Home › انجمن ها › شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت › بررسی مسئلهء شفاعت
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط mohammad hamzeh در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1371در بین بحث هائی که بین برادران اهل سنت با دوستان شیعه صورت می گیرد،بعضا شاهد هستیم که اهل سنت،مسئلهء شفاعت خواستن از غیر خدا را،ولو اینکه آن شخص،پیامبر هم باشد،عین شرک می پندارند.
عجالتا چند آیه از قرآن را در اینجا ذکر می کنم که در آن،مسئلهء شفاعت توسط پیامبران ذکر شده است و به هیچ وجه هم شرک و گناه به حساب نمی آید.ان شاء الله در آیندهء نزدیک به صورت مفصل تر به این موضوع خواهم پرداخت:
1) (آیهء 97 و 98 سوره یوسف ):فرزندان حضرت یعقوب(ع) که از کرده های خود پشیمان می گردند رو به پدر کرده می گویند:‹قالوا یا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا کنا خاطئین ›(پدر جان از خداوند دربارهء ما طلب آمرزش نما،ما گروه خطاکار بودیم)حضرت یعقوب نیز به درخواست آنان جواب مثبت می دهد و می گوید: ‹قال سوف استغفر لکم ربی انه هوالغفور الرحیم›(به همین زودی از پروردگارم برای شما طلب مغفرت می کنم او بخشنده و رحیم است)
2) (آیهء64 سوره نساء ):‹… و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاؤوک فاستغفروالله واستغفر لهم الرسول لوجدواالله توابا رحیما› (اگر آنان هرگاه به خویش ستم کرده بودند حضور تو (ای پیامبر) می آمدند و از خداوند طلب آمرزش می کردند و پیامبر نیز در بارهء آنها درخواست آمرزش می نمود،خدا را توبه پذیر و رحیم می یافتند )
3) (آیهء 5 سوره منافقون ):‹و اذا قیل لهم تعالوا یستغفر لکم رسول الله لووا رؤسهم و رایتهم یصدون و هم مستکبرون› ( و هرگاه به آنان گویند بیائید تا رسول خدا برای شما از حق آمرزش بخواهد سر بپیچند و بنگری که با تکبر و نخوت روی می گردانند)
در آیات 40 به بعد سورهء مدثر آمده است:‹…فی جنات یتسائلون عن المجرمین ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین و لم نک نطعم المسکین و کنا نخوض مع الخائضین و کنا نکذب بیوم الدین حتی اتینا الیقین فما تنفعهم شفاعه الشافعین…›(اصحاب یمین در حالیکه در بهشت جای دارند از دوزخیان سوال می کنند):
چه چیز شما را به جهنم کشانید؟گویند ما از نمازگزاران نبودیم و مسکین را اطعام
نمی کردیم و با فرو روندگان(در دنیا) فرو می رفتیم و روز جزا را تکذیب می کردیم تا ما را یقین(مرگ) آمد.پس شفاعت شفاعتگران به حال ایشان سود ندهد…
1)در آیهء کریمه، سود نداشتن شفاعت دربارهء مجرمان بر تکذیب روز قیامتو فرو رفتن در دنیا و نماز نخواندن و دستگیری نکردن از فقرا متفرع شده است و از این تفریغ(فرع شدن)استفاده می شود که برخوردار نشدن آنان از شفاعت،از جهت عقاید و اعمالی است که شایستگی و زمینهء شفاعت را در آنان از بین برده است؛ نه ازجهت اینکه اصلا شفاعتی وجود نداشته باشد.
بنابراین فرق است بین اینکه گفته شود:فما تنفعهم شفاعه الشافعین یا اینکه گفتهشود:و ما تنفعهم شفاعه الشافعین:زیرا جملهء اول دلالت می کند که کارها و اعمال آنان دخالتی در سود ندادن شفاعت دارد برخلاف جملهء دوم که این نکته از آن استفاده نمی شود.
بنابراین تاثیر اعمال و افکار در سود ندادن شفاعت وقتی صحیح است که اصل شفاعت وجود داشته باشد وگرنه به اصطلاح: ( سالبهء به انتفاع موضوع) خواهد بودو (سالبه به انتفاع موضوع)بر خلاف ظاهر قضیهء(سالبه)است.
2 آیهء کریمه شفاعت دربارهء گروه خاصی نفی شده است و نفی،متوجه سوددادن شفاعت شده است و نه اصل آن و با توجه به اینکه قرآن کریم همیشه واقعیت ا با کوتاه ترین الفاظ بیان می کند،استفاده می شود که اصل شفاعت در قیامت وجو دداد ولی گروه خاصی از آن بهره مند نمی شوند وگرنه با توجه به اصل مزبور،اگر شفاعت در قیامت اصلا وجود نداشته باشد بایستی کلمهء (تنفعهم) برداشته شود وسلب،مستقیما به اصل شفاعت متوجه باشد.3)با توجه به همین اصل مزبور می توان استفاده کرد که اساسا نه این است که شفاعت مفید وجود ندارد بلکه شفاعت مفید به حال گروه خاصی که آیه بیان کرده است وجود ندارد وگرنه به کار بردن ضمیر (هم)در اینجا بی نکته به نظر میرسید،بنابراین از وجود ضمیر نیز در آیه می توان فهمید که شفاعت مفید در قیامت هست ولی آنانکه از عقیده و عمل،هیچگونه بهره ای ندارند از شفاعت مفید برخوردار نمی شوند.
4)همانطور که شیخ عبدالقاهر در دلائل الاعجاز و دیگران تصریح کرده اند هرگاه مصدر اضافه به فاعل شود حکایت از واقع شدن کار می کند.در آیهء مبارکه،شفاعت که مصدر است به شافعین اضافه شده و حکایت از وقوع شفاعت می کند.
5)تعبیر (الشافعین)در آیه به لفظ جمع مانند( کانت من الغابرین) و (کان من الکافرین) و (کان من الغاوین) و (لا ینال عهدی الظالمین) و نظائر آن دلالت بر وقوع شفاعت می کند وگرنه آوردن به لفظ جمع بی نکته خواهد بود.
(نقل از کتاب شفاعت.مولفین:احمد مطهری_غلامرضا کاردان…..نشر موسسهء در راه حق.قم)
خداوند کریم در سورهء اعراف آیهء 53 می فرماید:
‹ هل ینظرون الا تاویله یوم یاتی تاویله یقول الذین نسوه من قبل قد جائت
رسل ربنا بالحق فهل لنا من شفعاء فیشفعوا لنا او نرد فنعمل غیر الذی
کنا نعمل قد خسروا انفسهم و ضل عنهم ما کانوا یفترون ›
( آیا انتظاری جز تاویل آن را دارند؟ روزی که تاویل آن فرا رسد آنانکه از پیش
فراموشش کرده بودند می گویند آیا شفیعانی برای ما هست تا برای ما
شفاعت کنند یا باز گردانده شویم و عملی غیر از آنچه انجام می دادیم انجامدهیم؟همانا خود را باختند و زیان بردند و گم شد از ایشان آنچه دروغ می
بستند (به دروغ آنان را معبود خویش می دانستند )
در این آیهء کریمه دربارهء کسانی که زندگی دنیا ایشان را فریب داده و دین خود را
بازیچه گرفته اند می گوید ایشان انتظاری جز فرا رسیدن روز قیامت را ندارند ولی
وقتی که آن روز فرا رسد درخواست شفیعانی برای خود یا بازگشت به دنیا می کنند
ولی هیچیک از خواسته های ایشان عملی نمی شود.
شاهد در آیهء کریمه این است که کلمهء (لنا) دوبار در آیه آورده شده است.یک جا می
فرماید ‹هل لنا من شفعاء › و بعد هم می فرماید ‹فیشفعوا لنا › معلوم می شود
شفیعانی وجود دارد ولی آنان از آن شفیعان بهره مند نشده اند و شفیعانی که برای
آنان باشند و به سود آنها وساطت نمایند وجود ندارد و اگر شفیعانی در قیامت نباشد
جای این درخواست نیست که آیا شفیعانی به پا می خیزند که برای ما شفاعت
کنند.بنابراین وجود کلمهء ‹ لنا › در جملهء اول کافی بود و نیازی به تکرار آن نبود،در
این صورت از تکرار کلمهء (لنا ) می توانیم استفاده کنیم شفعاء در قیامت وجود دارد
ولی شفعائی که برای آنان شفاعت کنند وجود ندارد؛اضافه بر این که لفظ جمع
(شفعاء )نیز مانند آیهء اول(منظور آیه40سوره مدثر که در پست قبلی ذکر گردید)
حکایت از بودن شفعاء می کند
(نقل از کتاب شفاعت.مولفین:احمد مطهری-غلامرضا کاردان.نشر موسسه در راه حق.قم)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2179شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2180بنده مايلم بحث درباره شفاعت را به طور جدی در اين تالار آغاز کنم. بنا براُين بنا را در اين بحث به استناد مطالب به قرآن کريم و منابع برادران اهل سنت و فرقه نوظهور وهابيت می گذارم.
از برادرانی که مايل به مشارکت در اين بحث هستند نيز خواهشمندم مطالب خود را مستدل و مستند به قرآن کريم بيان نمايند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2182اول شما آیه هارو جواب بده تا بعددوم: آیا اون موقع که پسران حضرت یعقوب از او شفاعت خواستند او زنده بود یا مرده؟
اماسوم: من چند آیه میارم میخوام ببینم تو این آیات شاهد اعمال ما کیست وجای امام کجاست توی این آیات
«أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» تو مراقب و نگاهبان بربندگاني و تويي كه هر چيز حاضر و گواهي”(المائده/ 117)
و ميفرمايد: «إِنَّ اللهَ كَانَ عَلَيْكُمْ رَقِيبًا» همانا خدا بر شما مراقب و نگاهبان است”(النّساء/1)
و ميفرمايد: «وَكَانَ اللهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ رَقِيبًا» خداوند بر هر چيزي مراقب است”(الأحزاب/52)
پس أمر نظارت و نگاهباني بندگان و جميع مخلوقاتِ عالم امكان خاصِّ پروردگار جهان بوده و اينگونه چرندها كفر و هذيان است.چهارم: این آیات رو هم داشته باش تا بعد
: ﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ﴾ [الأعراف/194] همانا كساني را كه غير از خداي يگانه ميخوانيد بندگاني مانند شمايند)).
﴿قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِ اللهِ لا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلا فِي الأَرْضِ وَمَا لَـهُمْ فِيهِمَا مِنْ شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُمْ مِنْ ظَهِيرٍ﴾ [سبأ/22] (اي پيامبر) بگو كساني را كه جز خدا [معبود] پنداشتهايد، بخوانيد [بدانيد كه] هموزن ذرّهاي در آسمانها و زمين مالك نيستند و آنان را آن دو شركتي نيست و خداي را از آنها هيچ پشتيباني نيست)
﴿إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللهِ عِبَادٌ أَمْثَالُكُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْيَسْتَجِيبُوا لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ﴾ [الأعراف/194] آن كساني كه غير خدايند و شما آنها را ميخوانيد و از ايشان استمداد ميكنيد خود بندگاني همچون شمايند
﴿وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لَا يَسْتَطِيعُونَ نَصْـرَكُمْ وَلا أَنْفُسَهُمْ يَنْصُرُونَ﴾ [الأعراف/197] اين كساني كه غير خدايند و شما آنان را ميخوانيد و از ايشان استمداد ميكنيد نميتوانند به شما حتّي به خودشان ياري كنند.
: ﴿قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلا تَحْوِيلاً﴾ [الإسراء/56] (اي محمّد) بگو اين كساني را كه غير خدايند [و شما آنان را معبود پنداشته و در گرفتاريها ميخوانيد] مالك كشف ضرري از شما نيستند و نميتوانند وضع شما را تغيير دهند.
﴿وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ لا يَسْتَجِيبُونَ لَـهُمْ بِشَـيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى المَاءِ لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ…﴾ [الرعد/14] و كساني كه غير خدا را ميخوانند ايشان را هيچ پاسخي ندهند [و خوانندگان] مانند كسي هستند كه دو دست خويش را به سوي آب گشادهاست تا آب را به دهانش برساند ولي بدان نرسد.﴿وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يَمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ﴾ [فاطر/13] و كساني را كه جُز خدا ميخوانيد مالك پوست هستة خرمايي نيستند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2183به نام خدا
1. اگر منظور از «يا ابانا استغفر لنا» عذرخواهی از يعقوب بود، پس چرا يعقوب در پاسخ گفت: سوف استغفر لکم… به زودی يا در آينده برای شما طلب استغفار خواهم کرد. از اين پاسخ مشخص است که منظور برادران يوسف عذرخواهی از يعقوب نبوده و از پدرشان خواستند تا در درگاه الهی برای ايشان طلب آمرزش کند. از برادری که بدون مراجعه به قرآن اينگونه تفسیر مي کند متعجبم.
2. اينکه در ايه 5 سوره منافقون به صراحت يکي از خصلت های منافقين را رويگردانی از طلب استغعار برای ايشان توسط پيامبر ذکر مي کند منظور چيست؟ آيا اين آيه تصريح قرآن به واسطه شدن پيامبر در درگاه الهی برای آمرزش آنها نبوده؟ آيا معنای شفاعت چيزی غير از اين است که از شفِع مقربی بخواهيم تا نزد خدا برای شما وساطت کرده و طلب خير کند؟ ضمناً ما شفاعت کردن پيامبر را به همان معنای دعا کردن اِيشان برای برآورده شدن حاجت می دانيم شما را نمی دانم.
لطفاً اگر حقيقتا مايل به بررسی دقيق این بحث هستيد اعلام آمادگی کنيد تا بحث مفصل و مستدلي را از ابتدای موضوع آغاز تا بلکه حقيقت برای شما نيز روشن شود.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2321موضوع جالبیست.بله شفاعت در قرآن ذکر شده است .
و ذکر طلب فرزندان یعقوب از پدرشان تا پدرشان برایشان بسوی طلب مغفرت نماید. چرا؟ چون هم پدر را آزرده بودند و طلب مغفرت نوعی عذرخواهی و دلشکستگی آنان است و سپس رضایت پدر و طلب خیر از ” خداوند متعال “.
در سوره ی یعقوب سخن از مغفرت یعقوب نیست بلکه از دعای یعقوب.
و دعای هر فردی اعم از نبی و والدین و فرشتگان نسبت به اهل الارض ممكن است مورد قبول افتد.
امام عموم وقوع شفاعت از سوى خداوند متعال است.
هیچ دلیلی بر شفاعت نبیین به حق امتهایشان هم نیست و برخلافش ذکر شده که عیسی علیه السلام از شرک امتش اعلان برائت مى كند.
و رسول الله از هجر قرآن توسط امت شكايت مى كند .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2322شما با شنيدن كلمه ى ” شفاعت ” بلافاصله به يقين شفاعت رسيديد كه اين كارى بى سند و بى دليل است!از كجا مى دانيد اصلاً امامان يا انبياء شفاعت كسى مى كنند؟
اصلاً كجاى قرآن سخن از شفاعت رسولان يا حتى شفاعت محمد صلى الله عليه و سلم هست كه شما به آن امتداد و عموميت دهيد و نوه هاى رسول را هم شفيعان خود معرفى كنيد؟
شفاعت در قرآن براى اين ذكر شده كه مشركين خدايان خود را كه در كنار آفريدگار تعبد می کردند را شفاعت کننده ی خود می دانستند و تصور می کنند آنان سبب نزدیکی و قربشان به آفریدگار خواهند شد.
و در قرآن خداوند درحقیقت به ” نفی ” این شفاعت آیات نازل فرموده است!درحالیکه شما از آیات ” نفی شفاعت ” نتیجه ی عکسی گرفته اید!
عبدالقادر گیلانی چگونه مصدر الهام شما می شود که به او استناد می کنید!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2988قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُمْ مِنْ دُونِهِ فَلا يَمْلِكُونَ كَشْفَ الضُّرِّ عَنْكُمْ وَلا تَحْوِيلاً * أُولَئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلَى رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ وَيَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحْذُوراً»(اسراء: 56- 57).(اى محمد) بگو بخوانيد به جز الله آنانى را که گمان ميکنيد (کاره اى هستند) پس نمى توانند ضررى را از شما دفع کنند نه حال شما را عوض کنند، آنانيکه شما مى خوانيد آنها خود شان دنبال وسيله ميگردند هر کدام که مقرب تر باشد [بيشتر دنبال وسيله اند] آنها خود شان اميدوار به رحمت رب هستند و از عذا ب رب مى ترسند
(أَلَا لِلَّهِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِیقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ یحْكُمُ بَینَهُمْ فِی مَا هُمْ فِیهِ یخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا یهْدِی مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ)(الزمر/3)
آگاه باشید که دین خالص از آن خداست، و آنها که غیر خدا را اولیای خود قرار دادند و دلیلشان این بود که: «اینها را نمیپرستیم مگر بخاطر اینکه ما را به خداوند نزدیک کنند»، خداوند روز قیامت میان آنان در آنچه اختلاف داشتند داوری میکند؛ خداوند آن کس را که دروغگو و کفرانکننده است هرگز هدایت نمیکندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2991پنجم: میخوام ببینم در این آیات خدا گفته از کی بخواید آیا گفته از امام بخواید؟ با هم میبینیم این آیات رو﴿…وَاسْأَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللهَ كَانَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمًا﴾ [النساء/32] و از خدا بخواهيد از فضل و رحمتش [به شما ببخشد] همانا خدا به هر چيزي داناست.
﴿وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ…﴾ [غافر/60]» پروردگارتان فرمود: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.
﴿أَمَّنْ يُجِيبُ المُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ…. أَإلَهٌ مَعَ اللهِ؟؟﴾ [النمل/62] آيا كيست كه فرد درمانده چون او را بخواند، وي را اجابت ميكند و بدي را از او مرتفع ميسازد…… آيا با خداي يگانه معبودي [ديگر هم] هست؟!.ششم: میخوایم ببینیم در این آیات خدا گفته در زمان سختی به کی پناه ببریم به خدا؟ یا امام؟ آقای یا علی
: ﴿وَإِذَا مَسَّ الإِنْسَانَ الضُّرُّ دَعَانَا لِجَنْبِهِ أَوْ قَاعِدًا أَوْ قَائِمًا…﴾ [يونس/12] و چون انسان را بدي و گزندي رسد، در حالي كه به پهلو خفته يا نشسته يا ايستاده ما را ميخواند و فرمودهاست: ﴿وَإِذَا مَسَّ الإِنْسَانَ ضُرٌّ دَعَا رَبَّهُ مُنِيبًا إِلَيْهِ…﴾ [الزمر/8] و هرگاه آدمي را زياني رسد پروردگارش را در حالي كه به او روي آوردهاست ميخواند.
و أمر أكيد فرمودهاست كه در چنين احوالي او را بخوانيم چنانكه ميفرمايد: ﴿ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعًا وَخُفْيَةً….. وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا﴾ [الأعراف/55 و 56] پروردگارتان را به زاري و آهستگي بخوانيد…. و او را با بيم و اميد بخوانيد.
و به پيغمبر خود جدا أمر ميفرمايد: ﴿وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِيفَةً وَدُونَ الجَهْرِ مِنَ القَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآَصَالِ وَلا تَكُنْ مِنَ الغَافِلِينَ﴾ [الأعراف/205]. و پروردگارت را در دلت به زاري و بيمناكي و بدون آنكه صدايت را بلند كني در صبح و شام ياد كن و از غافلان مباش.حالا میخوام ببینم جواب آقای یا علی چیه؟
ودر آخر به این چیزی که الان من میخوام بنویسم توجه کن
امام های شما درست همه بهشتی
اما شما از کجا میدونید که این امام زاده ها بهشتین آیا در کار خدا دخالت میکونید؟ -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
1. اگر منظور از «يا ابانا استغفر لنا» عذرخواهی از يعقوب بود، پس چرا يعقوب در پاسخ گفت: سوف استغفر لکم… به زودی يا در آينده برای شما طلب استغفار خواهم کرد. از اين پاسخ مشخص است که منظور برادران يوسف عذرخواهی از يعقوب نبوده و از پدرشان خواستند تا در درگاه الهی برای ايشان طلب آمرزش کند. از برادری که بدون مراجعه به قرآن اينگونه تفسير مي کند متعجبم.
2. اينکه در ايه 5 سوره منافقون به صراحت يکي از خصلت های منافقين را رويگردانی از طلب استغعار برای ايشان توسط پيامبر ذکر مي کند منظور چيست؟ آيا اين آيه تصريح قرآن به واسطه شدن پيامبر در درگاه الهی برای آمرزش آنها نبوده؟ آيا معنای شفاعت چيزی غير از اين است که از شفِع مقربی بخواهيم تا نزد خدا برای شما وساطت کرده و طلب خير کند؟ ضمناً ما شفاعت کردن پيامبر را به همان معنای دعا کردن اِيشان برای برآورده شدن حاجت می دانيم شما را نمی دانم.
لطفاً اگر حقيقتا مايل به بررسی دقيق این بحث هستيد اعلام آمادگی کنيد تا بحث مفصل و مستدلي را از ابتدای موضوع آغاز تا بلکه حقيقت برای شما نيز روشن شود.