این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط mojahed.din در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8958شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8984
تمام سوالات شما رو در مورد آیه 33 سوره احزاب جواب داده ام.نیازی به تکرار نیست و نیازی به توضیح ندارد که چگونه این آیه به عصمت دلالت دارد آیه خودش به صراحت بیان میکند.معنای رجس را قبلا هم داده ام رجوع کن به لغت و ببین رجس چیه که خداوند رجس را از اهل البیت پاک کرده است.ترجمه آیه برای اثبات عصمت کافیست.
و گفته شد که منظور از اهل البیت اهل کسا هستند نه زنان پیامبر اکرم.سیاق آیه تا زمانی میتواند حجت باشد که دلیلی بر مخالفش نداشته باشیم درحالی که احادیث بیان کرده اند که اهل البیت چه کسانی هستند و جمله انما یرید…. جدا از جمله های دیگر نازل شده ن باهم.این را از لحن جمله ها میتوان فهمید.
طحاوي از علماي بزرگ اهل سنت در كتاب ج 8 ، صدر باب «بيان مشكل ما روي عنه (عليه السلام) في المراد بقول الله: (إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراً) من هم ؟ » مينويسد :
عن عامر بن سعد، عن أبيه قال: لما نزلت هذه الآية دعا رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) عليا وفاطمة وحسنا وحسينا (عليهم السلام) فقال : اللهم هؤلاء أهلي .بعد ميگويد:
ففي هذا الحديث أن المرادين بما في هذه الآية هم رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) وعلي وفاطمة وحسن وحسينو باز اين حديث را نقل ميكند :
عن أم سلمة قالت: نزلت هذه الآية في رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) وعلي وفاطمة وحسن وحسين:(إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهيراًو بعد از آن ميگويد :
ففي هذا الحديث مثل الذي في الأول .و نيز بعد از نقل رواياتي كه از طريق ام المؤمنين ام سلمه نقل شده است مينويسد :
فدل ما روينا في هذه الآثار مما كان من رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) إلى أم سلمة مما ذكر فيها لم يرد به أنها كانت ممن أريد به ما في الآية المتلوة في هذا الباب، وأن المرادين فيها هم رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) وعلي وفاطمة وحسن وحسين (عليهم السلام) دون من سواهم .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8985در صحیح مسلم عائشه این حدیث رو نقل میکنه:
صحيح مسلم – فضائل الصحابة – فضائل أهل بيت النبي (ص) – رقم الحديث : ( 4450 )
حدثنا : أبوبكر بن أبي شيبة ومحمد بن عبد الله بن نمير واللفظ لأبي بكر قالا : ، حدثنا : محمد بن بشر ، عن زكرياء ، عن مصعب بن شيبة ، عن صفية بنت شيبة قالت : قالت عائشة : خرج النبي (ص) غداة وعليه مرط مرحل من شعر أسود فجاء الحسن بن علي فأدخله ، ثم جاء الحسين فدخل معه ، ثم جاءت فاطمة فأدخلها ثم جاء علي فأدخله ، ثم قال : إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا.
این دیگه صحیح مسلم هست.
اگر منظور زنان بودند میبایست اهل البیوت میگفت ن اهل البیت چون هرکدام از زنان خانه جدا داشتن.اگر به فرض محال در مورد زنان باشد فقط شامل ام سلمه میشود ن دیگر زنان چون این ایهه در خانه ام سلمه نازل شد
و هیچ یک از زنان ادعا نکردن این ایه در مورد ما نازل شده عائشه هم گفته بجز ایه افک هیچ ایه ای در مورد ما نازل نشده.
حدثنا : أبو العباس محمد بن يعقوب ، ثنا : العباس بن محمد الدوري ، ثنا : عثمان بن عمر ، ثنا : عبد الرحمن بن عبد الله بن دينار ، ثنا : شريك بن أبي نمر ، عن عطاء بن يسار ، عن أم سلمة (ر) : أنها قالت :في بيتي نزلت هذه الآية إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت، قالت : فأرسل رسول الله (ص) إلى علي وفاطمة والحسن والحسين (ر) أجمعين فقال : اللهم هؤلاء أهل بيتي .قالت أم سلمة : يا رسول الله ما أنا من أهل البيت ، قال : إنك أهلي خير وهؤلاء أهل بيتي اللهم أهلي أحق ، هذا حديث صحيح على شرط البخاري ولم يخرجاه.
مستدرك الحاكم – كتاب التفسير – تفسير سورة الأحزاب – رقم الحديث : ( 3558 )شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8986تعبير «اهل البيت» كه در روايت «سلمان منّا اهل البيت» انتساب نسبى يا سببى سلمان به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم نيست كه در مباحث فوق حتي كساني همچون همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از جمله امّ سلمه نميتوانست مشمول آن گردد. بلكه در اين روايت و يا روايات ديگري كه در رابطه با مقام سلمان ذكر شده به معناي نزديكي به رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلّم از حيث عقيده و اخلاق و اعمال ميباشد.
از اين رو پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در حق سلمان فارسى عجمى ميفرمايد: سلمان منّا اهل البيتدر روایات امامان عیهم السلام نیز از این تعبیرات وارده شده که نشان دهنده اینست که منظور نزدیکی به پیامبر اکرم از حیث عقیده میباشد ن سببی و نسبی:
عن محمد الحلبي عن أبي عبد الله عليه السلام قال: من اتقى الله منكم وأصلح فهو منا أهل البيت قال: منكم أهل البيت؟ قال منا أهل البيت قال فيها إبراهيم: (فمن تبعني فإنه منى) قال عمر بن يزيد: قلت له من آل محمد؟ قال: أي والله من آل محمد أي والله من أنفسهم اما تسمع الله يقول: (ان أولى الناس بإبراهيم للذين اتبعوه) وقول إبراهيم: (فمن تبعني فإنه منى).
امام صادق عليه السّلام فرمودند: هركس از شما (شيعيان) كه تقوا پيشه سازد و خود را اصلاح نمايد از ما اهل بيت است . راوي گفت: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آري از ما اهل بيت است.در آيه شريفه آمده است هركس از من تبعيت كند از من است. باز عمر بن يزيد سئوال كرد: آيا از آل محمد است؟ فرمود: آري به خدا قسم از آل محمد است از خود آنها . آيا نشنيدهاي قول خداوند را كه ميفرمايد: سزاوار ترين افراد به ايراهيم كساني هستند كه از او تبعيت ميكنند و يا سخن ابراهيم در قرآن را كه : هر كس از من تبعيت كند از من است.
تفسير العياشي، محمد بن مسعود العياشي، ج 2 ص 231شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8987از ایه ایه اولی الامر عصمت دیگر امامان نیز ثابت میشود و مصداق اولی الامر را نبی مکرم مشخص کرده اند:
عن جابر بن عبدالله الانصارى قال لما نزلت الايه قلت يا رسول الله عرفنا الله و رسوله فمن اولى الامر الذين قرن الله طاعتهم بطاعتك .
فقال (ص ) هم خلفائى يا جابر و ائمه المسلمين من بعدى اولهم على بن ابيطالب ثم الحسن ثم الحسين ثم على بن الحسين ثم محمد بن على المعروف فى التوريه بالباقر و ستدر كه يا جابر فاذا لقيته فاقرا منى السلام ثم الصادق جعفر بن محمد ثم موسى بن جعفر ثم على بن موسى ثم محمد بن على ثم على بن محمد ثم الحسن ابن على ثم سميى محمد و كنى حجه الله فى ارضه و بقيته على عباده ابن الحسن بن على ذاك الذى يفتح الله على يديه مشارق الارض و مغاربها و ذاك الذى يعيب عن شيعته و اوليائه غيبه لا يثبت على القول بامامته الا من امتحن الله قلبه لايمان قال: فقال جابر: يا رسول الله فهل
ینتفع الشيعة به في غيبته ؟ فقال صلى الله عليه وآله: إي والذي بعثني بالنبوة
إنهم لينتفعون به: يستضيؤون بنور ولايته في غيبته كانتفاع الناس بالشمس، وإن
جللها السحابمناقب آل ابى طالب ج 1 ص 242 اعلام الورى: 375 و
376جابر بن يزيد جعفى مىگويد: از جابر بن عبد اللَّه انصارى شنيدم كه مىگفت: هنگامى كه آيه شريفه يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِى الْأَمْرِ مِنْكُمْ نازل شد، خدمت حضرت عرض كردم: ما خدا و رسول را شناختيم و اكنون مىخواهيم بدانيم اين اولو الامر كه طاعت آنان با اطاعت خدا و رسول قرين شده كدام افراد هستند؟، فرمود: اين افراد خلفاى من هستند.
اى جابر! آنان پيشوايان مسلمين اند كه پس از من خواهند آمد؛ اول آنها على بن ابى طالب است، پس از وى حسن و بعد از او حسين سپس على بن الحسين، و محمد بن على كه در تورات به باقر معروف است و تو او را درك خواهى كرد و هر گاه وى را ملاقات نمودى سلام مرا به او برسان، بعد از او جعفر بن محمد، و موسى بن جعفر و على بن موسى، و محمد بن على، و على بن محمد، و حسن بن على امام هستند
پس از اينها همنام و صاحب كنيه من كه حجت پروردگار و نشانه او در زمين است و نام او محمد بن حسن مىباشد كه از شيعيان و پيروان و دوستان خود غيبت خواهد كرد، و جز افرادى كه در ايمان امتحان داده باشند كسى در امامت او باقى نخواهد ماند، به خداوندى كه مرا به راستى برانگيخته شيعيان از غيبت او استفاده خواهند كرد و از تابش انوار او مستفيض خواهند شد همان طور كه از خورشيد استضائه مىكنند و لو در زير ابر باشد، اى جابر اين مطالب از اسرار خداوند است كه در گنجينههاى علم محفوظ مانده و آنها را جز به اهلش اطلاع نده.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8992
من دست و پا نمیزنم تو دست و پا میزنی و به هرکجا متوسل میشی که ادعای پوچ خودت رو ثابت کنی عزیز من دیگر کار شما از دست و پا زدن گذاشته وکاملا تو لجن زاری گیر کردی که نه را پس داری و نه راه پیش پس همچنان می توانی مایعه ابرو ریزی جوامع تشیع باشی و از شما متشکریم که وسیله خنده ما را فراهم می کنید تا همچنان شاهد دسته گل به اب دادن حضرت عالی باشیم
حدیثی آورده ای که که امام صادقق علیه السلام درحالتی غذا میخورد و عباد بصری میگوید که آیا نمیدانی پیامبر اینچنین غذا خوردن را منع کرده…..اگر آخر حدیث رو خونده باشی آقا امام صادق می فرماید به خدا قسم پیامبراکرم هرگز این را منع نکرده.وَ اللَّهِ مَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ هَذَا قَطُّدوست من بهتره شما اسم کاربریتان را عوض کرده و ان را به عبدالجاهل تعقیر دهید چون خیلی به تان می اید من تو چندین پست به شما تذکر دادم که ابتدا مطالب بنده را خوب بخوانید و بعد اقدام به پاسخ دادن بکنید؟چرا حرف تو کتتون نمیره؟ دیگر نه حوصله بحث کردن با شما را دارم و نه می توانم جواب مطالبتون را ندهم چون اگر این کار را کنم برچسب فرار ازبحث بهمان نسبت میدهند پس سعی کن دیگه از چنین سوتی هایی ندی گرفتید؟
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يَأْكُلُ مُتَّكِئاً فَقَالَ لَا وَ لَا مُنْبَطِحا«
)الكافي ، ج6، ص: 271 ، اسلامیه_تهران(
يعني: »سماعه می گوید: از امام صادق علیه السلام پرسیدم در مورد مردی که در حالی غذا می خورد که تکیه داده است ، جواب گفتند: نه نه و جایز نیستکه خود را بر روى سفره پهن كند.
عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنِ الْحَلَبِيِّ بْنِ أَبِي شُعْبَةَ قَالَ أَخْبَرَنِي ابْنُ أَبِي أَيُّوبَ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ يَأْكُلُ مُتَرَبِّعاً قَالَ وَ رَأَيْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَأْكُلُ مُتَّكِئاً قَالَ وَ قَالَ مَا أَكَلَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ هُوَ مُتَّكِئٌ قَطُّ
)الكافي ، ج6، ص: 272، اسلامیه_تهران(شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8993ابو شعبه طفت : ابن ابي ايوب مرا خبر ىاى كه امام صاىق عليه السلام چهار زانو نشسته بود و غذا می خورد و همچنین دیدم کهامام صادق علیه السلام تکیه داده بودند و غذا می خوردندو گفت: رسول الله صلی الله علیه وسلم هیچگاه در حالی که تکیه داده بودند غذا نمی خوردند!«
علی بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ أَبِي إِسْمَاعِيلَ الْبَصْرِيِّ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ: كَانَ عَبَّادٌ الْبَصْرِيُّ عِنْدَ أَبِني عَبْدِ اللَّهِ ع يَأْكُلُ فَوَضَعَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَدَهُ عَلَى الْأَرْضِ فَقَالَ لَهُ عَبَّادٌ أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَ مَا تَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص نَهَى عَنْ هَذَا فَرَفَعَ يَدَهُ فَأَكَلَ ثُمَّ أَعَادَهَا أَيْضاً فَقَالَ لَهُ أَيْضاً فَرَفَعَهَا ثُمَّ أَكَلَ فَأَعَادَهَا فَقَالَ لَهُ عَبَّادٌ أَيْضاً فَقَالَ لَهُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لَا وَ اللَّهِ مَا نَهَى رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ هَذَا قَطُّ.«
)الكافي ، ج6، ص: 271، اسلامیه_تهران(یعنی:» عباد بصرى بر سر يك سفره با ابو عبد الله صادق )ع( غذا مىخورد. ابو عبد الله دست چپ را بر زمين نهاد و به يك جانب متمايل شد.
عباد گفت: خداوند كار شما را به اصلاح آورد، آيا ندانستهاى كه رسول خدا از اين حالت منع فرموده است؟ ابو عبد الله، دست خود را از زمين برداشت و به تناول غذا پرداخت ولى مجددا دست چپ را بر زمين نهاد و عباد بصرى اعتراض خود را تجديد كرد. در نوبت سوم ابو عبد الله صادق گفت: نه بخدا كه رسول خدا از اين حالت منع نكرده است. هرگز.
حدیث بعدی در مورد استلام ارکان کعبه است که حدیث رو غلط ترجمه کرده ایلطف کنید بفرماید کجاش غلط ترجمه شده بود یا نشده بود مشخص کنیدمتن عربیش را؛
حدیثی هم که در مورد اذیت کردن گنجشکان در حرم آورده ای باید بدانی اولا کشتن حیوانات در حرم حرام است نه اذیت کردن.دوما این اذیت کردن که حرام نیست در حالی است که امام صادق علیه السلام پیش امام سجاد علیه السلام بودم یعنی پیش پدربزرگ خودش از لفظ بنی یعنی پسرکم هم معلوم است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8994باید اعتراف کنم شما نتونستی درست این حدیث را ماست مالی کنی ایا شما عصمت را تنها برگناه نکردن خلاصه کردید؟مگرمعصوم ازخطا و اشتباه بری نیست؟ اگر است؟ چرا ایشان را از اذیت کردن گنجشک نهی کردن؟ لابد کار درستی بوده حضرت خواستن یک چیزی گفته باشن مثلا پیش حضرت سجاد میشه گنجشک را اذیت و ازار داد؟
امامان گاهی کار مکروهی را]
انجام میدادن و گاهی مستحب را ترک میکردن تا به مردم بفهمانند که بعضی از کارهای پیامبر اکرم مکروه بوده ن حرام و مستحب بوده ن واجب.چون رفتار امامان حجت استعزیزکم تو که از عقاید خودت خبر نداری پس چرا اومدی ازشان دفاع کنی؟عصمت« در لغت به معناى محافظت و ممانعت به كار رفته است و از كار برد آن مى توان فهميد كه مراد محافظت و ممانعت از شر، امور ناگوار و ناپسند است.)1(یکی از مباحثی که در عصمت مطرح است قلمرو عصمت است.عصمت دارای دو قلمرو عملی و عملی است که برای هر کدام بخش هایی وجود دارد:
قلمرو عصمت عملی :
معصوم هرگز ترک واجب نمی کند و مرتکب حرام نمی شود .
در مقام بالاتر ترک مستحب نمی کند و مکروه انجام نمی دهد . )2(
لذا معصوم کسي است که نه کاري را که در کمالات وي تأثير دارد و سبب دستيابي وي به کمالي از کمالات يا سبب دستيابي به درجه اي از کمالات است، ترک مي کند و نه کاري را که سبب از دست دادن کمال يا درجه اي از کمال وي مي شود، انجام مي دهد.
انجام حرام يا مکروه با مقام عصمت امام ناسازگار است يعني معصومین به دليل عصمت نه کار حرام انجام مي دهند و نه کار مکروه.
1. ابن فارس، معجم مقائيس اللغة، ج 4، ص 331; خليل بن احمد فراهيدى، كتاب العين، ج 1، ص 313 و ابن منظور، لسان العرب، ج 12،ص 244.
2. درس امامت استاد ربانی گلپایگانی جلسه 11.
حدیث زید بن ارقم من باب قاعده الزامما هیچ نیازی به احادیث شما نداریم فقط من باب قاعده الزام از کتب شما استدلال می کنم والا اگر از کتب خودمان دلیل می آوردم قبول نمیکردید.
وقتی مطلبی میگوییم که بر ضرر شماست میگویید باید از صحاح سته باشد حال که حدیث زید بن ارقم را از صحیح ترین کتب شما صحیح مسلم آورده ام به مسند احمد استناد میکنید!!!!!!!!!!!!!!!!!دوست من اخر این چه قاعده الزام است که شما میگید؟ایا دران نگفته که چیزی رابایدکامل بیان کرد؟ یعنی زید صفحه بعدش بهتر توضیح داده ایا نباید بپذیری وبازمثل طوطی چیزی راتکرارمیکنی که تو گوشت خواندن ایا ازواج نبی طلاق گرفته بودن یا ن؟اگر اره پس شامل حدیث زید میشن/اگر یک مسحی بیاید باشمابحث کند ازقران دلیل بدهد که عیسی ازپیامبر برتر است شماچکارمیکنید نمیریدسراغ ایه ای که گفته باشه محمدبرترین است و اون مسحی بگوید بابا این قاعدالزام است شما بی خبرید ازمنطق تشیع(چه کسی گفته که حدیث هاصحیح مافقط درصحیح مسلم وبخاری هستن دوست من شماسوالی کردیدکه زنان پیامبر ص هیچ ادعای نکردن که از زمره اهل بیت هستن که پاسخ دادم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9027با سلام . برادرم سوال من در مورد وظائف امام زمان خیلی واضح و روشن می باشد .اما چون شما پاسخی ندارید متوسل به روایات ضعیف و جعلی می شوید .
از همین شیوه پاسخ دادن شما مشخص می شود که نص قرانی برای امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر و همچنین نص قرانی برای وظائف امامان و همچنین نص قرانی برای امام زمان نداری .
و خدا را شکر که برای خوانندگان روشن می شود که عقائد شما هیچ اصل و اساس قرانی و دینی ندارد و فقط شما برای پاسخ دادن متوسل به تاریخ و روایات جعلی و موضوعی و ضعیف می شوید و یا متوسل به قیاس به آیاتی که هیچ ربطی به موضوع ندارد می شوید .
که نشان دهنده ی مفلس بودن شماست .
و اینکه حدیثی از جابر آورده ای .
و گفته ای (قال جابر: فقلت: يا رسول الله فهل يقع لشيعته الانتفاع به في غيبته ؟)
از همین کلمه شیعه هم مشخص می شود که جعلی و موضوعی است زیرا در زمان رسول الله نه مذهب حنفی و شافعی و …. اهل سنت وجود داشته و نه مذهب زیدیه و اسماعیلیه و جعفریه شیعه
و اینکه گفته ای (و همینطور از امام صادق علیه السلام پرسیدند که چگونه از اما زمان در زمان غیبتش نفع برده میشود؟ فرمودند: (كما ينتفعون بالشمس إذا سترها السحاب ) ( إكمال الدين 1 / 207 ))
برادرم اولا : شما نمی توانی خود اصل امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر را از قران ثابت کنی چه برسد به امام زمان !!!
اینکه گفته ای (برای ظهور هم باید شرائط و زمینه ظهور آماده شود تا آقا امام زمان ظهور کند)
برادرم با این حرف می توانستی قبل از انقلاب اسلامی ایران مردم را فریب بدهی ولی امروز که 30 سال از انقلاب اسلامی گذشته و حکومت در دست نائب ایشان می باشد و چند میلیون شیعه حاکم می باشند هنوز زمینه آماده نشده ؟؟!!!
با این همه لشگر و بسیج و سپاه و ….
اینکه گفته ای (در مورد زنده بودن امام زمان علیه السلام هم ادله عقلی هم ادله قرانی و روایی داریم)
برادرم اگر راست می گویی و دروغگو و کذاب نیستی آن ایه قران که گفته است امام زمان زنده است بگذار تا خوانندگان قضاوت کنند .
تا این گفته ی خود را از قران ثابت نکنی دست بردار نیستم و از خوانندگان هم می خواهم که قضاوت کنند و دروغگو و کذاب را بشناسند و ببینند که چطوری با فریب و نیرنگ می خواهند ذهن خواننده را مشوش کنند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9044جناب عبدالله ابن عساکر میگوید ابن عباس گفت که 300 آیه در قرآن درباره امام علی علیه اسلام نازل شده است. و درجای دیگر نوشته که ابن عباس میگوید 350 آیه نازل شده است.امامت امامان از همین آیه ولی الامر نیز ثابت است چه شما قبول بکنید یا نه چون اطاعت محض اولی الامر به اطاعت رسول خدا عطف شده یعنی همانطور که از رسول خدا واجب است در همه مسائل بی چون و چرا واجب است اطاعت از اولی الامر هم واجب است.و طبق اعتراف فخر رازی رسول خدا و اولی الامر ناچار باید معصوم باشند.و نبی مکرم اسلام اولی الامر را که اطاعتشان واجب است را معرفی و معین فرمودند که همان امامان علیهم السلام میباشند.پس طبق آیه 59 سوره نشاء امامت امامان و غیبت امام زمان علیهم السلام ثابت است.به هیچ وجهی من الوجوه نمیتوانی احادیث نبی مکرم را از قرآن جدا کنی و نمیتوانی بگویی قرآن جدای از حدیث است که اگر این عقیده را داشته باشی نشان میدهد که چقدر از قرآن دور افتاده ای و قرآن را درست نفهمیده ای چرا که خودقرآن کریم میفرماید:فَإِنَّمَا يَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ.58 دخان. یعنی ما قرآن را با زبان و احادیث تو آسان کردیم. در جای دیگه میفرماید:بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَز44 نحل و در همان سوره آیه 64 میفرماید: وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ إِلَّا لِتُبَيِّنَ لَهُمُ الَّذِي اخْتَلَفُوا فِيهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ. در این آیه میفرماید قرآن را نازل نکردیم مگر اینکه برای مردم بیانش کنی.
عبدالله بن مبارک در مسند خودش داستان کوتاهی را نقل میکند : حدثنا جدي نا حبان انا عبد الله عن معمر عن علي بن زيد بن جدعان عن أبي نضرة عن عمران بن حصين أن رجلا أتاه فسأله عن شيء فحدثه فقال الرجل حدثوا عن كتاب الله ولا تحدثوا عن غيره فقال إنك امرؤ أحمق أتجد في كتاب الله أن صلاة الظهر أربعا لا يجهر فيها وعدد الصلوات وعدد الزكاة ونحوها ثم قال أتجد هذا مفسرا في كتاب الله إن الله قد أحكمك ذلك والسنة تفسر ذلك .مسند ابن المبارک ج 1 ص 143
و ایوب سختیانی میگوید اگر برای شخصی حدیثی خواندی و او گفت حدیث را راها کن و برای من از قران بگو بدان که او هم خودش گمراه است و ه گمراه کننده دیگران است.أخبرنا القاضى أبو بكر احمد بن الحسن الحيري قال ثنا أبو العباس محمد بن يعقوب الأصم قال انا العباس بن الوليد بن مزيد البيروتي قال أخبرني أبي قال حدثني الأوزاعي عن أيوب السختياني انه قال إذا حدثت الرجل بالسنة فقال دعنا من هذا وحدثنا من القرآن فاعلم انه ضال مضل.الکفایة فی علم الروایة ج 1 ص 16
برادرم مواظب باش که از قران عقب نمانی و جز آدم های احمق و گمره کننده و گمراه نباشی!!!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9045پس طبق آیه 59 سوره نساء و حدیث نبی مکرم که اولی الامر را معین فرمودند امامت امامان علیهم السلام ثابت شد.واینکه اشکال گرفته ای در آن زمان هیچ یک از مذاهب نبود تا پیامبر اکرم مذهب حقه تشیع را خودش در اوایل پیامبری خودش بنا نهاد.همان موقعی که آیه و انذر عشیرتک الاقربین نازل شد و پیامبر اکرم فامیل های خود را جمع کرد و در ان میهمانی سه با فرمودچه کسی به من کمک میکند تا وصی و جانشین من باشد و حضرت علی در هر سه بار دعوت نبی مکرم اسلام را قبول کرد و رسول خدا نیز فرمود: علي يقضي عني ديني ، وينجز مواعيدي ، ولفظ الحديث للحماني ، وبعضه لحديث أبي خيثمة.این آیه هم امامت و خلافت حضرت علی را ثابت میکند و هم این را ثابت میکند که بنیانگذار تشیع خود نبی مکرم بوده است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9046راستی که شما خود میگویید که هرکس امامت و خلافت ابوبکر و عمر را قبول نکند کافر است از کجای قرآن استفاده کرده اید؟؟؟؟ کدام آیه؟؟؟تقي الدين علي بن عبد الكافي سبكي
وفي الخلاصة من كتبهم في الأصل ثم قال وإن أنكر خلافة الصديق فهو كافر
در كتاب الخلاصة از كتب احناف به نقل از كتاب «الاصل» اينچنين آ«ده است كه هر كسى خلافت صديق را منكر شود كافر است !
السبكي، ابونصر تاج الدين عبد الوهاب بن على بن عبد الكافى (متوفاى 771هـ)، فتاوى السبكي، ج 2، ص، ناشر: دار المعرفة – لبنان/ بيروت.ابن حجر هيثمي
فمذهب أبي حنيفة رضي الله عنه أن من أنكر خلافة الصديق أو عمر فهو كافر على خلاف حكاه بعضهم وقال الصحيح أنه كافر
والمسالة مذكورة في كتبهم في الغاية للسروجي والفتاوى الظهيرية والأصل لمحمد بن الحسن … وكذلك من أنكر خلافة عمر في أصح الأقوال ولم يتعرض أكثرهم للكلام على ذلك
مذهب ابو حنيفه اين است كه هركس منكر خلافت صديق يا عمر شود ، كافر است ، البته عدهاى در اين مطالب خلاف نقل كردهاند ؛ ولى گفتهاند كه صحيح اين است كه وى كافر است .
الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن على ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة على أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 1، ص138، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركى – كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة – لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ – 1997م.دلیل شما برای امامت ابوبکر و عمر وکفر کسی که آنان ا قبول نکند چیست؟؟؟؟
ادله های خود را ذکر کن تا همه فیض ببرند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9049با سلام . اینکه گفته ای (جناب عبدالله ابن عساکر میگوید ابن عباس گفت که 300 آیه در قرآن درباره امام علی علیه اسلام نازل شده است.)برادرم فارغ از صحت و سقم نقلی که کرده ای ،
اولا : قران در بین ما وجود دارد و شما اگر راست می گویی یک ایه بیاور که خداوند گفته باشد بعد از فوت پیامبر حضرت علی جانشین پیامبر است .
و یا یک ایه بیاور که خداوند گفته باشد ای رسول برای بعد از فوت خود جانشین معرفی کن .
دوما : امکان دارد صدها ایه در قرانی که هفده هزار ایه دارد و اصول کافی شما آن را نقل کرده درباره ی امامت حضرت علی وجود داشته باشد !!!
سوما : درباره ی خیلی از مومنین و مهاجرین و انصار ایه در قران وجود دارد .
اینکه گفته ای (امامت امامان از همین آیه ولی الامر نیز ثابت است)
برادرم در کجای ایه 59 سوره نساء امده است که بعد از فوت پیامبر اسلام اطاعت از اولی الامر واجب است ؟؟!!!
بر عکس در ایه 59 سوره نساء گفته است (فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ) و نگفته (فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الائمة اثنی عشر بعد موت النبی) یا باید می گفت (فردوه الی الله و اولی الامر)
و اینکه گفته ای (.پس طبق آیه 59 سوره نشاء امامت امامان و غیبت امام زمان علیهم السلام ثابت است.)
برادرم واقعا چون برای امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام هیچ گونه آیه مرتبط با موضوع در قران وجو ندارد شما مجبور هستید که با نیرنگ و فریب از آیاتی که هیچ ربطی به موضوع امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر اسلام ندارد استفاده کنید .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9050اینکه گفته ای (به هیچ وجهی من الوجوه نمیتوانی احادیث نبی مکرم را از قرآن جدا کنی و نمیتوانی بگویی قرآن جدای از حدیث است)برادرم طبق ایه 44 سوره نحل پیامبر اسلام تبیین کننده ی آنچه نازل شده می باشد .
وقتی در قران کریم هیچ آیه ای درباره ی امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر وجود ندارد .
یا برای جانشینی بعد از فوت پیامبر هیچ آیه ای وجود ندارد چطور می شود به روایات موضوعی و جعلی استناد کرد ؟؟
و خود پیامبر اسلام هم به صراحت فرموده هرچه از من نقل شد که مخالف قران بود به دیوار بکوبید .
اینکه گفته ای (برادرم مواظب باش که از قران عقب نمانی و جز آدم های احمق و گمره کننده و گمراه نباشی!!!!!!)
جانا سخن از زبان ما می گویی .
من هم می گویم کسانی که احادیث موضوعی و نقلهای تاریخی و …. را بر قران ترجیح می دهند آدمهای احمق و گمراه می باشند .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9051اینکه گفته ای (پس طبق آیه 59 سوره نساء و حدیث نبی مکرم که اولی الامر را معین فرمودند امامت امامان علیهم السلام ثابت شد.)برادرم چرا دروغ می گویی ؟؟
آیا خجالت نمی کشی ؟؟
کجا ثابت شد ؟؟
تمام مطالب من و شما موجود است و خوانندگان قضاوت می کنند .
و طبق ادامه همان ایه را بخوانی بر عکس در ایه 59 سوره نساء گفته است (فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّـهِ وَالرَّسُولِ) و نگفته (فان تنازعتم فی شی فردوه الی الله و الائمة اثنی عشر بعد موت النبی) یا باید می گفت (فردوه الی الله و اولی الامر)
اینکه گفته ای (همان موقعی که آیه و انذر عشیرتک الاقربین نازل شد و پیامبر اکرم فامیل های خود را جمع کرد و در ان میهمانی سه با فرمودچه کسی به من کمک میکند تا وصی و جانشین من باشد)
برادرم اولا : در کجای ایه 214 سوره ی شعراء خداوند به پیامبر دستور داده که برای پس از فوت خود جانشین تعیین کن ؟؟؟
دوما : در زمان نزول این ایه در مکه هنوز اکثر مردم مکه خود پیامبر را قبول نداشتند چه برسد به جانشین بعد از او .
سوما : در آن زمان حضرت علی یک پسر بچه نوجوان بود و اگر چنین موضوعی در جمع بزرگان مکه مطرح می شد پیامبر را به تمسخر می گرفتند و می گفتند که این پیامبر فقط پسر بچه ها باید از او پیروی کنند .
چهارما : پیامبر یعنی پیامرسان الهی و وظائفش در قران به صراحت بیان شده .
و در هیچ کجای قران به پیامبر دستور اینکه جانشین پس از فوت خود تعیین کن وجود ندارد.
و پیامبر که پادشاه نبود که برای خود جانشین و ولی عهد تعیین کند .
و اگر پیامبرجانشین داشته باشد دیگر خاتم النبیین معنی ندارد و پس وحی الهی هم باید ادامه داشته باشد .
و شما که معتقد به امامت منصوص الهی هستید باید با آیات قران ثابت کنید .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
برادرم اولا : چرا مثل همیشه نصف ایه را قیچی می کنی و نمی خوانی ؟؟؟
همین نشان دهنده ی این است که شما مصداق ایه 13 مائده می باشید . (يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ ۙ وَنَسُوا حَظًّا مِّمَّا ذُكِّرُوا بِهِ)
دوما : ادامه همین ایه خداوند می گوید اگر تنازع کردید به خدا و رسول برگردید . و نمی گوید به خدا و اولی الامر .
و اگر این ایه درباره ی امامان پس از فوت پیامبر اسلام می بود باید می گفت فردوا الی الله و ائمه اثنی عشر بعد موت النبی .
سوما : و همین ایه برعکس نشان دهنده ی این است که اولی الامر معصوم نیست .
اینکه گفته ای (بنابراين ثابت شد که فرمان خدا به اطاعت از أولو الامر حتمى و قطعى است)
شما مصداق ان ضرب المثل هستید که خود گویم و خود خندم .
کجا ثابت شده است ؟؟!!!!!!
و از خوانندگان محترم می خواهم که تمام این بحث را مطالعه کنند و بعد قضاوت کنند و کذاب و دروغگو را بشناسند .
و بدانند که اینها هیچگونه دلائل مستند به قران در اثبات عقاید خود ندارند .
و مجبورند ایات قران را قیچی کنند و اینها مصداق ایه 7 سوره ال عمران می باشند که (فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ)