنی خدا هم آره؟ یا اینکه ایراد در پیامبر بوده که خوب یاد نگرفته؟ اینجا هم یک خر دیگر لازم داریم که نفهمد این حدیث جعلی برای چیست. خب بوده اند کسانی که فرق بین گوشت و گوشت کوب رو تشخیص نمی دادند و شده اند خلیفه. برای رفع مشکل از آنان چون آنقدر بی مقدار بوده اند که نمی شده آنها را بالا کشید بهترین راه این بوده که پیامبر را تنزل دهیم. خب بخاری این کار را کرده. اما آره…. .
یقبل و یباشر؛یک نفر در این سایت به نام ضد رافضی نوشته که ” مباشرت به طور کلی در عربی معنای نزدیکی میدهد ” . در این آدرس؛
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2103. مطالعه کنید. طرف سنی هم هست. نوشته است=نادش در تاج العروس موجود است.
حالا بماند که عایشه از کجا می دانسته که مثلا چنگیز قصاب و تیمور بقال چه مقدار به ارب خودشان تسلط دارند. از کجا؟ یک راه اینست که علم غیب داشته باشد که در اینصورت خدا میشود. آیا عایشه خداست؟ یک راهش اینه که نشسته باشد و با زنان آنها در مورد روابط جنسی خودش و پیامبر و آن زنان با شوهرانشان تبادل اطلاعات کرده باشد. کرده؟ یک راهش هم خب به من ربطی ندارد. خیلی خصوصی می شود. کدامشان؟ کان املککم لاربه. یعنی بود مالکترین شما به قضیه.
و در پایان من اینها را نگفتم بلکه چندین پرده ضعیفتر و قابل هضمترش را گفتم و دهانم نجس شد. این ها در کتابی باشد ان کتاب نجس نیست؟ به نتیجه حرفهایتان دقت کنید.
و البته چون اعتقاد طیف شماست برای من الزامی نمی آورد. اما برای شما چرا. بعد هم من مدعی نشدم که شما الان شاخ بشی. بلکه من فقط حرف شماها را منعکس کردم. آن هم از اصح الکتب. دقت کنید.در پایان هم برای اینکه اگر این سایت خواننده ای داشته باشد و بخواهد بداند مطلب چیست اولین پستهایم در جواب مبارز را بخواند تا سردرگم نشود.
ضمن اینکه منظور از خر، خر نیست بلکه خر است. یعنی کسیکه نمی فهمد. البته در اینجا منظور بیشتر کسی است که نمی خواهد بفهمد.
.
الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا و صل الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین المنتجبین المعصومین و لعنة الله الدائمة علی اعدائهم و منکریهم و مخالفیهم و ظالمیهم من الجن و الانس من الاولین و الآخرین.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9449با سلام .اینکه گفته ای (آیا رضایت دائمی است؟ جواب داده بود که بله. دلیل هم عبارت خالدین فیها ابداست. سوال شد که ابدا برای خلود در بهشت است یا رضایت خداوند؟ اگر کسی جوابی دید برایم ایمیل کند.)
برادرم وقتی خداوند فردی را داخل بهشت کند معلوم است که رضایت داشته است .
آیا از کسانی که رضایت نداشته آنها را داخل بهشت می کند یا جهنم ؟؟!!!
من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم .
اینکه گفته ای (من نوشتم که آقا به فلان چیز بند کرده. خب این را توهین گرفته. اما به چه چیزی؟)
برادرم چرا دروغ می گویی که به فلان چیز .
شما به صراحت گفتی که به ایه 100 سوره توبه بند کرده ای .
و من قضاوت به خوانندگان محترم واگذار می کنم و از خوانندگان تقاضا دارمکه مطالب من را در این سایت بخوانند و قضاوت کنند .
و این سایت اینقدر آزادی برای مخالفین خود داده است که به صراحت و به راحتی می توانند عقائد خود را بیان کرده و سانسور نمی شود .
اگر راست می گویی چند سایت شیعه را مثل این سایت معرفی کن که همه آزادانه بتوانند نظرات خود را بگذارند و سانسور نشوند .
و این نشان دهنده ی حقیقت عقیده ی مبتنی بر قران اهل سنت می باشد که هیچ ترسی از طرح مباحث توسط مخالف ندارند .
و اگر عقیده ی شما حق است چند سایت مثل این سایت معرفی کن که همه ازادانه بتوانند نظرات خود را بگذارند و سانسور نشوند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9450اولا : من همیشه منتظر اثبات امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام با ایات قران و مرتبط با موضوع می باشم .
اینکه گفته ای (. اگر هم بیسواد است که این خیلی محتمل است باید گفت که عزیزم سواد الزاما شعور و فهم همراه نمی آورد.)
برادرم وقتی خداوند بخواهد کسی را رسوا کند بدست خودش رسوا می کند .
پس به لحاظ اینکه شما خود را باسوادتر از من میدانی و با استدلال شما شعور و فهم ندارید .
این داستانی که درباره ی کاروان حجاج با ذهن ناقص خود ساخته ای و چون دروغگو حافظه ندارد خود را رسوا کرده ای .
به لحاظ اینکه گفته ای (بعد از چند روز که هزینه های تلفن در هتل بالا رفت و اینها نتوانستند از عهده آن برآیند، با مولوی اصلی هر منطقه تماس گرفتیم)
برادرم همه ی حجاج می دانند که تلفن های هتل خارج کشور آن مسدود است .
و باید هر فردی که بخواهد تماس بگیرد با همراه خود تماس بگیرد .
و موارد زیادی در این داستان از دروغهای شما وجود دارد که من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم .
اینکه گفته ای (چون شهر که بی کلانتر باشه قورباغه ها هفت تیرکش میشوند.)
برادرم آیا شهری که با کوی دانشگاه آن طوری قتل عام کرد و زندان قزل حصار دارد و زندان رجایی شهر دارد و زندان اوین دارد و کهریزک دارد و … بی کلانتر است ؟؟!
و درباره ی موضوعات صدها سال قبل که مطرح کرده ای و ما حضور نداشته ایم و نمی توانیم قضاوت کنیم و ثابت کردن درستی آن مشکل است ربطی به من ندارد .
و اگر بخواهیم به این شکل ادعا کنیم جنایات صفویان به اندازه ی تمام جنایتکاران تاریخ می باشد .
و امروز هم موضوع کشتار اهل سنت در سوریه و عراق و … برای همگان روشن است و ما حضور داریم و قضاوت می کنیم .
و موضوع کهریزک و کوی دانشگاه و … هنوز از ذهن ها پاک نشده .
و این سایت اهل سنت اینقدر آزادی برای مخالفین خود داده است که به صراحت و به راحتی می توانند عقائد خود را بیان کرده و سانسور نمی شود .
اگر راست می گویی چند سایت شیعه را مثل این سایت معرفی کن که همه آزادانه بتوانند نظرات خود را بگذارند و سانسور نشوند .
و این نشان دهنده ی حقیقت عقیده ی مبتنی بر قران اهل سنت می باشد که هیچ ترسی از طرح مباحث توسط مخالف ندارند .
و اگر عقیده ی شما حق است چند سایت مثل این سایت معرفی کن که همه ازادانه بتوانند نظرات خود را بگذارند و سانسور نشوند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9451اینکه گفته ای (بعد هم بحث را سیاسی کرده. رفتار سیاسی با سیاسیون به من مربوط نیست.)برادرم من بحث را سیاسی نکرده ام .
علمای شما که می گویند سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست .
و شما چون موضوع خلافت حضرت عمر و ابوبکر که دینی نبود و سیاسی بود با مسائل دینی قاطی کردی من هم جواب شما را با اعمالی که امروزه توسط حاکمانی که منتصب به دین شما هستند داده ام .
اینکه گفته ای (قال أبو بكر أمزامير الشيطان في بيت رسول الله صلى الله عليه وسلم وذلك في يوم عيد )
برادرم این برداشت ابوبکر را پیامبر اسلام اصلاح کردند و تذکر دادند که مشکلی هم پیش نیامد .
اینکه گفته ای (بله دیگه تحجر اجازه نمی دهد که یلعبون باشیم.)
برادرم این شما هستید که با ذهن مریض خود یک نمایش ساده را لهو و لعب میدانی .
پس با استدلال شما افرادی که در مساجد شما نمایش شبیه خوانی انجام می دهند کار لهو و لعب انجام می دهند .
و همچنین پس طبق این ایه قران (وَمَا هَـٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ) (ترجمه ایت الله مکارم شیرازی :این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست)اگر با استدلال شما و ذهن مریض شما استناد شود زندگی تمام انسانها چه پیامبران وچه غیر پیامبران فسق و فجور بوده است !!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9452اینکه گفته ای (نکته اینجاست که پیامبر در قبل از بعثتش با افرادی مانند ابولهب یکسان است.)
برادرم در خیلی از موارد پیامبر اسلام با ابولهب یکسان نبودند اما در بعضی موارد مثل نژاد و نسب با هم قوم وخویش بودند .و در مورد عقیده در خیلی از مسائل با ابولهب متفاوت بودند و در بعضی موضوعات جزئی پیامبر اسلام قبل از بعثت مثل بعضی مردم مکه بودند طبق ایه 52 شوری و ده ها ایه دیگر قران .
و جواب شما را خداوند در قران داده است (مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ)(52 شوری)
اینکه گفته ای (یعنی چون حکم حرمت نازل نشده و زنا را حرام نکرده پس پیامبر اگر زنا کند چون حرمتش نازل نشده ایرادی ندارد.)
برادرم در زمان حضرت یعقوب حکم ممنوع بودن ازدواج با دو خواهر نازل نشده بود و حضرت یعقوب همزمان دوخواهر را داشت . (سریال یوسف را نگاه کن !!)
اینکه گفته ای (. همانهایی که مادرشان آنها را در حالیکه زنا می داد زاییده و حتی پارچه ای هم در آن خانه پرچم دار نیافته اند که دور آن کودک حرام زاده بپیچند. )
برادرم پس با این استدلال شما پیامبر اسلام با چه خانواده ای ازدواج کرد و حضرت علی دختر خود را به چه کسی داد !!
مبارک باشد این اعتقادات شما !!!
اینکه گفته ای (. یعنی قبل از بعثت ایشان فرقی بین حلال و حرام نمی گذاشته اند.)
آدم ناقص العقل نمی دانی قبل از بعثت رسول الله چون دین اسلام نازل نشده بود حلال و حرام معنا نداشت .
من قضاوت را به خوانندگان محترم واگذار می کنم تا ببینند که این افراد چقدر ناقص العقل هستند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9453اینکه گفته ای (خب آن الشدید القوی که علمه کرده پیامبر را بلد نبوده که خرما نیاز به گرده افشانی دارد؟)برادرم پس با استدلال شما آن شدید القوی که علمه کرده یادش رفته که الکتریسیته و واکسن فلج اطفال و واکسن طاعون و علم وسائل ارتباط جمعی و ساخت هواپیما و ساخت فضاپیما به پیامبر یاد بدهد ؟؟
اینکه گفته ای (یک نفر در این سایت به نام ضد رافضی نوشته که ” مباشرت به طور کلی در عربی معنای نزدیکی میدهد ” .)
برادرم گفته ی یک شخص ناشناس که مرجع دینی نیست ملاک نمی باشد .
اینکه گفته ای (یک راهش هم خب به من ربطی ندارد. خیلی خصوصی می شود. کدامشان؟)
برادرم از همین تراوشات فکری شما مشخص می شود که چقدر به پیامبر اسلام احترام قائل هستی .
از کوزه همان برون تراود که دروست.
من قضاوت را به خوانندگان محترم واگذار می کنم تا قضاوت کنند که این افراد به طرقهای مختلف به پیامبر اسلام اهانت می کنند .
اینکه گفته ای (در پایان هم برای اینکه اگر این سایت خواننده ای داشته باشد و بخواهد بداند)
و این سایت اینقدر آزادی برای مخالفین خود داده است که به صراحت و به راحتی می توانند عقائد خود را بیان کرده و سانسور نمی شود .
اگر راست می گویی چند سایت شیعه را مثل این سایت معرفی کن که همه آزادانه بتوانند نظرات خود را بگذارند و سانسور نشوند .
و این نشان دهنده ی حقیقت عقیده ی مبتنی بر قران اهل سنت می باشد که هیچ ترسی از طرح مباحث توسط مخالف ندارند .
و اگر عقیده ی شما حق است چند سایت مثل این سایت معرفی کن که همه ازادانه بتوانند نظرات خود را بگذارند و سانسور نشوند .
الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا و صل الله علی نبینا محمد و آله و ازواجه و صحابة المهاجرین و الانصار و لعنة الله علی اعدائهم و منکرهم و مخالفهم اجمعین من الجن و الانس من الاولین و الآخرین.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
بنده قضیه را پی نمی گیرم چرا که آخر آن برای من معلوم است. یکسری نوشته مشمئز کننده مثل آن چیزهایی که در سوال از امامت منصوص داشتید.
اما یکی دو خط برای یادگاری؛
شما را پژواک صدا هم آره؟ عجب.
و والله که فهمیدم که نوشته ها اگر هم بخوانی و بفهمی که چه چیزی نوشته شده، بهترین راه را بر مبنای عقیده خود انتخاب میکنید. فرو کردن انگشت در گوش.
رفیقت گفت من پیامبر را متهم کرده ام و دهانم نجس است. من اسناد را گذاشتم و ثابت کردم که کتب شما نجس هستند و البته قبل از آن، دهان راویانی که آن مثلا روایات را ساخته اند. مثل کی؟ برخی اصحاب و ازواج نبی. این عین نتیجه حرف رفیق شماست. اگر مشکلی دارید با او حل کنید.
تدلیس و تلبیس من را هم نشان دهید.
بند را هم مواظب باشید. من قصد اطاله اش را ندارم. اما اگر پایه باشید می توانم با چند نمونه از به آب دادن بند توسط برخی ها که شما دوستشان دارید، همراهیتان بکنم.
به هر حال به ژواک بیشتر دقت کنید. من شنیده بودم که سنگ هم آره اما پژواک دیگه نوبره.