تویک لحظه امام رضا دعای هزار نفر را می شنود!!

Home انجمن ها شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت تویک لحظه امام رضا دعای هزار نفر را می شنود!!

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  orton در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 30)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #3324

    ابن آدم
    کاربر
    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمدلله
    وصلی الله علی محمدوعلی آله وصحبه
    السلام علیکم
    شما آیاتی آوردیدکه خواستیدعلم غیب رابرای ائمه ثابت کنید.
    ولی این آیات مربوط به پیامبران الهی علیهم السلام است
    واز این آیه یادکردید(إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ)آیه میگوید(رسول)…لطفادقت بفرمایید.!
    (قیاس مع الفارق نکنید)
    ما منکراین نیستیم که پیامبران به خواست خداوندازبعضی اخبارغیبی آگاه بودندوماکاملا منکرعلم غیب نیستیم.
    ولی مابا علم غیبی مخالف هستیم که شمابه ائمه میدهید آن هم علم بودونبود!!!
    والسلام علیکم ورحمه الله
    #3325

    ناشناس
    1- متاسفانه در مورد سلام آخر نماز آنقدر نامفهوم نوشته بودي که من گمان کردم به اين سلام اعتقادي نداري . وبه همين خاطر نوشتم: گويا جنابعالي گفتن” السلام عليك ايها النبي” را عبث مي داني يکبار متن خود را بخوان شايد به من حق بدي. “راجع به نماز در آخر که سلام میدن آفرین سلام خوب چیزیه اما
    این دلیل نمیشه که سلام چیز خوبی باشه بعد(1400سال پیش)…..”
    2-نوشته اي: “ملك الموت داراى كمكيارانى از ملائكه است كه مقدمات مرگ يك شخص را فراهم ميكنند، و سپس ملك الموت است كه روح را از بدن جدا ميسازد”
    پاسخ :مگر پس از مقدمات ديگر ملائکه ، اين ملک الموت نيست که روح را از بدن خارج مي کند.در اين صورت آيا روح از بدن خارج شدن همزمان چند نفر در جاهاي مختلف حادث نمي شود .اگر جواب مثبت است حضور در همه جا آيا يک صفت خداوندي نيست!
    3-اگر عقايد بریلویان سني مذهب( پیرو مذهب حنفی و طریقة قادری) اين است که رسول الله با جسد عنصری خویش در تمام جلسات و مراسمی که در آنها نعت و مدح ايشان گفته شود حاضر مي شوند. اين چه ربطي به شيعيان دارد . اميدوارم روزي اهل سنت متعادل شود و نه از اين طرف ديوار بيفتند نه از آن طرف. شيعيان حضور و نظارت پيامبر را جسماني نمي دانند.
    4-نوشته اي:در اين آيات تفسیر «شهید» به معنی حاضر و ناظر نيست بلکه به معناي«گواه» ( شاهد بر صحت گواهی و سخن امت در قیامت است)و يا نگهبان(مواظبت و نگهبا نی است که نمی گذارد امت از مسیر مستقیم منحرف شوند) است .
    پاسخ: دوست عزيز لازمه گواهي دادن و مواظبت کردن، آگاهي است. مثلا ايشان چطور مي خواهد از مسلمين مواظبت کند که از مسير مستقيم خارج نشوند در حالي که از اوضاع امت خود بي اطلاع است. رسول خدا در کنار امت خود حضور جسماني ندارد ولي از اوضاع واحوال آنها قطعا باخبر است که مي تواند گواه ونگهبان باشد.
    5-نوشته اي: ” برای صحت شهادت و گواهی دادن لزومی ندارد که شاهد همیشه باید حضور و نظارت داشته باشد. مثلا فقها گفته اند در چند جای مخصوص شهادت بصورت استفاضه و اشتهار هم اعتبار دارد مانند موت ،نکاح،نسب،رویت هلال …”
    پاسخ:الف)مثال جنابعالي کاملا بي ارتباط بود در قيامت بر اساس اشتهار و استفاضه قضاوت نمي کنند.ب)حال فرض کنيم در مورد اعمال ظاهري ما چنين شود . قضاوت در مورد نيات و درونيات ما چه مي شود؟ ج)وقتي گفنه ميشود در قيامت حتي درختان هم اعمال ما را گواهي مي دهند منظور هر درختي است يا درختان همجوار ما بالاخره يک ارتباطي بين ما وگواه ما بايد باشد.

    ….ادامه دارد

    #3326

    ناشناس
    …ادامه
    6-اما در مورد روايت زيد ابن ارقم وآيه 8 منافقون:
    کجاي اين روايت گفته رسول خدا حرف زيد ابن ارقم را باور نکرده و قسم عـبـداللّه بـن ابـى مـنـافـق را پذيرفت.
    يک بار روايت را بخوانيم:
    ايـن آيـات دربـاره عـبـداللّه بـن ابـى مـنـافـق نـازل شـده، و جـريـان از ايـن قـرار بـود كـه رسـول خدا پس از جنگ و شکست لشکر بني المصطلق هنگام باز گشت در محلي اتراق کردند در اين هنگام سنان جهنى آبرسان انـصـار و جـهـجـاه بـن سـعيد غلام عمر به جان هم افـتادند، جهنى فرياد زد اى گروه انصار، و جهجاه غفارى فرياد برآورد اى گروه مهاجر (كمك كمك ).
    جـريـان بـه گـوش عـبـداللّه بـن ابـى رسـيـد، او با عصبانيت به خويشاوندانى كه نزدش بودند گفت : مهاجرين از ديارى ديگر به شهر ما آمده اند، حالا مى خـواهـنـد مـا را از شـهـرمان بيرون نموده با ما در شهر خودمان زورآزمايى مى كنند.
    آگاه باشيد به خدا اگـر بـه مدينه برگشتيم تكليفمان را يكسره خواهيم كرد، آن كس كه عزيزتر است ذليـل تـر را بـيـرون خـواهـد نـمـود.
    در ميان حاضران ،جوان نورسى به نام(زيد بن ارقم)وقتى ايـن سـخنان را شنيد گفت : به خدا سوگند ذليل و بى كس و كار تويى كه حتى قومت هم دل خـوشـى از تـو نـدارنـد، و محمد هم از ناحيه خداى رحمان عزيز است، و هم همه مسلمانان دوسـتش دارند، به خدا بعد از اين سخنان كه از تو شنيدم تودوست نخواهم داشت. عبداللّه گفت : ساكت شو كودكى كه از همه كودكان بازيگوش تر بودى.
    زيـد بـن ارقـم بـعد از خاتمه جنگ نزد رسول خدا (ص) رفت، و جـريـان را بـراى آن جـنـاب گفت. رسـول خـدا (ص) شخصى را فرستاد تا عبداللّه را حاضر كرد، فرمود: اى عبدالله ايـن خـبـرهـا چـيـسـت كـه از نـاحـيـه تـو بـه من مى رسد؟ گفت به خدايى كه كتاب بر تو نـازل كـرده هـيـچ يك از اين حرفها را من نزده ام، و زيد به شما دروغ گفته. حاضرين از انـصـار عـرضـه داشـتـند: يا رسول اللّه (ص) او ريش سفيد ما و بـزرگ مـا اسـت، شما سخنان يك جوان از جوانان انصار را درباره او نپذير، ممكن است اين جوان اشتباه ملتفت شده باشد، و سخنان عبداللّه را نفهميده باشد.
    رسـول خـدا (ص) عبداللّه را معذور داشت، و زيد از هر طرف از ناحيه انصار مورد ملامت قرار گرفت.
    رسـول خـدا (ص) قبل از ظهر مختصرى استراحت كرد و سـپـس دسـتـور حـركـت داد. اسـيد بن حضير به خدمتش آمد و گـفـت : يـا رسـول اللّه ! شـمـا در سـاعـتـى حـركـت كـردى كه هيچ وقت در آن ساعت حركت نمى كردى ؟ فرمود: مگر نشنيدى رفيقتان چه گفته ؟
    او پـنـداشـتـه اگـر بـه مـديـنـه بـرگـردد عـزيـزتـر ذليـل تـر را بـيـرون خـواهـد كـرد. اسـيـد عـرضـه داشـت : يـا رسـول اللّه تـو اگـر بـخواهى او را بيرون خواهى كرد، براى اينكه او به خدا سوگند ذليـل اسـت و تـو عـزيـزى. آنـگـاه اضـافـه كـرد: يـا رسـول اللّه ! بـا او مـدارا كـن، چـون بـه خـدا سـوگـنـد خـدا تـو را وقـتـى گسيل داشت كه قوم و قبيله اين مرد داشتند مقدمات پادشاهى او را فراهم مى كردند، تا تاج سلطنت بر سرش ‍ بگذارند، و او امروز ملك و سلطنت خود را در دست تو مى بيند.
    …ادامه دارد
    #3327

    ناشناس
    ..ادامه
    پـسـر عـبداللّه بن ابى – كه او نيز نامش عبداللّه بود – از ماجراى پدرش با خبر شد، نـزد رسـول خـدا (ص) آمـد، و عـرضـه داشـت : يـا رسـول اللّه ! شـنـيـده ام مـى خـواهـى پـدرم را بـه قتل برسانى، اگر چنين تصميمى دارى دستور بده من سر او را برايت بياورم، چون به خـدا سـوگـنـد خـزرج اطـلاع دارد كـه مـن تا چه اندازه نسبت به پدرم احسان مى كنم، و در خـزرج هيچ كس به قدر من احترام پدر را رعايت نمى كند، و من ترس اين را دارم كه غير مرا مأمور ايـن كـار بـكنى، و بعد از كشته شدن پدرم، نفسم كينه توزى كند، و اجازه ندهد قـاتـل پـدرم رازنـده ببينم كه در بين مردم رفت و آمد كند، و در آخر وادارم كند او را كه يك مـرد مـسـلمـان بـا ايـمـان اسـت بـه انـتـقـام پـدرم كـه مـردى كـافر است بكشم، و در نتيجه اهـل دوزخ شـوم. حـضـرت فرمود: نه، برو و همچنان با پدرت مدارا كن، و مادام كه با ما است با او نيكو معامله نما.
    مـى گويند: رسول خدا (ص) در آن روز تا غروب و شب را هم تا صـبـح لشـكـر را بـه پـيـش راند، تا آفتاب طلوع كرد و حتى تا گرماى آفتاب استراحت نـداد، آنـگـاه مـردم را پـيـاده كـرد، و مردم آن قدر خسته بودند كه روى خاك افتادند، و به خـواب رفـتـنـد، و آن جـنـاب ايـن كـار را نـكـرد مـگـر بـراى ايـنـكـه مـردم مجال گفتگو درباره عبداللّه بن ابى را نداشته باشند.
    زيد بن ارقم مى گويد: بعد از آنكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) به مدينه رسيد من از شدت اندوه و شرم خانه نشين شدم، تا آنكه سوره منافقون در تصديق زيد، و تـكـذيب عبداللّه بن ابى نازل شد. آنگاه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم) گوش زيـد را گـرفـته او را از خانه اش بيرون آورد، و فرمود: اى پسر! زبانت راست گفت، و گـوشـت درسـت شـنـيـده بـود، و دلت درسـت فـهميده بود، و خداى تعالى در تصديق آنچه گفتى قرآنى نازل كرد.
    مواردي که از اين روايت نتيجه گيري مي شود:
    – لشکر رسول خدا در موقعيت جنگي بود، و منافقين در آن شرايط در صدد فتنه بودند.لذا رسول خدا قطعا در پي آرام کردن اوضاع بودند.
    – دقت کرديد در روايت آمده عده اي از انصار به حمايت عبدالله بن ابي نزد رسول خدا رفتند پس او تنها نبود .
    – وقتي عبد الله بن ابي به حمايت آبرسان خود آمد آيا اين باور کردني است که عمر با آن اخلاق تندش به حمايت غلام خود نرود. در اين صورت يک تصميم عجولانه نمي توانست اوضاع را از کنترل خارج نمايد.
    – دقت کرديد که منافقين حتي در لشکر مسلمين ودر جنگها شرکت مي کردند.
    – در اينکه آيا اين نزاع که يک طرفش عبدالله بن ابي وغلامش و طرف ديگرش عمر وغلامش حضور داشت، ساختگي و از پيش طراحي شده بود يا نه؟ فقط مي گويم الله اعلم.
    – وقتي آشکارا پسر خود عبدالله بن ابي و اسيد بن حضير از فتنه گري او مي گويند يعني تقريبا همه مطلع بودند و شما مي گوييد رسول خدا بي اطلاع بود!
    – آيا حرکت سريع وبي وقفه کاروان بخاطر خاموش کردن فتنه عبدالله نبود.
    در هر صورت با مطالعه اين روايت قطعا پي مي بريم که رسول خدا بخاطر مصالح مسلمين برخورد با عبدالله را به بعد موکول کرد نه آنکه اورا باور کرده بود. شما اهل سنت تقيه را قبول نداريد، ولي خود رسول خدا مي فرمايند: کسی که تقيه ندارد دين ندارد.
    السيوطي- جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ج 8، ص 281، ح 26050.
    #3331

    orton
    کاربر
    و شما اصلا اعتقاد ندارید که رسول الله در هرجا و هر زمان حاضر است اما موضوع دعا که بیاد!!!!!!!

    بله متاسفانه شما از این که نوشته ها نامفهوم بوده متوجه نشده بودید و قصد و نیت شما حاشیه رفتن و طولانی کردن مطالب برای خسته کردن خواننده گان نبوده درسته درسته!!!!!!

    اما جای تعجب است من موضوع

    آیا رسول هرجا و هر زمان حاضر و شاهد است؟«بریلوی»«شیعه»

    را جداگانه در تاپیکی زده ام و شما درست جوابی که در آن پست را نوشتید و در همین جاهم 3 صفحه داستان نوشتید و ظاهرا اصلا شما قصد خسته کردن خوانندگان را ندارید که حاشیه میروید بعد می گویید ببخشید نوشته ها فلانه!!!

    اما این داستان هایی را هم که نوشتید بفرمایید سایت

    دانشکده معارف قرآن شیعیان مراجعه فرمایید که مطالبش با داستان شما جور در نمیاد که از بزرگترین کتب شیعه نوشته شده من اینجا نگذاشتم تا طولانی نشه

    icqt.ac.ir/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=12757&Itemid=137

    ببین این تاپیک موضوعش اینه که آیا امام رضا چنین توانایی دارند که دعای مخلوقات(انسانها و جن ها) را حال همه یا تعدادی(یک میلیاردیا هزارتا) را در یک لحظه بشنود
    موضوع را در تاپیک خودش بنویسید نه این که موضوع تاپیک حاضر بودن پیامبر را با داستان هایتان که با عقایدبزرگانتان نوشتند تناقض داره هم تو اون تاپیک و هم تو اینک تاپیک بیاریدکه هیچ ربطی به این تاپیک نداره

    عنوان را مطالعه کنید در رابطه با عنوان بنویسید

    #3332

    orton
    کاربر
    سلام

    اما ملک الموت

    خداوند متعال مي فرمايد: « قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» (سجده 11). يعني: بگو: فرشته اي که خداوند آن را مامور قبض ارواح و گرفتن جان ها نموده است به کمک همکارانش به سراغ شما مي آيد و جانتان را مي گيرد.

    امام صادق(ع) می فرماید:«از ملک الموت سؤال شد: چگونه در یک لحظه ارواح را قبض می کنی، در حالی که بعضی از آنها در مغرب و بعضی در مشرق است؟ ملک الموت پاسخ داد: من این ارواح را به خود می خوانم . آنها قبول می کنند»

    سپس حضرت ادامه داد:«ملک الموت گفت: دنیا در میان دست های من هم چون ظرفی است در میان دست های شما که هر آنچه می خواهید از آن می خورید،

    با توجه به بالا و وجود کمکیاران، ملک الموت به تنهایی توانایی قبض تمام روح ها را در یک لحظه ندارد چون اگر داشت نیازی به کمکیار نبود و از طرفی ملک الموت آنقدر بزرگه با توجه به حدیث که ما چیزی از ظرف برداریم اونم همینطور روح ها را از زمین بر میدارد پس در قبض روح کمکیاران هم شراکت دارند و ودر تحویل روح به فرشتگان دیگر(منکر نکیر یا غیره) کار ملک الموته

    پیشنهاد میکنم که وقتی پیش شما اومدند ازش سوال نمایید که که یا این به او بگویید الان تو آمریکا کی داره ارواحو میگیره شاید لحظه مرگ به جواب برسید که به جواب رسیدن در آن لحظه و کشف کردن این حقیقت، که توانایی حاضر بودن ملک الموت در همه جا و نتیجه گرفتن شما براین که چون ملک الموت همه جا است،پس امام رضا نیز همه جا است و چون امام رضا همه جا است صدای همه را شنیده و و در همان لحظه همه حاجات را به خدا رسانده

    ابن نتبجه در آن زمان و عمل به نتیجه در این زمان(واسطه کردن امام رضا)!!!!؟؟؟؟

    اصل موضوع امام رضا است نه ملک الموت

    آیا امام رضا در یک لحظه صدای هزار نفر(جن یا انس) را می شنود؟؟؟؟

    #3334

    ناشناس
    1- ادبيات نوشتاري شما به اندازه کافي نامفهوم است لذا با عصبانيت بدترش نکن.
    2- بنده اصلا اهل حاشيه روي نيستم بطوري که اگر نوشته هاي من را خوانده باشي نکات آن را شماره گذاري مي کنم که زوايدي در کار نباشد.

    3- نوشته اي:”دانشکده معارف قرآن شیعیان مراجعه فرمایید که مطالبش با داستان شما جور در نمیاد که از بزرگترین کتب شیعه نوشته شده من اینجا نگذاشتم تا طولانی نشه
    icqt.ac.ir/fa/index.php?option=com_content&task=view&id=12757&Itemid=137″

    پاسخ:مرد حسابي آيا فکر نمي کني خوانندگان محترم با مراجعه به اين سايت ، تصديق خواهند کرد که مطلب بنده مطابق واقعيت است نه مطلب شما.
    من روايت مزبور را ازمـجـمـع البـيـان يعني همان مرجعي که به آن اشاره کردي آورده ام .وجنابعالي وقيحانه من را متهم به دروغگويي مي کني. دوستان عزيز لطفا به آدرس بالا رفته وروايت بنده را با آن مقايسه نماييد.وقضاوت کنيد دروغگو کيست.
    4-اگر اين روايت طولاني آورده شده بخاطر تنوير ذهن دوستان است چرا که شما خلاف واقع ، مطلبي از اين روايت نوشته بوديد.
    5-اگر تايپيک آیا رسول هرجا و هر زمان حاضر و شاهد است؟«بریلوی»«شیعه» و تايپيک آیا امام رضا در یک لحظه صدای هزار نفر(جن یا انس) را می شنود به هم مربوط نيست چرا جنابعالي در اين تايپيک به آن اشاره کردي . در ثاني آنچه مسلم است اين دو تايپيک کاملا مشابه هم است وريشه در يک عقيده واحد دارد..با اين وجود بنده براي اينکه آن مقاله بدون پاسخ نبوده باشد ، قسمت مشترک آنها را در هردو نوشتم.
    6- نوشته اي: “خداوند متعال مي فرمايد: « قُلْ يَتَوَفَّاكُم مَّلَكُ الْمَوْتِ الَّذِي وُكِّلَ بِكُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّكُمْ تُرْجَعُونَ» (سجده 11). يعني: بگو: فرشته اي که خداوند آن را مامور قبض ارواح و گرفتن جان ها نموده است به کمک همکارانش به سراغ شما مي آيد و جانتان را مي گيرد.”
    اولا: بگو ترجمه( به کمک همکارانش)را از کجا آورده اي؟ خدانکند براي توجيه سخنت چنين کاري کرده باشي.ثانيا:خدارا شکر که امام ششم ما شيعيان به دادت رسيد و يک جمله مغز دار نوشتي ثالثا: خداوند که خود برهمه جا محيط است ملک الموت را بر همه جا محيط کرده تا انجام وظيفه نمايد. چرا جاي سوال دارد که رسول خود وامامان را نبز چنين نمايد (با هر تعبيري که شما از شاهد بودن رسول خدابياوري ).
    يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذيراً (الأحزاب /45 ) .
    اى پيامبر! ما تو را گواه فرستاديم و بشارت‏دهنده و انذاركننده!
    عيني در شرح صحيح بخاري در اين باره مي‌نويسد :
    فسمى شاهدا لمشاهدته الحال والحقيقة فكأنه الناظر بما شاهد ويشهد عليهم أيضا بالتبليغ وبأعمالهم من طاعة ومعصية ، ويبين ما أرسل به إليهم ، وأصله الإخبار بما شوهد … .
    عمدة القاري ، العيني ، ج 19 ص 177 .
    به رسولش لقب شاهد داده است ؛ زيرا اوضاع و احوال افراد را مي‌بيند ؛ همانند كسي كه حقيقتاً شاهد و ناظر كوچكترين اعمال افراد از اطاعت و تخلف است .

    #3346

    orton
    کاربر
    سلام

    خوش زبان

    شما بحث عزراییل آوردی من آن تاپیک را اینجا معرفی کردم تا بروی اونجا مطالب مربوط به تاپیک را همانجا بگذاری نه اینجا

    هرجا و هر زمان حاضر و شاهد است؟«بریلوی»«شیعه»

    کاری به تاپیک بالا نداریم هر حرفی داری تو تاپیک خودش بذار

    موضوع اصلی تاپیک

    “الذين تتوفاهم الملائكة طيبين …” (النحل : 32)

    “…توفته رسلنا و هم لا يفرطون” (الانعام : 61)

    “الذين توفاهم الملائكة ظالمى أنفسهم…” (النساء : 97)

    اینم از کمک یارانش
    در تاپیک قبلی معنی را جابجا نوشتم

    اینکه عزراییل به تنهایی نیست و همکاران دارد از قرآن برایتان آوردم

    پیشنهاد میکنم که وقتی پیش شما اومدند ازش سوال نمایید که که یا این به او بگویید الان تو آمریکا کی داره ارواحو میگیره شاید لحظه مرگ به جواب برسید تا شاید برایتان مسئله قدرت سمع حضرت امام رضا باز شه که آیا مثل خدا میتواند صدای همه ی مخلوقات را بشنود یا اینکه انسان عادی است و اکنون دربهشت

    منتظر جوابتان هستم موضوع شنیدن صدای 999نفر اندر یک لحظه! (جن وانس)

    دوست عزیز من به شما تخفیف دادم از هزار نفرمن یک نفر را کم کرده و شدند 999نفر! حالا شاید بهتر بتوانید اثبات کنید.
    امام رضا مسئله این است آیا صدای 999نفر را می تواند بشنود ؟؟

    #3347

    ناشناس
    نوشته اي:” پیشنهاد میکنم که وقتی عزراييل پیش شما اومدند ازش سوال نمایید که که یا این به او بگویید الان تو آمریکا کی داره ارواحو میگیره شاید لحظه مرگ به جواب برسید تا شاید برایتان مسئله قدرت سمع حضرت امام رضا باز شه که آیا مثل خدا میتواند صدای همه ی مخلوقات را بشنود یا اینکه انسان عادی است و اکنون دربهشت”
    پاسخ : باشد! انشاءالله هر وقت موعد مرگم فرارسيد و اين توانايي داشته باشم اين سوال را از جناب عزراييل مي پرسم.
    ولي لزومي براي اين کار نيست، پاسخش راخودت دادي که ملک الموت همانند ظرفي که در دست ماست بر کل هستي محيط است و مي تواند همزمان در جاهاي مختلف هستي انجام وظيفه نمايد.
    در اينجا من سوال کردم که آيا محيط بودن برهستي صفت خداوند نيست ؟ولي به صلاح شما نبود که پاسخ دهي.
    به واقع، ارتباط اين موضوع با سوال اين تايپيک آنقدر واضح است که فقط مي توانم بگويم جنابعالي خود رابه تحميق زده ايد.
    دوست عزيز، اگر خدا مي تواند به فرشتگان خود جلوه اي از يک صفت خود را عطا نمايد و او را مظهر يکي از صفات خود نمايد(0مثلا ملک الموت مي تواند بر هستي محيط باشد).چه جاي تعجب دارد که به اولياي خود، همانهايي که مسجود فرشتگان هستند.و خدا در مورد آنها مي فرمايد: يا ايها الانسان انك كادح الى ربك كدحا فملاقيه.يعني تا لقاء الله حد مشخص و مقام معلوم ندارد،جلوه هايي از صفات خود را عطا نمايد.
    بله ما اعتقاد داريم امام رضا سخن هزاران نفر را همزمان مي شنود وبه برخي نيز همزمان پاسخ مي دهد. اين بزرگواران خليفة الله و مظهر همه اسماى فعليه خداوند سبحان مي باشند.( آنچه كه از مقام فعل خدا انتزاع مى شود و ممكن الوجود است، نه واجب)
    #3351

    orton
    کاربر
    اول برای شما ثابت شد از قرآن، که عزراییل کمکیارانی دارد و معلوم نیست این کمکیاران چه کاری انجام می دهند چون ما نمی دانیم، نمی توانیم از خود بگوییم کمکیاراتش میشینند و نگاه می کنند حتما در برخی امور به ملک الموت کمک می کنند.

    همچنین ملک الموت فقط مطیع و فرمانبردار خداست ودر امور دیگر یک ذره هم دخالتی ندارد. فرشته های زیادی هستند که هر کدام فقط آنچه که خدا امر کرده را انجام می دهند. (ملکه باد ،ملکه رزق،ملکه بحر و ….)

    اگر اینطورست که شما این همه قدرت و توانایی به آنها می دهید چرا در زمان حیاتشان استفاده نکردند چه دلیلی دارد بعد از حیاتشان زمانی که مرده اند استفاده کنند!!! چرا ؟؟؟؟

    اگر اینطور بودوچنین قدرتهایی داشتند در جنگ آن همه بلا برای رسول بوجود نمی آمد همه یارانش فکر کردند رسول خدا دنیا را وداع گفتند اگر اینطور بود پیامبر همسرش را نمی فرستاد تا به وی تهمت بزنند وشخصیت الگوی امت زیر سوال برود و چندین آیه در قرآن خدا رسول خود را مورد خطاب قرار نمی داد.

    يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاتَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ﴿1﴾

    اى پيامبر چرا براى خشنودى همسرانت آنچه را خدا براى تو حلال گردانيده حرام مى‏كنى خدا[ست كه] آمرزنده مهربان است (1)

    قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلَاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ ﴿2﴾

    قطعا خدا براى شما [راه] گشودن سوگندهايتان را مقرر داشته است و خدا سرپرست‏شماست و اوست داناى حكيم (2) التحریم

    مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿67﴾ انفال

    هيچ پيامبرى را سزاوار نيست كه [براى اخذ سربها از دشمنان] اسيرانى بگيرد تا در زمين به طور كامل از آنان كشتار كند شما

    متاع دنيا را مى‏خواهيد و خدا آخرت را مى‏خواهد و خدا شكست‏ناپذير حكيم است (67)

    عَبَسَ وَتَوَلَّى ﴿1﴾ أَن جَاءهُ الْأَعْمَى ﴿2﴾ وَمَا يُدْرِيكَ لَعَلَّهُ يَزَّكَّى ﴿3﴾

    چهره در هم كشيد و روى گردانيد (1) كه آن مرد نابينا پيش او آمد (2) و تو چه دانى شايد او به پاكى گرايد (3)

    در چندین واقعه و آیه ی دیگر …….

    اگر پیامبر این همه توانایی هایی را که شما به او نسبت می دهید نصفش را هم در خود داشت مطمئنا کاری نمی کرد که خدا در چندین جا وی را خطاب کند. و صد در صد پیامبر در پی عملی است که رضایت خدایش را جلب کند. و شب وروز نزد خدایش گریه و زاری می کرد. خدایا به من آن ده در آخر رضایتت به آن به. تا کارنامه ام بهترینه بهتر از این شود.! البته کارنامه رسول بهترینه کارنامه هاست.

    یا شاید پیامبر خود نمی دانستند وشما می دانید که در وجود پیامبر توانایی هایی هست؟؟؟

    یا شاید چون امامت بالاتر از نبوت است!!!امامان پس می توانند صدای مخلوقات(جن وانس) را در یک لحظه (حتی تمام آنها) را بشنوند!!! و فورا به خدا می رسانند و بعدش میروند داخل بهشت!باز همینطور ادامه دارد این چرخه!

    #3357

    ناشناس
    مي گويند روزي موسي به خدا عرض کرد :خدايا کاري بکن که هيچ کس از من بد نگويد وهمه من را دوست داشته باشند .خدا فرمود: موسي من براي خود چنين نکردم . ومرا نيز دشنام مي دهند وشرک وکفر مي ورزند. چه رسد به تو.
    اگر پاسخ شما که چرا با آن همه توانايي که رسول خدا داشت اين همه مصيبت کشيد درست باشد. ما نعوذ بالله به توانايي وقدرت خدا نيز بايد شک کنيم. مگر لشکر پيامبر براي خدا نمي جنگيد. فرض کنيم ايشان توانايي نداشتند خدا که توانايي داشت چرا از لشگر خود حمايت نمي کرد که در تمام جنگها پيروز شود . اصلا چرا از قدرت خود استفاده نمي کرد تا همه به خير وخوشي مسلمان ومومن شوند. چرا بايد با آن همه قدرت خانه خدا بارها تخريب شود. اصلا اگر به همه چيز تواناست چرا انسان را موحد ومومن بدنيا نمي آورد.و… .
    دوست عزيزخداوند نظام هستي را بر اساس نظام علت ومعلولي قرار داده است. ازرش وجودي انسان هم زماني معني دارد که حق انتخاب داشته باشد.
    اشاره اي توام با استهزاء به موضوع بالاتر بودن مقام امام از نبي کردي . دوست عزيز در اين ارتباط مقاله اي در تالار گفتمان در فيلد جانشيني وجود دارد ، مي تواني نظرت را در آنجا قرار دهي.(آن مقاله فعلا بدون پاسخ است)
    #3360

    orton
    کاربر
    !!!!

    عجب

    این همه آیه در بالا آوردم شما ندیدید؟؟؟

    من می گویم اگر انبیا این همه قدرت دارند چرا تو این همه آیات تو تاپیک قبلی اوردم الله به پیامبر خطاب می کرد ها؟؟

    دوست عزیز آنها نیز مثل من و شما انسان بودند اگر نبودند پیامبر که این همه دنبال رضامندی الله است چرا باید کاری کند که خدا این همه ایات او را خطاب نماید.

    فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ الصافات

    پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از باختگان شد (141)

    فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾

    [او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود (142)

    فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾

    و اگر او از زمره تسبيح‏كنندگان نبود (143)

    لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾

    قطعا تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند در شكم آن [ماهى] مى‏ماند (144) الصافات

    شما آیات بالا را خواندید و باز می گویید انبیا وامامان فلان هستند غیب دارند همه صداها را می شنوند هرجا و هر زمان حاضرند.

    دعای حضرت یونس در شکم ماهی« لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین»

    خوب دقت کن حضرت یونس اول نفی اثبات می کند(لا اله الا انت) در اینجا منظور نیست فریاد رسی مگرتو(نفی اثبات)

    انت سبحانک ( تو فقط نقصی نداری تو فقط اشتباه نمی کنی)
    انی کنت من الظالمین( من از ستمکاران بودم!!) چرا چون بدون دستور تو روستا را ترک کردم من اشتباه کردم

    حضرت یونس تو که علم غیب داری چطور شد که این طور شد؟

    خیلی عجیب است حضرت یونس چنین قدرتهایی داشته باشد برای رضای الله دوست خود بکار نبرد واقعا عجیب است.

    سبحان الله(یعنی فقط الله اشتباه نمی کند.)
    الحمد لله(تعریف فقط یک الله)مثل یا الله
    الله اکبر(غیب دانستن و صفاتی چون سمیع وبصیر و وکیل و…)

    دوست عزیز شما گفتید ملک الموت چطور تو یک لحظه روح همه را قبض می کند. جواب دادیم تنها نیست کمکیار دارد

    وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنَزلَ اللّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلآئِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ ….( انعام/93)

    آن كس كه مى‏گويد به زودى نظير آنچه را خدا نازل كرده است نازل مى‏كنم و كاش ستمكاران را در گردابهاى مرگ مى‏ديدى كه فرشتگان [به سوى آنان] دستهايشان را گشوده‏اند [و نهيب مى‏زنند] جانهايتان را بيرون دهيد. ….

    إِذَا جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا يَتَوَفَّوْنَهُمْ قَالُواْ أَيْنَ مَا كُنتُمْ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ قَالُواْ ضَلُّواْ عَنَّا وَشَهِدُواْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَنَّهُمْ كَانُواْ كَافِرِينَ ﴿37﴾ اعراف

    فرشتگان ما به سراغشان بيايند كه جانشان بستانند مى‏گويند آنچه غير از خدا مى‏خوانديد كجاست مى‏گويند از [چشم] ما ناپديد شدند و عليه خود گواهى مى‏دهند كه آنان كافر بودند (37) اعراف

    .///////////////////////////////////////////////////

    آیا انبیا و امامان(124هزارو 12 نفر) آیا اینها توانایی دارند صدای مخلوقات الله (جن و انس) را در یک لحظه بشنوند یا اینکه فقط یک الله(قل هو الله احد) توانایی دارد؟ قل برادر

    #3362

    ناشناس
    دوست عزيز پاسخت را دادم و گمان مي کنم کافي بود.ولي در مورد بقيه آيات :
    1- در آيه 1 سوره تحريم، مـراد جـمـله لم تـحـرم مـا احـل اللّه لك ، تـحـريـم از طـرف خـدا نـبـوده، بلكه تحريم به وسيله نذر و سوگند است، آيـه بـعـدى هـم بـر ايـن مـعـنـا دلالت دارد.
    در اين آيه خداوند مي خواهد بفهماندکه عنايت خاصى به آن جناب دارد و متولى امور او مـى باشد. وهرچند خطاب را متوجه خود رسول خدا (ص) نموده، ليکن در حقيقت تأييد و نصرت آن جناب است . (آيا خودت مثلا در مواجه با فرزندت چنين عتابهايي نداشته اي)
    2- هرچند متاسفانه مفسرين سني بحث روايي سوره عبس را عمل رسول خدا در بي توجهي به فردي نابينا و فقير مي دانند، ليکن اين موضوع صحيح نيست چراکه:
    الف) خداى تعالى خلق آن جناب را عظيم شمرده ، و قبل از نزول سوره مورد بحث ، در سوره (نون ) فرموده : و انك لعلى خلق عظيم .
    چطور بعدا بخاطر پاره اى اعمال خلقى ، او را مذمت مي کند و چنين خلق نكوهيده اى را به او نسبت دهد .
    ب) افزون بر اين ، زشتي عمل مذکور است که عقل به زشتي آن حکم مي کند . هرعاقلي از آن متنفر است ،چه رسد به خاتم الانبيا، زيرا هرعاقلي تشخيص مي دهد که دارايي و ثروت به هيچ ملاک فضيلت نيست .
    ج) از امام صادق (ع ) روايت شده كه اين آيات درباره مردى از بنى اميه است كه در حضور رسول خدا نشسته بود، ابن ام مكتوم آمد، مرد اموى وقتى او را ديد قيافه اش را در هم كشيد، و چهره خود را عبوس نموده و خداى تعالى داستانش را در اين آيات حكايت نموده عملش را توبيخ نمود.
    د)آيا واقعا من و شما چنين مي کنيم که اين عمل را به رسول خدا آن اسوه حسنه نسبت مي دهيد.
    3- در مورد آيه 67 انفال بايد گفت متاسفانه بى بند و بارى عجيبى در نقل روايات اين آيه وجود دارد.
    يكى مي گويدكه عتاب و تهديد آيات متوجه به رسول خدا (ص ) و مؤمنين هر دو است، ديگرى در مي گويد متوجه آنحضرت و مؤمنين بغير از عمر است، و يا متوجه تنها مؤمنين است به غير رسول خدا و يا متوجه يكنفر معين و يا اشخاصى است كه در مشورتى كه رسول خدا با ايشان كرد راى دادند به اينكه از اسيران فديه گرفته شود.
    در هرصورت از جمله شواهدى كه در الفاظ آيه است و دلالت دارد بر اينكه رسول خدا (ص ) مورد اين عتاب نيست، اين است كه عتاب در آيه مربوط به گرفتن اسير است، و هيچ اشاره اى به اين معنا ندارد كه رسول خدا (ص ) با مسلمين مشورت كرده و يا در گرفتن اسير راضى بوده، و در هيچ روايتى هم نيامده كه آن حضرت قبل از جنگ سفارش كرده باشد به اينكه اسير بگيرند، و يا دلالت داشته باشد بر اينكه آنحضرت به اين امر راضى بوده، بلكه گرفتن اسير خود يكى از قواعد جنگى مهاجرين و انصار بوده، كه وقتى بر دشمن ظفر مى يافتند از ايشان اسير گرفته و اسيران را برده خود مى كردند و يا فديه گرفته و آزادشان مى ساختند، حتى در تاريخ آمده كه مهاجر و انصار خيلى سعى داشتند در اينكه اسير بيشترى به چنگ آورند، حتى اسير خود را مى گرفتند و محافظت مى كردند از اينكه مبادا يك مسلمان ديگرى به او آسيبى برساند و در نتيجه از قيمتش كاسته گردد.
    دوست عزيز حاشا بر ساحت مقدس خداى سبحان كه پيغمبرش را به عذابى عظيم تهديد كند.
    4- بقيه آياتي که احتمالا خواهي آورد نيز هر کدام پاسخي دارد ولي از من نخواه که به همه آنها پاسخ دهم . بهتر است ابتدا تفسير اين آيات را از کتب تفاسير شيعه بخواني ، تا پاسخت را بگيري.
    #3363

    orton
    کاربر
    سلام

    جناب شما حرفاتون از تصورات و رویاهایتان می باشد قرآن کتاب گمراهی نیست قرآن کتاب چیستان نیست(لطف فرمایید کمتر مطالعه جدول و مجله را کم تر نمایید!)
    آیه اول تحریم

    مکارم: اي پيامبر! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده به خاطر جلب رضايت همسرانت بر خود حرام مي‏كني، و خداوند غفور و رحيم است.

    خرمشاهی: اى پيامبر چرا در طلب خشنودى [بعضى از] همسرانت چيزى را كه خداوند بر تو حلال گردانده است، تحريم مى‏كنى؟ و خداوند [در همه حال‏] آمرزگار مهربان است‏

    دوست عزیز این آیه از روز روشن تر دارد داد می زند بزرگان شما هم همانطور که می بینید لفظ(لم) چرا را آورده اند؟

    مثلا من به شما می گم چرا اینقدر متعصب هستید این مثال بود

    فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾
    فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾
    لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾

    [او را به دريا افكندند] و عنبرماهى او را بلعيد در حالى كه او نكوهشگر خويش بود (142)

    و اگر او از زمره تسبيح‏كنندگان نبود (143)

    قطعا تا روزى كه برانگيخته مى‏شوند در شكم آن [ماهى] مى‏ماند (144)الصافات

    در آخر بنده خدا حضرت یونس می فرماید

    لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین

    حضرت یونس قتل غیر عمد انجام داد
    حضرت آدم گناه کرد و خدا او را لخت کرد و بعد توبه کرد خدا هم بخشید او را

    عجیب است که کسی بگوید انبیا و امامان غیب می دانند

    البته من میدانم جز شما همه خوانندگان از عقل خود استفاده می کنند و حقیقت مثل روش برایشان روشن است و معتقدند پیامبران و امامان انسان بودند و شعارشان قل هوالله احد است حال شما فرق دارید عینک تعصب جلوی چشمان شما را گرفته نمی خواهید حقیقت را قبول کنید

    از امام رضا رفتی به عزراییل از عزراییل رفتی به لحظه موت خویش حال رسیدی به اینجا اینجا هم جواب بسیار ساده است البته برای کسی که جویای حقیقت است نه کسی تعصب تمام وجودش را گرفته

    البته من حق میدم کسی که از بچگی روی سر و صورتش برنه خونی کنه حسین حسین!!!
    حالا دیگه برای شما مشکل شده

    #3364

    ناشناس
    آقاي فهميده ! مگر من معني آيه سوره تحريم را چيز ديگري معني کردم. بنده تعبير شما را از آيه اشتباه مي دانستم(مانند بقيه آيات).
    مثالي مي زنم تا روشن شوي. فرض کنيد فرزندتان همسر نالايقي گرفته باشد ، و به خاطر آن همسر نالايق برخي از امور را بر خود حرام نمايد. جنابعالي نزد پسر بروي و بگويي پسرم چرا بخاطر اين همسرت (نالايقت) زندگي رابر خود سخت کردي و چيزهايي را براي خودت حرام نمودي؟ آيا اين توبيخ پسرت هست يا نشان دهنده علاقه ات به او.
    اگر باز هم نفهميدي چه گفتم. از يکي بپرس تا به تو توضيح دهد.
    متاسفانه براي من ثابت شده با جنابعالي بحث کردن مشت بر سندان کوبيدن است .بهتر است قضاوت را باخوانندگان بگذاريم .
در حال نمایش 15 نوشته (از کل 30)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.