Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › پاسخ به مقاله” آیا شمر بن ذی الجوشن از راویان حدیث و از بهترین مسلمانان همه ی تاریخ است؟”
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1608جناب مجاهد دين ابتدا به شما تبريک مي گويم که بالاخره مزد زحمات خود را گرفتيد و مقاله نويس رسمي سايت شديد. اميدوارم عايدي جنابعالي به چيزي که از دست مي دهيد بيارزد!!
اما جنابعالي نوشته ايد:
نظر اهل سنت درباره ی قاتل حسین رضی الله عنه واضح است:
شیخ الاسلام ابن تیمیه(ره) در مجموع الفتاوی(4/487_488 ) می گوید: و اما کسی که حسین را به قتل رسانید یا کمک به کشتن او نمود یا به کشتن او رضایت داده، لعنت خدا و ملائکه و تمام مردمان بر او باد. دیگر چه جایگاهی میتواند نزد اهل سنت داشته باشد؟اما در صحيح بخاري آمده:
«عن أم حرام : أنها سمعت النبي صلي الله عليه وسلم يقول:” أول جيش من أمتي يغزون البحر قد أوجبوا”. قالت أم حرام قلت: يا رسول الله، أنا فيهم ؟ قال:” أنت فيهم”. ثم قال النبي صلي الله عليه وسلم : ” أول جيش من أمتي يغزون مدينة قيصرمغفور لهم”….».
يعني: از ام حرام (خالهء انس بن مالک) روايت است كه او از رسول الله صلي الله عليه وسلم روايت ميکند که فرمود: نخستين لشکر اسلام که جنگ دريايي را به راه بيندازد« جنت را بر خود لازم ميگرداند”.ام حرام راوي حديث ميگويد: اي رسول الله صلي الله عليه وسلم، آيا من در جملهء آنها هستم؟ فرمود: بلي. سپس رسول الله صلي الله عليه وسلم افزود: نخستين لشکر اسلام که به قصد جهاد به پايتخت روم ميرود، او مورد آمرزش خداوند قرار ميگيرد…” صحيح بخاري (15: ص 1069)حافظ ابن حجر در مورد فضيلت معاويه و يزيد ميگويد: «في هذا الحديث منقبة لمعاوية لأنه أول من غزا البحر، ومنقبة لولده يزيد لأنه أول من غزا مدينة قيصر». “در اين حديث بيان فضيلت معاويه و يزيد است؛ چون معاويه نخستين شخصي است که جنگ بحري را به راه انداخت، و فرزندش يزيد اولين بار پايتخت روم را محاصره نموده بود”. فتح الباري (8: ص 102)
بالاخره يزيد، ملعون خدا و ملائکه وتمام مردم است يا کسي که جنت بر او لازم است؟شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4073شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4094نوشته ايد:” خودت چیزی در چنته نداری و مطالبت کلا از سایت ولیعصر کپی پست هستند ….. متاسفانه باز قیچی کاری کردی. اما کجا قیچی شده؟ شما گفتی که ابن حجر در مناقب این دو شخص چنین گفته ولی در اصل متن اینطور است: قال المهلب في هذا الحديث …. دقت کنید که شما این مناقب را به ابن حجر نسبت داده اید ولی این از زبان مهلب است. رسوایی پس رسوایی.”
پاسخ:
جناب مجاهد دين باز از روي شکم و کيلويي سخن گفتي !
اولا : بنده با اين روايت در همين سايت و در کامنت يکي از دوستان اهل سنت آشنا شدم. در مقاله(تاريخچه وفلسفه اقامه عزا براي امام حسين – کامنت 1، از جناب سيدنا عمر) اگر بنده اين مطلب را از سايت ولي عصر کپي کرده ام لطفا آدرس آن را اعلام کن.
ثانيا: عينا همين تعبير در مورد اين روايت در سايت جامع فتاوي اهل سنت وجماعت (فتواي 6524)آمده . ببين:حافظ ابن حجر از این حدیث فضیلت ومنقبت معاویه رضی الله عنه را استنباط کرده میگوید: «فی هذا الحدیث منقبة لمعاویة لأنه أول من غزا البحر، ومنقبة لولده یزید لأنه أول من غزا مدینة قیصر». “در این حدیث بیان فضیلت معاویه است؛ چون او نخستین شخصی استکه جنگ بحری را به راه انداخت، وبیان فضیلت فرزندش یزید است که او اولین بار پایتخت روم را محاصره نموده بود”. فتح الباری (8: ص 102) (سايت جامع فتاوي اهل سنت وجماعت فتواي -6524)
البته بنده مي دانم که جنابعالي از اينکه موضوع روشن و تهمت شما آشکار شد، اصلا خجالت نکشيده وعذر خواهي نمي کنيد. چراکه وهابيت با اين واژها انسي ندارد.
ثالثا: اصلا فرض کنيم من اين روايت را از سايت ولي عصر آورده باشم. خوب که چه ؟ شما جواب آن را بدهيد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4095نوشته ايد:” ابن حجر خودش میگه بین اهل علم اختلافی نیست که قول پیامبر که مرود مغفرت قرار میگیرد مشروط است”فدل على أن المراد مغفور لمن وجد شرط المغفرة فيه منهم ”
پاسخ:
جمله زير عينا از سايت فتاوي است:
(((به اتفاق علمای حدیث معنای: ” قد أوجبوا ” با انجام کاری موجب رفتن به جنت، جنت رابر خود لازم قرار دادن است.)))
اولا: ببينيد به تعبيرعلماء اهل سنت ، پيامبر بدون هيچ قيد وشرطي بهشت را براي معاويه واجب مي داند. پس برهمين سياق، مغفرت يزيد هم بايد بدون قيد وشرط باشد!! اينکه ابن حجر براي آن شرط گذاشته سوال بر انگيز نيست؟
ثانيا: اتفاقا ما هم براين عقيده ايم که آيات و رواياتي که به رضايت خداوند ازافراد (از جمله صحابه) اشاره دارد ، نميتواند دائمي و ابدي باشد. و اين رضايت مشروط به اين است كه بيعت خود را نشكنند و اعمالي انجام ندهند كه غضب الهي جايگزين رضايتش شود. به واقع اين شماييد که هرطور مي خواهيد آيات وروايات را تعبير مي کنيد.
نوشته ايد:” به نظرت بهتر نیست به قولی که داده بودی وفا کنی و دیگر در این سایت چیزی ننویسی؟ من به خاطر خودت میگم چون ابرویت کلا رفته. تمام کلک هایت کشف شدن.
پاسخ:
کدام کلکم کشف شده ؟ و کجا آبرويم رفته ؟ اغلب مقاله هايم که بدون پاسخ است وآنهايي هم که پاسخ دارد ، قابل قضاوت است که چه کسي شکست خورده. لذا بهتر نيست جنابعالي براي حفظ باقيمانده آبرويت ديگر مطلب ننويسي. اما ببخشيد شما حقوق بگير اين سايتي ونمي تواني از مواجبت چشم پوشي کني. راستي خطي حقوق مي گيري يا صفحه اي؟ آيا دلارهايي که مي گيري بوي نفت نمي دهد؟
( خوانندگان محترم پوزش مي خواهم که در چند نوشته اخير الفاظي بکار برده ام که برازنده نه بنده است ونه شما. ليکن اگر پاسخ جناب مجاهد دين را ندهيد ، امر بر ايشان مشتبه مي شود)شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4096اعتماد به سقفت عالیه. کسی نداند چه فکر هایی میکند. بیحیا باش هرچه خواهی کن با خدا باش پادشاهی کن. امثال شما که چیزی جز دشنام دادن یاد نگرفته اند بیشتر از این را انتظار نداریم. خدا را شکر میکنم که قلعه ی پوشالیتان و از جنس تار عنکبوتتان فرو ریخته است و آهی بیشتر به تاریخ پیوستنتان نمانده است. همینکه به خودت جرات ندادی در مباهله شرکت کنی که یه هفته بیشتره منتظرم و بی جواب مانده نشان از باطل بودنت داشت. اما ممکن است در نقد من که شکی هم نیست نقد میکنی باز شور و شوق و هیجان تو را فرا گیرد و بری و هر انچه از لعن و نفرین است را نثار خود کنی. و نوشته ای که پول و نفت و دلار و.. میگیری. فقط میگویم که خداوند شفای عاجل نسیبتان کند. میخوای یه بند دیگه به مباهله اضافه کنم مبنی بر اینکه هر کس حتی به اندازه ی یک ریال مزدی از کسی دریافت کرده باشد لعنت خدا و ملائکه و تمام انس و جن بر او باشد.هههههه. البته باز شک دارم جرات کنی. هیاهو زیاد داری ولی چیزی بلد نیستی. خداوند هدایتت کند و با این وضع مرگت فرا نرسد چرا که متاسفانه از شرک و جهل و تعصب و تکفیر و هر انچه که سببی برای خروج از اسلام است کم نداری. خیلی دوست دارم که خداوند هدایتت کند ولی« إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَن يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ » روحیه عناد و ضدیت با قران و سنت شما تحسین بر انگیز است و مردانه هم ان را در دیگر پست ها ثابت کردی. « إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ * خَتَمَ اللّهُ عَلَى قُلُوبِهمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عظِيمٌ »اما در همان سایت فتاوایی که گفتی «نظر اهل سنت و جماعت در مورد شخصیت یزید بن معاویه چیست؟»
یزید پسر معاویه پسر ابوسفیان فرزند حرب فرزند امیه اموی دمشقی میباشد.
ذهبی میگوید: او فرمانده لشکر در جنگ قسطنطنیه بود و در میان لشکریان او افرادی همچون ابو ایوب انصاری وجود داشت.
پدرش او را به ولایتعهدی پس از خود برگزیده بود و بعد از مرگ پدرش، در حالی که تنها سی و سه سال سن داشت، در ماه رجب سال شصت هجری حکومت را به دست گرفت. و دوران حکومت او کمتر از چهار سال دوام آورد.
یزید جزو کسانی است که نه او را دوست میداریم و نه او را دشنام و سب میدهیم و همچون او در میان خلفای اموی و عباسی و حتی ملوک الطوایفی بسیاراند بگونهای که کسانی هستند به مراتب از یزید بدتر بودند. تنها چیزی که مساله یزید را بزرگ جلوه داده است، این است که او بعد از وفات پیامبر ص این مسئولیت را به عهده گرفته است، یعنی پس از چهل و نه سال از وفات پیامبر ص که خیلی نزدیک به عصر ایشان میباشد که حتی برخی از صحابه هنوز زنده بودند مانند عبد الله بن عمر که او از یزید و پدرش و حتی پدر بزرگش به مراتب شایستهتر و لایقتر به خلافت بود!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #4097یزید دولت خود را با به شهادت رساندن حسین بن علی رضی الله عنهما آغاز نمود و با واقعه حره نیز آن را به پایان رساند. بدین خاطر مردم با او دشمنی میکردند و عمرش دوام نیاورد، و در این اثنا و بعد از شهادت حسین رضی الله عنه بارها علیه او قیام کردند، مانند قیام مردم مدینه و قیام عبد الله بن زبیر و…». سیر أعلام النبلاء، 4/38.شیخ الاسلام ابن تیمیه ( رحمه الله) در باره یزید بن معاویه چنین میگوید:
«مردم درباره یزید به سه گروه تبدیل شدهاند، دو گروه تندرو، و یک گروه میانهرو.
نخستین گروه تندرو چنین میگویند: یزید کافر و منافق بود، زیرا او به این دلیل نوه پیامبر صلی الله علیه وسلم را به قتل رساند تا از رسول الله ص انتقام بگیرد و قلب خود را شفا دهد، چون میخواست با این کار انتقام خون پدر بزرگش عتبه و برادر عتبه یعنی شیبه و دائی خود، ولید بن عتبه و بقیه فامیلهایش که به دست اصحاب پیامبر ص و خصوصا توسط علی رضی الله عنه در جنگ بدر به قتل رسیده بودند، بگیرد. و حرف و حدیثهایی از این قبیل که این گونه سخن راندن از جانب رافضیه خیلی آسان است، آنان که ابوبکر و عمر و عثمان را تکفیر میکنند، تکفیر یزید به طریق اولی آسانتر خواهد بود.
و اما گروه افراطی دوم میگویند: یزید مردی صالح و یکی از أئمه عدل بوده و یکی از اصحاب به حساب میآید که در عهد پیامبر صلی الله علیه وسلم به دنیا آمده و پیامبر او را بر روی دستان خویش گرفته و او را مبارک نموده است، و حتی برخی از آنان یزید را بر ابوبکر و عمر هم برتری میدهند، و برخی نیز او را جزو انبیا دانستهاند!!!
هرکس دارای اندکی عقل و خرد باشد و دارای کمترین آگاهی به تاریخ و سیره و سرگذشت پیشینیان باشد، در مییابد که این گفتار باطل و بیاساس میباشد.
بنابر این نمیتوان این سخنان را به هیچکدام از بزرگان و علمایی نسبت داد که دارای اندیشه و عقل سلیم باشند.
اما دیدگاه سوم: این گروه میگویند: یزید یکی از پادشاهان مسلمانان بوده که دارای حسنات و سیئات میباشد، او در دوران خلافت عثمان رضی الله عنه متولد شد و کافر هم نبود، منتهی عملکردهای ناشایست او موجب به شهادت رسیدن حسین رضی الله عنه گشت و نیز ناجوانمردانه با مردم حره برخورد کرد، و او نه صحابه پیامبر است، و نه جزو اولیای خدا.
این دیدگاه عامه اهل عقل و علم و عموم اهل سنت و جماعت میباشد. -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
اما کجا قیچی شده؟ شما گفتی که ابن حجر در مناقب این دو شخص چنین گفته ولی در اصل متن اینطور است:
قال المهلب في هذا الحديث منقبة لمعاوية لأنه أول من غزا البحر ومنقبة لولده يزيد لأنه أول من غزا مدينة قيصر وتعقبه بن التين وابن المنير بما حاصله أنه لا يلزم من دخوله في ذلك العموم أن لا يخرج بدليل خاص إذ لا يختلف أهل العلم أن قوله صلى الله عليه وسلم مغفور لهم مشروط بأن يكونوا من أهل المغفرة حتى لو ارتد واحد ممن غزاها بعد ذلك لم يدخل في ذلك العموم اتفاقا فدل على أن المراد مغفور لمن وجد شرط المغفرة فيه منهم
مهلب گفت این حدیث منقبتی است برای معاویه… و برای فرزندش یزید به خاطر… . و دنبال این قول هستند ابن التین و ابن المنیر.
دقت کنید که شما این مناقب را به ابن حجر نسبت داده اید ولی این از زبان مهلب است. رسوایی پس رسوایی. به نظرت بهتر نیست به قولی که داده بودی وفا کنی و دیگر در این سایت چیزی ننویسی؟ من به خاطر خودت میگم چون ابرویت کلا رفته. تمام کلک هایت کشف شدن.
ابن حجر خودش میگه بین اهل علم اختلافی نیست که قول پیامبر که مرود مغفرت قرار میگیرد مشروط است”فدل على أن المراد مغفور لمن وجد شرط المغفرة فيه منهم ”
بیشتر دقت کن پسر جوان