Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › اگر حق هستین چرا به دروغ متوسل میشوید.!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط konar در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1727دروغ گویی قرائتي
باز دروغی دیگر برای اثبات باطل..
دوستان همه شما احتمالا نام حجت الاسلام والمسلمين محسن قرائتي رو شنيدين.ايشون رئيس ستاد اقمه نماز كشور و مجري برنامه تلوزيوني درسهايي از قران و…میباشند. کتاب اصول عقائد(توحيد،عدل،نبوت،امامت،نعاد)نوشته ايشون ميباشد كه در صفحه 99ادعاي دروغيني كرده اند! ايشون مدعي شدن كه مفسرين اهل سنت به خصوص فخر رازي. در تفسیر آیه 37سوره بقره گفته اند منظور از “کلمات”که در آیه آمده نام پیامبر و اهل بیتش میباشند که حضرت آدم به آنها متوسل شده است..(با این کار میخواسته توسل را مورد قبول بزرگان اهل سنت جلوه دهد) ولی با نگاه کردن به تفسیر فخر رازی مشاهده خواهیم کرد که اصلا چنین چیزی رو نیاورده است..در کتب تفسیری معتبر دیگر هم نیامده! حالا سوال اينجاست كه جناب معلم قران!آیا در قرانی که شما تدریس میکنید امر به دروغ و افترا و پوشاند ون حق ذکر شده یا نهی از دروغ و افترا…! الهم اهدنا الصراط المستقیم.. آمین. (نام کتاب:اصول عقاید نویسنده:محسن قرائتي ناشر:مركز فرهنگی درسهایی از قران. نوبت چاپ:دوم_تابستان 1384)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5294شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5299دوست عزیزم السلام علیکمبنده سند و مدرک شما رو بررسی نکردم و درموردش نظری ندارم
ولیکن در این با شما متفق هستم که روافض 9دهم دینشان بر کذب است
بگذار چند روایتی از این مذهب سبایی بدهم تا باورت شود اینا کارشان دروغ و تقیه و نفاق هست
تقیه=دروووووووووووووووووووووووووغ
1-کسي که تقيه ندارد ايمان ندارد- تهذيب الاحکام ج، 1 ص، 57
2-از ابو عبدالله روايت است كه فرمود: اي ابو عمرنه د هم دين در تقيه مي باشد، و کسي که تقيه نکند دين ندارد-رجال الکشي ص، 10.
3-ابوعبدالله (عليه السلام) گفت: اي سليمان، همانا شما بر ديني هستيد، که اگر کسي آن را پنهان کند خداوند وي را عزت مي دهد، و کسي که آن را پخش و آشکار کند خداوند او را ذليل و خوار خواهد کرد-اصول کافي ج، 2 ص، 222.
4-إنَّ تسعة أعشار الدين في التقية، ولا دين لمن لا تقية له»اصول کافی 2/218
بازم بگم؟
در واقع دروغ حقیقت اجتناب ناپذیر دین شماست. الان در تقیه(دروغ) هستید خدا رحم کنه قدرت رو بگیرید اون موقع قران ها سوزانده میشود و احادیث موقوف میشه؟؟
پس تعجب نکن از مذهب دروغ و نفاق . اینم جواب به شما
والله مستعان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5300سلام جناب “konar” عزیز.اینها ار دروغ نگویند که روزشان شب نمیشود. خدایی ها!!! همیشه حتی تو زندگی روزمره هم همینن.
نمیدونم فارس هستی یا نه! اگر فارس هستی به دل نگیر. ما یه ضرب المثل داریم که میگه :” راست ترین (صادقترین) فارس {داس} هست!!” آیا داس راسته؟؟؟
بعد ادعا میکنند که اگر در یک شهر سنی نشین یک شیعه اقامت کند باید اخلاق ایمه چنان در وی بروز کند که از میان همه ی مردم شهر بتوان او را شناخت!!!
ایمه کجا دروغ میگفتند؟؟نمیدانم..
البته لازم میدونم خاطرنشان کنم که “دروغ” هم اگر بعنوان “تقیه” باشد، در دین اینان ثواب دارد!
بهرحال بیشتر دینشان بر طبق حدیثشان بر تقیه است!!!
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5302اوربان قاطر الرافضه کمي در کتب خودت گشت بزن بعد در مورد تقيه اراجيف بگو.
عن عُرْوَةَ عن عَائِشَةَ رضي الله عنها أَنَّ النبي صلى الله عليه وسلم قال لها يا عَائِشَةُ لَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَيْتِ فَهُدِمَ فَأَدْخَلْتُ فيه ما أُخْرِجَ منه وَأَلْزَقْتُهُ بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ له بَابَيْنِ بَابًا شَرْقِيًّا وَبَابًا غَرْبِيًّا فَبَلَغْتُ بِهِ أَسَاسَ إبراهيم.
از عائشه روايت شده است که رسول خدا (ص) به او فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر جدا نشده بودند دستور ميدادم که کعبه را خراب کنند و آن مقدار از کعبه را که از آن بيرون مانده است، وارد آن ميكردم و کف آن را با زمين هم سطح و برای آن دو در از شرق و غرب قرار ميدادم و آن را مانند زمان حضرت ابراهيم درست ميکردم.
صحيح البخاري، ج 2، ص 574، ح1509حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ الْفَضْلِ أَخْبَرَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ سَمِعْتُ ابْنَ الْمُنْكَدِرِ سَمِعَ عُرْوَةَ بْنَ الزُّبَيْرِ أَنَّ عَائِشَةَ – رضى الله عنها – أَخْبَرَتْهُ قَالَتِ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – فَقَالَ « ائْذَنُوا لَهُ بِئْسَ، أَخُو الْعَشِيرَةِ أَوِ ابْنُ الْعَشِيرَةِ ». فَلَمَّا دَخَلَ أَلاَنَ لَهُ الْكَلاَمَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قُلْتَ الَّذِى قُلْتَ، ثُمَّ أَلَنْتَ لَهُ الْكَلاَمَ قَالَ « أَىْ عَائِشَةُ، إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النَّاسُ – أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ – اتِّقَاءَ فُحْشِهِ ».
عايشه روايت کرده است که شخصی خواست نزد رسول خدا (ص) وارد شود؛ فرمود: به او اجازه دهيد که از قوم و عشيره بدي است.
اما وقتی وارد شد به نرمی با وي صحبت کرد.
گفتم: اي رسول خدا؛ آن جملات را گفتيد و سپس اينگونه با او سخن گفتيد؟
فرمود: ای عائشه؛ بدترين مردم کسی است که مردم او را به خاطر پرهيز از زبان او ترک کنند.
صحيح البخاري، ج 5، ص 2250، ح 5707
جلال الدين سيوطي در جامع الأحاديث مينويسد:
قَالَ النَّبِيُّ: لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ تَقِيَّةَ لَهُ.
رسول خدا (ص) فرمود: کسی که تقيه ندارد دين ندارد.
السيوطي، جلال الدين عبد الرحمن بن أبي بكر (متوفاي911هـ) جامع الاحاديث (الجامع الصغير وزوائده والجامع الكبير) ج 8، ص 281، ح 26050.
پس نادان چرا تقيه را نفي مي کني.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5303با اجازه از برادر اوربان…
جناب عر عر؟ اولا منظورت از پست بالا آیا این است که مطالب “konar” و برادر اوربان موحد را قبول داری؟ یعنی قبول داری که دروغ و تقیه از مسلمات دین شماست؟؟ که میخواهی برای خودت مانندی از کتب اهل سنت بیاری؟؟
اگر قبول داری که قرایتی دروغ گفته، پس این موضوع تمام!اما در مورد حدیث اولت گفتی: صحيح البخاري، ج 2، ص 574، ح1509.
دوستان، من کتاب کامل صحیح بخاری را ندارم. اما مختصر صحیح بخاری را دارم. در این اختصار، شماره ای که این رافضی ابله گفته در مورد حدیث مربوط، در محدوده ی “کتاب صدقه فطر” آمده!
مثلا به شماره حدیث زیر توجه کنید:نوشته:1512عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِيَ اللَّه عَنْهُُمَا قَالَ: فَرَضَ رَسُولُ اللَّهِ صَدَقَةَ الْفِطْرِ، صَاعًا مِنْ شَعِيرٍ أَوْ صَاعًا مِنْ تَمْرٍ، عَلَى الصَّغِيرِ وَالْكَبِيرِ، وَالْحُرِّ وَالْمَمْلُوكِ. (بخارى: 1512)
ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما ميگويد: رسولالله صدقه فطر را بر هر كوچك و بزرگ و برده و آزاد مسلمان، فرض قرار داد. و مقدار آن را يك صاع جو يا كشمش يا خرما تعيين فرمود.و سپس احادیث مربوط به “کتاب حج” آمده. به شماره حدیث زیر توجه کنین.نوشته:1513!یعنی احادیث مربوط به حج از اینجا شروع میشود!!!
عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّه عَنْهُمَا قَالَ: كَانَ الْفَضْلُ رَدِيفَ رَسُولِ اللَّهِ ، فَجَاءَتِ امْرَأَةٌ مِنْ خَثْعَمَ، فَجَعَلَ الْفَضْلُ يَنْظُرُ إِلَيْهَا وَتَنْظُرُ إِلَيْهِ، وَجَعَلَ النَّبِيُّ يَصْرِفُ وَجْهَ الْفَضْلِ إِلَى الشِّقِّ الآخَرِ، فَقَالَتْ: يَا رَسُولَ اللَّهِ، إِنَّ فَرِيضَةَ اللَّهِ عَلَى عِبَادِهِ فِي الْحَجِّ أَدْرَكَتْ أَبِي شَيْخًا كَبِيرًا، لا يَثْبُتُ عَلَى الرَّاحِلَةِ، أَفَأَحُجُّ عَنْهُ؟ قَالَ: «نَعَمْ». وَذَلِكَ فِي حَجَّةِ الْوَدَاعِ. (بخارى: 1513)
پس غیرممکن است که شماره حدیث (در خوشبینانه ترین حالتش) درست باشد. البته برادر اوربان حتما جوواب دندان شکنی خواهند داد.
انشااللهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5304جناب عر عر؟اما در حدیث دوم گفتی:
حَدَّثَنَا صَدَقَةُ بْنُ الْفَضْلِ أَخْبَرَنَا ابْنُ عُيَيْنَةَ سَمِعْتُ ابْنَ الْمُنْكَدِرِ سَمِعَ عُرْوَةَ بْنَ الزُّبَيْرِ أَنَّ عَائِشَةَ – رضى الله عنها – أَخْبَرَتْهُ قَالَتِ اسْتَأْذَنَ رَجُلٌ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – فَقَالَ « ائْذَنُوا لَهُ بِئْسَ، أَخُو الْعَشِيرَةِ أَوِ ابْنُ الْعَشِيرَةِ ». فَلَمَّا دَخَلَ أَلاَنَ لَهُ الْكَلاَمَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ قُلْتَ الَّذِى قُلْتَ، ثُمَّ أَلَنْتَ لَهُ الْكَلاَمَ قَالَ « أَىْ عَائِشَةُ، إِنَّ شَرَّ النَّاسِ مَنْ تَرَكَهُ النَّاسُ – أَوْ وَدَعَهُ النَّاسُ – اتِّقَاءَ فُحْشِهِ ».عايشه روايت کرده است که شخصی خواست نزد رسول خدا (ص) وارد شود؛ فرمود: به او اجازه دهيد که از قوم و عشيره بدي است.
اما وقتی وارد شد به نرمی با وي صحبت کرد.
گفتم: اي رسول خدا؛ آن جملات را گفتيد و سپس اينگونه با او سخن گفتيد؟
فرمود: ای عائشه؛ بدترين مردم کسی است که مردم او را به خاطر پرهيز از زبان او ترک کنند.
صحيح البخاري، ج 5، ص 2250، ح 5707
……
پس بدان که دروغ گقتی!
زیرا :
عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ : أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ قَالَ: «لا عَدْوَى، وَلا طِيَرَةَ، وَلا هَامَةَ، وَلا صَفَرَ، وَفِرَّ مِنَ الْمَجْذُومِ كَمَا تَفِرُّ مِنَ الأَسَدِ». (بخارى:5707)
ترجمه: ابوهريره مي گويد: رسول الله فرمود: «سرايت بيماري, بدفالي, هامه و صفر, اصالتي ندارند. و از فردي كه مبتلا به جذام است بگريزيد همانگونه كه از شير مي گريزيد».
توضيح: در دوران جاهليت, مردم معتقد بودند كه بيماري، بدون مشيت الهي، سرايت مي كند. در اين حديث, پيامبر اكرم اين نظر را رد كرد و در عين حال، راهنمايي كرد كه از بيماريهاي سرايت كننده مثل جذام، پرهيز كنيد. زيرا اينگونه بيماريها به مشيت الهي و بر اساس سنت او, سرايت مي كنند.
و اصالت نداشتن صفر, دو معني دارد: يكي اينكه در دوران جاهليت, حرمت ماه محرم را تا صفر به تأخير مي انداختند وديگر اينكه مردم معتقد بودند كه در شكم,كرمي وجود دارد كه هنگام گرسنگي به حركت در مي آيد و چه بسا كه صاحب اش را مي كشد و عربها آنرا از بيماري گري هم واگير تر مي دانستند. گفتني است كه مفهوم صحيح مطلب فوق، همين است و ممكن است هر دو مفهوم، مورد نظر باشند يعني هيچيك اصالتي ندارد.
مفهوم اصالت نداشتن هامه: عربها خفاش و يا جغد را پرنده اي شوم مي دانستند و معتقد بودند كه اگر بالاي خانة كسي بنشيند، باعث مرگ وي و يا يكي از بستگانش مي شود. و مفهوم دوم آن اينست كه آنها معتقد بودند كه استخوانهاي ميت و يا روح اش به پرنده اي تبديل مي شود. رسول اكرم اين انديشه هاي باطل را رد كرد. (شرح امام نووي بر صحيح مسلم با اندكي تصرف).
………..
به شماره حدیثی که این رافضی “عرعر کرده” و شماره حدیث در صحیح بخاری توجه کنین!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5305ضمنا گفتی:پیامبر گفته: “به او اجازه {بدهید} چون از قوم بدی است؟!”
عجب! پس اجازه داده…پس دردت چیست؟؟………….
اما بطور کلی:
اگر حدیثهای بالایی که عر عریدی، بطور کامل در صحیح بخاری آمده باشد، باز هم نشانه ی این نیست که پیامبر “دروغ” گفته است ای رافضی…
هم در حدیث اول و هم در حدیث دوم..
البته در حدیث اول که در مورد خراب کردن کعبه است، مخالف قرآن است! در مورد اصحاب فیل نخواندی؟ و حدیثی که مخالف قرآن است باطل است. ضمنا اگر اینگونه است که حدیث میگوید، چرا بعد از اینکه پیامبر قدرت را بدست آورد، کعبه را خراب نکرد؟؟؟ بیدار شو ای رافضی…
………..
در مورد حدیث دوم:
سنت پیامبر به ما میگوید که هیچ وقت پیامبر نژادپرست یا دنبال قوم و قبیله نبوده است! مگر خودتان حدیث ندارین در مورد سلمان که سلمان از اهل بیت پیامبر است؟؟سلمان از قوم خوبی بود؟؟؟
پس این حدیث هم در تضاد با رفتار و منش و سنت پیامبر است…
……..
ضمنا ما امام بخاری و مسلم را مثل ایمه ی شما معصوم نمیدانیم. هرچند احترام زیادی به ایشان قایلیم.
……
در مورد سیوطی برادر اوربان رسوایت خواهد کرد. انشااللهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5307بسم الله الرحمن الرحیمسلام خدمت همه دوستان خواننده
بی مقدمه وارد بحث می شوم و جواب این اخوند جاهل را می دهم تا عبرتی باشد برایش که دیگر وارد چیزی که نمی داند نشود
ایشان تقیه را بد متوجه شده و اصلا نمی داند تقیه چیست
تقیه نزد رافضه 4 بخش است و نزد اهل سنت فقط 1بخش است و آن هم تحت شرایطی خاص و اصلا اسمش را باید بگذاریم اکراه نه تقیه
تقیه نزد رافضه
1-اکراهیه
2-خونیه
3-کتمانیه
4-مدارایی
برای اکراه نزد اهل سنت ابتدا شرحی مختصر می دهم
الله در سوره آل عمران آیه 28 خداوند می فرماید: مومنان نباید به جای مومنان از کافران دوست بگیرند و هر کس چنین کند از لطف خداوند بی بهره است مگر آنکه ناچار شوید و خویشتن را از اذیت و آزار ایشان مصون بدارید و خداوند شما را از خویشتن بحذر میدارد و
بازگشت به سوی خداست.
همانطور که از آیه فوق استنباط میشود
می توان برای فقط جان خود در مقابل دشمنان تقیه کرد یعنی اعتقاد خود را پوشیده داشت یا برای پیشبرد منافع اسلام در مقابل دشمنان اسلام اعتقاد خود را پنهان نگه داشت . تقیه خود نیز نوعی دروغ است اما دروغی که گناه و
کیفر ندارد و اجازه آن از سوی خداوند داده شده است.شما می توانید برای حفظ جان خود اکراه کنید و اسلام را در کشور کفر پنهان کنیددر هر صورت تقیه دروغ است . اما سنی و شیعه در تقیه کراهیه متفق اند و همگی میدانیم این نوع تقیه موافق قرآن است ولیکن دروغ است ولی دروغی بدون گناه.
اما شیعه ها از این نوع تقیه پا فراتر گذاشته اند و سه نوع دیگر تراشیده اند
خونیه -کتمانیه -مدارایی
اینها دروغها و بدعتهای رافضه است برای تخریب اسلام و یا اینکه ما را کافر میدانندو جلویمان که اکنون در ضعف قدرت هستند تقیه می کنند .
جان خود دروغ بگویید مثلاً می توانید اسلام خود را پنهان بدارید
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5308برای مثال تقیه مدارالی یا مدارایی را برایتان شرحی میدهمیعنی رعایت قوانین همزیستی با اکثریت سنی و شرکت در اجتماعات عبادی و اجتماعی آنان
برای حفظ وحدت اسلامی . همنطور که می دانیم تقیه یعنی پوشیده داشتن و کتمان کردن
حقیقت . در آیات قرآن که در مورد تقیه میباشد از جمله آیه 28 سوره آل عمران می
بینیم که تقیه کردن برای حفظ جان در مقابل دشمنان اسلام استفاده میشود و لاغیر .
آیا این درست است که انسان در مقابل مسلمانان دیگر نیز اعتقاد خود را کتمان نماید
آیا همه سنی ها دشمن اسلام هستند؟ آیا عدم
شرکت در اجتماعات سنی ها باعث میشود که جان آدمی در معرض خطر قرار گیرد . پس فرق
این حرکت با نفاق و دورویی چیست ؟ شما چه تعریفی برای انسان منافق می توانید داشته
باشید . منافقین افرادی بودند که عقیده خود را که همانا قبول نداشتن پیامبر و اسلام
بودکتمان میکردند و خود را در آن واحد مسلمان واقعی قلمداد و از طرف دیگر برای
اسلام دسیسه میکردند و ضرباتی که به اسلام وارد کرده اند هنوز و هنوز آثار آن قویاً
موجود می باشد آیا عبدالله ابن ابی سلول (رهبر منافقین مدینه ) کاری غیر این انجام
می داد. آیا عبدالله ابن ابی تقیه میکرده ؟ آیا
هنوز باید کاریهایی مانند عبدالله ابن ابی انجام داد. حال که قدرت در ایران
در کف دستان برادران شیعه است پس چرا باید در فقه شما تقیه مدارالی وجود داشته باشد
. فکر کنید که این وحدت چه وحدتی می تواند باشد ؟ وحدتی که منافقانه با آن برخورد
شود به کوچکترین تلنگر وصل است . ما نه ابراز
دوستی شما را می خواهیم و نه وحدت . چون بنا به فقه شما همه دروغ ، ریا و
فریب است دوستی شما خطرناک تر است تا دشمنی دشمنان اسلام . چطور میشود به شما
اعتماد کرد چون همواره شما می توانید در حال تقیه باشید از نظر ما تمام حرکات شما
می تواند تقیه باشد یعنی دروغ در مقابل ما بگویید و در پشت سر ما اراجیف دیگر
ببافید. شما همچون کرم در بدنه اسلام و بنام اسلام درحال تخریب تنه درخت اسلام
هستید و با انجام تقیه در مقابل سایر مسلمانان و ابراز دوستی و محبت تبر بر ریشه
اسلام می زنید.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5310جناب ار ار دبلیوحقجویان و متفکرین شیعه دیگه با این حقه بازیا خام نمیشن
منحرف کردن موضوع و از زیر پاسخ در رفتن قدیمی شده
سوال بسیار ساده. و واضح میباشد
اگر حقید چرا به دروغ متوسل میشووید
اگر حقید چرا به فیلتر کردن متوسل میشوید
…؟؟
پاسخ لطفا..
الهم اهدنا صراط المسقیم
آمین..
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5311جناب ار ار دبلیوحقجویان و متفکرین شیعه دیگه با این حقه بازیا خام نمیشن
منحرف کردن موضوع و از زیر پاسخ در رفتن قدیمی شده
سوال بسیار ساده. و واضح میباشد
اگر حقید چرا به دروغ متوسل میشووید
اگر حقید چرا به فیلتر کردن متوسل میشوید
…؟؟
پاسخ لطفا..
الهم اهدنا صراط المسقیم
آمین..
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5370جناب عر عر دبلیوسی؟هر چند برادر اوربان جوابت را خواهد داد اما بدان که حدیث اول را ناقص آوردی:
أنَّ النبيَّ صلَّى اللهُ عليهِ وسلَّمَ قال لها : يا عائشةُ ، لولا أنَّ قومَكِ حديثُ عهدٍ بجاهليةٍ ، لأَمَرْتُ بالبيتِ فهُدِمَ ، فأدخلتُ فيهِ ما أُخْرِجَ منهُ ، وألزقتُهُ بالأرضِ ، وجعلتُ لهُ بابيْنِ بابًا شرقيًّا وبابًا غربيًّا ، فبلغتُ بهِ أساسَ إبراهيمَ . فذلكَ الذي حَمَلَ ابنَ الزبيرِ رضيَ اللهُ عنهما على هَدْمِهِ . قال يزيدٌ : وشهدتُ ابنَ الزبيرَ حينَ هَدَمَهُ وبناهُ ، وأدخَلَ فيهِ من الحِجْرِ ، وقد رأيتُ أساسَ إبراهيمَ ، حجارةً كأسْنِمَةِ الإبلِ . قال جريرٌ : فقلتُ لهُ : أين موضعُهُ ؟ قال : أُرِيكَهُ الآنَ ، فدخَّلْتُ معهُ الحِجْرَ ، فأشار إلى مكانٍ ، فقال : ها هُنا ، قال جريرٌ : فحزرتُ من الحِجْرِ ستَّةَ أذرعٍ أو نحوها .در مورد حدیث دوم:
این حدیث به طرق مختلف نقل شده مثلا:
إن شرَّ الناسِ منزلةً عندَ اللهِ يومَ القيامةِ منْ تركهُ الناسُ اتقاءَ فُحشِه
لراوي: عائشة أم المؤمنين المحدث: السيوطي – المصدر: الجامع الصغير – الصفحة أو الرقم: 2284
خلاصة حكم المحدث: صحيح
و:
الراوي: عائشة أم المؤمنين المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 2095
خلاصة حكم المحدث: صحيح
و این حدیث:
أنَّ رجُلًا استأذَن على رسولِ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم فلمَّا سمِع صوتَه قال رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم لعائشةَ: ( بئس الرَّجُلُ أو بئس ابنُ العشيرةِ فلمَّا دخَل انبسَط إليه رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم فلمَّا خرَج كلَّمَتْه عائشةُ فقالت: يا رسولَ اللهِ قُلْتَ: ( بئس الرَّجُلُ أو بئس ابنُ العشيرةِ ) فلمَّا دخَل انبسَطْتَ إليه فقال: ( يا عائشةُ شَرُّ النَّاسِ مَن يتَّقي النَّاسُ فُحْشَه )
الراوي: أبو هريرة المحدث: ابن حبان – المصدر: صحيح ابن حبان – الصفحة أو الرقم: 375
خلاصة حكم المحدث: أخرجه في صحيحه
یا این حدیث:
يا عائشةُ ! متى عهِدتِّنِي فحَّاشًا ؟ إِنَّ شَرَّ الناسِ عندَ اللهِ منزلةً يومَ القيامَةِ مَنْ تَرَكَهُ الناسُ اتقاءَ شرِّهِ
الراوي: عائشة أم المؤمنين المحدث: الألباني – المصدر: صحيح الجامع – الصفحة أو الرقم: 7931
خلاصة حكم المحدث: صحيحشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5373جناب سني مظلوم نما ! اگر صحيح بخاري نداري يا کاملش را نداري تهيه کن و از روي شکم حرف نزن . آدرس دقيق روايت را يکبار مي آورم . چشمت را خوب باز کن.البخاري الجعفي، محمد بن إسماعيل أبو عبدالله (متوفاي256هـ)، صحيح البخاري، ج 2، ص 574، ح1509 ، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
اين روايت در مسند احمد نيز آمده.
سَمِعْتُ ابْنَ الزُّبَيْرِ يَقُولُ حَدَّثَتْنِي خَالَتِي عَائِشَةُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ لَهَا لَوْلَا أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِشِرْكٍ أَوْ بِجَاهِلِيَّةٍ لَهَدَمْتُ الْكَعْبَةَ فَأَلْزَقْتُهَا بِالْأَرْضِ وَجَعَلْتُ لَهَا بَابَيْنِ بَابًا شَرْقِيًّا وَبَابًا غَرْبِيًّا وَزِدْتُ فِيهَا مِنْ الْحَجَرِ سِتَّةَ أَذْرُعٍ فَإِنَّ قُرِيْشًا اقْتَصَرَتْهَا حِينَ بَنَتْ الْكَعْبَةَ.
از ابن زبير روايت شده است که خاله من عائشه ميگفت: رسول خدا (ص) فرمود: اگر قوم تو تازه از کفر و جاهليت جدا نشده بودند، کعبه را خراب میکردم و کف آن را با زمين يکی میکردم و برای آن، دو در از شرق و غرب میگذاشتم و شش ذراع از سمت حجر به آن اضافه میکردم؛ زيرا قوم تو کعبه را به همين اندازه (کوچک تر از اندازه اصلی) درست کردهاند.
الشيباني، أحمد بن حنبل أبو عبدالله (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج 6، ص 179، ح 25502، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
اما آدرس دقيق روايت دوم بخاري:
صحيح البخاري، ج 5، ص 2250، ح 5707، بَاب ما يَجُوزُ من اغْتِيَابِ أَهْلِ الْفَسَادِ وَالرِّيَبِ و ج 5 ص 2271، ح 5780، بَاب الْمُدَارَاةِ مع الناس، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987.
پس اي سني مظلوم نماي نادان خودت را مسخره نکن. ابتدا خوب بگرد بعد بگو اين روايات در بخاري وجود ندارد.
در پايان هم گفته اي اگر اين روايات در بخاري نيز باشد ، صحيح نيست !!! چشم اهل سنت روشن، آيا نمي داني که بخاري نزد اهل سنت ، صحيح ترين کتاب بعد از قرآن است؟ آيا شما هرساله ختم بخاري نمي گيريد؟ ديگر چه چيزهاي ناصحيح و اراجيفي در صحيح بخاري است؟آيا بقيه اهل سنت هم نظر تو راقبول دارندو همه بخاري را صحيح نمي دانند؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5374اما اوربان نوشته:” تقیه کردن برای حفظ جان در مقابل دشمنان اسلام استفاده میشود و لاغیر .
آیا این درست است که انسان در مقابل مسلمانان دیگر نیز اعتقاد خود را کتمان نماید”پاسخ:
مي گويم تو حتي کتب خودتان را هم خوب نخوانده اي ،راست است.
در بخاري روايت داريم:
عَنْ أَبِى هُرَيْرَةَ قَالَ حَفِظْتُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ – صلى الله عليه وسلم – وِعَاءَيْنِ، فَأَمَّا أَحَدُهُمَا فَبَثَثْتُهُ، وَأَمَّا الآخَرُ فَلَوْ بَثَثْتُهُ قُطِعَ هَذَا الْبُلْعُومُ.
از ابوهريره روايت شده است که گفت: از رسول خدا (ص) دو ظرف روايت حفظ کرده ام؛ يکی از آنها را در ميان مردم پراکندم و ديگری را اگر پخش کنم گلويم بريده خواهد شد!!!
، ج 1، ص 38، العلم، باب حِفْظِ الْعِلْمِ، ح120، تحقيق د. مصطفى ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة – بيروت، الطبعة: الثالثة، 1407 – 1987
پس به اين ترتيب يا عمر مسلمان نبود يا ابوهريره.
چنين رواياتي در کتب اهل سنت فراوان است . پس بيش از اين خود رامسخره نکن.
اما جناب konar بحث تقيه را من پيش نکشيدم که بخواهم بحث را منحرف کنم.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
آیا خودتانم قبول دارید که فقط با دروغ و پوشاندن حقایق از دید عوام میتونین…
بعععله…
حرف حق تلخه..!
منتظر رسوایی های بعدی باشین..
ان شاءلله..