این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط mojahed.din در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1847شیعه معتقد به امامت دوازده امام است و ادعا هم میکند که رسول خدا این دوازده امام را به ترتیب اسم برده (عجب کذبی!!!)
خب میپرسیم اگر امامت این دوازده شخص را مشخص کرده پس چرا شیعه فرقه فرقه شده؟
بدون استثنا بعد فوت هر یک از امامان شیعه ، شیعه دچار سر در گمی شدن و نمی دانستند که بعد آن امام چه کسی باید امام شود برای همین ده ها و صد ها فرقه از آن پیدا شد.
من در اینجا از دو کتب متعبر شیعه این فرقه ها را بیان میکنم
1 – سعد بن عبد الله بن أبي خلف الأشعري القمي المتوفى سنة 301 هـ در کتابش بنام المقالات والفرق.
2 – أبو محمد الحسن بن موسى النوبختي المتوفى فيما بين سنة 300 و310 هـ در کتابش به نام فرق الشیعه.فرقه ها از این قرار می باشند.
1- فرقه ای بعد از فوت علی گفتند علی که نمرده اون زنده است بلکه به آسمان رفته و اون همان مهدی موعود است این فرقه اسمشون شد سبئیه. این عبد الله ابن سباء که در اصل یهودی بود اولین کسی بود ادعای امامت علی را کرد و علنا طعن به اصحاب زد.
2- یه فرقه دیگه بعد از فوت علی گفتند پسر محمد بن علی ابن الحنفیه امام است اینها شدند کیسانیه . مختاریه هم بهشون میگن چون مختار بن ابی عبیده ثقفی رئیسشان بود
این مختار عبید الله بن زیاد و عمر بن سعد را کشت و ادعا کرد که امامش یعنی محمد بن الحنفیه چنین امری به او کرده است.
بعد او نیز امامت را دادند به پسرش عبد الله ابی هاشم و بعد او نیز به محمد بن علی بن عبد الله بن عباس دادند.
3- یه فرقه دیگه پیدا شد و گفتن محمد بن حنفیه چکارست، امام من عند الله یعنی حسن بن علی. اما وقتی حسن با معاویه بیعت کرد دچار شک به امامتش شدند و گفتن چطور امام معصوم با معاویه بیعت میکند؟ یک عده دست از رفاضت بر داشتند و ترک امامت کردند و عده دیگر بر امامت حسن ماندند تا وفات کرد.
4- یه فرقه دیگه آمد و گفت امام من عند الله بعد حسن ، حسین است اما وقتی دیدند که حسن با آنکه قدرت در دست داشت و این همه لشکر داشت با معاویه بیعت کرد و برادرش حسین با اینکه نه قدرت داشت نه لشکر با یزید مخالفت کرد و تمام یارانش و خودش کشته شدند گفتن عجـــــــــــب. دو امام معصوم با دو فعل ضد و نقضیل. باز هم سرگردان شدند. یک عده که چنین دیدن به جماعت مسلمانان برگشتند و خرافه امامت را ترک کردند و یک عده دیگه بعد شهادت حسین سه دسته شدند.!!!
5- یک عده گفتن حسین که برادر حسن بود اولا است بر امامت تا پسر حسن رو همین قیاس گفتن محمد بن الحنفیه که برادر حسین است اولا است بر امامت تا پسر حسن پس امام را محمد بن حنفیه میکنیم. (همینجور برای خود میریدند و میدوختند)
6- یه فرقه دیگه گفتند نخیر، امامت بعد از حسین به پسرش علی مسمی به سید العابدین میرسید با کنیه ابو بکر میرسد
7- یک فرقه دیگه گفتن امامت تمام شده است دیگر امامی نمی اید. امام ها فقط علی و حسن و حسین هستند و بعد از او هر کسی ادعای امامت کند دروغ گفته است!!!
8- یک عده نیز گفتن امامت برای فرزندان حسن و حسین است و هر یک از فرزندانشان ادعای امامت بکند و شمشیرش از غلاف بکشد و بگوید من امام هستم پس امام است و واجب الاطاعه. (اوج سرگردانی در تعیین امام)
اینها فرقه ای از فرق زیدیه شدند به نام السرحوبیه و الجارودیه (اصحاب ابی الجارود زیاد بن منذر)
البته فرق تشکیل شده در زیدیه زیاد تر از اینها هستند مانند الصباحيه واليعقوبيه و العجليه و البتريه و المغيريه و…
9- کسانی که معتقد به امامت علی سپس حسن سپس حسین سپس علی بن حسین شدند. بعد از وفات علی گفتند پسر محمد امام است یعنی ابو جعفر باقر العلوم.
در این بین مردی بود به اسم عمر بن الریاح از شیعیان محمد باقر ، میگوید یک بار سوالی از امام باقر پرسیدم پس یک سال دیگه رفتم و همان سوال را ازش پرسیدم اما دو جواب متفاوت و متناقض از او شنیدم. عمر بن الریاح گفت این جوابی که دادی مخالف جوابی بود که سال گذشته داده بودی. محمد باقر گفت آن زمان با تقیه جواب دادم. عمر بن الریاح گفت حایه حایه. و از امامت او برگشت و گفت امامی که به باطل فتوا دهد حال در هر مساله ای باشد و در هر حال شایسته امام بودن را ندارد. و ظاهرا به فرقه بتریه ملحق شد.البته تنها عمر بن الریاح چنین بلایی سرش نیامد بلکه افراد دیگری مانند محمد بن سالم و منصور بن حازم، وزياد بن أبي عبيدة، وزرارة بن أعين، ونصر الخثعمي و… نیز وقتی از محمد باقر و جعفر صادق سوال میپرسیدند جواب های متناقض میگرفتند. (رجوع کنید به کتاب کافی جلد اول باب اختلاف الحدیث روایات 1 تا 9)
بعد از وفات محمد باقر علیه السلام شیعه های او دو دسته شدند. من نمیدانم این نص صریح در امامت دوازده امام پس کجا بود آن زمان.
10- یک فرقه گفتند امام ما محمد بن عبد الله بن الحسن بن الحسن بن عليّ بن أبي طالب است. اما آن بنده خدا مرده بود ولی میگفتند او نمرده بلکه در کوهی به نام العلمیه است در راه مکه و در آنجا قایم شده است و به زودی خواهد آمد.
11 فرقه دوم گفتند امام بعدی پسرش است یعنی ابی عبد الله جعفر بن محمد . این امام که ششمین امام شیعه است در حیات خودش پسرش اسماعیل را امام بعد از خود معرفی کرد. اما از قضای روزگار اسماعیل زود تر از پدرش فوت کرد. اینجا دیگر شیر تو شیر شد.
12- فرقه ای گفتند محال است امام معصوم دروغ بگوید یا بداء کند یا اشتباه گفته باشد پس اسماعیل حقیقتا امام است و اینکه ما ظاهرا می بینیم مرده در اصل نمرده بلکه او از نظر ها پنهان شده چون او مهدی موعود است و روزی باز خواهد گشت و این خزعبلات.(نجم ثاقب، نوري، ص 215. تاريخ شيعه و فرقه هاي اسلام، مشکور، ص 128.)
حسن بن موسي نوبختي مي نويسد: گروهي گفتند که پس از جعفربن محمد(ع) پسرش اسماعيل بن جعفر امام بود و مرگ اسماعيل را در زمان حيات پدرش انکار کرده گفتند: اين نيرنگي بود که پدرش ساخته و از بيم مردمان او را پنهان کرده است. چنان پنداشتند که اسماعيل نمرده و نخواهد مرد؛ تا اين که زمين از آنِ وي شود و به کار جهانيان پردازد. اسماعيل مهدي قائم است؛ زيرا پدرش پس از خود به امامت او اشاره کرده و پيروان خود را پايبند ولايت او ساخته و گفته است که وي خواجه و سرور ايشان است. چون امام جعفر صادق(ع) سخن راست گويد؛ از اين رو در آن هنگام که آوازه مردن او برخاست، دانستم که سخن نخست او راست بود و وي نمرده و قائم آخرالزمان است. اين دسته اسماعيليه خالص هستند. (نجم ثاقب، نوري،ص101)
به این فرقه اسماعیلیه میگویند.
13- فرقه دیگه گفتند جعفر به ما دروغ گفت برای اینکه امام نباید دروغ بگوید و چیزی که نباشد را به اشتباه نمیگوید. بعضی ها نیز در کارخانجات ساخت و تخریج احادیث روایاتی وضع کردند که امام جعفر گفته که برای خدا بداء (یعنی پشیمان شدن از نظر اولیه و علم نداشتن به آینده ) در امامت اسماعیل رخ داد.
در این کش مکش ها و بگیر و بستان ها بر سر امامت کم کم عقاید مذهب دوازده امامی نیز ساخته می شدند همانند تقیه (برای توجیه جواب های متناقض محمد باقر ) و رجعت ( یعنی برگشتن شخص مرده به دنیا همانند تنی چند از امامان) و بداء که اینها جزو عقاید مسلم و ضروریات مذهب شیعه امروزی می باشد. چون اگر این موارد را حذف کنیم به هیچ وجه امامت دوازده امام شیعه ثابت نمی شود و این حیله های شرعی بسیار به درد شیعه خورده است.
تقیه و بداء دو حلیه شرعی برای توجیه اشتباه یا دروغ می باشد. مثلا اگر امام گفت بعد از من پسرم امام است اما پسر زود تر مرد هیچ عیبی ندارد چون حیله شرعی بدا داریم و مساله را ماست مالی میکنیم.یا اگر امام جوابی را به دو شکل داد باز هیچ عیبی ندارد میگوییم امام تقیه کرد.
بعد از وفات جعفر بن محمد شیعه به شش فرقه دیگر تبدیل شد!!!
14- چون نصی برای امامت دوازده نفر وجود نداشت و همه سرگردان بودند یک عده طبق معمول گفتن جعفر نمرده بلکه زنده است و او مهدی موعود است و روزی بر میگردد و … اینها اصطلاحا شدند ناووسیه چون رئیس این تفکر و این فرقه شخصی به نام ابن ناووس بود از اهل بصره.
15 فرقه دیگر هم چنانکه قبلا اشاره شد طبق گفته جعفر که در زمان حیاتش گفته بود پسرم اسماعیل امام بعد از من است شدند اسماعیلیه و منکر مردن او شدند وگفتند امام جعفر جز حق سخن نمی گوید و اگر بگوید پسرم امام است پس حتما است. اگر بگیم مرده پس در امامت خود جعفر هم باید شک کرد به هر حال گفتند اسماعیل امام است و نمرده بلکه منتظر هستیم بر گردد و گفتن او مهدی است او غایب است او قائم است او عج عج است او…
16- فرقه بعدی گفتند امامت بعد از جعفر به نوه اش محمد پسر اسماعیل می رسد و او حق این منسب را دارد و بس. و استدلال کردن که امامت از برادر به برادر منتقل نمیشود بلکه باید از پدر به پسر مثل سلطنت شاهنشاهی منتقل شود.
به هر حال به این فرقه قرامطه گفته میشود و این امامان را قبول دارند: علی حسن حسین علی بن حسین محمد بن علی جعفر بن محمد و محمد بن اسماعیل.
17- فرقه چهارم بعد از وفات جعفر بن محمد گفتند پسر دیگر جعفر یعنی محمد امام است. محمد که مادرش حمیده نام داشت ام ولد بود و دو برادر دیگر به نام اسحاق و موسی نیز داشت. این فرقه که السمیطیه نامیده شدند را یحیی بن ابی السمیط رهبری میکرد معتقد بودند امامت بعد از جعفر به پسر دیگرش محمد و فرزندان او میرسد.
18- فرقه بعدی که سهم بیشتری در سرگردانی و هاج و واجی برده بودند گفتن نخیر، امام بعد از جعفر باید پسر بزرگش عبد الله باشد. البته عبد الله بن جعفر خود دعوای امامت کرد و چند روایاتی نیز جعل کردند و گفتند که امام محمد باقر و جعفر صادق گفته اند امامت باید به پسر بزرگ تر برسد. اما وقتی عبد الله را در مسائلی از حلال و حرام و نماز و احکام زکات و حج و غیره امتحان کردند دیدند چیز زیادی بلد نیست. به هر حال این فرقه نیز به الفطحیه مسمی گشتند.
چون قبلا گفتیم که اسماعیلی که به وعده جعفر قرار بود امام شود مرد و دیگر فرق نیز میگفتند اسماعیل یا خود جعفر نمرده و مهدی شدند و کلا سرگردان شده بودند و مثل تراکتور در گل گیر کرده بودند قول راجح و مطلوب اکثر شیعه به این شد که چاره ای نداریم جز اینکه قبول کنیم امام بعد از جعفر پسر بزرگ او یعنی عبد الله است و تقریبا اکثر شیعه دور او جمع شدند.
اما یک دفعه گاوشان زایید. دیدند عبد الله وفات کرد ولی پسری ندارد و فقط دختر دارد. گفتند خدایا بار الها یا ربنا چکار کنیم چکار نکنیم این چه چاله ای است که در آن افتاده ایم . چون به تنگنا رسیدند بعد از یک عمر پذیرش امامت عبد الله مردم دچار سرگردانی شدند و اکثر شیعیان امامت عبد الله را انکار کردند گفتند او حیله با ما کرد و این دفعه رو کردند به برادش موسی بن جعفر.
البته در این بین یک عده شیعه بالا تر از سیاهی پیدا شدند و ادعا کردن که عبد الله از یکی از جاریه هایش پسری به نام محمد دارد که مقیم خراسان است و او امام است و او مهدی است و … اما چون خود شیعیان نیز میدانستند که دیگر این دروغ ها حتی خودشان را نیز نمی تواند قانع کند و دیگر این حناها رنگی ندارد این عده را شاذ دانستند و التفاتی بهشان نکردند و گفتند اگر دروغدان داشتید حتما پاره میشد.
19- بعد از یک عمر پذیرش امامت دروغین عبد الله بن جعفر و برگشتن از امامت او ، گفتند چاره ما در رو آوردن به موسی بن جعفر است و این دفعه رو کردند به موسی. خلاصه قانون انتقال امامت از برادر به برادر که ممنوع کرده بود و جز برای حسن و حسین جایز نمی دانستند مجددا ازاد شد و چاره ای نداشتند که امامت را بار دیگر از برادر به برادر یعنی از عبد الله به موسی انتقال دهند.
بعد از زندانی شدن موسی بن جعفر برای بار دوم توسط هارون الرشید باز عده ای به امامت موسی شک کردند و به پنج فرقه جدید تبدیل شدند!!!
20- فرقه اول گفتند موسی در زندان هارون توسط یحیی بن خالد البرمکی که خرما و انگور سمی برایش برده بود کشته شده است و بعد از او پسرش علی بن موسی الرضا امام است. به این فرقه قطعیه میگویند. یعنی قاطعانه و بدون شک در اینکه مثلا بگویند موسی نمرده بلکه مهدی شده و غیب شده و بر میگردد و این لطیفه ها، به طور قطع گفتند که مرده است و بعد از او پسرش علی امام شده است.
21- طبق معمول فرقه ی دیگری نیز گفتند موسی نمرده بلکه مهدی شده و غیب شده و این صحبتها که آدم خندش میگیرد. هههههههههه
این فرقه کشته شدن او در زندان را به صراحت رد کردند بلکه گفتند شبانه از زندان فرار کرده و خود را مخفی کرده است و به زودی بر میگردد و او همان مهدی است .
و حدیث تراشان نیز بلافاصله حدیث از کارخانه حدیث و معادن استخراج کردند که امام جعفر فرموده « هو القائم المهدي فإن يدهده رأسه عليكم من جبل فلا تصدقوا فإنه القائم » النوبختي : فرق الشيعة ص 67.
22- فرقه سوم گفتند امامت تا همین مقدار است و به پسرانش منتقل نمیشود و این فرقه اقرار کردند که موسی کشته شده است و دیگر امام دیگری نمی اید تا زمانی که همین امام یعنی موسی رجعت کند و دنیا را پر از عدل و داد کند.
23- فرقه چهارم گفتند حقیقتش نمی دانیم که او مرده است یا نه. چون روایاتی زیادی جعل شده بود و میگفتند نمیتوانیم این همه روایات را انکار کنیم. به هر حال اینها منتظر خبر قطعی بودند و وفاتش را قبول نداشتند و هنوز او را امام میدانستند.
24- در این بین عده ای نیز فرصت را غنیمت شمردند همانند محمد بن بشیر مولی بنی اسد از اهل کوفه. او گفت موسی نه زندانی شده و نه مرده است بلکه غیب شده است و او در زمان غیبتش من را خلیفه و وصی خودش قرار داده است و به من مهرش و علمش و هر آنچه که امت به آن نیاز دارد را داده است. گفت افرادی مانند علی بن موسی و یا هر کس دیگری که ادعای امامت کند او دروغ گو و کذاب است و امامتشان باطل است.به این فرقه الهسمویه و واقفیه نیز میگویند.
کسانی که امامت علی بن موسی را پذیرفتند بعد از وفات علی به هفت فرقه تبدیل شدند!!!
25- فرقه اول گفتند پسر علی یعنی محمد بن علی امام است.
26- فرقه دوم گفتن پسر دیگرش یعنی احمد بن علی امام است.
27- این فرقه گفتند امامت تا علی بن موسی بود و دیگر امامی نمی اید. به این فرقه المؤلفة میگویند.
28- این فرقه ابتداء اهل ارجاء از عامه بودند که به امامت موسی بن جعفر ایمان آوردند و بعد از او به امامت پسر علی. اما بعد از فوت علی بن موسی از تشیع و ایمان به امامت خارج شدند و به همان الرجاء قدیم خود برگشتند. (از چاله در آمدند در چاه افتادند)
29- این فرقه نیز قبلا زیدیه بودند که به امامت علی بن موسی ایمان آورند اما بعد زا وفات علی دوباره به مذهب قبلی خود برگشتند.
به هر حال آن دو فرقه ای که قائل به استمرار امامت بودند در اینکه آیا محمد امام است یا احمد دچار اختلاف شدند.
زمان وفات علی بن موسی ، محمد فقط هفت سال سن داشت واسه همین گفتند جایز نیست امام صغیر و صبی باشد به همین خاطر امامت محمد را قبول نداشتند و گفتند پدرش که مرده است پس چگونه علم یاد گرفته و چه وقت علم یاد گرفته؟
به هر حال محمد بن علی الجواد علیه السلام هفت ساله را امام خود قرار دادند. و بعد از وفات محمد نیز دچار اختلاف شدند.
30- عده ای گفتند پسرش علی بن محمد الجواد امام است.
31- عده ای دیگر گفتند پسر دیگرش یعنی موسی بن محمد امام است.
که بعدا امامت موسی را رد کردند و بر امامت علی بن محمد جمع شدند. البته موسی خود چنین ادعایی نداشت بلکه وقتی شنید او را امام کردند آنچنان آنها را تکذیب و اعلام برائت کرد که چاره ای نداشتند جز رو کردن به علی بن محمد هادی.
البته درباره علی بن محمد بسیار غلو کردند. عده ای ادعا کردند او پیامبر است همانند پیروان محمد بن نصیر النمیری.عده ای ادعای تناسخ برای او کردند.
به هر حال بعد از وفات علی بن محمد الهادی نیز دچار اختلاف شدند.
بعد زا فوت علی بن محمد بن علی بن موسی
32- فرقه ای از اصحابش گفتند پسرش محمد امام است چون علی بن محمد به امامت پسرش محمد اشاره کرده بود حال آنکه او در زمان حیات پدرش مرد و باز گفتند او نمرده و مهدی شده چون بدا و کذب برای امام جایز نیست.
33- دیگر اصحاب علی بن محمد نیز گفتند پسر دیگرش یعنی حسن بن علی العسکری امام است.
بعد از اینکه امامت حسن عسکری را قبول کردند و سپس وفات یافت شیعیان دچار اختلاف شدید و بی سابقه ای شدند تا حدی که به بیش از 15 فرقه تبدیل شدند.
34- فرقه اول گفتند زمین خدا که از حجت خالی نمی ماند پس به هر حال امامی وجود دارد
35- فرقه دوم گفتند خود حسن عسکری نمرده بلکه زنده است و او حجت خداست و امام است و مهدی است و غایب است و …
36- این فرقه بر خلاف فرقه قبل گفتند مرده است اما به هر حال او قائم است و حجت است و روایت کردند که امام جعفر گفته است «إنما سمي القائم قائماً لأنه يقوم بعد أن يموت! ولأن الأرض لا تخلو من حجة ظاهرة» یعنی امام به قائم مسما است چون بعد از اینکه مرد قیام میکند. و زمین از حجت ظاهر خالی نمی شودو
-37 فرقه چهارم گفتند همانطور که دیگر امامان نیز مرده اند امام حسن عسکری نیز مرده است و لزومی ندارد او را زنده بدانیم. و چون برای او فرزندی نبوده است پس امامت در اینجا تمام میشود و بعد از حسن عسکری دیگر امامی نیست همانطور که بعد از محمد رسول خدا دیگر پیامبری نیست.
38- این فرقه همان حرفهای فرقه قبل را زدند و در اضافه گفتند امامت تمام شده تا اینکه خداوند روزی از روز ها یا حسن عسکری یا یکی از پدرانشان را زنده میکند و امامت میکند.
39- فرقه ششم گفتن هم حسن هم برادرش جعفر در ادعای امامت کذاب بودند بلکه همانطور که قبلا نیز در فرقه شماره 32 گفتم برادر حسن و جعفر یعنی محمد بن علی که در زمان وفات پدرش مرده بود و پدرش اشاره به امامتش کرده بود امام است. و گفتن او امام است و پدرش علی از خوف اینکه پسرش محمد را بکشند غیب کرده است و به زودی بر میگردد
40- فرقه هفتم گفتند برادر حسن یعنی جعفر امام است.گفتند امامت اگر از پدر به پسر امکان انتقال نداشت باید به بزرگترین برادر برسد
41- این فرقه کلا امامت حسن را به خاطر عقیم بودن و نداشتن فرزند رد کردند و گفتند در اصل امام برادر حسن یعنی جعفر است و او امام یازدهم است و به عقب برگشتند.
42- این فرقه گفتند حسن عسکری پسر بالغی به نام محمد دارد اما حسن عسکری او را از ترس برادرش جعفر قایم کرده است پس او امام غایب است.
43- این فرقه گفتند حسن عسکری پسری دارد به نام علی، نه به نام محمد و فرقه قبلی را تکذیب کردند.
44- این فرقه گفتند حسن عسکری مرده ولی برای او پسری است که هشت ماه بعد از وفات پدرش به دنیا آمده است.
45- این فرقه گفتند جایز نیست همینطور الکی بگوییم فرزندی دارد ولی کسی او را ندیده است چون با بحث و جستجو و تحقیق برایمان ثابت شده که او فرزندی ندارد. اگر بگوییم فرزندی دارد پس باید بگوییم که رسول خدا نیز پسری داشت ولی از دیده ها پنهان بود و از ترس اینکه کسی او را نکشد غیبش کرده بود یا باید ادعای فرقه شماره 18 یعنی فطحیه را بپذیریم که عبد الله پسری داشته و غیب شده بوده است. با این استدلال ها منکر ادعاهای پوچی شدند که میگفتند حسن عسکری فرزند بالغی دارد و غیب شده است.
همانطور که می دانید بعد از فوت هر امامی شیعه دچار چندین فرقه شده اند. اگر شیعه ادعا میکند که امامت دزواده امام منصوص است پس چرا خود شیعیان تا این حد دچار اختلاف شده اند؟ چرا رسول خدا امامت این دوازده نفر را با اسم برای همه امت بیان نکرد؟
هر یک از این اختلافات و فرقه فرقه شدن ها دلیل بر این است که امامت منصوص کذبی بیش نیست و به هیچ وجه رسول خدا بعد از خود سلسله شاهنشاهیی را مشخص نکرده و نگفته است بعد از من اینها امام امت هستند.
والسلام.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7635شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7653نوشته ای:اینکه خود پیامبر فرموده امت من به 72 یا 73 فرقه تقسیم خواهند شد میتوان نتیجه گرفت که پیامبری الهی کذبی بیش نیست و به هیچ وجه خدای متعال پیامبری را به سوی مردم نفرستاده.پاسخ: چطور چنین استدلالی کردی؟
. مثل این است که بگی چون کره زمین پنج قاره دارد پس استدلال میکنیم که خدا زمین را خلق نکرده است.
خخخخخخخخخخخخخخههههه . خاک بر سر استدلالت.
____________
اتفاقا اینکه پیامبر فرموده امت من 73 فرقه میشه و به چشم سر می بینیم فرقه هایش را نتیجه و استدلال این میشود که پیامبر خدا ما ینطق عن الهوی.
من که میدانم نفهمیدی و از آنچه که خودت نیز نوشتی نیز نفهمیدی چیست اما این را میدانم که استاد سیاه نامه نوشتن و روده درازی و بحث عوض کردن هستی. میگی نه؟ خب ببینیم و تعریف کنیم.
یا الله.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7654نوشته ای:اینکه خود پیامبر فرموده امت من به 72 یا 73 فرقه تقسیم خواهند شد میتوان نتیجه گرفت که پیامبری الهی کذبی بیش نیست و به هیچ وجه خدای متعال پیامبری را به سوی مردم نفرستاده.پاسخ: چطور چنین استدلالی کردی؟
. مثل این است که بگی چون کره زمین پنج قاره دارد پس استدلال میکنیم که خدا زمین را خلق نکرده است.
خخخخخخخخخخخخخخههههه . خاک بر سر استدلالت.
____________
اتفاقا اینکه پیامبر فرموده امت من 73 فرقه میشه و به چشم سر می بینیم فرقه هایش را نتیجه و استدلال این میشود که پیامبر خدا ما ینطق عن الهوی.
من که میدانم نفهمیدی و از آنچه که خودت نوشتی را نیز نفهمیدی چیست اما این را میدانم که استاد سیاه نامه نوشتن و روده درازی و بحث عوض کردن هستی. میگی نه؟ خب ببینیم و تعریف کنیم.
یا الله.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8027” هر یک از این اختلافات و فرقه فرقه شدن ها دلیل بر این است که امامت منصوص کذبی بیش نیست و به هیچ وجه رسول خدا بعد از خود سلسله شاهنشاهیی را مشخص نکرده و نگفته است بعد از من اینها امام امت هستند. ”طبق ادعای شما تفرق در یک موضوع یعنی کذب بودن آن. نتیجه اینست که پیامبری الهی نیز کذب است.
4 مدل نماز میخونید. معنایش اینست که پیامبر اصلا نماز نخوانده.
ماتریدی، معتزله، اشعری، مرجئه… هستید. معنایش اینست که پیامبر اصلا به هیچ چزی معتقد نبوده.
غیر از اینه؟
یه روز وقت میذارم میگردم تعداد سوالاتی که جواب ندادی رو احصاء میکنم. بعد تعداد مباحث اره ا تون رو هم میشمارم. بعد یه نتیجه گیری میکنم که حالش رو ببرید.
فعلا این رو داشته باشید که پیامبری الهی نیز کذب است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8028” هر یک از این اختلافات و فرقه فرقه شدن ها دلیل بر این است که امامت منصوص کذبی بیش نیست و به هیچ وجه رسول خدا بعد از خود سلسله شاهنشاهیی را مشخص نکرده و نگفته است بعد از من اینها امام امت هستند. ”طبق ادعای شما تفرق در یک موضوع یعنی کذب بودن آن. نتیجه اینست که پیامبری الهی نیز کذب است.
4 مدل نماز میخونید. معنایش اینست که پیامبر اصلا نماز نخوانده. یا خوانده و شماها به ایشان 4 دروغ بسته اید. از این 4 مدل کدام ناجیه است؟ پیامبر که نماز نمی خوانده از کدام است؟
ماتریدی، معتزله، اشعری، مرجئه… هستید. معنایش اینست که پیامبر اصلا به هیچ چزی معتقد نبوده. یا اعتقاد دیگری داشته و شماها به تعداد نحله های فکری به ایشان دروغ بسته اید. از اینها کدام ناجیه هستند؟ پیامبر از کدام بوده؟
غیر از اینه؟
یه روز وقت میذارم میگردم تعداد سوالاتی که جواب ندادی رو احصاء میکنم. بعد تعداد مباحث اره ا تون رو هم میشمارم. بعد یه نتیجه گیری میکنم که حالش رو ببرید.
فعلا این رو داشته باشید که پیامبری الهی نیز کذب است.
.
حرفتان را بدون ایراد بزنید. در غیر اینصورت بنده تا صبح قیامت اینجا از شما ایراد خواهم گرفت.
بعد از رفع ایراد، اصل موضوعتان را بررسی میکنیم.
بر اساس 64 انفال؛ یا علی.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8115با سلام . چرا مثل همیشه به سوال اولیه که از طرف مجاهد دین مطرح شده به روشنی پاسخ نمی دهی ؟؟؟و همین موضوع نشان دهنده ی بطلان عقیده ی شما می باشد .
و اینکه گفته ای (طبق ادعای شما تفرق در یک موضوع یعنی کذب بودن آن. نتیجه اینست که پیامبری الهی نیز کذب است.)
برادرم چرا قیاس مع الفارق می کنی ؟؟؟
چرا افکار باطل خودت را به پیامبر اسلام نسبت می دهی .
و خدا را شکر که خوانندگان این سایت وقتی مطالب شما را می خوانند متوجه می شوند که افکار و عقائد پوسیده و باطل شما مثل خانه ی عنکبوت سست می باشد .
و از خوانندگان می خواهم درباره ی موضوع امامت منصوص الهی 12 امام پس از فوت پیامبر به این لینک مراجعه کنند .
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2148
و
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8120سلام علیکم.سوال و نتیجه حرف ایشان را با دقت مطالعه کنید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8156اولا : از خوانندگان می خواهم که سوال اولیه آقای مجاهد دین را مطالعه کنند و سپس پاسخ های بی ربط آقای عبدالحسین را هم مطالعه کنند و ببینند که چطور وقتی پاسخی به سوال ندارد و از نظر اعتقادی تهی دست و مفلس هستند موضوعاتی را مطرح می کند که ربطی به سوال اولیه ندارد .و این نوع شگردها و فریب کاری ها برای مردم امروز شناخته شده است .
دوما : موضوع امامت که پیروانش فرقه فرقه شده اند موضوع اعتقادی است .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
با عنایت به آخرین عبارات شما ” هر یک از این اختلافات و فرقه فرقه شدن ها دلیل بر این است که امامت منصوص کذبی بیش نیست و به هیچ وجه رسول خدا بعد از خود سلسله شاهنشاهیی را مشخص نکرده و نگفته است بعد از من اینها امام امت هستند. ”
اینکه خود پیامبر فرموده امت من به 72 یا 73 فرقه تقسیم خواهند شد میتوان نتیجه گرفت که پیامبری الهی کذبی بیش نیست و به هیچ وجه خدای متعال پیامبری را به سوی مردم نفرستاده.
غیر اینه؟