اوربان: رد محکم بر لغت مولی دال برامامت علی در غدیر-ار ار دبیلو و آخونددن جهت محاکمه تشریف بیاورند

Home انجمن ها جانشینی اوربان: رد محکم بر لغت مولی دال برامامت علی در غدیر-ار ار دبیلو و آخونددن جهت محاکمه تشریف بیاورند

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 32)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1712
    بسم الله الرحمن الرحیم

    دوستان عزیز آخوندی شیعی به نام جناب ار ار دبیلو در مقالاتی که ادعا نموده غدیر سربرستی و امامت علی است تقاضای رد سخنانش توسط اهل سنت شده .این هم از ماله اش در همین تالار http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1975

    من هم بعنوانی خادمی از اهل سنت در حد توان جوابگوی شبهات مقاله اش خط به خط هستم و از تمامی دوستان خواستارم مشارکت خود را مبذول بفرمایند

    والله مستعان

    اوربان خادم الاهل السنه

    #4544

    rrw
    کاربر

    بنده منتظر بودم مطلبت زا کامل کني بعد جوابت را بدهم، ولي چون خيلي طول کشيد ،فعلا پاسخ بخش اول را مي دهم تا بخش دوم يعني “قرآن واژه مولي را به معناي دوست بکار برده يا سرپرست ؟” را تکميل کني.

    نوشته ايد:” دوست عزیز شیعه اصلا مستند نداره ….گفتی شبهات اهل سنت .ههههه.جای خندهاست والله شما مذهبتون خودشون افسانه ابن سبایی و امام زمانی است بس بدان جقیقت محض صداقت اهل سنت اسمش شبهه نیست بلکه کج فهمی شماها شبهه است

    پاسخ:

    گويا حالت خوب نيست. بنده بيش از يازده مستند مهم از جمله تاييد قرآن به اينکه واژه مولي به معناي سرپرست است آوردم . از طرفي زماني که اثبات شد معني اول و نزديک مولي سرپرستي است و قرآن هم تاييد کرد که معني مولي در قرآن سرپرستي آمده است. هر سخني در رد آن فقط شبهه است . شبهه اي بي ارزش.

    نوشته اي:”این چه منطقی است که میگی به احتمال 80درصد مولی سربرست بوده.تفسیر باطنی و شانسی میکنی در اصل امامت مورد ادعا؟؟؟؟عجب منطق سبایی داری.اصل امامت روبا فرضیات بوچ میخواهی ثابت کنی ؟

    پاسخ:

    اوربان، لطفا خود را به جهالت نزن .اين جمله من به اين معنا نيست که ما احتمال بيشتري مي دهيم که مولي در غدير به معناي سرپرستي است. اين استدلال را بنده براي تو مي گويم.

    دوست نادان من ،هر واژه اي بالاخره معنايي دارد. يکي معناي نزديک و اصلي و چندين معني فرعي ودور. بنده مي گويم ، معني اول و اصلي مولي سرپرست است نه دوست .

    اگر در سرت عقلي بود متوجه مي شدي که بنده سوال را چنين مطرح کردم که ((فارغ از ذهنيات خود)) ما بايد مولي را سرپرست معني کنيم يا دوست. بگذار براي شير فهم شدنت طور ديگري بگويم. اگر ما از يک ملحد که ذهنيتي از تاريخ اسلام ندارد بپرسيم معني اول مولي دوست است يا سرپرست، او چه پاسخ مي دهد؟ واضح است که او اگر معناي مولي را بررسي کند به اين مي رسد که معني اول مولي سرپرست است.

    #4829
    گفتی :بنده در بخش سوم ،ابتدا به دیگر مستندات شیعه برای اثبات موضوع غدیر،پرداخته و در ادامه به شبهات اهل سنت پیرامون این واقعه خواهم پرداخت

    باسخ= دوست عزیز شیعه اصلا مستند نداره .شما بفرما طبق تعریقی که حلی وعاملی ومجلسی و کلینی و مفیدو….از حدیث صحیح داشتن یک حدیث صحیح صدرصد را نشانمان بده .جای تاسف است که میگی مستندات درحالیکه مذهبتون بی حدیث است و همانطور که اثبات کردم به قرآن هم کافر هستند تشیع.گفتی شبهات اهل سنت .ههههه.جای خندهاست والله شما مذهبتون خودشون افسانه ابن سبایی و امام زمانی است بس بدان جقیقت محض صداقت اهل سنت اسمش شبهه نیست بلکه کج فهمی شماها شبهه است

    #4830
    گفتی :

    بخش اول: اولين ومهمترين معني واژه مولي چيست؟ دوست يا سرپرست

    بنده بارها در مقالات مختلف از جمله،مقاله “معناي مولي در واقعه غدير “و همچنين مقاله”پاسخهاي دندان شکن به سوالات به اصطلاح کمر شکن! ” به اين موضوع که معناي مولي در واقعه غدير بي شک سرپرستي است ،پرداخته ام . بي ترديد براي هر خواننده منصفي ، مطالعه اين دو مقاله روشن خواهد کرد که اهل سنت هيچ پاسخ قانع کننده اي ندارند .

    باسخ= گفتی که اهل سنت باسخی قانع کننده ندارن؟؟؟؟؟مطمئنی ؟؟؟ خواب نیستی ؟؟؟ مست چاه جمکران نشدی؟؟؟تو غصه جواب نخور .حالاها حالاها من درخدمتم .عزرائیل جنابعالی تو قم و نجف و آن بوسیده های ترسو هستم. تو اگر مقاله بلد میبودی در بحثی که ازم فرار کردی در نمیرفتی تا ابروی نداشتت بیستر از این بره .خودتو خیس نکن بخاطر اومدنم.من اومدم نجسات امامت موهومی که بهش معتقدی از قلب مرسضت بیارم بیرون .بس به چشم نگر ما رو ای معاند.ما جواب زیاد داریم ولیکن ما کوران و کران را طبق قرآن نمیتوانیم شنوا گردانیم

    #4831
    گفتی ::واژه “مولي” حدود 26 معني دارد که عبارتند از: 1-مربي ۲- مالک ۳- تصرف‌کننده در کار ۴- دوستدار ۵- قيم وبزرگتر ۶- آزادکننده ۷-آزاد شده ۸- بنده و غلام ۹- عمو ۱۰- تابع و پیرو ………………………………..تا اینجا که عرض کردی اما بايد بدانيم که همين بيست درصد نيز براي عقيده اهل سنت ، ساده لوحانه است ، چراکه هر کدام از گزينه هاي شيعه ،خودبخود معني گزينه اهل سنت را نيز در خود دارد.

    باسخ: بله دوست عزیز شک نکن این سوال همیشه در اذهان است که چرا بیامبر لفظی فرمود که چندین معنی داره؟؟

    اینم جواب نیستی که دادی .همش احتمالات است . اخر این چه جهالتی است که 80درصدش موافق شیعه است از معانی مولی و فقط 20درصدش موافق اهل سنت؟؟؟این چه منطقی است که میگی به احتمال 80درصد مولی سربرست بوده.تفسیر باطنی و شانسی میکنی در اصل امامت مورد ادعا؟؟؟؟عجب منطق سبایی داری.اصل امامت روبا فرضیات بوچ میخواهی ثابت کنی ؟فرض کن من بگم شیر میخواهم تو هم در جواب بگی شیر اینجا احتمال میدم چون در دوچا جامد و غیر خوردنی است و در یک حالت خوردنی است بس احتمال میدم منظورش شیر غیر خوردنی است .چون تعداد معانی که شیر دارد بیشتر به جامدات است و غیر خوردنی ها . برو با این دلیل بوچت سر مقلدانت را شیره بمال نه ملت شریف و فهمیم ایران را.در اصل امامت علی این همه احتمال بکار میبرید و به دیوار میکوبید تا از فقط از مولی امامت رو ثابت کنید .ان هم با این همه احتمال؟؟برو دنبال کارت ای بیچاره که اندکی عقل در وجودت نیست

    #4832
    گفتی :

    پس اين ما هستيم که از اهل سنت بايد بپرسيم ، اگر نظر رسول خدا در واقعه غدير، دوستي بود چرا از واژه اي استفاده کرده اند که بيش از هشتاد درصد معاني آن سرپرستي و رياست است، وکمتر از بيست در صد آن دوستي؟ آيا ازمعلم فصاحت قابل قبول است که ،براي ابلاغ دوستي با علي، از واژه اي استفاده کند که بيش از هشتاد درصد معني آن رياست است؟اصلا اگر نظر رسول اکرم ، اين معني استثنايي از واژه مولي بود چرا از واژه (حبيب) استفاده نکرد؟

    باسخ=

    1- این سوالت بسیار کودکانه است . میدونی چرا؟؟ چون اهل سنت واسش مهم نیست .چون ما با توجه وقایع تاریخی که قبل آن گذشته بود با حتم میگوییم که دوستی مقصود بوده .شما بفرما حدیث صحیح از کتب شیعه بیاور طبق تعریفی که علمای امامیه از حدیث صحیح دارند که مقصود نبی سربرستی بوده؟؟شماها که مذهبتون حدیث صحیح نداره که بیایید امامت را ازش اثبات کنید .حالا که وارد قلمروی اهل سنت شدی من باتو قیچی میکنم تا وارد حریم باک اهل سنت نشوی .برای ما غدیر اصل نیست که بیاییم اصل دوستی را ازش اثبات کنیم بلکه برای شما اصل است و میگویید امامت است .حال ما حق برسش داریم نه شما .شما باید دفاع کنید از این خزغبلات که امامت را مولی که چندین معنی دارد اثبات میکنید.بس دیگر قیاس مع الفارق را بگذار کنار .

    #4833
    گفتی» در اينجا از خوانندگان محترم خواهش مي کنم به اين مثال بنده دقت نمايند. فرض کنيد من مدير مدرسه اي هستم .يک روز به شاگردان ابلاغ مي کنم از فردا همه رنگ روشن بپوشيد . فرداي آن روز، همه دانش آموزان با رنگ روشن به مدرسه مي آيند. بنده وقتي به مدرسه مي روم با هر کسي که سفيد پوشيده بود،کاري ندارم ولي کساني که رنگي(ولي روشن) پوشيده اند را توبيخ مي کنم که چرا سفيد نپوشيده ايد. به گمان شما آيا بنده مدير عاقلي هستم؟!!

    باسخ===من هم واسه تو مثالی میزنم

    فرض کن من در مدرسه ای هستم و مدیر می باشم . حالا یکی از بهترین دانش آمورانم را همه متهم به دزدی میکنند .درحالیکه میدانم ایشان آدم صالح و ومومنی هستند و چنین کاری تحت هیچ شرایطی ممکم نیست .حالا من اگر در صف مدرسه همه رو جمع کنم و بگم زبانتون رو از بدگویی او کوتاه کنید و برای برائتش دستشو جلوی هم بگیرم بالا و بگم هر کسی دوست منه باید دوست او باشه و شما دانش آموران از این بعد مواظب باش که لا تسبوا اصحابی این رو چی میگی؟؟کار من لازمه که باهاش برائتش کنم تا از این به بعد تکرار نشه کار دانش اموزان و بهش بد نگن

    #4834
    گفتی:::درآخر بنده از وجدانهاي بيدار يک سوال مي پرسم. آيا ما به هيچ يک از دوستان خود “مولي ” گفته يا خواهيم گفت ؟ قطعا نه .پس چرا به زور مي خواهيم بقبولانيم که مولي در واقعه غدير به معناي دوست است. مگر نه اينکه ما به تنها دوستي که مولي مي گوييم ، خداوند است ، وآن به اين علت که خداوند دوستي است که صاحب وفرمانروايي ماست؟

    باسخ===عرب دو یا چند شاخه است 1-عاربه مثل قحطانی ها 2-مستعربه مانند عدنانی

    بله در میان اعراب اصیل مثل قحطانی و سعودی ها و…مشهور است که در ملاقاتهای عمومی و عامیانه میگویند چه خبر از شما ای مولای من . حتی در بین اعراب مستعربه لبنانی حالا الفاظ رو تغییر دادن و بجای حبیبی میگویند مولایی.بس این نشد حرف که زدی .فکر کنم با ادبیات عرب مانوس نیستی و همنیجوری شدی اخوند دوهزاری

    به زور به خودمان نمیقبولانیم بلکه حقیقت محض است و شما بچه های متعه سو برداشت از لفظش نمودید و وقابع تاریخی قبل و بعدش رو نمیخوانید

    #4835
    نخست یک توضیح

    من كنت مولاه فعلي مولاه اصل قصه آن است كه آن حضرت صلي الله وعليه وسلم حضرت مرتضي رضي الله وعنه را به جانب يمن فرستاد وآنجا در ميان حضرت مرتضي و لشكريان او خشونتي واقع شد چون در حجة الوداع بخدمت آن حضرت صلي الله وعليه وسلم وي و اصحاب او مشرف شدند لشكريان او پيش آن حضرت صلي الله عليه وسلم شكايت عرض نمودند و آن حضرت صلي الله عليه وسلم چند روز توقف فرمود و از حضرت مرتضي رضي الله عنه حقيقت حال استفسار نمود چون اصل قصه بخاطر منقّح شد و تعنّت لشكريان معلوم گرديد در اثناي رجوع از حجة الوداع خطبه بر خواند در امر به رعايت صله اهل بيت و در آخر خطبه در بعض روايات مروي است كه زجر فرمود از خشونت با مرتضي وامر نمود به دوستي او

    اخرج مسلم من طريق اسمعيل بن ابراهيم عن ابي حبان عن يزيد بن حبان قال انطلقتُ انا وحصين بن سبرة وعمر بن مسلم الي زيد بن ارقم فلمّا جلسنا اليه قال له حصين لقد لقيت يا زيد خيراًكثيراً رأيتَ رسول الله صلي الله عليه وسلم وسمعت حديثه وغزوت معه وصلّيت خلفه لقد لقيت يا زيد خيراً كثيراًحدِّثنا يا زيد ما سمعت من رسول الله صلي الله وعليه وسلم قال يا ابن اخي والله لقد كبُرت سنّي وقدم عهدي ونسيت بعض الذي كنت اَعِي من رسول الله صلي الله عليه وسلم فما حدّثتكم فاقبلوا وما لا فلا تكلّفونيه ثمّ قال قام رسول الله صلّى الله عليه وسلّم يوماً فينا خطيباً بماءٍ يُدعي خماً بين مكة والمدينة فحمد الله واثني عليه ووعظ وذكر ثم قال اما بعد الا يا ايها الناس فانما انا بشر يوشك ان يأتي رسولُ ربي فاجيب وانا تاركٌ فيكم تقلين اولهما كتاب الله فيه الهدي والنور فخذوا بكتاب الله واستمسكوا به فحث علي كتاب الله ورغّب فيه ثم قال واهل بيتي اُذكّركم الله في اهل بيتي اذكركم الله في اهل بيتي. فقال له حصين: ومَن اهل بيته يا زيد اليس نساءه من اهل بيته قال نساءه من اهل بيته ولكن اهل بيته من حُرِّم الصدقة بعده.

    #4836

    قال: ومن هُم؟ قال: هم آل علي وآل عقيل وآل جعفر وآل عباسٍ قال كل هؤلآء حرم الصدقة قال نعم

    اين قدر خود صحيح است مذكور در صحيح مسلم در زيادت قصه امرِ ناس به موالاة مرتضي – رضي الله عنه – اينجا مذكور نيست و اهل حديث در آن زيادت مختلف اند طائفه اي صحيح دانند وطائفه ي غريب مطلق و ميل بندهء ضعيف به آن است كه اين زيادت نيز صحيح است ليكن نه به درجهء حديث مسلم.

    اخرج الحاكم من طريق سليمان الاعمش عن حبيب بن ابي ثابت عن ابي الطفيل عن زيد بن ارقم قال لمّا رجع رسول الله صلي الله عليه وسلم من حجة الوداع ونزل غدير خم امر بدرجاتٍ فقُمِمن قال: كاَني قد دُعيت فاجبت اني قد تركت فيكم الثقلين احدهما اكبر من الآخر كتاب الله تعالي وعترتي فانظروا كيف تخلفوني فيهما فانهما لن يتفرقا حتر يردا عليَّ الحوض ثم قال ان الله عز وجل مولاي وانا ولي كل مؤمن ثم اخذ بيد عليٍ رضي الله عنه فقال من كنت وليه فهذا وليه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وذكرالحديث

    واخرج الحاكم من طريق سلمة بن كهيل عن ابيه عن ابي الطفيل انه سمع زيد بن ارقم يقول نزل رسول الله صلي الله وعليه وسلم بين مكة والمدينة عند سمُرات خمس درجاتٍعظامٍ فكنس الناس ما تحت السمرات ثم راح رسول الله صلي الله عليه وسلم عشيةًفصلي ثم قام خطيباًفحمد الله واثني عليه وذكر ووعظ فقال ماشاء الله ان يقول ثم قال: ايها الناس اني تاركٌ فيكم امرين لن تضلوا ان اتبعتموهما وهما كتاب الله واهل بيتي عترتي ثم قال أتعلمون اني اولي بالمؤمنين من انفسهم ثلاث مراتٍ قالوا: نعم فقال رسول الله صلي الله عليه وسلم: من كنت مولاه فعليٌمولاه

    واخرج الحاكم عن بريدة الاسلمي قال غزوتُ مع عليٍ الي اليمن فرأيت منه جفوةً فقدمت علي رسول الله صلي الله عليه وسلم فذكرت علياًفتنقّصْته فرأيت وجه رسول الله صلي الله عليه وسلم يتغير فقال يا بريدة: الستُ اولي بالمؤمنين من انفسهم؟ قلت: بلي يا رسول الله صلي الله وعليه وسلم فقال من كنت مولاه فعليٌ مولاه(1).

    واخرج الحاكم والترمذى نحوه عن عمران بن حصين قال بَعث رسول الله صلي الله وعليه وسلم سريةً واستعمل عليهم علي بن ابي طالب رضي الله عنه فمضي عليٌ في السرية فاصاب جاريةً فانكروا ذلك عليه فتعاقدا اربعةٌ من اصحاب رسول الله صلي الله عليه وسلم اذا لقينا النبي صلي الله عليه وسلم اخبرناه بما صنع عليٌ قال عمران وكان المسلمون اذا قدموا من سفرٍ بدأوا برسول الله صلي الله وعليه وسلم فنظروا اليه وسلّموا عليه ثم ينصرفون الي رحالهم فلما قدمت السرية سلموا علي رسول الله صلي الله عليه وسلم فقام احد الاربعةفقال يا رسول الله الم تر ان علياً صنع كذا فاعرض عنه ثم قام الثاني فقال مثل ذلك فاعرض عنه ثم قام الثالث فقال مثل ذلك فاعرض عنه ثم قام الرابع فقال يا رسول الله الم تر ان علياً صنع كذا وكذا فاقبل عليه رسول الله صلي الله عليه وسلم والغضب في وجهه فقال: ما تريدون من علي ان علياًمني وانا منه وانا وليُّ كل مؤمن

    #4837

    واخرج الحاكم عن عمرو شاش الاسلمي وكان من اصحاب الحديبية قال خرجنا مع عليٍ رضي الله عنه الي اليمن فجفا في في سفره ذلك حتي وجدتُ في نفسي فلما قدمت اظهرت شكايته في المسجد حتي بلغ ذلك رسول الله صلي الله عليه وسلم قال فدخلت المسجد ذات غداةٍ ورسول الله صلي الله عليه وسلم في ناسٍ من اصحابه فلما رآني ابّدني عينيه قال يقول حدّد اليّ النظر حتي إذا جلست قال يا عمرو اما والله لقد آذيتني فقلت اعوذ بالله ان اوذيك يا رسول الله قال بلي من آذي علياً فقد آذاني-

    مستدرك حاكم

    واخرج الحاكم عن ابي سعيد الخدري شكي الناسُ عليَّ بن ابي طالب الي رسول الله صلي الله عليه وسلم فقام فينا خطيباً فسمعته يقول: ايها الناس لا تشكوا علياًفوالله انه لاُخَيشنُ في ذات الله او في سبيل الله-

    مستدرك حاكم

    واخرج الترمذي عن البراء قال: بعث النبي صلي الله عليه وسلم جيشين وامّر علي احدهما علي بن ابي طالب وعلي الآخر خالد بن الوليد وقال اذا كان القتال فعلي، قال فافتح علي حصنا فاخذ منه جاريةً فكتب معي خالدٌكتاباًالي النبي صلي الله عليه وسلم يشي به فقرأ الكتاب فتغير لونه ثم قال ما تري في رجلٍ يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله؟ قال قلت اعوذ بالله من غضب الله وغضب رسوله وان انا رسولٌ فسكت-

    – سنن ترمذى،

    و آن حضرت صلي الله عليه وسلم براي معالجه اين داء عضال مبالغه ها بكار برد و تهديدات شديده فرمود از آنجمله فرمود: من سبّ علياً فقد سبّني اخرجه الحاكم من حديث ام سلمة-

    مستدرك حاكم،

    و از آن جمله خطاب فرمود به حضرت مرتضي: من اطاعني فقد اطاع الله ومن عصاني فقد عصي الله ومن اطاعك فقد اطاعني ومن عصاك فقد عصاني اخرجه الحاكممن حديث ابي ذر-

    مستدرک حاکم

    از آن جمله: حُبّ علي آية الايمان وبغض علي آية النفاق اخرجه البخاري

    #4838

    فرمود: يا علي طوبي لمن احبك وصدق فيك وويلٌ لمن ابغضك وكذب فيك(1).

    و اين همه الفاظ متقارب المعني است و اوقات ورود آن نيز متقارب بوده است چون اين حديث و سبب ورود آن منقح شد حالاً به اصل سخن متوجه شويم. اما حق اهل بيت، آن حضرت صلي الله عليه وسلم فرموده اند: ان ابرّ البرّ صلةُ الرجل اهل وُدّ ابيه اخرجه مسلم من حديث ابن عمر(2).

    شك نيست چون صله اهل ود پدر مطلوب شد صله ى اقارب حضرت پيغامبر صلي الله عليه وسلم بالاولي مطلوب است و معقول المعني است كه آن حضرت البته به آن فرمايد و عباس رضي الله عنه و اولاد او و ازواج طاهرات آن جناب صلي الله عليه وسلم همه در اين امر داخل اند عن عبدالمطلب ابن ربيعة ان العباس دخل علي رسول الله صلي الله عليه وسلم مغضباًوانا عنده فقال: ما اغضبك؟ قال: يا رسول الله مالنا ولقريش اذا تلاقوا بينهم تلاقوا بوجوه مبشّرةٍ واذا لقونا لقونا بغير ذلك فعضب رسول الله صلي الله عليه وسلم حتي احمرّ وجهه ثم قال: والذي نفسي بيده لا يدخل قلب رجل الايمان حتي يحبكم لله ولرسوله ثم قال ايها الناس من آذي عمي فقد آذاني فانما عم الرجل صِنو ابيه اخرجه الترمذي(3).

    وعن عائشة ان رسول الله صلي الله عليه وسلم كان يقول لنسائه ان امركنّ مما يهمّني من بعدي ولن يصبر عليكنّ الا الصابرون الصديقون قالت عائشه يعني المتصدقين ثم قالت عائشة لاَبي سلمة بن عبدالرحمن: سقي الله اباك من سلسبيل الجنة وكان ابن عوف قد تصدق علي امهات المؤمنين بحديقة بيعت باربعين الفاً اخرجه الترمذي(4).

    وعن ام سلمة قالت: سمعت رسول الله صلي الله عليه وسلم يقول لازواجه: ان الذي يحثو عليكن بعدي هو الصادق البار اللهم اسق عبدالرحمن ابن عوف من سلسبيل الجنة رواه احمد(5).

    __________

    (2) – صحيح مسلم،

    (3) – سنن ترمذى،

    (4) – سنن ترمذى،

    (5) – مسند امام احمد،

    #4839
    معني جمع در كتاب و غيره(آن است تا وقتي كه ايمان به كتاب الله واجب است صله ى ازواج و اقارب آن حضرت صلّى الله عليه وسلّم نيز واجب است وسياق اين كلمه قريب به سياق اين حديث است: من كان يؤمن بالله واليوم الآخر فليكرم ضيفه و اين معني از لفظ مسلم در حديث زيد بن ارقم كه اصح الفاظ اوست ظاهر است لا خفاء له. و اما غضب براي مرتضي رضي الله عنه و تأكيد در نهي ايذاء او نيز معقول المعني است؛ چون حق مرتضي ظاهر شد و تعنت بد گويان در حق او واضح گرديد از متتبع حق بغير اين تأكيدات چهآيد و از جارحهء عدل الهي بغير اين تشديد چه بروز نمايد جوشيدن ملكوت هنگام افك حضرت عائشه رضي الله عنها دانسته و قول آن حضرت صلي الله عليه وسلم وقتي كه ملالي در ميان صديق اكبر رضي الله عنه و فاروق اعظم رضي الله عنه رفت: هل انتم تاركون لي صاحبي خوانده وصيت دوستي مرتضي را به اين كلمه نمود الست اولي بكم من انفسكم؟ قالوا: بلي قال فمن كنت مولاه فعليٌمولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه و معني ابتداء اين كلمه (الستُ اول? بکم) آن است كه حق پيغامبر صلوات الله وسلامه عليه بر امت آن است كه جميع مصالح خود را تفويض به حساب وي صلي الله عليه وسلم نمايند و ايشان را با پيغامبر خيرتي و استقلالي نباشد مانند طفل در دست دايه يا مانند اعمي در دست قائد بي اختيار بايد بود پس آنانكه با مرتضي – رضي الله عنه – عداوت داشته باشند و وجوه شكايت او تقرير كنند بر نفس و عقل خود اعتماد ننمايند و تابع حكم پيغامبر باشند.
    #4840

    معناي مولي دوست است به قرينه ? اللهم وال من والاه وعاد من عاداه و به قرينه احاديث بسيار كه مذكور كرديم حُبّ علي آية الايمان، من سَبّ علياًفقد سبّني)الي غير ذلك.

    چون اين معني واضح شد بايد دانست كه اين حديث با مسئله ? ايجاب استخلاف مساسي ندارد اينجا تعظيم صله اهل بيت مراد است و امر به دوستي حضرت مرتضي – رضي الله عنه – و نهي از دشمني او است و اين نوع در حق مرتضي تنها نفرموده اند بلكه در حق عباس رضي الله عنه و اولاد او و در حق ازواج طاهرات نيز وارد شده و در حق صديق اكبر رضي الله عنه نيز هل انتم تاركون لي ابابكر

    تعنت شيعه را تماشا كن چون در اين حديث هم جاي ناخن زدن نديدند گفتند مولي به معني اولي است و اولي متصرف در حق تمام امت مي گيريم و اولي به تصرف در حق جميع امت امام است پس مرتضي رضي الله عنه امام باشد گوئيم: مولي به معناي محبوب است از جهت قرينه اسباب متقدمه و از جهت احاديثي كه قريب به مضمون اين حديث و نزديك به زمان او وارد شده و از جهت قرينه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه. باز مي گوئيم مولي به معناي مُعتِق ومعتَق مشهور است و به معناي ناصر و مالك نيز آمده و ليكن به معناي ولي امر نيامده هيچ افعل به معناي فعيل نخوانده ايم.

    باز مي گوئيم اگر مولي به معناي اولي باشد يا در لفظ ذكر اولي آمده باشد هنوز دار و گير جاري است از كجا كه ولايت در تصرف امور مُلكيه مراد است؟

    #4841
    گفتی:

    حديد15: فَالْيَوْمَ لَا يُؤْخَذُ مِنكُمْ فِدْيَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مَأْوَاكُمُ النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ . پس امروز نه از شما و نه از كسانى كه كافر شده‏اند عوضى پذيرفته نمى‏شود جايگاهتان آتش است که مولي شما است و چه بد سرانجامى است .

    اين آيه از آيات بسيار قوي در تاييد نظر شيعه است.آيا در اين آيه (النَّارُ هِيَ مَوْلَاكُمْ )يعني اينکه آتش با کافران دوست است!! يا اينکه آتش برکافران مسلط وحاکم است.

    باسخ====

    « مَوْلي » : سرپرست . سرور . يار و ياور . در اينجا واژه آقا و ياور ، جنبه ريشخند و تمسخر دارد . بدان مي ماند كه ستمگري به مهلكه بيفتد و طلب كمك كند و بدو گفته شود : يار و مددكار و ولي و سرپرست تو چوبه دار ، و پرت كردن به ميان آتش سوزان و قهار است. عزیز جان مولی بستگی به موقعیتش در جمله داره . در اینجا میتونیم سربرست بنویسیم و میتونیم دوست هم بزاریم . اما چون دوست مفهمومو خوب نمیرسونه به خواننده ترجه بشه به سربرست بهتر است ولیکن هر دو معنی رو میشه مستفاد نمود

    اين سوره به طورکلي گروه مسلمانان را دعوت مي کند حقيقت ايمان خود را در خويشتن پياده کنند. اين حقيقتي که با آن دلها و درونهاي مسلمانان دربست متعلق به دعوت خدا مي گردد. مسلمانان نبايد در راه دعوت به سوي خدا از چيزي دريغ بدارند، و نبايد در راه دعوت به سوي خدا تنگ چشمي کنند وکوتاهي ورزند

    … بايد جان و مال را صرف آن کنند. دلهايشان براي آن بتپد. آنچه در درون دارند، و آنچه در بيرون دارند بايد فداي دعوت به سوي خداگردد … اين است حقيقتي که مسلمانان هرچند روي زمين زندگي مي کنند، در پرتو آن رباني مي شوند و آسماني مي گردند. معيارها و مقياسهايشان معيارها و مقياسهاي خدا مي شود، ارزشهائي که بدانها مي نازند و به سوي آنها سبقت مي گيرند، ارزشهائي خواهد بودکه برابر معيارها و مقياسهاي خدا ارج و بها داشته باشد. اين همان حقيقتي است که دلها را با حقيقت خدا آشنا مي گرداند، و دلها از ياد خدا کرنش مي برند و مي لرزند و از هر سد و مانعي و از هر جاذبه وکششي مي گريزندکه آنها را از گريختن به سوي خدا بازدارد.

    براساس اين حقيقت بزرگ، اين سوره گروه مسلمانان را به بذل و بخشش جان و مال در راه خدا دعوت مي کند:

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 32)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.