ماهیت دین شیعه

دين الهي وتفاوت آن با اديان ساختگي دست بشراست. دين الهي مجموعه اي از

بايدها ونبايدهاست براي حفظ ارتباط با خالق هستي است و اساس دين برعبادت

خالق هستي بدون هيچگونه واسطه اي بنا نهاده شده است. اکنون شما خوانندهي

گرامي اگر حقيقت جو هستيد دين شيعه را با تعريفي که خداوند از دين دارد

مقايسه بفرمائيد خداوند در سوره ذاريات آيهي پنجاه و شش مي فرمايد:« ‏وَمَا

خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ‏» يعني: «وجن وانسان را جز براي پرستش خود

نيافريده‌ام» بي دينان براي منحرف کردن مردم از خداپرستي دين هاي ساختگي

يعني ضد دين را ايجاد نمودند به طوريکه با دين الهي تشابه بسياري داشته

باشد. درست مانند توليد کالاي تقلبي وبدلي که تشخيص آن از کالاي اصلي در

ابتدا قدري مشکل است هرچند اهل فن آن را ميشناسند. دين شيعه نيز در واقع

يک دين ساختگي است و در اين مقاله اثبات مينماييم که بخش عمدهي دين شيعه

جعلي است. واين مطلب از جهات مختلف قابل بررسي است.

1)محور اصلي در دين تشيع بر ولايت تحريفي است. در حاليکه محور اصلي در دين

الهي ذات الله تعالي است.

ايجاد کنندگان دين شيعه ايرانيان بودند که از صدها سال قبل عربها را بي

فرهنگ وپائين تر از خود مي دانستند واکنون پذيرش اسلام براي آنان به

منزلهي شکست وتحقير بود. ايرانيان مسلمان نشده، عمر را عامل زوال پادشاهي

ساساني ميدانستند وچون کوته فکر بودند ميپنداشتند که با ورود اسلام عربها

بر آنها مسلط شده اند بنا بر اين کينه و بغض با حضرت عمر بن خطاب (رضي الله

عنه) را همواره در دل داشتند .تا اينکه اين کينه در نزد سران رافضي به

جنوني بيدرمان تبديل شده. و چون به آخرت اعتقادي ندارند بر اين باورند که

امام زمان انتقام حق غصب شده را از عمر وديگران خواهد گرفت . در حاليکه

اگر مؤمن بودند اگر حقي غصب شده بود بايستي به آيه«ولعذاب الآخره

أکبر»(زمر:26) ايمان داشتند . در حاليکه تمام اينها فقط براي مشوه نمودن

چهره اصحاب رسول خدا ودر اصل از بين بردن دين است. پس در بي ايماني کامل

به عدل الهي ميگويند:«ما منتظر منتقم فاطمه هستيم» يعني بايد مهدي خيالي

خودش بيايد. دين در مکتب شيعه شب وروز 12 شخص را صدا زدن وفرياد خواهي از

آنان است و بيان مصيبتهاي خيالي و بعضاً واقعي وفحش ونفرين بر صحابه رسول

الله ديگر کجا جائي براي ياد الله تعالي باقي مي ماند.

پايه گذار دين شيعه مجوسيان شکست خورده ويهوديان رانده شده از ديار عرب

بودند که اکثراً در بلاد ايران مأوا يافته بودند. وچه جالب اين اهل نفاق به

هم شبيه هستند. واضح است که مجوسيان ويهوديان نميتوانستند عليه خلفاي

مسلمان قيامي را ترتيب دهند . لذا با هوش وافري که داشتند اصل را به ظاهر

بر همان پايه هاي دين توحيدي قرار دادند ولي با ايجاد تحريف در معنا ي

آيات و تفسيرهاي ساختگي دين شيعه را به وجود آوردند ديني که توحيد در آن

فرع بر امامت است وتوسل به امامان اصل ودعاي مستقيم از ذات الهي مکروه يا

نزد عده اي از آنان خلاف اولي مي باشد. واينچنين ديني جديد و با تعبيرهايي

ناروا ساختند. تا خود را حاملان راستين اسلام نشان دهند واعراب را خائن به

دين معرفي نمايند وانتظار داشتند که اعراب دين اسلام را از آنان

بياموزند!!! اساس اين امور ساختگي در ولايتي است که به معناي حکومت بر

مسلمانان تحريف معنائي نموده اند. کلمه ولايت چيزي نيست که عرب مفهوم آنرا

نفهمد اين کلمه به مفهوم دوستي وصميميت فراوان ميان مؤمنان حقيقي است و

اصلي قابل قبول است اما وقتي در دين شيعه به معناي حکومت وزمامداري

افرادي خاص تحريف معنائي ميشود پي آمدهاي سختي براي دين الهي در بر دارد

زيرا در تضاد با اصل شورا است. که پايه و زير بناي حکومت اسلامي است.

اما هدف ايجاد کنندگان اين تحريف در موضوع ولايت چه بوده است؟

1-اينکه نشان دهند هدف پيامبر از معرفي اسلام حکومت اولاد دختري خودش بر

مردم بوده تا پايان دنيا.

2-به قتل رساندن آل علي و بعد سوء استفاده از خون آنان در طول قرون

واعصار.صد هزار نامهي جعلي به امام حسين را همين شيعيان منافق

نوشتند.آنان بخوبي مي دانستند که امام براي برپائي حکومت حق از جانش هم

مي گذرد فقط بايستي کاري مي کردند تا بر او قيام واجب شود.وبر مسلمان

وقتي يارومددکار داشته باشد قيام به ايجاد حکومت حق واجب مي شود.

3- هدف بعدي ايجاد کنندگان دين شيعه همانا متفرق نمودن هر چه بيشتر

مسلمانان بود. زيرا با درگذشت هر امام اختلاف بر سر فرد جايگزين بوجود مي

آيد وهمينطور با فوت امام بعدي ودايره اختلافات گسترده مي شود.همانطور که

شيعيان پس از فوت هر امامي به چندين گروه متفرق شدند.

4- از آنجائيکه مي دانستند چنان حکومتي هيچگاه بوجود نخواهد آمد.لقمه

چربي بعنوان حق غصب شده را همواره در سفره داشتند تا افراد نا آگاهي را

به سوي خود جلب نمايند ومال وقوايشان را به نفع خود بهره برداري

کنند.(زيرا فطرت انساني همواره در دفاع از مظلومان است)

5-منحرف نمودن مردم از دين الهي؛ آنها مي گفتند که بين دختر پيامبر

وديگران فرق ذاتي وجود دارد. و راه تعالي روحي براي همگان باز نيست.

در دين شيعه طينت امامان از طينت باقي مردم جداست.دقيقاً همان ادعاي شاهان

ساساني که مي گفتند خون شاهي با خون عوام مردم يکي نست.به گفتار يکي از

سران دين شيعه توجه نمائيد که ازدواج با زن سيده را باعث تعالي عرفاني مي

داند:اين مساله روشن مي شود که : کساني که همسرشان سيده است و از خاندان

پيامبر اکرم و ذريه مطهر او هستند جايگاه بسيار مهم و والايي دارند خصوصا

براي کساني که به دنبال راه هاي کوتاه و ميانبر براي رسيدن به هدف سلوکي

خودشان هستند.. پناه بر خدا از جهل وضلالت وتحريف در دين الهي.آيا پيامبر

چنين وعده اي به ما داده است.

6-معرفي ايرانيان بعنوان حاميان ولايت .در حاليکه هيچگاه در خطرناکترين

مراحل ايرانيان نه تنها به آل علي کمکي نکردند بلکه مخفيانه عامل قتل

آنان هم بودند. صد هزار نامه جعلي به امام حسين را همين شيعيان منافق

نوشتند. براستي اگر ايرانيان دوست امام حسين بودند چرا امام حسين به

ايران نيامد تا از شر يزيديان درامان باشد با اينکه همسرش ايراني بود!!!!

اما سؤال ايجاست آيا واقعاً ابولولو مجوسي قاتل حضرت عمر حامي علي بود

وعمر قريشي دشمن علي؟!!! آيا پهلوانان بني هاشم ناتوان از گرفتن حق غصب

شده علي بودند وابولولو آتش پرست غريب، توانا بر آن؟!!

7)جنون ضديت با عمر بن خطاب (رضي الله عنه)

جنون دشمني با عمر(رضي الله عنه)، جنون تعزيه وماتم- دو اصل شيعي

تعزيه وماتم، اصلي در دين الهي ندارد و جزء شعائر ديني نيست که ثواب

وپاداشي برآن تعلق گيرد وحتي طبق سنت پيامبر اسلام نوحه خواني وتعزيه از

نشانه هاي دين مشرکان واز اعمال جاهلي است وانجام دهندگان آن از زمره اهل

اسلام نيستند.واگر فرد حق طلبي در جستجوي حق وحقيقت تمام کتب تاريخي را

بررسي کند حتي يک مورد که دلالت بر نوحه خواني وجواز انجام آن توسط رسول

اکرم باشد را در هيچ منبعي نمي بيند. اما در دين شيعه اين عزاداريها

ونوحه خواني ها جزئي از منبع درآمد دکان داران تشيع است. و اگر نبود

دريافت وجوهات وجايگاه جعلي روضه خوانان وآمران آن در ذهن مردم عامي شيعه

هيچگاه کاهنان روافض مردم را به انجام اعمال جنون آميز وخلاف عقل دعوت نمي

کردند .در واقع « جنون ضد عمر بودن چنان عقل وانديشه امثال وحيد خراساني

را بخود مشغول داشته که عنقريب است لباس از تن درآورد ولخت وعور در انظار

عمومي حاضر شود»اين فرد نادان ميخواهد تمام روز هاي سال را به بهانه هاي

مختلف عزا وماتم اعلام نمايد .وحتي در اين راه به رهبرحکومت ايران هم به

شدت اعتراض مي کند زيرا او را مانع تحقق آرزوهاي جنون آميز خود در مقام و

رياست مي داند.اما اهل سنت بايد از امثال وحيد خراساني متشکر هم باشند

زيرا به لطف جنون ذاتي اين افراد است که ماهيت رفض ورافضي گري در سالهاي

اخير آشکار شده است وگرنه قبلا شيعه لباس تقيه بيشتري پوشيده بود واکنون

اين لباسها را کمي سبک کرده وآهسته آهسته ماهيت حقيقي خود را به عالم

نشان مي دهد و هنگامي که تمام لباسهاي تقيه را درآورد همگان عرياني آن را

خواهند ديد وبموازات اين عرياني معنوي عرياني در ظاهر سران کاهنان قم

ونجف نيز انجام خواهد پذيرفت وبايد منتظر فتواي قطعي عدم اشکال لخت شدن

کامل در عزاداريها باشيم.قابل توجه است که درحال حاضر جواز به کشف بخشي

از عورت شيعيان را داده اند واين هم نمونهي آن فتواها از سايت شيعه نيوز:

استفتائي پيرامون سينه زني با بدن برهنه

آري هتک حرمت فقط در شأن عوام جائز است.نه کاهنان حوزه هاي قم ونجف .آيا

صاحب عقلي هست؟!!!

بايد منتظر بود در دين شيعه پوست اندازي ديگري را که در پيش دارد انجام

دهد ومفاهيم جديدي خلق شود .وافراد ديگري قطعا ادعاي رؤيت امام زمان نمايند