این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط هابیل در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1270
در احادیث فراوانی از شیعه وجود دارد( مثل حدیث جابر) که پیامبر از ائمه ی آینده خبر داده و آن 12 نفر را به اسم معرفی کرده است
خوب این علم پیامبر به آینده از کجا منشا گرفته ؟ از وحی یا از خودش
مسلما شیعه جواب می دهد از وحی چونکه ما ینطق عن الهوی
خوب این خبری مهمی و انسا ن ساز ی که از وحی آمده چرا نباید در قرآن آمده باشد ؟ چرا نباید در قرآن می آمد تا دل همه قاطع و
قانع شده و با خیال راحت آرام گیرند؟؟ نام خود پیامبر ( محمد) آمده چرا نام جانشین ومعصوم بعدی نیامده است ؟؟ چه موانعی
وجو د داشته است؟
بخاطر اینکه دشمنان شیعه آنها را نشناسند واذیت نکنند و نکشند !!!
این جواب باطلی است چرا که حتی با این وصف خود شیعه یان هم می گویند امامانشان شهید و اذیت و زندانی شده اند !
بخاطر اینکه اگر اسمشان در قرآن می آمد قرآن تحریف می شد !!
اولا تحریف نمی شد بخاطر اینکه اگر این خبر از ائمه از طرف خدا نازل شده بود خداوند خودش از آن نگه داری می کرد
مگر نگفته انا نزلنا الذکر وانا له لحافظون
دوما چه کسی می توانست آن را تحریف کند مگر آیات دیگر قرآن تحریف شده است ؟؟
به راستی چه دلیلی وجو دارد که حتی اسم یک نفر( مثلا در راس آنها علی ) در قرآن آمده باشد که ما بدانیم که مشت نماینده ی خروار است
خداوند از چه کسانی حساب می برده که صلاح دانسته حتی اسم یکی از این 12 تن معصوم ؟؟ را در قرآن نیاورد قضیه چیست؟؟
از دشمنان می ترسیده یا از تحریف سخنش؟؟ یا می خواسته آنها شناسایی و اذیت نشوند؟؟؟؟؟
راستی آیات ذیل چه نکاتی را به ما می گویند
قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يوحَى إِلَي وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ(الأحقاف/9)
بگو من از [ميان] پيامبران چیز تازه ای نیستم و نميدانم با من و با شما چه معاملهاي خواهد شد جز آنچه را که به من وحي ميشود پيروي نميکنم و من جز هشداردهندهاي آشکار [بيش] نيستموَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَي أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ(لقمان/34)
و هیچ کسي نميداند فردا چه به دست ميآورد و هیچ کسي نميداند در کدامين سرزمين ميميرد در حقيقتخداست [که] داناي آگاه استآیه فوق پیامبر حتی خودش نمدانست کجا می میرد و فردا چه کاری خواهد کرد چطور دانسته که در آینده نام جانشینان معصوم خود را بدون اینکه در قرآن ووحی آمده باشد تعیین کند؟؟؟؟ چطور
شیعه جواب دهد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2194شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #2273سلام و عرض ادب
جناب هابیل گفته اند:
"اولا تحریف نمی شد بخاطر اینکه اگر این خبر از ائمه از طرف خدا نازل شده بود خداوند خودش از آن نگه داری می کرد
مگر نگفته انا نزلنا الذکر وانا له لحافظون"
آقای هابیل شما از خدا چه انتظارات عجیب و غریبی دارید!؟ اصلا روی حرفی که می زنید فکر می کنید یا فقط برای پیچوندن سوال ادعاهایی غیر منطقی و ساده لوحانه مطرح می کنید.
فکر می کنید خداوند متعال چطور قرآن رو از تحریف شدن حفظ می کنه؟
با این گفته های شما اینطور استنباط میشه که مثلا کسی بخواد یک کلمه از قرآن رو حذف کنه، شمشیری از آسمان فرود میاد و دست طرف رو قطع میکنه!!
مشیت خداوند بر اینه که خلقت روند طبیعی خودش رو طی کنه. اگر که اینطور نبود اصلا کافر و بی دینی روی زمین باقی نمی موند. همه مردم به عینه حق و باطل رو می دیدن و آزمایش و امتحانی در کار نبود. یکی می خواست دروغ بگه شترخ یکی تو گوشش! یکی می خواست غیبت بکنه گوشت مرده برادرش رو میذاشتن دهنش!
اما چنان تدبیری داره خداوند که مثل همین مورد که شما می فرمایید(نیامدن نام ائمه در قرآن) به صورت غیر مستقیم و با کنایه، ائمه رو در قرآن معرفی میکنه(چنانکه آیات بسیاری در شان امیرالمومنین بر اساس تفاسیر مفسران سنی آمده که نیاز به ذکر نیست) و اینطوری مخالفان رو در دنیا سر جایشون می نشونه و اجازه تحریف قرآن رو به اونها نمیده. حالا شما نکنه انتظار داری نام امامان در قرآن می اومد و یک از خدا بیخیر می خواست اونها رو تحریف کنه بعد یک بلای آسمانی بر سر اون نازل بشه واونوقت شما بگی: انا نحن نزلنا الذکر وانا له لحافظون!!!
این تنها یک دلیل برای نیامدن نام ائمه در قرآن است.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای هابیل! سلام بر شما.
به نظر بنده برای پاسخ به سوال شما باید چند مرحله را سپری کنیم که بنده مختصراً راجع به آن ها می نویسم.
1- آیا احادیثی وجود دارد که در آن ها پیامبر 12 امام بعد از خودش را به نام تعیین کرده باشد؟
شما می گوئید در احادیث فراوانی که شیعه آن را مثلا از جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده، چنین چیزی آمده است. بله همین طور است. پس معلوم می شود که پاسخ این سوال صرفنظر از امکان ِ آن آری است. البته شاید اهل سنت به این دلیل که امثال این حدیث در کتب معتبرشان یافت نمی شود، آن را نپذیرند؛ اشکالی ندارد بحث اول روی این است که آیا چنین احادیثی وارد شده است یا نه، که جوابش مثبت است. اما این که من ِ نوعی به عنوان یک محقق که دنبال حقیقت می گردم، باید چه احادیثی را بپذیرم، بحثی دیگر است که اگر تمایل داشتید روی آن گفتگو می کنیم.
2- اگر جواب سوال اول مثبت است، آیا چنین چیزی امکان دارد؟
در این مرحله باید به بررسی امکان صدور چنین احادیثی از منظر عقل و شرع (قرآن و سنت) بپردازیم.
شما چند آیه آورده اید که مضمون آن ها عدم اطلاع نبی اکرم (صلّی الله علیه و آله) از آینده است. اما نمی توان با یکی دو آیه راجع به مساله ای به این اهمیت قضاوت کرد. چه در آیات قرآن و چه در احادیثی که همه ی مسلمین صدور آن ها را از حضرت پذیرفته اند، اخباری از آینده آمده است. پس امکان صدور چنین حدیثی نیز هست. البته اگر مایل باشید تعدادی از این آیات و روایات متفق علیه را خدمت شما ذکر خواهم کرد تا بدانید که ادعای بی دلیل نمی کنم.
3- اگر جواب دو سوال قبلی مثبت است، چرا نام جانشینان حضرت در قرآن نیامده است؟
وقتی ثابت شد که احادیثی از حضرت صادر شده و در آن نام جانشینان (دقت کنید نام جانشینان، نه اوصاف کلی آن ها) آمده، و نیز صدور چنین چیزی از منظر عقل و شرع (قرآن و سنت) مردود نیست، دیگر جای اشکالی باقی نمی ماند. مانند بسیاری از اصول دین و احکام آن که در قرآن کریم بیانی اجمالی از آن ها شده و حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) در سنت خویش به تبیین آن ها پرداخته اند، مساله ی امامت و وصایت نیز به طور اجمال در قرآن ذکر شده و جزئیاتش در سنت حضرت موجود است.
اساساً ایمان به دین مبین اسلام، جز با ایمان به سنت حضرت رسول (صلّی الله علیه و آله) و اعتقاد و عمل به تمامی آن، کامل نمی شود. و اهمیت سنت کمتر از قرآن نیست. در واقع کسی که سنت را نپذیرد، به طریق اولی قرآن را نیز نخواهد پذیرفت. زیرا سنت در برگیرنده ی قول و فعل و تقریر همان آورنده ی قرآن است. پس کسی که سخن آورنده ی قرآن را قبول ندارد، در واقع قرآن را نیز رد کرده است.
اعتقاد به سنت حضرت امری متفق علیه بین جمیع فرق مسلمین از آغاز تا به امروز بوده و هست. لذا اگر برای کسی از سنت دلیل آوری و وی گفت: آیه اش کو؟ باید در ایمان وی شک کرد!
البته حتما می دانید که اخیرا عده ای در میان مسلمانان پیدا شده اند که آن ها را "قرآنیان" می خوانند. آن ها منکر سنت اند و می گویند تنها قرآن را قبول داریم. ما دقیقا همین استدلال را برای آن ها می کردیم و آن ها جواب هائی بسیار سخیف و بچه گانه می دادند. اینان بدون شک کافرند و مستوجب آتش. زیرا سخن ثابت شده ی حضرت را نیز قبول ندارند. خوشبختانه ما و شما هیچ کدام ادعای "حسبنا کتاب الله" را ندارد، پس در این مرحله نیز مشکلی وجود ندارد.
البته گاهی ممکن است افراد برای دانستن و نه ایراد گرفتن، دلیل عدم ذکر نام جانشینان حضرت را در قرآن جویا باشند. خوب در مقابل چنین سوالی که از برای فهم پرسیده شده و نه اذیت کردن، می توان جواب هائی را از ذهن گذراند که معلوم نیست هیچ کدام از این ها درست باشند. مهم همان است که قبلا گفته شد.
داخل پرانتز: نام امیر مومنان علی (علیه السلام) در قرآن آمده است. رجوع شود به سرفصل زیر:
نام امیر المومنین علی (علیه السلام) در قرآن -1
والسلام