بررسی کامل جنگ جمل چگونگی ایجاد آن(وفتنه های قبل از ان)

Home انجمن ها خلفای راشدین بررسی کامل جنگ جمل چگونگی ایجاد آن(وفتنه های قبل از ان)

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  ابن تیمیه72 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 50)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #9332

    abdollah1990
    کاربر

    و در مورد جنگ جمل : و موضوع رفتن حضرت عایشه و صحابه پیامبر از مکه که مناسک حج را انجام داده بودند ، به سمت بصره به خون خواهی و دستگیری قاتلین حضرت عثمان بوده.

    و شورش بر علیه خلیفه نبوده .

    در زمان به خلافت رسیدن حضرت علی در مدینه حضور نداشته اند .

    و در مکه در مناسک حج بوده اند.

    و اگر می خواستند بر علیه خلیفه شورش کنند باید از مکه به مدینه می امدند نه اینکه به بصره در تعقیب قاتلین حضرت عثمان بروند .

    و حضرت علی هم وقتی در مدینه از موضوع مطلع گشتند به سمت بصره حرکت کردند و در آنجا طرفداران همان منافقینی ، که حضرت عثمان را به قتل رسانده بودند و در داخل لشگر حضرت علی پنهان شده بودند در نصف شب بین دو لشگر آتش جنگ را بر افروختند .

    و اگر حضرت عایشه شورش بر علیه خلیفه می کردند حضرت علی ایشان را محترمانه به خانه ی پیامبر نمی فرستادند .

    و حضرت علی آنقدر عقل و شعور داشتند و از شما بهتر می فهمیدند و اشخاص را می شناختند .

    و چون حضرت عایشه بی گناه بودند ایشان را با احترام به خانه ی پیامبر برگرداندند .

    و اگر گناهکار می بودند حضرت علی به عنوان حاکم آنها را تحت عنوان جنایتکار جنگی مورد محاکمه قرار می داد و از خون آن همه انسان نمی گذشت .

    #9333

    abdollah1990
    کاربر
    باسلام . از اینکه در این چند روز متوجه این قسمت نبودم تا پاسخ بدهم از خوانندگان عذرخواهی می کنم .

    اینکه گفته ای (بخاری کلام صحیح پیامبر است؟ اگر صحیحش اینه بد به حال غیر صحیحش.)

    برادرم غیر صحیحش همان کتابهایی می باشد که به نام اصول کافی و من لایحضر الفقیه و … نامیده شده است .

    و اگر ادعا داری که تمام اصول کافی و من لایحضر الفقیه و … کاملا صحیح است تا مطالبی از آنها بیاورم تا پاسخ بدهی .

    وخوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب را بشناسند .

    اینکه گفته ای (شوخی کننده با کلام خدا گوینده ملعون حسبنا است)

    برادرم اولین گوینده ی حسبنا کتاب الله خود خداوند است که به پیامبر گفته است (فَذَكِّرْ‌ بِالْقُرْ‌آنِ) (45 ق) و به پیامبر گفته است که با این قران با کفار جهاد کن (52 فرقان) و به پیامبر گفته است با این قران در بین مردم حکم کن (213 بقره) و ده ها ایه دیگر

    پس شما طبق این ایات قران داری به خداوند توهین و خداوند را ملعون خطاب می کنی !!!

    اینکه گفته ای (و اولین دروغ گو بر پیامبر.)

    برادرم مگر حضرت علی و عباس و عمار و … حضور نداشتند و شجاعت نداشتند و غیرت نداشتند که شمشیر بکشند و ….

    اینکه گفته ای (امیرالمونین آن جایی است که پیامبر دستورش دادند به قتال با ناکثین.)

    برادرم طبق ده ها ایه قران پیامبر اسلام علم غیب نداشت .

    اینکه گفته ای (بعد هو آیه می فر ماید خدا و رسول را اطاعت کنید.)

    برادرم این چه ربطی به نقل از گفته ی حضرت امام حسن دارد ؟؟!!!

    اینکه گفته ای (حدیث می گوید تا بداند که او را اطاعت می کنید یا عایشه را. خدا یا عایشه. کدام؟)

    اگر حدیث را بدون غرض و مرض بخوانی متوجه می شوی که (ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي) ایاه تطیعون بر می گردد به حضرت علی .

    چون اختلاف بین حضرت علی و حضرت عایشه بوده است .

    و موضوع خدا و شخص نبوده است که ایاه تطیعون به خدا برگردد .

    #9339

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (در تحریم می گوید که این همسر مومنه و ….. نیست.)
    چرا در روز روشن به خداوند تهمت و افترا می بندی ؟؟
    از خدا نمی ترسی ؟؟؟
    اگر زنان پیامبر مومنه نبودند چطوری خداوند در ایه 6 سوره احزاب آنان را امهات المومنین نان نهاد ؟؟؟
    من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم و خواشمندم آیات اول سوره ی تحریم را مطالعه کنند .

    اینکه گفته ای (لذاست که ایاه تطیعون ام هی؟)

    اگر حدیث را بدون غرض و مرض بخوانی متوجه می شوی که (ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي) ایاه تطیعون بر می گردد به حضرت علی .

    چون اختلاف بین حضرت علی و حضرت عایشه بوده است .

    و موضوع خدا و شخص نبوده است که ایاه تطیعون به خدا برگردد .

    اینکه گفته ای (، دقت کنید که ایشان ملاک هستند نه عایشه. لایحبک الا المومن و لا یبغضک الا المنافق.)

    برادرم این حدیث درباره ی حب و بغض دینی می باشد نه موضوعات فردی و اجتماعی .

    و اگر به اعتقاد شما شامل همه موضوعات می شود پس اولین فرد که بغض حضرت علی را به دل گرفت طبق حدیث فرقین که در نزد فریقین به تواتر رسیده است از جمله در کتاب علل الشرائع شیخ صدوق جلد 1 صفحه 184 حضرت فاطمه بوده است !!!

    #9340

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (ضمن اینکه ایشان کنفسی پیامبر هستند)
    اگر با استدلال و عقیده ی شما بخواهیم قران را تفسیر کنیم (لَقَدْ جَاءَكُمْ رَ‌سُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ) (128 توبه) پس مشرکین هم کنفسی پیامبر هستند .
    اینکه گفته ای (بعد نوشته اید کلام صحیح پیامبر. بعدا نوشته اید که می کوبیم به دیوار.)
    برادرم چرا با قیچی کردن گفته های من و کنار هم قرار دادن قسمتهایی از یک گفته ی من با دروغ من را متهم می کنی ؟؟؟
    #9341

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (اگر مخالف قرآن باشد. دقت می کنید چه می نویسید؟ کلام صحیح را به دیوار میزنید؟)
    آدم ناقص العقل اگر مخالف قران باشد که کلام صحیح پیامبر نیست .
    کلام عبدالله ابن سبا یهودی است .
    اینکه گفته ای (بیایید و مانند گوینده حسبنا عمل کنید.)
    برادرم اولین گوینده ی حسبنا کتاب الله خود خداوند است که به پیامبر گفته است (فَذَكِّرْ‌ بِالْقُرْ‌آنِ) (45 ق) و به پیامبر گفته است که با این قران با کفار جهاد کن (52 فرقان) و به پیامبر گفته است با این قران در بین مردم حکم کن (213 بقره) و ده ها ایه دیگر

    پس شما طبق این ایات قران داری به خداوند توهین و خداوند را ملعون خطاب می کنی !!!

    #9402

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    در مورد هیچ کتابی جز بخاری چیزی ننوشتم. دقت کنید که هیچ ادعایی هم نکردم. نه آن را صحیح دانستم و نه باطل. فقط یک جمله تنبیهی نوشتم. مطالعه عمومی خود را که زیاد کنید متوجه معنای تنبیهی می شوید.

    ایرادی ندارد که خدای شما( آن کس که گفت حسبنا کتاب الله) را ملعون بدانیم. چرا؟ چون نفاقش واضح است. منافق کجاست؟ در درک اسفل نار.

    اما آن آیه ای که ” فذکر بالقرآن ” دارد. نکته ای در آن وجود دارد که اولوالالباب آن را می فهمند نه هر کسی. خطاب به حضرت رسول است که با قرآن تذکر بده. جهاد کن. حکم کن و….. . خطاب به کیست؟ حضرت رسول. سایرین کجایند؟ خداوند به رسولی که خودش مبین قرآن است فرموده که با قرآن این کارها را انجام بده. عجیب است؟ به هیچ وجه. چرا؟ چون مغز قرآن در اختیار ایشان است.لذاست که نمی توان گفت حسبنا کتاب الله را خدا فرموده. چرا؟ چون در آن موقع باید بگوییم که خداوند هم تابع قرآن است. دقت کنید آن فردی که این جمله را گفته در چه مقامی بوده. اگر خدا بوده باشد که بیان این جمله حاکی از آنست که نیاز به هدایت دارد و برای این کار فقط قرآن را کافی میداند. حالا خداوند محتاج هدایت است؟

    اگر هم کسی غیر خدا باشد، که هست، خب قطعا محتاج هدایت است. اما هدایت را از کجا باید به دست آورد؟ قرآن با مقام تبیینی که برای پیامبر قائل شده علنا و به صراحت فرموده که خدا و رسول هدایت می کنند. در آیات دیگری مانند انچه در سوره جمعه آمده فرموده که لیعلمهم الکتاب و الحکمة. یعنی تو هر مقدار که عظمت داشته باشی باز هم باید از رسول تعلیم بگیری. چه جیزی را؟ قرآن را. یعنی آن کس که مدعی است قرآن کفایت می کند، این آیه را منکر شده است. چرا که هیچ جایگاهی برای تعلیم از سوی پیامبر قائل نیست. فکر می کنم که همین مقدار کافی باشد. از بین دوستان اگر کسی علاقه به توضیح بیشتر دارد می تواند تاپیک دیگری با سربرگی که در مورد همین عبارت منافقانه ” حسبنا کتاب الله ” باشد باز کند و در آنجا با هم گفتگو کنیم.

    نکته اینجاست که غیرت ربطی به وحشی گری ندارد. یک ملعونی دروغی بر پیامبر بسته. اولویت اینکه کسی بخواهد او را متوجه کند با خدای متعال است که خب وقتی خداوند او را به حساب نیاورده، بنده ای مخلص مانند امیرالمومنین سلام الله علیه نیز همین کار را می نماید. مشکلی داره؟

    پیامبری که علم غیب ندارد و این همه اخبار غیبی در کتب سنی دارد یا خودش دروغگوست یا اصحابش که گفته اند پیامبر این حرفها را زده. بماند که قرآن علم از مغیبات را برای پیامبر نفی نکرده است.

    شما دنبال این بودید که بفهمید ” هو ” کیست. خدا یا امیرالمومنین. قطعا خداست. چرا؟ چون قرآن می فرماید که خدا و رسول را اطاعت کنید. حالا خداوند مردم را مبتلا کرده تا بداند که هو یا هی. کدام باید تبعیت شود؟ هو یا هی؟ اگر هی باشد که در قرآن نیامده. اگر هو باشد که همان خداست، قضیه درست است. شما که اطاعت از فرد سومی را قبول ندارید پس ملزم هستید که بین خدا و رسول یکی را برای هو انتخاب کنید. رسول که برای شما مرده پس منتفی می شود. خدا می ماند. حالا هو یا هی؟

    #9403

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    اگر هم مطاع بودن فرد سوم را قبول دارید(که باید طبق نص قرآن قبول داشته باشید) مرجع هو معلوم می شود. خدا فرموده من و رسول و نفر سوم را اطاعت کنید. رسول که برای شما مرده. خدا هم که از نظر شما موضوعیتی ندارد. نفر سومی می ماند که اطاعت از او دستور خدا و عین اطاعت خدا و رسول است. او میشود ” هو “. حالا تبعیت از این هو معقول است یا آن هی؟

    ضمنا شما یک دلیل ارائه کنید که مرجع ضمیر ” هو ” امیرالمومنین سلام الله علیه است. میتوانید؟ اصلا مرجع ضمیر را می دانید چیست یا من دارم آب در هاون رنده می کنم؟

    فرض هم که موضوع حدیث، اختلاف در بین امیرالمومنین سلام الله علیه و سجده کننده بر خبر شهادت ایشان باشد، کدام اینها مطاع هستند؟ آن کس که کنفسی پیامبر است؟یقاتل علی امر رسول الله است؟ آن کس که بنا به عقیده سنی خروج علیه او حرام است حتی اگر گردنت را بزند؟ آن کس که فقط منافق دشمنش می دارد و فقط مومن دوستش؟ البته از آن سجده معلوم میشود که چه کسی او را دوست داشته.

    مومنه نیست چون در تحریم می فرماید به جای شما زنان مومنه و…. می آورد. یعنی اینکه شما این خصوصیات را ندارید. از کجا معلوم میشود؟ از انجایی که هر آدم صاحب فهمی(آدم+فهم) می فهمد که وقتی خطابی صورت می گیرد که این مقدار تند است و قصدش در حداقل قضیه، تهدید است، معنایش اینست که آن چیزی که قرار است در صورت عملی شدن تهدید، جایگزین تهدید شونده شود، خصوصیاتش بیان میشود. و این کار نشان می دهد که تهدید شونده دارای آن خصوصیات نیست. اگر آن زنان مومنه و….. بودند نمیفرمود که به جای شما زنان مومنه می آورد. بلکه می فرمود به جای شما زنان مومنه، زنان مومنه دیگری می آورد. فرموده؟ بیان خصوصیت گزینه جایگزین یعنی اینکه آن خصوصیت در گزینه مورد خطاب مفقود است.

    یک دلی برای حصر معنای حدیث در حب و بغض دینی بیاورید. به نقش منافقین هم دقت کنید که هم در دین و هم در جامعه وجود داشته است و هم در رابطه با شخص پیامبر. که این موارد ادعای شما را نیز باطل می کند.

    یک دلیل بر تواتر خبر مزبور بیاورید. آن را از علل الشرائع ثابت کنید. بر مبنای اعتقاد شیعه در مورد امیرالمومنین و حضرت صدیقه سلام الله علیهما، آن را ثابت کنید. با توجه به استناد شیعه از قران در مورد هر دو نفر ایشان، آن حدیث را بررسی کنید. جواب را در تاپیکی تحت همان عنوان نشان دهید. اگر صحت حرف شما ثابت شود والله العلی العظیم من سنی میشوم.

    حدیث کنفسی را دیده اید؟ من راوی بوده ام؟ من منبع حدیث هستم یا پیامبر؟ایشان به صراحت فرموده که نفس من با شما قتال می کند. نه با یهود و مشرک و…. . با شما که مثلا مسلمان هستید. چه کنیم؟ بر چه می جنگد؟ تاویل. یعنی مسلمانان در برابر چه چیزی ایستاده اند؟ حضرتش چرا با آنها قتال می کند؟

    بماند که پیامبر هیچ کس دیگری را لایق این نداسته و ندیده اند که مانند خودشان معرفی کنند و البته خدا هم همین کار را کرده. در واقع پیامبر به تبعیت از خدا تنها یک نفر را لایق این دانسته که نفس خودش معرفی کند و این عمل پیامبر نشان می دهد که آیه ان چیزی که شما مقصود داری را نفرموده.

    #9404

    عبدالحسین
    مشارکت کننده

    این همه نوشته من بود که خب نقش قیچی را ملت میتواند بفهمند؛

    ” بعد نوشته اید کلام صحیح پیامبر. بعدا نوشته اید که می کوبیم به دیوار. اگر مخالف قرآن باشد. دقت می کنید چه می نویسید؟ کلام صحیح را به دیوار میزنید؟ بخاری را؟ شوخی می کنید؟ بیایید و مانند گوینده حسبنا عمل کنید. هر دو را به دیوار بزنید. ”

    جالب اینه که یک بخش را میگذاری و حرفت را میزنی و بخش دومش را هم دو خط پایینتر می اوری و فراموش می کنی که دو خط بالاتر چه نوشتی و چه قصدی داشتی. این هم از برکات همان دعای حرضت سجاد سلام الله علیه است.

    نتیجه این میشود که پیامبر کار و حرف خلاف قران بسیار دارند. مثل؟ غرانیق. موسیقی. لانورث. چشم کوردن و دست و پا قطع کردن. لعن الکی کردن.ذبیحه مشرک خوردن و………………….. . حالا اینها کجا هستند؟ در کتبی که اصح بعد از قرآن هستند. خب اینها که خلاف قرآن هستند. چه کنیم؟ هیی. نام آن کتب را صحیح می گذاریم و هر کس به آنه استناد کرد او را مریض و بیمار دل خطاب می کنیم. چرا؟ چون پیامبر در نزد ما به اندازه هیچ هم ارزش ندارد. چرا؟ چون اگر داشته باشد آن وقت آن منفی هیچ هایی که تا عرش بالا برده ایم را چه کنیم.

    .

    پس تا اینجا هیچ دلیلی بر رجوع ضمیر ” هو ” بر امیرالمومنین سلام الله علیه ارئه نشده.

    هیچ دلیلی برای رد رجوع ضمیر ” هو ” بر خداوند منان ارائه نشده که رد نشود.

    هیچ دلیلی برای اینکه نشان دهد مقصود پیامبر حب و بغض دینی بوده ارائه نشده و البته نمی شود.

    هیچ دلیلی برای توجیه عمل ناکثین در مورد نقض بیعتشان داده نشده. اگر هم بشود اسمشان را یک ما ینطق عن الهوی معلوم نموده. ناکثین. یعنی چی؟ حالا چه کسی میتواند توجیهش کند؟

    هیچ دلیلی ارائه نشده که اگر چنانچه ” هو ” مرجوع به امیرالمومنین سلام الله علیه باشد، ناکثین به چه استدلالی و بر اساس چه نصی خود را محق بر عملشان میدانسته اند.

    هیچ حرفی هو بیان نشد که ملت متوجه بشوند وقتی حاکم کاری را نمی خواهد بکند بقیه سر یا ته یا کجای پیاز هستند که بخواهند آن کار را انجام دهند؟

    هیچ حرفی زده نشد که ملت ملتفت بشوند که وقتی حاکم می گوید نه و ناکثین می گویند آره، حرف کدامشان مقدم است و اگز کسی خلاف حکم حاکم عمل کند تکلیفش چیست.

    یک حرفی هم بیان شود که آیا دوست بر دوست شمیر می کشد یا دشمن بر دشمن؟ یا دوست بر دشمن یا دشمن بر دوست؟ یا هر دو بر هم یا هر دو بر هم؟ تکلیف را روشن کنید. اگر دوست بوده اند اون چند هزار نفری که کشته اند را برق گرفته یا از فرط احساس دوستی منفجر شده اند یا اینکه چی؟ نقش سگهای حوئب و قسم دروغ را هم معلوم کنید.

    با اینکه بنده مدعی شورش نیستم ام این را هم بگویید که بر چه مبنایی شورش باید در مقر حکومت رخ دهد؟ آیا نمی شود در جای دیگری از سرزمین تحت حاکمیت این شورش واقع شود؟ بعد اینکه اگر گروهی برای شورش رفته باشند به جایی که بتوانند یارگیری کنند و تجمع کنند و دوستانشان هم در انجا به آنها بپیوندند، ممکن نیست؟ نکند قصد دارید بگویید که رفقای شما حتی این مقدار از درک و فهم را هم نداشته اند؟

    .

    مرجع ضمیر

    #9579

    abdollah1990
    کاربر
    با سلام .

    اینکه گفته ای (ایرادی ندارد که خدای شما( آن کس که گفت حسبنا کتاب الله) را ملعون بدانیم. چرا؟ چون نفاقش واضح است.)

    برادرم در ایه 100 سوره توبه خداوند رضایت کامل خود را از مهاجرین و انصار که ابوبکر و عمر و عثمان و علی و … جزو مهاجرین می باشند به صراحت اعلام نموده .

    و اگر یکی از آنها جزو منافقین می بود خداوند رضایت خود را از منافقین اعلام نمی کرد .

    ضمنا برادرم اولین گوینده ی حسبنا کتاب الله خود خداوند است که به پیامبر گفته است (فَذَكِّرْ‌ بِالْقُرْ‌آنِ) (45 ق) و به پیامبر گفته است که با این قران با کفار جهاد کن (52 فرقان) و به پیامبر گفته است با این قران در بین مردم حکم کن (213 بقره) و ده ها ایه دیگر

    پس شما طبق این ایات قران داری به خداوند توهین و خداوند را ملعون خطاب می کنی !!!

    اینکه گفته ای (آن آیه ای که ” فذکر بالقرآن ” دارد. نکته ای در آن وجود دارد که اولوالالباب آن را می فهمند نه هر کسی.)

    برادرم پس این آیات (شَهْرُ‌ رَ‌مَضَانَ الَّذِي أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْ‌آنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْ‌قَانِ) و چندین ایه دیگر با این گفته ی شما بیهوده است ؟؟؟

    و همچنین خداوند اولوالالباب را در قران معرفی کرده است (الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ ۚ أُولَـٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّـهُ ۖ وَأُولَـٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ)

    اینکه گفته ای (خطاب به حضرت رسول است که با قرآن تذکر بده. جهاد کن. حکم کن و….. . خطاب به کیست؟ حضرت رسول. سایرین کجایند؟)

    برادرم پس امروز که پیامبر نیست آیا دیگر افراد موظف نیستند که با قران تذکر بدهند و با قران جهاد و حکم کنند ؟؟!!!!

    اینکه گفته ای (چون مغز قرآن در اختیار ایشان است.لذاست که نمی توان گفت حسبنا کتاب الله را خدا فرموده.)

    برادرم قران که پوست و مغز ندارد !! و خداوند به صراحت فرموده (وَلَقَدْ يَسَّرْ‌نَا الْقُرْ‌آنَ لِلذِّكْرِ‌ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ‌)

    اینکه گفته ای (علنا و به صراحت فرموده که خدا و رسول هدایت می کنند.)

    برادرم چرا دروغ می گویی و به خداوند تهمت می بندی ؟؟؟

    در کدام ایه خداوند علنا و به صراحت فرموده که رسول هدایت می کند ؟؟؟

    در حالی که به صراحت فرموده (إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَـٰكِنَّ اللَّـهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ ۚ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ)

    #9580

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (چرا که هیچ جایگاهی برای تعلیم از سوی پیامبر قائل نیست.)

    برادرم ما برای تبیین آنچه که از سوی خداوند برای پیامبر نازل شده احترام و جایگاه عظیمی قائل هستیم .

    اینکه گفته ای (بنده ای مخلص مانند امیرالمومنین سلام الله علیه نیز همین کار را می نماید. مشکلی داره؟)

    برادرم پس با این استدلال شما چرا حضرت علی به جنگ جمل و صفین و نهروان با خوارج رفت ؟؟

    اینکه گفته ای (پیامبری که علم غیب ندارد و این همه اخبار غیبی در کتب سنی دارد یا خودش دروغگوست یا اصحابش)

    برادرم چرا مغلطه بازی می کنی ؟؟

    پیامبر طبق ایه 25 و 26 سوره جن آنچه را که خداوند خواسته از اخبار اینده در اختیار برخی از پیامبرانش گذاشته است .

    و این چه ربطی به علم غیب حضرت علی و دیگران دارد که پیامبر نیستند ؟؟!!

    اینکه گفته ای (شما دنبال این بودید که بفهمید ” هو ” کیست. خدا یا امیرالمومنین.)

    برادرم برای همه کسانی که آن گفته ی حضرت امام حسن را مطالعه کنند مشخص است که منظور حضرت علی است .

    و اگر شما نمی فهمید به من ربطی ندارد .

    و پس با تراوشات فکری شما کلمه ” هو ” در ایه 249 بقره به چه کسی بر می گردد ؟؟ (فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ)

    اینکه گفته ای (شما که اطاعت از فرد سومی را قبول ندارید پس ملزم هستید که بین خدا و رسول یکی را برای هو انتخاب کنید.)

    برادرم این کلمه ی ملزم را از کجا آورده ای ؟؟

    شما چه کاره هستی که غیر مستند به دین و شریعت مردم را ملزم می کنید .

    ما طبق قران ملزم هستیم که از خدا و آنچه به رسول نازل شده اطاعت مطلق کنیم .

    #9581

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (. خدا فرموده من و رسول و نفر سوم را اطاعت کنید.)

    برادرم چرا به خداوند نسبت دروغ می دهی ؟؟

    آن ایه ای که خداوند گفته بدون قید و شرط از نفر سوم اطاعت کنید را بگذار تا خوانندگان قضاوت کنند .

    اینکه گفته ای (ضمنا شما یک دلیل ارائه کنید که مرجع ضمیر ” هو ” امیرالمومنین سلام الله علیه است.)


    اگر گفته ی امام حسن را بدون غرض و مرض بخوانی متوجه می شوی که (ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي) ایاه تطیعون بر می گردد به حضرت علی .

    چون اختلاف بین حضرت علی و حضرت عایشه بوده است .

    و موضوع خدا و شخص نبوده است که ایاه تطیعون به خدا برگردد .

    اینکه گفته ای (آن کس که کنفسی پیامبر است؟)

    برادرم پس با استدلال شما طبق ایه ی 128 توبه (لَقَدْ جَاءَكُمْ رَ‌سُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ) مشرکین کنفسی پیامبر هستند ؟؟!!

    اینکه گفته ای (البته از آن سجده معلوم میشود که چه کسی او را دوست داشته.)

    برادرم این توهمات شما می باشد .

    و اگر حضرت عایشه دشمن حضرت علی و خاندان حضرت علی می بود آنهمه حدیث درباره ی فضائل آنها نقل نمی کرد .

    #9582

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (مومنه نیست چون در تحریم می فرماید به جای شما زنان مومنه و…. می آورد.)

    برادرم اگر راست می گویی و دروغگو و کذاب نیستی آن ایه ای که گفته زنان پیامبر مومنه نیستند بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .

    در حالی که بر عکس ایه 6 سوره احزاب که فضائل پیامبر را گفته است زنان پیامبر را هم مادر مومنین دانسته نه مادر منافقین و …

    دقت کنید که هر شرطی یک جزای شرط هم دارد که اگر شرط رعایت شود جزای شرط هم محقق می شود. اگر شرط رعایت نشود طبیعی است که جزای آن هم محقق نشود. خداوند در قرآن فرموده که اگر شما را طلاق دهد اینها را می آورم. شرط چیست؟ طلاق دادن. جزای شرط چیست؟ آوردن زنان دیگر و…. . شرط محقق شده؟ خیر. به چه دلیل؟ به هر دلیلی. تبعا جزای آن هم محقق نشده. حالا این یعنی اینکه آنها مومنه بوده اند (البته این اعتراف خود شما در تاریخ 28 /4/93 در قسمت اوربان می باشد و همچنین :

    به طور مثال خداوند به پیامبر فرموده (لَئِنْ أَشْرَ‌كْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِ‌ينَ)(65 زمر)

    چون شرط محقق نشده پس پیامبر مشرک نیست یعنی موحد است .

    ضمنا اگر با تراوشات عقل ناقص شما آنها مومنه نبودند پس چطوری خداوند در ایه ی 52 سوره ی احزاب فرموده (لَّا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلَا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ)

    (ترجمه ایت الله مکارم شیرازی :بعد از این دیگر زنی بر تو حلال نیست، و نمی‌توانی همسرانت را به همسران دیگری مبدّل کنی [= بعضی را طلاق دهی و همسر دیگری به جای او برگزینی‌] هر چند جمال آنها مورد توجّه تو واقع شود،)

    اینکه گفته ای (با توجه به استناد شیعه از قران در مورد هر دو نفر ایشان، آن حدیث را بررسی کنید.)

    برادرم وقتی امام زمان شما حی و حاضر است من بیایم احادیث شما را بررسی کنم ؟؟

    خجالت نمی کشی چنین توهینی به امام زمان انجام می دهی ؟؟

    آیا من را برتر از امام زمان میدانی ؟؟

    اینکه گفته ای (و البته خدا هم همین کار را کرده. در واقع پیامبر به تبعیت از خدا تنها یک نفر را لایق این دانسته که نفس خودش معرفی کند)

    برادرم پس با استدلال شما طبق ایه ی 128 توبه (لَقَدْ جَاءَكُمْ رَ‌سُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ) مشرکین کنفسی پیامبر هستند ؟؟!!

    برادرم ضمنا اگر حضرت علی عین خود نفس پیامبر بوده چطوری با حضرت فاطمه ازدواج کرده ؟؟

    مگر می شود پدر با دختر ازدواج کند ؟؟!!

    #9583

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (بعد نوشته اید کلام صحیح پیامبر. بعدا نوشته اید که می کوبیم به دیوار.)
    برادرم چرا با قیچی کردن گفته های من و کنار هم قرار دادن قسمتهایی از یک گفته ی من با دروغ من را متهم می کنی ؟؟؟

    اینکه گفته ای (اگر مخالف قرآن باشد. دقت می کنید چه می نویسید؟ کلام صحیح را به دیوار میزنید؟)

    آدم ناقص العقل اگر مخالف قران باشد که کلام صحیح پیامبر نیست .
    کلام عبدالله ابن سبا یهودی است .
    اینکه گفته ای (بیایید و مانند گوینده حسبنا عمل کنید.)
    برادرم اولین گوینده ی حسبنا کتاب الله خود خداوند است که به پیامبر گفته است (فَذَكِّرْ‌ بِالْقُرْ‌آنِ) (45 ق) و به پیامبر گفته است که با این قران با کفار جهاد کن (52 فرقان) و به پیامبر گفته است با این قران در بین مردم حکم کن (213 بقره) و ده ها ایه دیگر

    پس شما طبق این ایات قران داری به خداوند توهین و خداوند را ملعون خطاب می کنی !!!

    #9584

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (جالب اینه که یک بخش را میگذاری و حرفت را میزنی و بخش دومش را هم دو خط پایینتر می اوری و فراموش می کنی که دو خط بالاتر چه نوشتی و چه قصدی داشتی.)
    برادرم خودت را در اینه دیده ای ؟!
    من از خوانندگان می خواهم که کلمه رسوا و کلمه فریب را در تمام مطالب که بین من و ایشان صورت گرفته سرچ کنند و قضاوت کنند تا ببینند چه کسی فریب کاری کرده و مغلطه بازی کرده .
    اینکه گفته ای (نام آن کتب را صحیح می گذاریم و هر کس به آنه استناد کرد او را مریض و بیمار دل خطاب می کنیم.)
    برادرم امروزه فریب کاری های شما برای همه روشن شده و دیگر نمی توانید مثل گذشته با قیچی کردن احادیث مردم را فریب دهید و تمام کتب اهل سنت در مکتبة الشامله موجود است و در اختیار همه قرار دارد .

    اینکه گفته ای (پس تا اینجا هیچ دلیلی بر رجوع ضمیر ” هو ” بر امیرالمومنین سلام الله علیه ارئه نشده.)

    اگر گفته ی امام حسن را بدون غرض و مرض بخوانی متوجه می شوی که (ووالله انها لزوجة نبيكم صلى الله عليه وسلم في الدنيا والآخرة ولكن الله تبارك وتعالى ابتلاكم ليعلم إياه تطيعون أم هي) ایاه تطیعون بر می گردد به حضرت علی .

    چون اختلاف بین حضرت علی و حضرت عایشه بوده است .

    و موضوع خدا و شخص نبوده است که ایاه تطیعون به خدا برگردد .

    و پس با تراوشات فکری شما کلمه ” هو ” در ایه 249 بقره به چه کسی بر می گردد ؟؟ (فَلَمَّا جَاوَزَهُ هُوَ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ)

    #9585

    abdollah1990
    کاربر
    اینکه گفته ای (هیچ دلیلی برای اینکه نشان دهد مقصود پیامبر حب و بغض دینی بوده ارائه نشده و البته نمی شود.)

    برادرم این حدیث درباره ی حب و بغض دینی می باشد نه موضوعات فردی و اجتماعی .

    و اگر به اعتقاد شما شامل همه موضوعات می شود پس اولین فرد که بغض حضرت علی را به دل گرفت طبق حدیث فرقین که در نزد فریقین به تواتر رسیده است از جمله در کتاب علل الشرائع شیخ صدوق جلد 1 صفحه 184 حضرت فاطمه بوده است !!!

    اینکه گفته ای (هیچ دلیلی برای توجیه عمل ناکثین در مورد نقض بیعتشان داده نشده.)

    برادرم انها در زمان به خلافت رسیدن حضرت علی در مکه بودند و هیچ گونه بیعتی نکرده بودند .

    اینکه گفته ای (هیچ حرفی زده نشد که ملت ملتفت بشوند که وقتی حاکم می گوید نه و ناکثین می گویند آره)

    آنها از سمت مکه به سوی بصره حرکت کرده بودند و هیچ ملاقاتی با حاکم نکردند .

    و تلفن های هتل هم صفرسان بسته بوده !! میدونی که ؟؟

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 50)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.