Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › آیا تمام روایات در بخاری و مسلم صحیح و راویان آنها ثقه هستند؟
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط حيدركرار در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1689
با سلام خدمت دوستان عزيز
سوال بنده اين است
…………………………………………………..
چرا پيروانان اهل سنت اينقدر نسبت به صحيح بخاري و مسلم تعصب دارند.ميگويند هر چه در آن ها امده درست است و رجالش هم نياز به توثيق ندارد!و هر جا و در هر كتابي كه رجالش رجال صحيحين بود به او مجوز توثيق بدهيد.انگار اين دو كتاب نعوذ بالله وحي منزل است و نبايد حتي به آنها ذره اي خرده گرفت و بي برو برگرد صحيح است
و حتي يك روايت غلط هم در آن نيست با انكه بسيار طبيعي است در يك كتاب احاديث ضعيف وجود داشته باشد اما اگر زماني كه تعصب منطق انسان باشد سنگ روي سنگ بند نمي شود
دوستان چرا نمي خواهيد تعصب را كنار بگذاريد.
هر كسي مي داند چه شيعه و چه سني… هر روايتي معمولا چندين راوي دارد و براي بررسي سند روايت و اينكه روايت مورد نظر صحيح است يا نه بايد شرح حال راويان بررسي شود
و حتي اگر يك حديث 10 راوي داشت و 9نفر آن يكي از يكي بهتر و مطمئن تر بودند و فقط يك نفر ثقه نبودنش اثبات شود و ثابت شود از بين آن ده نفر فقط يك نفر مورد اطمينان نيست / اين روايت غلط قلمداد ميشود
و اين راوي در هر كتاب و يا در روايتي در جاهاي مختلف باشد ان روايت مذكور صحيح السند نيست . و غلط است
حال همه مي دانيد كه جناب بخاري بار ها پيش امده كه در كتابش مثلا از يك شخص ده ها بار به عنوان راوي استفاده كرده و در احاديث بسياري نام او را اورده.
//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
حال به اين تناقض دقت كنيد…
فرض كنيد يك شخص را علماي رجال اهل سنت ثقه ندانند و بگونيد هر جا كه او راوي روايت بود ان روايت اشتباه است و سندش غلط است
و حال اگر جناب بخاري از او در ده ها روايت استفاده كرده باشد!!
اوضاع چه ميشود.!!!!
قاعدتا بايد قيد ان روايات را زد. اين حرف بنده ي حقير نيست و بلكه يك قاعده است كه همه قبول دارند
و حال اگر بدتر…
اگرصد راوي را بزرگان اهل سنت و آقايون علم رجال نه تنها ثقه و مورد اطمينان ندانند بلكه انها را دروغگو و جاهل و… معرفي كنند و آقاي بخاري و مسلم ازهركدام از اين صد نفر در 10 روايت اشاره كرده باشند
1000 روايت از بخاري را بايد دور انداخت و ترجيحا بايد كلا اين كتاب را كنار گذاشت
عزيزان من دقت كنيد…
اين تعصب چرا و از كجا آمده من الآن نظر چند عالم رو براتون ميگم
آيا واقعا تا به حا اينها را نديده ايد!!
………………………………………………………………………………………………………………….به عنوان مثال… اين راوي: كه چه شخصيتي دارد!
– إبراهيم بن مهاجر بن جابر البخلي أبو إسحاق الكوفي
دقت كنيد : شرح حال او را:
قال عنه يحيي
القطان : ( لم يكن بقوي ) ( تهذيب الكمال 1/140 ، تهذيب
التهذيب 1/146 )– وقال يحيى بن
معين : ( ضعيف ) ( تهذيب الكمال 1/140 ، المجروحين
1/102 ، تهذيب التهذيب 1/146 ).– وقال النسائي
: ( ليس بالقوي في الحديث ) ( تهذيب الكمال 1/140 ،
تهذيب التهذيب 1/146 ) ، نعم ، قال : في موضع آخر : ( ليس به بأس ).– وقال إبن عدي
: ( هو عندي أصلح من إبراهيم الهجري وحديثه يكتب في الضعفاء
) ( تهذيب الكمال 1/140 ، الكامل في الضعفاء 1/215 ).وغمزه شبعة
(تهذيب التهذيب 1/146 ).– وقال يعقوب بن
سفيان : ( له شرف وفي حديثه لين ) ( تهذيب التهذيب
1/146 ).– وقال أبو حاتم
: ( ليس بالقوي هو وحصين وعطاء بن السائب قريب بعضهم من بعض
ومحلهم عندنا محل الصدق يكتب حديثهم ولا يحتج به ) ( تهذيب التهذيب 1/146
).ديديد اسطوانه هاي رجال شما اون رو ضعيف دونستندو احاديث او رو قبول ندارند
يا اينكه اين شخص ضعيف از راويان مسلمه!!!
…………………………………………………………………………………………………………………………..
و نفر بعد
إسماعيل بن عبد الله بن أبي أويس الأصبحي ، أخرج له
البخاري ومسلم في صحيحيهما.– قال عنه يحيى
بن معين : ( أبو أويس وإبنه ضعيفان ) ( تهذيب الكمال
1/240 ، تهذيب التهذيب 1/197 ) ، وقال مرة : ( إبن أبي أويس
وأبوه يسرقان الحديث ) ( تهذيب الكمال 1/240 ، الضعفاء والمتروكين 1/117 ،
تهذيب التهذيب 1/197 ) ، وقال : ( مخلط يكذب ليس بشيء )
(تهذيب الكمال 1/240 ، تهذيب التهذيب 1/197 ) ، وقال : ( إسماعيل بن أبي أويس لا يساوي فلسين ) ( تهذيب التهذيب 1/198
).– وقال النسائي
: ( ضعيف ) ( تهذيب الكمال 1/240 ، الضعفاء والمتروكين
1/117 ، سير أعلام النبلاء 9/120 ) ، وقال : مرة : ( ليس بثقة
) ( تهذيب الكمال 1/240 ، تهذيب التهذيب 1/197 ، سير أعلام النبلاء 9/121
).– وقال النضر بن
سلمة المروزي : ( هو كذّاب ) ( الضعفاء والمتروكين لإبن
الجوزي 1/117 ، تهذيب التهذيب 1/197 ).– وقال الدار
قطني : ( لا إختاره في الصحيح ) ( تهذيب التهذيب 1/198
، سير أعلام النبلاء 9/121 ).– وقال أبو
القاسم اللالكائي : ( بالغ النسائي في الكلام عليه إلى أن يؤدي
إلى تركه ولعله بان له : ما لم يبن لغيره ، لأن كلام هـؤلاء كلـهم يؤول إلى أنّه
ضـعيف ) ( تهذيب الكمال 1/240 ، تهذيب التهذيب 1/197 ).– وقال إبن عـدي
: ( روى ، عن خاله أحاديث غرائب لا يتابع عليها أحد ) (
تهذيب التهذيب 1/197 ، سير أعلام النبلاء 9/121 ).– وذكروا أنه
عترف على نفسه بأنه كان يضع الحديث فكان يقول : ( ربما كنت أضع
الحديث لأهل المدينة إذا إختلفوا في شيء بينهم ) ( تهذيب التهذيب 1/198 ،
سير أعلام النبلاء 9/121 ).……………………………………………………………………………………………………………………
عبد الرحمن بن عبد الله بن دينار ، أخرج له البخاري في صحيحه.
– قال عنه أبو حاتم : ( لين يكتب حديثه ولا يحتج به ) ( الجرح والتعديل 5/254 ، تهذيب الكمال 4/425 ، تهذيب التهذيب 6/187 ).
– وقال إبن معين : ( في حديثه عندي ضعف ) ( تهذيب التهذيب 6/187 ).
– وقال إبن عدي : ( وبعض ما يرويه منكر لا يتابع عليه وهو في جملة من يكتب حديثه من الضعفاء ) ( تهذيب التهذيب 6/187 ).
– ونقل الدكتور بشار عواد معروف وهو محقق كتاب تهذيب الكمال في هامش الصفحة 425 من المجلد الرابع تحت ترجمة عبد الرحمن هذا ما نصه : ( قال إبن طهمان ، عن إبن معين : ليس بذاك القوي ، وقد روى عنه يحيى ( سؤالاته : الترجمة 240 ).
– وقال أبو زرعة الرازي : ( ليس بذاك ) أبو زرعة : 443.
– وقال إبن حبان : ( كان ممن ينفرد ، عن أبيه بما لا يتابع عليه مع فحش الخطأ في روايته ، لا يجوز الإحتجاج بخبره إذا إنفرد ) ( المجروحين 2/51 – 52 ).
– وقال الدار قطني : ( غيره إثبت منه ) التتبع : 254.
– وقال البرقاني ، عن الدار قطني : أخرج عنه البخاري ( وهو عند غيره ضعيف فيتعبر به ) سؤالاته : الترجمة 275.
– وذكره إبن الجوزي في ( الضعفاء ) الورقة : 94.
– وقال أبو القاسم البغوي : هو صالح الحديث.
– وقال الحربي : ( غيره أوثق منه )
– وقال إبن خلفون : سئل عنه علي بن المديني فقال : صدوق تهذيب التهذيب 6/207
– وقال إبن حجر في التقريب : ( صدوق يخطىء ) إنتهى كلام الدكتور بشار.
…………………………………………………………………………………………………………………………..
و مثال هاي ديگر::
إسماعيل بن مجالد بن سعيد الهمداني ، أخرج له البخاري
في صحيحه.سالم بن نوح البصري العطار ، أخرج له مسلم في
صحيحه.الحارث بن عبيد أبو قدامة البصري ، أخرج له مسلم في
صحيحه.– الحسن بن ذكوان أبو سلمة البصري ، أخرج له البخاري في
صحيحه.
خالد بن مخلد أبو الهيثم البجلي ، أخرج له البخاري
ومسلم في صحيحيهمازياد بن عبد الله بن الطفيل العامري ، أخرج له مسلم في
صحيحه وقرنه البخاري بغيره.سليمان بن قرم بن معاذ التميمي ، أخرج له مسلم في صحيحه
طلحة بن يحيى بن طلحة بن عبيد الله التيمي القرشي ، أخرج له مسلم في صحيحه
عبد الله بن المثنى بن عبد الله بن أنس الأنصاري ، أخرج له البخاري في صحيحه.
– عبد الله بن عبد الله بن أويس بن مالك بن أبي عامر الأصبحي ، أخرج له مسلم في صحيحه.
و ده ها نفر ديگركه اگر بخواهيد باز هم ميگويم…..
………………………………………………………………………………………………………………………
يا اين اوضاع:
1.صد ها نفر از راويان مسلم و بخاري مورد اطمينان نيستند
2.صد ها روايت بخاري و ومسلم غلط است
3.بايد تعصب را كنار گذاشت و جور ديگر انديشيد
…………………………………………………………………………………………………………………….
وسلام عليكم ورحمة الله و صلوات الله علي محمد و ال محمد
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4475شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4476جناب حیدر کرار می گوید:
هر كسي مي داند چه شيعه و چه سني… هر روايتي معمولا چندين راوي دارد و
براي بررسي سند روايت و اينكه روايت مورد نظر صحيح است يا نه بايد شرح حال
راويان بررسي شود …
پاسخ:
اولاً بررسی روات که به علم رجال شناخته شده نزد اهل سنت صدها برابر روافض از جایگاه ویزه ای قرار داشته و داره و تعداد کتب و اهتمام علمای اهل سنت بر این موضوع شاهد و گویای همه چیز است .
غالب روات حدیثی شیعی فاقد تاریخ مولود و وفات هستند و موارد دیگر که در علم رجال مورد بررسی قرار میگیرد…
ثانیاً روات صحیح بخاری و مسلم توسط علمای اهل سنت تفکیک و بررسی شدند و در همان عصر تدلیف این دو کتاب چنین اقدامی صورت گرفته تا به این عصر حاضر ، علما به این موضوع پرداختند و این به وسع بودن و میزان توجه علمای اهل سنت به این علم دارند.
به طور نمونه شماری از علما و کتابهائی که در جرح و تعدیل روات و اسامی صحیح بخاری و مسلم نوشتند اشاره
میکنم :
1.أسامي من روى عنهم البخاري
عبد الله بن عدي بن عبد الله الجرجاني(ت 365هـ)
2.الهداية والإرشاد في معرفة أهل الثقة والسداد
لأبي نصر أحمد بن محمد الكلاباذي(ت 398هـ)
3.ذكر أسماء التابعين ومن بعدهم ممن صحت روايته عن الثقات عند البخاري ومسلم
للدارقطني(ت 385هـ)
4.تقيد المهمل وتميز المشكل
لأبي علي الغساني الجياني(ت 409هـ)
5.الجمع بين رجال الصحيحين
لأبي الفضل محمد بن طاهر المقدسي(ت 507هـ)
6.المعلم بأسامي شيوخ البخاري ومسلم
لمحمد بن إسماعيل بن خلفون(ت 636هـ)
7.رجال البخاري ومسلم
لأحمد بن موسى الهكاري(ت 763هـ)
8.قرة العين في ضبط أسماء رجال الصحيحين
لعبد الغني البحراني(ت 1174هـ)
و …
آیا نصف این تعداد – از علمای اهل سنت- که به بررسی رجال صحیحین پرداختند ، از علمای شیعه نیز به بررسی کتب اربعه (الکافی ، تهذیب الاحکام ، الاستبصار ، من لا یحضره فقیه) در قرون گذشته پرداختند؟! و اگر چنین اقدامی کردند معرفی بشوند کتابهایشان…
ثالثاً این که گفته شده بخاری از یک نفر که ضعیف بوده ده ها بار روایت کرده چنین سخنی فاقد اعتبار است و چنین نیست ، نهایتاً چنین رواتی وجود داشته باشه در این حالت بخاری در شواهد و یا متابعات از او روایت کرده نه در اصول
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4477امادر مورد این رواتی که اسم بردید و گفتید که ضعیف هستند و بخاری و مسلم از
آنها روایت کردند پس احادیثشان ضعیف و در نتیجه کتاب صحیحین صحیح نیستند .إبراهيم بن مهاجر بن جابر البخلي أبو إسحاق الكوفي
این راوی را برخی از ائمه همچون احمد بن حنبل و سفیان ثوری و احمد عجلی و ابن
سعد و دارقطنی و ابوداود و ابن شاهین ،توثیق کردند حال برخی دیگر اورا
تضعیف کردند (مختلف فیه)و وی راستگو بوده لیکن در حفظش ایراد داشته و لذا
تضعیف واقع شده است که مع ذلک و علی التقدیر قائل به ضعف او باشیم باز
ایرادی وارد نیست چون امام مسلم در صحیحش در شواهد نه در اصول از او روایت
کرده است.
حافظ ذهبی در مورد روایات او در صحیح مسلم می گوید:
خرج له مسلم أحاديث شواهد
مسلم احادیث شواهد را از او روایت کرده است.
ذكر أسماء من تكلم فيه وهو موثق ص 33 ؛الناشر : مكتبة المنار ـ الزرقاء الطبعة : الأولى 1406هـ ـ 1986مإسماعيل بن عبد الله بن أبي أويس الأصبحي (م 226هــ)
این راوی را برخی(قلیلی) از ائمه توثیق کردند و اکثر اهل فن نیز وی را تضعیف کردند و صواب تضعیف وی است لیکن از انجا که جناب حیدر کرار که دوستار گفتن کلمه ی استوانه ی علمی هستش و گمانم بر ان اس که این عبارت را از جناب قزوینی یادگرفته است باید عرض کنم شما که از کتاب تهذیب التهذیب حافظ ابن حجر نقل میکنین چرا سخن خود حافظ ابن حجر را نیز نقل نمیکنین که همه متوجه روایات اسماعیل بن عبدالله بن ابی اویس موجود در صحیحین بشوند که ایا ضعیف هستند یا نه؟!!!
اشکالی نداره بنده نقل میکنم متن سخن امام ابن حجر شارح صحیح بخاری رو در اینجا تا همه متوجه بشن؛
و أما الشيخان فلا أظن بهما أنهما أخرجا عنه إلا الصحيح من حديثه الذى شارك فيه الثقات ، و قد أوضحت ذلك فى مقدمة شرحى على البخارى ، و الله أعلم . اهـ
و اما شیخان (بخاری و مسلم) گمان نمی کنم آن دو از او (اسماعیل بن عبدالله) روایت کرده باشند مگر حدیث صحیح از او که روات معتمدان در آن مشارکت داشتند. و این موضوه را در مقدمه شرحم بر بخاری توضیح دادم .
تهذيب التهذيب 1 / 273 ؛الناشر : دار الفكر – بيروت الطبعة الأولى ، 1404 – 1984م
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4478و ابن حجر در مقدمه ی شرحش بر صحیح بخاری در ترجمه راوی فوق می گوید:
احتج به الشيخان إلا أنهما لم يكثرا من تخريج حديثه ولا أخرج له البخاري مما تفرد به سوى حديثين وأما مسلم فأخرج له أقل مما أخرج له البخاري …
شیخان به او احتجاج کردند فقط اینکه آنها از او زیاد حدیثی روایت نکردند و بخاری بغیر از دو حدیث ، حدیثی منفرد از او را روایت نکرده و اما مسلم ، کمتر از آنچه که بخاری از او روایت کرده نقل کرده است.
و در ادامه با نقل اقوال ائمه اهل فن در تضعیف و توثیق این راوی می پردازد و در نهایت می گوید:
لا يحتج بشئ من حديثه غير ما في الصحيح من أجل ما قدح فيه النسائي وغيره إلا أن شاركه فيه غيره فيعتبر فيه
به چیزی از حدیث او (اسماعیل بن عبدالله) احتجاج نمی شود به غیر از آنچه در صحیح است به علت قدحی که نسائی و غیر او بر وی وارد کردند بجز اینکه در حدیثش غیر او شرکت داشته باشند و بر آن اعتبار شود.
هدي الساري ص 388 ؛الناشر: المطبعة الكبرى – الميرية ببولاق مصر المحمية الطبعة الاولى 1301 هــعبد الرحمن بن عبد الله بن دينار القرشى العدوى
این راوی را نیز برخی از علما همچون بغوی و دارقطنی و ابن المدینی توثیق کردند و برخی دیگر نیز بر حفظش ایراد وارد کردند که احادیث منکری را روایت کرده با این وجود راستگوست لیکن اشتباهاتی داشته است در حدیث . و احادیثش در صحیح بخاری منکر واقع نشدند بجز یک مورد که برای آن نیز شاهدی وجود دارد ، حافظ ابن حجر در مقدمه فتح الباری آن را تبین کرده است.
إسماعيل بن مجالد بن سعيد الهمدانياین راوی را بخاری و ابن معین و احمد بن حنبل و عثمان بن أبى شيبة و ابن عدی و ابوداود و غیره توثیق کردند و برخی دیگر نیز او را به علت حدیثی منکر تضعیف کردند که بخاری در صحیحش تنها یک حدیث از او روایت کرده و حدیثش نیز از جمله منکرات وی نیست.
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4479سالم بن نوح بن أبى عطاء البصرى ، أبو سعيد العطار (م200هــ)
این راوی رو احمد بن حنبل و ابوزرعه و ساجی و ابن قانع و ابن معین ( بنابه روایتی ) توثیق کردند و ابن حبان نیز اورا در کتاب الثقات ذکر کرده و برخی دیگر نیز او را ضعیف دانستند و احادیثش در صحیح مسلم در شواهد و متابعات است.الحارث بن عبيد ، أبو قدامة الإيادى البصرى
این راوی نیز مسلم در شواهد از او روایت کرده و بخاری نیز از او در تعلیقاتش در دو جا از او روایت کرده است و حدیثش صحیح است در صحیحین چونکه برای آنها شواهدی وجود داره .
الحسن بن ذكوان ، أبو سلمة البصرى
این راوی ضعیف است و بخاری تنها یک حدیث از او روایت کرده که برای آن شواهدی وجود دارد.
حافظ ابن حجر در مقدمه ی فتح الباری در ترجمه او می نویسد:
روى له البخاري حديثا واحدا في كتاب الرقاق من رواية يحيى بن سعيد القطان عنه عن أبي رجاء العطاردي عن عمران بن حصين يخرج قوم من النار بشفاعة محمد صلى الله عليه وسلم الحديث مختصر ولهذا الحديث شواهد كثيرة
بخاری از او یک حدیثی در کتاب رقاق از روایت یحیی بن سعید قطان از او از ابورجاء عطاردی از عمران بن حصین: گروهی از آتش به شفاعت محمد صلی الله علیه و سلم خارج می شوند . این حدیث مختصر است و برای این حدیث شواهد بسیاری وجود دارد.
هدي الساري ص 394 ؛الناشر: المطبعة الكبرى – الميرية ببولاق مصر المحمية الطبعة الاولى 1301 هــ
خالد بن مخلد القطوانى ، أبو الهيثم البجلى
این راوی را جمهور اهل علم توثیق کردند لیکن با این وجود شیعه بوده ولذا احادیث منکری در تقویت مذهبش روایت کرده که اهل فن به همین دلیل برخی از احادیثش را را ضعیف دانستند اما در صحیحین که از او روایت کردند حدیثی منکر و یا موافق مذهبش وجود ندارد .حافظ ابن حجر در ترجمه وی می گوید:
أما التشيع فقد قدمنا أنه إذا كان ثبت الأخذ والأداء لا يضره لا سيما ولم يكن داعية إلى رأيه وأما المناكير فقد تتبعها أبو أحمد بن عدي من حديثه وأوردها في كامله وليس فيها شئ مما أخرجه له البخاري بل لم أر له عنده من أفراده سوى حديث واحد وهو حديث أبي هريرة من عادى لي وليا الحديث
هدي الساري ص 398 ؛الناشر: المطبعة الكبرى – الميرية ببولاق مصر المحمية الطبعة الاولى 1301 هــشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4480زياد بن عبد الله بن الطفيل العامرى البكائى (م 183هــ)این راوی را اهل فن توثق کردند و حدیثش در مغازی صحیح است و ایرادی ندارد و برخی از علما اورا ضعیف دانستند ، بخاری تنها حدیثی که مقرون به راوی دیگر است از او روایت کرده که حکم متابع رو داره و مسلم هم در مغازی و در شواهد از او روایت کرده و اشکالی بر آن وارد نیست.
سليمان بن قرم بن معاذ التميمى الضبى
این راوی را اکثر اهل فن به علت غلو در شیعه بودن و نیز حافظه ی بدش او را تضعیف کردند و با این وجود بخاری در تعلیقاتش و مسلم در شواهد از او روایت کرده و ایرادی برآن نیست.
امام نووی در شرحش بر صحیح مسلم در ترجمه سلیمان بن قرم می گوید:
لم يحتج به مسلم بل ذكره متابعة وقد سبق أنه يذكر في المتابعة بعض الضعفاء والله اعلم
مسلم به او [در اصول] احتجاج نکرده بلکه او را به عنوان متابع ذکر کرده است و گذشت که مسلم در متابعه از برخی روات ضعیف روایت می کرده است.
شرح النووي على صحيح مسلم 16 / 188؛الناشر : دار إحياء التراث العربي – بيروت الطبعة الثانية ، 1392هــ
طلحة بن يحيى بن طلحة بن عبيد الله القرشى التيمى المدنى (م 148 هــ)
این راوی را گروهی از ائمه اهل فن توثیق کردند و برخی نیز اورا ضعیف دانستند و حدیبثش در صحیح مسلم در شواهد و یا متابعات آمده است.الله اعلم
عبد الله بن المثنى بن عبد الله بن أنس بن مالك الأنصارى
این راوی را برخی از اهل فن توثیق و برخی دیگر نیز تضعیف کردند و حدیثش نزد بخاری در متابعات است .
حافظ ابن حجر در ترجمه وی می گوید:
لم أر البخاري احتج به إلا في روايته عن عمه ثمامة فعنده عنه أحاديث وأخرج له من روايته عن ثابت عن أنس حديثا توبع فيه عنده وهو في فضائل القرآن وأخرج له أيضا في اللباس عن مسلم بن إبراهيم عنه عن عبد الله بن دينار عن بن عمر في النهي عن الفزع بمتابعة نافع وغيره عن بن عمر
هدي الساري ص 414 ؛الناشر: المطبعة الكبرى – الميرية ببولاق مصر المحمية الطبعة الاولى 1301 هــ
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4481عبد الله بن عبد الله بن أويس بن مالك بن أبى عامر الأصبحى (م 167هــ)این راوی را نیز برخی توثیق کردن و برخی دیگر تضعیف و بنابه قول امام ابن عدی در احادیثش آنچه صحیح شده روات معتمد بر آن موافقت کردند و از آنها [بودند]کسانی که بر آن موافقت نکرده اند و بنابه قول امام خلیل که می گوید: از اهل فن کسانی هستند که از حافظه ی او راضی بودند و برخی نیز تضعیفش کردند و او مقارب الامر است و بخاری نیز گفته است که آنچه از اصل کتابش روایت شده صحیح تر است. خلاصه سخن این که این راوی مختلف فیه است و احادیثی که با دیگر احادیث ثقات موافقت داشته باشه مقبوله و درغیر این صورت مردود است و احادیثی که مسلم از او روایت کرده برای آن شواهدی وجود داره.
——————————————–
حال که بحث آمار است جا داره که ما نیز چند آمار دهن پرکن از کتاب الکافی شیخ کلینی رو ارائه بدیم که البته قبلش دیدگاه برخی از علمای بزرگ شیعه را نقل میکنم :
شیخ مفید می گوید: الکافی هو من أجل کتب الشیعة واکثرها فائدة
تصحیح الإعتقاد ص 27 نقل از الروضة البهیة – شهید ثانی 1 / 48
شهید ثانی می گوید: کتاب الکافی فی الحدیث الذی لم یُجمع فی الإسلام مثله
رسائل الشهید الثانی 2 / 1145
1.المفضل بن عمر الجعفی
الکافی شریف – بیش از 42 حدیث
قال النجاشی : فاسد المذهب ، مضطرب الروایة لا یعبأ به
رجال النجاشی ص 416 رقم ترجمه 1112
قال ابن الغضائری : ضعیف متهافت مرتفع القول خطابی و قد زید علیه شیء کثیر و حمل الغلاة فی حدیثه حملاً عظیما ولایجوز أن یکتب حدیثه
رجال ابن الغضائری 6 / 131
شیخ عمر الکشی در رجالش هم در مدح و هم در ذم این راوی روایاتی نقل کرده که از هردو (مدح و ذم) اسناد برخی آنها صحیح هستند.
2. محمد بن سنان
الکافی شریف – قریب به 350 حدیث
قال الطوسی: ضعیف / قد طعن علیه و ضعف
رجال الشیخ ص 364 / الفهرست (للشیخ الطوسی) ص 143 رقم ترجمه 609
قال ابن الغضائری :ضعیف غال یضع لایلتفت إلیه
رجال ابن الغضائری 5 / 229
قال ابن شهر آشوب : قد طعن علیه
معالم العلما ص 102
3.سهل بن زیاد
الکافی شریف – بیش از 1540 حدیث
قال النجاشی: کان ضعیف فی الحدیث ، غیر معتمد فیه وکان أحمد بن محمد بن عیسی یشهد علیه بالغلو والکذب و أخرجه من قم إلی الری
رجال النجاشی ص 185 رقم ترجمه 490
قال الطوسی : ضعیف
الفهرست (للشیخ الطوسی) ص 80 رقم ترجمه 239
قال ابن الغضائری :کان ضعیفاً جداً فاسد الروایة و المذهب
رجال ابن الغضائری 3 / 179
قال ابن شهر آشوب: ضعیف
معالم العلما ص 57
این راوی بیش از 2300 حدیث از ائمه روایت کرده که در الکافی با عنوان سهل بن زیاد بیش از 1540 حدیث از او روایت شده و با عنوان سهل بن زیاد الآدمی و یا ابی سعید الآدمی سرجمع خیلی بیشتر از رقمی است که ذکر کردم.
همین سه مورد کفایت می کند در پاسخ به جناب حیدر کرار ماباقی رو میتونین سرچ کنین در نرم افزارهایی که کتب حدیثی – رجالی شیعه وجود داره .
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
چرا پيروانان اهل سنت اينقدر نسبت به صحيح بخاري و مسلم تعصب دارند.ميگويند هر چه در آن ها امده درست است و رجالش هم نياز به توثيق ندارد!و هر جا و در هر كتابي كه رجالش رجال صحيحين بود به او مجوز توثيق بدهيد.انگار اين دو كتاب نعوذ بالله وحي منزل است و نبايد حتي به آنها ذره اي خرده گرفت و بي برو برگرد صحيح است …
پاسخ:
اولاً این که گفته میشه صحیحین مقبوله احادیثش به این معنی هستش که این احادیث با توجه به تحقیقاتی که علما بر آنها انجام دادن و متابطقت و متابعت و و با توجه به شواهد و طرقی از آن احادیث در دیگر کتب حدیثی حکم به صحت این احادیث موجود در صحیحین دادند نه این که صرفاً از جانب بخاری و مسلم تصحیح شده باشند.
ثانیاً علمای اهل سنت متعصب هستند یا علمای روافض که حتی بر الکافی شریف نتوانستند احادیث ضعیف و صحیح را جدا کنند و ضعیف ها را طرد کنند ،بلکه چه ضعیف و چه صحیح نزد این قوم یک حکم را دارد حال بماند که خود شیخ کلینی قائل به تواتر احادیث الکافی بوده است.
ثالثاً برخی از علمی اهل سنت همچون امام دارقطنی و غیر او بر برخی از احادیث صحیحین انتقاداتی داشته که البته خود وی نیز قائل به صحیح بودن غالب احادیث این دو کتاب بوده لیکن با این وجود برخی از احادیث ان را نقد کرده از جهت سند … و این جرئت علمای اهل سنت و عدم تعصب آنهاست .
رابعاً علمای اهل سنت با جمع بندی کلی و طی مراحلی قائل به صحیح بودن صحیحین بودن و هرگز صرف قائل بودن خود مرلان این دو کتاب به صحیح بودن آن دو اقرار نکردند مگرنه دیگر کتب حدیثی همچون صحیح ابن حبان و صحیح ابن خزیمه و صحیح ترمذی و … که خود مرلفان آن کتابها قائل به صحیح بودن احادیث بودن لیکن علما بر صحت آن احادیث اعتمادی نکردند و بلکه آنها را نقد و بررسی کردند.
خامساً کی و کجا گفته است که تمام آنچه که در صحیحین است پس صحیح هستند؟!!! در صحیحین احادیث با اسناد ضعیف وجود داره همچون احادیثی که در توابع و یا شواهد و یا تعلیقات آمده است و علما بر ضعف سندی آن احادیث اقرار کردند.
سادساً ضعف سندی یک حدیث دلالت بر ضعف حدیث نمی کند و این در علوم حدیث ثابت شده است ، ممکنه در صحیحین حدیثی از جهت سند ایراد داشته باشه لیکن با توجه به شواهد و متابعاتی که یا از خود صحیحین و یا غیر آن دو وجود داره حکم به صحت آن حدیث داده شده باشن پس وجود حدیثی که در اسناد آن راوی ضعیف مشاهده شده دلیل بر ضعف حدیث نیست .