Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › اوربان:چند سوال برای رد مذهب امامیه و هدایت عوام تشیع
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5160شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5161خب دوست عزیزم این ردی بر سلسله الذهب که همیشه بهش استناد میکنند روافض
کوشای عزیز گفتی که خلفا منع حدیث کردن و گفتن حسبنا الله
برای جواب شبهه ات رجوع کن به این لینک (سوزندان احادیث)
http://www.islamtxt.net/?q=question/165
اما در مورد حسبنا کتاب الله
http://www.islamtxt.net/?q=article/204
http://www.islamtxt.net/?q=article/266
http://www.islamtxt.net/?q=question/3
http://www.islamtxt.net/?q=article/538
اما ار ما حدیث صحیح و متواتر خواستی که بدون نقص رسیده باشد به نبی . چشمممممممم
بجای یکی دهها حدیث خواستی مینویسم ولی برایت از صحیح بخاری و مسلم حدیث صحیح و متواتر و بدون نقص می اورم
نخست تعریف حدیث صحیح نزد اهل سنت
حديث صحيح
به حديث مرفوعي گفته ميشود که سندش از ابتدا تا انتها متصل باشد و ثانياً کليهي رجال سند داراي دو صفت باشند
1-
عدل
2-
ضبط 3-و همچنين سند شاذ و يا معلل نباشد4-
[
در تبيين اين اوصاف بايد گفت که حديث، مرسل و يا منقطع و يا معضل و يا شاذ و يا داراي علتي قادح (1) نباشد و در روايت راوي نوعي از جرح وجود نداشته باشدتوضیح هر یک از موارد فوق
عدل==
يعني فرد با شخصيت و داراي خصلت تقوا و جوانمردي باشد.
ضابط==
مقصود از ضبط حديث پاراستن حديث تا مرحلهي روايت ميباشد و از طريق حافظه و يا از روي نوشته صورت ميپذيرد. هدف ما اين است که حديث تا مرحلهي روايت، در نزد فرد محفوظ بوده باشد.
و سومی که شاذ و معلل نباشد ==
از جمله کساني که شرط صحت حديث را عدم شذوذ و وجود علت در حديث ميدانند بخاري و مسلم ميباشند که بخش عمدهي اين شرط، به متن حديث بر ميگردد [و اين خلاف گفتهي کساني است که بيمحابا مراجع حديث را مورد تاخت و تاز قرار داده و اعلام ميدارند که احاديث يا تنقيح نشدهاند و يا فقط از نظر سند مورد بررسي قرار گرفتهاند]؛ اما کساني همچون ابن خزيمه و ابن حبان در شرط صحت حديث و در تصانيف خود، اين موارد را اعمال نکردهاند و تفاوتي بين حسن و صحيح نميديدند و در نزد آنها حسن نيز قسمي از حديث صحيح بوده است
[
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5162در کتب آنها به رجالي که مسلم صرفاً احاديث آنها را در متابعات آورده استناد شده است؛ از جملهي اين رجال ميتوان ابن اسحاق و اسامه بن زيد ليثي و محمد بن عجلان و محمد بن عمرو بن علقمه را نام برد. ابن حجر شرط صحت را در نزد ابن حبان چنين آورده است: “أن يكون راوي الحديث عدلاً مشهوراً بالطلب غير مدلس سمع ممن فوقه إلى أن ينتهي، فإن كان يروي من حفظه فليكن عالماً بما يحيل المعنى”؛ [يعني راوي حديث عدل و مشهور به طلب حديث [روايت حديث] باشد، مدلس نباشد [اگر حديث معنعن است]، در تمام سند راوي حديث را از طبقهي ما قبل خود شنيده باشد، و اگر حديث را از حفظ نقل ميکند [حديث را خوب فهم کرده باشد] به موارد غلط انداز [در مفهوم کلمات] آگاه باشد..و همچنين ابن خزيمه کتابش را اين چنين نامگذاري کرده است [که در واقع در بر گيرندهي شرطش در پذيرش حديث ميباشد]: المسند الصحيح المتصل بنقل العدل عن العدل من غير قطع في السند ولا جرح في النقلة [مسند صحيح متصل، به نقل از راوي عادل از راوي عادل و بدون انقطاع سند (راوي مدلس نباشد) و بدون جرح [شديد راوي در روايت] بدين معني که شرط ابن خزيمه نيز همان شرط ابن حبان است، و در واقع اين ابن حبان است که متبع و مشروب از درياي علوم ابن خزيمه و بر مذهب ايشان بوده است. بنابراين، نهايتا ابن حجر در مورد کتابهاي ابن خزيمه و ابن حبان چنين نتيجهگيري ميکند: احاديث آنها در حد استناد هستند، چرا که [با توجه به شروط آنها] احاديثشان بين صحيح و حسن هستند، البته مادامي که در آنها علتي قادح [عاملي سؤال انگيز که باعث ضعف روايت شود] وجود نداشته باشد و اما اگر مقصود کسي که آنها را صحيح بخواند اين باشد که آنها داراي شروط حديث صحيح (مطابق تعريف ابن صلاح) هستند پيداست که [چنين سخني درست] نيست.
ق. النکت. ابن حجر.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5163اما برایت با این شرایط حدیث صحیح را ذکر میکنم
1-بخاری حدیث 4064
4064 –
حَدَّثَنَا مُسَدَّدٌ حَدَّثَنَا يَحْيَى عَنْ شُعْبَةَ عَنْ الْحَكَمِ عَنْ مُصْعَبِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ أَبِيهِ
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ خَرَجَ إِلَى تَبُوكَ وَاسْتَخْلَفَ عَلِيًّا فَقَالَ أَتُخَلِّفُنِي فِي الصِّبْيَانِ وَالنِّسَاءِ قَالَ أَلَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِ
مَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَيْسَ نَبِيٌّ بَعْدِي
وَقَالَ أَبُو دَاوُدَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ الْحَكَمِ سَمِعْتُ مُصْعَبًا
2-
حدیث اول بخاری1 –
حَدَّثَنَا الْحُمَيْدِيُّ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ قَالَ حَدَّثَنَا سُفْيَانُ قَالَ حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ سَعِيدٍ الْأَنْصَارِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي مُحَمَّدُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ التَّيْمِيُّ أَنَّهُ سَمِعَ عَلْقَمَةَ بْنَ وَقَّاصٍ اللَّيْثِيَّ يَقُولُ سَمِعْتُ عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ عَلَى الْمِنْبَرِ
قَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ إِنَّمَا الْ
أَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَإِنَّمَا لِكُلِّ امْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوْ إِلَى امْرَأَةٍ يَنْكِحُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ
و……………………………………………………
برو سرتاسر بخاری و مسلم بر است از حدیث صحیح و متواتر[
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5164در جواب سوال دومم عرض کردی که-آیا تشیع اعتقاد دارد که قرآن ناقص است ؟ اگر آن را ناقص بدانید حکم کسیکه به تحریفش معتقداست چیست؟؟
اولا شیعه قرآنی به جز قرآن موجود نمی شناسد، البته علمایی از هر دو طرف قائل به تحریف شده اند که مواردی قابل توجیه است و منظور آنها تحریف اصطلاحی نیست.
ثانیا فرض کنید کسی قائل به تحریف باشد کجای این قول ملازم با کفر است؟
جواب====================
یعنی تا این حد بر مذهبت نا اگاهی که نمیدانی مصحف فاطمه دارید دست امام زمان است ؟؟
رجوع کن به این لینک در اثبات کفر مذهب تشیع در نقص قرآن
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1966
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1967
و……
ر اونجا روایا مصحف فاطمه را هم ذکر کردم و علمای مذهب تشیع از جواب عاجز ماندند
دوست عزیزم بیشتر از این خود را فریب نده
خداوند می فرماید:
إِنَّا نَحْنُ
نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
خدا میگه من قرآن رو از تحریف و نقص حفظ میکنم و کردم شما میگی کجا ملازم با کفر است ؟؟ این سخنت با سخن الله تعارض دارد جانم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5165در جواب سوال سومچرا حضرت علی به حدیث غدیر خم در زمان انتخاب سه خلیفه قبل از خودش جهت خلافت برحقش استناد ننمود؟؟
مگر شما اونجا بودی که اینطور یقینی می گویی استناد نکرد؟
همین مقدار که همسر گرامیش سیدة نساء العالمین ، یگانه یادگار رسول خدا صلی الله علیه و سلم در این راه فدا شد بس نبود؟
جواب===============
عزیزم این جناب علامه مجلسی شما 130جلد کتاب نوشته ولی نتونست یک روایت صحیح برای استناد علی به حدیث غدیر برای اینکه امامتش را در زمان علی بس بگیرد استناد کند .
ما شاء الله این همه کتب نوشتن علمای مذهب شما ولی کجاست استناد علی ؟؟؟
در مورد شهادت تخیلی که شما روافض برای طعن بر سیدنا عمر ساختید . اینها رو قشنگ بخون باز مدرکی داشتی برای سخنت برایم عرض کن تا جوابت را بدهم
http://www.islamtxt.net/?q=article/176
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5166گفتی=========-یک حدیث صحیح و متواتر ذکر شود در کتب امامیه که امام زمان موهوم متولد شده است ؟؟؟
فرض کنید تمام احادیث وارد شده در این موضوع از نظر ما متواتر و صحیح باشد، شما که از قبل ریشه تمام روایات ما را زده ای چه چیزی را برایتان ثابت می کند.
مهم اصل موضوع مهدویت است که موضوعی ثابت بین فریقین است همچنین ثابت است که او از فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها است، اعتقاد به این به قول شما توهم اگر راهنمای کسی به بهشت نشود قطعا او را جهنمی نخواهد کرد.
جواب======================
فرض نمیکنم بلکه حتم دارم تولدش موهوم است . یک حدیث صحیح بر تولدش نیست
حدیث دارید که این جناب امام زمان بدرش عقیم بوده .
http://www.islamtxt.net/?q=article/80
http://www.islamtxt.net/?q=question/91
http://www.islamtxt.net/?q=question/170
http://www.islamtxt.net/?q=article/461
در ضمن مهدی ما هیچ شباهتی با مال روافض ندارد .
بس کوشای عزیز انتظار دارم با حق عناد نکنی هم چنانکه خودت عرض کردی
در شعرت گفتی====
گر چه عرب زد چو حرامی به ما *** داد یکی دین گرامی به ما
گرچه ز جور خلفا سوختیم لیک زآل علی معرفت آموختیم
جواب======
شما فقط ادعای محبت از علی را دارید . از سخنان علی بفرما خمس ئ صیغه و رجعت و بدا را ثابت کن .علی به هیچکدام از اینها اعتقاد نداشته . به زیارت قبر و قبر ستی اعتقاد نداشته . معرفت علی هم ندارید بلکه با نام علی دشمن علی هستید.اگر دیر جواب سخنانت را دادم عذر میخام چون بسیار کار و مشغله دارم .
والله مستعان
اوربان -قاهرالرافضه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5167کوشای عزیز من به مدت چند ماه نمیتونم وارد سایت بشم چون واقعا کار دارم . لطفا جوابهاتو نگه دار من اطلاعرسانی میکنم بهت . حدودای اوایل اسفند ماه باز هم اگر خدا وقت و عمر بده میام و باهات حرف میزنم ولی همین بستها برای هر حق جویی کافی است .لطفا بست و جوابهاتو نگه دار برای وقتی که من هم باشم و بتونم جواب بدم
از همه کسانی هم که بستهای من رو دنبال کردن میخام سوال و بستهاشون رو نگه دارند واسه اون موقع
برایم دعا کنید لطفا
برادرتان اوربان را از دعای خیر بی نصیب نکنید
والله مستعان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5181قبل از پاسخ به سوالات بی پایه و بی اساس جناب اوربان که معلوم نیست این همه معلومات و دانش ؟ ضد شیعه را از که فرا گرفته؛اما بنده قبل از جواب به سوالات ابکی و پر از بغض و کینه ایشان به اهلبیت علیهم السلام و همچنین روشن شدن ایشان به بعضی از مسائل حاشیه ای است می پردازم. ایشان هیچ اگاهی از احادیث شیعه ندارد و متاسفانه ذهن ایشان توسط عده ای مسموم شده. بنده قبل از جواب متقن به ایشان که در پست های جداگانه آمده؛ اهانت ها و بی ادبی های این اقا را برای شما ارائه می دهم. فقط مطالبی که در این پست بین بنده و ایشان رد و بدل را را بیان می کنم تا شما ببینید که ایشان حتی رعایت یک ادب ساده را نکرده. و مطالبی پر از دروغ و تهمت و بعضا نااگاهی ایشان به علما شیعه وارد کردند. شما اگر مطالب این پست را بخوانید به بی پایه و اساس بودن مطالب ایشان پی خواهید برد. این مقدمه را نوشتم تا ایشان به دروغ ادعا نکنند که ما رعایت ادب کردیم و ادب را از مکتب ادب اموختیم. بنده در این پست نسبت به ایشان بی ادبی نکردم. اما ایشان پا را فراتر گذاشته و به تهمت و افترا رسیده. هر چند فکر کردم ایشان علاقه به گفتگوی علمی است و حداقل ادب گفتگو را رعایت می کند. اما در ادامه دیدم نه؛ ایشان مانند بزرگانشان از در بغض و کینه و از در تهمت و افترا وارد شدند. و به جای پاسخ به سوالات؛ یا طفره رفتند یا توجیه کردند یا دوباره به ادامه حرف های بی پایه و اساس خود پرداختند. بنابراین خواستم دروغ ایشان را در مرحله اول ثابت کنم. ببینید بی ادبی ها و تهمت های جناب اوربان موحد؛ مطالب داخل پرانتز از جناب اوربان موحد است. {گفتم بچه متعه ای هستن این اهانت نیست در مذهبتان و این یک افتخار باید باشد چرا که متعه و متعه ای نزد شما حسنات بی شمار دارد . و اینکه به اخوند ارار دبیلو گفتم بی ناموس است این متعه از نظر اهل سنت بی عفتی محض است و اینم اهانت نبوده . اینکه فلان شخص گفتم عفیری برایش سند دادم از معتبرترین کتاب شیعه} هر چند بحث متعه یک بحث جالبی است چون دلایلی قرانی و روایی در کتب اهل سنت هست. ظاهرا این اقا یادش رفته که عبد الله بن زبیر از صیغه به دنیا امده که پدرش زبیر از صحابی پیامبر بوده. انشا الله در فرصت مناسب این مطلب را بیشتر باز می کنیم تا اقایان بهتر بدانند. اما ایشان از ازدواج مسیار، حرفی نمی زنند؟ این ازدواج دقیقا شبیه متعه است با این تفاوت که متعه ریشه در قران و احادیث دارد اما این ندارد. اگر به فرض متعه بی عفتی است باید ازدواج مسیار هم بی عفتی باشد. در ضمن نظرشان در مورد جهاد نکاح چیست؟ بر اساس کدام دلیل و منطق زنان و دختران بی گناه را فریب می دهند تا بو الهوسی عده ای از خدا بی خبر تامین شود.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5182
متعه ریشه در قران و روایات دارد که با دلیل معتبر امده که انشا الله بدان پرداخته خواهد شد. ایشان لطف بفرمایند نظرشان در مورد ازدواج مسیار و جهاد نکاح چیست؟ ایا ایشان این دو را بی عفتی می دانند یا نه؟ {بلکه روافض مذهبشان بر اهانت است} راستی ایشان دنبال اهانت می گردند. بنده در پاسخ سوال اول ایشان به این مطلب پاسخ داده ام. به انجا رجوع فرمایید.{ شما ها برونده مذهبتان سیاه است و نباید حرف از ادب علوی بزنید . چون تنها چیزی که از آن بو نبرده اید ادب است . این شماها هستید که شب و روز به زن رسول الله فحش و افترا میزنید . این شماها هستید که اصحاب را سب و دشنام میدهید . بس ما بی ادبیم یا روافض؟؟منصف باش. مراسمهای عمر کشان در کرمان مگر ندیدی؟؟ در همین رافضی اباد زنجان مراسمی به نام عایشه سوزان دارند . مکتب اهل بیت بهتون گفته به مخالف فحش و بی ادبی کنید . برو که خودمان در حال فروض زغالهای سیاه هستیم .} ایا عد های قلیلی به فرض چنین کاری می کنند باید کل مکتب و مذهب ایشان زیر سوال رود؟ مگر یکی دو سال پیش یک نفر از لندن که جیر خوار انگلیس بود و به خانم عایشه اهانت کرد؛ ایا علمای ما نبودند که محکوم کردند حتی رهبر ایران این عمل زشت را محکوم نکردند؟ تمام این موارد برای بر هم زدن اتحاد شیعه و سنی است تا دشمان اسلام ماند وهابیت تکفیری به اهداف شوم خود برسند. این اعمال از نظر بزرگان شیعه و اکثریت شیعه محکوم است. اما دلیل نمی شود که یک مذهب که برخواسته از سنت واقعی است زیر سوال رود. و مکتب شیعه نورانی است این فرقه ی ضاله وهابیت تکفیری یا سلفی های تکفیری که منطقی چون کشتار و دلیلی چون سلاح ندارند. و هر روز در گوشه و کنار جهان اسلام به کشت و کشتار مسلمان شیعه و سنی می پردازند. فرقه ضاله وهابیت تکفیری یا سلفی های تکفیری سیاه و ننگین است که انشا الله به حول و قوه الهی به این امر مهم نیز خواهم پرداخت. {بس الکی سفسطه اب قوره نکن جناب} {اولا افترا زدن و بد دهنی همانطور که در بست قبلی بحث نودم مذهب جنابعالی است . بس حرق از ادب نزن چون شماها بی ادب ترین ادمها هستید . حتی به جرات میتوانم عرض کنم ادم خوارهای امازون هم چنین بد دهن و زبان نجس نیستند . بس افترا و دروغ و اهانت ر مذهب شما دین است ولی در مذهب ما چنین نیست .} {تا حالا هیچکدام از شما جوجه اخوندها نتونستید جلوم قد علم کنید و اخرش وضعی مثل ار ار دبیلو شمیلی و حسنی و کشاورزی و شجاعی بور خواهید داشت که اخرش کم اوردند به مذهبشان عمل میکنند و فحش و افترا میزنند}
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5183{به به . به به . بخ بخ . بخ بخ . برایت کف مرتبی میزنم . چون این روش بحثت جلو من کارامد نیست . من رو هنوز نشناختی . باید و باید و حتما و حتما باید حرف آخر رو من بزنم . تا حالا هیچ بحثی نیوده که زننده ی حرف آخر من نبوده باشم . بس خودت را خسته نکن . من بخاطر دینم حاظرم روزها نخوابم و جواب بدم تا شماها مایوس بشید و سرشکسته . بنظرم خودت را خسته میکنی . چون تا حدیث و سخن بیاوری بنده چند برابرش را خواهم آورد . و ردودی بسیار طولانی بر ان مینویسم تا خودت خسته بشی . بهرحال حالا که اخوندی یا خودتو برتر از آخوند رافضی میدانی بهت تبریک میگم که شهامتت از آخوندانتان بیشتر بوده و تشریف اوردی میدان .} { تو فعلا رجز خوانی نکن کوچولو جان و جواب سوالاتمو بده نه مشتی شبهه اوردی که جوابش تو همین سایت بارها داده شده. در ضمن غصه نخور . من همیشهههههههههههههههه ظاهر میشم مگر مشکلی داشته باشم یا خداوند اجلم را مقرر کند} … {بنده رعایت نمودم و شما از آن اول شروع کردی به تشر زدن . گفتی چه عجب با ادب وارد شدی جناب اوربان . منم عرض کردم ادب از مکتب ادب آموختم . ایها الناس مگر بد گفتم ؟؟؟؟ گفتم مذهب رافضه سر تاسر بی ادبی و نجاست است لعنه الله} نمی دانم کدام جمله یا کلمه بنده تشر بوده؟ اما جالبه اقا ادعای ادب می کند و در اخر می نویسد مذهب رافضه سر تاسر بی ادبی و نجاست است لعنه الله . { این همه هم طفره نرو . میدونم جوابی نداری و الکی وقت تلف میکنی . بست هم نمیخاد بزاری در همین بست سوالاتو جواب بده تا بحث رو تموم کنیم . منتظرمممممممممممممم. دیگر وقتمو با این شبهات بوچ نگیر .سوال را با سوال جواب نمیدن این رو مکتب استحماریت بهت یاد ندادن؟؟ مکتب ادب تو که با ادبی چرا میگی علیه الهاویه . منم میگم لعنت بر دشمن علی و معاویه که همانا شما روافض هستید} جالبه معاویه لعنت الله علیه در منابر لعن امام علی علیه السلام کرد. که بنده دلیل خودم در در همین پست دادم اما این اقا حتی ردی بر جواب بنده نداشتند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5184در مورد معاویه علیه الهاویه در پستی جداگانه به این مطلب پرداخته ام. http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2001#comment-4816
در مورد جواب سوال اول به این ادرس رجوع فرمایید. http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1999#comment-4807
در مورد جواب سوال دوم به این ادرس رجوع فرمایید. http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2000#comment-4810
در مورد جواب سوم که بهترین بحث می باشد.نه تنها دلیل متقن از قران بلکه روایات بی شماری از کتب اهل سنت داریم که انشالله باید مطلب باز شود. در مورد امامت امام علی علیه السلام پیامبر اسلام صل الله علیه و اله و سلم بارها و بارها این مطلب{ خلافت بلافصل امام علی علیه السلام} را بیان فرمودند و غدیر اوج ان بود. ادعای بی اساس شما در رد غدیر جالبه توجه. انشا الله به این امر مهم خواهم پرداخت تا بدانید غدیر ریشه در قران و سنت واقعی دارد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5196با سلامما يك سري مناظراتي قبلا داشتيم اما هنوز جواب نگرفتيم !
لطفا جواب قبلي ها را بدهيد تا به موضوعات جديد برسيم :
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5607سلام علیکم.معنای حرف شما در پست اول اینست که شما تمام کتب روایی شیعه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده اید که هیچ حدیث صحیحی وجود ندارد.
حالا من یه حدیث براتون میذارم از نوع مجعولش شما لطف کنید ایرادش رو بیان کنید.
حدثني أبي (رضي الله عنه) ، قال : حدثنا سعد بن عبد الله ، قال : حدثنا أحمد بن محمد بن عيسى ، عن الحسين بن سعيد ، عن حماد بن عيسى، عن إبراهيم بن عمر اليماني ، عن أبي الطفيل ، عن أبي جعفر محمد بن علي الباقر (عليهما السلام) ، عن آبائه (عليهم السلام) ، قال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (ع): اكْتُبْ مَا أُمْلِي عَلَيْكَ. قَالَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ أَتَخَافُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ؟ فَقَالَ: لَسْتُ أَخَافُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَقَدْ دَعَوْتُ اللَّهَ لَكَ أَنْ يُحَفِّظَكَ وَلَا يُنْسِيَكَ وَلَكِنِ اكْتُبْ لِشُرَكَائِكَ.
قَالَ: قُلْتُ: وَمَنْ شُرَكَائِي يَا نَبِيَّ اللَّهِ؟ قَالَ: الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِكَ بِهِمْ تُسْقَى أُمَّتِي الْغَيْثَ وَبِهِمْ يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَبِهِمْ يَصْرِفُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَبِهِمْ تَنْزِلُ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ وَهَذَا أَوَّلُهُمْ.
وَأَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحَسَنِ (ع) ثُمَّ أَوْمَأَ بِيَدِهِ إِلَى الْحُسَيْنِ(ع) ثُمَّ قَالَ (ص) : الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ.
الصدوق، الأمالي، ص 485
الصدوق،كمال الدين و تمام النعمة، ج1، ص 206ـ 207
الطوسي،الأمالي، ص 441
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5664شما که میگفتی رجال شناس نیستی باز اینجا اومدی حرف میزنی برادر اوریان تا اسفند ماه نیستن
شما خودت باید ثابت کنی این افراد راوی مورد اتفاق علمای شما هستند نه ما{یک حدیث صحیح و متواتر با قواعد رجالی که علمای حدیث امامیه اثنا عشری رافضی بدان اتفاق دارند که با سند صحیح به امام معصوم برسد و صحیح الفظ باشد؟؟؟؟؟؟}
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اما اهل سنت حتی نمی توانند ادعا کنند که تنها یکی از احادیث آنها صحیح اصطلاحی است چه برسد به صحیح واقعی !
احادیث پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم را عمر با شعار حسبنا کتاب الله ! سوزاند و از بین برد و اولین کتابهای حدیثی اهل سنت صد سال بعد یعنی در زمان عمربن عبد العزیز نوشته شد !
جواب=============================
نخست تعریفی از حدیث متواتر
]خبر متواتر:
حديث متواتر حديثى است، كه آن را در هر طبقه اى از طبقات سندش راويان زيادى روايت نموده باشند، به حدى كه عقل به محال بودن اتفاق همه اين راويان در ساختن يا جعل حديث حكم نمايد، به اين صورت حديث متواتر علم ضرورى و يقينى را افاده مى نمايد، و انسان بدون ترديدى مكلف به قبول آن است.
حديث متواتر به دو قسم مى باشد:[
متواتر لفظى، كه لفظ و معناى آن متواتر باشد.
متواتر معنوى، كه معناى آن متواتر باشد، و نه لفظش.
این حدیث شما یعنی سلسله الذهب نه لفظی متواتر است نه معنوی .اگر میگویی متواتر لفظی است و نه معنوی بفرما ثابت کن متواتر معنوی است .منتظرم …. ادامه بست بعدی