Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › آیا عبدالله بن زبیر ابن المتعه بود!!!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط ابولولو در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1643به نام خدا و سلام خدمت دوستان خوبم
شاید همیشه شنیده اید که دوستان و برادران اهل سنت به شیعیان ابن المتعه میگویند و به خیال خودشان ابن المتعه یعنی زنا زاده!!حال آنکه متعه حلال خداوند است.
ولی وقتی به کتابهای روایی این عزیزان مراجعه میکنیم میبینیم که ای دل غافل!! نوه دلبند جناب ابوبکر بن ابی قحافه حاصل ازدواج موقت میباشد.یعنی دختر جناب ابوبکر اسماء با زبیر ازدواج موقت کردند و حاصل این ازدواج مبارک جناب عبدالله بن زبیر شده
ببینیم در کتابهایشان چه خبره:
«5515-اخبرنا محمود بن غیلان المروزی قال:حدثنا ابوداود قال حدثنا شعبة عن مسلم القری قال:دخلنا علی اسماء ابنة ابی بکر فسالناها عن متعة النساء فقالت:فعلناها علی عهد رسول الله» السنن الکبری النسائی ج5 ص233
ترجمه:محمد بن غیلان المروزی خبر داد به ما از ابوداود از شعبه از مسلم که گفته:ما به نزد اسما دختر ابی بکر داخل شدیم و از او درباره متعه زنان(صیغه)پرسیدیم.(اسما)گفت:ما در زمان رسول الله آن را انجام میدادیم
در یه جای دیگه همین رواین هست:
«1742-حدثنا یونس قال:حدثنا ابوداود قال حدثنا شعبه عن مسلم القری قال:دخلنا علی اسما بنت ابی بکر فسالناها عن المتعة النساء فقالت:فعلناها علی عهد رسول الله» مسند ابی داود الطیالسی ج3 ص208
آفای طیالسی در حاشیه روایت مینویسیه:«حدیث صحیح»
البته در ادامش مینویسه که در متن حدیث اختلاف هست که آیا منظور از متعه؛ متعه نسا هست یا متعه حج
که ما در جواب میگوییم جناب مرحوم طیالسی این چه حرفیه؟؟ خودت میگی حدیث صحیحه!!!مگه در روایت نمیگه«متعة النساء»
خب باشه برا شادی روح شما هم که شده قبول میکنیم.پس بریم سراغ یه حدیث دیگه:
«عیر عبدالله بن الزبیر عبدالله بن عباس بتحلیله المتعه فقال له:سل امک کیف سطعت المجامة بینها و بین ابیک؟قسالها فقالت:ما ولدتک الا فی المتعة» محاضرات الادباء ل-الراغب الاصفهانی ص888
ترجمه:عبدالله بن زبیر,عبدالله بن عباس را به حلال دانستن متعه ملامت کرد.پس ابن عباس به او گفت که از مادرت بپرس که چگونه بین او و بین پدرت آتشدان دود میکرد؟پس از مادش پرسید که گفت:تو را به دنیا نیاوردم جز از طریق متعه
حالا نمیدونم بازم کسی پیدا میشه که بگه منظور از متعه متعه حجه؟؟
4306-حدثنا صالح بن عبدالرحمن قال:ثنا سعید بن منصور قال ثنا هشیم قال اخبرنا ابوبشر عن سعید بن جبیر قال: سمعت عبدالله بن زبیر یخطب و هو یعرض بابن عباس یعیب علیه قوله فی المتعة فقال ابن عباس:یسآل امه ان کان صادقا فسالها فقالت:صدق ابن عباس قد کان ذلک.فقال ابن عباس رضی الله تعالی عنهما«لو شئت اسمیت رجالا من قریش ولدوا فیها
شرح معانی الآثار ج3 ص24
ترجمه:روایت از…که گفت:شنیدم که عبدالله بن زبیر سخنرانی میکرد و به عبدالله بن عباس به خاطر عقیده اش درباره متعه کنایه میزد و عیب میگرفت.پس ابن عباس گفت:اگر راست میگوید از مادرش بپرسید.پس پرسید و به او گفت:که ابن عباس راست گفته و این چنین است.پس ابن عباس گفت: اگر بخواهم نام مردانی از قریش را که از متعه به دنیا آمده اند را میگویم.
از این روایتم معلوم میشه که عبدالله بن زبیر از طریق متعه به دنیا اومده و قراین موجود در روایات بیان میکند که منظور از متعه از واج موقت است و نه متعه حج
«1854-قال ابو محمد: و لا یجوز نکاح المتعة و هو النکاح الی اجل و کان حلالا علی عهد رسول الله ثم نسخها الله تعالی علی لسان رسول نسخا باتا الی یوم القیامة و قد ثبت علی تحلیلها بعد رسول الله جماعة من السلف رضی الله عنهم منهم من الصحابة رضی الله عنهم اسماء بنت ابی بکر الصدیق و جابر بن عبدالله و ابن مسعود و ابن عباس و معاویة ابن ابی سفیان و عمرو بن حریث و ابوسعید الخدری و سلمة و معید ابناء امیة بن خلف و رواه جابر بن عبدالله عن جمیع الصحابة مدة رسول الله و مدة ابی بکر و عمر الی قرب آخر خلافة عمر» المحلی بالآثار ج9 ص519
ترجمه:ابو محمد میگوید:و نکاح متعه جایز نیست و آن نکاحی موقت است و در زمان رسول الله حلال بود سپس خداوند از زبان رسولش آن را نسخ کرد تا روز قیامت.اما جماعتی از سلف از صحابه رسول الله در حلال بودن آن ماندند(و اعتقاد به حلیت آن داشتند) که از آنها اسما دختر ابی بکر,جابر بن عبدالله,ابن مسعود,ابن عباس,معاویه,عمرو بن حریث,ابوسعید خدری,سلمه,معید فرزندان امیه بن خلف میباشند.و جابر بن عبدالله از همه صحابه روایت کرده که متعه در زمان پیامبر و ابوبکر و تا اواخر خلافت عمر بوده است
حالا دوستان پاسخ بدن که چه جوری شده که این همه صحابه ندونستن متعه نسخ شده ولی جناب عمر بن خطاب فهمید؟؟؟بعد بگن که حاضرن به عبدالله بن زبیر بگن ابن المتعه یا نه قضیه تعصبیه؟؟؟
ممنون از دست اندرکاران سایت خوب اسلام تکس
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4224شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4225و اینکه در مسند الطیالسی متعه نساء آمده است در واقع اشتباه مسلم القری میباشد که متوجه نشده است که آیا متعه ی نساء را گفته یا متعه حج.
برای اینکه به این موضوع تصریح میکند و در حدیث بعدی از صحیح مسلم آمده است که می گوید:
وَحَدَّثَنَاهُ ابْنُ الْمُثَنَّى حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ ح وَحَدَّثَنَاهُ ابْنُ بَشَّارٍ حَدَّثَنَا مُحَمَّدٌ – يَعْنِى ابْنَ جَعْفَرٍ – جَمِيعًا عَنْ شُعْبَةَ بِهَذَا الإِسْنَادِ فَأَمَّا عَبْدُ الرَّحْمَنِ فَفِى حَدِيثِهِ الْمُتْعَةُ وَلَمْ يَقُلْ مُتْعَةُ الْحَجِّ. وَأَمَّا ابْنُ جَعْفَرٍ فَقَالَ قَالَ شُعْبَةُ قَالَ مُسْلِمٌ لاَ أَدْرِى مُتْعَةُ الْحَجِّ أَوْ مُتْعَةُ النِّسَاءِ.صحیح مسلم باب متعه حج حدیث 3065
در حدیث عبد الرحمن فقط لفظ متعه آمده است و نگفته است متعه ی حج. و ابن جعفر میگوید شعبه گفت که مسلم القری گفت نمیدانم که متعه ی حج را گفت یا متعه ی نساء.
پس در اینباره اشتباه از طرف مسلم القری میباشد و صحیح این است که متعه ی حج میباشد. و با عقل نیز سازگار نیست که اسماء با وجود اینکه خود همسر دارد متعه شده باشد.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4270به نام خدا و درودش بر سیدنا محمد و خاندان مطهرش به ویژه حضرت احمد بن الحسن عجل الله فی فرجهاما در پاسخ به ردیه جناب مجاهد و شبهه او:
گفته ای:اگر اسما متعه کرده است سوال میشود که با چه کسی؟؟اگر اسما به غزوه رفته بود(که نرفته)خب با همسر خود همبستر میشده است نه اینکه با دیگر سربازان و متعه آنان شود.آیا این جریان با عقل سازگار است؟؟آیا اسلام این را قبول میکند که زن و شوهری یعنی اسما و زبیر هر دو در غزوه حضور داشته باشند سپس اصحاب فشار شهوت بر آنان وارد شود و به جای اینکه زبیر با همسر خود همبستر شود برود و دنبال زنی از قبائل بگردد ولی نزد همسر خود نرود و اسما نیز متعه دیگر سربازان شود؟؟
جواب:خوانندگان محترم ببینید وقتی کسی در باتلاق جهالت فرو میرود به هر چیزی دست می اندازد تا از ان خلاصی یابد!!
آخر بنده ی خدا!!!این چه ابطیلی است؟؟ازدواج اسما با زبیر از طریق متعه بوده است نه اینکه قبلا ازدواج دائم کرده باشند!
گفته ای:روایتی که از مسلم القری با لفظ متعي النساء آمده است اشتباه مسلم بوده است و در اصل به معنای متعه حج میباشد
جواب:اگر تمامی مطالب من را به دقت خوانده باشی این شبهه تو نیز پاسخ داده شده است.ما به خاطر روی گل شما از این حدیث درگذشتیم(هرجند خود طیالسی اعتراف میکند که متن روایت صحیح است که قبلا ذکر شد)
از قراین و شواهد موجود در احادیثی که من به آن ها اشاره کرده ام چنین برداشت میشود که مسلما منطور از متعه در این روایات متعه نساء(صیغه) میباشد.
ابتدا حدیث را دوباره در اینجا می آورم:
4306-«حدثنا صالح بن عبدالرحمن قال:ثنا سعید بن منصور قال ثنا هشیم قال اخبرنا ابوبشر عن سعید بن جبیر قال:سمعت عبدالله بن زبیر یخطب و هو یعرض بابن عباس یعیب علیه قوله فی المتعة فقال ابن عباس:یسال امه ان کان صادقا فسالها فقالت:صدق ابن عباس قد کان ذلک.فقال ابن عباس رضی الله عنهما لو شئت اسمیت رجالا من قریش ولدوا فیها» شرح معانی الآثار ج3 ص24
ترجمه:روایت از … که گفت:شنیدم که عبدالله بن زبیر سخنرانی میکرد و به عبدالله بن عباس به خاطره عقیده اش درباره متعه کنایه میزد.و عیب میگرفت.پس ابن عباس گفت:اگر راست میگوید از مادرش بپرسد.پس پرسید و به او گفت که ابن عباس راست گفته است و این چنین است.پس ابن عباس گفت:اگر بخواهم نام مردانی از قریش را که از متعه به دنیا آمده اند را میگویم»
اگر هر انسان عاقل و به دور از تعصبی این روایت صحیح را دقیق بخواند با توجه به قراین موجود در ان متوجه میشود که منظور از متعه در این روایت متعه نساء میباشد.اما کدام قراین:
عبارت«لو شئت اسمیت رجالا من قریش ولدوا فیها»: مسلما از کلمه ولدوا(به دنیا آمده اند)این چنین استنباط میشود که منظور از متعه, متعه نساء میباشد.
در ضمن سند این روایت صحیح است که به بررسی راویان این حدیث از کتب اهل سنت میپردازیم:
1)سعید بن جبیر:او از روات صحاح سته و از دیدگاه اهل سنت او حجت است.
«قال ابوالقاسم الطبری:هو ثقة,امام,حجة علی المسلمین» تهذیب التهذیب ج4 ص11
ترجمه:ابوالقاسم طبری میگوید:او ثقه,پیشوا و حجت بر تمام مسلمین است!!!
2)ابوبشر جعفر بن ابی وحشیة ایاس الیشکری: او نیز از روایت صحاح سته است.ابن حجر در مورد او میگوید:
«جعفر بن ایاس ابو بشر بن ابی وحشیة…ثقة من اثبت الناس فی سعید بن جبیر» تقریب التهذیب ج1 ص131
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4271ترجمه:..او مورد اطمینان است.از ثابت ترین مردم در نقل ار سعید بن جبیر»3)هشام بن سنبر ابی عبدالله الدستوائی(یا هشیم بن بشیر): او نیز از روات صحاح سته میباشد.شمس الدین ذهبی که از او به عنوان امام الجرح و التعدیل یاد میکنند درباره او میگوید:
«هشام الدستوائی(مجمع علیه) هو الحافظ الحجة الامام الصادق ابوبکر هشام بن ابی عبدالله سنبر» سیر اعلام النبلاء ج7 ص149
ترجمه:هشام دستوائی حافظ,امام,حجت,راستگو…
4)سعید بن منصور بن شعبظ: او نیز از روات صحاح سته است.ذهبی در مورد او میگوید:
«سعید بن شعبة الحافظ الحجة» تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام ج16 ص184
5)صالح بن عبدالرحمن بن عمرو الانصاری: ابن ابی حاتم در مورد او میگوید:
«صالح بن عبدالرحمن بن عمرو بن الحارث مصری روی عن اعلاء بن عبدالجبار و ابی عبدالرحمن المقری و ابن ابی حریم سمعت منه بمصر و محله ((الصدق))» الجرح و التعدیل ج4 ص408
6)احمد بن محمد بن سلامة الطحاوی,صاحب کتاب: ذهبی در مورد او نیز اینگونه میگوید:
«الطحاوی الامام العلامة الحافظ الکبیر محدث….» سیر اعلام النبلاء ج15 ص27
بنابراین سند این روایت از نطر اهل سنت معتبر است.البته بقیه روایاتی نیز که ذکر شده معتبر میباشند که به همین یکی بسنده کرده ایم.
اما روایت دیگری که از قراین آن میتوان به معنی متعه پی برد:
1854-«قال ابومحمد:و لا یجوز نکاح المتعه و هو النکاح الی اجل و کان حلالا علی عهد رسول الله ثم نسخها الله تعالی علی لسان رسول نسخا باتا الی القیامة و قد ثبت علی تحلیلها بعد رسول الله جماعة من السلف رشی الله عنهم منهم من الصحابة رشی الله عنهم اسماء بنت ابی بکر و جابر بن عبدالله و ابن مسعود و ابن عباس و معاویة بن ابی سفیان و عمرو بن حریث و ابو سعید الخدری و سلمة و معید ابناء امیه بن خلف و رواه جابر بن عبدالله عن جمیع الصحابة مده رسول الله و مدظ ابی بکر و عمر الی قرب آخر خلافة عمر» المحلی بالآثار ج9 ص519
ترجمه:ابو محمد میگوید:و نکاح متعه جایز نیست و ان نکاحی موقت است و در زمان رسول الله حلال بوده سپس خداوند از زبان رسولش ان را نسخ کرد تا روز قیامت.اما جماعتی از سلف از صحابه رسول الله در حلال بودن آن ماندند(اعتقاد به حلیت آن داشتند)که از آنها اسماء دختر ابی بکر,جابر بن عبدالله,ابن مسعود,ابن عباس,معاویه,عمرو بن حریث,ابوسعید خدری,سلمة,معید فرزندان امیه بن خلف میباشد.و جابر بن عبدالله از همه صحابه روایت کرده که متعه در زمان پیامبر و ابوبکر و تا اواخر خلافت عمر بوده است»
2)همچنین از حدیث بالا استفاده میشود که اسماء از جمله کسانی بوده که عقیده به حلیت متعه داشته است.و میتوان از این حدیث چنین استنباط کرد که مراد از کلمه متعه در روایات مسلم القری نیز متعه نسا بوده است.به دلیل موافقت آن با این روایت.
3)از همه اینها گذشته میتوان چنین گفت که مسلم القری در موقعیت های مختلف هم از متعه نسا پرسیده و هم از متعه حج.هر جند برای اثبات ادعای ما اصلا نیازی هم به مسلم القری نخواهد بود(با وجود احادیث صحیحه ذکر شده در فوق)
با تشکر از مدیران زحمت کش سایت و اعضای فهیم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4272بسم الله الرحمن الرحیم. الحمد لله
بدلیل طولانی بودن مطالب فرصت نداشتم تمام آنها را بخوانم و در پاسخ ها دقیق بشوم.
همچنین از توضیحات برادر عزیز، مجاهد دین هم متشکرم و جداً خدا قوت میگویم که یک تنه مجاهدت میکنند.
اما بنده هم سعی میکنم از طریق دیگری سرتان را به دیوار بکوبم و امیدوارم بعد از این کمی شرم کنید و دیگر اینقدر در مسائل خصوصی افراد جستجو نکنید. اخر اگر کسی ابن متعه باشد که گناهی از خود ندارد بلکه گناهش آنجا خواهد بود که خودش هم از متعه طرفداری کند.
نکته مهم این است که از صحت این ادعای شما در مورد ابن متعه بودن عبدالله بن زبیر رضی الله عنهما بی خبرم و فقط فرض را بر این میگذارم که اگر سخنتان راست باشد چه میشود.
خوب ما میدانیم متعه هم جزو یکی از سنت های غلط ازدواج در میان اعراب قبل از اسلام بود و همانطور که ازدواج های یک زن با چند مرد و یا ازدواج های تعویضی وجود داشت، متعه هم بود.
بعد ظهور اسلام تمام این ازدواج ها تحریم شدند و همینطور متعه تا زمانی چند باقی ماند اما این نیز لغو شد.
و از آنجایی که الله تعالی بخشنده و مهربان است و دین اسلام دین بخشندگی است(دین شما را نمیدانم) هر کس قبل از ابلاغ این احکام کاری کرده باشد بخشیده شده است. همانطور که آیه شریفه 23 در سوره مبارکه النساء میفرماید:
حُرِّمَتْ عَلَيْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِي أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللاَّتِي فِي حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ اللاَّتِي دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِينَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَيْنَ الأُخْتَيْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِيمًا.یعنی:
حرام شده است بر شما: مادرانتان ، و دخترانتان، و خواهرانتان ، و عمه هایتان، و خاله هایتان، و دختران برادر، و دختران خواهر، و مادرانتان که به شما شیر داده اند، وخواهران رضاعی شما، و مادران زنانتان، و دختران همسرانتان که در دامان شما پرورش یافته اند از همسرانی که با آنها همبستری کرده اید، پس اگر با آنها همبستری نکرده اید؛ بر شما گناهی نیست ( که با دخترانشان ازدواج کنید) و ( همچنین) زنان پسرانتان که از پشت و صلب خوتان هستند، و( نیز) جمع میان دو خواهر ( بر شما حرام است) مگر آنچه که در گذشته رخ داده باشد که خداوند آمرزنده ی مهربان است.
پس اگر کسی قبل از ابلاغ این حکم حتی با مادر یا خواهر خویش هم ازدواج کرده بود گناهی نداشت. همان خدایی که اینجا را حرام کرده آنجارا نیز حلال کرده و اینها همه حدود خداوند است. حال شما از الله داناترید که چپ و راست به این و آن ایراد میگیرید و برای خود حدود تعیین میکنید؟آیا خجالت نمیکشید؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4273حال سوال اینجاست که از نظر ما(یعنی اهل سنت و جماعت) متعه چه زمانی حرام شده و ابن زبیر در چه زمانی به دنیا آمده؟ (و از نظر شما که اصلا چه فرقی میکند! شما که زن همه را به ایشان حرام میکنید فقط خودتان را حلال زاده میدانید و هنوز از یاد نبرده ایم که آیةالله صدیقی در نماز جمعه گفته بود اگر آقا بخواهد زن آقای احمدی نژاد را حرام میکند!! احمدی نژاد بیچاره که شیعه هم هست! و این را نیز میدانیم که شما زن تمام سنی ها را برایشان حرام کرده بودید چون طواف نساء ندارند و حتما مسیحی ها و یهودی ها هم که اصلا حج نداردند دیگر وای به حالشان!!! )
عبدالله بن زبیر در سال 2 هجری متولد شده و تا سال 73 هجری زندگی کرده پس احتمالا مادرش باید در زمانی حدود اواخر سال اول هجری باردار شده باشد.
اما در مورد زمان دقیق تحریم متعه بنده زمان دقیقی را نمیدانم اما حد اقل چیزی که از آن اطلاع دارم حدیث تحریم متعه از زبان امیرالمومنین علی رضی الله عنه است که در کتب ما و شما فراوان است که ایشان روایت میکنند رسول الله صل الله علیه و آله وسلم از خوردن گوشت حمار و متعه نساء در جنگ خیبر منع میکند.
اما جنگ خیبر در سال هـــــــــــفت هجری رخ داده و این حدیث مربوط به آن زمان است.
حالا شما کسی که در سال دوم هجری بدنیا آمده را بخاطر حکمی که در سال هفت هجری ابلاغ شده ملامت میکنید؟ الله اکبرشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5874السلام علیکم
اسماء بنثانیا اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما قبل از هجرت با زبیر بن العوام رضی الله عنه ازدواج کرده است و در سال اول هجرت عبدالله بن زبیر رضی الله عنهما به دنیا آمده است .
ابن سعد در ترجمه اسماء بنت ابی بکر می نویسد :
تزوجهاالزبير بن العوام بن خويلد بن أسد بن عبد العزى بن قصيفولدت له عبد اللهوعروة والمنذر وعاصما والمهاجر وخديجة الكبرى وأم الحسن وعائشة
زبیر بن عوام بن خویلد بن اسد بن عبدالعزی بن قضی با او ازدواج کرد برای او بدنیا آورد عبدالله و عروه و منذر و عاصم و مهاجر و خدیجه کبری و ام حسن و عائشه.
الطبقات الكبرى 8/250؛ الناشر : دار صادر – بيروت
حافظ ابن عساکر با اسنادش از ابوعبدالله بن منده در ترجمه اسماء بنت ابی بکر نقل کرده که گفته است:
وهي أم عبد الله ابن الزبيرتزوجهاالزبير بن العوام بمكة فولدت له عدة ثم طلقها
و او مادر عبدالله بن زبیر است که در مکه زبیر بن عوام با او ازدواج کرد و فرزندانی برای او بدنیا آورد ،سپس اورا طلاق داد.
تاريخ مدينة دمشق 69 / 8؛ الناشر:دار الفكر- بيروت -لبنان،الطبعة الاولى 1419 – 1998 م
حافظ ذهبی در ترجمه اسماء بنت ابی بکر می نویسد:
هاجرت حاملا بعبد الله
هجرت کرد ]در حالی که باردار و[ حامله به عبدالله بود.
سير أعلام النبلاء 2 / 288 ؛الناشر:مؤسسة الرسالة بيروت، الطبعة التاسعة 1413 – 1993 م
حافظ ابن حجر در ترجمه اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما می نویسد:
أسلمت قديما بمكة قال بن إسحاق بعد سبعة عشر نفسا وتزوجهاالزبير بن العوام وهاجرت وهيحامل منه بولده عبد اللهفوضعته بقباء
در]همان اوایل بعثت در[ مکه مسلمان شد ،ابن اسحاق گفته است: بعد از 17 نفر اسلام آورده است و با زبیر بن عوام رضی الله عنه ازدواج کرد و هجرت نمود و از او )زبیر بن عوام( باردار شد به فرزندش عبدالله که در قباء وضع حمل کرد.
الإصابة في تمييز الصحابة 7/486؛ الناشر : دار الجيل – بيروت ،الطبعة الأولى ، 1412هـ
اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما ازدواج خود با زبیر رضی الله عنه را چنين بیان مي كند:
تزوجنيالزبير وما له في الأرض من مال ولا مملوك ولا شي غير ناضح وغير فرسه…
زبير با من ازدواج كرد و در حالی که در روي زمين هيچ نوع ثروتی اعم از برده يا چيز ديگري نداشت ، به جز اسب و شتري كه آب مي كشيد…
صحيح البخاري 5/2002 ح 4926؛الناشر :دار ابن كثير ، اليمامة – بيروت، الطبعة الثالثة ، 1407 – 1987م
صحيح مسلم 4/1716 ح 2182؛ الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت
صحيح ابن حبان 10/352 ح 4500؛ الناشر : مؤسسة الرسالة – بيروت ،الطبعة الثانية ، 1414 – 1993م
سنن النسائي الكبرى 5/372 ح 9170؛الناشر :دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة الأولى، 1411 – 1991م
مسند أحمد بن حنبل 6/347 ح 26982؛ الناشر : مؤسسة قرطبة – القاهرةشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5879این روافض بر صحابی ای طعن می زنند که اولین مولود در اسلام بعد از هجرت بوده است،در صحیحین و سنن و مسانید و دیگر کتب معتبر اهل سنت آمده است:
عن أسماء : أنهاحملت بعبدالله بن الزبير بمكةقالت فخرجت وأنا متم فأتيت المدينة فنزلت بقباء فولدته بقباء ثم أتيت رسول الله صلى الله عليه و سلم فوضعه في حجره ثم دعا بتمرة فمضغها ثم تفل في فيه فكان أول شيء دخل جوفه ريق رسول الله صلى الله عليه و سلم ثم حنكه بالتمرة ثم دعا له وبرك عليهوكان أول مولود ولد في الإسلام
از اسماء ]بنت ابی بکر[ رضي الله عنها روایت شده است که گفت: باردار بودم و عبدالله بن زبير رضي الله عنهما را در شكم داشتم در مکه. دوران حاملگي ام به پايان رسيده بود كه به مدينه، هجرت نمودم و در قباء، منزل گرفتم و در آنجا، وضع حمل نمودم. سپس فرزندم را نزد رسول الله صلی الله علیه و سلم بردم و درآغوش ایشان گذاشتم. رسول الله صلی الله علیه و سلم خرمايي خواست، آن را جويد و در دهانش، آب دهان انداخت. پس اولين چيزي كه وارد شكم اش شد، آب دهان رسول الله صلی الله علیه و سلم بود. آنگاه، او را با خرمايي ديگر، تحنيك نمود. سپس، برايش دعا و طلب بركت نمود. و او اولين كودك در اسلام بود]از مهاجرین که در مدینه[ به دنيا آمد.
صحیح بخاری 3/1422 ح3697؛ الناشر : دار ابن كثير ، اليمامة – بيروت، الطبعة الثالثة ، 1407 – 1987م
صحیح مسلم 3/1690 ح 2146؛ الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت
مسند احمد بن حنبل 6/347 ح 26983؛ الناشر : مؤسسة قرطبة – القاهرة
حافظ ابن حجر در فتح الباری می نویسد:
وأن مولد عبد الله بن الزبير كان في السنة الأولى وهو المعتمد
تولد عبدالله بن زبیر رضی الله عنهما در سال اول ]هجرت[بوده است و آن صحیح است.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 7/248؛ الناشر : دار المعرفة – بيروت ، 1379هـ
با تولد عبدالله بن زبیر رضی الله عنه در مدینه که در حقیقت اولین کودکی بود در اسلام بعد از هجرت متولد شد مسلمانان بسیار خوشحال شدند و تکبیر گفتند ؛زیرا یهودیان گفته بودند که مسلمانان را سحر و جادو کرده ایم تا فرزندی از ایشان متولد نشود اما با تولد عبد الله بن زبیر رضی الله عنهما این خرافه باطل شد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5880حافظ ابن حجر در این رابطه از عبدالله بن رومی نقل کرده که گفته است:
ففرح المسلمون فرحا شديدا لأن اليهود كانوا يقولون سحرناهم حتى لا يولد لهم
]با تولد عبدالله بن زبیر[ مسلمانان بسیار خوشحال شدند؛زیرا یهود گفته بودند که مسلمانان را سحر و جادو کرده ایم تا فرزندی از ایشان متولد نشود.
فتح الباري شرح صحيح البخاري 7/248؛ الناشر : دار المعرفة – بيروت ، 1379هـ
و در حدیث صحیح وارد شده است که سیدنا و مولانا رسول الله صلی الله علیه و سلم ، ابن زبیر رضی الله عنهما را مسح نموده است و اورا به اسم عبدالله نام نهاد و برای او دعا کرد:
قالت أسماء ثم مسحه وصلى عليه وسماه عبدالله
اسماء رضی الله عنها گفته است: رسول الله صلی الله علیه و سلم او را مسح کرد و برای او دعا نمود و او را عبدالله اسم گذاشت.
صحيح مسلم 3/1690 ح 2146؛ الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت
شرح النووي على صحيح مسلم 14/126؛ الناشر :دار إحياء التراث العربي – بيروت، الطبعة الثانية،1392هـ
عبدالـ
عبدالله بن زبیر رضی الله عنهما در حالی که هفت یا هشت سال بیشتر نداشته است با سیدنا و مولانا رسول الله صلی الله علیه و سلم بیعت کرده است، اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما می گوید:
أن بن الزبير جاء وهو بن سبع سنين أوثمان ليبايع رسول الله صلى الله عليه و سلم وأمره بذلك الزبير فتبسم رسول الله صلى الله عليه و سلم حين رآه مقبلا إليه ثم بايعه
ابن زبیر رضی الله عنهما آمد و او پسری هفت یا هشت ساله بود که با رسول الله صلی الله علیه و سلم بیعت کند و زبیر ]پدرش [رضی الله عنهما به او امر کرد تا بیعت کند و رسول الله صلی الله علیه و سلم هنگامی که او را دید روبه او نمود تبسیمی کرد سپس ]عبدالله[ با ایشان بیعت کرد.
امام نووی در شرحش بر این حدیث می گوید:
هذه بيعة تبريك وتشريف لابيعة تكليف… وفى هذا الحديث مع ماسبق شرحه مناقب كثيرة لعبدالله بن الزبير رضى الله عنه منها أن النبى صلى الله عليه و سلم مسح عليه وبارك عليه ودعا له وأول شيء دخل جوفه ريقه صلى الله عليه و سلم وأنه أول من ولد فى الاسلام بالمدينة والله أعلم
این]بیعت در روایت[، بیعت تبریک و تشریف است نه بیعت تکلیف و در این حدیث که شرحش گذشت مناقب زیادی برای عبدالله بن زبیر رضی الله عنهما است که پیامبر صلی الله علیه و سلم بر او دست کشید و برای او طلب برکت نمود و اولین چیزی که داخل شکمش شد آب دهان آن حضرت صلی الله علیه و سلم بود و همانا او اولین کسی است که در اسلام در مدینه ]بعد از هجرت[ متولد شد.
شرح النووي على صحيح مسلم 14/126؛الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت، الطبعة الثانية ، 1392هـ
در کتاب “مستدرک الوسائل ” ،محدث نوری )شیعی( با اسنادش از علی بن ابی طالب رضی الله عنه روایت کرده است که:
أول مولود في الإسلام عبدالله بن الزبیر
اولین کودکی که متولد شد در اسلام عبدالله بن زبیر بوده است.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل 8/302 ح 9501شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5881جالب اینکه جناب محدث نوری روایت بسیار طولانی را نقل کرده است که عبدالله بن عباس خطاب به عبدالله بن زبیر رضی الله عنهم گفته است:
أنت أول مولود ولد في الاسلام من متعة
تو اولین مولود در اسلام که از متعه متولد شده هستی.
مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل 14/474-485 ح 17348
می گویم:اولا در سند این روایت باطل و دروغ ،”المفضل بن عمر” و “محمد بن المفضل” و “عمر بن فرات” وجود دارد که ترجمه این روات را در ذیل از کتب رجالی شیعه نقل می کنیم:
المفضل بن عمر الجعفي أبو عبد الله :
شيخ نجاشى می گوید:
فاسد المذهب، مضطرب الرواية، لا يعبأ به
داراي مذهب فاسد و مضطرب الروايه است كه روايات او اعتبار و ارزش ندارد.
رجال النجاشى ص 417 رقم ترجمه 1112
شیخ ابن الغضائری و دیگران می گویند:
ضعيف متهافت مرتفع القول خطابي و قد زيد عليه شيء كثير و حمل الغلاة في حديثه حملا عظيما و لا يجوز أن يكتب حديثه و روى عن أبي عبد الله و أبي الحسن عليهما السلام.
ضعيف و بی ارزش است كه اقوال او فاقد اعتبار است كه غلات از او روايت زيادي را نقل مي کردند و كتابت احاديثش جايز نيست و از ابوعبدالله و ابو الحسن علیهما السلام روایت کرده است.
رجال ابن الغضائري – كتاب الضعفاء، 6/131 ؛ منتهى المقال في أحوال الرجال 6/ 311 رقم ترجمه 3029
محمد بن المفضل:
در ترجمه ی راوی مذکور در کتب رجالی جرح و تعدیلی بیان نشده است.
معجم رجال الحدیث 18/283 رقم ترجمه 11846
عمر بن فرات:
کاتب، بغداذی)بغدادی(، غالی
رجال الشیخ ص 362 ؛ رجال ابن داود 489 رقم ترجمه 360
ثانیا این روایت مخالف روایتی است که پیشتر از علی بن ابی طالب رضی الله عنه نقل کردیم و سند آن روایت از اهل بیت اند و تضعیف نشده است.
ثالثا حتی اگر سند مشکلی نداشته باشد از نظر متن دارای اشکال است و باطل می باشد ؛زیرا قبلا ثابت کردیم که اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما در مکه قبل از هجرت با زبیر بن عوام رضی الله عنه ازدواج کرده است و هنگام هجرت به مدینه باردار بوده است و در همان سال اول هجرت عبدالله به دنیا آمده و اولین مولود در اسلام از مهاجران بوده است که موجب شادی و فرح مسلمانان شد.و صیغه یا همان ازدواج موقت مدتها بعد در اضطرار و در یکی دو غزوه مباح بوده و بعد از آن برای همیشه حرام شده است.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5882شاید کسی بپرسد چگونه متعه در مقطع زمانی مباح بوده پس آیا این عملی همانند زنا نبوده است؟
در جواب می گوبیم:متعه یا همان ازدواج موقت از انواع ازدواج هایی بوده است که در زمان قبل از اسلام یعنی در زمان جاهلیت مشهور و صورت می گرفته است و با آمدن اسلام تمام این ازدواج ها باطل شد جز نکاح دائم که اکنون در بین مسلمانان مشهور و ثابت است و از جمله ازدواج هایی که باطل گردید متعه بوده است و لیکن در یکی دو غزوه در شرایط اضطرار مباح گردید و اصلا برای آن اجر و ثوابی ذکر نشده است و بعد از آن به دستور رسول الله صلی الله علیه و سلم برای همیشه از آن نهی شد و احادیث صحیحی در این رابطه در کتب معتبر موجود است و این تحریم از سوی شرع مقدس آمده است.
روایتی که رافضی به آن استناد کردند از ابو جعفر طحاوی ، در ذیل بررسی می کنیم تا بطلان استناد این قوم مشخص شود:
حدثنا صالح بن عبد الرحمن قال ثنا سعيد بن منصور قال ثنا هشام قال أخبرنا أبو بشر عن سعيد بن جبير قال : سمعت عبد الله بن الزبير يخطب وهو يعرض بابن عباس يعيب عليه قوله فيالمتعةفقال بن عباس يسأل أمه إن كان صادقا فسألها فقالت صدق بن عباس قد كان ذلك فقال بن عباس رضي الله عنهما لو شئت لسميت رجالا من قريش ولدوا فيها
از عبد الله بن زبير شنيدم كه سخنرانى مى كرد و به ابن عباس كنايه مى زد، و نظر او را در مورد متعه، بر او عيب مى گرفت . ابن عباس گفت: اگر راست مى گويد از مادرش بپرسد!!! او نيز از مادرش پرسيد؛ مادرش )اسماء دختر ابوبكر( گفت: ابن عباس راست مى گويد، چنين است! ابن عباس نيز گفت: اگر بخواهم، نام مردانى از قريش را مى برم كه همگى از متعه به دنيا آمده اند .
شرح معاني الآثار 3/شرح معاني الآثار 3/24 ؛ ناشر: دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة: الأولى، 1399 هـ
جواب:
اولا کجا در روایت تصریح شده است که عبدالله بن زبیر رضی الله عنهما از متعه نساء به دنیا آمده است؟صرف اینکه در مورد متعه از اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما پرسیده شده است و ایشان ابن عباس رضی الله عنهما را تصدیق کردند که به معنی متولد بودن ابن زبیر رضی الله عنهما از متعه نیست حاشا و کلا.
ثانیا در روایت مذکور اصلا اشاره به متعه نساء نشده است ، بلکه تنها لفظ”المتعة” آمده است که باید عرض کنم متعه دونوع است یکی متعه نساء و دیگری متعه حج و علت تصدیق ابن عباس رضی الله عنهما از سوی اسماء بنت ابی بکر رضی الله عنهما در خصوص متعه حج است . در ذیل برخی از آن روایات را ذکر می کنیم: -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اسماء خواهر عایشه رضی الله عنهما میباشد و از عایشه چند سال بزرگ تر است. و همسر او زبیر بن عوام است و زبیر هم از سخت گیر ترین عرب بر غیرت و ناموس بوده است.
همچنین متعه نساء در جنگ هایی بود که صحابه زنانشان همراهشان نبوده است.
اگر اسماء متعه کرده است سوال میشود که با چه کسی؟
اگر اسماء به غزوه رفته بود (که نرفته) خب با همسر خود همبستر میشده است نه اینکه با دیگر سربازان و متعه ی آنان شود. آیا این جریان با عقل سازگار است ؟
آیا اسلام این را قبول میکند که زن و شوهری یعنی اسماء و زبیر هر دو در غزوه حضور داشته باشند سپس اصحاب فشار شهوت بر انان وارد شود و به جای اینکه زبیر با همسر خود همبستر شود برود و دنبال زنی از قبایل اطراف بگردد ولی نزد همسر خود نرود و اسماء نیز متعه ی دیگر سربازان شود؟
این روایت پس مردود است و روایت صحیح از این قرار است:
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ حَاتِمٍ حَدَّثَنَا رَوْحُ بْنُ عُبَادَةَ حَدَّثَنَا شُعْبَةُ عَنْ مُسْلِمٍ الْقُرِّىِّ قَالَ سَأَلْتُ ابْنَ عَبَّاسٍ – رضى الله عنهما – عَنْ مُتْعَةِ الْحَجِّ فَرَخَّصَ فِيهَا وَكَانَ ابْنُ الزُّبَيْرِ يَنْهَى عَنْهَا فَقَالَ هَذِهِ أُمُّ ابْنِ الزُّبَيْرِ تُحَدِّثُ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- رَخَّصَ فِيهَا فَادْخُلُوا عَلَيْهَا فَاسْأَلُوهَا قَالَ فَدَخَلْنَا عَلَيْهَا فَإِذَا امْرَأَةٌ ضَخْمَةٌ عَمْيَاءُ فَقَالَتْ قَدْ رَخَّصَ رَسُولُ اللَّهِ -صلى الله عليه وسلم- فِيهَا.
مسلم جلد 2 ص 909 وأحمد جلد 6 ص 348 والطبراني در مجمع الكبير جلد 24 ص 77 وأبي نعيم در مستخرجش جلد 3 ص 341.
یعنی: مسلم القری گفت از ابن عباس رضی الله عنه در باره ی متعه ی حج پرسیدم و به آن اجازه داد و ابن زبیر از آن نهی میکرد. پس گفت این مادر عبد الله ابن زبیر است که از پیامبر حدیث میگوید که پیامبر صلی الله علیه و سلم به آن اجازه و رخصت داده است پس بر او وارد شوید و از او بپرسید. گفت بر او وارد شدیم او زنی تنومند و کور بود و گفت که پیامبر صلی الله علیه و سلم به آن اجازه داده است.
پس این روایت درباره ی متعه ی حج است همانطور که در صحیح مسلم در باب متعه ی حج این روایت آمده است.