Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › شالوده شکنی گفتمان شیعی-سنی:
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط دانش در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1743
یامبر و بحث تعیین جانشین:
تا جاییکه من میدانم، هیچ نص صریح در قرآن و سنت صحیح در مورد تعیین امام، وصی، خلیفه یا جانشین پیامبر وجود ندارد.
قرآن در این مورد هدایت، رهنمود یا سخن صریحی ندارد. ممکن نیست، اصلی به این بزرگی و به این اهمیت، آنطور که گفتمان شیعی مدعیست، در قرآن و سنت صحیح پیامبر مسکوت گذاشته شود و مسلمانان با تفسیر و تأویل آن را ثابت سازند.
واقعه غدیر و دهها رویدادی از این سنخ در تاریخ اسلام به وقوع پیوسته اند.
پیامبر در این رویداد و رویدادهای مشابه، از دوستی و محبتش به علی، خانواده و یاران نزدیکش سخن رانده و مسلمانان را به نیکویی و حسن معامله با اهل بیت، مسلمانان و انسانیت توصیه کرده است تا تعیین جانشین و خلیفه.
در مورد ابوبکر، عمر، عثمان، ابوعبیده، سلمان فارسی و دیگران نیز سخنان مشابهی از پیامبر روایت شده است.
بنابراین، از رویداد غدیرخم و رویدادهای مشابه در تاریخ اسلام، نمیتوان اصلی به نام ولایت، خلافت یا تعیین جانشین استنباط کرد.
بحث تعیین جانشین توسط خدا و پیامبر، و رهبری امت توسط شخصی که مشروعیت خود را از خدا به دست میآورد تا از مردم و میراثی ساختن این رهبری در خانوادهای یا دودمانی با تعالیم آزادی بخش، پویایی و جوهر پیام این دین در تضاد است.
پذیرفتن چنین روایتی و رویکردی، نتیجه و پیامدی جز سلب اراده مردم، استبداد مذهبی و استفاده ابزاری از دین ندارد.
به باور من، با توجه به اینکه بحث حکومت داری و نوع نظام، از امور عرفی و دنیاییست و به تغییرات، تحولات و شرایط زمان و مکان بستگی دارد، خداوند و پیامبر با حکمت و بصیرت و با بیان اصولی چون شورا، عدالت، انصاف، امانتداری و … تفصیل آن را به مسلمانان گذاشتهاند تا طبق شرایط زمان و مکان در این مورد تصمیم بگیرند.
آغاز تجربه تاریخی، اختلافات و بحث نظام سیاسی:
“بعد از درگذشت پیامبر و آغاز مرحله دوم است که مسلمانان به صورت جدی به بحث نظام و چگونگی اداره سرزمین و امور مسلمانان میپردازند. در این مرحله است، که بحث خلیفه، خلافت، خلیفه مسلمین و خلیفه رسولخدا مطرح میگردد“
اختلاف و تعدد تفسیر و تاویل در تجربه بشری یک امرطبیعیست.
قرآن نیز از اختلاف دائمی میان مردم به عنوان یک اصل یاد میکند. در نظریه گفتمان (antagonism) نیز یک اصل فروکاست ناپذیر است. لذا تلاش ما نه برای زدودن اختلاف و تعدد که برای نرم ساختن لبههای تیز دیگر سازی و ایجاد فضایی از تحمل و مداراست.
از این چشمانداز، شکل گیری اختلاف در مرحله تاریخی یک امر طبیعی است.
بحث نوع نظام و چگونگی تعیین زمامدار و اداره امور مسلمین به صورت جدی در نخستین لحظات در گذشت پیامبر و آغاز مرحله دوم، مرحله تجربهی تاریخی اسلام، میان پیروان این مکتب شروع میشود.
در این مرحله، با توجه به اینکه مسلمانان در عقیده باهم برابرند، رابطه قدرت و ساختارهای قبیله ای نوع نظام و چگونگی تعیین زمامدار را تعیین میکند.
نگاه تحلیلی و غیرمقدس به چگونگی حوادث و جدلهاییکه منجر به تعیین ابوبکر به زعامت بعد از درگذشت پیامبر در سقیفه بنی ساعده گردید، اختلاف نظر شدید مهاجران و انصار در احراز امور مسلمین، توافق بر بیرون رفت از این بحران بر اساس برتری قریش و مهاجران و سیر متفاوت تصمیم های سیاسی در مراحل بعدی به وضوح نقش رابطه قدرت، ساختار قبیله ای و تجربه بشری، زمانی و مکانی بودن تعامل نسل اول پیروان این آیین را با اصل حکومت داری یا “أمر” به نمایش میگذارد.
بعد از درگذشت پیامبر و آغاز مرحله دوم است که مسلمانان به صورت جدی به بحث نظام و چگونگی اداره سرزمین و امور مسلمانان میپردازند. در این مرحله است، که بحث خلیفه، خلافت، خلیفه مسلمین و خلیفه رسولخدا مطرح میگردد.
دقت در ادبیات این دوره نشان می دهد که بحث خلیفه نه به عنوان جانشین پیامبر-چون کسی نمیتواند جانشین پیامبر باشد- بلکه به عنوان کسیکه بعد از پیامبر امور مسلمین را به عهده میگیرد مطرح است.
“در آغاز این تجربه تاریخی به رغم اختلاف دیدگاهها و برداشتها، که امر طبیعیست، اکثریت قاطع اصحاب پیامبر در امر استقرار نظام نوپا باهم همکاری و تعاون کردند.“
عمر در مرحله بعد از ابوبکر، به همین دلیل کاربرد اصطلاح خلیفه را برای خود نمیپذیرد و باور دارد که او بعد از ابوبکر به قدرت رسیده نه بعد از پیامبر و اصطلاح درست در مورد وی “خلیفه خلیفه رسولخدا” است تا خلیفه رسولخدا و ترجیح میدهد به نام امیرالمومنین یاد گردد.
نظام و اداره در تاریخ مسلمانان، به عنوان یک تجربه تاریخی و دنیایی و متاثر از تجارب و دستاوردهای نو و نظامهای دیگر به صورت گستردهای بسط و توسعه میابد.
در آغاز این تجربه تاریخی به رغم اختلاف دیدگاهها و برداشتها، که امر طبیعیست، اکثریت قاطع اصحاب پیامبر در امر استقرار نظام نوپا باهم همکاری و تعاون کردند.
طبق روایات موثق تاریخی علی با ابوبکر، عمر و عثمان بیعت کرد و با آنان برای استقرار نظام همکاری کرد.
اصل مهمی که در این دوره برجسته و قابل تامل است، نگاه قراردادی به اصل نظام یا “أمر” با اتکا به اصل شورا و بیعت از سوی نسل اول پیروان این آیین است.
اختلافات به صورت جدی در اواخر خلافت عثمان شکل میگیرد و حوادث بعدی آنرا داغتر و بزرگتر میسازد.
نحوه مرگ عثمان، درگیری میان علی و معاویه، جنگ با خوارج، استقرارحکومت بنی امیه، حادثه کربلا، سرکوب طرفداران علی و بالاخره استقرار امپراطوری صفوی در حوزه ایران-خراسان به این اختلافات به صورت وسیع دامن زد و اختلافات میان دو گفتمان شیعی-سنی را گستردهتر ساخت.
به نقل از مقاله :
شالوده شکنی گفتمان شیعی-سنی: تلاشی برای بازنگری و اسطوره زدایی
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.