Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › استفاده خلفاء از کلمه «ولی» به عنوان جانشینی و خلاف
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط dlsvkhth14.blogfa.com در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1684
جناب أبو بكر :وقتي پيامبر (صلي الله عليه و سلم) از دنيا رفت: أنا ولى رسول الله صلى الله عليه و سلم. من ولي و جانشين ايشان بودم. صحيح مسلم لمسلم بن حجاج النيشابوري، ج 5، ص 152، ح 4468.
عمر هم گفت: ثم توفى أبو بكر و انا ولى رسول الله صلى الله عليه و سلم و ولى أبى بكر. وقتي أبو بكر از دنيا رفت، من ولي و جانشين رسول الله (صلي الله عليه و سلم) ولي و جانشين أبو بكر شدم. همچنين أبو بكر در جاي ديگري ميگويد: و قد وليت أمركم. من ولي شما شدم. الطبقات الكبرى لمحمد بن سعد، ج 3، ص 182 ـ تاريخ مدينة دمشق لإبن عساكر، ج 30، ص 301 . و نميگويد: أنا جعلت خليفة لكم. كلمه «ولي» در لسان خود خلفاء، صراحت در خلافت دارد. خود آقاي إبن كثير دمشقي در البداية و النهاية، جلد 6، صفحه 333 ميگويد سند اين روايت صحيح است. همچنين نسبت به عمر ميگويد: وليت عليكم عمر. از كلمه «ولي» استفاده كرده است و نميگويد: جعلت عمر خليفة لكم. در حديث ولايت هم پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) فرمود: إن عليا مني و أنا منه و ولي كل مؤمن بعدي.
علي از من است و من از علي هستم و او ولي تمام مؤمنين بعد از من است. المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 3، ص 110 و 134 ـ مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 4، ص 438 ـ مجمع الزوائد و منبع الفوائد للهيثمي، ج 9، ص 120 ـ البداية و النهاية لإبن كثير الدمشقي، ج 7، ص 381. آقاي حاكم نيشابوري ميگويد صحيح است. آقاي ذهبي هم در تلخيص المستدرك علي الصحيحين ميگويد صحيح است. آقاي الباني هم در سلسلة الأحاديث الصحيحة، جلد 5، صفحه 222 ميگويد اين روايت صحيح است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5287شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5289سلامجناب منتظر جواب کوبنده باشید. در ضمن جناب اوربان با شبهات بی اساس خودشان فقط ابروی این سایت را می برند در ضمن مطلب بالا قبلا نوشته شده بود و فقط ویرایش نبود که درست شد. بنده تا فرصت کنم به سایت می ایم. در ضمن شما به جای اتهام و توهین جواب بفرمایید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5293ببین کار ما به کجا رسیده!!یکی از بزرگترای شیعه بیاد اینو نگهداره! چند تا حدیث، هر کدام از جایی آورده و از سر و ته حدیث زده و اونوقت ارشمیدس وار با عورت نپوشیده داره داد میزنه یافتم یافتم!!!
تو که میگی حدیث از صحیح مسلم آوردی، آیا احادیث مسلم را قبول داری؟ نه، فقط اونهایی را قبول داری که باب میلت باشه.
آخر عزیز دلم شما در مورد چی سوال کردی که نیاز به جواب دادن باشه؟ یعنی فکر میکنی با این مطلبی که گذاشتی کاری کردی که اهل سنت از عقاید پاک خود دست بکشن و قمه بدست بیفتن دنبال دسته های قمه زنی یا تو کثافات چاه جمکران دنبال امام زمان شما بگردن؟؟
ببین کار ما با این آقایان گیر کرده در جهل مرکب به کجا کشیده؟!
خب منظورت از این پست چیه؟میخوای بگی امامت منصوص حضرت علی (رض) …؟ عزیزم شما اگر تونستی امامت منصوص حضرت علی (رض) را از قرآن ثابت کنی (مثل سه تا اصول دین )، نظرت قابل جواب دادنه. این حرفهایی که میزنی در اصل نادانی خودتو نشون میدی؟برو مطالعه کن… نمیدونم کجا خوندم. البته فک کنم آقای علیرضا حسینی در کتاب معروف “آلفوس” گفته اند که مدعیان تشیع وقتی مطالعه و پژوهش هم میکنند، ابتدا نتیجه ی مطالعه را مشخص میکنند!!! و بعد ادامه کار…
عزیز دل؟ امامت منصوص از اصول دین شماست!!! میخواهی با نقل ناقص روایات و بازی کلامی ثابتش کنی؟؟؟
من به صحیح مسلم دسترسی ندارم. اصلا در ایران این کتابها کمیاب که هیچ، نایاب هستن. اما بفرض محال این احادیثی که آوری کاملا بجا و صحیح باشه (البته مطمینا برادر اوربان پاسخی دندان شکن بهت میده)، باز هم دلیلی برای اثبات “اصول دین” میشود؟ تقلید و گوش دادن به سخن کسی در اصول دین جایز نیست اخوی!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5295بسم الله الرحمن الرحیمسلام خدمت همه خوانندگان گرامی . امیدورم در سایه سار حریم امن الهی محفوظ و موید باشید
در اینجا ردی مختصر بر سخنان این نادان که به حدیثی أنا ولى رسول الله استناد نمود جواب خواهم داد و از این جاهل السلطنه که حتی بلد نیست بر خود موضوع سخن بگوید چند سوالی خواهم پرسید
1-برای غدیر و حقایق آن به ردی که بر آن نوشتم به صورت مختصر و همچنان ادامه دارد ردش مراجعه کن
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1981
البته این پست ردش هنوز ادامه دارد و مطمئن باش تعداد پست ها و جوابهایم را به 200پست می رسانم
2-مولی معنی های متعددی دارد و اگر جاهل به زبان عربی هستی مشکل جنابعالی است . و استفاده از مولی به موقعیت ان بستگی دارد . بله جایی به معنی سرپرست و جایی به معنی دوست و همکار و اگر یک ذره تو حوزه بهت درس آموخته باشند باید بدانی که کلمات این چنینی در زبان عربی زیاد هستند .پس بر جهل خود مصمم نباش
3-اگر مقصود برای تعیین جانشینی می بود قطعا و بدون شک و صدردصد پیامبر از لفظی استفاده میکرد که واضح می بود نه اینکه لفظی چندین معنی و برداشت و مفهوم می داشت و کنایه ای و غیر صریح باشد
4-اگر پیامبر مقصودش از غدیر جانشینی می بود قطعا محمد صلی الله تا پایان عمرش که چند ماه بعد آن زنده بود بدان استناد میکرد و می فرمود ایها الناس این علی رو بعد من بزارید جام تا گمراه نشوید . پیامبر که به قول شما روافض علم غیب داشت . چرا از علم غیبش استفاده نکرد تا امتش به قول شما رافضیان گمراه نشوند و متفرق نشوند؟؟؟؟؟؟؟
حتی او را در هنگام بیماری خود بعنوان امام نماز جماعت بجای خود منصوب می کرد تا مردم پشت سر جانشینش نماز بخوانند، درحالیکه پیامبر صلی الله علیه وسلم ابوبکر را بجای خود بعنوان امام جماعت برگزید.
مُرُوا أَبَا بَكْرٍ فَلْيُصَلِّ لِلنَّاسِ صحیح بخاری
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #52965-در کجا وحی نازله آمده که مولی به معنی جانشینی امده همیشه . خیر چنین برداشتی را کسی جز جاهلان رافضی نداشته اند . قرار نیست و نبوده همیشه مولی =جانشینی باشدالله می فرماید===
إِن تَتُوبَا إِلَی اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَلِکَ ظَهِیرٌ
معنی:و اگر با هم علیه فرستاده خدا متفق شوید، در حقیقت خدا دوست و یاور اوست، و همچنین جبرئیل و مؤمنان صالح، و فرشتگان بعد از آنان پشتیبان او هستند .تحریم4
همچنین می فرماید:
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ
دوست و یاور شما، تنها خدا و پیامبر او و آنهایی که ایمان آوردهاند، است-مائده 55
همچنین الله برای منافقان فرموده=
فَالْیَوْمَ لَا یُؤْخَذُ مِنکُمْ فِدْیَةٌ وَلَا مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمُ النَّارُ هِیَ مَوْلَاکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ
پس امروز نه از شما فدیهای پذیرفته میشود، و نه از کافران؛ و جایگاهتان آتش است و آتش همدم و مولای شما میباشد؛ و چه بد جایگاهی است-حدید15
حال همگی بایید و مولی رو به معنای جانشینی بگیرید تا بدانید که چقدر معنی ضایع و نابجا می شود
و اگر با هم علیه فرستاده خدا متفق شوید، در حقیقت خدا جانشین اوست
جانشین شما، تنها خدا و پیامبر او و آنهایی که ایمان آوردهاند، است
آتش جانشین شما میباشد؛ و چه بد جایگاهی است
هههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خنده دار است والله
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #52976- آنچه که در حدیث مسلم آمده که: «فَلَمَّا تُوُفِّیَ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، قَالَ أَبُو بَکْرٍ: أَنَا وَلِیُّ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فَجِئْتُمَا تَطْلُبُ مِیرَاثَکَ مِنِ ابْنِ أَخِیکَ، وَیَطْلُبُ هَذَا مِیرَاثَ امْرَأَتِهِ مِنْ أَبِیهَا..».
پس از وفات رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) ابوبکر گفت : من جانشین رسول خدا هستم، شما دو نفر (عباس و علی ) آمدید و تو ای عباس میراث برادر زادهات را درخواست کردی و تو ای علی میراث فاطمه دختر پیامبر را ….
همانطور که عرض نمودم ولی معانی متعددی دارد و این بستگی به موقعیت در جمله و شرایط آن دارد و با قرآئن هم می شود به معنی آن دست یافت . بیا این حدیث رو با غدیر مقایسه کن .در اینجا خواننده با خواندن کل حدیث متوجه می شود که مفهوم ولی چیست . در اینجا ابوبکر صدیق دیگر جانیشن است زیرا وقتی این را فرموده که دیگر پیامبر وفات نموده و هر جاهلی به اسانی می تواند مفهومش را درک کند و ابوبکر دیگر جانشین شده و خطاب به عباس و علی و می گوید من جانشین نبی هستم و مخاطبینش می فهمند که ولی دوست نیس .در واقع انها امده اند پیش جانشین رسول الله نه اینکه پیش دوست رسول الله چون دوستان رسول که بی شمار بودند و تیازی به ابوبکر نمیبود .به فرض مب رفتند پیش عمر فاروق .او هم که دوست رسول بوده . پس رفتن پیش حاکم و خلیفه وقت یعنی سیدنا ابوبکر صدیق اروحنا فداه .
این قضیه مربوط به زمانی بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم فوت کرده بودند و عباس و علی رضی الله عنهما نزد جانشین او یعنی ابوبکر رفته بودند و از او طلب میراث خود از پیامبر صلی الله علیه وسلم را می کردند، که ابوبکر رضی الله عنه نیز با استناد به این فرموده رسول خدا صلی الله علیه وسلم : «مَا نُورَثُ مَا تَرَکْنَاهُ صَدَقَةٌ» یعنی: «ما (قشر انبیاء) ارثی از خود بجا نمی گذاریم و آنچه از ما می ماند صدقه برای فقراء خواهد شد» به آنها میراثی نداد، همانگونه که به دخترش عایشه رضی الله عنها – که همسر رسول خدا صلی الله علیه وسلم بود – و نیز به حفصه دختر عمر ابن خطاب رضی الله عنهما – که او نیز همسر رسول خدا صلی الله علیه وسلم – بود ارثی نداد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #52987- چرا در قران اسم سگ و پشه و عادت ماهانه زن هست ولی اسم امامت خود ساخته ی علی نیست . چرا باید پیامبر از لفظی استفده کند تا مردم گمراه شوند و ایمانشان ناقص شود؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟//والله سخن خنده دارتر از این وجود ندارد
8-ارفاق به روافض:بفرمایید ارایه بدهید که علی در زمان خلفای ماسبق خود به حدیث غدیر برای امامتش استناد نموده
9-الله فرموده
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ-بقره 285
پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند؛ (و میگویندا ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظارِ) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست
کجاست امامت علی ؟؟؟
من می گویم از تعصب ابن سبایی دست بکشید زیرا الله فرموده
وَمَن یُشَاقِقِ الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُ الْهُدَی وَیَتَّبِعْ غَیْرَ سَبِیلِ الْمُؤْمِنِینَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّی وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءتْ مَصِیرًا
کسی که بعد از آشکار شدن حق، با پیامبر مخالفت کند، و از راهی جز راه مؤمنان پیروی نماید، ما او را به همان راه که میرود میبریم؛ و به دوزخ داخل میکنیم؛ و جایگاه بدی دارد نسا15
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5301سلام برادر اوربان. من از نظرات شما استاد گرامی واقع لذت میبرم. با اینان باید تند و قاطع و با دلیل حرف زد تا نتوانند با بازی کلامی نظراتشون را تحمیل کنن!!میدونستم حتما حتما حقه ای در مورد احادیث سوار کرده و ممنون مثل همیشه اینان را رسوا کردین.
آره با شما موافقم: اگر تونست ( که نمیتونه هرگز!) بره از قرآن دیلیل بیاره برای اثبات اصول دینش…
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5345قبل از پاسخ گویی عرض کنم که بنده بنا دارم در مورد امامت بلافصل امام علی علیه السلام و جانشین بر حق پیامبر صل الله علیه و اله و سلم مطالبی را ارائه بدهم. و البته بدون توجیه کردن روایات و با اوردن روایات صحیح السند از زبان علمای اهل سنت با دلیل محکم بیاورم. بنابراین سعی می کنم مطالبی که به صورت پراکنده و مختلف بوده را نیمه راه تمام کنم. و این به معنای اینکه جوابی نداشتم و یا فرار از بحث بود را نمی پذیرم. چون بنده اعتقاد دارم که اگر بحث غدیر- مهمترین بحث شیعه و سنی هست- روشن شود خود به خود خیلی از مسائل حل می شود و هر چند پیروان معاویه لعنت الله علیه خودشان را به هر دری می زنند تا روایات را توجیه یا رد کنند اما به حول و قوه ی الهی تمام مباحث گذشته تا هر کجا ادامه دادم رها می کنم و جوابی برایش نمی نویسم اما بحث را در یک موضوع و ان حقانیت امام علی علیه السلام که جانشین بر حق پیامبر اسلام صل الله علیه و اله و سلم است بیان می دارم. بنابراین جناب اوربان و هر کس دیگه که ادعایی دارند بسم الله. بنده ممکنه برای مدتی نباشم. اما در فرصت مناسب که امدم جواب های کوبنده به یاوه گویی ها و اهانت ها و افتراهای بعضی افراد می دهم و جواب دندان شکنی به مطالب بی اساس و سست برخی افراد داده خواهد شد. بنابراین انشاالله در فرصتی مناسب که امدم مطالب خودم را با سند ارائه می دهم. تا ببینیم که حقگو کیست و افترازننده کیست.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5346قبل از هر چیز اشفتگی جناب سنی را درک می کنم که حتی عاجز از اوردن دلیل می باشید و چون دلیل ندارید شروع به اهانت می کنید. اما جناب اوربان؛ اگر شما این گونه بخواهید مطالب بی پایه و اساس بنوسید مطئن باشید دچار تناقض گویی فراوان می شوید. همچنان که در این پست شدید. بنده به طور خلاصه مطلب را نوشتم اما دقیق و گویا بود. جناب اوربان نوشتید که { همانطور که عرض نمودم ولی معانی متعددی دارد و این بستگی به موقعیت در جمله و شرایط آن دارد و با قرآئن هم می شود به معنی آن دست یافت . بیا این حدیث رو با غدیر مقایسه کن .در اینجا خواننده با خواندن کل حدیث متوجه می شود که مفهوم ولی چیست . در اینجا ابوبکر صدیق دیگر جانیشن است زیرا وقتی این را فرموده که دیگر پیامبر وفات نموده و هر جاهلی به اسانی می تواند مفهومش را درک کند و ابوبکر دیگر جانشین شده و خطاب به عباس و علی و می گوید من جانشین نبی هستم و مخاطبینش می فهمند که ولی دوست نیس .در واقع انها امده اند پیش جانشین رسول الله نه اینکه پیش دوست رسول الله چون دوستان رسول که بی شمار بودند و تیازی به ابوبکر نمیبود .به فرض مب رفتند پیش عمر فاروق .او هم که دوست رسول بوده . پس رفتن پیش حاکم و خلیفه وقت یعنی سیدنا ابوبکر صدیق اروحنا فداه . این قضیه مربوط به زمانی بود که پیامبر صلی الله علیه وسلم فوت کرده بودند و عباس و علی رضی الله عنهما نزد جانشین او یعنی ابوبکر رفته بودند و از او طلب میراث خود از پیامبر صلی الله علیه وسلم را می کردند،}…جناب اوربان این بود دلیل علمی شما؟؟ صحابه از معنای ولی؛ دوستی را فهمیدند اما در اینجا که جناب ابوبکر به کار بردند جانشینی را فهمیدند؟چرا؟ به خاطر قرائن!!! کدام قرائن؟ چون رسول خدا صل الله علیه و اله و سلم فوت کرده بودند و معنای ولی بر اساس مقتضیات زمان فرق می کند و در اینجا به معنای جانشینی هست اما در زمان پیامبر صل الله علیه و اله و سلم به معنای دوست بوده
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5347به به به این استدلال ابکی شما که چطور نقاق خودتان را نسبت به اهلبیت علیهم السلام نشان دادید. جناب اوربان دو تا سوال ساده می پرسم و شما بدون توهین و اهانت و افترا و البته علمی پاسخ فرمایید:1: اگر ولی بنا به دیدگاه شما به معنای دوستی است بفرمایید پیامبر که این جمله را فرمود ایا به این عمل شده؟ ایا جنگ معاویه لعنت الله علیه که با امام علی علیه السلام جنگید محب امام علی علیه السلام بود یا دشمنش؟ اگر به معنای محب هست پس این توجیه و تاویلات بی پایه و اساس که می کنید چیست؟ که معاویه اجتهاد کرد و خطا کرد و ثواب هم می برد…این با کجای ولی می سازد؟ یا جنگ طلحه و زیبر و خانم عایشه با ولی که به زعم شما به معنای دوستی است منافات دارد؟ یا اینکه می خواهید دوباره توجیهات ابکی بکنید؟ سوال دوم: نوشتید که وقتی جناب ابوبکر ولی گفت همه به معنای جانشینی گرفتند چرا؟ چون پیامبر فوت کرده بود. پس معنای ولی از زبان ابوبکر برای جانشینی جناب عمر را چگونه توجیه می کنید؟ ابوبکر که زنده بود؟ این را چگونه می خواهید توجیه کنید؟ اما در مورد اینکه چون ابوبکر در اخرین روزهای عمر شریف پیامبر صل الله علیه و اله و سلم نماز خواند؟؟؟!!!پس دلیل معتبر بر جانشینی جناب ابوبکر است؟؟؟!!!!!!!! دقت فرمایید: قويترين دليلي كه برای جانشینی پیامبر صل الله علیه و اله و سلم؛ نماز خواندن أبو بكر به جاي پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم است . پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم در همان بيمارياي كه از دنيا رفتند، قبلش فرمود: هلموا اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعدي. قلم و كاغذي بياوريد تا براي شما چيزي را بنويسم كه هرگز گمراه نشويد. برخي گفتند: قد غلبه الوجع. بيماري بر او غلبه كرده است و هذيان ميگويد. صحيح البخاري، ج 5، ص 137
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5348ولي وقتي پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) دستور ميدهد: مروا أبا بكر فليصل بالناس. به أبو بكر بگوييد برود براي مردم با نماز بخواند. صحيح البخاري، ج 1، ص 162. اين آقايان خودشان را به اين طرف و آن طرف زدند و بزرگانشان مانند فخر رازي، تفتازاني، قوشجي و امثال اينها گفتهاند: وقتي پيامبر صل الله علیه و اله و سلم أبو بكر را به عنوان امام در دينمان قرار داده است، چرا ما قبول نكنيم كه امام در دنياي ما باشد؟ پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم هيچ كلمه ديگري نگفت، نه كلمه مولا را به كار برد و نه امام، وصي، خليفتي و ولي و فقط فرمود: مروا أبا بكر فليصل بالناس. به أبو بكر بگوييد برود براي با نماز بخواند. اگر بيماري بر پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) غلبه كرده است و ـ نستجير بالله ـ هذيان ميگويد، چرا در اين مورد نميگوييد كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) ـ نستجير بالله ـ هذيان گفته است؟! همين جمله پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم ، قويترين دليل شده است بر اينكه أبو بكر خليفه مسلمانان است. جالب اينجاست كه خود بخاري در همان صفحهاي كه اين جمله را نقل ميكند، ميگويد: فخرج أبو بكر فصلي، فوجد النبي صلي الله عليه و سلم من نفسه خفه، فخرج يهادي بين رجلين كأني أنظر رجليه يخطان الأرض من الوجع، فأراد أبو بكر أن يتأخر، فأومأ إليه النبي صلي الله عليه و سلم أن مكانك، ثم أتي به حتي جلس إلي جنبه. فقيل للأعمش: و كان النبي صلي الله عليه و سلم يصلي و أبو بكر يصلي بصلاته و الناس يصلون بصلاة أبي بكر؟ فقال برأسه: نعم. وقتي أبو بكر رفت نماز بخواند، با اينكه حال پيامبر (صلي الله عليه و سلم) خراب بود و توان راه رفتن نداشت (و يك دست در گردن علي و يك دست در گردن عباس داشت) و پاهايش بر زمين كشيده ميشد، به مسجد آمد و أبو بكر را كنار زد و خودش نماز خواند. به أعمش گفته شد: آيا پيامبر (صلي الله عليه و سلم) رفت جلو و نماز خواند و أبو بكر هم به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) إقتداء كرد و مردم هم به أبو بكر إقتداء كردند؟ أعمش با اشاره سرش گفت: بلهشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5349من نميدانم اين بازيها چيست كه اينها درميآورند؟ آنهمه عبارات صحيح درباره أمير المؤمنين (عليه السلام) آمده است، ولي اينها ميگويند كه اين روايات جعلي و نادرست است و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) خليفه معين نكرده است و حديث و آيهاي در اين زمينه وجود ندارد. ولي درباره أبو بكر آمدهاند يك جرياني درست كردهاند كه پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) آمد أبو بكر را كنار زد و خودش نماز خواند و براي اينكه كم نياورند، گفتند كه أبو بكر به پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) إقتداء كرد و مردم هم به أبو بكر إقتداء كردند. مانند اين است كه ـ نستجير بالله ـ پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) يك برق فشار قوي است و بايد يك ترانس در وسط گذاشته شود تا مردم از نور او استفاده كنند. جناب اوربان به ما بگويند: آيا پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم در طول اين 23 سال همچنين نمازي خوانده است كه خودش جلو بيفتد و يكي از صحابه به ايشان إقتداء كند و مردم هم به آن صحابه إقتداء كنند؟ مضافاً مگر قرآن نميفرمايد: لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ. سوره أحزاب / آيه 21. پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم بايد الگو باشد. آيا آقاي بن باز، آقاي آل شيخ و آقاي محمد بن عبد الوهاب حاضر هستند بيايند جلو بياستند و يكي از يارانشان به آنها إقتداء كند و مردم هم به او إقتداء كنند؟ اگر بنا است كه كار پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم الگو باشد، آيا اين حضرات اين كار را جايز ميدانند؟ همچنين خود آقاي إبن تيميه در منهاج السنة،جلد 7، صفحه 339 ميگويد: اينطور كارها نميتواند دليل بر خلافت باشد. إبن حزم آندلسي هم در كتاب الفِصَل،جلد 4، صفحه 109 ميگويد: آنهايي كه ميگويند نماز أبو بكر دليل بر خلافت است: فباطل بيقين. اين استدلال يقيناً باطل است. اگر بنا باشد نماز خواندن به جاي پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم دليل باشد، إبن ام مكتوم هم به جاي پيامبر اكرم صل الله علیه و اله و سلم نماز خوانده است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5350جالبتر اينكه عبد الرحمن بن عوف به دستور پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) پيشنماز شده و پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله) هم به او إقتداء كرده است: قد صلي رسول الله (صلي الله عليه و سلم) خلف عبد الرحمن بن عوف. مسند احمد للإمام احمد بن حنبل، ج 4، ص 247 سير أعلام النبلاء للذهبي، ج 1، ص 79 ـ الإصابة في تمييز الصحابة لإبن حجر العسقلاني، ج 4، ص 202 ـ البداية و النهاية لإبن كثير، ج 5، ص 28 منهاج السنة لإبن تيمية، ج 8، ص 579. این بود جواب منطقی شما. انشا الله می روم و در یک پست جداگانه ای به دلایل جانشینی امام علی علیه السلام خواهم پرداخت و فعلا به مطالب دیگر نمی پردازم. فعلا بای
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
شما که از جواب دادن در بسیاری از سوالات و پستهای “برادر اوربان” کمبود وقت را بهانه کردید و هرگز حاضر به جواب نبودید و نیستید، چطور این مشکلات فراوان!! و کمبود وقت!! به شما اجازه بیان سوال یا شبهه ی دیگری میدهد؟؟؟؟!!!
من مطمین هستم که تدلیس شما باز هم رو خواهد شد و برادر اوربان شما را رسوا خواهد کرد. اما باید دم خروس را ببینیم یا قسم حضرت عباس را؟؟؟
جناب؟اگر وقت نداری جواب بدی چطور وقت داری سوال جدید بپرسی و بحث جدیدی را باز کنی؟؟؟!!!
آیا واقعا این موضوع موید این نیست که این سوال شما هم مثل بقیه حرفهایتان کپی/ پست است از سایتهای هم کیشانت؟؟
ضمنا حداقل حدیث که میاری احادیث را کامل بیار. مثل قرآن از سر و ته نزن…مثل “نیم آیه” تطهیر!!! که نقل مجالس شیعه است…