Home › انجمن ها › شرکیات. توسل، شفاعت و بدعت › «ماه محرم ماه انتقام الهی از روافض و اجرای حد تهمت بر آنان»
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط mojahed.din در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5024شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5027اولا این احادیثت کلا از طریق مرسل است و انقطاع در بین مولف و راویان است . بس اینا از لحاظ سندی ضعیفند
ثانیا ینکه گفته مردگان فاسق به هیچ وجه چنین فلسفه و مغلطه ای که جناب عالی انجامش میدی وجود ندارد . کجای روایات نوشته مرده فاسق و غیر فاسق
ثالثا اینکه گفتی اجر برر عزادار اشکال ندارد خود ادامه حدیث استبصار رو بخون بعد سخن بگو
الاول لان الكراهية إنما توجهت في الخبر الاول إلى من يشترط الاجر ويقول الاباطيل
کتب خودتون هم قیچی میکنی ای حقیر.رافضی جان در همین باب اجر النائحه
الحسين بن سعيد عن عثمان بن عيسى عن سماعة قال: سألته عن كسب المغنية والنائحة فكرهه
حداقل له کتب خودتون رحم کن . از مشتی احادیث ضعیف میای و سند میدی .شبعه ای که حدیث صحیح ندارد و سرتاسر احادیثش تناقض است می اید و حرف از استحباب میزند .
رابعا رافضی جان مجوسی شما که بر کتبت نا اگاهی چرا وارد بحث میشوی . نوشته ای==اين حرمت هرگز براي نوحه خواني حسين ويارانش نيوده بلکه اقامه عزا ونوحه براي ايشان قطعا شعائر الله است. چرا که به طور مسلّم عزاداری برای اولیای الهی (که برای حفظ دین، جان خود را قربانی کردهاند) از بارزترین نشانهها و شعائر دینی است، در این مراسم جز یادآوری شهامتها و ایثارگریهای شهیدان، دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا سخني نيست.
جواب===از مغلطه هایت خسته شده ایم ای جناب رافضی . بفرما سخنانت را با ادله از قرآن و حدیث صحیح ثابت کن نه از سفسطه . ما سفسطه شما را نیمخوایم .بفرما ثابت کن که قربانی برای حسین و این عزادرای برایش بدعت نیست و سنت است و صحیح می یاشد ؟از قرآن و سنت و ثابتش نه با عقل بوسیده ات
منتظریم
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5028اینکه گفتی==خدا را شکر که پذيرفتي در وقت مصیبت گریه کردن عادی و طبیعی است. ولي چرا مي گويي گريه اگر با صداي بلند و نوحه باشد، اشکال دارد.
جواب===
خوب از سخنانم برداشت کن ای ولد المتعه . در وقت مصیبت در همان روز حتی روز بعدش هم کراهت دارد گریه کردن . ب نادانک با صدای بلند گریستن و با قمه زدن بر سرهای نجس خود کجایش سنت است .بفرما ثابت کن بیامبر و علی بعد چندین سال از فوت فلان شخص بر سر و صورت خود زده اند؟؟بفرما
نمیتوانی ثابت کنی ای رافضی مجوسی
گفتی==
خدا را شکر که پذيرفتي در وقت مصیبت گریه کردن عادی و طبیعی است. ولي چرا مي گويي گريه اگر با صداي بلند و نوحه باشد، اشکال دارد.
مگر بخاري از انس روايت كرده است كه پس از وفات پيامبر اكرم ، فاطمه ميفرمود: «و ابتاه ربا دعاه، يا ابتاه من جنة الفردوس ماواه يا ابتاه الي جبرئيل ننعاه…» اي پدربزرگوار كه دعوت پروردگارت را لبيك گفتي! اي پدري كه فردوس برين جاي توست! اي پدري كه جبرييل ميخواهد تو را همراه خود ببرد. پس از آن كه جنازه آن حضرت را دفن كردند، به انس بن مالك فرمود: چگونه راضي شديد كه خاك بر بدن رسول خدا بريزد.
آيا نعوذ بالله فاطمه مرتکب کناه شده است. چون باصداي بلند عزاداري کرده
جواب===============
برای اثبات دروغگو بودن این رافضی همین کافی است که باز این حدیث را تحریف معنوی نمود . من رفتم ریاض الصحالین را باز نمودم و ترجمه و معنی صحیح را برایتان عرض میکنم تا بدانید این شخص چقدر کذاب است
28–
وعنْ أَنسٍ رضِيَ الله عنْهُ قَالَ: لمَّا ثقُلَ النَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم جَعَلَ يتغشَّاهُ الكرْبُ فقَالتْ فاطِمَةُ رَضِيَ الله عنْهَا: واكَرْبَ أبَتَاهُ، فَقَالَ: “ليْسَ عَلَى أبيك كرْبٌ بعْدَ اليَوْمِ” فلمَّا مَاتَ قالَتْ: يَا أبتَاهُ أَجَابَ ربّاً دعَاهُ، يا أبتَاهُ جنَّةُ الفِرْدَوْسِ مأوَاهُ، يَا أَبَتَاهُ إِلَى جبْريلَ نْنعَاهُ، فلَمَّا دُفنَ قالتْ فاطِمَةُ رَضِيَ الله عَنهَا: أطَابتْ أنفسُكُمْ أَنْ تَحْثُوا عَلَى رسُول الله صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم التُّرابَ؟ روَاهُ البُخاريُّ.
28. از انس – رضي الله عنه – روايت شده است که همين که پيامبرص بدنش سنگين شد (حالت سکرات موت او را فراگرفت)، حضرت فاطمهك گفت: واي بر من! غم (از دست دادن) پدرم، چقدر سخت است! پيامبرص فرمودند: “پدرت، از اين پس غمي نخواهد داشت” وقتي که جان به جان آفرين تسليم کرد، حضرت فاطمهك خطاب به اصحابب گفت: آيا دل شما راضي است که خاک بر جسد مبارک پيامبرص بريزيد؟!”.
این حدیث هیچ ربطی به نوحه سرایی و بر سر کوبیدن ندارد و ایشان با طرزی زیرکانه و بنا به خصلت همیشگی اش سعی در تحریفش نمود ولی باز مچش را گرفتم
بس اندوهگین شدن در همان روز مصیبت مشکلی ندارد ولی عزداری برای حسین بعد 1400سال از فوتش آن هم با ان شیوه شرکی جایگاهش کجاست؟؟؟
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5029منتظر رد بقیه ی سخنانت باششنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5031نوشته اي:”برای اثبات دروغگو بودن این رافضی همین کافی است که باز این حدیث را تحریف معنوی نمود . من رفتم ریاض الصحالین را باز نمودم و ترجمه و معنی صحیح را برایتان عرض میکنم تا بدانید این شخص چقدر کذاب استوعنْ أَنسٍ رضِيَ الله عنْهُ قَالَ: لمَّا ثقُلَ النَّبِيُّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم جَعَلَ يتغشَّاهُ الكرْبُ فقَالتْ فاطِمَةُ رَضِيَ الله عنْهَا: واكَرْبَ أبَتَاهُ، فَقَالَ: “ليْسَ عَلَى أبيك كرْبٌ بعْدَ اليَوْمِ” فلمَّا مَاتَ قالَتْ: يَا أبتَاهُ أَجَابَ ربّاً دعَاهُ، يا أبتَاهُ جنَّةُ الفِرْدَوْسِ مأوَاهُ، يَا أَبَتَاهُ إِلَى جبْريلَ نْنعَاهُ، فلَمَّا دُفنَ قالتْ فاطِمَةُ رَضِيَ الله عَنهَا: أطَابتْ أنفسُكُمْ أَنْ تَحْثُوا عَلَى رسُول الله صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم التُّرابَ؟ روَاهُ البُخاريُّ.
از انس – رضي الله عنه – روايت شده است که همين که پيامبرص بدنش سنگين شد (حالت سکرات موت او را فراگرفت)، حضرت فاطمهك گفت: واي بر من! غم (از دست دادن) پدرم، چقدر سخت است! پيامبرص فرمودند: “پدرت، از اين پس غمي نخواهد داشت” وقتي که جان به جان آفرين تسليم کرد، حضرت فاطمهك خطاب به اصحابب گفت: آيا دل شما راضي است که خاک بر جسد مبارک پيامبرص بريزيد؟!”.این حدیث هیچ ربطی به نوحه سرایی و بر سر کوبیدن ندارد ”
پاسخ:
بي شرم بي حياء چرا نوحه فاطمه را معني نکردي((يَا أبتَاهُ أَجَابَ ربّاً دعَاهُ، يا أبتَاهُ جنَّةُ الفِرْدَوْسِ مأوَاهُ، يَا أَبَتَاهُ إِلَى جبْريلَ نْنعَاهُ)) من دروغگو هستم يا تو کثيف. اگر در اين روايت نوحه وجود ندارد چرا تو حذفش کردي.
مطمئن باش تخم حرامي.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5034سلام بر تمامی خوانندگان عزیزاما این رافضی بنا به عادت معهود و روزهای موعود بر اخلاق موضوع شده اش ادامه میدهد و میداند در چه گودالهایی افتاده . خداوند من را زنده نگه دارد تا باز بتوانم مچ این اخوندان نجس را بگیرم و این چنین انان را وادر به اهانت کنم . من هیچ گاه به ایشان نگفتم ولدالزنا هستن فقط با سند و مدرک فضایل متعه و متعه ای را ذکر نمودم و عرض نمودم که ولد متعه بودن بسیار نزد مکتب سبایی رافضی حسنات دارد و ایشان فکر کنم خاطرشان مخدوش شده .ولیکن اینان با این رفتارشان اثبات نمودند که چقدر متعه قبیح است . ولی شما افترای بی سند ایشان را قشنگ نگاه کنید:مطمئن باش تخم حرامي.
براستی خواننده گرامی مشاهده نمودید که سخنم اشتباه نبود و اینان وقتی فحش و افترا میبنندند بر اهل سنت در واقع به مذهبشان عمل نموده اند واین حرف علمای رافضی را هیچگاه از یاد نبرید که افتروا علی اعدائکم وشهروهم و باهتوهم . دروغ و افترا را از مذهب رفض بگیریم =صفر میشوند
بس من قضاوت را به شما خواننده ی منصف میدهم تا بدانید بی سند سخن گفتن تا چه حد در مذهب اینان رسم است .
اما در مورد اینکه گفت نوحه فاطمه را ترجمه ننمودی . مگر جنابعالی کور هستی ؟؟
بگذار ترجمه ای دیگر را هم بریت بیاورم تا قشنگ همه بفهمند که چه سوتی بی ربط به نوحه خوانی و عرعر برای شخصی که 1400سال بیش فوت شده دادی .
چون پيامبر صلي الله عليه وسلم مريض شدند، شدت سکرات موت بر ايشان عارض مي شد، فاطمه رضي الله عنها گفت: واي بر اين رنج و شدتي که بر پدرم است. آنحضرت صلي الله عليه وسلم فرمود: بعد از امروز بر پدرت رنجي نيست، چون ايشان وفات يافتند، حضرت فاطمه رضي الله عنها گفت: اي پدرم، که دعوت رب را اجابت نمود، اي پدرم، که جنت الفردوس جايگاه اوست، اي پدرم که خبر وفاتش را به جبرئيل عليه السلام مي رسانيم. چون دفن گرديد(به اصحاب) گفت: آيا براي تان خوش گذشت که بر پيامبر صلي الله عليه وسلم خاک ريختيد؟
ایا این نوحه خوانی است ؟؟ عزیز جان ای کج فهم نادان . وقت مصیبت اگر در همان روز مصیبت گریه کنی اشکال ندارد چون از شدت ناراحتی است ولی حتی یک روز بعدش گریه کردن از آن نهی شده چه برسد به 1400سال ان هم با شیوه ای زشت و خلافت سنت ؟؟ بیامبر بفرما سند ارایه بده که چند سال بعد فوت شخصی برای او با صدای بلند نوحه خوانی نموده .بفرما ای ولد المتعه
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5035وعنْ أبي زيْد أُسامَة بن زيد حَارثَةَ موْلَى رسُول الله صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم وحبَّهِ وابْنِ حبِّهِ رضِيَ الله عنهُمَا، قال: أَرْسلَتْ بنْتُ النَّبِيِّ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: إنَّ ابْنِي قَدِ احتُضِرَ فاشْهدْنَا، فأَرسَلَ يقْرِئُ السَّلامَ ويَقُول: « إن للَّه مَا أَخَذ، ولهُ مَا أعْطَى ، وكُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بأجَلٍ مُسمَّى ، فلتصْبِر ولتحْتسبْ » فأرسَلَتْ إِليْهِ تُقْسمُ عَلَيْهِ ليأْتينَّها. فَقَامَ وَمَعَهُ سَعْدُ بْنُ عُبادَةَ، وَمُعَاذُ ابْنُ جَبَل، وَأُبَيُّ بْنَ كَعْب، وَزَيْدُ بْنِ ثاَبِت، وَرِجَالٌ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُم، فَرُفِعَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم الصبي، فأقعَدَهُ في حِجْرِهِ ونَفْسُهُ تَقعْقع، فَفَاضتْ عَيْناه، فقالَ سعْد: يَا رسُولَ الله مَا هَذَا؟ فقالَ: « هَذِهِ رَحْمةٌ جعلَهَا اللَّهُ تعَلَى في قُلُوبِ عِبَادِهِ » وفي روِايةٍ : « في قُلُوبِ منْ شَاءَ مِنْ عِبَادِهِ وَإِنَّمَا يَرْحَمُ اللَّهُ منْ عِبَادِهِ الرُّحَمَاءَ » مُتَّفَقٌ عَلَيْه.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5036]
از اسامة بن زيد بن حارثه، آزاد کرده و دوست و فرزند دوست رسول خدا صلي الله عليه وسلم روايت مي کند که گفت:
دختر پيامبر صلي الله عليه وسلم کسي را فرستاد که پسرم در حالت نزع قرار دارد، نزد ما بيائيد. آنحضرت صلي الله عليه وسلم کسي را فرستاد تا سلام بفرستد و بگويد: براي خدا است آنچه را که گرفت، و براي خداست آنچه را که داد. و هر چيز در نزد او وقت معيني دارد بايد وي (مادرش) صبر کند و اجرش را از خدا بخواهد، باز کسي را فرستاد تا او را قسم دهد که نزدش بيايد. آنحضرت صلي الله عليه وسلم برخاستند، سعد بن عباده، معاذ بن جبل، ابي بن کعب، زيد بن ثابت و عدهء ديگري رضي الله عنهم هم با ايشان برخاستند، پسر را به حضور آنحضرت صلي الله عليه وسلم آوردند، ايشان پسر را در بغل خويش گرفتند در حاليکه جانش مضطرب بود و بشدت مي زد، ناگهان اشک از چشمان شان جاري شد. سعد گفت: يا رسول الله اين چيست؟ آنحضرت صلي الله عليه وسلم فرمود: اين رحمت است که خداوند در دل بندگان خود نهاده است.
و در روايتي، در دل کسي که خواسته از بندگانش نهاده و همانا خداوند فقط بندگان رحم دلش را مورد مرحمت خويش قرار مي دهد.
ش: حديث مي رساند که اشکي که از اندوه بدون اختيار از چشم سرازير مي شود مورد بخشش الهي است و منهي عنه جزع فزع و بي صبري است.
چنانچه در آن ترغيب صورت گرفته به شفقت و رحمت بر خلق الله و بيم از سنگدلي و انجماد چشم.
بس نوحه ای درکار نیست .همانطور همه دیدن جناب رافضی شما با عمامه فاضلابی امام زمانش کارش فقط قیچی و برداشت های ناشی از مغزش بوسیده اش است . وگرنه سوادی نداری جز فلسفه های قرون وسطایی . مثل سفسطه هایی که سوفسطائیان زمان سقراط انجام میدن تا خود را حق نشان بدن اما هر بار میباختن .
چرا این همه رسوات میکنم باز حیا نداری و تشریف میاری ؟؟؟
قضاوت با خواننده
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
پاسخ:
خدا را شکر که پذيرفتي در وقت مصیبت گریه کردن عادی و طبیعی است. ولي چرا مي گويي گريه اگر با صداي بلند و نوحه باشد، اشکال دارد.
مگر بخاري از انس روايت كرده است كه پس از وفات پيامبر اكرم ، فاطمه ميفرمود: «و ابتاه ربا دعاه، يا ابتاه من جنة الفردوس ماواه يا ابتاه الي جبرئيل ننعاه…» اي پدربزرگوار كه دعوت پروردگارت را لبيك گفتي! اي پدري كه فردوس برين جاي توست! اي پدري كه جبرييل ميخواهد تو را همراه خود ببرد. پس از آن كه جنازه آن حضرت را دفن كردند، به انس بن مالك فرمود: چگونه راضي شديد كه خاك بر بدن رسول خدا بريزد.
آيا نعوذ بالله فاطمه مرتکب کناه شده است. چون باصداي بلند عزاداري کرده .
مگر در روايت ديگري از عايشه نيامده كه «پدرم نزديك جنازة پيامبر آمده و سه مرتبه پيشاني آن حضرت را بوسيد، در مرتبة اول گفت وانبياه مرتبه دوم گفت واصغياه و مرتبه سوم گفت واخليلاه مات رسولالله»
آيا ابوبکر چون باصداي بلند ماتم گرفت ونوحه خوانده، خلاف شرع انجام داده.
نوشته اي: “روايت سنن ترمذي، ج 12، ص 195 ضعيف است”
پاسخ:
چرا ؟آيا در سلسله راويان آن روايت ،کسي که دروغگو است يا کسي که چيزي مي گويد ولي در باطنش چيز ديگري است، وجود دارد!!
نوشته اي:” (خود عايشه گفته” فمن سفهى وحداثة سنى” يعني من بخاطر اینکه جوان سال و سفیه و نادان بودم ، به سر وصورت خود زدم) … وأنها نسبته للسفه وخفاء الحكم الشرعي عليها كما خفي على غيرها من الصحابيات، ففيه دليل على أنها تابت من هذا الفعل.”
پاسخ:
اولا: تو در مناظره علت تشبيه عايشه با زنان اطراف يوسف گفتي ، منظور پيامبر اين بود که عايشه مانند زليخا ،چيزي مي گفت که در باطنش چيز ديگري است، و اينجا نيز مي گويي خود عايشه در روايت “السيره النبويه “اقرار کرده تا هنگام وفات رسول خدا ،( شما مي گوييد 18سال داشت و ما مي گوييم بيشتر) هنوز سفيه ونادان بود، واز روي ناداني ،فعل حرام انجام داده. بدين ترتيب آيا جاي تاسف ندارد که اهل سنت حدود هفتاد درصد مذهب خود را از چنين فردي گرفته اند. بدين ترتيب شما چگونه به روايات او استناد مي کنيد.
ثانيا: به فرض اينکه عايشه ناداني کرده و حين عزاداري خود را زده، ديگر زنان که همراه عايشه ، چنين کردند چه. آنها هم کم سن و نادان بودند.
ثالثا:هرگز شک نکنيد که نه عايشه ونه ديگر زنان همراه او ،نه قبل آن ونه حين عزاداري هرگز به حرمت اين عمل خود حتي فکر هم نکرده بودند. و سالها بعد بخاطر القائات خليفه دوم و همراهي او با عمر ، از کار غير اشتباه خود ، به عملي از روي ناداني ،نام برده است.