اثبات غضب الهی فاطمه از ابوبکر و عمر تا پایان عمر

[nima385کاربر]

به نام خدا

به مناسبت ایام فاطمیه مقاله زیر را در باب اثبات غضب الهی فاطمه از ابوبکر و عمر تا پایان عمر نگاشتم تا روشنگر واقعیت در راه اسلام جویان باشد:

اسنادی که در ذیل ارائه میشود همگی از منابع برادران اهل تسنن میباشد که به شرح زیر است:

(فوجدت فاطمه علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت ……

{در ماجرای اختلاف مالی و مواجهه با عکس العمل ناعادلانه خلیفه} فاطمه بر ابوبکر خشمگین شد پس با او قطع رابطه کرد و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت…. صحیح بخاری حدیث3913 و نقل مشابه صحیح مسلم حدیث شماره3304 )

برای پرهیز از طولانی شدن مقاله بقیه منابع را که حاوی مطالبی مشابه هستند بدون ذکر متن و با ذکر منبع نقل میکنم:

صحیح بخاری احادیث 2862 و 6230 مسند احمد ابن حنبل احادیث 25 و 52 تاریخ المدینه ج1 صفحه 197 جامع الاصول ج10 ص 386 تاریخ الاسلام ص21 تاریخ الخمیس ج2 ص 173 مشکل الاثار ج1 ص 47و 48 سنن بیهقی ج6 ص300 صحیح ابن حبان ج11 ص152 و 153 المصنف ج5 ص472 مسند ابی عوانه ج4 ص251

که در تمامی منابع فوق به غیر از مسند احمد ابن حنبل اشاره شده که سخن نگفتن فاطمه که نتیجه غضب بود تا پایان عمر ادامه داشته است در جواب بعضی که ذبا استناد به احادیثی از جمله حدیث مرسل مدعی میشوند فاطمه از ابوبکر راضی شد باید گفت که این مسئله اینقدر دارای اهمیت است که باید در منابع بالا در صورت واقعیت به آن اشاره میشد در حالی که در تمامی منابع بالا به غیر از یک منبع غضب فاطمه را تا پایان عمر جاری میدانند به علاوه اگر فاطمه راضی شده بود چرا وصیت کرد او را شبانه دفن کنند؟

اسناد وصیت به دفن شبانه به قرار زیر است:

المصنف ج3 ص 521 تاویل مختلف الحدیث ص300 انساب الاشراف ج2 ص34 الاستیعاب ج4 ص 1898

ابن ابی الحدید معتزلی(در اثبات تعصب مذهبی او همین بس که وی جلد دوازدهم از شرحش بر کتاب نهج البلاغه را به دفاع از عمر ابن خطاب و ذکر فضائل او اختصاص داده است) در ارزیابی نقل های وصیت فاطمه به دفن شبانه می نویسد:

روایات مستفیضه (=متعدد) که در حد تواتر است دلالت می کند که ایشان وصیت نمود که وی را شبانه دفن کنند برای آن که آن دو مرد {ابوبکر و عمر} بر او نماز نخوانند. و به این خواسته اش تصریح فرمود و بر انجام آن پیمان گرفت….

شرح حدیدی ج16 ص281

و در پایان باید این نکته مهم را اضافه کنیم که غضب و قهر فاطمه رنگ و بویی خدایی داشته زیرا:

{ان الله عز وجل یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها } همانا خدای عز وجل به غضب فاطمه غضب میکند و به خشنودی او خشنود می شود. یعنی هرگونه خشم و غضبی که از سوی فاطمه ابراز گردد عملکردی خداپسندانه است و به دور از هرگونه تمایلات شخصی و انگیزه های دنیایی می باشد این اصل از تواتر معنوی برخوردار می باشد زیرا هنگامی که صفحات منابع معتبر اهل سنت را ورق می زنیم با احادیث متعددی از رسول خدا صلی الله علیه وآله مواجه می شویم که همگی انها همین مضمون را یادآوری می نمایند. برخی از مشاهیر اهل سنت که این قبیل احادیث را نقل یا ثبت کرده اند عبارتند از:

(ابن مثنی بصری متوفای252 ر.ک: ذخائر العقبی ص82-83 )(ابوبکر بن ابی عاصم متوفای287 ر.ک:الاصابه ج8 ص 57 شرح المواهب ج4 ص330 )(ابو یعلی موصلی متوفای 307 ر.ک: کنز العمال ج12 ص111 ح34238 مسند ابی یعلی ج1 ص190 )(ابوالقاسم طبرانی متوفای360 ر.ک: معجم الکبیر ج1 ص108 ح182 ج22 ص 401 ح1001)(حاکم نیشابوری متوفای 405 ر.ک: المستدرک علی الصحیحین ج3 ص167 ح4730 ) ………………

به همین مقدار بسنده میکنیم باشد که چراغ راه هدایت باشد و الله یهدی من یشاء

[mojahed.dinکاربر]

نوشته ای:

{ان الله عز وجل یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها } همانا خدای عز وجل به غضب فاطمه غضب میکند و به خشنودی او خشنود می شود

پاسخ:

این روایت ضعیف است

وقد رَوَوْا جميعًا أنَّ النَّبيَّ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم قال : يا فاطمةُ إنَّ اللهَ تعالَى يغضبُ لغضبكِ ويرضَى لرِضاكِ
الراوي: – المحدث:ابن تيمية – المصدر: منهاج السنة – الصفحة أو الرقم: 4/226
خلاصة حكم المحدث: كذب

أن النبيَّ صلى اللهُ عليهِ وسلَّمَ قال لفاطمةَ رضوان الله عليها : يا فاطمةُ إن اللهَ عز وجل يغضبُ لغضبِك ويرضى لرضاك
الراوي: علي بن أبي طالب المحدث:ابن عدي – المصدر: الكامل في الضعفاء – الصفحة أو الرقم: 3/217
خلاصة حكم المحدث: [فيه] الحسين بن زيد أرجو أنه لا بأس به إلا أني وجدت في بعض حديثه النكرة

راوي: علي بن أبي طالب المحدث:ابن القيسراني – المصدر: ذخيرة الحفاظ – الصفحة أو الرقم: 2/783
خلاصة حكم المحدث: [فيه] حسين بن زيد منكر الحديث

الراوي: علي بن أبي طالب المحدث:الذهبي – المصدر: ميزان الاعتدال – الصفحة أو الرقم: 2/492
خلاصة حكم المحدث: [فيه] عبد الله بن محمد القزاز أتى بما لا يعرف

اما بیا و فرض کنیم که حدیث صحیح است

در ادامه نوشتی «هرگونه خشم و غضبی که از سوی فاطمه ابراز گردد عملکردی خداپسندانه است و به دور از هرگونه تمایلات شخصی و انگیزه های دنیایی می باشد»

پاسخ:

علی فاطمه را ناراحت و خشمگین کرد و آن وقتی بود که فاطمه دید که علی سرش را در آغوش کنیزش گذاشته است، آنگاه فاطمه چادرش را به خود پیچید و به خانه پدرش رفت و از علی نزد پیامبر شکایت کرد.

ابن عباس روايت میکند که : فاطمه وارد خانه اش شد ناگهان ديد که علی در آغوش کنيزی است که جعفر به او هدیه کرده بود غيرت زنانه او که هر زن نسبت به شوهرش دارد به جوش آمد نقاب به چهره اش زد و روسری اش را به سرش گذاشت و قصد پيامبر را نمود تا شکايت علی را به پيامبر بکند. بحار الانوار(39\207) علل الشرائع، ص 163، حق الیقین مجلسی، ص 203-204

حسن بن علی رضی الله عنهما نزد جدش، رسول خدا صلی الله عليه وآله وسلم آمد، دامنش را گرفت وپنهاني در گوش پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم چيزي گفت، رنگ پيامبر تغيير كرد. بعد از آن، پیامبر برخاست و به منزل فاطمه آمد. بعد از آن علی رضی الله عنه آمد، پيامبر خدا دست او را گرفت تکانی داد و گفت: ای ابو الحسن: از خشمگين ساختن فاطمه خود داری کن زيرا فرشتگان با خشمگين شدن فاطمه خشمگين و يا خوشنودی او خوشنود می شوند .بحار الانوار 43\43

[mojahed.dinکاربر]

پس غضب و لعن خدا قبل از هر کسی دامان علی را گرفت!!!

برای توضیح اینکه فاطمه از ابوبکر راضی گشت اینجا را بخوان

http://www.islamtxt.net/?q=question/475

اما جدا از این، تمام افعالی که فاطمه را ناراحت میکند حرام نیستند.

برای مثال فاطمه کار اشتباهی میکند و نیاز به نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر خواهد داشت. اگر اینطور باشد فاطمه هر کاری میکند سپس استدلال میکند که کسی حق ندارد من را توبیخ کند برای اینکه من ناراحت میشوم و اگر هم از دست کسی ناراحت بشوم خدا و رسول از او ناراحت میشوند و ملعون خواهد شد و…

پس عقلا چنین چیزی صحیح نیست.

اما اگر به ناحق فاطمه را ناراحت کنند در واقع پیامبر را ناراحت کرده اند.

در این مورد خوئی نیز هم عقیده ماست

بل حتى ولو فرض كونه إيذاءً لها ، فإنّه لا دليل على حرمة الفعل المباح المقتضي لإيذاء المؤمن قهراً ، على ما ذكرنا في محلّه . وحيث إنّ المقام من هذا القبيل لأنّ التزوّج بالثانية أمر مباح في حدّ نفسه ، فمجرد تأذي فاطمة (عليها السلام) لا يقتضي حرمته .

در مورد اموال فیء و فدک نیز فاطمه بر اشتباه بود و این اشتباهش مشکل وی میباشد و حق با ابوبکر بوده است

در بخاری تصریح به فیء بودن فدک شده است

أن فاطمة عليها السلام ابنة رسول الله صلى الله عليه وسلم سألت أبا بكر الصديق بعد وفاة رسول الله صلى الله عليه وسلم أن يقسم لها ميراثها مما ترك رسول الله صلى الله عليه وسلم مما أفاء الله عليه فقال لها أبو بكر إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال ((لا نورث ما تركنا صدقة))

حال بر گردیم به قران و ببینیم مصرف فیء چگونه است

‏ مَّا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاء مِنكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ ‏ایه 7 سوره حشر

‏ چيزهائي را كه خداوند از اهالي اين آباديها به پيغمبرش ارمغان داشته است(افاء الله علی رسول=غنيمت تو كرده و بهره جنگي تو ساخته است ) ، متعلق به خدا و پيغمبر و خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و مسافران در راه مانده مي‌باشد . اين بدان خاطر است كه اموال تنها در ميان اشخاص ثروتمند شما دست بدست نگردد ( و نيازمندان از آن محروم نشوند ) . چيزهائي را كه پيغمبر براي شما ( از احكام الهي ) آورده است اجراء كنيد ، و از چيزهائي كه شما را از آن بازداشته است ، دست بكشيد . از خدا بترسيد كه خدا عقوبت سختي دارد . ‏

[mojahed.dinکاربر]

پس اموال فیء منجمله فدک بعد از جدا کردن مایحتاج خانواده اش در راه مخارج عمومی بوده است.

و ابن میثم بحرانی نیز در شرح نهج البلاغه مینویسد:
ابوبکر به فاطمه گفت: آنچه را که برای پدرت بود، برای تو نيز هست، رسول خدا از درآمد فدک مايحتاج شما را برمی‌داشت و ما بقی را در راه خدا تقسيم می‌کرد، شايسته است که تو نيز همين کار را بکنی که او کرد، سپس فاطمه آن را پذيرفت و راضی شد و به ابوبکر وعده داد که همين کار را بکند. شرح نهج البلاغة، إبن ميثم بحراني، ج5، ص107

در ضمن اموال فیء و فدک اگر به ورثه میرسید قطعا بخشی از آن به زنان پیامبر یعنی عائشه دختر ابوبکر و حفصه دختر عمر هم می رسید.

سوال مهم این است که ایا ابوبکر سند فدک را به نام خود زد؟ آن را به حساب شخصی خود واریز کرد؟ فدک را داد به دخترش؟ خیر. بلکه فدک را در همان راهی که پیامبر خرج میکرد خرج کرد و چیزی به او نرسید.

در ضمن در فقه شیعه که زنان از زمین ارث نمیبرند

کافی باب مستقلی در این باره دارد

ان النساء لا يرثن من العقار شيئا
فروع الكافي للكليني.7/127

طوسی هم در التذهیب 9/254می نوسید

سالت ابا عبد الله عن النساء مالهن من ميراث؟
فقال لهن قيمة الطوب والبناء والخشب والقصب فاما الارض والعقار فلا ميراث لهن فيهما وعن محمد بن مسلم عن ابي جعفر قال النساء لا يرثن من الارض ولا من العقار شيئا

و در این روایات هم هیچ تخصیص و تقییدی وجود ندارد نه برای فاطمه و نه برای غیر وی. پس فاطمه نیز از زمین ارث نمیبرد.

[نویسنده]

نوشته ها