Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط dlsvkhth14.blogfa.com در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5367شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5368گفتی====================
جالبتر اينكه عبد الرحمن بن عوف به دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) پيشنماز شده و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به او إقتداء كرده است: قد صلي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) خلف عبد الرحمن بن عوف. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 4، ص 247 سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 1، ص 79 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج 4، ص 202 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج 5، ص 28 منهاج السنة لإبن تيمية، ج 8، ص 579. این بود جواب منطقی شما.
جواب=============================
اصل این حدیث را بخاری – مختصرا – و مسلم و ابن خزیمه در صحیح و ابوداود و نسائی و ابن ماجه و دیگران با اسناد صحیح از مغیره بن شعبه رضی الله عنه … الخ روایت کردند. در این حدیث اشاره به نماز صبح و این که سیدنا رسول الله صلی الله علیه و سلم یک رکعت را پشت سر عبدارحمن بن عوف رضی الله عنه خوانده است و علت آن بوده که آنحضرت صلوات الله علیه و سلم در غزوه تبوک بودند و برای طهارت و وضو رفته بودند و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه نیز در حال امامت بودند که در حین برگشت آنحضرت یک رکعت از نماز صبح را خوانده بودند و لذا سیدنا رسول الله صلوات الله علیه و سلم یک رکعت باقی مانده را پشت سر عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه خواندند و رکعت دیگر را بعد از سلام عبدالرحمن رضی الله عنه بلند شدند و خواندند .و عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه بعد از سیدنا ابوبکر الصدیق رضی الله عنه دومین و آخرین صحابی می باشد که سیدنا و مولانا رسول الله صلوات الله علیه و سلم پشت سرشان نماز خوانده است که البته قبل از این که پشت سر ابوبکر رضی الله عنه نماز بخوانند پشت سر عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه نماز خواندند. حقیقتا این فضیلتی بسیار بزرگ برای آن دو صحابی می باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5369گفتی ============این بود جواب منطقی شما. انشا الله می روم و در یک پست جداگانه ای به دلایل جانشینی امام علی علیه السلام خواهم پرداخت و فعلا به مطالب دیگر نمی پردازم. فعلا بای
جواب================
این رد خط به خط سخنانت . منطقت منفجر شد رفت رو هوا . هر ساعت که میای اینجا رسوا می شوی
منتظر رد بقیه ی پستهایت در مور دفاع از تحریف و حدیث شیعه باش .
خط به خط اونها رو جواب خواهم داد اگر وقتی و عمری باشد
دوستان پیروزی مبروک . برایم بسیار دعا کنید .
در اخر چند فضیلت حضرت عبدالرحمن بن عوف رو برای کور شدن این رافضی میگم
1-فضیلت اول
سیدنا عبدالرحمن بن عوف رضی الله عنه از عشره مبشره رضی الله عنهم می باشد:بن عمر قال قال رسول الله صلى الله عليه و سلم عشرة من قريش في الجنة أبو بكر في الجنة وعمر في الجنة وعثمان في الجنة وعلي في الجنة وطلحة في الجنة والزبير في الجنة وسعد في الجنة وسعيد في الجنة وعبد الرحمن بن عوف في الجنةوأبو عبيدة بن الجراح في الجنة
المعجم الأوسط 2 / 350 ح 2201؛الناشر : دار الحرمين – القاهرة ، 1415هــ
المعجم الصغير 1 / 59 ح 62 ؛الناشر : المكتب الإسلامي – بيروت الطبعة الأولى ، 1405 – 1985م
تاريخ بغداد 4 / 97 ؛الناشر : دار الكتب العلمية – بيروت
تاريخ مدينة دمشق 25 / 468؛ الناشر: دار الفكر – لبنان، بيروت الطبعة الاولى 1419 – هـ – 1998م
حافظ هیثمی در بیان حکم این حدیث می گوید:رواه الطبراني في الثلاثة، رجاله رجال الصحيح غير حامد بن يحيى البلخي وهو ثقة ولهذا الحديث طرق في مناقب جماعة من الصحابة
طبرانی آن را در سه معجم روایت کرده ، رجال آن رجال صحیح هستند غیر حامد بن یحیی بلخی و او نیز مورد اعتماد است ، بنابر این حدیث طریقی است در مناقب و فضائل گروهی از اصحاب.
[]مجمع الزوائد 9 / 63 ح 14877؛الناشر دار الفكر – بيروت، طبعة 1412هـ
می گویم: این حدیث صحیح است و از طرق دیگر – بعضا – صحیح نیز روایت شدند که دلالت بر صحت این حدیث می کند.برادرتان اوربان رو از دعای خیر بی نصیب نفرمایید . در روزهای اینده جوابی منطقی به پستهای جدید این خوند میدم چیزی که اون اصلا بلد نیست منطقی بودن است و راهی جز فرار برایش باقی نمیگذرارم
الله مستعـــــــــــــــــــــــــــان
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5453جناب اوربان قصد ندارم جوابی بدهم اما به معنای اینکه جوابی ندارم نیست. چون قبلا هم اعلان کردم که می خواهم موضوع جدیدی را پیش بگیرم…اما دو تا سوال بود که مجبور شدم در اینجا بیان کنم. جواب سوالم را منطقی بدهید.1: {سوال دوم: نوشتید که وقتی جناب ابوبکر ولی گفت همه به معنای جانشینی گرفتند چرا؟ چون پیامبر فوت کرده بود. پس معنای ولی از زبان ابوبکر برای جانشینی جناب عمر را چگونه توجیه می کنید؟ ابوبکر که زنده بود؟ این را چگونه می خواهید توجیه کنید؟ }
2: بنده بحث حدیث قرطاس را پیش نکشیدم. بنده گفتم پیامبر در ان بیماری متهم به هذیان شد اما در مورد نماز ابوبکر به جای پیامبر با اینکه درد بر پیامبر زیاد بود کسی نگفت پیامبر نعوذ بلله هذیان می گوید. در واقع سوالی بود که شما باید جواب بدهید. حدیث قرطاس در کتب شما امده و شما باید جواب بدهید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5455ای رافضی؟؟سوال اولت واقعا مسخره بود..چندین بار جواب داده شد…انصافا میخواهی با این سوالت ما به امامت منصوص اهتقاد پیدا کنیم؟؟؟؟؟؟
در مورد حدیث قرطاس:
http://www.islamtxt.net/?q=article/204
http://www.islamtxt.net/?q=article/538
http://www.islamtxt.net/?q=question/3
http://www.islamtxt.net/?q=article/88
http://www.islamtxt.net/?q=question/485
http://www.islamtxt.net/?q=question/250
http://www.islamtxt.net/?q=question/486
http://www.islamtxt.net/?q=article/496
http://www.islamtxt.net/?q=article/108
تو کور نیستی…خودت را به کوری زدی…
راستی سوراخ موش پیدا کردی؟؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5476گفتی==============================جناب اوربان قصد ندارم جوابی بدهم اما به معنای اینکه جوابی ندارم نیست. چون قبلا هم اعلان کردم که می خواهم موضوع جدیدی را پیش بگیرم…اما دو تا سوال بود که مجبور شدم در اینجا بیان کنم. جواب سوالم را منطقی بدهید.
جواب==================================
جوابی نداری و نخواهی داشت .چرا که دهنت را بدجور با قرآن و حدیث کوبیدم .این یک فرار اشکار است
چهار تا پست گذاشتی و در هر چهار تا فرار را بر قرار ترجیح دادی .
تو دیگر حق پست گذاشتن نداری حال بعد اسفند ماه که امدم من فقط دو پست برایت میگذارم تا بدانی حدیث شیعه هیچکدام صحیح نیس و تحریف قران نزد رافضه متواتر است
این فرارهایت ثبت شده ولی باور کن اینها یک دهم راهت بود . بنده همانطور که بهت قول دادم حدود 5000هزار روایت و حدیث رافضه می اورم به همراه رجال شناسی از اساس . از کلینی شروع میکنم اساتیدش که همگی مجهولند تا بقیه اقایون که ازشون دفاع میکنی (البته فرار از حقیقت)
همچنین پستی باز میکنم بریت تحت عنوان اعتقاد صدرصد رافضه تکفیری به تحریف قرآن و بسیار مفصل و با سند بریات اثبات میکنم که حرفهایت بی اساس است .
چون مشغولی بنده مثل شما فرصت طلب نیستم که به محض اینکه جای اوربان را در سایت خالی دیدم بیام پست بگذارم و خود را حق جلوه دهم . تا اسفند این پست ها را نیگذارم .ولی هر وقت فرصت کنم ردی بر عدم تحریف نزد شیعه که اقوال علمای اهل سنت را آوردی خواهم نوشت . تا همچنان بر رسوایی هایت اضافه شود . آی سجودی سابقا به جناب جاهلت رو داده و اکنون پررو شدی .
اما از وقتی باهام درافتادی بشدت رخسارت را سیاه نمودم جلو همه مردم ایران وبدان تازه این یک درصد رسوایی های تو و آخوند آر آر دبیلوسی (wc) است و اگر فرصتی پیدا کنم بدون شک روزگار مکتب رافض را سیاهتر میکنم .
فعلا این فرارهایت ثبت شده و همه دارن استفاده میکنند از بی جوابی های ادعاهایت پوچت . باور کن کوچکترین ردی بنویسی چندین صفحه تدلیسهایت را اشکار میکنم .
الله مستعان-الله حافظ تا دیداری دیگر . شاید اسفند بیایم شاید زنده نمانم .شاید هم هرزگاهی سری زدم و قسمتی از سحنان جوک مانند این مدعی و جناب دبیلو سی را بدهم .
السلام علیکم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5513جناب اوربان و جناب سنی……. بنده سعی کردم یک پست جدید بنویسم و همان را ادامه بدهم. هر چند به هزار پست برسد. چون مشغله کاری دارم. و وقت نمی کنم زیاد به سایت سر بزنم. الان که اومدم خواستم ببینم جواب این سوالم چی شد. چون در اینده انشا الله در این رابطه می خواهم مطلب بنویسم. بنده از گفتگو فرار نکردم. فکر می کنید با این جواب های ابکی خیلی شاهکار کردید؟جناب اوربان بنده دوتا سوال کردم: جواب ندادید چی شد؟ ایا جواب دادن به این دو تا سوال نیاز به فحش و اهانت بود؟
جناب سنی نمی دانم با این مطالب سخیف و پر از اهانت چه چیز را می خواهید ثابت کنید؟ خوانندگان قضاوت کنند. بنده حتی به شما دو نفر بی احترامی نکردم. اما شما دو نفر به خصوص جناب سنی از روی حقد و کینه مطلب می نویسد. و تازه بنده را متهم می کنید. هر چند بنده سعی صدر نشان دادم. اما شما متاسفانه بویی از ادب نبرده اید…دوباره سوالم را با ادب می پرسم. چون انشاالله در این موارد مطلب خواهم نوشت. 1: {سوال دوم: نوشتید که وقتی جناب ابوبکر ولی گفت همه به معنای جانشینی گرفتند چرا؟ چون پیامبر فوت کرده بود. پس معنای ولی از زبان ابوبکر برای جانشینی جناب عمر را چگونه توجیه می کنید؟ ابوبکر که زنده بود؟ این را چگونه می خواهید توجیه کنید؟ }
2: بنده بحث حدیث قرطاس را پیش نکشیدم. بنده گفتم پیامبر در ان بیماری متهم به هذیان شد اما در مورد نماز ابوبکر به جای پیامبر با اینکه درد بر پیامبر زیاد بود کسی نگفت پیامبر نعوذ بلله هذیان می گوید. در واقع سوالی بود که شما باید جواب بدهید. حدیث قرطاس در کتب شما امده و شما باید جواب بدهید.
3: خواندن نماز ابوبکر به جای پیامبر و اینکه پیامبر امد و ابوبکر را کنار زد در کتب شماها امده ایا شما اینگونه نماز می خوانید؟ به جای اهانت و مغالطه و توهین جواب درست و حسابی بدهید. مشخص شد که حتی یک جواب برای این مطلب ندارید و نداشتید. نماز ابوبکر با ان صورت دلیلی بر خلافت ابوبکر نیست. جناب اوربان اگر اینگونه جواب می دهید که می دهید؛ بهتر است بیشتر مطالعه کنید و از کینه و نفرت به علی علیه السلام و ال علی علیه السلام دست بردارید. جناب سنی و جناب اوربان به جای اهانت و توهین و تحقیر جواب سوالات را با ادب بدهید
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5563وقتی شما به مادر مومنان توهین میکنی چگونه انتظار داری با احترام با شما برخورد شود؟؟وقتی شما به صحابی پیامبر توهین میکنی چگونه انتظار احترام داری؟؟
من از شما تعجب میکنم…ببین جناب: جواب هر توهین به زنان و صحابی پیامبر، هزار توهین از طرف من به توست!!!( اتمام حجت)
اما اگر سوالی داری، در مورد زنان یا صحابی پیامبر، با رعایت احترام نسبت به آنان سوالت را مطرح کن تا جواب همراه با احترام بگیری. این تمام!
گفتی: چرا وقتی حضرت ابوبکر (رض) فرمودند من ولی هستم، همه به معنای جانشینی گرفتند؟؟یا وقتی حضرت عمر (رض) فرمودند من ولی هستم باز به معنای جانشینی گرفتند…اما وقتی پیامبر گفت مولی کسی جانشینی معنی نکرد…درسته؟؟
آره، واقعا نظر خودت چیست؟؟!! چرا اینجوری شد؟؟ میشه شما علتش را برای ما بیان کنید؟؟چرا وقتی پیامبر (ص) هفتاد روز بعد از مولی نامیدن حضرت علی (رض) فوت کردند، همه ی انصار در محل مخصوص مشورت خود جمع شدند تا از میان خودشان(یعنی از میان انصار) جانشینی برای پیامبر(ص) تعیین کنند؟؟ مگر شما نمیگویید 120 هزار صحابی اونجا بودند و با حضرت علی (رض) بیعت جانشینی بستند؟؟ چرا اصلا حضرات ابوبکر و عمر (رض) را برای انتخاب جانشینی پیامبر (ص) حتی باخبر هم نکردند؟؟(مگر بقول شما این دو نفر عوامل اصلی کودتا نبودند؟؟شما بهتر است ابتدا ماجرای سقیفه را مطالعه برفرمایید و بعد سوالتان خود بخود حل میشود…شما بگونه ای سوال را مطرح میکنید انگار حضرت ابوبکر(رض) همینکه به محل مشورت انصار آمدند، فرمودند: من ولی هستم و آنها همه قبول کردند!!! در مورد حضرت عمر (رض) نیز اینگونه سوال مطرح میکنید که همینکه حضرت ابوبکر (رض) فوت کردند، در همان لحظه و بدون هیچ مقدمه ای و بدون هیچ کاری قبل از فوت حضرت ابوبکر(رض)، حضرت عمر (رض) فرمودند: من ولی هستم!!! نه عزیز اینگونه نیست. شما توجه داشته باشین که شرایطی که یک سخن گفته میشود(حتی با لفظ یکسان) اگر متفاوت باشد، برداشتهای مردم نیز متفاوت خواهد بود…
آیا شما معنی مولی را پس از 14 قرن از حوزه ی علمیه ی قم دانستید و کسانی که با پیامبر(ص) زندگی میکردند، برداشت اشتباه کردند؟؟؟اگر اینگونه فکر میکنید، خب مختارید…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5564گفتین:بنده بحث حدیث قرطاس را پیش نکشیدم. بنده گفتم پیامبر در ان بیماری متهم به هذیان شد اما در مورد نماز ابوبکر به جای پیامبر با اینکه درد بر پیامبر زیاد بود کسی نگفت پیامبر نعوذ بلله هذیان می گوید. در واقع سوالی بود که شما باید جواب بدهید. حدیث قرطاس در کتب شما امده و شما باید جواب بدهید.
جناب دلسوخته اگر به لینکهایی که ارایه دادم سری میزدین، متوجه میشدین که کسی به پیامبر (ص) تهمت هزیان نزده است. و اگر باز هم به همه سر میزدین این سوال را نمیپرسیدین!
حضرت ابوبکر(ص) حدود یک هفته به جای پیامبر(ص) نماز میخواندند. اما ماجرایی که شما آن را مطرح میکنید حدود سه روز قبل از وفات ایشان بوده…اگر نماز خواند حضرت ابوبکر(رض) صحیح نبود و باید حضرت علی(رض) نماز میخواندند، چرا آن حضرت مخالفتی نشان ندادند؟؟ مگر دستور من عند الله نبود جانشینی حضرت علی (رض)؟؟مگر نمیدانستند که امامت جماعت مسلمانان تا چه حد مهم است؟؟؟ آیا نمیدانستند تا این حد مهم است که میتواند بر جانشینی حجتی شود در آینده؟؟ چرا کسی بجز حضرت علی (رض) از میان صحابی و یا اهل بیت پیامبر(ص) نسبت به این کار حضرت ابوبکر (رض) اعتراضی نکرد؟؟؟
شما بهتر است قبل از طرح سوالتان کمی مطالعه بفرمایید…
حضرت ابوبکر (رض) به جای پیامبر(ص) نماز خواندند بعنوان امام جماعت. چون پیامبر (ص) از ایشان خواسته بودند و هیچ یک از اصحاب نیز مخالفتی نکردند حتی حضرت علی (رض)…
اما گفته بودین ما دشمن حضرت علی (رض) هستیم…شما اگر به این حرفتان اعتقادی دارین، برای امتحان هم شده (بعنوان تقیه) یک توهین به حضرت علی (رض) بکنید تا جواب و عکس العمل ما را ببینید که چکارتان میکنیم!!!
پس لطفا بدون دلیل حرف نزنید…
ممنون
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7728شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7730علماء اهل سنت و تشیع توافق دارند که کلمه ی متشابه است. اینکه شما با کلمه ی ولی به هیچ عنوان نمی توانید خلافت صریح حضرت علی علیه السلام بعد از پیامبر را ثابت نماید زیرا اگر چنین بود و این کلمه صریح می بود دیگر اختلافی در بین مسلمین رخ نمی داد.اما ببینیم آیا این کلمه در اینجا و در خبر غدیر دلیلی صریح بر خلافت و امامت حضرت علی کرم الله وجهه بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلّم است؟
شریف مرتضی در رسائل خود درباره ی این نص چنین اظهار نظر می نماید:
وأما رسائل الشريف المرتضى ج1 , ص 339
http://www.yasoob.com/books/htm1/m001/00/no0019.htmlهمچنین در کتاب الشافی فی الامامة دوباره این نص را نصی خفی در نزد بزرگان شیعه می داند.او می گوید:
فأما نحن فلا نعلم ثبوته والمراد به إلا استدلالا الشافي في الإمامة ج2 / ص 67
http://aqaed.info/?p=shialib&g=8&n=246&u=4207
[/u]در مجموع چنین نتیجه گیری می شود که چرا پیامبر بایستی امری چنین مهم که بقول شیعه ولایت و امامت است و به قول شیعه بسته به سعادت و شقاوت امت هست را در لفافه و غیر صریح بیان نمایند؟و به قول شیعه جمعیتی کثیر از امت اسلام را در گمراهی و کفر رها نماید چنانچه در واقعه مصیبت روز پنجشنبه اتهام عدم ابلاغ و کتابت وصیت توسط پیامبر آن هم بنا به ملاحظه و تقیه از عمر و غیره بر پیامبر وارد می شود؟ ایا براستی امت اسلام بدست پیامبر در قهقراه گمراهی وکفر فرو رفت؟آیا پیامبرمان محمد با چنین نصی غیر جلی و سهل انگاری در کتابت وصایت در روز پنجشنبه کفر و ضلالت را برای امتش به ارمغان آورد؟آیا تمامی اهل سنت در کفر خود غرق هستند؟شیعه می گوید بله آنها کافر و غرق در جهل شدند؟قضاوت با شما…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7731اما چنان که شما ادعا دارید که انتخاب حضرت علی(ع) بعنوان جانشین بعد پیامبر به صراحت در غدیر بوده(که نبوده در بالا ثابت شدصریح نبوده) چرا اهل بیت و اصحاب آن حضرت در بستر بیماری از ایشان درخواست خلافت و قائم مقامی بعد از خود را در خواست می کنند؟ آیا آنها از واقعه ی غدیر بی اطلاع بودند به خصوص که کلمه ی اهل بیت در این روایت آمده است.این روایت این چنین است:
حدثنا الشيخ الفقيه الجليل أبو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي (ره) قال حدثنا أحمد بن الحسن القطان (ره) قال حدثنا أحمد بن يحيى قال حدثنا بكر بن عبد الله قال حدثنا الحسن بن زياد الكوفي قال حدثنا علي بن الحكم قال حدثنا منصور بن أبي الأسود عن جعفر بن محمد عن أبيه عن آبائه (عليهم السلام) قال لما مرض النبي (صلى الله عليه وآله) مرضه الذي قبضه الله فيه اجتمع إليه أهل بيته وأصحابه فقالوا يا رسول الله إن حدث بك حدث فمن لنا بعدك ومن القائم فينا بأمرك!!!! فلم يجبهم جوابا وسكت عنهم فلما كان اليوم الثاني أعادوا عليه القول فلم يجبهم عن شيء مما سألوه فلما كان اليوم الثالث قالوا له يا رسول الله إن حدث بك حدث فمن لنا من بعدك ومن القائم فينا بأمرك فقال لهم إذا كان غدا هبط نجم من السماء في دار رجل من أصحابي فانظروا من هو فهو خليفتي عليكم من بعدي والقائم فيكم بأمري ولم يكن فيهم أحد إلا وهو يطمع أن يقول له أنت القائم من بعدي فلما كان اليوم الرابع جلس كل رجل منهم في حجرته ينتظر هبوط النجم إذ انقض نجم من السماء قد غلب ضوءه على ضوء الدنيا حتى وقع في حجرة علي (عليه السلام) فهاج القوم وقالوا والله لقد ضل هذا الرجل وغوى وما ينطق في ابن عمه إلا بالهوى فأنزل الله تبارك وتعالى في ذلك والنَّجْمِ إِذا هَوى ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وما غَوى وما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلا وَحْيٌ يُوحى إلى آخر السورة. كتاب الأمالي أو المجالس تأليف الشيخ الجليل أبي جعفر محمد بن علي بن الحسين بن بابويه المعروف بـ (الصدوق) والمتوفى سنة 381هـ المجلس 81 – 90 يوم الثلاثاء لخمس بقين من رجب من سنة ثمان وستين وثلاث مائة المجلس 86
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7732همين روايت را هاشم البحراني در مدینة المعاجز ذکر می کند در باب استدلال به اینکه حضرت علی بنا به این روایت قائم(جانشین) بعد از پیامبر می باشد.او می گوید:
الثامن والاربعون وأربعمائة النجم الذي سقط على داره عليه السلام دلالة على أنه عليه السلام نام کتاب : مدينة المعاجز نویسنده : السيد هاشم البحراني جلد : 2 صفحه : 429
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7733فو الله ما منعنی ان امضی علی بصیرتی [/u]اعلم لولا مکانی لم یقفا ذلک الوقف فلذلک صبرت علی ما اراد القوم مع ما سبق فیه من علم الله عزوجل.
بحار الأنوار – العلامة المجلسي – ج ٣٣ – الصفحة ٣١٩
الخصال – الشيخ الصدوق – الصفحة ٣٨٠
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #7734بیشک از نظر شیعه حضرت علی ولی منصوص من عند الله است و ولایت ایشان نه تنها بر مردم بلکه بر تمام شئون عالم برقرار است.اما در روایات شیعه دیده می شود حضرت علی از این ولایت من عندالله بیزار وبی علاقه است.به لحاظ شیعه ولی چون نبی بل بالاتر از آن است.آیا نبی می تواند بگوید من به نبوت بر مردم علاقه ای نداشتم و متقابلا ولی خدا بگوید من به ولایت بر مردم علاقه ای نداشتم؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس بشنوید:
وَ اللّهِ مَا کانَتْ لِی فِی الْخِلاَفَةِ رَغْبَةٌ، وَ لاَ فِی الْوِلاَیَةِ إِرْبَةٌ، وَ لَکِنَّکُمْ دَعَوْتُمُونِی إِلَیْهَا، وَ حَمَلْتُمُونِی عَلَیْهَا،
به خدا سوگند، نه به خلافت رغبتى داشتم و نه به ولایت نيازى . اين شما بوديد كه مرا به آن فراخوانديد و بر من تحميلش نموديد.
نهج البلاغه- كلام : 196-
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
قال أبو محمد: وهذا خطأ متيقن لبرهانين أحدهما أنه لا يمكن أن يعرف الأفضل إلا بالظن في ظاهر أمره وقد قال تعالى ” إن الظن لا يغني من الحق شيئاً ” والثاني أن قريشاً قد كثرت وطبقت الأرض من أقصى المشرق إلى أقصى المغرب ومن الجنوب إلى الشمال ولا سبيل أن يعرف الأفضل من قوم هذا مبلغ عددهم بوجه من الوجوه ولا يمكن ذلك أصلاً ثم يكفي من بطلان هذا القول إجماع الأمة على بطلانه فإن جميع من أدرك من الصحابة رضي الله عنه من جميع المسلمين في ذلك العصر قد أجمعوا على صحة إمامة الحسن أو معاوية وقد كان في أفضل منهم بلا شك كسعد بن أبي وقاص وسعيد بن زيد وابن عمر وغيرهم فلو كان ما قال ه الباقلاني حقاً لكانت إمامة الحسن ومعاوية باطلة وحاشا لله عز وجل من ذلك.
وأيضاً فإن هذا القول الذي قال ه هذا المذكور دعوي فاسدة ولا على صحتها دليل لا من قرآن ولا من سنة صحيحة ولا سقيمة ولا من قول صاحب ولا من قياس والعجب كله أن يقول أنه جائز أن يكون في هذه الأمة من أفضل من رسول الله صلى الله عليه وسلم من حيث بعث إلى أن مات ثم لا يجيز أن يكون أحد أفضل من الإمام.
قال أبو محمد: وهذا القول منه في النبي صلى الله عليه وسلم كفر مجرد ولا خفاء به وفيه خلاف لأهل الإسلام وإنما يجب أن يكون الإمام قرشياً بالغاً ذكراً مميزاً بريئاً من المعاصي الظاهرة حاكماً بالقرآن والسنة فقط ولا يجوز خلعه ما دام يمكن منعه من الظلم فإن لم يمكن إلا بإزالته ففرض أن يقام كل ما يوصل به إلى دفع الظلم لقول الله تعالى ” وتعاونوا على البر والتقوى ولا تعاونوا على الإثم والعدوان ” وبالله تعالى التوفيق.
تدلیست را چطوری میخای جمع کنی ؟؟؟ بفرما جمع کن