این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط الهاشمي الحسني در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1323بسم الله الرحمن الرحيم
از ديگر اباطيل رافضه اين است كه مى گويند حضرت عمر الفاروق پيامبر را متهم به هذيان كرده حال در كتب خودشان آمده كه رسول الله درد بر او غلبه كرد وحسن وحسين را نشناخت و از على مى پرسد اين دو نفر كيستند?:d
می گوید اینها فرزندانت حسن وحسین هستند
عن ابن عباس: ثم أغمي على رسول الله صلى الله عليه وآله فدخل بلال وهو يقول: الصلاة رحمك الله، فخرج رسول الله صلى الله عليه وآله وصلى بالناس، وخفف الصلاة. ثم قال: ادعوا لي علي بن أبي طالب وأسامة بن زيد، فجاءا فوضع صلى الله عليه وآله يده على عاتق علي عليه السلام، والاخرى على اسامة ثم قال: انطلقا بي إلى فاطمة. فجاءا به حتى وضع رأسه في حجرها، فإذا الحسن والحسين عليهما السلام يبكيان ويصطرخان وهما يقولان: أنفسنا لنفسك الفداء، ووجوهنا لوجهك الوقاء. فقال رسول الله صلى الله عليه وآله من هذان يا علي؟ قال: هذان ابناك الحسن والحسين. فعانقهما وقبلهما
كتاب الأمالي للصدوق 732-735 و بحار الأنوار مجلسي22/510 وفتال النيسابوري روضة الواعظين ص74
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2395شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2555بی نامش آغاز نکنم
سند حدیثی که آقای هاشمی آوردند، این است:
حدثنا محمد بن إبراهيم بن إسحاق ( رضي الله عنه ) ، قال : حدثنا محمد ابن حمدان الصيدلاني ، قال : حدثنا محمد بن مسلمة الواسطي ، قال : حدثنا يزيد بن هارون ، قال : أخبرنا خالد الحذاء ، عن أبي قلابة عبد الله بن زيد الجرمي ، عن ابن عباس … الحدیث .
الأمالي، الشيخ الصدوق، ص 732 ح 1004راویان این حدیث جز نفر اول یعنی "ابن عباس" و نفر آخر یعنی "محمد بن إبراهيم بن إسحاق" نزد شیعه شناخته شده نیستند. توضیح این که برخی از روایات کتاب های شیعه، از مشایخ و طرق اهل سنت نقل شده است. این قضیه در کتاب های امالی صدوق و امالی طوسی بیشتر به چشم می خورد. بنابر این برای شرح حال این افراد باید به منابع اهل سنت مراجعه کرد.
با مراجعه به منابع اهل سنت معلوم می شود که بعد از ابن عباس، سه نفر بعدی یعنی " أبو قلابة" ، "خالد الحذاء" و "يزيد بن هارون" جزء روات صحاح سته ی اهل سنت هستند. اما جالب این که هر سه نفر با وجود توثیق شان مجروح هم هستند! یعنی علمای رجال آن ها را به عناوین مختلف جرح کرده اند. هر سه نفر اهل تدلیس اند. نفر اول ناصبی، و دو نفر بعدی مختلط هم هستند. نکته ی جالب تر آن که در شرح حال نفر اول گفته اند که حدیث وی از ابن عباس مرسل است! یعنی همین حدیثی که وی از ابن عباس نقل کرده، در واقع مستقیما از ابن عباس نیست، و ما نمی دانیم که واسطه ی بین او و ابن عباس چه کسی است؛ آیا راستگوست یا دروغگو. ضمنا ابو الحسن قابسی او را جزء ابلهان می داند!
اما نفر چهارم یعنی "محمد بن مسلمة" کسی است که ذهبی و ابن حجر وی را در کتب ضعفا نام برده اند، چون لالکائی، خلال، هبة الله طبری، خطیب، و ابن جوزی وی را تضعیف نموده اند. ضمنا خطیب بغدادی و به تبع او ابن جوزی حدیثی را با سند همین حدیث مورد بحث آورده و گفته اند: تمام روات این حدیث ثقه اند، الا محمد بن مسلمة.
و نفر پنجم با این که توثیق شده، اما نامش در کتاب طبقات الحنابله آمده است!! و این به وضوح مشخص می کند که سند حدیث کاملا سنّی است.در ادامه مدارک سخنان خود را ارائه می کنیم. شرح حال مختصر روات، از برنامه ی "موسوعة رواة الحدیث" است.
نفر اول – مدلس، ناصبی، ابله، مرسل گو
الاسم : عبد الله بن زيد بن عمرو ، و يقال ابن عامر بن ناتل بن مالك ، الجرمى ، أبو قلابة البصرى ( و هو ابن أخى أبى المهلب الجرمى )
الطبقة : 3 : من الوسطى من التابعين
الوفاة : 104 هـ و قيل بعدها بـ الشام
روى له : خ م د ت س ق ( البخاري – مسلم – أبو داود – الترمذي – النسائي – ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : ثقة فاضل كثير الإرسال ، قال العجلى : فيه نصب يسير
رتبته عند الذهبي : من أئمة التابعين(15) ع عبد الله بن زيد الجرمي أبو قلابة
تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس، ابن حجر الكناني العسقلاني، ص 21قال المزي في تهذيب الكمال : قال العجلى : بصرى ، تابعى ، ثقة ، و كان يحمل على على .
قال الحافظ في تهذيب التهذيب : و قال أبو الحسن على بن محمد القابسى المالكى ، فيما نقله عنه ابن التين شارح البخارى فى الكلام على القسامة بعد أن نقل قصة أبى قلابة مع عمر بن عبد العزيز : العجب من عمر على مكانه فى العلم كيف لم يعارض أبا قلابة فى قوله ، و ليس أبو قلابة من فقهاء التابعين ، و هو عند الناس معدود فى البله .
362 – عبد الله بن زيد الجرمي أبو قلابة البصري
وعن …ابن عباس و … و … والظاهر في ذلك كله الإرسال .
جامع التحصيل في أحكام المراسيل، أبو سعيد العلائي، ص 211نفر دوم – مدلس و مختلط
الاسم : خالد بن مهران الحذاء ، أبو المنازل البصرى ، مولى قريش ، و قيل مولى بنى مجاشع
الطبقة : 5 : من صغار التابعين
روى له : خ م د ت س ق ( البخاري – مسلم – أبو داود – الترمذي – النسائي – ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : ثقة يرسل
رتبته عند الذهبي : الحافظ ، ثقة إمامقال الحافظ فى تقريب التهذيب : أشار حماد بن زيد إلى أن حفظه تغير لما قدم من الشام .
(10) ع خالد بن مهران الحذاء
تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس، ابن حجر الكناني العسقلاني، ص 20نفر سوم – مدلس و مختلط
الاسم : يزيد بن هارون بن زاذى ، و قيل ابن زاذان بن ثابت ، السلمى مولاهم ، أبو خالد الواسطى ( قيل إن أصله من بخارى )
المولد : 117 هـ ، و قيل 118 هـ
الطبقة : 9 : من صغار أتباع التابعين
الوفاة : 206 هـ
روى له : خ م د ت س ق ( البخاري – مسلم – أبو داود – الترمذي – النسائي – ابن ماجه )
رتبته عند ابن حجر : ثقة متقن عابد
رتبته عند الذهبي : أحد الأعلام ، قال أحمد : حافظ متقن ، و قال ابن المدينى : ما رأيت أحفظ منه ، و قال العجلى : ثبت متعبد(33) ع يزيد بن هارون الواسطي
تعريف اهل التقديس بمراتب الموصوفين بالتدليس، ابن حجر الكناني العسقلاني، ص 27118 – يزيد بن هارون بن وادي ويقال زاذان بن ثابت السلمي مولاهم أبو خالد الواسطي
الاغتباط بمن رمي من الرواة بالاختلاط، برهان الدين الحلبي، ص 376نفر چهارم – ضعیف و متهم به کذب
محمد بن مسلمة الواسطي.
أتى بخبر باطل اتهم به.
قال أبو القاسم اللالكائى: ضعيف.
قال الخطيب: رأيت هبة الله الطبري يضعف ابن مسلمة، وكذا سمعت أبا محمد الخلال يقول: هو ضعيف جدا.
ميزان الاعتدال في نقد الرجال، الذهبي، ج 4 ص 41 و 42 رقم 8179
لسان الميزان، ابن حجر، ج 5 ص 381 رقم 1240نفر پنجم – ثقه و حنبلی مذهب
محمد بن حمدان بن حماد أبو بكر الصيدلاني
وذكره ابن ثابت في كتابه فقال: كان ثقة بنفقة على مذهب أحمد بن حنبل.
وبه قال: أخبرنا البرقاني أخبرنا أبو بكر محمد بن خلف بن حبان الخلال قال أبو بكر: محمد ابن حمدان الصيدلاني حنبلي ثقة.
طبقات الحنابلة، ابن أبي يعلى، ج 2 ص 66 و 67حدیثی با همین سند ولی موضوع و باطل
أخبرني احمد بن محمد العتيقي وأبو طاهر محمد بن عبد الواحد بن محمد البيع قالا حدثنا المعافى بن زكريا الجريري
حدثنا محمد بن حمدان بن الصيدلاني حدثنا محمد بن مسلمة الواسطي حدثنا يزيد بن هارون حدثنا خالد الحذاء عن أبى قلابة عن بن عباس … الحدیث .
هذا الحديث باطل موضوع ورجال إسناده كلهم ثقات سوى محمد بن مسلمة .
تاريخ بغداد، الخطيب البغدادي، ج 3 ص 306 و 307
الموضوعات، ابن الجوزي، ج 1 ص 292حال باید گفت: آیا این حدیث سنّی ضعیف و باطل جزء دین شیعه است؟!!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2560بی نامش آغاز نکنمآقای هاشمی!
آیا دین شیعه معتقد به عصمت همه جانبه ی رسول خداست یا دین اهل سنت؟!
کدام دین ایشان را در همه ی امور چه دینی و چه دنیائی معصوم از گناه و اشتباه می داند؟ دین شما یا دین ما؟!
کدام دین به عمر خرده گرفته که چرا می گوئی پیامبر هذیان می گوید؟ دین ما یا دین شما؟!البته بعید می دانم که این مطالب را بفهمی!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2565سلام
جنا ب اقای بدلی خوب شما چرا احادیثتان را مشخص نمی کنید که کدام صحیح کدام ضعیف است البته این بحارمکاذب مجلسی حدیث صحیح ندارد ولی ملا های شما مرد نیستند مثل کتب ما مثلا مسند احمد که ان را در دو گروه صحیح وضعیف دسته بندی کرده ایم وتا اخر همان است شما نه کتب خودتان را مشخص می کنید نه توجه به دسته بندی ما دارید وهمیشه سراغ سلسه ضعیفه می روید ومثل شیطان که از بسم الله گریزان است از سلسله صحیحه گریزانید ودر مورد این بحار مکاذب وهمچنین سایر کتابهایتان اگر حدیث به نفعتان بود صحیح وگرنه با روزه خوانی ان را ضعیف می دانید
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2569آقاى بدلى
اين روش ها ديگر كهنه شده
طبق اعتراف خودت وغريب آشنا براى روافض سند مهم نيست بلكه متن مهم است
وچون متن حديث به مجاز شما سازگار نيست رد مى كنى
دوم از ناصبى بودن افراد صحبت كردى
اگر به اين باشد شماها از نواصب روايت كرديد
عكرمه مولى ابن عباس كه كشى او را ناصبى مى داند وخطبه شقشقيه از اوست
سيده عائشه وابوهريره و خيلى از كسانى كه بر مذهب شما نبوده اند
صحبت از مرسل بودن كردى آقاى مفيد دركتاب من لا يحضر الفقيه نصف احاديثش مرسل است.
پس سند در نزد شما مهم نيست والان هم براى ما از سند حرف نزن
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
صحبت از مرسل بودن كردى آقاى مفيد دركتاب من لا يحضر الفقيه نصف احاديثش مرسل است.
بسم الله الرحمن الرحيم
سلام
جناب هاشمي حسني عزیز :
مگر کسی مجبورتان کرده که نادانسته ، حرف بزنی !!!
شما که هنوز نمی دانید کتاب ” من لا یحضره الفقیه ” تالیف مرحوم صدوق است و نه شیخ مفید ؛ بهتر است زبان محترمتان را در دهان محترمه قرار دهید تا بیشتر از این آبروی خودتان و هم کیشان خودتان را نبرید !!!
کسی که هنوز نام کتب و مولفان آن را بلد نیست ، آمده است که بر احادیث شیعه خرده بگیرد !!!!
****************************
جناب هاشمی عزیز :
بد نیست که انتهای کتاب ” من لایحضره الفقیه ” تالیف مرحوم صدوق ( و نه شیخ مفید ) را مطالعه کنی تا مشیخه مرحوم صدوق را ببینی !!!!