اگر محمد بن عبدالوهاب اصلاح گر دین بوده چرا در مذاهب اسلامی ادغام نشده است وچرا به اسم وهابیت شهرت یافته است؟

Home انجمن ها گفتگوی ازاد اگر محمد بن عبدالوهاب اصلاح گر دین بوده چرا در مذاهب اسلامی ادغام نشده است وچرا به اسم وهابیت شهرت یافته است؟

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  مراد اسلامی در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1564
    گذاشتن اصطلاح وهابيت بر روشنگري محمد ابن عبدالوهاب از طرف دشمنان توحيد

    و نان خورهاي خرافات بود تا مسلمانان را از روشنگريهاي ايشان

    بهراسانند.وگرنه ايشان هرگز مذهبي جديد را تاسيس نکرده اند و خود را

    پايبند به مذهب امام احمد حنبل و حنبلي مذهبها کرده اند.

    در زمان محمدبن عبدالوهاب(رحمه الله) بيشتر مردم از مسير صحيح عقيده‌ي توحيدي

    فاصله گرفته بودند و در وادي خرافات گام برمي‏داشتند يعني عده اي کثير از

    مسلمانان به دام فرقه ي تصوف گرفتار بودند و بجاي اينکه مستقيما از خدا

    طلب حاجات نماييند بر سر قبور اوليا مي رفتند و از آنها طلب مي کردند که

    همگي اين امور بر طبق نص صريح کتاب و سنت حرام و بلکه شرک است.در اين

    ميان علمايان بسياري به تبيين اين شرکيات پرداختند.ولي از بين آنها شخصي

    عالم بنام محمد بن عبدالوهاب از شجاعت و شهامت بسياري برخوردار بود و

    وقتيکه اوضاع و احوال مسلمانان را مشاهده مي نمود که چقدر از توحيد صدر

    اسلام دور شده اند، باعث شد که ايشان به تحذير مسلمانان با اين شرکيات

    بپردازد که در اينکار الله تعالي وي را توفيق داد و با تبيين و روشنگري

    مسلمانان باعث بيداري آنها از خرافات و شرک شد. دشمنان دين و توحيد اعم

    از تصوف و روافض و استعمار انگليس که زنده شدن توحيد را خطري بر منافع

    خود مي ديدند،به پيروي از سياست شوم خود: (فَرِّقْ تَسُدْ : تفرقه بينداز و

    سروري كن) براي ايجاد تفرقه‌ي بيشتر بين مسلمين اقدامات محمدبن عبدالوهاب

    در روشنگري مسلمانان و باخبر نمودنشان از شرکياتشان ، را مذهبي تازه ‏

    ناميدند تا همه را از وي و روشنگريش بهراسانند که متاسفانه مسلمانان

    ناآگاه نيز به پيروي از دشمنان توحيد، از ظهور مذهبي نو سخن گفتند .و

    محمد ابن عبدالوهاب و مبارزه ي وي را با شرک ديني جديد با عنوان وهابي!!

    نام گذاشتند!!

    مهمتر اينكه اصل مسائلي كه شيخ‏محمد تبين و يا تشريح نموده است تازه و نوپيدا نبوده‏اند. بعبارت ديگر آن نظرياتي كه امروزه تحت نام وهابيت تازه جلوه داده مي‏شود چيزي تازه نيست زيرا همان مسائل و نظريات در قرآن بطور واضح و شفاف آمده است و نيز در احاديث پيامبرصلي الله عليه وسلم و ديگركتب معتبر اهل سنت و جماعت موجود مي‏باشد.
    در حقيقت محمد بن عبدالوهاب يک مجدد ديني بودند که توحيدي را که رسول الله صلي الله عليه وسلم بر شبه جزيره عرب عرضه نمود ، زنده کرد و همانند ايشان در نفي شرک با دشمنان و کينه توزان که از توحيد هراسان بودند روبرو شدند.
    مبارزه با خرافات و شرک كه امروزه بنام وهابيت مورد سوء ظن و لعن قرار گرفته -وتبديل به حربه و وسيله‏اي شده براي ترور شخصيتها وترويج و ادامه‌ي بدعت‌گذاري- عيناً در كتب معتبر اهل سنت و شيعه نيز موجود و مورد تأييد مي‏باشد.پس بدون شك اگر كسي از عقل و انصاف و تقوي بهره‏مند باشد به آساني تصديق مي‌كند كه وهابيت اسمي بي‏مسمي، نامفهوم و بدون مصداق است.
    البته اين نامگذاري و كاربرد كلمه‌ي وهابيت توسط انگليس رواج پيدا كرد و قضيه اين بود كه: وقتي كه روشنگري محمد بن‏عبدالوهاب براي يكتاپرستي در عبادت و پرستش خداوند شروع شد و دوباره زمينه‏هاي توحيد الوهيت در ميان مردم شروع به رشد كرد، در آن زمان هندوستان مستعمره‌ي انگليس بود و در نهايت خرافه‏پرستي و شرك به سر مي‏برد. حاجياني كه از هندوستان براي انجام مناسك حج به عربستان مي‏آمدند كم‏كم در آنجا با اين افكار و عقايد صحيح اسلامي آشنا شدند و دوباره در صدد تصحيح عقايد و باورهاي خود به خدا و قرآن بر‏آمدند، به همين خاطر آنها نيز با برگشتن به كشورشان شروع به ترويج اين دعوت توحيدي در ميان مردم كردند و انگليس از اين نظر احساس خطر مي‏كرد زيرا مي‏دانست كه اين دعوت يك بيداري اسلامي قوي، پابرجا و رستگار است. به همين دليل در صدد چاره‏جويي برآمد و مثل هميشه خواست از دسيسه‏هاي مكارانه‌ي انگليسي استفاده كند و برچسبي بر اين دعوت بزند، به همين خاطر شايع كرد كه اين دعوت، دعوتي اسلامي و الهي نيست، بلكه دعوتي وهابيست و آن را منتسب به اسم پدر محمد كه عبدالوهاب بود، كرد كه در اصل بايد دعوت را به اسم صاحب دعوت مي‏كرد و صاحب اين دعوت هم محمد بود نه عبدالوهاب پدرش، ولي انگليس مي‏دانست اگر بگويد اين يك دعوت محمدي است در ذهن مردم نمي‏تواند ايجاد شبه كند، پس شايع كرد كه اين دعوت، دعوتي وهابيست و آن را منتسب به اسم پدر محمد، كه عبدالوهاب است، كرد.
    در حقيقت روافض و تصوف مي خواهند که با چماق و برچسب وهابيت به ترور دانشمندان و آگاهان مبارز و نستوه اهل سنت و جماعت اقدام ‏نمايند.

    در زير متني را از سخنان شيخ محمد بن عبدالوهاب را مي آوريم که به هياهوي دشمنان توحيد جواب مي دهند.
    اما بشنويد قسمتي از سخنراني شيخ الاسلام محمد بن عبدالوهاب در ميان جلسات و گروههاي سالانه حجاج ازجمله سخنان وي در روز اول ذيحجه سال 1347ه‍.ق. مطابق با 11 مه سال 1929م تحت عنوان (اين عقيده ماست )انجام داد، مطالب زير مي‌باشد
    عده‌اي ما را (وهابي) و مذهب ما را (وهابيت) مي‌نامند با ادعاي اينکه مذهب ما، مذهب پنجم است. اين يک اشتباه بزرگ است که نامش از ادعاهاي دروغي است که افراد داراي قصد و غرض خاص آن را ترويج مي‌کردند. ما مذهب جديد يا عقيده جديدي نداريم. محمد بن عبدالوهاب امر يا عقيده تازه‌اي نياورده است. عقيده ما همان عقيده سلف صالح (پيشينيان نيکوکار) است که در قرآن و سنت پيامبر ص و عقايد و آثار سلف صالح آمده است

    ما به ائمه چهار گانه احترام مي‌گذاريم و در نظر ما شافعي، مالک، ابوحنيفه و احمد با همديگر هيچ فرقي ندارند. همه آنها از نظر ما مورد احترام هستند. ما در امور فقهي براساس مذهب حنبلي عمل مي‌کنيم

    اين همان عقيده‌اي است که شيخ الإسلام محمد بن عبدالوهاب [مردم را] بدان دعوت مي‌کرد و اين همان عقيده ماست که براساس يکي دانستن خداوند ـ عز وجل ـ و توحيد خالص و پاک و به دور از هر شبهه و آلايش بدعتي بنا شده است. اين عقيده توحيدي است که ما مردم را به سوي آن دعوت مي‌کنيم، همان چيزي است که ما را از مصيبت‌ها و محنت‌هايي که بدان دچار شده‌ايم، نجات مي‌دهد
    اما تجديدي که گروهي با ادعاي اينکه باعث نجات ما از دردهايمان مي‌شود. مي‌خواهند به وسيلة آن مردم را فريب دهند، باعث رسيدن به هيچ هدفي نمي‌شود و ما را به سعادت اخروي نزديک نمي‌سازد
    مسلمانان تا زماني که براساس کتاب خدا و سنت پيامبر ص عمل نمايند، بر مسير هدايت حرکت مي‌کنند و آنان فقط به وسيلة توحيد خالص به سعادت دنيا وآخرت دست مي‌يابند. ما تجديدي را که موجب از دست رفتن دين و عقيده‌مان شود نمي‌خواهيم ما فقط رضايت پروردگار ـ عز وجل ـ را مي‌خواهيم کسي که براي رضايت خداوند تلاش نمايد، خداوند برايش کافي و ياور اوست. تجديد به مسلمانان سودي نمي‌رساند، بلکه فقط بازگشت به اعتقادات سلف صالح (پيشينيان نيکوکار) موجب سعادت و رستگاري آنان مي‌شود

    آنان در حقيقت از عمل کردن به آنچه در کتاب خدا و سنت پيامبر ص آمده است، دور شده بودند و در گناهان و بديها غرق شده بودند. خداوند ـ جل شأنه ـ آنها را دچار شکست کرده و به ذلت و خواري گرفتار کرد. و چنانچه آنان به

    کتاب خداوند و سنت پيامبرش ص چنگ مي‌زدند و بدان عمل مي‌کردند. دچار مصيبت و گناه نمي‌شدند. و عزت و افتخارشان را از دست نمي‌دادند
    من در حالي که از اموال دنيا و نيروي انساني چيزي ندارم، قيام کردم،

    دشمنان به من حمله کردند. اما به فضل و قوت خدا بر دشمنان چيره شدم و همه اين سرزمين را فتح کردم

    مسلمانان امروزه به علت ترک عمل به کتاب خداوند و سنت پيامبر ص به

    فرقه‌هاي مختلفي متفرق شدند. اينکه گمان کنيم که بيگانگان باعث اين تفرقه شده‌اند، فکر اشتباهي است. علت اين مصيبت‌ها خودمان هستيم نه بيگانگان. يک نفر خارجي به سرزمين مي‌آيد و در ميان هزاران بلکه ميليونها مسلمان زندگي مي‌کند. او به تنهايي کار مي‌کند، آيا مي‌توان باور کرد که يک نفر بتواند بر ميليونها نفر تأثير بگذارد، بدون اينکه در ميان اين ميليونها نفر افرادي باشند با افکار و اعمالشان به او کمک کنند؟؟!

    هرگز !! علت بلا و مصيبت‌ها همين افراد هستند که در حقيقت دشمن خدا و خودشان هستند. پس بايد خود مسلمانان را سرزنش کرد، نه بيگانگان را. اگر بنايي محکم و استوار باشد. هيچ چيز نمي‌تواند آن را تخريب و ويران کند. به شرطي که در آن سوراخي به وجود نيامده باشد که کلنگ‌ها از آن وارد شوند، مسلمانان نيز چنين هستند. اگر آنان با هم متحد مي‌بودند، کسي نمي‌توانست صفوف آنان را بشکند و وحدت آنان را از بين ببرد
    در سرزمينهاي عربي و اسلامي افرادي هستند که در راه زيان رساندن به شبه جزيره عربستان و اسلام، از ريشه بر کردن آن و اذيت کردن ما مسلمانان تلاش مي‌کنند(همين ايران) اما إن شاء الله تا زماني که ما زنده هستيم آنان به اهداف شومشان دست نخواهند يافت
    اگر مسلمانان با هم متحد باشند و به قرآن و سنت پيامبر ص عمل کنند، خوشبخت و سعادتمند هستند، بي‌ترديد مسلمانان با عمل کردن به آن پيشرفت مي‌کنند، و با يکديگر بر سر عمل به کتاب خدا و سنت پيامبر ص و آنچه در آن آمده است و دعوت خالصانه به سوي توحيد اتفاق نظر پيدا کنند. بي‌ترديد من به سوي آنان خواهم شتافت و به همراه آنان در هر عمل و حرکتي که انجام مي‌دهند همراه و همگام خواهم بود.

    به خدا سوگند من حکومت و قدرت و شکوه آن را نمي‌خواهم، هدف من فقط جلب رضايت پروردگار و دعوت به سوي توحيد است، تا مسلمانان در ميان خودشان بر سر تمسک و عمل به آنان اتفاق پيدا کنند. در اين صورت من نه به عنوان پادشاه و رهبر بلکه به عنوان يک خادم آنان را همراهي مي‌کنم .( رجوع کنيد به کتاب: تصحيح يک اشتباه تاريخي در مورد وهابيت)

در حال نمایش 1 نوشته (از کل 1)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.