Home › انجمن ها › خلفای راشدین › ۱۰ فضیلت حضرت علی(ع) یکجا
این جستار شامل 2 پاسخ ، و دارای 1 کاربر است ، و آخرین بار توسط mohammad در 9 سال، 5 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
دوشنبه، ۱۵ تیر ۱۳۹۴ در ۳:۲۷ ق.ظ #25734
+أخبرنا أبو بكر أحمد بن جعفر بن حمدان القطيعي ببغداد من أصل كتابه ثنا عبد الله بن أحمد بن حنبل حدثني أبي ثنا يحيى بن حماد ثنا أبو عوانة ثنا أبو بلج ثنا عمرو بن ميمون قال إني لجالس عند بن عباس إذ أتاه تسعة رهط فقالوا يا بن عباس إما أن تقوم معنا وإما أن تخلو بنا من بين هؤلاء قال فقال بن عباس بل أنا أقوم معكم قال وهو يومئذ صحيح قبل أن يعمى قال فابتدؤوا فتحدثوا فلا ندري ما قالوا قال فجاء ينفض ثوبه ويقول أف وتف وقعوا في رجل له بضع عشرة فضائل ليست لأحد غيره وقعوا في رجل قال له النبي صلي الله عليه وسلم لأبعثن رجلا لا يخزيه الله أبدا يحب الله ورسوله ويحبه الله ورسوله فاستشرف لها مستشرف فقال أين علي فقالوا إنه في الرحى يطحن قال وما كان أحدهم ليطحن قال فجاء وهو أرمد لا يكاد أن يبصر قال فنفث في عينيه ثم هز الراية ثلاثا فأعطاها إياه فجاء علي بصفية بنت حيي .
قال بن عباس ثم بعث رسول الله صلي الله عليه وسلم فلانا بسورة التوبة فبعث عليا خلفه فأخذها منه وقال لا يذهب بها إلا رجل هو مني وأنا منه فقال بن عباس وقال النبي صلي الله عليه وسلم لبني عمه أيكم يواليني في الدنيا والآخرة قال وعلي جالس معهم فقال رسول الله صلي الله عليه وسلم وأقبل على رجل منهم فقال أيكم يواليني في الدنيا والآخرة فأبوا فقال لعلي أنت وليي في الدنيا والآخرة قال بن عباس وكان علي أول من آمن من الناس بعد خديجة رضي الله عنها قال وأخذ رسول الله صلي الله عليه وسلم ثوبه فوضعه على علي وفاطمة وحسن وحسين وقال إنما يريد الله ليذهب عنكم الرجس أهل البيت ويطهركم تطهيرا قال بن عباس وشري علي نفسه فلبس ثوب النبي صلي الله عليه وسلم ثم نام مكانه قال بن عباس وكان المشركون يرمون رسول الله صلي الله عليه وسلم فجاء أبو بكر رضي الله عنه وعلي نائم قال وأبو بكر يحسب أنه رسول الله صلي الله عليه وسلم قال فقال يا نبي الله فقال له علي إن نبي الله صلي الله عليه وسلم قد انطلق نحو بئر ميمون فأدركه قال فانطلق أبو بكر فدخل معه الغار قال وجعل علي رضي الله عنه يرمي بالحجارة كما كان رمي نبي الله صلي الله عليه وسلم وهو يتضور وقد لف رأسه في الثوب لا يخرجه حتى أصبح ثم كشف عن رأسه فقالوا إنك للئيم وكان صاحبك لا يتضور ونحن نرميه وأنت تتضور وقد استنكرنا ذلك فقال بن عباس وخرج رسول الله صلي الله عليه وسلم في غزوة تبوك وخرج بالناس معه قال فقال له علي أخرج معك قال فقال النبي صلي الله عليه وسلم لا فبكى علي فقال له أما ترضى أن تكون مني بمنزلة هارون من موسى إلا أنه ليس بعدي نبي إنه لا ينبغي أن أذهب إلا وأنت خليفتي قال بن عباس وقال له رسول الله صلي الله عليه وسلم أنت ولي كل مؤمن بعدي ومؤمنة قال بن عباس وسد رسول الله صلي الله عليه وسلم أبواب المسجد غير باب علي فكان يدخل المسجد جنبا وهو طريقه ليس له طريق غيره قال بن عباس وقال رسول الله صلي الله عليه وسلم من كنت مولاه فإن مولاه علي ….
حاکم نيشابوري ، محمد بن عبد الله ، مستدرک علي الصحيحين ، ج2 ، ص 143دوشنبه، ۱۵ تیر ۱۳۹۴ در ۳:۲۸ ق.ظ #25735+عمرو بن میمون مى گوید: پیش ابن عباس نشسته بودم كه نه گروه نزد او آمدند، گفتند: ابن عباس! یا همراه ما بیا و یا اطرافت را خلوت كن كه با تو سخن داریم! ابن عباس گفت: همراه شما مىآیم. ابن میمون مىگوید: ابن عباس آن روز هنوز سالم بود و بینائى خود را از دست نداده بود. آنها كنارى رفتند، شروع به صحبت كردند، ما ندانستیم چه گفتند. (پس از مدتى) ابن عباس آمد، در حالى كه لباسش را تكان مىداد، مىگفت :
اف، تف، بدگوئى مردى را مىكنند كه بیش از ده فضیلت دارد كه احدى آنها را دارا نیست.
بدگوئى شخصى مىنمایند كه پیامبر (ص) دربارهاش فرمود: كسى را به جنگ خواهم فرستاد كه خدا هرگز او را خوار و رسوا نمىكند، خدا و رسول را دوست مىدارد، خدا و رسولش هم او را دوست مىدارند (در این هنگام) گردنها كشیده شد (هر كس مىخواست این فضیلت نصیب او شود.) فرمود: «على» كجاست؟ «على» آمد در حالى كه چشمش درد مىكرد، نمىتوانست ببیند، آب دهان را در چشمانش ریخت، سپس پرچم را سه بار به اهتزاز درآورد، آنگاه آن را به «على» داد، «على» (رفت و پس از پیروزى و كشتن مرحب خیبرى) با اسیر گرفتن صفیّه فرزند حیى بازگشت.
ابن عباس گفت: پیامبر (ص) «فلانى» را براى خواندن سوره توبه بر مكّیان روانه ساخت، ولى «على» را به دنبال او فرستاد كه از او بگیرد و فرمود: این سوره را مردى باید ببرد كه او از من و من از او باشم.
ابن عباس گفت: و پیامبر (ص) به عمو و عموزادگانش گفت : كدامیك از شما در دنیا و آخرت با من همراهى و دوستى مىكند؟ همه امتناع كردند؛ «على» برخاست و گفت: من در دنیا و آخرت همكارى و دوستى با تو خواهم نمود؛ پیامبر (ص) فرمود: تو ولىّ من در دنیا و آخرت خواهى بود؛ سپس او را رها كرد و باز به آنها رو نموده فرمود كدامیك از شما در دنیا و آخرت حاضر است همراهى و دوستى مرا به عهده گیرد؟
همه امتناع كردند، ولى «على» برخاست و گفت: من در دنیا و آخرت به شما كمك و دوستى خواهم نمود؛ حضرت به او فرمود: تو ولىّ من در دنیا و آخرت خواهى بود. ابن عباس گفت: «على» نخستین كس پس از «خدیجه» بود كه ایمان آورد.
ابن عباس گفت: پیامبر (ص) عباى خود را بر «على، فاطمه، حسن و حسین (ع)» افكند و فرمود: «خداوند اراده كرده رجس و ناپاكى از شما «اهل بیت» را بزداید، و شما را به خوبى پاكیزه و تطهیر سازد
ابن عباس گفت: «على»، جان خود را به خاطر خدا در معرض فروش قرار داد، لباس پیامبر (ص) را پوشید و در جاى او خوابید، مشركان به او سنگ مىزدند …
تا آنجا كه گفت: پیامبر (ص) براى «جنگ تبوك» حركت كرد؛ مردم نیز همراه او از مدینه خارج شدند. «على» عرض كرد: من هم با شما بیایم؟ فرمود: نه! «على» گریه كرد. پیامبر (ص) به او فرمود :
«اما ترضى أن تكون منّى بمنزلة هارون من موسى، إلّا أنّه لیس بعدى نبىّ، انّه لا ینبغى أن أذهب الّا و انت خلیفتى» (آیا راضى نیستى كه تو نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى باشى؟ با این تفاوت كه پس از من پیامبرى نیست. سزاوار نیست من بروم مگر اینكه تو خلیفه و جانشین من باشى.)
و پیامبر (ص) به او فرمود : «انت ولىّ كلّ مؤمن بعدى و مؤمنة» (تو ولىّ تمام مؤمنان، پس از من خواهى بود).
ابن عباس گفت: پیامبر (ص) تمام درهائى را كه به مسجد باز مىشد مسدود ساخت غیر از در خانه «على»، و او داخل مسجد مىشد در حالى كه جنب بود و غیر از آن راهى نداشت.
ابن عباس گفت: و پیامبر (ص) فرمود : «من كنت مولاه فانّ مولاه علىّ»
هر كس من مولا و سرپرست اویم، سرپرست و مولایش على استدوشنبه، ۱۵ تیر ۱۳۹۴ در ۳:۴۶ ق.ظ #25736عذرخواهی می کنم ادرس درست مستدرک حاکم جلد 3 صفحه 143
_______________________________________________________________
حاکم نیشابوری:صحیح الاسناد
ذهبی:صحیح -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.