Home › انجمن ها › خلفای راشدین › ادامه ادعای روافض. بیایید برویم جهنم
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط عبدالحسین در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
چهارشنبه، ۹ بهمن ۱۳۹۲ در ۱۲:۴۲ ق.ظ #8762چهارشنبه، ۹ بهمن ۱۳۹۲ در ۱:۱۴ ب.ظ #8764
خداوند به صراحت در ایه 100 سوره توبه رضایت خود را از مهاجرین و انصار اعلام کرده و وعده بهشت داده یوم الابد .
و در ایه 18 فتح همه رضایت خود را از بیعت کنندگان اعلام کرده و ابوبکر جزو مهاجرین ایه 100 توبه و بیعت کنندگان 18 فتح است .
آیا خداوند که از گذشته و آینده افراد خبر دارد ، بگفته شما از فاسق و ظالم و کافر اعلام رضایت کرده ؟؟!!
و آیا به ظالم و کافر و فاسق وعده ی بهشت یوم الابد داده ؟؟؟!!
اگر به قران و به گفته ی خداوند اعتماد دارند که خداوند جواب آنها را در ایه 100 سوره توبه داده و ابوبکر جزو مهاجرین است .
و اگر به گفته ی عبدالله ابن سبا یهودی اعتقاد دارند که این موضوع را ادامه بدهند .
و چون هدف آنها این است که در کلام خدا خدشه وارد کنند باز هم خداوند جواب آنها را داده است .
(الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّـهِ وَيَبْغُونَهَا عِوَجًا وَهُم بِالْآخِرَةِ كَافِرُونَ)
(ترجمه ایت الله مکارم شیرازی : همانها که (مردم را) از راه خدا بازمیدارند، و (با القای شبهات) میخواهند آن را کج و معوج نشان دهند؛ و آنها به آخرت کافرند!»)
و همچنین بندگان مخلص خداوند چون به ایه 100 سوره توبه اعتماد دارند هم جواب آنها را داده اند .
با زبان زدن سگ به آب دریا ، اب دریا کثیف نمی شود .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1476سلام علیکم.نمیدونم تاپیک قبلی چرا مسدود شد.
اما ادامه جواب ابن تیمیه رو اینجا میذارم.
چون خود ایشان می دانند که چی نوشته اند و کدام حرف جواب برای کدام نوشته ایشان است، از نوشتن دوباره خودداری میکنم. در جواب مطالب 2/15.
زبان فحاشی؟ کلمات و عبارات تحریک آمیز رو کی شروع کرد و ادامه داد؟ تیتر نوشته های شما چیست؟
قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبين
در تاریخ 2/7؛
” حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چین که جای ” الظاهر ” گذاشتید کجاست؟
در تاریخ 2/13؛
” در خون عثمان بوده(همون خطبه که کلمه الظاهر توشه اینو میگم حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چین که جای ” الظاهر ” گذاشتید کجاست؟
در تاریخ 2/8
” در ضمن من قصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم نقطه ها را که دیدی ” نقطه ها کجایند؟
قطعا لعن خدا و لعن کنندگان بر کاذبین خواهد بود.
و این را هم نمیبینید که ” بل نداویه بالمکابرة ” این ظاهر و باطن را معلوم میکند. آن الزامی که میگویید با این عبارت آن فئة باغیة تکلیفش معلوم می شود.
ضمن اینکه دوباره میگم که بحث جمل بود نه صفین. شما علاقه دارید از کنار ” الظاهر ” را که حذف کرده اید بدون اینکه جوابی برای این تحریفتان بدهید، فرار کنید. اما چون خودتان مطرح کردید من هم پیگیر میشوم و تا معلوم نشود که چرا چنین تحریفی نمودید، این قضیه ادامه دارد.
همین حرفی که زدی به خود خدا و پیامبرش وارد است. قل یا ایها الکافرون. لا اعبد ما تعبدون. و لا انتم عابدون ما اعبد. و لا انا عابد ما عبدتم. لکم دبنکم ولی دین. میبینید که خدا به رسولش میگوید که به آنها بگو من خدای شما را نمی پرستم. طبق حرف شما که اثبات خدایتان را دلیلی بر عدم اعتقاد دیگری به خداوند متعال دانسته اید، در این سوره خداوند عدم اعتقاد خودش به خودش را و البته رسولش به او را هویدا کرده است. به این سوره اضافه کنید آیات متعددی که م گوید مشرکین خدای دیگری داشته اند. یعنی خدا خودش را نفی کرده است. جالب بود.
لعن مومن؟ پیامبر مومن لعن کرده؟ من گفتم مومن؟ گفتم لعن؟ بعد من گفتم که خدای شما نفرین رو فضیلت میدونه. اعتبار خدایتان را نشان دادم. بحث رو نمکی نکنید. لعن مومن را شما گفتی. خودت هم مثابتش کن.
إنا لا نجتمع معهم – أي: مع السنة – على إله ولا على نبي ولا على إمام، وذلك أنهم يقولون: إن ربهم هو الذي كان محمد نبيه وخليفته من بعده أبوبكر, ونحن لا نقول: بهذا الرب ولا بذلك النبي, بل نقول: إن الرب الذي خليفة نبيه أبو بكر ليس ربنا ولا ذلك النبي نبينا – الأنوار النعمانية (ج:2ص:278)
این رو از نوشته های لغیر رشده کپی کردم در تاپیک نظر رافضه… .
چرایی این مطلب را هر کس بگوید معلوم میشود که ذره ای فهم مطلب دارد. ناگفته پیداست که خدایی که پیامبرش محمد باشد و خلیفه آن پیامبر ابوبکر باشد، اصلا وجود ندارد.
در جواب آنکه گفتی عایشه برای جنگ نرفت. فرماندهی تیم فوتبال صحابه رو برعهده داشته؟ فرمانده برای کجاست؟
نتیجه از این حرف شما بود که گفتی عایشه برای جنگ نرفته. حدیث میگه یک زن فرمانده اصحاب شتر(جمل) بوده. حالا اگر فرض کنیم که عایشه اصلا در جمل حاضر نبوده، فرماندهی با کی بوده؟ یا با یک زن دیگر بوده یا با طلحه و زبیر و آن کسی که پیامبر لعن و طردش کرد. این سه نفر آخری که ” الظاهر ” مرد بوده اند. یا اینکه بگویید طبق حدیث بخاری، زن بوده اند؟
عزیزم دقت کن که بحث آن کسی که ملعون پیامبر است برای چی بود. برای این بود که شما بگی عایشه فرمانده بوده یا کس دیگر.
و شما برای اینکه نمیتوانی از زیر این موضوع که جنگ را عایشه و طلحه و زبیر سبب اصلی بوده اند، اینطور به همه چیز چنگال میکشید. از این گذشته اگر قبول کنیم که این سه نفر مسبب جنگ نبوده اند(که بوده اند) و توسط دیگران فریب خورده اند، این سوال مطرح است که چگونه ” خذوا شطر دینکم عن الحمیرا ” هستید؟ وقتی کسی اینقدر قوه تشخیص ندارد که دوست و دشمن را بشناسد و از ریختن خون ملت جلوگیری کند، چگونه میتوان در اخذ دین به او اعتماد کرد؟
احتهاد در برابر چی؟ مثلا در برابر قرآن؟ در برابر فرمایش نبی؟ مگر ما کان لمومن و لا مومنة اذا قضی الله و رسوله اکرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسولهفقد ضل ضلالا مبینا. البته دقت دارید که مومن و مومنه. بقیه رو کاری نداره. و البته قابل توجه اونهایی که در این تاپیک میگن دین=خدا و قرآن.
هذا حديث صحيح الاسناد ، ولم يخرجوه. سیر اعلام النبلا ج2ص177.178
با ذهبی حتما آشنایی دارید. حرف بالا رو او زده.
برهان چی بیارم؟ تو میگی خونخواه بود و طبری رو میاری. طبری کی هست؟ برای من چه ارزشی دارد؟
دفاع از عثمان بود یا عملی بود برای جلوگیری از هرج و مرج؟ برای جلوگیری از عرف شدن حاکم کشی؟ بعد این اصلا به نفع شما نیست. علی علیه السلام و اولادش دفاع کردند. بقیه صحابه کجا بودند؟ همانهایی که ادعای خونخواهی کردند؟ رفته بودند تعطیلات؟ و اگر امیرالمومنین بر خلاف حرف عثمان رفتار کرده، نشان از چیست؟ و اینکه خود عثمان می دانسته که کشته خواهد شد، آیا عقل نمیگوید که جلوی خونریزیث را بگیر؟ حالا که برای خودت اهمیت قائل نیستی برای ملتی که به هوای خونخواهی به کشتن خواهند افتاد باش. این خلیفه چقدر دلسوز است.
از برخورد یکسان شما با طیری و کالنجوم سپاسگزارم.
اون کسی که ادامه حرف به درد او میخورد….. . حکم اینها چه شد؟
نکته اینجاست که همه روایات شما از طبری بدون بررسی، صحت دارند. روایات مخالف اما… . به هر حال همان طبری که شما از او برای من نقل میکنید تا مطمئن شوم که آن سه نفر مسبب جنگ نبوده اند، گفته که عمر به الد چی گفته.
شما نگفتی منکر زکات بوده. گفتی زکات نداده. اینها یکی هستند؟
عزیزم توجیه خوبی بود. یک نفر چون شیعه است، رافضی است. یعنی عقیده فاسد دارد. اگر از اصول بگوید قبول نیست. در غیر آن قبول است. نکته اینجاست که اگر در حدیث اصولی باشد آن حدیث ضعیف است. اگر در غیر اصولی باشد آن حدیث صحیح است. خب نمک، بزرگ این شیعه کیست؟ جعفر بن محمد سلام الله علیه. از شیعه بخاری روایت دارد اما از بزرگ آن ندارد. زیادی جالبه. البته فرعی بود. اما نکته اینجاست که اگر یک خصوصیت باعث ضعف میشود چرا آن ضعف دچار استثنا میشود؟
عزیزم تکرار برای چیست؟ ما هر مقدار که بنویسی و تکرار کنی باز یک تصحیحی وجود دارد و یک معنا. اینها را چه کنیم؟
هر کسی غیر از شما(یعنی صاحبان فهم) مطلب بنده را ببینند متوجه تهمت قیچی شما میشوند. بماند که شما برای فرار از قیچی ” الظاهر ” این تهمت را میزنید.
ادراج مال کی بود؟ توضیح اضافه؟
جناب ام سلمه سلام الله علیها را برای این آوردم که بدانی آیه معنایش چیست. و خب واضح است که ایشان علاقه ای به خونریزی نداشتند برعکس برخی.
امیرالمومنین سه جنگ بیشتر ندارند. وقتی حضرت رسول فرموده یقاتل علی تاویل. این یقاتل در چه زمانی اتفاق افتاده؟ تاویل کدام آیه بوده؟
حکم خطای اصحاب جمل چیست؟
فلتة. من ادعای بحث نکردم. شما ادعای استحقاق کردد من هم جواب دادم.
در تاریخ 2/12؛
” 3-امام جعفر نزد شما ضعیف الحدیث است!!!!! ” این رو کی نوشته؟
جوابهایی که دوستان میدهند کافی نسیت؟ هر انسان مگر چند عدد دندان دارد که طلب کلی جواب دندان شکن میکند؟ کوسه هم اینقدر پشتوانه دندانی ندارد.
من گفتم نظر بخاری رو ببینید. هیچ چیز دیگری نگفتم.
عدة من اصحابنا. سایر علما معلوم نکرده اند؟ خود مرحوم کلینی نگفته. اما اونهایی که گفتن روی چه حسابی گفتن؟ اینها مواردی است که هیچ یک از امثال شما دوست ندارند بدانند.
همان جوابی که برای روای شیعه بخاری هست برای شیخ هم هست. ضمن اینکه یهودی را مثال زدم. بلافاصله هم تنبیهش را نوشتم.
برای آن موارد هم اگر در کتب خود چنین مطالبی ندارید و این مثلا ایرادات در کتب خودتان وجود ندارد. بسم الله.
عزیزم دقت کنید که قرآن برای شما فقط کاربرد تخمه شکستن دارد. برای من خداوند دستور داده یتفکرون.
خداوند مثال میزند برای سرگرمی زیر کرسی؟ یعنی اینکه امکان قضیه وجود دارد. نمونه خارجی هم دارد. این استبعاد دارد؟ فقط یک احمق دقت کنید فقط یک احمق میتواند با این موضوع مخالفت کند. چرا؟ چرا ندارد که، احمق است.
عن إبراهيم بن حماد بسنده من كلام الحمار الذي أصابه بخيبر ، وقال اسمي يزيد بن شهاب . فسماه النبي صلى الله عليه وسلم يعفورا ، وأنه كان يوجهه إلى دور أصحابه ، فيضرب عليهم الباب برأسه ، ويستدعيهم ، وأن النبي صلى الله عليه وسلم لما مات تردى في بئر جزعاً وحزناً ، فمات .
القاضي عياض،كتاب الشفا، ج1، ص236
الاغ راوی حدیثه شده در کتب اهل سنت؟
حدثنا عبد اللَّهِ حدثني أبي ثنا يَزِيدُ أنا الْقَاسِمُ بن الْفَضْلِ الحداني عن أبي نَضْرَةَ عن أبي سَعِيدٍ الخدري قال عَدَا الذِّئْبُ على شَاةٍ فَأَخَذَهَا فَطَلَبَهُ الراعي فَانْتَزَعَهَا منه فَأَقْعَى الذِّئْبُ على ذَنَبِهِ قال أَلاَ تتقي اللَّهَ تَنْزِعُ مني رِزْقاً سَاقه الله إلي فقال يا عجبي ذِئْبٌ مقع على ذَنَبِهِ يكلمني كَلاَمَ الإِنْسِ فقال الذِّئْبُ الا أُخْبِرُكَ بِأَعْجَبَ من ذلك مُحَمَّدٌ صلى الله عليه وسلم بِيَثْرِبَ يُخْبِرُ الناس بِأَنْبَاءِ ما قد سَبَقَ قال فَأَقْبَلَ الراعي يَسُوقُ غَنَمَهُ حتى دخل الْمَدِينَةَ فَزَوَاهَا إلى زَاوِيَةٍ من زَوَايَاهَا ثُمَّ أتى رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فَأَخْبَرَهُ فَأَمَرَ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم فنودي الصَّلاَةُ جَامِعَةٌ ثُمَّ خَرَجَ فقال للراعي أَخْبِرْهُمْ فَأَخْبَرَهُمْ فقال رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم صَدَقَ والذي نفسه بيده لاَ تَقُومُ السَّاعَةُ حتى يُكَلِّمَ السِّبَاعُ الإِنْسَ وَيُكَلِّمَ الرَّجُلَ عَذَبَةُ سَوْطِهِ وَشِرَاكُ نَعَْلِهِ وَيُخْبِرَهُ فَخِذُهُ بِمَا أَحْدَثَ أَهْلُهُ بَعْدَهُ.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج3، ص 83، ح11809،
نکته اینه که جدای از سند، به هر حال هر الاغی حرف هم نوع خود را می فهمد. الان شما که آدمی حرف هم نوع خود را نمی فهمی؟ حالا ایراد اینه که الاغ حرف پدرش را فهمیده؟ آیه نمیرساند که حیوانات نیز نطق دارند؟
خدا که قطعا آلزایمر دارد. طبق برداشتهای امثال شما از قرآن.
و نوشتم که آنکه بر تاویل میجنگد کجا خونخواهی کرده؟ بلکه مقابل آنها در 2 مرحله ایستاده.
و بماند وقتی کسی تاویل قرآن را میداند، یعنی طرف مقابلش نمی داند. یعنی کسی که آن عالم تاویل با او می جنگد اصولا مسلمان هست یا نیست؟ پیامبر بر تنزیل جنگید. در برابر چه کسانی؟ حالا تنزیل کامل شده. کنفسی پیامبر می جنگد آن هم 25 سال بعد با چه کسانی؟ بر چه چیزی؟ حکمش چیست؟
.
و در پیایان شما این جمله طلایی رو نوشتید. از شما ممنونم. این رو همون ابتدای امر مینوشتید بنده دیگه ادامه نمی دادم. اگر حکم آنها صلاح و خیر است بگویید تا شید دل های کینه توز و بیمار ما نرم شود و مثل شما شویم.
اگر هم که غیر از صلاح و ثواب و خیر است، که همین جمله شما ما را کافی است؛
” ونظر اهل سنت درمورد معاویه و حضرت عایشه معلومه!!!!!!!!!که فکر نکنم نیازی باشه به شما توضیح بدم ”
و صل الله علی نبینا محمد و آله الطیبیین الطاهرین المعصومین المنتجبین و لعنة الله علی اعدائهم و منکریهم اجمعین من الاولین و الآخرین.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8308با سلام . چون تاپیک قبلی بسته شده پاسخ مطالب قبلی و مطالب جدید شما را میدهم .اولا در مورد مطالب قبلی که مطرح کردم پاسخ مرتبط با موضوع ندادی و باز هم مطالب بی ربط مطرح کردی و دوباره همان مطالب را مطرح می کنم تا خوانندگان قضاوت کنند .
باز هم به سوالات من جواب ندادی .
و از همین روش خلط بحث برای مشوش کردن ذهن خواننده استفاده کردی .
و در جواب اینکه گفته ای (خداوند در آیات ابتدایی سوره تحریم تصریح فرموده که ناموس پیامبر بودن هرگز و به هیچ عنوان مانع خطا و تخلف نیست.)
برادرم هر آدم عاقل و با شعور و بی غرض و مرضی آیات اول سوره تحریم را مطالعه کند متوجه می شود که بحث رقابت بین زنان پیامبر بوده است .
و بحث دین ، مسایل دینی و منافقین دین نمی باشد .
و موضوع اختلاف سلیقه بین همسران و رقابت بین همسران ربطی به دین داری آنها ندارد .
مثلا اگر یک مرجع شیعی با زنش اختلاف خانوادگی داشت چه ربطی به دینداری همسرش دارد ؟؟
و اگر یک مرجع شیعه چند زن داشت و زنان او با هم رقابت داشتند و یا اختلاف داشتند و یکی را آن مرجع شیعه طلاق داد آیا آن زن منافق است ؟؟!!! و یا از دین خارج شده ؟؟!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8309و اینکه آیه 61 سوره نساء را مطرح کرده ای و خودت از آن با قلب گمراهت (فی قلوبهم زیغ) نتیجه ی دل خواهت را گرفته ای .
و گفته ای (یعن خدا آری. رسول خیر. و این همان حسبنا کتاب الله است. یعنی نفاق به صراحت قرآن.)
برادرم کجای این آیه گفته است که علی حق است ؟؟ و یا حق با علی است ؟؟
چرا از روش های فریب کارانه استفاده می کنی ؟؟
و میگویی (توضیح بیشتر نمیدهم چرا که اگر در خانه کس است، یک حرف بس است.)
همین مقدار که گفته ای خود را رسوا کرده ای .
و اگر توضیح می دادی چه رسوایی به بار می آوردی .
و کاش توضیح می دادی که بیشتر رسوا می شدی !!!
و هر شبهه ای که مطرح می کردی ، من پاسخ می دادم و ذهن خوانندگان را متوجه موضوع می کردم .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8310و اینکه گفته ای (اگر هم فقط قرآن را قبول داری به مستدرک حاکم ج3 ص125 رجوع کنید تا علی مع القرآن را نیز ببینید.)
برادرم : باز هم مغلطه بازی در آورده ای .و خودت هم به حرف خودت باید خنده بگیرد .
می گویی اگر هم فقط قران را قبول داری ولی متاسفانه به جای معرفی یک ایه از قران مستدرک حاکم معرفی می کنی .
من در کامنت مورخه 9/2/93 گفتم (در کجای دین – خدا و قران – خدا گفته است که حق با علی است ؟؟ و یا علی حق است ؟؟)
آیا مستدرک حاکم قران است ؟؟!!!
و خدا را شکر که با همین نحوه ی پاسخ دادن خواننده متوجه می شود که شما ها چقدر فریب کار می باشید .
و برادرم موضوع سوال اولیه خیلی واضح و روشن هست .
و در مورد عشره مبشره و همسران پیامبر می باشد .
و در مورد رضایت خداوند از صحابه مهاجر و انصار پیامبر خداوند در ایه 100 سوره توبه به صراحت رضایت خود را اعلام نموده است .
و در مورد همسران پیامبر در ایه 6 سوره احزاب که موضوع فضیلت پیامبر بر مومنین می باشد خداوند به صراحت زنان پیامبر را مادر مومنین بیان کرده است . نه مادر منافقین و فحاشان !!
و در موضوع ممنوع بودن ازدواج با زنان پیامبر خداوند به صراحت در ایه 53 سوره احزاب بیان نموده است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8311و اینکه گفته ای (شما اشتباه برداشت کردید. منظورم این بود که اگر فقط قرآن را ملاک میدانید ببینید که علی علیه السلام همراه با آن ملاک است.)براردرم اگر راست می گویی و کذاب و دروغگو نیستی به صراحت بگو در کجای قران آمده است حضرت علی با قران ملاک است ؟؟
تا خوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب را بشناسند .
و عقیده ی باطل برای خوانندگان مشخص شود .
و اینکه گفته ای (عرض کردم که همان دین=خدا و قرآن گفته که رسول هر چه بگوید همانی است که خدا و قرآ=دین گفته اند.)
و ما پیامبر را آنگونه که قران معرفی کرده و وظائفش را مشخص کرده ، قبول داریم نه کم و نه زیاد .
و خداوند فرموده (وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ) و نفرموده که اگر پیامبر درب مغازه مراجعه کرد و گفت یک من خرما چند است وحی الهی می باشد !! !!
و یا اگر گفت امروز فلان عذا را درست کنید آیا وحی الهی است ؟؟؟!!!
آیا اگر گفت لباسم کثیف است بشویید وحی الهی است ؟؟!! و خیلی موارد دیگر …
خواهشمندم به صراحت پاسخ بده که این گفته های پیامبر وحی الهی است ؟؟!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8312و اینکه گفته ای (جواب آیه رضایت و بیعت شجره را قبلا در جایی دیگر به شما داده ام. پیدا میکنم عینا کپی میکنم.)برای چندمین بار از روش فریب و نیرنگ استفاده نکن . چون چندین بار فریب کاری شما را عیان کردم .
اگر راست میگویی جواب ایه 100 توبه و ایه 18 سوره فتح که خداوند رضایت خود را از مهاجرین و انصار اعلام کرده بگذار تا خوانندگان قضاوت کنند و دروغگو و کذاب رسوا شود .
و من آیه 100 سوره توبه و 18 فتح را با ترجمه ایت الله مکارم شیرازی می گذارم .
(لَّقَدْ رَضِيَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا)
(خداوند از مؤمنان -هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت کردند- راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی بعنوان پاداش نصیب آنها فرمود)
(وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّـهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ)
(پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانی که به نیکی از آنها پیروی کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند؛ و باغهایی از بهشت برای آنان فراهم ساخته، که نهرها از زیر درختانش جاری است؛ جاودانه در آن خواهند ماند؛ و این است پیروزی بزرگ!)
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8313و اینکه گفته ای (ابوبکر مومن بود یا نبود؟ اگر بود عایشه مادرش است. همین ابوبکر در بخاری میگوید که ” امصص ببظر اللات ” . ترجمه نمیکنم. اما زیاد از حد فحش محسوب میشه. عایشه مادر این فحاش هم هست؟)
برادرم دوباره از روش فریب و نیرنگ استفاده کرده ای و کلامت را طوری کنار هم گذاشته ای تا خواننده را فریب بدهی که حضرت ابوبکر این جملات را برای دخترش گفته است !!
و در حالی که آن جملات را حضرت ابوبکر در جواب عروه مشرک که به پیامبر اسلام فحاشی می کرده گفته است .
و خداوند در ایه 148 سوره نساء (لاَّ يُحِبُّ اللّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلاَّ مَن ظُلِمَ وَكَانَ اللّهُ سَمِيعًا عَلِيمً)
برای مظلوم اجازه داده است که از خودش دفاع کند .
ولی شما به ناموس پیامبر توهین می کنید و حضرت ابوبکر از پیامبر در مقابل مشرکین دفاع کرد
و من آن حدیث را هم می گذارم تا خوانندگان قضاوت کنند .
فالحديث رواه البخاري وأحمد في مسنده عن المسور بن مخرمة ومروان بن الحكم قالا: … فأتاه أي عروة بن مسعود ـ فجعل يكلم النبي صلى الله عليه وسلم فقال النبي نحوا من قوله لبديل، فقال عروة عند ذلك: أي محمد أرأيت إن استأصلت أمر قومك هل سمعت بأحد من العرب اجتاح أهله قبلك، وإن تكن الأخرى فإني والله لأرى وجوها وإني لأرى أوشاباً من الناس خليقاً أن يفروا ويدعوك، فقال له أبو بكر: امصص ببظر اللات، أنحن نفر عنه وندعه…
و من از خوانندگان محترم می خواهم که جمله ی اولیه آقای عبدالحسین را مطالعه کنند و ببینند چگونه فریب کارانه می خواهد به خواننده القا کند که حضرت ابوبکر به دخترش این جملات را گفته است و حضرت ابوبکر فحاش بوده است .
و صل الله علی نبینا محمد و علی آله و ازواجه و اصحابه اجمعین و لعنة الله علی اعدائهم و منکریهم اجمعین من الاولین و الآخرین.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8314و جواب این تاپیک جدید :خداوند در ایه 33 سوره احزاب که گفته است در خانه هایتان بنشینید موضوع بیرون رفتن بدون ضرورت بوده است و نگفته است که به حج و مسجد و عبادت و کارهای ضروری هم نروید .
و موضوع رفتن حضرت عایشه و صحابه پیامبر از مکه که مناسک حج را انجام داده بودند ، به سمت بصره به خون خواهی و دستگیری قاتلین حضرت عثمان بوده.
و شورش بر علیه خلیفه نبوده .
در زمان به خلافت رسیدن حضرت علی در مدینه حضور نداشته اند . و در مکه در مناسک حج بوده اند.
و اگر می خواستند بر علیه خلیفه شورش کنند باید از مکه به مدینه می امدند نه اینکه به بصره در تعقیب قاتلین حضرت عثمان بروند .
و حضرت علی هم وقتی در مدینه از موضوع مطلع گشتند به سمت بصره حرکت کردند و در آنجا طرفداران همان منافقینی ، که حضرت عثمان را به قتل رسانده بودند و در داخل لشگر حضرت علی پنهان شده بودند در نصف شب بین دو لشگر آتش جنگ را بر افروختند .
و اگر حضرت عایشه شورش بر علیه خلیفه می کردند حضرت علی ایشان را محترمانه به خانه ی پیامبر نمی فرستادند .
و حضرت علی آنقدر عقل و شعور داشتند و از شما بهتر می فهمیدند و اشخاص را می شناختند .
و چون حضرت عایشه بی گناه بودند ایشان را با احترام به خانه ی پیامبر برگرداندند .
و اگر گناهکار می بودند حضرت علی باید به عنوان حاکم از خون آن همه انسان نمی گذشت .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8315و اینکه گفته ای (این سوال مطرح است که چگونه ” خذوا شطر دینکم عن الحمیرا ” هستید؟ وقتی کسی اینقدر قوه تشخیص ندارد که دوست و دشمن را بشناسد و از ریختن خون ملت جلوگیری کند، چگونه میتوان در اخذ دین به او اعتماد کرد؟)برادرم این سوال که مطرح کرده ای تمام اعتقادات شما را باطل می کند .
پس چطوری حضرت علی در مسجد کوفه عبدالرحمن ملجم را تشخیص نداد و از خونریزی جلوگیری نکرد ؟؟
و اگر تشخیص داد که خودکشی کرده است !! و خلاف ایه قران می باشد .
(وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ ۛ)
و حضرت امام حسن چطوری همسر خود را نشناخت و غذای آلوده به زهر را تشخیص نداد ؟؟
و حضرت امام رضا چطوری میوه های آغشته به زهر را تشخیص نداد ؟؟
و ده ها سوال دیگر ….
و صل الله علی نبینا محمد و علی آله و ازواجه و اصحابه اجمعین و لعنة الله علی اعدائهم و منکریهم اجمعین من الاولین و الآخرین.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8328سلام عرض میکنم خدمت دوستان عزیز ودست اندرکاران سایت اسلام تکس
وهم چنین خدمت عبدالحسین………..!!!!!!
باز هم فرمایشاتی کرده بودی که انشاءالله بی جواب نخواهد ماند
فرمایش کرده ای/چون خود ایشان می دانند که چی نوشته اند و کدام حرف جواب برای کدام نوشته ایشان است، از نوشتن دوباره خودداری میکنم. در جواب مطالب 2/15.
زبان فحاشی؟ کلمات و عبارات تحریک آمیز رو کی شروع کرد و ادامه داد؟ تیتر نوشته های شما چیست؟
قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبين/
فرمایش ما/خدا را شکر هر وقت خواستم جوابتو بدم کل حرفهاتو بدون کم و کاست نقل کردم
وجوابتو دادم گفته ای زبان فحاشی؟ اول عبارات را کی شروع کرده 13/2/93یادت میاد چی نوشته بودی؟(عزیزم باید صریح بگویم که شکاف دهانت را کنترل کن وگرنه با فضائل خدایانت پرش میکنم؟ دقت کنید که ابتدای توهین از سوی شماست. من احساس کنم که از حرفی قرار است توهین به من و عقیده ام شود، صاحب عقیده طرف مقابل را آب کشی میکنم)
تیتر نوشته های من بعد از این گفته هات بود!!!
فرمایش کرده ای/در تاریخ 2/7؛
” حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چین که جای ” الظاهر ” گذاشتید کجاست؟
در تاریخ 2/13؛
” در خون عثمان بوده(همون خطبه که کلمه الظاهر توشه اینو میگم حضرت علی در نهج البلاغه میگوید(وکان بدءُ اَمرنا اَنا التقینا وَالقوم من اهل الشام اَن ربنا واحدٌونبینا واحدٌ!!! ” نقطه چین که جای ” الظاهر ” گذاشتید کجاست؟
در تاریخ 2/8
” در ضمن من قصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم نقطه ها را که دیدی ” نقطه ها کجایند؟
قطعا لعن خدا و لعن کنندگان بر کاذبین خواهد بود.
و این را هم نمیبینید که ” بل نداویه بالمکابرة ” این ظاهر و باطن را معلوم میکند. آن الزامی که میگویید با این عبارت آن فئة باغیة تکلیفش معلوم می شود.
ضمن اینکه دوباره میگم که بحث جمل بود نه صفین. شما علاقه دارید از کنار ” الظاهر ” را که حذف کرده اید بدون اینکه جوابی برای این تحریفتان بدهید، فرار کنید. اما چون خودتان مطرح کردید من هم پیگیر میشوم و تا معلوم نشود که چرا چنین تحریفی نمودید، این قضیه ادامه دارد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8329فرمایش ما/باز هم در مورد کلمه الظاهر بهت میگم چون خیلی روی ان جولان میدیدر اول پست قبلی در جواب حرف همشهری ابوبکر ایه وان طائفتان من المومنین …..را اورده بود
وتو درجواب ابوبکر نوشته بودی اگر یک طرفین مع الحق حیث دار باشد میشه طرف مقابل را اصلا مسلمان بدانیم؟
ومن فقط خطبه را اوردم که بین دو گروه اگر جنگ در بگیرد هر دو طرف میتوانند مسلمان باشند طبق همون ایه قران(ایه ی 9) وطبق همون نامه ی حضرت علی (نامه ی58 نهج البلاغه) وقصدم این نبود که کل خطبه را بیاورم ودرمورد کلمه الظاهر هم طبق گفته ایت الله عباسی در این دنیا ما به ظاهر حکم میکنیم ودرمورد خوب یا بد بودن یک انسان نظر میدهیم که حضرت علی هم میگه ما واهل شام در ابتدای کار که با هم دیدار کردیم به ظاهر (که نیاوردن این کلمه هیچ مشکلی در گفته های من ایجاد نمیکند همون طور که خودت هم ندیدم کل نامه را بنویسی!!!!)خدای ما یکی پیامبر ما یکی درایمان به خدا وتصدیق رسولش هیچ کدام از ما بر دیگری برتری نداشتیم واختلاف ما فقط در خون عثمان بود(که این خیلی نکته ی مهمیه که میگه اختلاف ما فقط در خون عثمان بوده ایا شما هم همین عقیده را در مورد جنگ حضرت علی ومعاویه دارید مثل امام معصومتان یا بر خلاف نظر او اعتقاد دارین!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟)ومن هم فهمیدم که موضوع جنگ جمل است ودر ادامه هم کل داستان جنگ جمل را توضیح دادم وقانع نشدی باز هم تو یه پست دیگه داستانهای قبل از جنگ جمل را هم توضیح دادم(پست را درست کردم )از جمله چگونگی ایجاد فتنه توسط سران سبائیه که باز هم همان موضوعات را مطرح کردی
وباز هم موضع گیری حضرت علی را ومالک اشتر را در مورد حضرت عایشه بهت گفتم وموضع گیری حضرت علی را در قبال قاتل حضرت زبیر گفتم اما کو گوش شنوا وچشم بینا؟!!!(وجوابت(یعنی قیاست)به موضع گیری حضرت رسول در قبال ابن ابی وموضع حضرت موسی در مورد سامری)که من هم بهت میگم حضرت رسول مگر نفاق همین ابن ابی را به همه نشان نداده بود ویا حضرت موسی در مورد سامری همان رفتاری را کرد که حضرت علی با عایشه رض کرد(که حضرت علی ناسزا گویان (ام امومنین)را حد میزد) ومگر حضرت علی گفت که عایشه منافقه؟نعوذ بالله (خیر چون اون هم میدانست که اصل فتنه از کجا اب میخوره!!از ابن سبا ویارانش و…و….و….
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8330فرمایش کرده ای/همین حرفی که زدی به خود خدا و پیامبرش وارد است. قل یا ایها الکافرون. لا اعبد ما تعبدون. و لا انتم عابدون ما اعبد. و لا انا عابد ما عبدتم. لکم دبنکم ولی دین. میبینید که خدا به رسولش میگوید که به آنها بگو من خدای شما را نمی پرستم. طبق حرف شما که اثبات خدایتان را دلیلی بر عدم اعتقاد دیگری به خداوند متعال دانسته اید، در این سوره خداوند عدم اعتقاد خودش به خودش را و البته رسولش به او را هویدا کرده است. به این سوره اضافه کنید آیات متعددی که م گوید مشرکین خدای دیگری داشته اند. یعنی خدا خودش را نفی کرده است. جالب بود.فرمایش ما/تو گفتی خدایتان(خطاب به من) که جواب خوب شنیدی واینجا میگی همین حرف به خدا وپیامبرش وارد است!!!
این هم از جهالتته!!میدونی چرا؟فرقشو بهت میگم اینجا این سوره مخاطبینش چه کسانی هستند؟(مشرکین مکه واین مشرکین چه میگفتند(خطاب به پیامبر)که بیا با هم توافق کنیم ویک سال تو خدایان ما(بتها!!!)را بپرست ویک سال هم ما خدای تورا میپرستیم بله رسول از طرف خدا به انان گفت که خدای شما را نمی پرستم (یعنی بتهارا)وخدا خودش را نفی نکرده!!واین از مرض قلب توئه که هم چین برداشتی میکنی
واینجا که خطاب به من گفته بودی مگه من بتها را خدای خودم میدانم که تو میگی(خطاب به من)خدایتان!!!
وخدای مشرکین هم بتها(لات وعزی )بودند(که اگر چه باز همینها هم میگفتند ما اینا را واسطه قرار میدهیم)
فرمایش کرده ای/لعن مومن؟ پیامبر مومن لعن کرده؟ من گفتم مومن؟ گفتم لعن؟ بعد من گفتم که خدای شما نفرین رو فضیلت میدونه. اعتبار خدایتان را نشان دادم. بحث رو نمکی نکنید. لعن مومن را شما گفتی. خودت هم مثابتش کن.
إنا لا نجتمع معهم – أي: مع السنة – على إله ولا على نبي ولا على إمام، وذلك أنهم يقولون: إن ربهم هو الذي كان محمد نبيه وخليفته من بعده أبوبكر, ونحن لا نقول: بهذا الرب ولا بذلك النبي, بل نقول: إن الرب الذي خليفة نبيه أبو بكر ليس ربنا ولا ذلك النبي نبينا – الأنوار النعمانية (ج:2ص:278)
این رو از نوشته های لغیر رشده کپی کردم در تاپیک نظر رافضه… . چرایی این مطلب را هر کس بگوید معلوم میشود که ذره ای فهم مطلب دارد. ناگفته پیداست که خدایی که پیامبرش محمد باشد و خلیفه آن پیامبر ابوبکر باشد، اصلا وجود ندارد.
فرمایش ما/(این عین حرفته درتاریخ15/2/93 یک صحابی از رسول خدا نفعی برده در زمان جمل. نفعش چی بوده؟ به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم، باید در جنسیت صحابه ای مانند زبیر و طلحه و اون یکی که خودش و پدرش رو پیامبر لعن و طرد کرد و یکی دیگه خلف ایشان عمل کرد و دامادش کرد و کاتبش کرد و… شک کنیم. شک کنیم؟ یا در سخن پیامبر.)واینجا به صورت سوالی مطرح میکنی!!!که این هم از بی حیاییته!!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #8331وگفتی خدایت خطاب به من که لعن را فضیلت میدونه (اما ایه ای نیاوردی که لعن مومن توسط خدا فضیلت باشه!!!!!کاکل بابا؟الا اینکه حدیثی اوردی که ثابت کنه رئیس جملیان عایشه رض بود(حالا اگه این حدیث حرف خداست هر چند باز حرفت فضیلت دانستن لعن توسط خدا بود اما حدیث در مورد اثبات بودن حضرت عایشه در جنگ جمل اوردی که ربطی به هم نداشت!!!!!)0ودر مورد اون کسی که گفتی خودش وپدرش را پیامبر لعن وطرد کرد(منظورت مروان بود)ویکی دیگه خلاف ایشان عمل کرد(منظورت حضرت عثمان بود)که جواب شنیدی مورد بحث ما نیست و گفته ای که خدای شما(خطاب به من)نفرین رو فضیلت میدونه؟؟؟؟؟اما اونجا حرفی از خدای من نیاوردی که نفرین را فضیلت بدونه؟؟؟؟؟کاکل میگذارم به حساب………….
فرمایش کرده ای/در جواب آنکه گفتی عایشه برای جنگ نرفت. فرماندهی تیم فوتبال صحابه رو برعهده داشته؟ فرمانده برای کجاست؟
نتیجه از این حرف شما بود که گفتی عایشه برای جنگ نرفته. حدیث میگه یک زن فرمانده اصحاب شتر(جمل) بوده. حالا اگر فرض کنیم که عایشه اصلا در جمل حاضر نبوده، فرماندهی با کی بوده؟ یا با یک زن دیگر بوده یا با طلحه و زبیر و آن کسی که پیامبر لعن و طردش کرد. این سه نفر آخری که ” الظاهر ” مرد بوده اند. یا اینکه بگویید طبق حدیث بخاری، زن بوده اند؟ عزیزم دقت کن که بحث آن کسی که ملعون پیامبر است برای چی بود. برای این بود که شما بگی عایشه فرمانده بوده یا کس دیگر.
فرمایش ما/وخواستی ثابت کنی(بی شرمانه)که عایشه رئیس جملیان بوده تا یه جوری جلوه بدی که من منکر حضور حضرت عایشه در جنگ بودم(که در تاریخ15/2/93گفته بودی به گروهی که فرمانده آنها یک زن بوده ملحق نشده. اگر حرف شما را که عایشه مسبب و فرمانده نبوده و برای جنگ نرفته را بپذیریم )که این را هم میگذارم به حساب ………
باز هم میگم که کل حرف من این بوده که حضرت عایشه مسبب اصلی جنگ جمل نبوده وتو چی برداشت کردی که حضرت عایشه رئیس جملیان نبوده یا اصلا در جنگ حضور نداشته (فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا)
ایا تو از این حرفهای من اینطور برداشت کردی که حضرت عایشع در جنگ نبوده(15/2/93همه ی صحابه چن انها که درجنگ طرف علی بودند وچه انها که طرف حضرت عایشه وطلحه وزبیر بودند بنا بر تاویلشان عمل کردند-در بحث جنگ جمل (ع..ع…)کرده بودی که سران فتنه عایشه وطلحه وزبیر بودند ومن چی گفته بودم بهت کاکل بابا؟که اینها سران فتنه ومسبب جنگ جمل نبودند(بنا به این دلایل رفتار حضرت علی درقبال ام المومنین عایشه بعد از جنگ-موضع گیری حضرت علی در مقابل قاتل حضرت زبیر-همعقیده بودن حضرت علی درمورد قصاص قاتلان حضرت عثمان و…….)[b][1][/url”>-درمورد ام المومنین عایشه که به خواست طلحه وزبیر وبرای قصاص قاتلان حضرت عثمان به صحنه اومد -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
برادرم پس وقتی پیامبر اسلام وقتی به مغازه ای مرفت و می گفت قیمت یک من خرما چند است ایا وحی الهی بوده ؟؟
وقتی می گفتند لباسم را بشویید آیا وحی الهی بوده ؟؟
می گفتند چه غذایی داریم وحی الهی بوده ؟؟
پس ایه (فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ) چه می شود ؟؟
و ایه ( وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ ) چه می شود ؟؟؟
اینکه گفته ای (در 18 فتح یک من المومنین داریم. کجا گفته که همه مومن بوده اند؟)
شاگرد اقای ما یفعلی من این ایه را کامل گذاشتم (لَّقَدْ رَضِيَ اللَّـهُ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ إِذْ يُبَايِعُونَكَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِي قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّكِينَةَ عَلَيْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِيبًا ) من المومنین در کجای این ایه است ؟؟
اینکه گفته ای (در 100 توبه همان سابقون از مهاجر و انصار کفایت نمی کند؟ اگر رضایت هم دائمی باشد، یعنی هر کس هر کاری کرد حتی اگر مرتد شد باز هم خدا راضی است؟ این هیچ قیدی ندارد؟)
برادرم من چندین بار به صراحت گفتم که شما گفته های عبدالله ابن سبا یهودی را بر ایه 100 سوره توبه ترجیح می دهید .
و خداوندی که از گذشته و آینده افراد خبر دارد ایه 100 سوره توبه را نازل کرده است .
و بدون قید و شرط می باشد و اگر قید و شرطی دارد بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود .
اینکه گفته ای (این رضایت با موارد مسلم تاریخی خدشه دار نمی شود؟)
من چندین بار گفتم که شما ها به دنبال خدشه دار کردن قران می باشید .
و این هم از معجزات قران است که شما را به دست خود شما رسوا می کند و تاریخ سراسر کذب را بر قران ترجیح می دهید .
اینکه گفته ای (منظور از قاتلین عثمان طلحه و زبیر است که به بصره رفتند؟)
چرا در روز روشن دروغ می گویی ؟
کجا طلحه و زبیر حضرت عثمان را به قتل رساندند ؟؟
بگذار تا دروغگو و کذاب رسوا شود و من قضاوت را به خوانندگان واگذار می کنم تا شما کذابان را بشناسند که تاریخ سراپا جعل را به قران ترجیح می دهید و دنبال خدشه دار کردن قران هستید .