الرد على من قال ان الله مستو على العرش بذاته
امروز ميشنوم برخى از سلفيان اعتقاد دارند که خداوند متعال به ذات خودش بر عرش استواء کرده همچون علامه فيصل الجاسم که بزعمه در کتاب خودش بر اين قول مدعى اجماع شده و مى گويد
الفصل الاول فى ذکر الاجماع على علو الله تعالى على خلقه بنفسه و انه تعالى فوق العرش بذاته
اما رد بر قول فيصل الجاسم:
اگر ما استوا خداوند را ذاتى بدانيم چه اتفاقى مى افتد؟
قال الله تعالى: ان الله خلق السوات و الارض فى ستة ايام ثم استوي علي العرش
مفهوم قول فيصل الجاسم اين است که مى گويد همانا خداوند بذاته که زير عرش بود آسمان ها و زمين را در شش روز خلق کرد و سپس بر عرش استوا کرد بذاته
چون معنى استوا ذاتى همين است که چيزى که زير چيزى ديگر است بالاى آن قرار گيرد
حال شما فقط چماق بلاکيف را بر سر مخالفين خود ميکوبيد و در حالى که قومى ديگر ميگويند خداوند تعالى در همه جا بذاته هست خوب آن ها هم ميتوانند بگويند بلاکيف و بلاکيف
اگر استواى خداوند را ذاتى بگيريم همين اتفاق ميافتد که خداوند روزى زير عرش بوده و روزى که آسمان ها و زمين را خلق کرده بر بالاى آن استوا کرده معاذالله از اين بوى حلول نمى آيد؟ چرا که ماتحت عرش مخلوق است
اما ببينيم امام اعظم چه مى گويد : امام اعظم در فقه اکبر مى گويد: غضب و رضا دو صفت (حقيقى) خداوند هستند
يعنى نبايد بگوييم منظور از رضا پاداش و منظور از غضب همان عذاب است
حال استوا صفت حقيقى خداوند است اما چرا شما و يا هر کس ديگرى ميگويد استواى خداوند کذا و کذا هست؟ و يا علو خداوند قديم است و چرا شما علو خداوند را مختص به استواء على العرش ميکنيد؟
حال شما در معنى کردن استوا قلم فرسايى ميکنيد ما هم بگوييم
گويند استواء به سه معنى آمده اول استيلا و دوم به معنى استواء به معنى علو و ارتفاع بذات شى هست مانند ( فأذا استويت انت و من معك علي الفلك) و سوم به معني تمام يعني رسيدن و رشد کردن هست مانند ( و لما بلغ اشده واستوى)
حال استواى خداوند از اين سه صورت خارج نيست وجه دوم را همينک رد کردم مانده دو وجه ديگر و انتخاب با شماست
والله اعلم بالصواب