Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › اوربان:چند سوال برای رد مذهب امامیه و هدایت عوام تشیع
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط اوربان موحد در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5075شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5077گفتی=======وَ طَائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ يَظُنُّونَ بِاللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِيَّةِ. سوره آل عمران/آيه154. اين فاسق چه كسي بود كه براي پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) خبر آورد؟: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا إِنْ جَاءَكُمْ فَاسِقٌ بِنَبَأٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْمًا بِجَهَالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلَى مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِينَ. سوره حجرات/آيه6. اتفاق نظر است كه مراد از اين فاسق، وليد بن عقبه است
جواب======================
در ادامه صفات منافق باید عرض کنم که
در آيه ي 124 فرموده: (فَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ أَيُّكُمْ زَادَتْهُ هَذِهِ إِيمَاناً) در آيه 58 فرموده: (وَمِنْهُمْ مَنْ يَلْمِزُكَ فِي الصَّدَقَاتِ فَإِنْ أُعْطُوا مِنْهَا رَضُوا). در آيه 61 فرموده: ديگر (وَمِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ).و در اين سوره و سوره هاي ديگر علامات بسياري براي منافق ذكر نموده كه در اين مختصر نمي گنجد
منافقين به بغض انصار نيز شناخته ميشدند، بلكه به بغض ابوبكر و عمر و غير آنان از كساني كه رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – به آنان محبت داشته و آنان رسول خدا را دوست ميداشتند، بغض چنين اشخاصي از شعبه هاي نفاق است، و دليل بايد جامع باشد. و لذا از همه منافقين بدتر دشمنان ابوبكرند زيرا بهتر از او در صحابه ي رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – و محبوبتر از او نزد رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – نبوده است، بنابراين بزرگترين گروه ها در نفاق كسانيند كه او را بيشتر دشمن ميدارند مانند طايفه هاي نصيري، اسماعيلي، باطني و رافضي.
دشمنان صحابه روافض هستند ولیکن شما سبایی ها چون بغض صحابه و طعن به ایات دارید منافق هستید و نفاق در باطن شما وجو د دارد
در مورد ایه طائفه……..
ادامه در بست بعدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5078ثُمَّ، تفريع با فاصله انزل بر «فاثابكم»، قيد ظرفى «مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ» بيان فراهم شدن زمينه روحى براى انزال امنيت نعاس پس از تراكم غم، كه «الغم» اشاره بدانست، و در پى هم آمدن آن مى باشد. و اگر نظر به ترتيب اين دو حادثه باشد همان «غم» كافى بود. پس با از پى درآمدن غم و تراكم آن گويا حالت انجذاب روحى و در همان تعطيل حواس و بيخودى «نعاس»، امنيت و سكونت برايشان پيش آمد.
به معناى مصدرى مفعول نعاسا، بدل براى امنة است: سپس فرود آورد بر شما بعد از آن غم امنيت را، نعاس را. و اگر أَمَنَةً جمع آمن- مانند طلبه جمع طالب- باشد حال براى «كم» است. نُعاساً، مفعول انزل: سپس نازل كرد بر شما بعد از آن اندوه در حالى كه شما امنيت يافتيد، نعاس را.
پس از ضعفها و پراكندگى و هراس و غمها، سپاهيان قريش در پى تاريكى شامگاه و دنباله هاى آن رفتند و ميدان خالى و آرام شد و پيامبر از ميان حوادث
عود سوز و كان عود از سوز دور باد كى حمله برد بر اصل نور
خونين، زنده و توانا سر برآورد و مسلمانان را به اطراف خود جذب كرد. عنايت خداوند كه با امنيت و آرامش پيش آمد و خوابى را در پى داشت، بر شما نازل كرد.
آنها را امنيتى خواب آور يكسر فرا گرفت، كه مايه ايمانى روشنگر و چشم به لطف و امداد خدا و صبح فردا داشتند:
يَغْشى طائِفَةً مِنْكُمْ. فاعل يغشى، امنة و يا نعاس است » و اشعار بدين دارد كه غشيان در مرتبه بعد از نزول بوده است. نزول بر همه و غشيان بر گروهى- طائِفَةً مِنْكُمْ- كه يكسر حواس آنان و رابطه شان را با خارج پوشاند. از اين رو هيجانها و حوادث از چشم و گوششان نيز پوشيده شد و امنيت يافتند. امنيتى كه در زمينه و جدان ايمانى و توجه خداوند برايشان رخ داد.
وَ طائِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ
… اين گروه در مقابل دسته ديگر از مسلمانان مورد خطاب است كه امنيت و نعاس بر آنان نازل شد (ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْكُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُعاساً). آن امنيت و نعاس، گروهى را يكسر فرا گرفت كه زمينه پذيرش فراگير آن را داشتند
توضیح=
يغشى، راجع به نعاس، و به قرائت تغشى، راجع به امنة است. در كارزار بدر، به قرينه آيات، پيش از جنگ و پس از رسيدن سپاه هول انگيز قريش، و در كارزار احد، پس از شكست و پيش از حمراء الاسد بوده است
و این شعر هم برای توضیح بیشتر
كان عودى در تو گر آتش زنند اين جهان از عطر و ريحان آكنند
تو نه آن عودى كز آتش كم شوى تو نه آن روحى كاسير غم شوى
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #50791-برای جواب حدیث حوض رجوع کن به این لینکhttp://www.islamtxt.net/?q=question/199
2-ایا سیدنا معاویه گفته فوش بدید به علی ؟خیر . جوابش اینجاست
http://www.islamtxt.net/?q=article/182
3-حدیث ما منعك أن تسب أبا التراب؟
دست از برداشت های قیچی شده و باطلتان بر دارید
حَدَّثَنَا قُتَيْبَةُ بْنُ سَعِيدٍ وَمُحَمَّدُ بْنُ عَبَّادٍ وَتَقَارَبَا فِي اللَّفْظِ قَالَا حَدَّثَنَا حَاتِمٌ وَهُوَ ابْنُ إِسْمَعِيلَ عَنْ بُكَيْرِ بْنِ مِسْمَارٍ عَنْ عَامِرِ بْنِ سَعْدِ بْنِ أَبِي وَقَّاصٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ أَمَرَ مُعَاوِيَةُ بْنُ أَبِي سُفْيَانَ سَعْدًا فَقَالَ مَا مَنَعَكَ أَنْ
تَسُبَّ أَبَا التُّرَابِ فَقَالَ أَمَّا مَا ذَكَرْتُ ثَلَاثًا قَالَهُنَّ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَلَنْ أَسُبَّهُ لَأَنْ تَكُونَ لِي وَاحِدَةٌ مِنْهُنَّ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ حُمْرِ النَّعَمِ
سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ يَقُولُ لَهُ خَلَّفَهُ فِي بَعْضِ مَغَازِيهِ فَقَالَ لَهُ عَلِيٌّ يَا رَسُولَ اللَّهِ خَلَّفْتَنِي مَعَ النِّسَاءِ وَالصِّبْيَانِ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أَمَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ مِنِّي بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلَّا أَنَّهُ لَا نُبُوَّةَ بَعْدِي وَسَمِعْتُهُ يَقُولُ يَوْمَ خَيْبَرَ لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ رَجُلًا يُحِبُّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيُحِبُّهُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ قَالَ فَتَطَاوَلْنَا لَهَا فَقَالَ ادْعُوا لِي عَلِيًّا فَأُتِيَ بِهِ أَرْمَدَ فَبَصَقَ فِي عَيْنِهِ وَدَفَعَ الرَّايَةَ إِلَيْهِ فَفَتَحَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ
{ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ }
دَعَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلِيًّا وَفَاطِمَةَ وَحَسَنًا وَحُسَيْنًا فَقَالَ اللَّهُمَّ هَؤُلَاءِ أَهْلِي
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5080از عامر بن سعد بن ابی وقاص از پدرش روایت شده که گفت: معاویة بن ابی سفیان به سعد گفت: چه چیز تو را از سب و توهین به اباتراب منع می کندی گفت: سه چیز را که رسول الله ص به علی گفت موجب عدم سب من می شود زیرا اگر یکی از آنان درباره من گفته شده بود از شتران سرخ (نیکو) برایم بهتر بود. وقتی یرسول الله ص در بعضی از غزوات (غزوه تبوک) علی را با خود همراه نکرد علی به او گفت: یا رسول الله! آیا مرا با نساء و صبیان باقی می گذاریی رسول الله ص به او گفت: آیا راضی نیستی که نسبت به من به منزله هارون به موسی باشی إلا اینکه نبوتی بعد از من نیست. و یوم الخیبر از رسول الله ص شنیدم که گفت: رایت (جنگ) را به رجلی میدهم که الله و رسولش را دوست دارد و الله و رسولش نیز او را دوست دارند. ما برا? گرفتن آن پرچم تلاش میکردیم که گفت: علی را دعوت کنید. علی در حال چشم درد آمد و رسول الله ص از آب دهانش بر چشم عل? زد و را?ت را به او داد و الله فتح را نص?ب او گردان?د. و وقت? ایه {
تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ } (آل عمران: 61). نازل شد رسول الله ص، عل? و فاطمه و حسن و حس?ن – رضي الله عنهم – را دعوت کرد و گفت: اللهم! ا?نها اهل من هستند”.
بس ای دوست شیعه ایا این حدیث گفته به همدیگه فحش دادن و ناسزا گفتن ؟؟ اگر هم اختلافی بوده باشه ما حق نداریم در مورد رفتار صحابه حکم بدیم . بس الکی سفسطه اب قوره نکن جناب
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5081فعلا یک دو بستت را جواب دادم اقای اخوند یا برتر از آخوندمنتظر ردود بقیه بستهایت باش
والله مستعان
اوربان -قاهر الرافضه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #50921-اولا به این لینک رجوع کن و آن را دانلود کن قشنگ و مفصل به جریان بی میبریhttp://www.sahab.net/forums/index.php?app=core&module=attach§ion=attach&attach_id=754
Microsoft Word2- من رفتم شرح امام نووی بر کتاب مسلم رو نگاه کردم و باز تعیبر شما به رسم مذهبت اشتباه و مغرضانه بوداینم شرح امام نوویقَالَتْ لِي عَائِشَةُ يَا ابْنَ أُخْتِي أُمِرُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِأَصْحَابِ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَسَبُّوهُمْ
و حَدَّثَنَاه أَبُو بَكْرِ بْنُ أَبِي شَيْبَةَ حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ حَدَّثَنَا هِشَامٌ بِهَذَا الْإِسْنَادِ مِثْلَهُ
5344 –
قَوْلهَا : { أُمِرُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِأَصْحَابِ النَّبِيّ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ فَسَبُّوهُمْ }
قَالَ الْقَاضِي : الظَّاهِر أَنَّهَا قَالَتْ هَذَا عِنْدَمَا سَمِعَتْ أَهْل مِصْر يَقُولُونَ فِي عُثْمَان مَا قَالُوا ، وَأَهْل الشَّام فِي عَلِيّ مَا قَالُوا ، وَالْحَرُورِيَّة فِي الْجَمِيع مَا قَالُوا . وَأَمَّا الْأَمْر بِالِاسْتِغْفَارِ الَّذِي أَشَارَتْ إِلَيْهِ فَهُوَ قَوْله تَعَالَى : { وَاَلَّذِينَ جَاءُوا مِنْ بَعْدهمْ يَقُولُونَ رَبّنَا اِغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونَا بِالْإِيمَانِ } وَبِهَذَا اِحْتَجَّ مَالِك فِي أَنَّهُ لَا حَقّ فِي الْفَيْء لِمَنْ سَبَّ الصَّحَابَة رَضِيَ اللَّه عَنْهُمْ ، لِأَنَّ اللَّه تَعَالَى إِنَّمَا جَعَلَهُ لِمَنْ جَاءَ بَعْدهمْ مِمَّنْ يَسْتَغْفِر لَهُمْ . وَاللَّهُ أَعْلَم .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5093گفتی====اسْتُخْلِف
َ أَبُو بَكْرٍ وَكَفَرَ مَنْ كَفَرَ مِنْ الْعَرَبِ
جواب===
من شما رو رجوع میدم به شرح صحیح بخاری یعنی فتح الباری ابن حجر و از شما میخام قشنگ داستان و جریان را بفهمی
خود حدیث به صورت کاملش این است
6413 –
حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ بُكَيْرٍ حَدَّثَنَا اللَّيْثُ عَنْ عُقَيْلٍ عَنْ ابْنِ شِهَابٍ أَخْبَرَنِي عُبَيْدُ اللَّهِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُتْبَةَ أَنَّ أَبَا هُرَيْرَةَ قَالَ
لَمَّا تُوُفِّيَ النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَاسْتُخْلِفَ أَبُو بَكْرٍ وَكَفَرَ مَنْ كَفَرَ مِنْ الْعَرَبِ قَالَ عُمَرُ يَا أَبَا بَكْرٍ كَيْفَ تُقَاتِلُ النَّاسَ وَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّى يَقُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَمَنْ قَالَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ فَقَدْ عَصَمَ مِنِّي مَالَهُ وَنَفْسَهُ إِلَّا بِحَقِّهِ وَحِسَابُهُ عَلَى اللَّهِ قَالَ أَبُو بَكْرٍ وَاللَّهِ لَأُقَاتِلَنَّ مَنْ فَرَّقَ بَيْنَ الصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ فَإِنَّ الزَّكَاةَ حَقُّ الْمَالِ وَاللَّهِ لَوْ مَنَعُونِي عَنَاقًا كَانُوا يُؤَدُّونَهَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ لَقَاتَلْتُهُمْ عَلَى مَنْعِهَا
قَالَ عُمَرُ فَوَاللَّهِ مَا هُوَ إِلَّا أَنْ رَأَيْتُ أَنْ قَدْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَ أَبِي بَكْرٍ لِلْقِتَالِ فَعَرَفْتُ أَنَّهُ الْحَقُّ
[
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #50941210-
از ابو هريره رضي الله عنه شده که:[
[چون رسول الله صلي الله عليه وسلم وفات يافتند، ابوبکر رضي الله عنه خليفه بود و عده اي از مردم عرب به کفر گرويدند. عمر رضي الله عنه گفت: چگونه با مردم مي جنگي در حاليکه رسول الله صلي الله عليه وسلم فرموده که: امر شدم با مردم بجنگم تا اينکه بگويند: لا اله الا الله، و آنکه آن را بگويد، حقا که جان و مالش را از من حفظ کرده است، جز بحق اسلام وحساب (باطن) او با خداست.
ابوبکر رضي الله عنه گفت: سوگند بخدا مي جنگم با کسي که ميان نماز و زکات فرق گذارد، زيرا زکات حق مال است وسوگند بخدا اگر زانوبند شتري را که به رسول الله صلي الله عليه وسلم مي دادند، از من باز دارند، با امتناع آن با آنها مي جنگم.
عمر رضي الله عنه گفت: پس والله نبود آن مگر اينکه ديدم خداوند دل ابوبکر رضي الله عنه را براي جنگ باز گشوده و دانستم که آن حق است.
اینم ترجمه و شرحی دیگر
ابوهريره – رضي الله عنه – ميگويد: هنگامي كه رسول الله – صلى الله عليه وسلم – وفات نمود و ابوبكر – رضي الله عنه – روي كار آمد و بعضي از قبايل عرب مرتد شدند (و ابوبكر – رضي الله عنه – قصد جهاد با مانعين زكات، نمود)، عمر – رضي الله عنه – گفت: چگونه با آنان جهاد ميكني؟ در حالي كه رسول الله – صلى الله عليه وسلم – فرمود: « به من امر شده است تا زماني با مردم بجنگم كه لا اله الا الله نگفته باشند. و كسي كه شهادت بياورد، جان و مالش در امان خواهد بود، مگر به حق آن، و حسابش با خدا خواهد بود». ابوبكر – رضي الله عنه – گفت: سوگند به خدا، با كساني كه بين نماز و زكات فرق قائل شوند, جهاد خواهم كرد. زيرا زكات، حق مال است. به خدا سوگند، اگر از دادن بزغاله اي سرباز زنند, در حالي كه آنرا در زمان رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – مي دادند, با آنها خواهم جنگيد. عمر مي گويد: به خدا سوگند، وقتي ديدم كه خداوند به ابوبكر در اين مورد، انشراح صدر، عنايت فرموده است، به حقانيت موقف او پي بردم.
اگر عربیشو هم بخای در خدمتم . بس منظور صحابه نبوده و منظور عده ای عرب و قبایل بادیه نشین آن بوده
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5095إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّدًا صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِالْحَقِّ وَأَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ فَكَانَ مِمَّا أَنْزَلَ اللَّهُ آيَةُ الرَّجْمِ فَقَرَأْنَاهَا وَعَقَلْنَاهَا وَوَعَيْنَاهَا رَجَمَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَرَجَمْنَا بَعْدَهُ فَأَخْشَى إِنْ طَالَ بِالنَّاسِ زَمَانٌ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ وَاللَّهِ مَا نَجِدُ آيَةَ الرَّجْمِ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَيَضِلُّوا بِتَرْكِ فَرِيضَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ وَالرَّجْمُ فِي كِتَابِ اللَّهِ حَقٌّ عَلَى مَنْ زَنَى إِذَا أُحْصِنَ مِنْ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ إِذَا قَامَتْ الْبَيِّنَةُ أَوْ كَانَ الْحَبَلُ أَوْ الِاعْتِرَافُ ثُمَّ إِنَّا كُنَّا نَقْرَأُ فِيمَا نَقْرَأُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ أَنْ لَا تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ فَإِنَّهُ كُفْرٌ بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ أَوْ إِنَّ كُفْرًا بِكُمْ أَنْ تَرْغَبُوا عَنْ آبَائِكُمْ
صحيح البخاري، ج8، ص25و 26 و صحيح مسلم، ج5، ص116و مسند احمد، ج1، ص40 و 55. و السنن الدارمي، عبدالله بن بهرام الدارمي ، ج2، ص179و سنن ترمزي، ج2، ص442 و المحلى ، ابن حزم ، ج 11 ، ص 236 .به این حدیث اشتشهاد کردی. بگذار جوابت را عرض کنم
1-این ربطی به تحریف قرآن ندارد . مربوط به قضیه ناسخ و مسنوخ است بعضی از ایات رسمش باقی می ماندولی در عمل باقی نمی ماند و برخی دیگه عمل بدان منسوخ نشده ولی رسمش منسوخ شده و ما می بینیم که حتی علمای رافضه ناسخ و منسوخ را قبول دارند از جمله قمی و طبرسی که به شدت به این نوع ناسخ و مسنوخ علاقمندند .
در این حدیث اول در قرآن بوده و اما در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم و به دستور ایشان آیه برداشته شد و لکن قانون رجم به امر پیامبر صلی الله علیه و سلم باقیست و رسول الله عمل سنگسار زناکار را منسوخ نکردند و حضرت عمر در این باره سخن میگویند نه درباره تحریف قران
هیچکس از ما این ادعای شیعه را قبول ندارد
حتی یک عالم اهل سنت نگفته این فرموده عمر معنیش این است که عمر عقیده به تحریف در قرآن داشته است . ولی ای رافضی من به تو میگم تحریف یعنی کم و زیاد شدن قرآن که ما شاء الله روافض به این چیز بسیار اعتقاد دارنداگر بخواهی حدود 2000روایت رافضه بر نقصان کتاب الله را برایت می اورم
تو اگر مردی بفرما یک دلیل بیار که اهل سنت گفته باشند قرآن ناقص است .
بفرماااااااااااااااااااااااااااااااااا
هیچوقت نخواهی توانست . بلکه من میتوانم ثابت کنم شما روافض معتقد به نقصش هستید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5096گفتی=======بسند موثق عن عمر بن الخطاب: القرآن ألف ألف حرف و سبعة و عشرون ألف حرف. قرآن، يك ميليون و 27 هزار حرف دارد. الإتقان في علوم القرآن للسيوطي، ج 1، ص 190 ـ الدر المنثور لجلال الدين السيوطي، ج 6، ص 422 ـ المعجم الأوسط للطبراني، ج 6، ص 361 ـ لسان الميزان لإبن حجر العسقلاني، ج 5، ص 277الآن كه كامپيوتر هم وجود دارد، آيات و كلمات و حروف قرآن شمارش شده است. اين قرآن چند حرف دارد؟ آقاي قرطبي كه از او تعبير ميكنيد به امام قرطبي، در كتاب تفسيرش، جلد 1، صفحه 65 ميگويد: در زمان حجاج بن يوسف ثقفي، تمام قاريان و حافظان و كاتبان را جمع كردند و آيات و كلمات و حروف قرآن را شمارش كردند و مجموع حروف قرآن 340 هزار و 740 حرف شد.اگر واقعاً اين روايت آقاي عمر بن خطاب را بپذيريم، دو سوم قرآن از بين رفته است راستی فضایل جناب ابوبکر و عمر این است؟
جواب====
برای گرفتن جواب رجوع کن به این لینک
http://www.islamtxt.net/?q=article/553
برای این تحریف مناظراتی مفصل داشته ام و لیکن اگر قانع نشدی که شما روافض کافر به قران هشتید بگو تا بیشتر شرحش بدهم
اینم لینک مناظره بر سر تحریف با دو تا حجت الشیطان
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1966
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1967
بس دیگر الکی توهم نزن که سیدنا ابوبکر و عمر معتقد به جنین چیزی بوده اند . بلکه از فضایل امام زمان شما و باقر و صادقتون در کتب خودتان این است که معتقد به تحریف قران بوده اند .
البته صادق و باقر ما فرق دارند و مومن بوده اند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5097گفتیدر جنگ احد، خود عمر ميگويد: ففررت، حتى صعدت الجبل، فلقد رأيتني أنزو كأنني أروى.من، جزء فراريها بودم و از ترس دشمنان، همانند بز کوهي، دوان دوان بالاي کوه ميرفتم. الدر المنثور للسيوطي، ج2، ص88 ـ كنز العمال للمتقي الهندي، ج2، ص376 ـ جامع البيان لإبن جرير الطبري، ج4، ص193 .
جواب============
این حدیث ضعیف است
زیرا در سندش ابوهشام رفاعی هست
در سند روایت أبو هشام الرفاعي حضور دارد که با توجه به آنچه در کتب جرح تعدیل آمده وی ضعیغف الحدیث هست و لذا این روایت نیز ضعیف محسوب می شود.
1. امام نسائی در کتاب تسمية مشايخ راوی شماره 192 : أبو هشام الرفاعي محمد بن يزيد ليس بثقة2. امام ذهبی در کتاب سیر اعلام نبلاء ج23 ص 146: قَالَ البُخَارِيُّ: رَأَيتُهُم مُجْمِعِيْنَ عَلَى ضَعْفِهِ.
وَقَالَ ابْنُ عُقْدَةَ: حَدَّثَنَا مُطَيَّنٌ، عَنْ مُحَمَّدِ بنِ عَبْدِ اللهِ بنِ نُمَيْرٍ:
أَنَّ أَبَا هِشَامٍ كَانَ يَسْرِقُ الحَدِيْثَ.وَرَوَى: أَبُو حَاتِمٍ، عَنِ ابْنِ نُمَيْرٍ، قَالَ: كَانَ أَضْعَفَنَا طَلَباً، وَأَكْثَرَنَا غَرَائِبَ.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5099جناب اوربان متاسفانه انچنان از در بغض و کینه و تعصب بدون دلیل وارد شدید که در تعجم چگونه این همه بغض و کینه در دل دارید.البته شما را درک می کنم. بنده نیازی به اهانت و افترا ندارم. خوانندگانی که مطلب را بخوانند بهتر درک می کنند که حق با چه کسی است. بنده تا الان اهانت و افترا نزدم اما شما حتی ادب یک گفتگوی دوستانه را رعایت نکردید. اما جواب شما را دارم تا فردای قیامت عذری برای شما نماند. اما مطلب اول: من أنکر خلافة أبي بکر فهو کافر. هر کس منکر خلافت ابوبکر باشد، کافر است. فتاواي هنديه، ج2، ص263. جناب اوربان موحد سوال من ساده است لطفا بفرمایید ایا این افراد که با خلافت جناب ابوبکر و عمر مخالف بودند کافرند؟ از صحيح بخاري ، ح6830 كتاب المحاربين ، باب رجم الهبلي من الزناء كه از قول خليفۀ دوم نقل شده است.حين توفي الله نبيه صلى الله عليه وسلم ان الأنصار خالفونا واجتمعوا بأسرهم في سقيفة بني ساعدة وخالف عنا علي والزبير ومن معهما . صحيح البخاري – البخاري – ج 8 – ص 26 .بعد از رحلت پيامبر ، انصار همگي با ما مخالفت كردند و همگي در سقيفه بني ساعده جمع شدند . و مخالفت كردند با ما علي و زبير و تمامي كساني كه با آنها بودند .يعقوبي در تاريخشان ميگويد : وتخلف عن بيعة أبي بكر قوم من المهاجرين والأنصار ، ومالوا مع علي بن أبي طالب ، منهم : العباس بن عبد المطلب ، والفضل بن العباس ، والزبير بن العوام بن العاص ، وخالد بن سعيد ، والمقداد بن عمرو ، وسلمان الفارسي ، وأبو ذر الغفاري ، وعمار بن ياسر ، والبراء بن عازب ، وأبي بن كعب . تاريخ اليعقوبي – اليعقوبي – ج 2 – ص 124دسته و قومي از مهاجرين و انصار با بيعت ابيبكر مخالفت كردند و تمايلشان با علي بن أبي طالب بود . باز خود بخاري صحيح بخاري ، ج5 ، ص82 ، صحيح مسلم ، ج5 ، ص154 .و مسلم صراحت دارند كه آقا امير المؤمنين سلام الله عليه و بني هاشم در شش ماه اول با ابوبكر بيعت نكردند .عموم بني هاشم با بيعت آقاي ابوبكر مخالفت داشتند
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5100مصنف عبد الرزاق صنعاني ، ج5 ، ص472 و سنن كبري بيهقي ، ج6 ، ص300 و تاريخ طبري ، ج2 ، ص448 و اسد الغابه ابن أثير ، ج3 ، ص222 و الكامل ابن اثير ، ج2 ، ص325. تخلف عن بيعته على وبنو هاشم والزبير ابن العوام وخالد بن سعيد بن العاص وسعد بن عبادة الأنصاري ثم إن الجميع بايعوا بعد موت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم الا سعد بن عبادة فإنه لم يبايع أحدا إلى أن مات وكانت بيعتهم بعد ستة أشهر على القول الصحيح . آقاي ابن حزم اندلسي را كه خود آقاي ابن تيميه در جاهاي متعدد منهاج السنة به كلمات او استناد ميكند ، جلب می کنم ؛ اين كه آقا امير المؤمنين عليه السلام در شش ماه اول با ابوبكر بيعت نكرد ، شكي نيست و مسأله قطعي تاريخ است . ايشان در رابطه با يك بحث اجماعي ميگويد :ولعنت الله علي كل اجماع يخرج عنه علي بن أبي طالب ومن بحضرته من الصحابة .المحلي ، ابن حزم ، ج9 ، ص345 . خوب جناب اوربان موحد آیا نعوذ بالله امام علی علیه السلام در مدت این شش ماه کافر بودند؟ سعد بن عبادة انصاري – از أجلّاي صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) – تا آخر عمر، زير بار خلافت ابوبکر نرفت، ایا او هم کافر است؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5102مصنف عبد الرزاق صنعاني ، ج5 ، ص472 و سنن كبري بيهقي ، ج6 ، ص300 و تاريخ طبري ، ج2 ، ص448 و اسد الغابه ابن أثير ، ج3 ، ص222 و الكامل ابن اثير ، ج2 ، ص325. تخلف عن بيعته على وبنو هاشم والزبير ابن العوام وخالد بن سعيد بن العاص وسعد بن عبادة الأنصاري ثم إن الجميع بايعوا بعد موت فاطمة بنت رسول الله صلى الله عليه وسلم الا سعد بن عبادة فإنه لم يبايع أحدا إلى أن مات وكانت بيعتهم بعد ستة أشهر على القول الصحيح . آقاي ابن حزم اندلسي را كه خود آقاي ابن تيميه در جاهاي متعدد منهاج السنة به كلمات او استناد ميكند ، جلب می کنم ؛ اين كه آقا امير المؤمنين عليه السلام در شش ماه اول با ابوبكر بيعت نكرد ، شكي نيست و مسأله قطعي تاريخ است . ايشان در رابطه با يك بحث اجماعي ميگويد :ولعنت الله علي كل اجماع يخرج عنه علي بن أبي طالب ومن بحضرته من الصحابة .المحلي ، ابن حزم ، ج9 ، ص345 . خوب جناب اوربان موحد آیا نعوذ بالله امام علی علیه السلام در مدت این شش ماه کافر بودند؟ سعد بن عبادة انصاري – از أجلّاي صحابه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله و سلم) – تا آخر عمر، زير بار خلافت ابوبکر نرفت، ایا او هم کافر است؟
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
ملاحظه بفرمایید: وَ مِنْهُمُ الَّذِينَ يُؤْذُونَ النَّبِيَّ وَ يَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ يُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةٌ لِلَّذِينَ آَمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذِينَ يُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ. سوره توبه/آيه61. اينها چه كساني بودند كه پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) را اذيت ميكردند؟: إِنَّ الَّذِينَ يُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا. سوره أحزاب/آيه57. كساني كه در اطراف پيامبر اکرم (صلى الله عليه و آله) بودند به خداوند بدگمان بودند و گمان جاهلي داشتند، چه كساني هستند؟:
جواب===============================
اولا میدانم که قصد انحراف بحث رو داری و میخای از جواب سوالاتم که جوابش بسیار کوتاه است فرار کنی .اگر جوابی متقن میداشتی شک ندارم علم میکردی
ثانیا در جواب ایاتی که دادی
رسول خدا – صلى الله عليه وسلم – كه فرموده نشانه هاي نفاق بد ديدن انصار است. فرمود: نشانه منافق سه چيز است: هرگاه سخن گويد دروغ گويد، و هرگاه وعده دهد خلاف كند، و هرگاه امانت نزد او بگذاري خيانت ميكند، و خداي تعالي در سوره ي توبه آيه ي 49 درباره ي نشانه ي فرموده: (وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لِي وَلا تَفْتِنِّي).
يعني: ((و بعضي از ايشان گويند مرا اجازه بده (كه به جنگ نيايم) و به فتنه مرا نينداز)).
و همچنین خداوند برای منافقان وعده هایی داده که متاسفانه چشمان کور شما بر حقایق کورتر شده و نمی بینید . لیکن در همان ایه ای که دادی برای منافق نوشته لَعَنَهُمُ اللَّهُ فِي الدُّنْيَا وَ الْآَخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذَابًا مُهِينًا
اگر فرق منافق با صحابه را نمیدانی معلوم میشود مغرضی و قران نخوندی . چون صحابه خداودند راضی شده از انان ولی منافق برای انان عذابی سخت در دنیا و اخرت است . لیکن منافق شما سبایی ها و نوکران یهود هستید که در دنیا دچار عذاب اخوند و قمه و زنجیر زنی و سینه زنی و گریه ابدی شده اید . ایا ابوبکر صدیق دچار عذاب الهی در دنیا و اخرت شد؟و بقیه اصحاب چطور ؟؟
اگر بحث صحابه دوست داری برایت بستی میگذارم تشریف بیار و روش سخن بگو. این بحث صحابه هیچ ربطی به جواب سوالاتم ندارد.