Home › انجمن ها › امهات المومنین › آیا عایشه هم به اهل قبور توسل پیدا می کرد؟!
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط محمد35 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1767:بعضی از برادران اهل سنت دائما این اشکال را متوجه شیعه می کنند که شیعیان قبرپرست هستند وتوسل به مردگانی پیدا می کنند که هیچ توانایی بر امور دنیایی بعد از رحلتشان از دنیا ندارند دارمی در سنن خود روایتی عجیب را از عایشه نقل می کند که نشان می دهد عایشه نیز متوسل به مزار مطهر وپاک رسول خدا صلی الله علیه وآله شده است بنا براین اگر توسل به اهل قبور واولیاء خدا شرک باشد اولین کسی که مشرک شده است خود عایشه همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله خواهد بود اما متن روایت: دارمی در سنن خود مینویسد:
بَاب ما أَکْرَمَ الله تَعَالَى نَبِیَّهُ صلى الله علیه وسلم بَعْدَ مَوْتِهِ
93 – حدثنا أبو النُّعْمَانِ ثنا سَعِیدُ بن زَیْدٍ ثنا عَمْرُو بن مَالِکٍ النُّکْرِیُّ حدثنا أبو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بن عبد اللَّهِ قال قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِینَةِ قَحْطًا شَدِیدًا فَشَکَوْا إلى عَائِشَةَ فقالت: انْظُرُوا قَبْرَ النبی صلى الله علیه وسلم فَاجْعَلُوا منه کووا إلى السَّمَاءِ حتى لَا یَکُونَ بَیْنَهُ وَبَیْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ قال فَفَعَلُوا فَمُطِرْنَا مَطَرًا حتى نَبَتَ الْعُشْبُ وَسَمِنَتْ الْإِبِلُ حتى تَفَتَّقَتْ من الشَّحْمِ فَسُمِّیَ عَامَ الْفَتْقِ.(.سنن الدارمی ، ج 1، ص227،دار المغنی للنشر والتوزیع)
باب کرامتهایی که خداوند به پیامبرش بعد از وفات آن حضرت داده است(خود عنوان باب هم مهم است کرامتهایی که برای پیامبر بعد از رحلت ایشان ثابت است).
حال جای سوال این است که آیا نسبتی که به شیعیان می دهید را می توان به همسر رسول خدا صلی الله علیه وآله هم داد یعنی نسبت شرک وقبرپرستی؟!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6063شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6068آقا میشه شرک رو تعریف کنید؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6091برادرم اولا: اینکه اهل تشیع توسل به مردگان می کنند اظهر من الشمس است . و کسی نمی تواند منکر شود . پس معنی یا علی مدد . یا ابولفضل مدد . یا مهدی ادرکنی . چه می شود ؟؟ دوما : طبق آیات واضح و روشن قران نمی شود از من دون الله یعنی غیر خدا ، استعانت گرفت . و در سوره حمد هر روز می خوانیم ایاک نعبد و ایاک نستعین و خداوند در قران در آیه 45 سوره بقره (وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ) (از صبر و نماز یاری جوئید؛ (و با استقامت و مهار هوسهای درونی و توجه به پروردگار، نیرو بگیرید؛) و این کار، جز برای خاشعان، گران است.) (ترجمه ایت الله مکارم شیرازی . ) و هیچ کجای قران نگفته که از قبر و مرده استعانت بجویید . چهارما : فارق از صحت و سقم روایتی که نقل کرده اید (در حالی که این روایت ضعیف بوده و آن چیزی که شما از آن استخراج کرده اید رای شماست ) اعتقاد اشخاص برای ما حجت نیست و اعتقادات باید با آیات قران اثبات شود . و خوب است که در امضای خود گفته اید (ما در همه گفتگوها قرآن کریم وسنت قطعیه نبوی صلی الله علیه وآله وسلم است) و روایت و احادیثی که مخالف قران باشد قابل قبول نیست .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6092برادرم مردگان طبق آیات قران به هیچ عنوان نمی توانند بشنوند . 20 و سوره21 نحل (وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ لَا يَخْلُقُونَ شَيْئًا وَهُمْ يُخْلَقُونَ ﴿٢٠﴾ أَمْوَاتٌ غَيْرُ أَحْيَاءٍ ۖ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ) (معنی : کسانی را که غیر از خدا میخوانند، چیزی را خلق نمیکنند؛ بلکه خودشان هم مخلوقند! (۲۰) آنها مردگانی هستند غیر زنده ؛ و نمیدانند در چه زمانی محشور میشوند! )و آیه 22 سوره فاطر (وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ ۚ إِنَّ اللَّـهَ يُسْمِعُ مَن يَشَاءُ ۖ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِي الْقُبُورِ) ( معنی : و هرگز مردگان و زندگان یکسان نیستند! خداوند پیام خود را به گوش هر کس بخواهد میرساند، و تو نمیتوانی سخن خود را به گوش آنان که در گور خفتهاند برسانی!)
و 22 سوره سبا (قُلِ ادْعُوا الَّذِينَ زَعَمْتُم مِّن دُونِ اللَّـهِ ۖ لَا يَمْلِكُونَ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ وَمَا لَهُمْ فِيهِمَا مِن شِرْكٍ وَمَا لَهُ مِنْهُم مِّن ظَهِيرٍ) (معنی : بگو: «کسانی را که غیر از خدا میپندارید و بخوانید! (آنها هرگز گرهی از کار شما نمیگشایند، چرا که) آنها به اندازه ذرّهای در آسمانها و زمین مالک نیستند، و نه در (خلقت و مالکیّت) آنها شریکند، و نه یاور او (در آفرینش) بودند.)
و 5 سوره احقاف (وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن يَدْعُو مِن دُونِ اللَّـهِ مَن لَّا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ) (چه کسی گمراهتر است از آن کس که غیر خدا را میخواند که تا قیامت هم به او پاسخ نمیگوید و از خواندن آنها (کاملا) ً بیخبر است؟! (و صدای آنها را هیچ نمیشنود!)) آیا وقتی آیاتی به این روشنی وجود دارند شما چرا قران را که خداوند نازل کرده رها می کنید و به دنبال احادیث جعلی و موضوعی می روید .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6315نوشته ای:برادران شیعه واهل سنت بحث ما بر اساس احترام متقابل وهمراه با حکمت است مستمسک ما در همه گفتگوها قرآن کریم وسنت قطعیه نبوی صلی الله علیه وآله وسلم است
پاسخ:
این روایت و سنت قطعه شما کذب و دروغ و باطل میباشد
خلاصه ی حکم محدث بزرگ شیخ آلبانی در باره ی روایت چنین است:
الراوي: أبو الجوزاء أوس بن عبدالله الأزدي المحدث:الألباني – المصدر: تخريج مشكاة المصابيح – الصفحة أو الرقم: 5894
خلاصة حكم المحدث: إسناده ضعيفالراوي: أوس بن عبدالله المحدث:الألباني – المصدر: أحكام الجنائز – الصفحة أو الرقم: 335
خلاصة حكم المحدث: لا يصحالراوي: أوس بن عبدالله المحدث:الألباني – المصدر: التوسل – الصفحة أو الرقم: 126
خلاصة حكم المحدث: ضعيف الإسناد موقوفهمانطور که دیده میشود این روایت ضعیف و غیر صحیح موقوف است یعنی به عایشه نسبت داده شده
سند روایت چنین است:
حدثنا أبو النعمان ثنا سعيد بن زيد ثنا عمرو بن مالك النكري حدثنا أبو الجوزاء أوس بن عبد الله قال قحط أهل المدينة قحطا شديدا فشكوا…
راوی اول:
1- ابو نعمان( محمد بن الفضل معروف به عارم).
در رواه التذهبین رقم 6226 آمده است:
رتبته عند ابن حجر : ثقة ثبت تغير فى آخر عمره . در آخر عمرش حافظه اش تغییر کرد
رتبته عند الذهبي : الحافظ ، تغير قبل موته فما حدث. قبل از فوتش تغییر کرد.و قال النسائى : كان أحد الثقات قبل أن يختلط .یکی از ثقات بود قبل از اینکه مغزش تغییر کند.
و قال البخارى : تغير فى آخر عمره .بخاری میگوید در آخر عمرش تغییر کرد
و قال ابن حبان : اختلط فى آخر عمره و تغير حتى كان لا يدرى ما يحدث به ، فوقع فى حديثه المناكير الكثيرة ، فيجب التنكب عن حديثه فيما رواه المتأخرون ، فإن لم يعلم هذا من هذا ترك الكل و لا يحتج بشىء منها .
در آخر عمرش حافظه اش تغییر کرد تا حدی که نمیدانست چه میگوید و در حدیث هایش مناکیر پدید آمد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6316راوي دوم2- سعید بن زید
در جرح سعید آمده است:
قال أبو حاتم ، والنسائي ، والبيهقي: ليس بالقوي قوی نیست. معجم الجرح والتعديل ص 65
وقال الدارقطني ، وابن حزم ضعيف . الجرح والتعديل عند ابن حزم الظاهري ص 118
وقال البزار : لين. سستی دارد.
وقال الجوزجاني : سمعتهم يضعفون أحاديث فليس بحجة. شندیم که ضعیفش میدانند . حجت نیست
وقال ابن حبان : كان يخطئ في الاخبار ويهم حتى لا يحتج به إذا انفرد. در اخبار خطا میکند و توهم دارد و اگر خبری را تنهایی نقل کند خبرش حجت نیست.
وذكره ابن الجوزي في كتاب والضعفاء والمتروكين ، وذكره الذهبي في المغنى في الضعفاء .
ابن جوزی در کتاب ضعفا و متروکین اسمش را آورده و ذهبی هم در المغنی او را ضعیف میداند.
راوی سوم:
3-عمرو بن مالك النكري
ذكره ابن حبان في الثقات وقال : يغرب ويخطئ. اسمش را در ثقات ذکر کرده و میگوید غریب الحدیث و خطا دارد. ص 487 / 8
قال ابن عدي في الكامل وقال : منكر الحديث عن الثقات ويسرق الحديث سمعت أبا يعلى يقول عمرو بن مالك النكري كان ضعيفا. ص 150 / 5
ابن عدی میگوید از ثقات منکر الحدیث است و حدیث میدزدد و شنیدم که ابا یعلی میگفت عمرو بن مالک ضعیف است
وقال محمد بن طاهر المقدسي : ضعيف جداً ذخيرة الحافظ ص 1991 / 4
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6317همچنین انقطاع بین عایشه رضی الله عنها و ابی الجوزاء وجود داردخود ابو الجوزاء هم مورد بحث است.
اسم او اوس بن عبد الله الربیعی البصری است و بخاری در تاریخ الکبیر میگوید: في إسناده نظر. تاریخ کبیر ص 16 / 2
پس این روایت نیز صحیح نبوده است و نمیتوان به آن استدلال کرد و حجت شود و الحمد لله.
باید بدانیم که حقیقتا مشرکان با تعظیم بسیار زیاد برای خداوند دچار شرک شدند. می گفتند خداوند با این بزرگی و جلالش چطور ما شایسته ی آنیم که با این همه گناه از خداوند طلب حاجت کنیم؟ ما گناهکار هستیم و باید از یک نفر بخواهیم که بین ما و خدا واسطه شود. مثل امروز که طرف می رود سر قبر و بهش می گویی که
-آیا قبر می پرستی؟ می گوید:
– نه عزیزم من قبر نمی پرستم.
– خب پس چکار می کنی؟
-من گناه کار هستم، من رو سیاه هستم ، من بنده ای خرابکار هستم من… ولی صاحب این قبر خدا شناس بوده، صاحب تقوا بوده صاحب جاه و مکان بوده و نزد خداوند برایم شفاعت و وساطت می کند.
خب مشرکان مکه چه می گفتند؟
مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى (3زمر.) ما آنان را پرستش نميكنيم مگر بدان خاطر كه ما را به خداوند نزديك گردانند.
خب فرق این مشرک با آن مشرک چیست؟
مشرکان این زمان می گویند که آنها سنگ بودند ما که از سنگ نمی خواهیم بلکه از آدم می خواهیم. ولی ای مشرک ود وصواع و یعوق و… تنها سنگ بود یا سنبل و هیکل یکی از بزرگترین متقیان که بعدا از وی مجسمه ساخته شد؟ آنان که از نفس سنگ کمک نمی خواستند بلکه در اصل از آن شخصیت ها که به شکل مجسمه تراشیده شده بودند واسطه خواهی می خواستند
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6318وقتی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آنها را از شرک نهی میکرد آنان بر شرک خود بیشتر پا فشاری میکرند و میگفتند: وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدّاً وَلَا سُوَاعاً وَلَا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْراً .( 23 نوح)
یعنی: به آنان گفتهاند : معبودهاي خود را وامگذاريد ، و وَدّ ، سُواع يَغوث ، يعوق ، و نَسر را رها نسازيد . این پنج بت تنها یک سنگ خالی نبوده اند بلکه شکل و هیکل پنج ادم متقی بوده اند که بعد ها بت شده اند.
سيد عبدالله شبر معاني اسماء ذکر شده در آيه را بيان نموده و مينويسد: اين اسماء، نامهاي گروهي از نيکوکاران بودند که در فاصله زماني آدم و نوح -عليهما السلام- زندگي ميکردند. زماني که از دنيا رفتند، به عنوان تبرّک از آنان مجسمّهاي ساختند. با گذشت زمان مورد پرستش قرار گرفتند. سپس اين افکار و بتپرستي به ميان اعراب منتقل شد.
قمي ميگويد: آنها گروهي از مؤمنان بودند که قبل از نوح زندگي ميکردند زماني که از دنيا رفتند، مردم به خاطر مرگ آنها بسيار ناراحت شدند. پس شيطان آمد و عكس (مجسمه) آنها را برايشان ساخت تا به آن انس بگيرند. زماني که زمستان فرا رسيد مجسمهها را وارد خانه هايشان کردند. آن قرن گذشت. قرن بعد شيطان دوباره آمد و به آنها گفت: اين افراد در حقيقت خداياني بودند که پدرانتان آنها را مي پرستيدند. بدين ترتيب آن مردم نيز آن بتها را پرستيدند و به وسيلة آنها مردم بسياري گمراه شدند. نوح -عليه السلام- آنان را نفرين کرد. در نتيجه خداوند آنها را هلاک نمود. همچنين مينويسد: ودّ نام بت کليب، سواع بُت هُذَيل، يغوث بت قبيله مراد و يعوق از آن همدان و نسر بت قوم حصين بود
تفسير الجوهرالثمين (6/290)، نگا: الصافي (5/232)، البرهان (5/388)، نورالثقلين (5/425)، کنزالدقائق (13/458)، بيان السعادة (4/206).
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6793برادر محترم شما اول معنای شرک را برای من روشن کن؟! این اول از همه ثانیا برطبق بعضی از روایاتی که در صحیح بخاری آمده است ونیز بنا بر تصریح ابن تیمیه در کتابهایش خداوند متعال دارای جسم است و در حکمت وکلام ثابت شده که لازمه جسمانیت ترکیب است ولازمه ترکیب این است که آن جسم مرکب به اعضای خودش احتیاج داشته باشدولذا خدایی که جسم دارد خدایی محتاج است وخدای محتاج در واقع خدا نیست بنا براین کسی که چنین خدایی را بپرستد در واقع خدا را نپرستیده بلکه بتی را پرستیده است زیرا خدا منزه است از هر نوع جسمانیت یا چیزی که او را شبیه مخلوقات سازد ونیز منزه است از هر نوع توصیفی واز هر ترکیبی او غنی محض است وکمال مطلق است ودر عقل بشر نمی گنجد بلکه هر چه را بشر به عنوان خدا تصور کند ودر ذهن بیاورددر واقع یه موجود ذهنی است که مخلوق ذهنی بشر است خوب اگر شما بواسطه توسل شیعه را مشرک می دانید شما برادر که نسبت به خود خدا هنوز تکلیفتان معلوم نیست….شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6823با سلام برادرم . ما اهل تشیع را مشرک و کافر نمیدانیم . اما بعضی اعمال آغشته به شرک با مشرک شدن و کافر شدن فرق می کند .
خداوند در قران به صراحت اعمال شرک آمیز را بیان نموده است .
ایا ( إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ) چه معنی دارد ؟؟ و چه دستوری را از طرف خداوند به مسلمانان می رساند ؟؟
و ایات 20 و 21 نحل و 22 فاطر و 22 سبا و 5 احقاف و … بیانگر چه موردی می باشد ؟؟؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6824برادرم این ایات چه معنی می دهد ؟؟؟ (إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّـهِ ۖ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ ۖ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ )
و (أَلَيْسَ اللَّـهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ)
و (وَتَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذِي لَا يَمُوتُ)
و (وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّـهِ فَهُوَ حَسْبُهُ)
و (وَمَا لَنَا أَلَّا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّـهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا ۚ وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَىٰ مَا آذَيْتُمُونَا ۚ وَعَلَى اللَّـهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ)
و ( وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّـهِ زُلْفَىٰ إِنَّ اللَّـهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ)
و (وَيَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّـهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هَـٰؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِندَ اللَّـهِ ۚ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّـهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ ۚ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا يُشْرِكُونَ).
و ایا مردم مکه قبل از بعثت پیامبر اسلام الله را می شناختند یا نه ؟؟؟
و فرزندان خود را عبدالله نام گذاری می کردند یا نه ؟؟؟
لطفا نظر خود را درباره ی این ایات بدهید . خواهشمندم فلسفه بافی و مغلطه بازی نکنید .شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6825و اینکه گفته اید (ثانیا برطبق بعضی از روایاتی که در صحیح بخاری آمده است ونیز بنا بر تصریح ابن تیمیه در کتابهایش خداوند متعال دارای جسم است)برادرم شما چرا از روش فریب و نیرنگ برای فرار از اصل موضوع اولیه استفاده می کنید .
و خواهشمندم که از خواب بیدار شوید و این روشهای شما دیگر جواب نمی دهد و کهنه شده . و این حنای شما دیگر رنگی ندارد.
و اما پاسخ شما : اولا : چرا خود حدیث صحیح بخاری را کاملا نمی گذارید تا خوانندگان قضاوت کنند .
و از کلمات مبهم و بی سند استفاده می کنید .
و چرا گفته های ابن تیمیه را به صورت کامل نمی گذارید .
برادرم اهل سنت به ایات خداوند در قران همان طوری که آمده ایمان دارند . مثل (بَلْ يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ) . ولی به کیفیت و چگونگی و اشکال ان کاری ندارند و هیچ وقت نگفته اند مشابه کیفیت اعضای انسانها است .
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6834بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر خطابهایی چون یا علی و یا ابوالفصل و یا هر چه از من دون الله شرک نیست چه نامی بر آن می توان نهاد و مسلما” هر امر مخالف و پوشاننده حق و حقیقت کفر هم محسوب می شود.
به جملاتی چون یا محمد و یا علی و یا علی و یا محمد ینصرانی فانکما ناصران و اکفیانی و انکما کافیان هم اگر شرک و کفر نتوان گفت پس هیچ کس در دنیا از ازل تا ابد مشرک و کافر نیست و رسالت پیامبران و ربوبیت الله سبحانه و تعالی است که افسانه قلمداد می شود!!!!!!!!!!!!
اینکه برادر عبدالله می فرماید که مدعی تشیع را مشرک و کافر نمی دانند را هم بنده نمی فهمم و با توجه به تذکار فوق و ارتکابات آشکار مشرکانه در عمل و عقیده مدعیان تشیع مخصوصا” اکاذیب و تلبیسات رایج و فراوان و لا یحصا و تقید به اطاغت مطلق از ائمه معصوم متوهمشان تیر خلاص خروج از دین و ورود به شرک و کفر و تحجر در جعل حدیث و افترای باطل به اولیای خدا است. و اینکه در گفتمان مدعی تشیع تا این اندازه بر نظر و اجتهاد اشخاص توجه و تاکید و تمسک می شود ناشی از این شرک و کفر و تجاهل در باور است.
مسلمان موحد جز قرآن کریم، هیچ کتابی را محفوظ و مصون از خطا نمی داند و هیچ شخص و مقامی را در امر تشریع شریک خدا قلمداد نمی کند و به تبع آن هدایت و اطاعت را مطلقا” و انحصارا” از امر الله سبحانه و تعالی می داند و هرچه غیر اوست مطیع او باید باشد تا به هدایت برسد.
از آنجا که مدعی تشیع خود تابع و عبد من دون الله است و دیگران را چون خود فرض میکند.و از جمله مسلمین را.و از طرفی علیرغم خروج قطعی از دین اسلام هنوز هم خود را متوهمانه فرقه ناجیه می نامند و مستمسکات آنها حتی در فهم کلام الله منحصر در منقولات من دو ن الله است به ناچار در فهم طرق هدایت و تحلیل و تبیین نظام آفرینش طفیل جاعلین آیین ضاله خود هستند و چنانچه در شخصیتهای آیینی شان خدشه ای وارد شود اساس دینشان هبا منثور می شود.
بر این اساس است که بنده عدم شرک و کفر و الحاد را در این آیین نمی بینم و استدعای بنده این است که برادران روشن بفرمایند که با موارد صریح مذکور و موجود و مستعمل در این جوامع چگونه می توان این فرق را در زمره مسلمین پذیرفت.
لازم به ذکر می دانم که در خصوص تعاون و تعلیم و تعلم بین مومنین و استعانت های معمول و ممکن و هر گونه تعامل منطقی بین مخلوقات نه تنها پذیرفته بلکه واجب است و اتفاقا” ریشه انحرافات مشرکانه در خلط چنین مفاهیم و تعاملات است که در جای خود قابل بحث است.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6835اینکه بحث جسمانیت را از منظر علمای اهل سنت مثل ابن تیمیه آوردم در جواب آقایی بود که شیعه را متهم به شرک کرد من عرض کردم اگر ما مشرکیم پس آنان که خدا را دارای صورت جوان بی ریش وموی فر فری می دانند ویا آنانکه طبق روایت صحیح بخاری خدا را دارای ساق می دانند که در قیامت ساق خود را به مومنین نشان می دهد چه هستند؟!!!باتوجه به اینکه چینن خدایی اصلا نمی تواند خدا باشد خدایی که جسم است ومرکب محتاج است وتعالی الله عن ذالک که خدا محتاج است حال آیا می توان کسانی را که قائل به چنین اعتقاداتی هستند موحد گفت؟………………….گفتید من متن اصلی را نیاورده ام البته هم نظر ابن تیمیه وهم نظر صحیح بخاری راجع به اثبات جسمانیت برای خدا در دو پست جدا قبلا آورده شده است که عزیزان را برای مطالعه به آنجا رجوع می دهم………..من الله التوفیق………………………http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2096 خدای ازنظر ابن تیمیه.
http://www.islamtxt.net/?q=content/forum/2092خدا از نظر اهل توحید اینگونه است.
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
السلام علی عبادالله الصالحین
خارج از بحث صحت حدیث که اصل منظور را به انحراف می کشد به عرض می رساند:
قطعا” عمل توسل به قبور در جهت درخواست حاجت و واسطه کسب فیض توسط صاحب قبر حتی شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم و هر نوع تصور غیر واقع در این راستا شرک است و در صورت عدم انابه عامل به این عمل وعید عدم بخشش خداوند صریح است.
احترام به امهات مومنین واجب است و نسبت های این چنینی به ساحت مادر مومنان از مومن بر نمی آید.
در اینکه در صورت وقوع چنین خطا و منکر عظیمی از جانب ایشان آیا اطمینان از عدم استغفار ایشان دارید؟
با توجه به وجوب عدم تقلید کور بر مسلمان موحد و راستین و شرط تعقل و صراحت نص در عدم ارتکاب اعمال شرک آمیز توسل به قبور، انتساب به اشخاص اثری در زدودن باور توحیدی نباید داشته باشد.
از اینگونه انتسابات مفتری به بزرگان در بین فرق ضاله فراوان و معمول است که البته حقیقت توحید و شرک آنچنان روشن و صریح است که چنین اقوالی، کذب و یا خیانت و نادرستی قائل و ضلالت مستمسک به آنها را می رساند و نه توجیه بر این گناه نابخشودنی.
والسلام علی من اتبع الهدی