Home › انجمن ها › خلفای راشدین › ادامه بیرحمی در قتل عثمان… .
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط عبدالحسین در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1886
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علی المهدی، الذی وعد الله به الامم ان یملاء الارض عدلا و قسطا بعد ما ملئت ظلما و جورا.
.
دقت کنید که برای نوشته خود هیچ مدرکی و دلیلی نداده اید و عینا متن ابن حزم را نوشته اید. احتمالا فراموش کرده اید که او هم دلیلی برای رد صحت نداشته و آمده قضیه را با چنین نوشته ای تمام کرده. در واقع خواسته که طرف را در تنگنا قرار دهد تا نتواند بگوید که صحابه با یکدیگر چه رفتاری داشته اند. در حالی که روایات را پیش روی خود داشته است. چرا؟
اما ترجمه ابو زید عمر بن شبة النمیری البصیری؛
4 – عمر بن شبة بن عبيدة بن زيد ، أبو زيد النميري البصري :قدم بغداد وحدث بها عن محمد بن جعفر غندر ، وعبد الوهاب الثقفي ، ومحمد ابن أبي عدي ، ويحيى بن سعيد القطان ، وعبد الرحمن بن مهدي ، وأبي زكريا يحيى ابن محمد بن قيس ، وعلي بن عاصم ، ويزيد بن هارون ، ومؤمل بن إسماعيل ، وعمر ابن شبيب المسلي ، وأبي أسامة ، وحسين الجعفي ، وأبي بدر السكوني ، ومعاوية بن هشام ، وعبد الوهاب بن عطاء ، وأبي عاصم الشيباني ، وغيرهم . روى عنه أبو بكر ابن أبي الدنيا ، وأبو شعيب الحراني ، وأبو قاسم البغوي ، ويحيى بن صاعد ، وإسماعيل ابن العباس الوراق ، ومحمد بن زكريا الدقاق ، والقاضي المحاملي ، ومحمد بن مخلد ، ومحمد بن أحمد الأثرم ، في آخرين . وكان ثقة عالما بالسير وأيام الناس ، وله تصانيف كثيرة وكان قد نزل بسر من رأى في آخر عمره وبها توفي ، وذكر عمر أن اسم أبيه زيد ولقبه شبة ، قال : وإنما لقب شبة لان أمه كانت ترقصه وتقول :
يا بأبي وشبا * وعاش حتى دبا* شيخا كبيرا خبا
تاریخ بغداد ج11ص208
أبو زيد عمر بن شبه بن عبيد بن ريطة . وشبه اسمه زيد ويكنى أبا معاذ قال : عمر وانما سمى أبى شبه لان أمه كانت ترقصه وتقول ،يا بابى وشبا وعاش حتى * دبا شيخا كبيرا خبا وكان عمر بصريا ، مولى لبني نمير ، شاعرا ، اخباريا ، فقيها . صادق اللهجة ، غير مدخول الرواية
فهرست ابن ندیم ص125
491 عمر بن شبة
أبو زيد عمر بن شبة واسمه زيد وشبة لقب ابن عبيدة بن زيد ويقال ابن رايطة النميري البصري كان صاحب أخبار ونوادر ورواية واطلاع كثير وصنف تاريخ البصرة روى القراءة عن جبلة بن مالك عن المفضل عن عاصم بن أبي النجود وسمع الحروف من محبوب بن الحسن وروى عن عبد الوهاب الثقفي وعمرو بن علي وروى القراءة عنه عبد الله بن سليمان وعبد الله بن عمرو الوراق وأحمد بن فرج وسمع منه أبو محمد ابن الجارود وسئل عنه أبو حاتم الرازي فقال صدوق وروى عنه الحافظ محمد بن ماجة صاحب السنن وغيره….
وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان. ابن خلكان ج 3
3 8 / 115 – عمر بن شبة
ابن عبيدة الحافظ العلامة الاخباري الثقة أبو زيد النميري البصري صاحب التصانيف . عن يوسف بن عطية وغندر ويحيى بن سعيد القطان وعبد الوهاب الثقفي وعدة . وعنه ابن ماجة وابن صاعد والمحاملي ومحمد بن أحمد الا ثرم ومحمد بن مخلد وخلق ، وكان بصيرا بالسير والمغازي وأيام الناس صنف تاريخا للبصرة وكتابا في اخبار المدينة وغير ذلك . وثقه الدارقطني وغيره . مات بسامرا في جمادى الآخرة سنة اثنتين وستين ومائتين وله تسعون الا سنة وقع لي من عواليه . وفيها توفى مسند أصبهان أبو جعفر محمد بن عاصم الثقفي صاحب الجزء المشهور . أخبرنا عبد الحافظ بن بدران انا موسى بن عبد القادر انا سعيد ابن البناء انا علي بن البسري انا أبو طاهر الذهبي نا يحيى بن محمد انا عمر بن شبة حدثني أبو غسان محمد بن يحيى نا عبد العزيز بن عمران عن أبي النعمان بن عبد الله بن كعب بن مالك عن أبيه عن جده قال بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اعلم على اشراف حرم المدينة فأعلمت شرف ذات الجيش وعلى مشيرف وعلى اشراف مخيض وعلى الحفياء وعلى العشيراء وعلى قلت .
تذکرة الحفاظ ذهبی ج2ص517
بعد دقت کنید طرف با آن عقایدی که شما نوشته اید اصلا در شیعه چه جایگاهی دارد.
.
اما نکته جالب نوشته شما که فکر می کنید با آورده شدن نام یک نفر در کتب یک مذهب، طرف الزاما از آنها محسوب میشود؛
خب مرحوم علامه با مثلا چنین سندی در بحار الانوار ج31 حدیثی را آورده که در آن نام سید شما هم آمده. آیا او(سید شما) چون حدیثی از وی در کتابی از شیعه ثبت شده، شیعه می شود؟
وَ حَدَّثَنِي مِنْ طَرِيقِ الْعَامَّةِ عَبْدُ اللَّهِبْنُ عُثْمَانَ بْنِ حِمَاسٍ بِمَدِينَةِ الرَّمْلَةِ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ أَحْمَدَ بْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ قُتَيْبَةَ الْعَسْقَلَانِيِّ، عَنْ كَثِيرِ بْنِ عَبْدِأَبِي الْحَسَنِ الْحَذَّاءِ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حِمْيَرٍ، عَنْ مَسْلَمَةَ بْنِ عَلِيٍّ، عَنْ عُمَرَ بْنِ ذَرَّةَ، عَنْ فُلَانَةَ الْحَرَمِيِ عَنْ أَبِي مُسْلِمٍ الْخَوْلَانِيِّ، عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ بْنِ الْجَرَّاحِ، عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ، قَالَ: أَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه…..
متوجه نوشته خود شدید؟ البته تا دلتان بخواهد از این نام در کتب شیعه موجود است. اما شیعه است؟
بعد اگر کمی نگاه می کردید متوجه می شدید که در کتب سنی چه مقدار از او(ابوزید) حدیث آمده با تعاریفی که از او شده. لذا این معیار صحیحی نیست. توجه نمودید؟
بعد توجه نکرده اید که در ابتدای مقاله سایت چه آمده. هیچ ادعایی مبنی بر صحت در مورد این داستان ابن جوزی نشده اما شما سماور بازی درآورده اید و آره…. . ” پيش از ورود به اصل بحث، بىفايده نخواهد بود كه داستانى را از زبان على بن يونس عاملى نقل كنيم تا بحث روشنتر شود. “
در مورد سند دوم هم من عین متن مقاله را می آورم. شما رد کن.
” وقال : مراسيل مالك أصح من مراسيل سعيد بن المسيب ومن مراسيل الحسن ومالك اصح الناس مرسلاً وقال سفيان : إذا قال مالك بلغني فهو إسناد. وقال يحيى بن سعيد : مرسلات مالك صحاح. وقال يحيى كان أصحابنا يقولون مرسلات مالك إسناده. قال ابن وهب مالك والليث إسناد وإن لم يسند أو قال إبراهيم الحربي مالك لا يرسل إلا عن ثقة وسئل أحمد بن حنبل عن حديث جعفر بن محمد فقال ما أقول فيه وفيه وقد روى عنه مالك.
روايات مرسل مالك، صحيحتر از روايات مرسل سعيد بن مسيب و حسن بصرى است و مالك صحيحترين مرسلات را دارد. سفيان ثورى گفته: وقتى مالك بگويد كه اين روايت به من رسيده، براى من سند است. يحيى بن سعيد گفته: مرسلات مالك، صحيحترين مرسلات است. يحيى گفته: اصحاب ما گفتهاند كه مرسلات مالك، همانند مسندهاى او است، ابن وهب گفته: گفته مالك و ليث سند است؛ اگر چه سند آن را ذكر نكنند. ابراهيم حربى گفته: مالك روايت را به صورت مرسل نقل نمىكند؛ مگر اين كه ثقه باشد. از احمد بن حنبل در باره روايت جعفر بن محمد سؤال شد؛ پس گفت: در باره او چه بگويم؛ در حالى كه مالك از او روايت نقل كرده است.
القاضي عياض، ابوالفضل عياض بن موسي بن عياض اليحصبي السبتي (متوفاى544هـ)، ترتيب المدارك وتقريب المسالك لمعرفة أعلام مذهب مالك، ج 1، ص66، تحقيق : محمد سالم هاشم، ناشر : دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة : الاولى، 1418هـ ـ 1998م. ”
با امام مالک که مشکلی ندارید؟ دارید؟ و دقت کنید در آن کناسه آمده. و در کجای این نوشته ” طبرانى در المعجم الكبير و ديگر علماى اهل سنت همين قضيه را با سند صحيح از مالك بن أنس، رئيس مالكىها نقل كرده است ” آمده که طبرانی گفته این صحیح است؟ بلکه سایت ادعای صحت دارد و تثبیت کرده.
ماجشون را هم هیثمی نوشته رجاله ثقات. ابن حبان هم در الثقات ج8ص388. ابن حجر در تقریب التهذیب ج1ص617
.
اما اینکه چرا دفن نکردند و مگر میشود و….. .
ظاهرا در مورد آنچه قبلا نوشته اید جواب را دریافت کرده اید. در مرود این روایات هم می بینید که یکی نیست. در کتب مختلف با اسناد مختلف. قاعده قوی بعضها بعض را هم که می دانید.
.
در پایان سوال دارم که نویسنده اولیه چرا مدعی شده که شیعه اعتقاد به بی رحمی دارد؟ در حالیکه استناد از کتب سنی است.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9762شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9763توجه نمودید که من عین متن مقاله را گذاشتم و نوشتم که هیچ ادعایی بر صحت آن نشده؟ حتما توجه نمودید اما از آن دسته توجهاتی نمودید که توجه خاص هستند. حالا شما ثابت کن که شیعه هستند. وقتی ادعایی نشده شما چی رو می خواهی نقض و رد کنی؟جواب را بدهید بر اساس معیاری که در پیش گرفتید. آمدن نام یک نفر در کتب یک مذهب به معنای پیروی او از آن مذهب است؟
در مورد مرسل بودن هم عین مقاله را گذاشتم. جواب شما به نظرات علمایتان چیست؟
در مورددوستی صحابه کحه نتیجه اش سب و لعن به یکدیگر بوده هم عجله نکنید. این موارد را حل کنید بعد چاله دیگری برای خود حفر کنید.
اما در مورد صلاة. اگر دقت کنید من مدعی هیچ معنایی نشدم بلکه معنای ادعایی رفیق شما را مورد ایراد و سوال قرار دادم. جواب شما از آن ایرادات چیست؟ دقت کنید که من مدعی نیستم. این روشی که در پیش گرفته اید را هم طیف های شما قبلا تجربه کرده اند اما هرگز از من ادعایی ندیده اند.
لطفا این موضوع را در تاپیک مربوطه جواب دهید. و همانجا بگویید که دعای خدا را چه کسی اجابت می کند.
ضمن اینکه اگر این معنای طیف شما صحیح باشد باز لطمه ای به 3 روز دفن نشدن عثمان نمی زند. چرا؟ چون روایت صحت دارد. حالا در بخش دوم گیر در دلالت متن است. بخش اول روایت که مورد تایید است. 3 روز دفن نشده. کار نداریم که در کجا بوده اما هر کجا که بوده دفن نشده. حالا مدعی هستید که خدا بر او دعا کرده. دعایش را به کی کرده؟ کی مستجابش کرده؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9767وقتی ادعایی نشده شما چی رو می خواهی نقض و رد کنی؟
پاسخ:من جواب روایت های ولی عصر را دادم فک نمی کنید دارید موضوع رو پیچیده می کنید؟
آمدن نام یک نفر در کتب یک مذهب به معنای پیروی او از آن مذهب است؟
پاسخ:بعضی از محدثین اهل سنت مانند امام بخاری و بقیه مصنفین کتب حدیثی از راویان شیعه هم حدیث نقل کردند، ملاک آنها این بوده که آن شخص به صداقت و عدالت و حافظه خوب شهرت داشته باشد، و از فسق و کذب و غلو و رفض بدور بوده باشد، که متاسفانه از این نوع ویژگی در بین راویان شیعه اندک یافت می شوند.
جواب شما به نظرات علمایتان چیست؟
پاسخ:لذا در هنگام استناد به احادیث وارده در کتابهای اهل سنت نیز به این موضوع مهم اهمیت نمی دهند که آیا حدیث مورد استناد آنها صحیح است یا خیر؟ و طبق عادت زشت خود هر حدیثی را که یافتند – مادامیکه به نفع آنها باشد – می پذیرند هرچند که حدیث از نظر علم حدیث شناسی بی ارزش باشد، چرا که احادیث غیر صحیح هیچ ارزش و اعتباری ندارند بنابراین استناد به آنها چیزی را ثابت نمی کند، و متاسفانه وجود همین احادیث ضعیف و دروغین موجب شده که آنهمه انحراف و خرافات و افتراء در دین آنها ایجاد شود.و قرار نیست که هر روایتی که در میان کتابهای اهل سنت باشد صحیح و قابل قبول باشد! و تا بحال احدی از علماء چنین چیزی را نگفته است، و اصولاً علم حدیث شناسی برای همین امر مهم تدوین شده تا به بررسی و پالایش احادیث صحیح و ناصحیح بپردازند تا مخاطبان این کتابها سردرگم نشوند، علمی که شیعه از آن بی نصیب مانده و لذا می بینیم که روایات دروغین آنقدر در بین کتابهای شیعه شایع شده است که تقریبا اعتماد به کتابهای شیعه غیر ممکن است.
این موارد را حل کنید بعد چاله دیگری برای خود حفر کنید.
پاسخ:شما آوردید که صحابه هم دیگر را لعن می کردند من هم گفتم روایت بیاورید اگر نمی دانید به من ربطی ندارد
اگر این معنای طیف شما صحیح باشد باز لطمه ای به 3 روز دفن نشدن عثمان نمی زند. چرا؟ چون روایت صحت دارد.
پاسخ:فک کنم شما اصلا پست های من را نمی بینید درسته؟؟؟؟
ابونعيم اصفهانى در كتاب معرفة الصحابة
پاسخ:این فرد شیعه است از مهم ترین تالیفات وی چهل حدیث الاربعون حدیثاً فی امر المهدی است که قدیمی ترین چهل حدیث شیعیان پیرامون امام دوازدهم است.
طبرانى در المعجم الكبير و ديگر علماى اهل سنت همين قضيه را با سند صحيح از مالك بن أنس، رئيس مالكىها نقل كرده است روايت سوم:
طبرى در تاريخ خود مىنويسد:
پاسخ:جواب این روایت ها را داده ام
ابن خلدون در مقدمه خود مىنويسد:
پاسخ:کتابهای تاریخ تماماً درست و دقیق نیستند و بسیاری از روایات دروغ یا ضعیف را نقل کرده اند، بنابراین زیاد قابل اعتماد نیستند مگر آنکه افرادی متخصص با بررسی دقیق، صحیح را از ضعیف و دروغ جدا کند.
پس اگر با روایتی برخورد کردید که در آن یک صحابی مورد عیبجویی قرار گرفته بود قبل از پذیرفتن یا نپذیرفتن آن به سندش نگاه کنید، اگر سند صحیح بود پس بدان که آنها معصوم نیستند و مانند سایر انسانها دچار اشتباه میشوند، و اگر سند ضعیف بود از اصل و قاعده کلی پیروی کنید و آن اینکه آنها بعد از پیامبران بهترین انسانها هستند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9768وقتی ادعایی نشده شما چی رو می خواهی نقض و رد کنی؟
پاسخ:من جواب روایت های ولی عصر را دادم فک نمی کنید دارید موضوع رو پیچیده می کنید؟
آمدن نام یک نفر در کتب یک مذهب به معنای پیروی او از آن مذهب است؟
پاسخ:بعضی از محدثین اهل سنت مانند امام بخاری و بقیه مصنفین کتب حدیثی از راویان شیعه هم حدیث نقل کردند، ملاک آنها این بوده که آن شخص به صداقت و عدالت و حافظه خوب شهرت داشته باشد، و از فسق و کذب و غلو و رفض بدور بوده باشد، که متاسفانه از این نوع ویژگی در بین راویان شیعه اندک یافت می شوند.
جواب شما به نظرات علمایتان چیست؟
پاسخ:لذا در هنگام استناد به احادیث وارده در کتابهای اهل سنت نیز به این موضوع مهم اهمیت نمی دهند که آیا حدیث مورد استناد آنها صحیح است یا خیر؟ و طبق عادت زشت خود هر حدیثی را که یافتند – مادامیکه به نفع آنها باشد – می پذیرند هرچند که حدیث از نظر علم حدیث شناسی بی ارزش باشد، چرا که احادیث غیر صحیح هیچ ارزش و اعتباری ندارند بنابراین استناد به آنها چیزی را ثابت نمی کند، و متاسفانه وجود همین احادیث ضعیف و دروغین موجب شده که آنهمه انحراف و خرافات و افتراء در دین آنها ایجاد شود.و قرار نیست که هر روایتی که در میان کتابهای اهل سنت باشد صحیح و قابل قبول باشد! و تا بحال احدی از علماء چنین چیزی را نگفته است، و اصولاً علم حدیث شناسی برای همین امر مهم تدوین شده تا به بررسی و پالایش احادیث صحیح و ناصحیح بپردازند تا مخاطبان این کتابها سردرگم نشوند، علمی که شیعه از آن بی نصیب مانده و لذا می بینیم که روایات دروغین آنقدر در بین کتابهای شیعه شایع شده است که تقریبا اعتماد به کتابهای شیعه غیر ممکن است.
این موارد را حل کنید بعد چاله دیگری برای خود حفر کنید.
پاسخ:شما آوردید که صحابه هم دیگر را لعن می کردند من هم گفتم روایت بیاورید اگر نمی دانید به من ربطی ندارد
اگر این معنای طیف شما صحیح باشد باز لطمه ای به 3 روز دفن نشدن عثمان نمی زند. چرا؟ چون روایت صحت دارد.
پاسخ:فک کنم شما اصلا پست های من را نمی بینید درسته؟؟؟؟
ابونعيم اصفهانى در كتاب معرفة الصحابة
پاسخ:این فرد شیعه است از مهم ترین تالیفات وی چهل حدیث الاربعون حدیثاً فی امر المهدی است که قدیمی ترین چهل حدیث شیعیان پیرامون امام دوازدهم است.
طبرانى در المعجم الكبير و ديگر علماى اهل سنت همين قضيه را با سند صحيح از مالك بن أنس، رئيس مالكىها نقل كرده است روايت سوم:
طبرى در تاريخ خود مىنويسد:
پاسخ:جواب این روایت ها را داده ام
ابن خلدون در مقدمه خود مىنويسد:
پاسخ:کتابهای تاریخ تماماً درست و دقیق نیستند و بسیاری از روایات دروغ یا ضعیف را نقل کرده اند، بنابراین زیاد قابل اعتماد نیستند مگر آنکه افرادی متخصص با بررسی دقیق، صحیح را از ضعیف و دروغ جدا کند.
پس اگر با روایتی برخورد کردید که در آن یک صحابی مورد عیبجویی قرار گرفته بود قبل از پذیرفتن یا نپذیرفتن آن به سندش نگاه کنید، اگر سند صحیح بود پس بدان که آنها معصوم نیستند و مانند سایر انسانها دچار اشتباه میشوند، و اگر سند ضعیف بود از اصل و قاعده کلی پیروی کنید و آن اینکه آنها بعد از پیامبران بهترین انسانها هستند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9769این شخص گفته که کمک سیدنا علی برای مردم داخل خانه بوده نه خود عثمان
من از ایشان روایت خواستم و ایشان طفره رفت شاید فراموش کرده است اما من روایت حمایت سیدنا علی از سیدنا عثمان را می آورم
ابن عساکر از جابر بن عبدالله رضي الله عنه روايت ميکند که علي رضي الله عنه به عثمان رضي الله عنه اعلام نمود که او ميتواند پانصد مرد جنگجو را نزد او بفرستد تا از او در برابر شورشيان دفاع کنند؛ چرا که عثمان رضي الله عنه هيچ کار ناشايست و ظالمانهاي انجام نداده تا مستحق مرگ باشد. عثمان رضي الله عنه نيز از علي رضي الله عنه تشکر کرد و او را دعاي خير نمود اما پيشنهاد او را نپذيرفت تا خون هيچ مسلماني به خاطر حفظ جان او ريخته نشود.
تاريخ دمشق، ص403
هم خود علي و هم اهل بيت او احترام بسياري براي عثمان رضي الله عنه قائل بودند و او را خليفه بر حق مسلمين ميدانستند.
علي بن ابي طالب رضي الله عنه بعد از عبدالرحمن بن عوف رضي الله عنه نخستين فردي بود که با عثمان رضي الله عنه بيعت نمودصحيح البخاري (کتاب فضائل الصحابة، حديث3700)
از قيس بن عباد نقل ميکنند که چون در مجلس صحبت از عثمان شد علي گفت: عثمان مردي است که رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم در شأن او فرمود که:
«الا استحيي ممن تستحي منه الملائکه»
«آيا نبايد در برابر مردي شرم داشت. که فرشتگان از او حيا ميکنند».
صحيح مسلم (کتاب فضائل الصحابه، حديث2401)
علي رضي الله عنه ، عثمان رضي الله عنه را از اهل بهشت ميدانست. از نزال بن سبره نقل است که چون در مورد عثمان از علي پرسيدند او پاسخ داد: او مردي است که فرشتگان او را «ذوالنورين» خوانند. همين که رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم دو دختر خويش را به عقد او در آورد ثابت ميکند که عثمان از اهل بهشت است.العقيدة في اهل البيت بين الإفراط و التفريط، ص227
علي رضي الله عنه در دوران خلافت عثمان رضي الله عنه کاملاً مطيع و فرمانبردار او بود. ابن ابي شيبه از طريق محمد بن حنفيه نقل ميکند که علي رضي الله عنه اعلام نمود: اگر عثمان مرا به طناب کشد باز هم از او اطاعت خواهم نمود و فرمانبردار او خواهم بود. السنة، الخلال (1/325)
و اين خود، دليلي است بر ميزان اطاعت و فرمانبرداري علي رضي الله عنه نسبت به عثمان رضي الله عنه العقيدة في اهل البيت بين الإفراط و التفريط،227شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9770پس از اينكه عثمان رضي الله عنه با مشورت بزرگان صحابه رضي الله عنه اقدام به تدوين مصحف واحدي از قرآن نمود علي در ستايش اين عمل چنين گفت: اگر من به جاي عثمان خليفه بودم، همين کار را انجام ميدادم.سنن البيهقي (2/42)
آنگاه به آنان گفتم: تا زماني که جسد عثمان بر زمين است و او را دفن نکردهاند با هيچ کس بيعت نخواهم نمود. و چون او را دفن نموديم مردم نزد من بازگشتند و خواهان بيعت با من شدند. من دست به دعا برداشتم و گفتم که خداوندا! تو خوب ميداني که من از عاقبت اين بيعت، بيمناکم. اما پس از اصرار مردم با ايشان بيعت نمودالمستدرک (3/95)
از علي نقل ميکنند که در شأن عثمان رضي الله عنه چنين گفت: او بيشتر از همه ما به صلهرحم اهتمام ميورزيد و بيشتر از همه ما از خداوند بزرگ و عذاب او بيم داشت.صفة الصفوة (1/306)
ابو عون روايت ميکند که از محمد بن حاطب شنيدم که چون او در مورد عثمان از علي سؤال کرد او پاسخ گفت: عثمان از آن مردماني بود که چون ايمان آوردند تقوا و ترس از خداوند را پيشه خود ساختند.فضائل الصحابة (1/580)
چون عثمان به شهادت رسيد عدهاي از صحابه چون حکيم بن حزام، حويطب بن عبد العزي، ابو الجهم بن حذيفه، ينار بن مکرم اسلمي، جبير بن مطعم، زبير بن عوام، علي بن ابي طالب و زنان و فرزندان و ياران او چون نائله و ام البنين دختر عتبه بن حصين و دو پسر او اقدام به غسل و کفن و دفن او نمودند. در اينكه جبيربن مطعم يا زبير بن عوام يا حکيم بن حزام يا مروان بن حکم و يا مسور بن مخرمه بر جنازة او نماز گذارد اختلاف نظر وجود دارد البداية و النهاية (7/199)
استناد به روايت امام احمد حنبل، زبير بن عوام نماز ميت را بر جنازه آن حضرت به جاي آورد. در اين روايت بيان شده است که اين زبير بود که طبق وصيت خود عثمان هم بر او نماز گذارد و هم حضرت را دفن نمودالموسوعة الحديثية مسند الإمام أحمد (1/555)
3 روز دفن نشده. کار نداریم که در کجا بوده اما هر کجا که بوده دفن نشده.
پاسخ:در ارتباط با ساعت شهادت حضرت نيز، جمهور علما و مؤرخان بر اين اتفاق نظر دارند که ايشان صبحدم به مقام شهادت دست يافتهاند.تاريخ الطبري (5/437)
بنا به روايت ابن سعد و ذهبي حضرت را شامگاه و در فاصله بين مغرب و عشاء دفن کردندطبقات ابن سعد (3/77) تاريخ الإسلام (عهده الخلفاء)، ص481حالا مدعی هستید که خدا بر او دعا کرده. دعایش را به کی کرده؟ کی مستجابش کرده؟
پاسخ:شما هم می گید الله هم صلی علی محمد و آل محمد خدا بر او دعا کرده دعایش را به کی کرده؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9777دوست عزیز توجه کنید که بنده قصد پیچش و … ندارم اما طرف حسابم هم اینکاره نیست که بخواهد مطلبی از لا به لای نوشته های من بیابد تا ایراد داشته باشد و کارش را پیش ببرد. این اصل موضوع بود. اما فرع داستان؛خب من امشب بیکار بودم و نشستم و تمام نوشته های شما را یکبار دیگر خواندم. بعد دیدم که راه حل موضوع اینست که تک تک موارد ادعایی شما را بیاورم و جواب های خودم را هم بیاورم. بعد ما که دیدیم اما ملتی که شما و طیف شما فکر میکنید نمیبینند یا نمی فهمند یا هنوز در زمان حجر و مجر هستند ببینند و در پایانش عاقلان دانند.
سایت اینطور نوشته؛
” پيش از ورود به اصل بحث، بىفايده نخواهد بود كه داستانى را از زبان على بن يونس عاملى نقل كنيم تا بحث روشنتر شود.
ابن جوزي و سلوني:
أَنَّ ابْنَ الْجَوْزِيِّ قَالَ يَوْماً عَلَى مِنْبَرِهِ سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي، فَسَأَلَتْهُ امْرَأَةٌ عَمَّا رُوِيَ أَنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ سَارَ فِي لَيْلَةٍ إِلَى سَلْمَانَ فَجَهَّزَهُ وَ رَجَعَ فَقَالَ رُوِيَ ذَلِكَ، قَالَتْ فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَةَ أَيَّامِ مَنْبُوذاً فِي الْمَزَابِلِ وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ حَاضِرٌ. قَالَ نَعَمْ. قَالَتْ فَقَدْ لَزِمَ الْخَطَأُ لِأَحَدِهِمَا. فَقَالَ إِنْ كُنْتِ خَرَجْتِ مِنْ بَيْتِكِ بِغَيْرِ إِذْنِ زَوْجِكِ فَعَلَيْكِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَ إِلَّا فَعَلَيْهِ. فَقَالَتْ خَرَجَتْ عَائِشَةُ إِلَى حَرْبِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِإِذْنِ النَّبِيِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَوْ لَا فَانْقَطَعَ وَ لَمْ يُحِرْ جَوَاباً.
روزى ابن جوزى بر روى منبر گفت: هر چه مىخواهيد از من سؤال كنيد، قبل از آن كه مرا از دست بدهيد؛ زنى از او سؤال كرد از اين روايت كه على (عليه السلام) شبانه (از مدينه به مدائن) پيش سلمان آمد، او را تجهيز (كفن و دفن) كرد و سپس برگشت. ابن جوزى گفت: بلى، اين روايت نقل شده است. آن زن سؤال كرد: آيا عثمان سه روز در زبالهدانى بقيع ماند؛ در حالى كه على (عليه السلام) در آن جا حاضر بود؟ ابن جوزى گفت: بلى. آن زن گفت: پس لازم مىآيد كه على در يكى از اين دو مورد اشتباه كرده باشد. ابن جوزى گفت: اگر شما بدون اجازه شوهرت خارج شدي؛ پس بر تو لعنت و گر نه بر او لعنت. آن زن گفت: آيا عائشه براى جنگ با على عليه السلام با اجازه پيامبر صلى الله عليه وآله خارج شد يا بدون اجازه آن حضرت؟ ابن جوزى ساكت شد و جوابى نداشت.
العاملي النباطي، الشيخ زين الدين أبي محمد علي بن يونس (متوفاى877هـ) الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج 1، ص218، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر : المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، الطبعة الأولى، 1384هـ ؛
المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 29، ص 647 – 648، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء – بيروت – لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ – 1983م.”
……
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9778…….این هم نوشته شما در 26/5؛
” روایت سایت ولی عصر
قَالَتْ فَعُثْمَانُ ثَمَّ ثَلَاثَةَ أَيَّامِ مَنْبُوذاً فِي الْمَزَابِلِ وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ
1-العاملي النباطي، الشيخ زين الدين أبي محمد علي بن يونس (متوفاى877هـ) الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، ج 1، ص218، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر : المكتبة المرتضوية لإحياء الآثار الجعفرية، الطبعة الأولى، 1384هـ ؛
2-المجلسي، محمد باقر (متوفاى 1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 29، ص 647 – 648، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء – بيروت – لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ – 1983م.
پاسخ:بررسی سند اولی
هو الشيخ أبو محمد زين الدين علي بن يونس العاملي، النباطي، البياضي العنفجوري، البقاعي. كنيته أبو محمد باتفاق كل من ذكره، ولقبه زين الدين من غير خلاف أيضا فقد صرح به كل من نوه عنه ما عدا المجلسي فإنه لما ذكر كتابه (الصراط المستقيم) لقّبه بـ (نور الدين)، واسمه علي ووالده محمد كما صرح به بنفسه في إجازته ومؤلفاته، واسم جده يونس بالإجماع لكن الخلاف في أنه جده الأدنى أو الأعلى أما هو فقد كان يعبر عن نفسه روما ويكتب اسمه هكذا: (علي بن محمد بن يونس).بحار الأنوار:- جزء 1 صفحة 8 – العلامة المجلسي
خواننده گرامی روایات این شخص در کتاب علامه مجلسی است آیا روایت چنین شخصی نزد اهل سنت صحیح است؟؟
سند دوم دیگر نیاز به بررسی ندارد همه ما اهل سنت علامه مجلسی را می شناسیم و می دانیم او از تشیع است. ”گذشته از اینکه این ترجمه ای که آورده اید در بحار نیست. حداقل من ندیدم. اما در مقدمه جلد 2 از کتاب الصراط المستقیم در صفحه 10 هست.
حالا عزیزم من ادعایی در متن نمیبینم که مبنی بر صحت این نوشته باشد. شما میبینید؟ نشان دهید.
ادعیی میبینید که گفته باشد نویسند سنی یا شیعه است؟ نشان دهید.
بعد بگویید بر چه اساس با وجود اینکه نام مرحوم علامه مجلسی در آدرس وجود دارد اما شما آمده اید و سعی در اثبات شیعه بودن نوسنده کتاب و ناقل روایت دارید؟ این در جهت شفاف سازی بوده یا برای صعود الی الله؟ البته این هم بماند که مرحوم علامه عینا از الصراط نقل کرده. با این مدخل ” رَوَى فِي كِتَابِ الصِّرَاطِ الْمُسْتَقِيمِ وَ غَيْرِه “.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9779اما مورد بعدی؛
در 25/5 نوشتید؛
” خمینی هم بعد از دو روز دفن شد….” و ” … شهادت امام حسین(ع) و اصحابش در دهم محرم سال ۶۱(ه. ق)، بوده است و دفن بدن مطهر آنحضرت(ع) و اجساد مطهر شهدای کربلاء در پایان روز دوازدهم…. “.
ما چه نوشتیم؟ این ” در مورد مرحوم خمینی، روشن است که دو قضیه کاملا متفاوت را مانند هم انگاشته اید. اینکه کسی را نگه دارند تا همه از راه برسند و او را تشییع کنند کجا و اینکه طرف را در محلی به نام حش کوکب(یا کناسه بنی فلان) رها کنند کجا.
در مورد سید الشهدا سلام الله علیه و اصحاب گرامی ایشان هم به خطا رفته اید. چه کسی در آن محدوده بود که بیاید و اجساد مطهر ایشان را دفن کند؟ شمر؟ ابن سعد؟ سنان؟ زنان و بچه هایی که به کوفه برده شدند؟ سعی کنید در مقایسه ای که میکنید اجزای یک قیاس را رعایت کنید. دلایل هر کار را ببینید و بسنجید و نتیجه بگیرید “.
خب بعدا شما در جواب این جوابی که به مثلا ایراد شما داده شد چه نوشته اید؟ من که چیزی ندیدم. اگر می بینید که چیزی نوشته اید و من ندیده ام، مدیون هستید اگر که نگویید.
مورد دیگر؛
در 25/5 ادعا نمودید که ” پاسخ:لطفا با دلیل و مدرک ادعایتان را ثابت کنید در ضمن فقط علی نبود که دفاع کرد در روز آخر محاصره خانه، شورشیان تصمیم گرفتند به خانه عثمان هجوم برند و خلیفه را به شهادت رسانند اما جوانانی چون حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، محمد بن طلحه، مروان بن حکم، سعید بن عاص و تنی چند از فرزندان صحابه در مقابل آنان مقاومت کردند. عثمان چون این صحنه نبرد را دید آنان را فرا خواند و به آنان گفت: که هیچ کس نباید خود را موظف به دفاع از من بداند و جان خود را به خطر اندازد. او حتی از مقاومت غلامان خود در برابر شورشیان جلوگیری به عمل آورد و آنان را از درگیر شدن با معترضان منع نمود. البدایة و النهایة (7/190).
در آن روز سرنوشت ساز چهار نفر از جوانان قریش که عبارت بودند از حسن بن علی، عبدالله بن زبیر، محمد بن حاطب و مروان بن حکم، در طول نبرد مجروح میشوند (تاریخ الطبری (5/404)) و دلیر مردانی نیز به شهادت رسیدند. اینان عبارت بودند از مغیره بن اخنس، نیار بن عبدالله اسلمی و زیاد فهری (البدایة و النهایة (7/196)
حالا متوجه شدی فقط علی و فرزندانش نبودند “.البته بدون بررسی سند. چرایش را نمی پرسم چون می دانم. اما برای ملت بنویسید تا آنها هم بدانند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9780و بعدش ما نوشته بودیم؛
” خب ما نوشته بودیم که؛
در انتهای مقاله اول آمده که ” حتي فرض را بر اين بگيريم كه اميرمؤمنان عليه السلام فرزندانش را براي دفاع از خانه عثمان فرستاده باشد، يا خود آن حضرت در زماني كه صحابه آب را بر روي او بسته بودند، آب آورده باشد و … اما از كجا معلوم كه اين كارها براي دفاع و آب رساني به خود عثمان باشد؟
بيترديد در خانه عثمان، همسران، كنيزان و كودكاني وجود داشتند كه هيچ نقشي در عملكرد عثمان نداشتند، بنابراين آنها نبايد به گناه عثمان ميسوختند، آسيب ميديدند و از تشنگي هلاك ميشدند. اميرمؤمنان عليه السلام براى حفاظت از جان آنها و رساندن آن به اين بيگناهان تلاش كرده است نه به خاطر عثمان بن عفان . ”شما چه نتیجه ای گرفته اید؟ دقت کنید که مقاله گفته هدف از آب بردن به بیت عثمان، کودکان و زنان بوده اند نه عثمان. قرینه و دلیل بر اثباتش هم دارد. آن رفتاری که با جنازه عثمان شده. شما دلیل دارید که برای کمک به عثمان بوده، بسم الله. بیاورید.”
اما شما نوشته ” در انتهای مقاله اول آمده که ” را نخواستید ببینید تا اینگونه القا کنید که من مدعی مطلبی شده ام. اما آره و اینا.
بعد دوباره یک چیز دیگر را هم صلاح ندیده اید که ببینید و اینست ” قرینه و دلیل بر اثباتش هم دارد. آن رفتاری که با جنازه عثمان شده. شما دلیل دارید که برای کمک به عثمان بوده، بسم الله. بیاورید.”
شما دلیل آورده اید؟ کی و کجا؟ نشان دهید.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9781مورد بعدی؛
نوشته اید ” پاسخ: کسانی باید میت را غسل داده و تدفین کنند که جزو اقارب و خانواده او باشند علی جز مقارب بود؟؟ ”
ما نوشته بودیم ” رابعا با توجه به اینکه شیعه به استناد کلام خداوند و سولش، امیرالمومنین سلام الله علیه را معصوم می داند، لطف کنید و بفرمایید که وقتی ایشان کسی را دفن نمی کنند، یعنی کسی که 3 روز روی زمین مانده را دفن نمی کنند، معنای عملشان چیست؟ ”
خب سوال اول اینست که حضرتش از اقارب نبوده قبول. چرا حتی در مقام حاکم نیز به جنازه توجهی نمی کند. چرا؟ سوال دوم اینست که چرا متن من را ناقص نوشتید؟ آیا برای صعود الی الله بوده که نقص وارد کرده اید؟ برای سوال اول لازم است که بر مبنای عقیده شیعه جواب دهید. چرا؟ چون من نوشتم که ایشان را معصوم می دانم. لذا بر مبنای عصمت باید جواب دهید. بسم الله.
مورد بعدی؛
در 25/5 نوشته بودید ”
پاسخ:عثمان رضی الله عنه در باغی بنام “حش کوکب” در شمال شرقی بقیع دفن شده است، ….”ما چه نوشته بودیم؛
” ثالثا حش کوکب کجاست؟ مسلمان را در آنجا دفن می کنند؟ ”
اینجا شما بد متوجه شده اید. بنده منظورم محل حش بوده نه معنای آن. حالا فرض کنیم که معنای حش همانی باشد که شما نوشته اید(محل مناقشه من نیست). گیر اینجاست که آیا یک مسلمان را در حش کوکب دفن می کنند؟ در این مورد من میتوانم بر سبیل کار شما رفتار کنم. یعنی شما از طبری همینجوری و کیلویی متن می آورید و بدون بررسی. اما در مقابل اگر کسی از او چیزی بیاورد می نویسد ” در تمام این نوع روایات که از تفکر رافضیگری نشأت گرفتهاند صحابه رضی الله عنهم خود، علیه عثمان رضی الله عنه توطئه میکنند و مردم را بر ضد او میشورانند. بدون شک، تمام این روایات، دروغ و باطل میباشند ” . حالا من مثل شما از طبری مطلبی می آورم بدون توجه به سند و صحت و سقم موضوع. فقط این را لحاظ می کنم که باید مثل شما بود و تنها مطلبی را آورد که باب میل خودمان است.
متن طبری ” ….. وهم يريدون بِهِ حائطا بِالْمَدِينَةِ، يقال لَهُ حش كوكب، كَانَتِ اليهود تدفن فِيهِ موتاهم ……فلما ظهر مُعَاوِيَة بن أَبِي سُفْيَانَ عَلَى الناس، أمر بهدم ذَلِكَ الحائط، حَتَّى أفضى بِهِ إِلَى البقيع، فأمر الناس أن يدفنوا موتاهم حول قبره حَتَّى اتصل ذَلِكَ بمقابر الْمُسْلِمِينَ. “
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9782مطلب بعدی؛
ما در 17/5 نوشته بودیم ” یک دلیل از همان نیمه پر لیوان بیاورید.
رحماء بینهم با عبارت فضا غلیظا همخوانی دارد؟ با هم خوب بودند که همدیگر ا سب و لعن می کرده اند؟ خوبی زیاد باعث شده بود که روی هم شمشیر بکشند؟ دوستی اعلی درجه بوده که قتل الله سعدا؟رحمت موج میزده که یکدیگر را آثم و غادر و خائن و کاذب میدانسته اند؟ در اوج حب نسبت به هم بوده اند که فهجرت فاطمة أبا بكر ، فلم تكلمه في ذلك ، حتى ماتت ،فدفنها علي ليلا ، ولم يؤذن بها أبا بكر؟ عجب. اشداء بودن هم که مانند اروی بوده بماند.”
بماند که دوستان شما یادشان رفته که از نیمه پر لیوان دلیلی بیاورند.
بعد شما در 25/5 چه نوشتید ” پاسخ:با مدرک و سند معتبر حرف بزنید ”
ما نوشتیم ” به سبک خود شما از البدایه و النهایه ج8ص285 آورده ام؛
ومروان كان أكبر الأسباب في حصار عثمان لأنه زور على لسانه كتابا إلى مصر بقتل أولئك الوفد ، ولما كان متوليا على المدينة لمعاوية كان يسب عليا كل جمعة على المنبر ، وقال له الحسن بن علي : لقد لعن الله أباك الحكم وأنت في صلبه على لسان نبيه فقال : لعن الله الحكم وما ولد.
در الکامل فی التاریخ در ج3ص333
وكان علي إذا صلى الغداة يقنت فيقول اللهم العن معاوية وعمرا وأبا الأعور وحبيبا وعبد الرحمن بن خالد والضحاك بن قيس والوليد فبلغ ذلك معاوية فكان إذا قنت سب عليا وابن عباس والحسن والحسين والأشتر.
در بخاری ج3ص133
فرفعت صوتها حتى تناولت عائشة وهي قاعدة فسبتها حتى أن رسول الله صلى الله عليه وسلم لينظر إلى عائشة هل تكلم قال فتكلمت عائشة ترد على زينب حتى أسكتتها قالت فنظر النبي صلى الله عليه وسلم إلى عائشة وقال إنها بنت أبي بكر”
شما بعدا چه نوشتید؟
” پاسخ:شما آوردید که صحابه هم دیگر را لعن می کردند من هم گفتم روایت بیاورید اگر نمی دانید به من ربطی ندارد ”
الان باید چه کرد؟ من ندیده ام یا شما دیده اید اما صلاح کار در چیز دیگری بوده؟
مطلب دیگر؛
در مورد روایت طبرانی ایراداتی گرفته اید که من عین مطلب سایت را گذاشتم و از شما خواستم که آن را رد کنید. شما چه کردید؟ مثلا قول هیثمی را چگونه رد می کنید؟ تاکید بر قبول مرسلات مالک را چه کرده اید؟ هیچی. آن متن طولانی را نوشته اید . ” لذا در هنگام استناد به احادیث وارده در کتابهای اهل سنت …” . و عینا مطلب را از ” http://www.islampp.com/copyforprint.php?ftwid=14637&type=ftw ” کپی نموده اید. تقبل الله.
و در ادامه مطلب ابن حزم را آوردید بدون حتی یک دلیل. چرا؟ خود ابن حزم هم دلیلی ارائه ننموده و توپ را به زمین طرف مقابل انداخته اما غافل است که ملت خواب نیستند.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #9783مورد بعدی؛
در 26/5 نوشته اید ” النميري البصري، ابوزيد عمر بن شبة
پاسخ:نصیریه یک گروه باطنی است که در قرن سوم هجری به ظهور رسید، پیروان آن از غلاة شیعه به شمار میروند. کسانی هستند که به وجود جزء خداوند در علی رضی الله عنه قائل شده وی را به خدائی پذیرفته اند………. حالا خواننده گرامی سایت ولی عصر که از این فرد روایت می کند و می گوید که این شخص سنی است آیا هنوز هم باید به این کذابان اعتماد کرد؟
ولی عصر:جالب است كه روايت صحيح السندي در منابع اهل سنت وجود دارد كه اين مطلب را ثابت ميكند. “.ما چه نوشتیم؟
” اما ترجمه ابو زید عمر بن شبة النمیری البصیری؛
4 – عمر بن شبة بن عبيدة بن زيد ، أبو زيد النميري البصري :قدم بغداد وحدث بها عن محمد بن جعفر غندر ، وعبد الوهاب الثقفي ، ومحمد ابن أبي عدي ، ويحيى بن سعيد القطان ، وعبد الرحمن بن مهدي ، وأبي زكريا يحيى ابن محمد بن قيس ، وعلي بن عاصم ، ويزيد بن هارون ، ومؤمل بن إسماعيل ، وعمر ابن شبيب المسلي ، وأبي أسامة ، وحسين الجعفي ، وأبي بدر السكوني ، ومعاوية بن هشام ، وعبد الوهاب بن عطاء ، وأبي عاصم الشيباني ، وغيرهم . روى عنه أبو بكر ابن أبي الدنيا ، وأبو شعيب الحراني ، وأبو قاسم البغوي ، ويحيى بن صاعد ، وإسماعيل ابن العباس الوراق ، ومحمد بن زكريا الدقاق ، والقاضي المحاملي ، ومحمد بن مخلد ، ومحمد بن أحمد الأثرم ، في آخرين . وكان ثقة عالما بالسير وأيام الناس ، وله تصانيف كثيرة وكان قد نزل بسر من رأى في آخر عمره وبها توفي ، وذكر عمر أن اسم أبيه زيد ولقبه شبة ، قال : وإنما لقب شبة لان أمه كانت ترقصه وتقول :
يا بأبي وشبا * وعاش حتى دبا* شيخا كبيرا خبا
تاریخ بغداد ج11ص208
أبو زيد عمر بن شبه بن عبيد بن ريطة . وشبه اسمه زيد ويكنى أبا معاذ قال : عمر وانما سمى أبى شبه لان أمه كانت ترقصه وتقول ،يا بابى وشبا وعاش حتى * دبا شيخا كبيرا خبا وكان عمر بصريا ، مولى لبني نمير ، شاعرا ، اخباريا ، فقيها . صادق اللهجة ، غير مدخول الرواية
فهرست ابن ندیم ص125
491 عمر بن شبة
أبو زيد عمر بن شبة واسمه زيد وشبة لقب ابن عبيدة بن زيد ويقال ابن رايطة النميري البصري كان صاحب أخبار ونوادر ورواية واطلاع كثير وصنف تاريخ البصرة روى القراءة عن جبلة بن مالك عن المفضل عن عاصم بن أبي النجود وسمع الحروف من محبوب بن الحسن وروى عن عبد الوهاب الثقفي وعمرو بن علي وروى القراءة عنه عبد الله بن سليمان وعبد الله بن عمرو الوراق وأحمد بن فرج وسمع منه أبو محمد ابن الجارود وسئل عنه أبو حاتم الرازي فقال صدوق وروى عنه الحافظ محمد بن ماجة صاحب السنن وغيره….
وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان. ابن خلكان ج 3
3 8 / 115 – عمر بن شبة
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #97843 8 / 115 – عمر بن شبة
ابن عبيدة الحافظ العلامة الاخباري الثقة أبو زيد النميري البصري صاحب التصانيف . عن يوسف بن عطية وغندر ويحيى بن سعيد القطان وعبد الوهاب الثقفي وعدة . وعنه ابن ماجة وابن صاعد والمحاملي ومحمد بن أحمد الا ثرم ومحمد بن مخلد وخلق ، وكان بصيرا بالسير والمغازي وأيام الناس صنف تاريخا للبصرة وكتابا في اخبار المدينة وغير ذلك . وثقه الدارقطني وغيره . مات بسامرا في جمادى الآخرة سنة اثنتين وستين ومائتين وله تسعون الا سنة وقع لي من عواليه . وفيها توفى مسند أصبهان أبو جعفر محمد بن عاصم الثقفي صاحب الجزء المشهور . أخبرنا عبد الحافظ بن بدران انا موسى بن عبد القادر انا سعيد ابن البناء انا علي بن البسري انا أبو طاهر الذهبي نا يحيى بن محمد انا عمر بن شبة حدثني أبو غسان محمد بن يحيى نا عبد العزيز بن عمران عن أبي النعمان بن عبد الله بن كعب بن مالك عن أبيه عن جده قال بعثني رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم اعلم على اشراف حرم المدينة فأعلمت شرف ذات الجيش وعلى مشيرف وعلى اشراف مخيض وعلى الحفياء وعلى العشيراء وعلى قلت .
تذکرة الحفاظ ذهبی ج2ص517
بعد دقت کنید طرف با آن عقایدی که شما نوشته اید اصلا در شیعه چه جایگاهی دارد. ”
دقت دارید؟ تقریبا نصف مطلب بنده را آره.
مطلب بعدی؛
در 25/5 نوشته اید ” غير از نعثل (پيرمرد يهودي و کنايه از عثمان)
پاسخ:یکی دیگر از این روایتهای دروغین که در تاریخ طبری نیز نقل شده، قول عایشه رضی الله عنها در مورد عثمان رضی الله عنه است که گویا ایشان فرموده باشند: ” این پیرمرد یهودی را بکشید!” ” که عینا از ” http://www.islampp.com/copyforprint.php?ftwid=11928&type=ftw ” کپی نموده اید و حواستن نبوده که آنجا یک چیز دیگر را بررسی می کرده اند.اما در کل این مطلب را در جواب ” سادسا در آن حدیث ام حبیبه چیزی را فراموش نکرده اید؟ وقتی حضرتش فرموده که ” نعثل و شقی ” منظورشان چه بوده؟ وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند. ” نوشته اید.
ما بعدا چه نوشتیم؟
” سادسا در آن حدیث ام حبیبه چیزی را فراموش نکرده اید؟ وقتی حضرتش فرموده که ” نعثل و شقی ” منظورشان چه بوده؟ وقتی این را حل کنید متوجه میشوید که چرا ایشان عثمان را دفن نکردند”
همین عبارت ” حضرتش ” نشان می دهد که شما چه مقدار به متن بنده دقت کرده اید.
این به خاطر شتاب زدگی شما بوده و اینکه فکر نکرده خواسته اید جواب دهید و برخی مسائل دیگر….. .
اما در جایی که نوشته خود را از آن کپی کرده اید مطلبی آمده که بد نیست کمی در موردش خودتان و آن کس دیگر از طیف شما که مدعی ابن سبا شده بود، بخوانیدش.
” سومی سیف بن عمر التمیمی است که او نیز مورخ معروفی است اما روایات او قابل قبول نیست و متهم است ”
در نیمه خط چهارم از پاراگراف 12 صفحه مورد نظر این مطلب آمده. شما را ارجاع میدهم به همان مقدمه ای که از طبری در کتابش نقل کرده اید و پیدا کردن ارتباط بین نام ابن سبا و سیف بن عمر.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
پاسخ:ثابت کردم نباط و مجلسی از شیعه هستند
در آن تاپیک آخوند عبدالحسین به یکی گفتی که ادب داشته باش و لی در اینجا شما کاملا ادب خودتان را نشان دادید“اما شما سماور بازی درآورده اید و آره”
البته تا دلتان بخواهد از این نام در کتب شیعه موجود است. اما شیعه است؟
پاسخ:تا دلتان بخواهد من هم این احادیث و توهین علامه را به سیدنا عمر دیده ام
ماجشون را هم هیثمی نوشته رجاله ثقات. ابن حبان هم در الثقات ج8ص388. ابن حجر در تقریب التهذیب ج1ص617
پاسخ:این روایت مرسل میباشد، زیرا امام مالک متولد سال 93 ه میباشد و بنابراین امکان ندارد که ماجرای قتل عثمان را دیده باشد.( التهذیب ابن حجر (6/408) جالبه ابن حجر یه بار میگه مرسل است یه بار دیگه میگه مرسل نیست در همان کتاب
راستی این اسناد روارائه نکردید با هم خوب بودند که همدیگر ا سب و لعن می کرده اند؟ خوبی زیاد باعث شده بود که روی هم شمشیر بکشند؟
ولا تصلوا عليه فإن الله عز وجل قد صلى عليه
پاسخ:حتما در تاپیک های دیگه به معنی صلاة پرداختی اگر می شود توضیح بده که معنی صلی علی محمد و آل محمد چه می شود؟؟ حتما می شود نعوذ بالله خداوند بر محمد و آلش نماز خوانده است
پس یا قبول کن این را یا رد کن روایت بالا را