Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › نظر اهل سنت درباره ابن تیمیه
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط غزوه در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1753ابن بَطوطه (از بزرگان اهل سنت) ابن تيميّه را ديوانه می خواند
ابن بطوطه، جهانگرد نامى مراكشى در سفرنامهاش می نويسد:
در دمشق يكى از بزرگان فقهاى حنبلى به نام ابن تيميّه را ديدم كه در فنون مختلف سخن می گويد، ولى عقل او سالم نبود. (رحله ابن بطوطه، ج 1، ص 57)شوکانی( از بزرگان اهل سنت) می گوید اطلاق شيخ الإسلام به ابن تيميّه كفر است
محمّد بخارى حنفى متوفّاى سال 841 در بدعتگذارى و تكفير ابن تيميّه بىپرده سخن گفته است، تا آنجا كه در مجلس خود تصريح نموده است كه اگر كسى ابن تيميّه را «شيخ الاسلام» بداند، كافر است.( بدر الطالع، ج 2، ص 260)
ابن حجر مكّى(از بزرگان اهل سنت) ابن تيميّه را گمراه و گمراهگر می شمارد
ابن حجر مكّى متوفّاى 974، از دانشمندان بزرگ اهل سنّت، در باره ابن تيميّه می نويسد:
خدا او را خوار، گمراه، كور و كر گردانيده است و پيشوايان اهل سنّت و معاصرين وى از شافعىها، مالكىها وحنفىها، بر فساد افكار و اقوال او تصريح دارند … سخنان ابنتيميّه فاقد ارزش بوده و او فردى بدعتگذار، گمراه، گمراهگر و غيرمعتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نمايد و ما را از شرّ عقيده و راه و رسم وى حفظ نمايد. (الفتاوى الحديثه، ص 86.)قاضى شافعى(از بزرگان اهل سنت) پيروان ابن تيميّه را مهدور الدم می داند
ابن حجر عسقلانى متوفّاى 852 و شوكانى متوفّاى 1255، دو تن از عالمان بزرگ اهل سنّت مىنويسند: قاضى شافعى دمشق دستور داد كه در دمشق اعلام كنند كه: هر كس معتقد به عقايد ابن تيميّه باشد، خون و مالش حلال است. (الدرر الكامنة، ج 1، ص 147؛ البدر الطالع، ج 1، ص 67 و مرآة الجنان، ج 2، ص 242)
حصنى دمشقى (از بزرگان اهل سنت) ابن تيميّه را زنديق می داند
حصنى دمشقى مىنويسد: ابن تيميّهاى را كه درياى علم توصيف مىكنند، برخى از پيشوايان، او را زنديق (ملحد) مطلق مىشمارند.
علّت گفتار بعضى از پيشوايان هم اين است كه تمام آثار علمى ابن تيميّه را بررسى كرده و به اعتقاد صحيحى برنخورده است؛ مگر اين كه وى در موارد متعدّد برخى از مسلمانان را تكفير مىكند و برخى ديگر را گمراه مىداند.
با اين كه كتابهاى وى آميخته به تشبيه حقّ به مخلوقات و تجسيم ذات بارى تعالى و هم چنين جسارت به ساحت مقدّس رسول اكرم [ صلىاللهعليهوآله ] و شيخين و تكفير عبد اللّه بن عباس است.
وى ابن عباس را ملحد و عبد اللّه عمر را مجرم، گمراه و بدعت گذار مىداند، اين سخنان ناروا را در كتاب الصراط المستقيم خود بيان كرده است(دفع الشبه عن الرسول، تحقيق جماعة من العلماء، ص 125)
حصنى دمشقى در جاى ديگر مىنويسد:
ابن تيميّه گفته است: هر كس به مرده و يا فرد دور از نظر استغاثه كند … ظالم، گمراه و مشرك است.
از اين سخن ابن تيميّه، بدن انسان مىلرزد، اين سخن، پيش از زنديق حرّان، ابن تيميّه از دهان كسى در هيچ زمان و هيچ مكانى بيرون نيامده است. اين زنديق نادان و خشك، داستان عمر را وسيلهاى براى رسيدن به نيّت ناپاكش در بىاعتنايى به ساحت حضرت رسول اكرم، سيّد اوّلين و آخرين، قرار داده و با اين سخنان بىاساس، مقام و منزلت آن حضرت را در دنيا پايين آورده است و مدّعى شده است كه حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بين رفته است. اين عقيده به يقين كفر و در واقع زندقه و نفاق است. (دفع الشبه عن الرسول، ص 131)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5733شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5734ذهبى( از بزرگان اهل سنت) پيروان ابن تيميه را بيگانه، فرومايه و مكّار می داندذهبى متوفّاى 774، دانشمند بلند آوازه اهل سنّت كه خود همانند ابن تيميّه، حنبلى مذهب بود و در علم حديث و رجال سرآمد عصر خويش بود، در نامهاى خطاب به وى می نويسد:
يا خيبة! من اتّبعك فإنّه معرض للزندقة والإنحلال … فهل معظم أتباعك إلاّ قعيد مربوط، خفيف العقل، أو عاميّ، كذّاب، بليد الذهن، أو غريب واجم قويّ المكر، أو ناشف صالح عديم الفهم، فإن لم تصدّقنى ففتّشهم وزِنْهم بالعدل … ؛
اى بىچاره! آنان كه از تو متابعت مىكنند در پرتگاه زندقه و كفر و نابودى قرار دارند … نه اين است كه عمده پيروان تو عقب مانده، گوشه گير، سبك عقل، عوام، دروغگو، كودن، بيگانه، فرومايه، مكّار، خشك، ظاهر الصلاح و فاقد فهم هستند. اگر سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان كن و با مقياس عدالت بسنج.
تا آن جا كه مىنويسد:
گمان نمىكنم تو سخن مرا قبول كنى! و به نصيحتهاى من گوش فرا دهى! تو با من كه دوستت هستم اين چنين برخورد مىكنى پس با دشمنانت چه خواهى كرد؟ به خدا سوگند، در ميان دشمنانت، افراد صالح و شايسته و عاقل و دانشور فراوانند، چنان كه در ميان دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بی عار زياد به چشم می خورند.( الإعلان بالتوبيخ، ص 77 و تكملة السيف الصقيل، ص 218.)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5740بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
توضیح در مورد صحت نقل فوق به عهده دوستان مطلع.
اما نکاتی در این نقل قابل استفاده است که گوینده تنها تابعین و مقلدین کور و جاهل که قاعدتا باید منحرف از تعالیم امام باشند را نکوهش می کند و البته قالب تذکر تند و شوک آور است.
خود را دوست وی می داند و هم فکری و وحدت باور هر دو را می توان دریافت.
این گونه تذکرات و بیان واقعیت بی سابقه نیست و امیرالمومنین علی علیه السلام به مدعیان تشیعش از این نوع خطابه ها دارد و حتی از وفاداری اتباع مخالفانش هم سخن گفته.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5756فقط یکی از اسناد رو باهم بررسی کنیم تا ببینیم چه میشودشوکانی( از بزرگان اهل سنت) می گوید اطلاق شيخ الإسلام به ابن تيميّه كفر است
کدام کتاب کدام صفحه . متن عربیش رو هم میخامشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5770من ادرس تمام مطالبی که نوشتم را زیر انها اوردم.اگر اهل تحقیق کردنی و دوست داشتی برو این کتاب ها را بخوان اگر من دروغ گفتم حرف من را نپذیر اگر راست گفتم یا انها را توحیه کن یا حق را بپذیر.من نوکر پدر شما نیستم که به من دستور میدی برو متن عربی را بیاور.من یک مطلب علمی این جا گذاشتم حالا هرکس میخواهد بپذیرد یا نپذیرد.اقای shariatiدوست داشتی این مطالب را قبول کن دوست نداشتی قبول نکن نظر شما محترم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5771شوکانی می گوید:«علاء الدین حنفی ابن تیمیه را کافر و بدعت گزار خوانده و در مجالس می گفت:«هر که ابن تیمیه را شیخ الاسلام گوید با این سخنش کافر می شود».ابن حجر می گوید:«او شدیدا با ابن تیمیه مخالفت می کرد.در الطالع شوکانی، ج2، ص260.
درر الکامنه، ج1،ص153….ممکن است شوکانی بعد ها نظر دیگری درباره ابن تیمیه داشته باشد .اعقاید یک نفر در طول عمر خود ثابت نیست.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5800ای بی حیا ؟؟ این دوجمله کجا شبیه هم هست
===========================================
{شوکانی( از بزرگان اهل سنت) می گوید اطلاق شيخ الإسلام به ابن تيميّه كفر است}============
======
شوکانی می گوید:«علاء الدین حنفی ابن تیمیه را کافر و بدعت گزار خوانده و در مجالس می گفت:«هر که ابن تیمیه را شیخ الاسلام گوید با این سخنش کافر می شود».ابن حجر می گوید:«او شدیدا با ابن تیمیه مخالفت می کرد.در الطالع شوکانی، ج2، ص260.درر الکامنه، ج1،ص153….
شوکانی میگوید یا دارد نقل قول میکند
{ممکن است شوکانی بعد ها نظر دیگری درباره ابن تیمیه داشته باشد .اعقاید یک نفر در طول عمر خود ثابت نیست}.
اره تو راست میگی دروغ به این بزرگی دیگه تمام متونت مشخص شد جقدر علمی هستند ای دروغ گو کلاش ؟؟
دوستان خود این جملات را مقایسه کنندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5805بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
اگر ملاک ما در تعریف افراد گفته های دیگران چه مخالفین و چه موافقین آنها باشد قطعا” به نتایجی بهتر از این نخواهیم رسید.
بحث صحت احادیث به جای خود و به عهده برادران متخصص.
شیخ الاسلام ابن تیمیه رحمه الله دارای آثاری هستند که بهترین گواه و معرف شخصیت علمی و میزان تقوا و اخلاص ایشان است.و نظرات موافق و مخالف آنهم در چنین سطح مجمل و قشری و انتزاعی از درجه ایمانی و علمی ایشان نه می کاهد و نه افزون خواهد کرد.مگر اینگونه مطالب تخریبی در جوامع بسته ونا آشنا با آثار این بزرگوار طرح شود.
مدعیان دروغین تشیع ضربات قابل توجهی از این مجاهد نستوه خورده اند و بسیاری از اباطیلشان توسط ایشان برملا شده و ردیات محکم آرای حلی که با وی هم عصر بوده داغی است که جز با تخریب و توهین و تنقیص شخصیت ایشان چاره ای برای علاجش نیافته اند.
اگر به واقع با نظریات و تبیینات علمای اهل سنت و جماعت مسلمین مشکل دارید چرا صراحتا” عنوان نمی کنند و هیچ نقل قول و اثری از علمای اهل تسنن در جامعه بسته مدعی تشیع نیست مگر اندک اشارات محرف و قیچی شده.
ایجاد تنفر و انزجار از مسلمان موحد و علمای مخلص تنها ترفندی است که مبلغین مدبر مدعی تشیع با رذیلانه ترین دروغ ها و افترائات که در دست دارند تا جامعه تخت نفوذشان را به هر بندی از قیود تعصب و جهالت ببندند که مبادا به دنبال تردید در اباطیل شان به حقایق مکشوف توسط علمای مجاهد و مخلص دستی برسانند.
ولی تا کی با این گونه تخدیرات و فتنه گری ها می توانند به مطامع شیطانی و دنیا پرستانه خود امید داشته باشند؟
فقط کافی است که مستضعفین این جماعت با فضاهای باز ایجاد شده ارتباط بر قرار کنند و این فنر فشرده شده تعصب و جهل تحمیلی آنچنان بازخوردی در وجود منحوس مروجین دروغ و شرک و ضلالت خواهد داشت که اربابان خیالیشان را با خودشان به درک واصل خواهد کرد.
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5810اقای شریعتی شما باز کم اوردی شروع به فحاشی کردی. این ابن تیمیه شما کتاب درباره حرام بودن فحاشی نداره؟این حدیث را بخوان((((ابن حجر هیثمی در ” الفتاوى الحديثية “می گوید :ابن تيمية عبد خذله الله وأضله وأعماه وأصمه وأذله..
وبذلك صرح الأئمة الذين بينوا فساد أحواله وكذب أقواله..
ومن أراد ذلك فعليه بمطالعة كلام الإمام المجتهد المتفق على إمامته وبلوغه مرتبة الاجتهاد أبي الحسن السبكي، وولده التاج، والشيخ الإمام العز بن جماعة، وأهل عصره وغيرهم من الشافعية والمالكية والحنفية
ولم يقصر اعتراضه على متأخري الصوفية بل اعترض على مثل عمر بن الخطاب وعلي بن أبي طالب رضي الله عنهما
…ويعتقد فيه أنه مبتدع ضال مضل غال، عامله الله بعدله
(الفتاوى الحديثية: أحمد شهاب الدين ابن حجر الهيثمي المكي ص84)))) خواندی پسر، برات عربی که دوست داشتی نوشتم امیدوارم نگی به یونای و روسی هم بنویس.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #58111.سُبكى شافعی متوفّاى سال 756 ه.ق، از دانشمندان اهل سنّت و معاصر «ابنتيميّه» مىنويسد: « قد أحدث ابن تيمية ما أحدث في أصول العقائد ونقض من دعائم الإسلام الأركان والمعاقد ، بعد أن كان متسترا بتبعية الكتاب والسنة ، مظهرا أنه داع إلى الحق هاد إلى الجنة ، فخرج عن الاتباع إلى الابتداع ، و شذ عن جماعة المسلمين بمخالفة الإجماع ، وقال بما يقتضي الجسمية والتراكيب في الذات المقدسة و بأن الافتقار إلى الجزء ليس بمحال و قال بحلول الحوادث بذات الله تعالى و أن القرآن محدث تكلم الله به بعد أن لم يكن وأنه يتكلم و يسكت و يحدث في ذاته الإرادات بحسب المخلوقات ، و تعدى في ذلك إلى استلزام قدم العالم بالقول بأنه لا أول للمخلوقات ، فقال بحوادث لا أول لها فأثبت الصفة القديمة حادثة و المخلوق الحادث قديما ، و لم يجمع أحد هذين القولين في ملة من الملل و لا نحلة من النحل فلم يدخل في فرقة من الفرق الثلاث و السبعين التي افترقت عليها الأمة»
«ابنتیمیّه بعد از آنکه خود را به عنوان پیرو کتاب و سنّت معرفی کرده و اظهار میکند که دعوت کننده به حق و هدایت کنندهی به سوی بهشت است، در اصول عقائد مطالبی را بدعت گذاشته و از پایههای اسلام، ارکان و مبانی آن را نقض کرده و به این خاطر از پیروی حق خارج شده است، داخل در عنوان بدعتگذار گشته و با مخالفت با اجماع از دایره مسلمین خارج شده است. سخنى گفت كه لازمه آن جسمانى بودن خدا و مركّب بودن ذات اوست، تا آنجا كه ازلى بودن عالم را ملتزم شد و با اين سخنان حتّى از 73 فرقه نيز بيرون رفت.»( سبکی، تقی الدین، السیف الصیقل رد ابن زفیل، مکتبة زهران، بیتا، پاورقی، ص190.)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5812این یکی از علما معاصر با متن عربی:محمد زکي الدين ابراهيم از علماي مصر و الازهر، ميگويد:
و مع ان ابن تيمية انحرافات شتي فلعل من اوقحها هذا الانحراف اللئيم.کلمه الرائد، ج2، ص546
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #58131. امام «ابوبکر حصني دمشقي» شافعي در کتابشان (دفع الشبه من شبه وتمرد )(ص103و104) پس از نقل سخنانی از ابن تیمیة در مورد اومي نويسند:
هذا شيء تقشعرّ منه الأبدان، ولم نسمع أحداً فاه، بل ولا رمز إليه في زمن من الأزمان، ولا بلد من البلدان، قبل زنديق حرّان ـ قاتله اللّه عزّ وجلّ ـ وقد جعل الزنديق الجاهل الجامد، قصّة عمر رضي اللّه عنه دعامة للتوصّل بها إلي خبث طويّته في الإزدراء بسيّد الأوّلين والآخرين وأكرم السابقين واللاحقين، وحطّ رتبته في حياته، وأنّ جاهه وحرمته ورسالته وغير ذلك زال بموته، وذلك منه كفر بيقين وزندقة محقّقة»ترجمه:
از اين سخن «ابن تيميّه»، بدن انسان مي لرزد، اين سخن، قبل از زنديق حرّان «ابن تيميّه» از دهان كسي در هيچ زمان و هيچ مكان بيرون نيامده است، اين زنديق نادان و خشك، داستان حضرت عمر(رضی الله عنه) را وسيله اي براي رسيدن به نيّت نا پاكش در بي اعتنايي به ساحت حضرت رسول اكرم (صلي الله عليه وسلم) قرار داده و با اين سخنان بي اساس مقام و منزلت آن حضرت را در دنيا پايين آورده است، و مدعي شده است كه حرمت و رسالت آن بزرگوار پس از رحلت از بين رفته است. اين عقيده به يقين كفر و در واقع زندقه و نفاق است .
{2} امام أحمد بن محمد بن علي بن حجر الهيتمي (المتوفى: 974هـ). در کتاب « الفتاوی الحدیثیة » در پاسخ به سوالی که درباره اعتقادات امام ، احمد بن حنبل شده و توجه به این سوال و جواب ، جایگاه ابن تیمیه وابن قیم را در عالم اسلام ، مشخص می کند.
و اما متن این سوال و جواب :
« 211 – وسئل رضي الله عنه ونفعنا به: في عقائد الحنابلة ما لا يخفى على شريف علمكم، فهل عقيدة الإمام أحمد بن حنبل رضي الله عنه كعقائدهم؟
فأجاب بقوله: عقيدة إمام السنة أحمد بن حنبل رضي الله عنه وأرضاه وجعل جنان المعارف متقلبه ومأواه وأفاض علينا وعليه من سوابغ إمتنانه وبوأه الفردوس الأعلى من جنانه، موافقة لعقيدة أهل السنة والجماعة من المبالغة التامة في تنزيه الله تعالى عما يقول الظالمون والجاحدون علوا كبيرا من الجهة والجسمية وغيرهما من سائر سمات النقص، بل وعن كل وصف ليس فيه كمال مطلق، وما اشتهر بين جهلة المنسوبين إلى هذا الإمام الأعظم المجتهد من أنه قائل بشيء من الجهة أو نحوها فكذب وبهتان وافتراء عليه، فلعن الله من نسب ذلك إليه، أو رماه بشيء من هذه المثالب التي برأه الله منها، وقد بين الحافظ الحجة القدوة الإمام أبو الفرج بن الجوزي من أئمة مذهبه المبرئين من هذه الوصمة القبيحة الشنيعة، أن كل ما نسب إليه من ذلك كذب عليه وافتراء وبهتان وأن نصوصه صريحة في بطلان ذلك وتنزيه الله تعالى عنه فاعلم ذلك فإنه مهم. وإياك أن تصغى إلى ما في كتب ابن تيمية وتلميذه ابن قيم الجوزية وغيرهما ممن اتخذ إلهه هواه وأضله الله على علم وختم على سمعه وقلبه وجعل على بصره غشاوة فمن يهديه من بعد الله، وكيف تجاوز هؤلاء الملحدون الحدود، وتعدوا الرسوم وخرقوا سياج الشريعة والحقيقة، فظنوا بذلك أنهم على هدى من ربهم وليسوا كذلك، بل هم على أسوأ الضلال وأقبح الخصال وأبلغ المقت والخسران وأنهى الكذب والبهتان فخذل الله متبعهم وطهر الأرض من أمثالهم … ». { الفتاوی الحدیثیة : 148 }
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #5837بنام خداالسلام علی عبادالله الصالحین
جناب غزوه
با این همه هجمه به قول شما علمای اعلام اهل سنت به زعم شما عجیب است که اهل سنت و جماعت در عین احترام خاص به ابن تیمیه هنوز بر خلاف اهداف مفتری بر ایشان حب و احترام به رسول اکرم صلی الله علیه وآله و سلم و ائمه اهل بیت علیهم السلام و صحابی جلیل القدر رضی الله عنهم را فرض می دانند و اهانت و تنقیص ایشان را مساوی با خروج از دین می دانند و وهابیان عربستان سعودی نام مبارک رسول اکرم و خلفای راشد رضی الله عنهم و 12 ائمه اهل بیت علیهم السلام و اصحاب برجسته رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را در کنار هم به پاسداشت و ادای احترام و ارادت به این بزرگواران در بخش توسعه یافته اخیر مسجدالنبی به زیبایی نگاشته اند.
کدام احمقی و جاهلی جز مدعی دروغین تشیع را سراغ دارید که شخص و نظر شخصی را ملاک ومعیار حق بداند.حتی احمق های غیر خرافی از مبنای تفکر مدعی تشیع بیزارند.
شما که هنوز در تصور و به کیش خود پنداشتن دیگران مغروقید و از درک اصلی ترین مبنای باور مسلمان موحد اهل سنت و جماعت که همانا عدم اطاعت و عدم درخواست و استعانت و استغاثه من دون الله است چگونه می توانید از درستی و نادرستی سخن بگویید.
شما واقعیات پیش روی خود را نمی بینید و لجن پراکنی های هم کیشانتان را تحت عناوین ولایت مداری و تبرک جستن از قبور و دخیل بستن به ضریح و قبه و بارگاه و سینه زنی و زنجیر و قمه زنی و واسطه گیری بین خود و خدای قریب و دیگر افترائات به الله سبحانه وتعالی و جملات کذب و موهن به مقام والای ائمه اهل بیت علیهم السلام و یاران باوفای پیامبر عظیم الشان را توان فهم درست ندارید.
این را بدانید هر کس تحت هر نام و در هر مقامی و هر جایگاهی من دون الله است و اگر کلامی و یا حرکتی خلاف امر الله سبحانه و تعالی انجام دهد غلط زیادی کرده و تقابل با کلام و حرکت باطل تکلیف محتوم و واجب هر مسلمان موحد است. و باطل باطل است و به گفته و انتساب و افترا به افراد در هر مقامی ذره ای از بطلان آن کاسته نخواهد شد.
به تجربه شخصی بنده شاخص ترین جماعتی که احمقانه دنباله روی اباطیل القایی به شکل کور و مطلق هستند و بر اساس باور تحمیل شده بر ایشان برای حقانیت هر چیز تنها تایید مرجع تقلید کافی است مقلد مستضعف و کور مدعیان دروغین تشیع است.
شما به ذهن مسدود و مسحور خود فشار نیاورید که از درک چگونگی و علت احترام موحدین به بزرگان و مجاهدین دین مبین اسلام و فی سبیل الله و طریق بهره مندی از حاصل مجاهدات درگذشتگان و عبرت از سهو و خطاهای تاریخی عاجز و درمانده اید و باید منتظر امام عصر موهومتان بمانید مگر از اضطرار نجات یابید.زهی خیال باطل!!!!!!!!!
والسلام علی من اتبع الهدی
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #6201برادران عزیز:
جناب غزوه سخنی از خودش را یا از علمای تشیع را در اینجا نقل نکرده است کلام ایشان قول علمای بزرگ اهل سنت است که در برابر ابن تیمیه موضع گرفته اند وحتی دادن لقب شیخ الاسلام را به ابن تیمیه مساوی باکفر دانسته اند حال آیا با این وجود می توان از ابن تیمیه پیروی کرد ؟!البته ایم موضع گیریها منحصر در این موارد هم نیست وبسیاری دیگر از علمای اهل سنت در برابر او موضع گرفتند وحتی او را مرتد اعلام کردند وجای تعجب است اگر غیر از این باشد زیراابن تیمیه ها غالب اهل سنت را مرتد وخارج از دین می داند او درکتاب خودش مجموعة الفتاوی آورده است: (البته این مطلب را در یکی از پستها آورده ام)فَمَنْ قَالَ: أَنَا شَافِعِيُّ الشَّرْعِ أَشْعَرِيُّ الِاعْتِقَادِ قُلْنَا لَهُ: هَذَا مِنْ الْأَضْدَادِ لَا بَلْ مِنْ الِارْتِدَادِ.
هرکس بگويد: من در فقه، شافعي هستم و از نظر کلامي، اشعري هستم، اينها ممکن نيست و ضد هم هستند، بلکه هرکس چنين اعتقادي داشته باشد، مرتد هست!! مجموعه الفتاوي ابن تيميه ج4ص106
الان تمام شافعيها طبق نظر ابن تيميه، مرتد هستند، چون همه شافعيها از نظر فقهي شافعي هستند و از نظر کلامي، يا اشعري هستند يا ماتريدي هستند يا اهل حديث يا… هستند. يا مثلا خيلي از اهل سنت، حنبلي هستند و از نظر اعتقادي اهل حديث هستند و يا حنفي هستند و از نظر اعتقادي ماتريدي هستند. الان همه اينها طبق نظر ابن تيميه مرتد هستند. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
سُبكى متوفّاى سال 756 هجرى، از دانشمندان پرآوازه اهل سنّت و معاصر ابن تيميّه مىنويسد:
او در پوشش پيروى از كتاب و سنّت، در عقايد اسلامى بدعت گذاشت و اركان اسلام را درهم شكست. او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت برخاست و سخنى گفت كه لازمه آن جسمانى بودن خدا و مركّب بودن ذات اوست، تا آن جا كه ازلى بودن عالَم را ملتزم شد و با اين سخنان حتّى از 73 فرقه نيز بيرون رفت(طبقات الشافعيّه، ج 9، ص 253؛ السيف الصقيل، ص 177 و الدرّة المضيئة فى الردّ على ابن تيميّه، ص 5)
ابن حجر(از بزرگان اهل سنت) و نسبت نفاق به ابن تيميّه
ابن حجر عسقلانى كه از اركان علمى و حافظ على الاطلاق اهل سنّت به شمار مىرود در باره ابن تيميّه مىنويسد:
بزرگان اهل سنّت در باره ابن تيميّه نظريّههاى مختلفى دارند، بعضى معتقدند كه وى قائل به تجسيم است؛ زيرا او در كتاب العقيدة الحمويّة براى خداوند تعالى دست و پا، ساق پا و صورت، تصوّر كرده است. و بعضى به سبب مخالفت او با توسّل و استغاثه به رسول اكرم صلىاللهعليهوآله كه اين نيز تنقيص مقام نبوّت و مخالفت با عظمت حضرت به حساب مىآيد، وى را زنديق و بى دين دانستهاند.
و بعضى به جهت سخنان زشتى كه در باره على[ عليهالسلام ]بيان داشته وى را منافق دانستهاند. چون وى گفته است: على بن ابى طالب[ عليهالسلام ] بارها براى بهدست آوردن خلافت تلاش كرد، ولى كسى او را يارى نكرد، جنگهاى او براى ديانت خواهى نبود، بلكه براى رياست طلبى بود. اسلام ابوبكر، از اسلام على[ عليهالسلام ] كه در دوران طفوليّت صورت گرفته باارزشتر است و همچنين خواستگارى على[ عليهالسلام ]از دختر ابو جهل، نقص بزرگى براى وى بهشمار مىرود.
تمامى اين سخنان نشانه نفاق اوست، چون پيامبر گرامى [ صلى الله عليه وآله ] به على[ عليهالسلام ] فرموده است: جز منافق كسى تو را دشمن نمى دارد. (الدرر الكامنة فى أعيان المائة الثامنة، ج 1، ص 155).