Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › : تناقض در روایات منسوب به ائمه!!!!!!!!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط ابن تیمیه72 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1902
در اینجا نوع دیگری از تناقض بیان میشود و آن چنین است که روایتی وارد شده که بیانگر یک امر است، و روایت دیگری وارد شده که آن روایت را نقض میکند و روایت سومی وجود دارد که آن را حلال میکند و روایت چهارمی آمده که آن را حرام میکند و…… ؛ یعنی در مورد هر مسأله دو روایت، یا در مورد هر قضیه دو حکم وجود دارد که دیگری را نقض میکند.
این نوع روایات، غالب روایات شیعه دوازده امامی را تشکیل میدهد و حتی مسألهای از مسائل دین را نزد شیعیان دوازده امامی نمیتوان یافت که در آن دو روایت متناقض وجود نداشته باشد و علمای شیعه خود هم به این مطلب اقرار دارند، از جمله شیخ طائفه- چنان که شیعیان میگویند- شیخ طوسی یکی از کتابهای خود را که شیعیان آن را یکی از اصول اربعه خود میدانند و کتاب «تهذیب الأحکام» نام دارد و طوسی آن را تألیف کرده تا تعارض موجود در آن روایات متناقض را دفع کند و آن را در ردیف کتاب «الاستبصار» خود قرار داده است که دومین کتاب از چهار کتاب معتبر شیعیان دوازده امامی است، و برای همین هدف تألیف شده است. طوسی در مقدمه کتاب «تهذیب الأحکام» میگوید: «یکی از دوستان – که خداوند او را مؤید دارد- و خداوند حق او را بر ما واجب کرده است ، و مخالفان ما به این خاطر بزرگترین طعنهها را متوجه مذهب ما کردهاند، و از این امر برای ابطال اعتقاد ما استفاده کردهاند، و بیان داشتهاند که شیوخ سلف و خلف شما پیوسته مخالفان خود را به خاطر اختلاف در آنچه که به آن ایمان هم دارند مورد طعن قرار میدهند و آنان را به خاطر اختلاف در فروع- و حتی در اصول- مورد انتقاد قرار میدهند و اظهار میدارند که جایز نیست خداوند مردم را به آنها مکلف گرداند و جایز نیست که خدای علیم عمل به آن را مباح گرداند، حال آنکه شما به نسبت مخالفانتان، بیشترین اختلاف را دارید و تباین و تضاد زیادی میان قول و عملتان وجود دارد، و وجود این اختلاف در میان شما همراه با اعتقاد شما به اینکه این اختلاف باطل است، بر فساد اصل دلالت میکند ، از شیخمان ابوعبدالله- خداوند مؤیدش دارد- شنیدم که گفت: ابوالحسین هارونی علوی به حق و امامت ایمان و اعتقاد داشت و بعد از آن رجوع کرد، به این دلیل اختلاف احادیث برای او مشتبه شده و دچار التباس گشته بود و باور و اعتقاد دیگری را پذیرفت»[1″>.
یکی از علمای هندی شیعه- دلدار لکنهوی- همین حقیقت را اظهار داشته و میگوید: «….»[2″>.
شگفتا، هر کس عقلش بیدار شده و قلبش به این مسیر هدایت یافته باشد که حق دچار تناقض نمیگردد و تناقض دلیل بطلان است، دارای عقل و علمی ناقص است!!
خداوند متعال می فرماید: ﭽﭻ ﭼ ﭽﭾ ﭿ ﮀ ﮁ ﮂ ﮃ ﮄ ﮅ ﮆ ﮇ ﮈ ﮉ ﭼ [النساء: ٨٢]
«آيا درباره قرآن نميانديشند (و معاني و مفاهيم آن را بررسي و وارسي نميكنند تا به وجوب طاعت خدا و پيروي امر تو پي ببرند و بدانند كه اين كتاب به سبب ائتلاف معاني و احكامي كه در بر دارد و اين كه بخشي از آن مؤيّد بخش ديگري است، از سوي خدا نازل شده است؟) و اگر از سوي غيرخدا آمده بود در آن تناقضات و اختلافات فراواني پيدا ميكردند».
حال به قضیه وجود اختلاف در روایات شیعه بر میگردیم. باید گفت: این حقیقت نیاز به این ندارد که پیروان مذهب به آن اعتراف نمایند، زیرا با یک نگاه به یکی از منابع چهارگانه شیعه یا دیگر منابع آنان، انسان این حقیقت را به صورت آشکار و واضح میبیند. در مباحث زیر فقط نمونههایی از مسائلی که روایات وارده در مورد آنها متناقض است بیان میشود، زیرا تعداد موارد بسیار زیاد هستند.
* نامگذاری مهدی
از ابوعبدالله روایت است که گفت: «صاحب هذا الأمر »[3] «جز کافر کسی صاحب این امر را با نام، اسم نمیبرد». در جائی دیگر از ابومحمد حسن عسکری روایت است که به مادر مهدی گفت: «ستحملين ذكراً واسمه محمد، وهو القائم من بعدي»[url=#_ftn4][4″> «تو به جنین مذکری باردار خواهی شد و او قائم بعد از من است».
آیا این تناقض نیست؟! یک بار میگویند: هرکس او را به اسمش صدا بزند کافر است و بار دیگر میگویند: حسن عسکری او را محمد نامیده است!!
* زیارت قبر حسین
در یک روایت، فضیلت این زیارت ثابت میشود و میگوید: «من حجج رسول الله بأعمارها»[5″> «در روایت دیگری آمده است:
«من زار قبر الحسينu يوم عرفة كتب الله له مع القائم، وألف ألف عمرة مع رسول الله»[6″>.
«هر کس در روز عرفه قبر حسیندر تناقض با این دو، روایتی وجود دارد که از حنّان بن سدیر روایت شده که گفت: به ابوعبدالله گفتم: نظر شما در مورد زیارت قبر حسین چیست، زیرا از یکی از شما به ما نقل کردهاند که گفته است: برابر با یک حج و یک عمره است؟ گفت: ، زیارت قبر او با این دو برابری نمیکند، اما با این وجود آن را زیارت کنید و به او جفا نکنید، زیرا حسین سرور شهدای جوان و سرور جوانان بهشت است».[7″>
* شستن پاها هنگام وضو
چنان که امامیه نیز میگویند، روایاتی وارد شده که بیانگر این هستند که در وضو باید پا را مسح کرد، اما روایات دیگری وارد شدهاند که با این دیدگاه در تناقض هستند، از جمله
از ایوب بن نوح روایت است که گفت: «نامهای به ابوالحسن نوشتم و در آن در مورد مسح کشیدن پاها از او سوال کردم و او در جواب گفت: در وضو مسح لازم است و جز مسح چیز دیگری واجب نمی باشد [8″>.
از علی روایت است که گفت: «جلست أتوضأ فأقبل رسول الله ص حين ابتدأت في الوضوء، فقال لي: تمضمض واستنشق واستن، ثم غسلت ثلاثاً، فقال: قد يجزيك من ذلك المرتان، فغسلت ذراعي ومسحت برأسي مرتين، فقال: قد يجزيك من ذلك المرة،».
«نشسته بودم تا وضو بگیرم که رسولخداص آمد و به من فرمود: مضمضه و استنشاق کن و سواک بزن. دوبار برای هر یک از این موارد کفایت میکند. سپس سه بار صورتم را شستم و پیامبرص فرمود: دو بار کفایت میکند. سپس دستم را شستم و سرم را دوبار مسح کردم. پیامبرص فرمود: یک بار مسح کفایت میکند. سپس پایم را شستم. پیامبرص فرمود: ای علی، »[9″>.
طوسی میگوید: «، زیرا امر معلوم و شک ناپذیر این است که ائمه ما، مسح کشیدن پاها را واجب میدانند و این موضوع مشهورتر از آن است که شک و تردید وارد آن شود. همچنین راویان این خبر همه یا سنی و یا از زیدیه هستند و چنان که در جاهای دیگری هم گفته شد: روایتی که فقط از طریق آنان وارد شده باشد به آن عمل نمیشود»[10″>.
از ابوبصیر از ابوعبدالله روایت است که گفت:
«إن نسيت فغسلت ذراعيك قبل وجهك، فأعد غسل وجهك، ثم اغسل ذراعيك بعد الوجه، فإذا بدأت بذراعك الأيسر فأعد على الأيمن ثم اغسل اليسار، وإن نسيت مسح رأسك حتى تغسل رجليك، [11].
«اگر فراموش کردی و قبل از شستن صورت خود، دستانت را شستی، برگرد و از نو صورت خود را بشوی و بعد از شستن صورت، دستانت را بشور و اگر ابتدا دست چپ خود را شستی، برگرد و ابتدا دست راست خود را بشوی و سپس دست چپ خود را بشوی و اگر مسح کشیدن سرت را از یاد بردی و پاهایت را شستی، برگرد و سرت را مسح کن و سپس پاهایت را بشوی».
از عمار بن موسی روایت است که گفت: «در مورد مردی که وضو را در مورد همه اعضای بدن جز پای خود انجام داده است [12″>.
طوسی میگوید: «، اما اگر فرد مختار بود و ترسی نداشت، فقط مسح کشیدن پاها برای وی جایز است»[13″>.
* وقت نماز مغرب و افطار
معروف در مذهب شیعه امامیه این است که افطار باید تا وقت ظاهر شدن ستارگان به تأخیر بیفتد، اما روایاتی وارد شده که خلاف این را بیان میکنند، از جمله:
از ابواسامه شحام، روایت است که گفت: «مردی به ابوعبدالله گفت: آیا نماز مغرب را تا وقت ظهور ستارگان به تأخیر بیندازم؟ راوی میگوید: ابوعبدالله گفت: به درستی که »[14″>.
از عمرو بن ابونصر روایت است که گفت: «شنیدم که ابوعبداللهu در مورد نماز مغرب میگوید: «إذا توارى القرص كان وقت الصلاة والإفطار»[15″>.
«وقتی که قرص خورشید ناپدید شد آن هنگام گاه نماز مغرب و افطار است».
از عبدالله بن سنان روایت است که گفت: «وقت المغرب إذا غربت الشمس فغاب قرصها»[16″> «وقتی که خورشید غروب نماید و قرص آن ناپدید شود آن هنگام وقت نماز مغرب است».
* قرائت آیات متفرق در نماز
از ابوبصیر روایت است که از ابوعبداللهu در مورد حکم قرائت یک سوره در دو رکعت از نماز فرض سوال شد، و وی گفت: «آری، درست است، اگر سوره شش آیه داشت و نصف آن را در رکعت اول و نصف آن را در رکعت دوم خواند»[17″>.
طوسی میگوید: «این خبر حمل بر تقیه میشود نه حالت اختیار»[18″>.
* گفتن آمین بعد از قرائت سوره فاتحه
از جمیل روایت است که گفت: «در مورد اینکه مردم در نماز جماعت بعد از قرائت سوره فاتحه آمین میگویند، از ابوعبداللهu سوال کردم و او گفت: امری بسیار نیکوست و اگر آن را گفتی به صورت آهسته بگو»[19″>.
طوسی میگوید: «آن را بر نوعی از تقیه حمل میکنیم، زیرا طائفه برحق- شیعه- بر ترک عمل به آن اجماع دارند»[20″>.
محمد هادی، معرفت این روایت را صحیح دانسته است، و در کتاب خود در مورد آن میگوید: «وردت الرخصة فيها – أي: قول آمين- في صحيحة جميل»[21″> «در صحیحه جمیل در مورد گفتن آن رخصت وارد شده است».
* سجده بردن بر روی لباس
از یاسر خادم روایت است که گفت: «ابوالحسن از کنار من گذشت و من در آن هنگام بر روی کتانی بافت طبرستان نماز میخواندم و چیزی بر آن لباس قرار داده بودم و بر آن سجده میکردم. پس به من گفت: چرا بر روی این کتان سجده نمیکنی، مگر نه این است که این از زمین روئیده است»[22″>.
طوسی میگوید: قول من این است که این خبر حمل بر حال تقیه میشود.
* قنوت در نماز
از عبدالله بن عمرو، روایت است که گفت: در مورد قنوت از ابوعبداللهu سوال کردم و او گفت: «قبل الركوع أو بعده؟ فقال: لا قبله ولا بعده»[23″> «منظور تو خواندن قنوت قبل از رکوع است یا بعد از رکوع؟ ایشان گفتند: خواندن آن قبل از رکوع و بعد از آن صحیح نیست».
از یونس بن یعقوب روایت است که گفت: از ابوعبداللهu سوال کردم که در کدام نماز قنوت بخوانم؟ و او در جواب گفت: فقط در نماز صبح قنوت بخوان.
از ابوجعفر روایت است که گفت: «القنوت قبل الركوع وإن شئت فبعده»[24″> «خواندن قنوت باید قبل از رکوع باشد و اگر خواستی بعد از آن بخوان».
طوسی میگوید: «قول ابوجعفر که گفت: «وإن شئت فبعده»باید آن را حمل بر حالتی کنیم که فرد قنوت را در جای خود نخوانده و قصد قضای آن را دارد و یا اینکه باید حمل بر تقیه شود، زیرا برخی از عامه (اهل سنت) قائل به آن میباشند»[25″>.
* نهی از خواندن نماز در مقبرهها
شيعيان قبرها را تعظیم میکنند و گنبدهائی بر روی آنها بنا میکنند و در آنها نماز میخوانند و در مورد جواز این کار روایاتی دارند، لکن روایاتی وارد شده که ناقض این روایات است، از جمله:
از ابوعبداللهu روایت شده است: «عشرة مواضع لا يصلى فيها: الطين، والماء، والحمام، والقبور، ومسان الطريق، وقرى النمل، ومعاطن الإبل، ومجرى الماء، والسبخ، والثلج»[26″>.
«نماز خواندن در ده جا جایز نیست: گِل، آب، حمام، قبرها، راه عبور و مرور، لانهی مورچهها، آبشخور شتران، مجرای آب، شوره زار و برف».
از عبید بن زراره روایت است که گفت: شنیدم که ابوعبدالله میگوید:
«الأرض كلها مسجد إلا بئر غائط أو مقبرة أو حمام»[27″>.
«همه زمین مسجد و سجده گاه است، جز چاه فاضلاب، مقبره یا حمام».
از ابوعبدالله از پدرش روایت است که گفت: «نهى رسولاللهص أن يصلى على قبر، أو يقعد عليه، أو يتكئ عليه، أو يبنى عليه»[28″>.
«رسولخداص از خواندن نماز بر قبر یا نشستن بر روی آن یا تکیه دادن بر آن یا ایجاد بنا بر روی آن نهی کردهاند».
* نهي از ايجاد بنا بر روي قبر و گچکاری و گِلکاری کردن آن
شیعیان عنایت و توجه زیادی به قبر دارند و حتی بر آنها گنبدهائی بنا میکنند، و در این باره روایتهایی دارند، لکن روایتهایی از ائمه آنان وارد شده که از این کار نهی میکنند، از جمله:
حدیث سابق که از جمله در آن آمده بود: «….. أو يبنى عليه».
از علی بن أسباط از علی بن جعفر روایت است که گفت: از ابوالحسن موسیu در مورد ایجاد بنا بر روی قبر و نشستن بر آن سوال کردم و وی گفت: «لايصلح البناء عليه ولا الجلوس ولا تجصيصه ولا تطيينه»[29″> «ایجاد بنا بر روی قبر و نشستن بر آن و گچکاری و گِلکاری آنها جایز نیست».
* پرداخت خمس بر شیعیان واجب نیست:
روایاتی وارد شده که پرداخت خمسِ درآمد را بر شیعیان واجب میکنند، اما روایات دیگری هم هستند که ناقض آنها میباشند، از جمله:
از عبدالله بن سنان روایت است که گفت: شنیدم که ابوعبداللهu میگوید: «ليس الخمس إلا في الغنائم خاصة!»[30″> «خمس فقط در غنائم واجب است». منظور از غنائم اموالی است که در جنگ ها از کفار گرفته میشود.
* تحریم نکاح موقت
روایاتی وارد شده که نکاح متعه را مباح دانستهاند و روایات دیگری هم وارد شده که آن را حرام میدانند، از جمله:
از علی بن ابیطالبس روایت است که گفت: «حرم رسولاللهص لحوم الحمر الأهلية ونكاح المتعة»[31″> «رسول خدا گوشت الاغ اهلی و نکاح متعه را حرام کرد».
طوسی میگوید: «دیدگاه من درمورد این روایت این است که باید حمل بر تقیه شود، زیرا موافق رأی عامه (اهل سنت) است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!»[32][/url”>.
* طلاق ثلاث در مجلس واحد
روایاتی وارد شده که طلاق ثلاث در مجلس واحد را یک طلاق قرار دادهاند، و شیعیان و برخی از اهل سنت نیز همین دیدگاه را دارند. اما روایات دیگری وارد شده که ناقض آن میباشند، از جمله:
از اسحاق بن عمار صیرفی از جعفر از پدرش روایت است که علی بن أبیطالبu گفت: «اگر مردی زن خود را قبل از همخوابگی با وی با لفظ واحد سه طلاقه کرد، زن از مرد بائن شده و میراث بین آنها نبوده و مرد حق رجوع ندارد و زن دیگر برای مرد حلال نبوده تا اینکه با مرد دیگری از دواج نماید و از او مطلقه شود و اگر مرد گفت: «هي طالق هي طالق هي طالق» «او مطلقه است» زن با طلاق اول بائن میشود و بعد از آن مرد به مانند یکی دیگر از خواستگاران خواهد بود و اگر زن خواست با او ازدواج جدیدی انجام میدهد و اگر نخواست با او ازدواج نمیکند»[33″>.
طوسی میگوید: «این خبر موافق رأی عامه (اهل سنت) است و ما به آن عمل نمیکنیم، زیرا اگر زنش را با لفظ واحد سه طلاقه کند بنا بر آنچه که روایات اول متضمن آن میباشند، فقط یک طلاق او واقع میشود و مرد بعد از آن به مانند دیگر خواستگاران خواهد بود و مرد نمیتواند زن را سه طلاقه نماید مگر اینکه بعد از سه بار او را طلاق دهد و این طلاقها یکی بعد از دیگری باشد و قبل از دخول باشد. این همان حالتی است که ازدواج با آن زن برای وی حلال نیست، مگر اینکه با مرد دیگری ازدواج نماید».[34″>
* علی بن أبیطالب هم سهو میکند
شیعیان بر این باور هستند که امام معصوم خطا و سهو نمیکند، و در این باره روایاتی دارند، اما روایات دیگری وارد شده که ناقض آن هستند، از جمله:
از ابوعبدالله روایت است که گفت: «علی u بدون اینکه طهارت داشته باشد با مردم نماز ظهر خواند. سپس منادی او ندا در داد که امیرالمؤمنین بدون طهارت نماز خوانده است. پس برگردید و افراد حاضر این مطلب را به اطلاع غائبان برسانند».[35″>
[36].
طوسی میگوید: «این خبر شاذ بوده و مخالف احادیث است، و آنچه که چنین حکمی داشته باشد بر اساس آن عمل نمیشود. همچنین روایت متضمن فسادی است که در صحت آن قدح ایجاد میکند و آن اینکه امیرالمؤمنین بدون وضو با مردم نماز خوانده است، اما دلایل دال بر عصمت ایشان، ما را از چنین چیزی در امان نگه داشته است»[37″>.
محمد هادی معرفت میگوید: «این حدیث بر حسب قواعد فن حدیث، دارای سند صحیحی است و عبدالرحمن بن عزرمی مورد اتهام نمیباشد»[38″>.
* رسول خداص در نماز خود سهو میکند
از ابوعبدالله روایت است که گفت: «هر کس سهو خود را حفظ نماید و آن را تمام و کامل کند، گذاردن دو سجده سهو بر او واجب نیست، . پس ذوالشمالین به او گفت: ای رسولخدا، آیا در مورد نماز چیزی نازل شده است؟ پیامبرص فرمود: چه چیزی نازل شده است؟ گفت: شما دو رکعت خواندید. رسولخدا به دیگر حاضران فرمود: آیا شما هم با او هم رأی هستید؟ مردم گفتند: آری. پس پیامبرص برخاست و نماز را با آنان کامل کرد و سپس دو سجده سهو گذارد»[39″>.
اما روایات و باورهاي شيعيان وقوع سهو از جانب پیامبرص و ائمه را نفی میکند.
* علی اطلاعی از حکم مذی ندارد
شیعیان اعتقاد دارند که علیس همه علم رسولخداص را میداند، اما روایاتی وجود دارند که ناقض این عقیده هستند، از جمله:
از اسحاق بن عمار از ابوعبدالله روایت است که گفت: در مورد مذی از او سوال کردم و او گفت: علی مردی مذاء بود- یعنی مذی زیاد از بدن او خارج میشد- اما به خاطر جایگاه فاطمه- که همسر او بود- از اینکه در مورد آن از رسولخداص سوال کند شرم داشت، به همین دلیل به مقداد که نشسته بود امر کرد تا در مورد آن از ایشان سوال نماید. پس پیامبرص به او فرمود: اشکالی ندارد[40″>.
این در حالی است که شیعیان اظهار میدارند که امام به چیزی جهل ندارد و خطا نمیکند.
اینها مجموعهای اندک از پنج هزار روایت متناقض شیعه میباشند که طوسی در مقدمه کتاب «تهذیب الأحکام» در مورد آن سخن گفته است
.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #10444شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #11017. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
ابن تیمیه72
a-s-n
m-r-v
14/7/93