اسلام تکس بانک مقالات اسلامی و پاسخ به شبهات
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط 
-
نوشته ها
-
بماند که شما برای هیچ یک از مطالبی که از کتب شیعه آوردی بررسی ندادی.
در مورد روایات؛
در الخرائج و الجرائح راوی کیست؟ شان او در شیعه چیست؟ همه هم همین را نقل کرده اند.
و در ادامه البته در متنی دیگر(ص1136) از امیرالمومنین سلام الله علیه آورده که ” وَ إِنَّ رَبَّكُمْ جَلَّ وَ عَزَّ لَيْسَ بِأَعْوَرَ وَ لَا يَطْعَمُ الطَّعَامَ وَ لَا يَمْشِي فِي الْأَسْوَاقِ وَ لَا يَزُول ” یعنی؟
بعد فرموده که یک چشم نیست. معنایش اینه که دو چشم است یا بیشتر؟ خواسته نفی کند صفتی که دجال دارد را از خدا. این به معنای اثبات صفتی دیگر برای خداست؟
در فلاح السائل ص202(204بود) چند خط بالاتر فرموده ” الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي احْتَجَبَ عَنْ كُلِّ مَخْلُوقٍ يَرَاهُ بِحَقِيقَةِ الرُّبُوبِيَّةِ وَ قُدْرَةِ الْوَحْدَانِيَّةِ فَلَمْ تُدْرِكْهُ الْأَبْصَارُ وَ لَمْ تُحِطْ بِهِ الْأَخْبَارُ وَ لَمْ يَقِسْهُ مِقْدَارٌ وَ لَمْ يَتَوَهَّمْهُ اعْتِبَارٌ لِأَنَّهُ الْمَلِكُ الْجَبَّار ”
.
برای بقیه نیز رجوع کنید به ” نحن وجه الله “. این با چیزی که شما میگی چقدر فرق دارد؟
.
اما لیس کمثله شئ؛
شما گفتی ”
حال آیا صفت شنیدن و دیدن را هم از خدا صلب میکنی؟
چون شنیدن که احتیاح به گوش درونی و بیرونی و حلزون گوش و دیگر مخلفات دیگرش دارد.
و دیدن نیز نیاز به قرنیه مشیمیه و زجاجیه و دیگر چیزهایی که در چشم بشر وجود دارد، دارد.
حال ایا صفت دیدن را از خدا صلب میکنی؟؟؟؟؟؟؟ ”
برایم روشن کنید که من با عقلم میسنجم. شما با چی؟
.
روشن کنید که؛
فرموده لیس کمثله شئ. این عدم همانندی در کیفیت است؟ اگر این باشد دستش از چه مدلی است؟ بالاخره من و شما مفهومی از دست را میدانیم. دقت کنید. مفهوم. کاری به مصداق ندارم. اگر از چیزی مفهومی داشته باشیم آیا آن چیز متصور است یا نیست؟ انسان از چه جیزهایی تصور دارد؟ به نظر من از مخلوقات. حالا اگر ما مفهوم دست را بدانیم اما کیفیت آن را ندانیم آیا آن دستی که ما مفهومش را میدانیم مخلوق نمیشود؟ خدا دست دارد از نوع مخلوق؟
.
لیس کمثله معنایش اینست که کیفیت را نمیدانیم؟
اگر لیس باشد که شبیه هیچ چیز نیست. یعنی وقتی میگیم بینایی،شنوایی…. معنایش اینست که از این جنس بینایی و شنوایی که ما داریم نیست. هست؟ اگر باشد که محدود میشود.
.
دقت کنید که هر چیزی که قابل تصور باشد حتما محدود است.
هر چیزی که جزء جزء بشود حتما جسمیت دارد. شما میتوانی خدا را بدون دست تصور کنی؟ اگر تصور بکنی او حتما جسم است. جسم مخلوق است یا خالق؟
تمام احادیث فوق دلالت بر جسمیت خدا دارد. چرا؟ جسم است که در زمان قرار میگیرد. در مکان جای دارد.
خدایی که نزول میکند. راه میرود. میخندد…. این خدا جسمی دارد که آن جسم اعضایی دارد. این عین حرف شماست. اثبات صفت وجه را به معنای صورت داشتن گرفته اید. جاء ربک را به معنای راه رفتن. ساق را واقعا ساق پا دانسته اید. خب اپر کیفیت ندارد که ما وقتی در قیامت آن را ببینیم به کیفیتش هم پی میبریم. بعد دیگر علاوخ بر مفهوم ساق، مصداق آن را هم میدانیم. پس دیگر لیس کمثله نخواهد بود.
.
نکته اینجاست که هر جسمی قطعا محدود است. این محدودیت به اعمالش هم سرایت میکند. خدا مثلا دست دارد. دستش چه اندازه طول دارد؟نمیدانیم. اگر قرار باشد که طولش بی نهایت باشد این بی نهایت را خدا در کجا جمعش میکند؟ او که در عرش استوار گشته(مستقر) این دست بی نهایت را کجا میگذارد؟
لازمه استقرار در عرش اینست که عرش محدوده ای داشته باشد. وقتی مکان محدود باشد آنچه قرار است در مکان قرار بگیرد ممکن است نامحدود باشد؟
آنچه که من و شما بتوانیم ببینیم محدود است یا نیست؟ همین زمین ا در نهایت مسطح بودن تا چه مقدار امکان تماشا داریم؟ محدودیت دارد. حالا اگر بتوانیم خدا را ببینیم معنایش اینست که خداوند از نظر اندازه از زمین نیز محدودتر است. نیست؟
این را هم دقت کنید که سمیع یا بصیر صفت هستند یا عضو؟
وقتی فرموده سمیع است اما لیس کمثله است معنایش این نیست که این مدل شنیدن ما را ندارد؟ ما با گوش میشنویم. او هم اگر با گوش بشنود که مثل ما میشود. نهایتا در اندازه گوشش مثل مانیست. خب فیل هم همینطور است. گوش من هم همینطور است. از اینها لیس کمثله شئ تر اثر انگشت من و شماست. امکان همانندی آن 1 به 64همراه با 12صفر است.(بیلیون یا تریلیون) یعنی عملا صفر.
.
؟ کی گفته دست خداوند فلان شکل و فلان صفت را دارد؟
” اهل سنت هرررررکسی که برای صفات خداوند تعیین کیفیت کند یا برایش مثال بزند یا صفات را تعطیل کند زندیق میداند ”
حتی پیامبر را؟ خلق آدم علی صورته یعنی چی؟ معنایش این نیست که آدم هم مثل خدا(و بالعکس) چشم و گوش و بینی و… دارد؟ الان پیامبر زندیق شد؟ گیفیت تعیین کرده. صورت خدا همانی است که آدم را بر آن آفریده. نیست؟
.
یکبار دیگر به معنای لیس کمثله شد دقت کنید.
تکلیف دست و پای خدا رو نمیخواهید روشن کنید؟ما یک ماه ول کردیم رفتیم سفر به امید اینکه وقتی برگشتیم جواب ببینیم. چی شد؟
اگرچیزی نمی گفتی نیز کسی نمیگفت لال هستیتکلیفت روشن است لیس کمثله شیء
قبلا جواب دادم مطالب را ابتدا بخوان بعد نظر بده
تکلیف قران را روشن کن که ایا خداوند اشتباه گفته که دست و ساق و چشم و وجه دارد و شما اشتباهاتشان را تصحیح کرده اید؟ و شما از خدا داناتر به خدا هستی؟
استناد ما قران است استناد شما عقل ناقصتان.
اگرچیزی نمی گفتی نیز کسی نمیگفت لال هستیتکلیفت روشن است لیس کمثله شیء
قبلا جواب دادم مطالب را ابتدا بخوان بعد نظر بده
تکلیف قران را روشن کن که ایا خداوند اشتباه گفته که دست و ساق و چشم و وجه دارد و شما اشتباهاتشان را تصحیح کرده اید؟ و شما از خدا داناتر به خدا هستی؟
استناد ما قران است استناد شما عقل ناقصتان.
شما که اهل سنت هستید و بدون واسطه به خداوند متعال دسترسی دارید و اجیب دعوة الداع هستید یه لطفی بکنید از خدا بپرسید که مگر نگفته الله الصمد؟ صمد معنایش چیست؟این خدایی که دست و پا دارد، احتمالا برای جاء ربک و الملائکته صفا صفا باید با پا راه برود، آیا این خدای پا دار برای راه رفتنش نیاز به پا دارد یا ندارد؟ آیا این نیاز با صمد بودن هماهنگی دارد؟
اینکه در عرش مستقر شده یعنی نیاز به مکان دارد. با صمد منافات ندارد؟
هر چه جسم شود داراری اجزایی میشود که برای امورش محتاج آنها خواهد بود. خدایی که غنی است با چه معیاری جور میشود که محتاج عضو باشد؟
اگر نیارمند به عضو باشد عزیزم چگونه با من و تو تفاوت دارد؟ لیس کمثله شئ چه میشود؟ نکند که احتیاجش مانند دیگر محتاجان نیست. مثلا در شدت احتیاج است آن طوری که در مخیله هیچ کس نمی آید. یا آنقدر کم محتاج است که قابل تصور نیست. چکونه است؟
شما بیا و بگو که لیس کمثله شئ یعنی چه؟ به کیفیت مربوط است یا کمیت؟
خدا محدود است یا نامحدود؟ اگر نامحدود است چکونه در محدوده زمان و مکان گنجیده؟
اگر محدود است چگونه لا یدرکه الابصار است؟ چگونه غنی است؟ چگونه با اینکه محدود است دید و سمع و قدرت نامحدود دارد؟ نکنه معجزه کرده؟
با سلام . برادرم سوال اولیه برادر مجاهد خیلی واضح و روشن می باشد و چون شما پاسخی نداشتی مجبور شدی با فریب و نیرنگ موضوع سوال اولیه را به انحراف بکشانی .
و با طرح سوالاتی که هیچ ربطی به سوال اولیه ندارد ذهن خواننده را مشوش کنی .
ولی امروزه دست شما برای همه رو شده .
و دیگر فریب شما را نمی خورند .
و از همین رفتارهای شما مشخص می شود که پاسخ به سوال اولیه ندارید .
و اگر پاسخ قانع کننده و منطقی می داشتید خیلی راحت می گذاشتید .
و قضاوت را به خوانندگان واگذار می کردید .
ولی با توجه به این فلسفه بافی ها و مغلطه بازی های شما خدا را شکر به نفع اهل سنت تمام می شود .
و اینکه گفته ای (شما که اهل سنت هستید و بدون واسطه به خداوند متعال دسترسی دارید و اجیب دعوة الداع هستید یه لطفی بکنید از خدا بپرسید که مگر نگفته الله الصمد؟ صمد معنایش چیست؟)
برادرم اولا : اهل سنت در هیچ کجا مدعی نشده اند که می توانند سوالات خود را در این زمان از خداوند بپرسند .
و خداوند با نزول قران دین را تمام کرده .
و شما که مدعی هستید پیرو امام زمان حی و حاضر و ناظر می باشید ، از امام زمان سوال کنید که چرا مثل پیامبر اسلام در دسترس نیست ؟؟
زیرا
پیامبر اسلام با نام و وظایف مشخص در ایات متعدد قران ، از طرف خداوند معرفی شده است .
و هر زمان که پیروان پیامبر دچار مشکل می شدند برای حل مشکل ، و اگر در مسائل دینی و عبادی دچار اختلاف می شدند به پیامبر رجوع می کردند .
و اگر عالم و یا فرستاده پیامبر اسلام در اطراف و شهرهای دیگر در بیان احکام دین اسلام با مردم آن شهر و دیار ، دچار مشکل می شدند ، هر فردی که می خواست می آمد در مدینه ، بدون واسطه وبدون معطلی نزد پیامبر اسلام و مشکل دینی و … خود را مطرح و جواب صحیح را از پیامبر اسلام می گرفت .
و حتی صحابه پیامبر اگر دچار اختلاف فقهی می شدند به پیامبر رجوع می کردند و پیامبر حکم صحیح شرعی را برایشان بیان می کرد .
و امام زمان که اهل تشیع می گویند بدنیا آمده و زنده هست و برای هدایت مردم هست تا مردم گمراه نشوند ، چرا در مکان مشخصی در دسترس تمام مردم نیست تا مثل پیامبر اسلام جواب سوالات دینی مردم را بدهد .
و یا حداقل اختلافات فقهی بین مراجع را حل و فصل نماید . تا فتوا های متضاد صادر نکنند .
و امروز با توجه به وسائل ارتباط جمعی امام زمان می توانست با یک شبکه تلوزیونی پاسخ هر سوال کننده ای در اقصی نقاط دنیا را بدهد .
و چرا تا امروز حتی کتابهای روایی و حدیثی اهل تشیع را تصحیح نکرده است ، که یک عالم اهل تشیع بگوید این حدیث صحیح است و دیگری بگوید این حدیث ضعیف است . آن هم در زمانی که امام معصوم حی و حاضر است .
و چرا نهج البلاغه را تصحیح نکرده است ؟؟ تا گفتار صحیح حضرت علی برای مردم مشخص کند .
و چرا قران را تفسیر نکرده است تا هرکسی درباره ی ایات قران اظهار نظر نکند و به رای خود تفسیر نکند ؟؟؟و با توجه به اینکه مدت 30 سال می شود که حکومت دست نایب ایشان است آن کتابهای تصحیح شده ، چاپ و منتشر و مردم از اسلام ناب مستفیض می شدند .
آیا این سردرگمی مردم گناهش بر گردن چه کسی می باشد ؟؟؟
علیک سلام.دوستتان مطلبی گذاشت که من بررسی خواستم اما ایشان مثل هر جای دیگری که بررسی به نفعش نیست پیچید به بازی.
بعد من از کتب خودتان عین آنها را گذاشتم و بعدتر دوست شما آیه آورد. من هم یک سوال کردم که اگر لیس کمثله شئ است چرا مثل سایر اشیاء اعضا و جوارح دارد؟ اگر جسم است قطعا محدود است. نیازمند جوارح پس صمد نیست… . جواب ندیدم.
نگفتم که میتوانند سوالات را از خدا بپرسند گفتم شما که مدعی هستید انسان با خدا بی واسطه رابطه دارد بفرمایید و سوال کنید.
پیامبر وقتی در مدینه بود برای اهل یمن در دسترس بود؟ ضمن اینکه حاضر را الان مدعی شدی. این هم چیز پیچیده ای نیست. پدر امام عصر سلام الله علیهما هم حی و حاضر و ناظر بودند اما همه به ایشان دسترسی داشتند؟ آن خلیفه رسول خدا با ایشان چه رفتاری داشت؟ شیعه به این قضیه عادت دارد.
نتیجه حرف شما اینست که با نزول قرآن دین کامل شده و اگر اختلافی هم بوده پیامبر برطرف کرده. الان در نماز دست را کجا باید گذاشت؟
از ریتم سوالت پیداست که با سجودی آن مثلا شیعه سنی شده که سوپرمن غیرت هم هست زلفی گره زده ای. شریفی در آن گفتگو جواب هر 10 سوال را داد. مراجعه کن و ببین.
.
صفات خداوند را یکبار دیگر ببینید و بگویید که خدای صمد چرا برای بستن جهنم به پا نیاز دارد؟ پرا این ایس کمثله شئ مثل من و شما دست و پا و صورت دارد؟
.
یادت باشه که یادم می ماند که بحث الکی و انحرافی رو تو مطرح کردی. بعدا مدعی نشی که ال و بل و جیمبل.
زشته.عیبه.میفهمن.
عزیزم این لیس کمثله شئ چی شد؟ رفتی که رفتی؟بیا و جواب بده.
جواب ابهلان خاموشیست.عزیزم برای یک تعریف ساده ناتوانی؟ این هم رفت کنار دست تعریف شرک؟اگر نتوانی توحیدت را تعریف و اثبات کنی که دینت برای محل بازیافت کهریزک خوبه.
اگر اسلام سقیفه اینه، بذارید توی سرکه تا بترشه و خراب نشه.
امام علی میفرماید من از الله دو سال کوچکترم…..معاذ الله
http://www.uploadax.com/images/62942643442132592372.jpg
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
إسناده ضعيف جداً، يحيى بن العلاء- وهو الرازي البجلي- قال عمرو بن علي الفلاس والنسائي والدارقطني: متروك الحديث، وقال أحمد: كذاب يضع الحديث، وقال أبو داود: ضعفوه، وسماك بن حرب- وإن كان صدوقاً- كان ربما لُقن، فإذا انفرد بأصل لم يكن حجةً كما قال الحافظ في “التهذيب”، وقد تفرد بالرواية عن عبد الله بن عميرة كما قال مسلم في “الوحدان” ص 140، وعبد الله بن عَميرة ذكره العقيلي وابن عدي في جملة الضعفاء، وقال الذهبي؟ لا يعرف، وذكره ابن حبان في “الثقات” على عادته في توثيق المجاهيل، وهو إلى ذلك معضل بإسقاط الأحنف بن قيس من
الإِسناد، وبإثباته فهو منقطع، فإنه لا يعلم له سماع منه فيما قاله البخاري.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اگر از قرآن نیز دلیلی نداری پس سکوت کن به جای این همه صفحه سیاه کردن