مراد از کلمه علیاَ در آیه۵۰ سوره مریم چیست

Home انجمن ها اهل بیت مراد از کلمه علیاَ در آیه۵۰ سوره مریم چیست

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  asghar87 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 4 نوشته (از کل 4)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1851

    asghar87
    کاربر
    در آیه ۸۴ سوره شعرا حضرت ابراهیم به خداوند متعال می فرماید :« وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ» و [خداوندا] برای من در آیندگان لسان صدق قرار ده.
    و به گفته تقریبا تمامی مفسران خداوند جواب حضرت ابراهیم را در آیه ۵۰ سوره مریم داده است که در آنجا می فرماید :« وَ وَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْلِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا » و از رحمتخويش به آنان ارزانى داشتيم و و برایشان علی را لسان صدق قرار دادیم.اثبات صفت نبودن کلمه ی “علی” در این آیه از لحاظ قواعد عربی:
    در این آیه با کلمه علی مواجهیم که تنوین دارد، اگر نکره باشد که صفت کلمه لسان محسوب می شود و اگر علم باشد، مراد علی (علیه السلام) است. بنابراین آیه دارای ایهام است، یعنی یک کلمه در آن به کار رفته که چند معنا دارد.
    قدرت موضوع مورد بحث بر روایات و تفاسیر است و این که پیامبر فرمودند: «انا مدینة العلم و علی بابها» در این جا ثابت کنید که علی اسم علم است، پس چون نام علی صفت است هر جایی ممکن است به آن احتمال صفت داد، مگر این که جایی دلالت جدی داشته باشد. نشانه هایی در این آیه است که بحث صفت را تضعیف می کند.
    برخی از علمای نحوی بر صفت نبودن علی تأکید کردند و هیچ جایی در عربی برای کلمه لسان، صفت علی به کار نرفته است و این خود صفت نبودن را مستحکم می کند.
    دو واژه علو و رفعت را دارای تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دانست و بیان کرد: علو مرتبه‌ای معنوی و رفعت بحثی فیزیکی است و بنابر اصلی انکارناپذیر نمی‌توان دو واژه در یک زبان را عینا هم‌معنا یافت.
    در کلام عرب کلمه لسان به علی توصیف نمی شود، زیرا کلمه لسان مقوله ظاهری دارد و به این معنا منتسب به صفت علی نمی شود.
    منابع اهل سنت :
    1. أخبرنا عبد الرحمان بن علي بن محمد بن موسى البزاز من أصله العتيق قال : أخبرنا هلال بن محمد بن جعفر بن سعدان ببغداد ، قال : حدثنا أبو القاسم إسماعيل بن علي الخزاعي قال : حدثنا أبي قال : حدثنا علي ابن موسى الرضا [ قال : أخبرني ] أبي [ قال : أخبرنا ] أبي [ جعفر بن محمد ] [ قال : أخبرنا ] أبي [ محمد بن علي ] [ قال : أخبرنا ] أبي [ علي بن الحسين ] [ قال : أخبرني ] أبي [ الحسين بن علي ] قال : حدثنا أبي علي بن أبي طالب قال : قال رسول الله صلى الله عليه وآله : ليلة عرج بي إلى السماء حملني جبرئيل على جناحه الأيمن ، فقيل لي : من استخلفته على أهل الأرض ؟ فقلت خير أهلها لها أهلا : علي بن أبي طالب أخي وحبيبي وصهري يعني ابن عمي . فقيل لي : يا محمد أتحبه ؟ فقلت : نعم يا رب العالمين . فقال لي : أحبه ومر أمتك بحبه ، فإني أنا العلي الأعلى اشتقت له من أسمائي اسما فسميته عليا ، فهبط جبرئيل فقال : إن الله يقرأ عليك السلام ويقول لك : إقرأ . قلت : وما أقرأ ؟ قال : ( ووهبنا لهم من رحمتنا و جعلنا لهم لسان صدق عليا).
    امام رضا (علیه السلام) از پدران پاکش از امیر المومنین (علیه السلام) نقل می کند که پيامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرمود: آن شب كه به معراج برده شدم، جبرئيل مرا با بال راست خود حمل می كرد. به من گفته شد كه چه كسى را جانشين خود براى اهل زمين قرار دادى؟ گفتم: بهترين اهل آن على بن ابى طالب، برادرم و دوستم و دامادم یعنی پسر عمويم را. گفته شد: اى محمد آيا او را دوست دارى؟ گفتم: آرى اى پروردگار جهانيان. پس خداوند به من فرمود: او را دوست بدار و امت خود را به دوست داشتن او امر كن. همانا من علىّ اعلى هستم و نام او را از نام هاى خود مشتق كردم و او را على ناميدم. پس از آن جبرئيل فرود آمد و گفت: خداوند بر تو سلام مى رساند و به تو مى گويد: بخوان. گفتم: چه بخوانم؟ گفت: «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا».
    شواهد التنزيل، الحاكم الحسكاني، ج 1 ص 462 و 463 ح 488
    ۲. وبالاسناد عن محمد بن أبي الثلج نا يوسف موسى العطار عن وكيع بن الجراح الجناح عن الأعمش عن أبي صالح عن ابن عباس ان النبي صلى الله عليه وآله قال قال لي ربى تبارك وتعالى : انى انا العلى الاعلى اشتققت اسم على من اسمى فسميته عليا ثم انزل على بعقب ذلك ( ووهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق عليا ) .
    ابن عباس می گوید: رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) فرمود: پروردگار تبارک و تعالی به من گفت: همانا من علیّ اعلی هستم و اسم علی را از نام خودم مشتق نمودم و او را علی نامیدم. درست پس از آن بر من چنین نازل کرد: «وَ وَهَبْنا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنا وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيًّا».
    مجموعة نفيسة في تاريخ الأئمة عليهم السلام (ألقاب الرسول وعترته)، قطب الدين الراوندى، ص 164 کتاب فوق اثر تعدادى از علمای بزرگ شيعه است كه شامل چند كتاب نفيس در تاريخ زندگانى امامان شيعه مى باشد. اما رساله ی ” ألقاب الرسول وعترته ” از تاليفات قطب الدين راوندى (573هـ) دانسته شده است. البته همگی راویان حدیث فوق جزء اهل سنت هستند، به همین دلیل آن را در این بخش ذکر کردیم.
    حدیث مزبور به احتمال قوی از کتاب ابن ابی الثلج نقل شده است (که به گفته ذهبی وی ثقه و مورد اطمینان است.ر.ج: تاريخ الإسلام، الذهبي، ج 24 ص 112). او کتابی با نام ” ما نزل من القرآن في أمير المؤمنين عليه السلام ” یا ” التنزيل في أمير المؤمنين عليه السلام ” داشته است.
    البته کتاب دیگری هم به او منسوب شده است با نام ” أسماء أمير المؤمنين عليه السلام في كتاب الله عز و جل “. ر.ک: رجال النجاشي، ص 381 ؛ فهرست الطوسي، ص 426 و427
    در کلام مبارک معصومین:
    شيخ صدوق از امام صادق – عليه السلام – روايت کرده که منظور از «عليا» در اين آيه ي شريفه علي بن ابي طالب – عليه السلام – است و اين حديث کاملا معتبر است. (1)
    همچنين علي بن ابراهيم از پدرش از امام حسن عسکري – عليه السلام – روايت کرده که منظور از «عليا» در اين آيه ي شريفه اميرمؤمنان – عليه السلام – است. (2)
    روايات ديگري نيز هست مبني بر اين که منظور از کلمه ي «عليا» در آيه ي (و جعلنا لهم لسان صدق عليا) اميرالمؤمنين – عليه السلام – است. () و اين که در دعاي ندبه «لسان صدق» به وجود مقدس اميرالمؤمنين – عليه السلام – تفسير شده است، مطابق با واقع است.
    اما ناگفته پیداست که به اعتراف اکثر مفسران شیعه و سنی، به کرّات، بارها و بارها، در مناسبت های مختلف، آیات بسیاری در شأن و منزلت امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نازل گردیده که احدی، بجز معاندین اهل بیت (علیه السلام) در اختصاص آیه به علی (علیه السلام) تردید ننموده است.
    1.کمال الدين و تمام النعمه 139/1.
    2.«تفسير القمي» 51/2.
    3.رک تفسير برهان: ج 5 ، ص 125 و 126.

    قضاوت با شما

    #7725

    حقيقت جو
    کاربر
    أقاي اصغر اول از آیه ای که دادی شروع میکنیم.
    (( و از رحمت خود به آنها ارزاني داشتيم و براي آنها نام نيك و مقام مقبول و برجسته (در ميان همه امتها) قرار داديم ))
    این ترجمه آقای مکارم شیرازی هست. شما تو این ترجمه چیزی درباره اسم حضرت علی رض میبینی؟
    اما درباره روایتی که دادی باید خدمتت بگم که کتاب شواهد التنزیل یک کتاب شیعه است نه اهل سنت.
    کتاب القاب الرسول رو هم که خودت گفتی چندتا شیعه نوشتنش پس استناد نکن.
    والسلام
    #7726

    حقيقت جو
    کاربر
    أقاي اصغر اول از آیه ای که دادی شروع میکنیم.
    (( و از رحمت خود به آنها ارزاني داشتيم و براي آنها نام نيك و مقام مقبول و برجسته (در ميان همه امتها) قرار داديم ))
    این ترجمه آقای مکارم شیرازی هست. شما تو این ترجمه چیزی درباره اسم حضرت علی رض میبینی؟
    اما درباره روایتی که دادی باید خدمتت بگم که کتاب شواهد التنزیل یک کتاب شیعه است نه اهل سنت.
    کتاب القاب الرسول رو هم که خودت گفتی چندتا شیعه نوشتنش پس استناد نکن.
    والسلام
    #7727

    mojahed.din
    کاربر
    شواهد التزیل حاکم حسکانی کتاب اهل سنت نیست بلکه کتاب تشیع است. اما چون شيعه علاقه دارد این کتاب را به اهل سنت نسبت دهد در ادامه سندش را بررسی میکنم.

    قطب الدین راوندی هم که شیعه است و کتب شیعه مسلما برای ما حجت نیست.

    _________

    اما شیخ طباطبایی شیعه در تفسیرش زیر این آیه چنین می نویسد

    و قوله: «و جعلنا لهم لسان صدق عليا» اللسان – على ما ذكروا – هو الذكر بين الناس بالمدح أو الذم و إذا أضيف إلى الصدق فهو الثناء الجميل الذي لا كذب فيه، و العلي هو الرفيع و المعنى و جعلنا لهم ثناء جميلا صادقا رفيع القدر.

    ترجمه: و این قول خداوند «و آنان را نيكونام و بلندآوازه كرديم» لسان- آنطور که ذکر کرده اند- یعنی ذکر شدن بین مردم با ستایش یا با مذمت اما وقتی که با صدق اضافه شده است به معنی ثنا و ستایش زیباست ثنایی که دروغی در آن نیست, و العلی یعنی بلند مرتبه پس معنی اش میشود: و برای آنها قرار دادیم ستایشی زیبا و صادق و با با قدر منزلت بالا.

    این هم لینک مسقیم تفسیر برای کسانی که قصد مطالعه از خود منبع را دارند

    http://www.holyquran.net/cgi-bin/almizan.pl?ch=19&vr=50&sp=0&sv=50

    __________

    اما به نسبت سند روایت حسکانی

    در سند شواهد التنزیل اسماعیل بن علی الخزاعی وجود دارد که ثقه نیست

    از محدثان اهل سنت:

    در میزان الاعتدال آمده است
    917 – إسماعيل بن علي الخزاعي.
    شيخ لهلال الحفار.
    قال الخطيب: ليس بثقة.

    از محدثان شیعه:

    رجال ابن داود حلی ص 231

    57 – إسماعيل بن علي بن رزين بن عثمان بن عبدالرحمن بن بديل بن ورقاء الخزاعي، أبو القاسم، ابن أخي دعبل (جش) مختلط الامر في الحديث مخلط، حديثه يعرف منه وينكر (غض) كان وضاعا للحديث كذابا.

    خوئی در معجم رجالش ج 4 ص 50 میگوید

    كان كذابا، وضاعا للحديث، لا يلتفت إلى ما رواه عن أبيه

    کذاب و وضع کننده حدیث است، آنچه که از پدیرش روایت میکند التفاتی به ان نمی شود.

    {همانطور که میبینیم در سندی که در شواهد التنزیل نیز آمده الخزاعی از پدرش روایت کرده.}

در حال نمایش 4 نوشته (از کل 4)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.