Home › انجمن ها › خلفای راشدین › (ادعاى روافض) بیایید برویم جهنم.!!!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط hamshahri در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8219شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #82244-راویان شیعه یا کذابند یا الاغ یا مسیحی!!!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1068
5-شیخ صدوق که از نواصب!!!!!روایت کرده
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/876
ویا جناب کلینی که منظورش را از من عده اصحابنا معلوم نکرده!!!!!!!!!!
ادامه فرمایشت/
اما وقتی یک سنی مطلبی از کتب شیعه ارائه میدهد و از او تصحیح خواسته میشود، یا مثل مجاهد و اوربان خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند یا مثل شما تبدیل به سنگ نمک میشوند. این آن چیزی است که گفتم در چنته دارید.
فرمایش ما/(من موندم که تو اینقدر بررسی بررسی میکنی اما هر جایی تو این تالار که مثل این پنج مورد بالا که نشونت دادم دوستان ما درمورد بررسی ورجال حدیثی شیعه حرفی میزنند اونجا خفقان میگیری!!!!!یا جوابی نداری یا خودتو میزنی به کوچه علی چپ!!!!!!!!!وجاهای دیگه برای فریبکاری میگی بررسی بررسی وبررسی
چنته را هم که گفتی باشه ما قبول کردیم که شما خیلی چیزا در چنته دارید!!!!!(مغالطه پیچاندن بحث فریبکاری خودرا به کوچه علی چپ زدن )غضنفرو میشناسی؟!!!!!یه جوکی یادم اومد!!! ولش کن
فرمایش کرده ای/
راه جالبی را در پیش گرفته اید اما یادتان باشد که غیر از من و شما احتمالا افراد سومی هم مطالب را میبینند و حتما شما و من هم شامل این آیه هستیم که بل الانسان علی نفسه بصیرة. به هر حال انسان هر کس را بتواند فریب دهد دو کس را هرگز نمی تواند بفریبد. خدا و خودش.
من انشاء الله پا به پای گروه شما خواهم بود در مطالبی که بلد هستم. و البته یاد گرفته ام که حوصله به خرج بدهم و از نقاشی های دوستان شما یا فکاهی نویس های امثال شما لذت ببرم.
فرمایش ما/اما شما راه نا جالبی در پیش گرفته ای!!!!!!
پا به پای ما را هم بیا تا اسباب سرگرمی و لذت ما جوانان اهل سنت(به قول شما وهابی!!!!)را فراهم کنی واز این بابت ازت تشکر میکنم
چون خودم خیلی دوست دارم باهات بحث کنم
میدونم خیلی چیزا یاد گرفته ای (پیش کدوم آیت الله العظمی اونوقت؟؟؟؟)
نقاشی و فکاهی را ببین تو اصول کافی بابی درموردش نباشه واون وقت ضایع بشی پیش آیت الله ات که به اصول کافی توهین کرده ای!!!!!!!!!!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8225واون پنچج موردی که بهت گفتم درمورد بررسی یا رجال حدیثی شیعیان +این را هم ضمیمه اش کن وبخوان
در نزد شیعه چیزی به نام علم حدیث وجود ندارد الا وقتی که در مقابل اهل سنت قرار می گیرند ومفتضح می شوند می گویند این حدیث از لحاظ سندی ضعیف است واگر بخواهند به این شکل پیش بروند کل مذهبشان باطل می شود زیرا علمایشان معترفند که«إن كثيرًا من مصنّفي أصحابنا وأصحاب الأصول ينتحلون المذاهب الفاسدة وإن كانت كتبهم معتمدة».فهرس الطوسی ص32
بسیاری از تصنیفات اصحاب ما واصحاب اصول از کسانی بوده که مذاهبشان فاسد بوده و اگرچه کتبشان معتمد است
یعنی بزرگان شیعه عقیده و احادیث خود را از فاسد العقیده می گرفتند پس اگر بخواهیم از طریق علم رجال پیش برویم برای شیعه چیزی باقی نخواهد ماند به نظز من همچین مذهبی با همچین اصول رجالی وراویان فاسدی!!!!!
اصلا بررسی حدیثی آنها اتلاف وقت است(مثلا در مورد حدیث عفیر=الاغ پیامبر)اگر بخوام بررسی کنم از کجا بدونم این راوی ثقه است یا نه کذابه یا نه!!!!!!!!!به کتاب مرآه العقول مجلسی مراجعه کنم به نظرت چیزی گیرم میاد یا نه؟!!!!!!
ودر آخر فرمایش کرده ای/لطفا اگر به مطلب دیگری ارجاع میدهید، لینکش را بگذارید. یا اصلا کپی کند. من دنبالش نمیگردم که پیداش کنم.
وفرمایش آخر ما/هر وقت سر قبر حافظ وسعدی(که در شیراز هستند!!!!!!) رفتی از طرف ما یه فاتحه براشون بفرست
ودر آخر یه صلوات با پسوند عج عج هم بفرست برای سلامتی آقامون{نائب امام زمان)والسلام تا اینجا وفراهم کردن اسباب لذت ما توشط شما هم چنان باقی است
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8226تو این گفتمان پستهای1تا13 من در جواب همشهری هستشپست 16 من در جواب پست 15 وجناب عبدالحسین
پستهای 21-29-30-31-32هم در جواب پست 17 عبدالحسین
وپستهاس23تا28 من در جواب پست 22عبدالحسین
تا تاریخ 12/2/93
ابن تیمیه72
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8235جمل فتنه بود. مسببین آن؟ عایشه طلحه و زبیر. چه کسی آن را نابود کرد؟ قاتل الکفرة و قامع الفجرة.و نفرمودید که حالا که حاکم مخالف نظر اینها معتقد بوده و عمل کرده، حکم گروهی که مقابل حاکم ایستاده اند چیست؟
در مورد رفتار حضرتش با عایشه، بفرماید که اگر ایشان را به اسارت میگرفتند سهم کدامیک از سپاهیان بودند؟ یعنی عایشه به عنوان کسی که در صحنه جنگ حاضر است به اسارت گرفته میشود و قاعدتا از غنائم محسوب میشود که در جنگ به دست آمده. سهم کیست؟
عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه ليت شعري أيتكن صاحبه الجمل الأدبب تخرج فينبحها كلاب الحوأب يقتل عن يمينها وعن يسارها قتلى كثير ثم تنجو بعد ما كادت . رواه البزار ورجاله ثقات .
خب حالا سگ ها بر کدام زن پیامبر صدا کردند؟
قیچی؟ عزیزم آدرس که بود. پس قیچی چه فایده ای داشت؟ این تمام حدیث است. توضیح مال شماست یا هیثمی؟
وعن أبي سعيد يعني الخدري قال كنا عند بيت النبي صلى الله عليه وسلم في نفر من المهاجرين والأنصار فقال ألا أخبركم بخياركم قالوا بلى قال الموفون المطيبون إن الله يحب الحفي التقي ، قال ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا . رواه أبو يعلى ورجاله ثقات.
و گفتم که معنا یکی است. هم هر دو حدیث هیثمی و هم حدیث حاکم. به هر حال احتمال دارد که حق در قرآن باشد. نظر شما چیست؟ حتی اگر علی مع الحق حدیثی باطل باشد، حدیث دوم که همان معنا را دارد، تکمیل و تاییدش میکند. حداقل از نظر معنا.
بله جنس هودج مهم نیست. چرا؟ چون اگر معلوم شود که فلزی بوده، هر کسی حتی شما هم میفهمید که هدف از نشستن چنین هودجی چه بوده. و اینکه در خانه نشستن با در میان مردم بودن از نظر شما با یک هودج حل میشود هم جالب است. به هر حال آن هودج خانه عایشه بوده یا چیز دیگر؟ و رفتار ایشان را توضیح دادم. عایشه سهم کی میشد؟ آیه که میفرماید با آنها ازدواج ممنوع است چی میشد؟ البته که اگر خفای شما بودند این نوع آیات را هم به خورد داجن می دادند تا مشکلی پیش نیاید. اما اینجا حرف از امیرالمومنین سلام الله علیه است که یقاتل علی تاول بوده نه افراد دیگر.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8236طبیعی است که وقتی بر تاویل میجنگد، یعنی همه قرآن را می داند. ظاهر و باطن را با هم آگاه است. چنین فردی با بقیه که مثلا مسلمان هستند بسیار تفاوت دارد.
کدام روایت صحیح و ثابت میگه که آنها محق بر خلافت بوده اند؟ روایت بیعة ابی بکر فلتة وتمت الا وانها قد كانت كذلك ولكن الله وقى شرها؟و شما برای اینکه کلمه ” الظاهر ” را حذف کردید، چه توضح دادید جز اینکه دوباره به سنت سلف صالح اقتدا نمودید. هیچ.
و البته در جواب امر و حکم به ظاهر هم نوشتم اما باز هم سنت سلف صالح را در پیش گرفتید. و قاعده الزام نیز برای موقعی است که این ” الظاهر ” نباشد یا آن ” بل نداوه بالمکابرة ” نباشد.
نکته هم اینجاست که امثال شما چون نمی توانند از پس تصحیح بر بیایند ان موارد را مطرح میکنند. جوابی که برای حضرت صادق سلام الله علیه داده شده را در همان تاپیک کافی میبینم. حتما دیده اید اما به مذاقتان خوش نیامده. و نظر بخاری در مورد ایشان چیست؟ وقتی از او سوال شده که چرا از جعفر بن محمد سلام الله علیهما نقل حدث نکرده ای، او چه گفته؟ چند نفر در بین روات حدیث پیدا کرده اید و حکم بر همه می دهید. و البته کم نیستند احادیثی که در کتب شما هستند و در آن چنین رواتی وجود دارند. ” ما رأيت أحدا من أصحاب الحديث الا يدلس الا بن عون وعمرو بن مرة ” این عبارات در وصف روات کجاست؟
یک نمونه بیارید که دوستانتان بررسی کرده باشند و جواب نگرفته باشند. مثل همین جا. و بنویسید که در چه جاهایی نیز اصابعهم فی آذانهم بوده اند و کجا نبوده اند.
و در مورد علم حدیث هم؛
این عبارات شما بسیار آشناست. کس دیگری هم این ادعا را داشت اما فقط ادعا بود. الان شما که مثلا علم حدیث دارید( مثلا ) این جمله البانی را که در نقد تضعیف کنندگان حدیث افتراق گفته حمل بر چی میکنید ” لمخالفته هوی فی نفسه “. همین دلیل است که در موارد دیگری هم هوای نفس در تصحیح و تضعیف روایت دخیل بوده. چه تضمینی هست که اینجا از روی هوا و هوس باشد و جای دیگر نباشد؟ و البته توضیحات داده شده در مورد جمله شیخ را هم نادید گرفته ای. و بماند که مصنف را گفته و نه دیگران را. و بماند که شما مثلا نمیدونی برای توثیق شخص باید چه کرد.
نمونه آن حدیث به قول شما عفیر را در کتب خود دیدید؟
.
حکم آنها که در برابر حاکم ایستادند؟
چرا واژه ” الظاهر ” را حذف کردید؟
این سوال هم مطرح است که اگر در صفین طبق نوشته شما حق با امیرالمومنین سلام الله علیه بوده( که یقینا همیشه بوده ) معاویه چه کاره بوده و حکمش چیست؟
.
” چطور ع…ع…میکردین ” مرتعی خوشگوار برای شیعه “مثل اون بابایی که آرزوی گوسفند بودن داشت؟ عزیزم باید صریح بگویم که شکاف دهانت را کنترل کن وگرنه با فضائل خدایانت پرش میکنم؟ دقت کنید که ابتدای توهین از سوی شماست. من احساس کنم که از حرفی قرار است توهین به من و عقیده ام شود، صاحب عقیده طرف مقابل را آب کشی میکنم. خود طرف را که لایق برای جواب نمیدانم و الا لغیر رشده بودنش را از نوشتارش ثابت میکنم. دقت و مراعات کنید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8237با سلام برادرم . باز هم به سوالات من جواب ندادی .
و از همین روش خلط بحث برای مشوش کردن ذهن خواننده استفاده کردی .
و در جواب اینکه گفته ای (خداوند در آیات ابتدایی سوره تحریم تصریح فرموده که ناموس پیامبر بودن هرگز و به هیچ عنوان مانع خطا و تخلف نیست.)
برادرم هر آدم عاقل و با شعور و بی غرض و مرضی آیات اول سوره تحریم را مطالعه کند متوجه می شود که بحث رقابت بین زنان پیامبر بوده است .
و بحث دین ، مسایل دینی و منافقین دین نمی باشد .
و موضوع اختلاف سلیقه بین همسران و رقابت بین همسران ربطی به دین داری آنها ندارد .
مثلا اگر یک مرجع شیعی با زنش اختلاف خانوادگی داشت چه ربطی به دینداری همسرش دارد ؟؟
و اگر یک مرجع شیعه چند زن داشت و زنان او با هم رقابت داشتند و یا اختلاف داشتند و یکی را آن مرجع شیعه طلاق داد آیا آن زن منافق است ؟؟!!! و یا از دین خارج شده ؟؟!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8238و اینکه آیه 61 سوره نساء را مطرح کرده ای و خودت از آن با قلب گمراهت (فی قلوبهم زیغ) نتیجه ی دل خواهت را گرفته ای .
و گفته ای (یعن خدا آری. رسول خیر. و این همان حسبنا کتاب الله است. یعنی نفاق به صراحت قرآن.)
برادرم کجای این آیه گفته است که علی حق است ؟؟ و یا حق با علی است ؟؟
چرا از روش های فریب کارانه استفاده می کنی ؟؟
و میگویی (توضیح بیشتر نمیدهم چرا که اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.)
همین مقدار که گفته ای خود را رسوا کرده ای .
و اگر توضیح می دادی چه رسوایی به بار می آوردی .
و کاش توضیح می دادی که بیشتر رسوا می شدی !!!
و هر شبهه ای که مطرح می کردی ، من پاسخ می دادم و ذهن خوانندگان را متوجه موضوع می کردم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8239و اینکه گفته ای (اگر هم فقط قرآن را قبول داری به مستدرک حاکم ج3 ص125 رجوع کنید تا علی مع القرآن را نیز ببینید.)
برادرم : باز هم مغلطه بازی در آورده ای .و خودت هم به حرف خودت باید خنده بگیرد .
می گویی اگر هم فقط قران را قبول داری ولی متاسفانه به جای معرفی یک ایه از قران مستدرک حاکم معرفی می کنی .
من در کامنت مورخه 9/2/93 گفتم (در کجای دین – خدا و قران – خدا گفته است که حق با علی است ؟؟ و یا علی حق است ؟؟)
آیا مستدرک حاکم قران است ؟؟!!!
و خدا را شکر که با همین نحوه ی پاسخ دادن خواننده متوجه می شود که شما ها چقدر فریب کار می باشید .
و برادرم موضوع سوال اولیه خیلی واضح و روشن هست .
و در مورد عشره مبشره و همسران پیامبر می باشد .
و در مورد رضایت خداوند از صحابه مهاجر و انصار پیامبر خداوند در ایه 100 سوره توبه به صراحت رضایت خود را اعلام نموده است .
و در مورد همسران پیامبر در ایه 6 سوره احزاب که موضوع فضیلت پیامبر بر مومنین می باشد خداوند به صراحت زنان پیامبر را مادر مومنین بیان کرده است . نه مادر منافقین و فحاشان !!
و در موضوع ممنوع بودن ازدواج با زنان پیامبر خداوند به صراحت در ایه 53 سوره احزاب بیان نموده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8240و اینکه گفته ای (شما پیامبر را قبول ندارید.)
برادرم ما پیامبر را خیلی قبول داریم . و هزاران مرتبه از شما بیشتر .
((نه مثل شما که به ناموسش هم رحم نمی کنید .))
و ما پیامبر را آنگونه که قران معرفی کرده و وظائفش را مشخص کرده ، قبول داریم نه کم و نه زیاد .
و خداوند فرموده (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) و نفرموده که اگر پیامبر درب مغازه مراجعه کرد و گفت یک من خرما چند است وحی الهی می باشد !! !!
و یا اگر گفت امروز فلان عذا را درست کنید آیا وحی الهی است ؟؟؟!!!
آیا اگر گفت لباسم کثیف است بشویید وحی الهی است ؟؟!! و خیلی موارد دیگر …
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8241و اینکه گفته ای (فرموده که علی مع الحق…..)
برادرم اول برادری خود را ثابت کن بعد ادعای ارث کن .
اول ثابت کن که پیامبر گفته است با سند صحیح .(وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ)
دوما : اگر اینطوری بود اولین کسی که حرف پیامبر را قبول نداشت خود حضرت علی بود چون در موضوع اختلاف زره با یهودی به قاضی شریح مراجعه کرد .
و در موضوع جنگ صفین به حکمیت تن داد . و ….
و اینکه گفته ای (نتیجه چیست؟ اینکه پیامبر هر چه که بگوید حرف خداست.)
برادرم خودت می گویی و خودت نتیجه می گیری !!!
اگر پیامبر درب مغازه مراجعه کرد و گفت یک من خرما چند است وحی الهی می باشد !!
و یا اگر گفت امروز فلان عذا را درست کنید آیا وحی الهی است ؟؟؟!!!
آیا اگر گفت لباسم کثیف است بشویید وحی الهی است ؟؟!! و خیلی موارد دیگر …
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8246علیک سلام جناب عبدالحسین!!!هرچند که از حرفهات معلومه چطور به رته فته افتادی میگذارم به حساب………..!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟
باز هم فرمایشاتی کردی که انشا الله به حول وقوه ی الهی وبه مدد آقا امام زمان وکسب رخصت ازنائب ایشان…….(نائب امام زمان) من هم فرمایشاتی دارم !!!!فرمایش کرده ای/
جمل فتنه بود. مسببین آن؟ عایشه طلحه و زبیر. چه کسی آن را نابود کرد؟ قاتل الکفرة و قامع الفجرة.و نفرمودید که حالا که حاکم مخالف نظر اینها معتقد بوده و عمل کرده، حکم گروهی که مقابل حاکم ایستاده اند چیست؟
فرمایش ما/نه معلومه که نوشته های مرا نخواندی وفقط خواستی یه چرتی بنویسی(به قول پوسایی)
ومن تو اولین پستم در جواب هم کیشت همشهری گفتم قصد ندارم عوامل ودلایل جنگ جمل را از اول برت بگم که رئیس مذهبتان ابن سبا ملعون یکی از مسببین اصلی آن بود(اگه میخوای کل داستان تحریکات پیروان ابن سبا را که منجر به قتل حضرت عثمان شد وسر اغازی شد برای فتنه های بعدی یه پست تو قسمت خلفای راشدین باز کن تا اونجا جوابتو بدم)…..تاریخ را که بلدی؟!!!!!
مسببین حضرت عایشه وطلحه وزبیر نبودند بلکه رئیس ملعونتان ابن سبا بود (ارادت داری که بهش؟!!!)
زیرا عائشه نجنگید و برای جنگ هم خروج نکرد، بلکه به قصد اصلاح میان مردم خروج نمود، جنگ نکرد و به جنگ هم دستور نداد. این قول بسیاری از کسانی است که به اخبار اطلاع و آگاهی دارند().1-منهاج السنه ج2ص185
وحرف اصلی حضرت عایشه وطلحه وزبیر چی بود؟قصاص قاتلین حضرت عثمانوگفتی حاکم مخالف نظر اینها بوده(یعنی حضرت علی مخالف سران جمل بوده مخالفتش در مورد چی بود؟کاکل بابا؟میدونی؟مخالفتش در این بود که الان وقت مناسبی برای قصاص قاتلان حضرت عثمان نیست ودر اصل قصاص با انها اختلاف نداشت0در پستهام نوشته بودم البته اگه خونده باشی چون میدونم نخوندی پس دوباره برات میگذارم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8247وگفتی حاکم مخالف نظر اینها بودهباز هم دروغ گفتی مثل اینکه واقعا حرفهای منو نخوندی پس دوباره چشماتو باز کن(
طلحه و زبیر و صحابه همراه آنان از امیرالمؤمنین علی خواستند تا در اجرای قصاص بر قاتلان عثمان تعجیل نماید. وی در جواب آنان گفت: ای برادران من، من نسبت به آنچه شما میدانید ناآگاه نیستم، اما با مردمیکه بر ما سلطه دارند و ما سلطهای بر آنان نداریم چکار کنم. بردگان و اعراب بادیه نشین با آنان همراه شدهاند و برشوریدهاند و آنان در میان شمایند و هر چه بخواهند بر سر شما میآورند. پس آیا دیگر راهی برای اجرای آنچه که شما میخواهید میبینید؟ آنان گفتند: خیر. علی گفت: به خدا هستم، إن شاء الله من هم به همان چیزی معتقدم که شما بر آن هستید. این وضعیت از امور جاهلیت است- یا این کار، کار جاهلیت است- و این قوم دارای مددکار و یاریگرانی میباشند- یا اینکه ریشه دارند-، و شیطان هرگاه روشی پدید آرد پیروان آن از جهان معدوم نباشند. اگر این موضوع شروع شود مردم در قبال آن سه دسته میشوند: عدهای با شما همراه میشوند و عدهای به مانند شما فکر نخواهند کرد و گروهی به هیچ یک از این دو نظر اعتقاد پیدا نمیکنند. صبوری لازم است تا اینکه مردم آرام شوند و قلبها در جایگاه خود قرار گیرند و حقها گرفته شود و به من فرصت دهید و منتظر دستور من باشید- در جایی در ترجمه آن گفتهاند: آرام گیرید و بنگرید چه پیش میآید- و آن گاه نزد من آیید1]).
1-تاریخ طبری5/460.
در اردوگاه لشکر علی، تعدادی از آن طاغیان و خوارج که عثمان را به قتل رسانده بودند حضور داشتند که برخی از آنان بعینه معلوم نبودند و برخی دیگر مورد حمایت قبائل خود بودند و عدهای هم بودند که دلیلی در مورد اتهام آنان وجود نداشت و برخی دیگر منافق بودند و توانایی اظهار نفاق خود را نداشتند(). پیروان ابن سبا جهت نجات یافتن خود از قصاص تمایل زیادی به برافروخته ساختن آتش فتنه و شعله ور ساختن آتش آن داشتند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn2][2][/url”>).
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8248وقتی مردم فرود آمدند و آرام گرفتند علی روان شد و طلحه و زبیر نیز روان شدند و به هم رسیدند و درباره مورد اختلاف با هم سخن گفتند و وقتی دریافتند که کار به تفرقه افتاده و نمیتوان به جایی رسید کاری را بهتر از صلح و جلوگیری از جنگ ندانستند. بدین ترتیب- با چنین توافقی- از هم جدا شدند و علی به اردوگاه خود و طلحه و زبیر هم به اردوگاه خود بازگشتند. طلحه و زبیر پیش سران گروه خود فرستادند و علی نیز پیش سران قوم خود فرستاد، البته بجز آنهایی که عثمان را محاصره کردهبودند. آن شب به نیت صلح و عافیت گذشت و شکی در وقوع صلح نداشتند و برخی نزد برخی دیگر بوده و برخی نزد برخی دیگر میرفتند و جز صلح نیت و سخن دیگری نداشتند. اما کسانی که در ماجرای فتنه و قتل عثمان دست داشتند بدترین شب عمر خود را میگذراندند، زیرا در شرف مرگ قرار گرفته بودند. آنان آن شب را با هم به مشورت پرداختند. یکی از آنان- مالک اشتر- گفت: حال طلحه و زبیر را دانسته بودیم، اما حال علی را تا به امروز ندانسته بودیم. آنان این موضوع را وقتی فهمیدند که علی از مردم درخواست کرد که فردا حرکت کنند و کسی از افرادی که به نحوی در قتل عثمان دست داشته است با وی حرکت نکند. آن فرد همچنین گفت: به خدا رای مردم در مورد ما یکسان است و اگر با علی صلح کنند بر سر خون ماست(فرمایش کرده ای /در مورد رفتار حضرتش با عایشه، بفرماید که اگر ایشان را به اسارت میگرفتند سهم کدامیک از سپاهیان بودند؟ یعنی عایشه به عنوان کسی که در صحنه جنگ حاضر است به اسارت گرفته میشود و قاعدتا از غنائم محسوب میشود که در جنگ به دست آمده. سهم کیست؟
عن ابن عباس قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم لنسائه ليت شعري أيتكن صاحبه الجمل الأدبب تخرج فينبحها كلاب الحوأب يقتل عن يمينها وعن يسارها قتلى كثير ثم تنجو بعد ما كادت . رواه البزار ورجاله ثقات . خب حالا سگ ها بر کدام زن پیامبر صدا کردند؟ قیچی؟ عزیزم آدرس که بود. پس قیچی چه فایده ای داشت؟ این تمام حدیث است. توضیح مال شماست یا هیثمی؟
فرمایش ما/اسارت بعداز جنگ را گفتی چیز خوبی یادم اومد درمورد(خالد بن ولید مالک بن نویره)یعنی بعد از جنگ طرف غالب وپیروز میتواند زنان را را به ملکیت خود درآورد درسته(هر چند که تهمتی به خالد بن ولید میزنید دروغه)ولی اگه راست باشه طبق این ایه قران که مردان فقط میتوانند با زنان خود وکسانی که در ملکیت انان هستند همبستر شوند واگر غیر از این دو با کسی دیگر همبستر شوند از0عادون)هستند
میدونی که یعنی چی؟؟؟؟وخودت هم گفتی اگر بنا بر مجازات بود باید سهم یکی میشد وایه منع ازدواج با زنان پیامبر نادیده گرفته میشد!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8250درمورد سخن ابن عباس رواه بزار ورجاله ثقاتمثل اینکه این را هم نخواندی(طبری آن را طی یک روایت طولانی بیان داشته است که اسماعیل بن موسی فزاری راوی آن میباشد و ابن عدی در مورد این راوی میگوید: صفت غلو و تشیع او را مورد نکوهش قرار دادهاند(). فزاری این خبر را از علی بن عابس أرزق روایت کرده که ابن حجر و نسائی وی را ضعیف دانستهاند([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn3][3]). علی بن عابس این روایت را از خطاب هجری روایت میکند که فردی ناشناس است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn4][4]) و این هجری مجهول آن را از فرد ناشناس دیگری به نام صفوان بن قبیعه أحمسی([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn5][5]) و او آن را از شخصی ناشناستر به نام عزنی صاحب الجمل روایت میکند که وی در واقع صاحب الجمل نیست، بلکه صاحب آن یعلی بن أمیه است([url=http://www.islamtxt.net/#_ftn6][6][/url”>)
– از آبهای عرب در راه بصره و در نزدیکی آن و بر سر راه مکه به بصره.
– الکامل فی ضعفاء الرجال1/528؛ میزان الإعتدال1/413.
– همان2/392؛ دور المرأة السیاسی، ص400.
– میزان الإعتدال3/434؛ لسان المیزان3/225.
فرمایش کرده ای/ وعن أبي سعيد يعني الخدري قال كنا عند بيت النبي صلى الله عليه وسلم في نفر من المهاجرين والأنصار فقال ألا أخبركم بخياركم قالوا بلى قال الموفون المطيبون إن الله يحب الحفي التقي ، قال ومر علي بن أبي طالب فقال الحق مع ذا الحق مع ذا . رواه أبو يعلى ورجاله ثقات.
و گفتم که معنا یکی است. هم هر دو حدیث هیثمی و هم حدیث حاکم. به هر حال احتمال دارد که حق در قرآن باشد. نظر شما چیست؟ حتی اگر علی مع الحق حدیثی باطل باشد، حدیث دوم که همان معنا را دارد، تکمیل و تاییدش میکند. حداقل از نظر معنا.
فرمایش ما/(در بحث با دوستمان عبدالله هم گفته بودی اگر هم فقط قرآن را قبول داری به مستدرک حاکم ج3 ص125 رجوع کنید تا علی مع القرآن را نیز ببینید.
وجواب شنیده بودی برادرم : باز هم مغلطه بازی در آورده ای .و خودت هم به حرف خودت باید خنده بگیرد . می گویی اگر هم فقط قران را قبول داری ولی متاسفانه به جای معرفی یک ایه از قران مستدرک حاکم معرفی می کنی)
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
– أسد الغابة5/486؛ دور المرأة السیاسی، ص400.
– دور المرأة السیاسی، ص402.
فرمایش کرده ای/
نقطه؟ ” وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چینی که جای کلمه الظاهر باشد کجاست؟
در دنیا امر بر ظاهر است. اما وقتی در همین دنیا باطن امر معلوم شود، حکم چیست؟ بل نداویه بالمکابرة.
بررسی تان را دوباره بررسی کنید.
.
یک توضیح بدهم که شاید اثر کند؛
دقت کنید که من در هیچ جایی از نوشته هایم مدعی نشدم که این مطلب صحیح است یا نیست. چون اصل کارم را با نقد حرف طرف مقابل پیش میبرم.
فرمایش ما/درمو رد نقطه قاعده الزام را بچسب!!!!
ودرمورد توضیحت هم باید میگفتی یه جوری می پیچانم بحث را یا از اب گل الود ماهی ام را میگیرم(به قول دوستمانabdollah1990)واگر بدون خواندن مطلب هم که شده یه چرتی مینویسم ومیگم مطلب ایراد اساسی داشته
اینا را گفتی دیگه درسته؟؟؟؟؟
فرمایش کرده ای/
اما در مطالب زیادی از این سایت دیده ام که تا یک شیعه مطلبی از کتب سنی ارائه می دهد گروه مقابل سریعا به بررسی سند می پردازد و اگر بتواند آن را رد کند یا ایرادی به آن وارد کند، میگوید که قدر علمی طرف معلوم شد و … . همه شیعه عادت به استناد به جعلیات و ضعیف و … دارند. اما وقتی یک سنی مطلبی از کتب شیعه ارائه میدهد و از او تصحیح خواسته میشود، یا مثل مجاهد و اوربان خود را به ندیدن و نشنیدن میزنند یا مثل شما تبدیل به سنگ نمک میشوند. این آن چیزی است که گفتم در چنته دارید.
فرمایش ما/میدونی اصل مشکل کجاست
1-در روایات شیعه وضعیت تدلیس ومدلس معلوم نیست!!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2146
2-بعضی کتب شیعه که ظاهرا تصحیح شده توسط بعضی از علمای شیعه!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2193
3-امام جعفر نزد شما ضعیف الحدیث است!!!!!
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/1004