Home › انجمن ها › گفتگوی ازاد › شواهد قرآنی برای امکان رجعت
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط rrw در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1539اخيرا مقاله اي با عنوان”سوالات قرآنی از علمای شیعه (2)”به قلم جناب سجودي در سايت قرار گرفته است . در بخش اول آن مقاله به عقيده شيعيان که به رجعت اعتقاد دارند ، حمله شده است.در اينجا قصد دارم به آن پاسخ دهم.
در قرآن كريم ، آياتي وجود دارد كه عقيده به رجعت را ثابت ميكند :
1. از هر امتي ، گروهي را محشور ميشود :
خداوند حكيم در سوره مباركه نمل ، آيه 83 ميفرمايد :
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآَيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ .
روزى خواهد آمد كه از هر گروه ، دستهاى را برمى انگيزيم ، از كسانى كه آيات ما را تكذيب مىكنند .
خداوند در اين آيه به صراحت ميگويد كه ما گروهي از ستمكاران را برميانگيزيم ، نه همه آنها را . به طور قطع اين حشر ، نميتواند حشر روز قيامت باشد ؛ چرا كه حشر روز قيامت همگاني است و احدي باقي نميماند ، مگر اين كه در روز قيامت محشور ميشود و نتيجه اعمال خود را خواهد ديد . اين مطلب از بسياري از آيات قرآن كريم قابل استفاده است ؛ مثلاً خداوند در سوره كهف ، آيه 47 ميفرمايد :
وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا .
آنها را برانگيختيم ، هيچ كس را فروگذار ننموديم .
يا در سوره نمل ، آيه 87 ميفرمايد :
وَيَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَكُلٌّ أَتَوْهُ دَاخِرِينَ
روزى كه در صور دميده مى شود ، تمامى كسانى كه در آسمان و زمين هستند دروحشت و هراس فـرو مـى رونـد ، مـگـر كـسانى كه خدا خواسته مورد عنايت خاص اوباشند . پس همگى در پيشگاه حضرت حق با فروتنى حضور دارند .
بنابراين ، مراد خداوند از « وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا » نميتواند حشر روز قيامت باشد ؛ پس منظور از آن چيزي نيست ؛ مگر همان رجعتي كه شيعيان به آن اعتقاد دارند .
2. دو بار زنده شدن ، بعد از دو بار مردن
خداوند در آيه 11 سوره غافر ميفرمايد :
قَالُوا رَبَّنَا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَأَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ إِلَى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ .
در روز واپـسين كافران گويند : خداوندا ! ما را دو بار ميراندى و دو بار زنده كردى ؛ پس اينك كه ما به گناهان خويش گردن نهادهايم ، براى بيرون شدن از اين گرفتارى راه چاره اى هست ؟
در ايـن آيه ، خداوند از دو بار ميراندن و دو باز زندهشدن سخن گفته ا ست ، كه هر ميراندن ، حيات سابقى را مى رساند ؛ همانگونه كه دوبار زنده شدن ، مرگ پيشين را حكايت ميكند . مـيـرانـدن نـخست ، پس از حيات دنيوى ، و مرگ دوم ، پس از حيات در رجعت است ؛ چنانكه احيا نخست ، در رجعت ، و احيا دوم در روز واپسين است .
3 . زنده شدن اصحاب كهف :
يكي از دلايل صحت و امكان رجعت ، زنده شدن اصحاب كهف ، بعد از 300 سال است كه خداوند در سوره كهف به آن تصريح ميكند :
وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ … وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ . الكهف / 18 و 19 .
گمان مى برى كه آنان بيدارند ، در حالى كه آنان آرميده اند … اين چنين آنان رابرانگيختم تا ميان خود گفتگو كنند .
وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا . الكهف / 21 .
اين چنين ، ديگران را بر آنان دلالت نموديم ، تا بدانند وعده خداوند ، درباره رستاخيز ، حق است ، و هنگامه قيامت هر آينه آمدنى است و جاى شك در آن نيست .
وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا . الكهف / 25 .
آنان در غارشان سيصد سال درنگ نمودند ، و نه سال بر آن افزودند .
4 . داستان عزيز :
أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آَيَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ . البقره / 259 .
يا همانند كسى كه از كنار يك روستاى ويران شده عبور كرد ، در حالى كه سقفهاى آن فروريخته بـود، و مـردم آن مرده و استخوانها پوسيده و پراكنده شده بود ، با خودگفت : چگونه خدا ، اينها را پـس از مـرگ زنـده مـى كند. در اين هنگام ، خدا او را يكصدسال ميراند ، سپس برانگيخت ، و به او گـفت : (نوايى شنيد) چه قدر درنگ كردى .گفت : يك روز يا پاره اى از روز ، به او گفت : نه بلكه يـكصد سال درنگ كردى . پس نگاه كن به خوردنى و آشاميدنى خود كه همراه داشتى ، هيچ گونه فرسودگى در آن رخ نداده ؛ ولى به الاغ خود نگاه كن كه چگونه فرسوده و از هم گسيخته شده … كه ماتو را ، زنده شدن تو پس از يكصد سال مردن را – نشانهاى براى مردم قرار دهيم ( از تو شنيده باور كنند كه زنده شدن مردگان حق است ) اكنون به استخوانهاى پوسيده و از هم گسيخته الاغ خـود نـگـاه كـن ، تا چگونه آنها را فرآورده استوار مى سازيم ، سپس گوشت بر آن مى پوشانيم . پس هـنـگامى كه اين حقايق بر او آشكار گرديد ، گفت : هرآينه مى دانم خداوند بر همه كارى توانايى دارد .
5. هفتاد هزار خانوار فراري از طاعون :
يكى ديگر از دلايل صحت و امكان رجعت در اين امت ، داستان هفتاد هزار خانوار فرارى از طاعون است كه دچار مرگ ناگهانى شدند ، و سپس با دعاى حزقيل ، سومين وصى حضرت موسى ، زنده شدند . خداوند ، در قرآن كريم داستان را اينگونه نقل ميكند :
أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَشْكُرُونَ . البقره / 243 .
آيا نديدهاى ( ندانسته اى) گروهى را كه از ترس مرگ از خانه هاى خود بيرون شدند (به بـهـانه بيمارى طاعون از شركت در جنگ و جهاد خوددارى نمودند) خداوند فرمان مرگ آنان را صـادر نـمـود ، سـپـس ، بر اثر دعاى پيغمبرى عظيم الشان ، آنان را زنده نمود . خداوند نسبت به بندگان خود بخشاينده است گرچه بيشتر مردم سپاس نمى دارند .
گـويـنـد: اينان هفتاد هزار خانوار بودند كه از ترس مرگ ، بيمارى طاعون را بهانه قراردادند، در جهاد شركت نجستند، و از خانه هايشان بيرون شدند. آنگاه در راه ، مرگ همگى فرارسيد . و بر دست سومين وصى حضرت موسى عليه السلام زنده شدند ، و اينان گروهى از بنى اسرائيل بودند .
6. هفتاد نفر از اصحاب موسى عليه السلام دو باره زنده شدند :
اين داستان را بارها شنيدهايد كه حضرت موسي هفتاد نفر از اصحاب خود را به ميعادگاهش در كوه طور برد ؛ اما آنها بعد از ديدن معجزات فراوان ، بازهم بر لجاجت خويش پافشاري و حتي درخواست كردند كه خداوند را با همين چشم ظاهري ببينند كه خداوند عذاب خود را بر آنان نازل كرد و آنان بر اثر صاعقه از بين رفتند . حضرت موسي عليه السلام دعا كرد و آنان دو باره زنده شدند . خداوند داستان را اينگونه نقل ميكند :
وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ . ثُمَّ بَعَثْنَاكُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ .
ياد بياوريد هنگامى را كه به موسى گفتيد : ايمان نمى آوريم ، تا خدا را بالعيان ببينيم … پس صاعقه شـمـا را فراگرفت ، در حالى كه نظاره مى كرديد ، در مقابل اين عقوبت كارى نميتوانستيد انجام دهيد ، آنگاه شما را پس از مرگتان برانگيختيم باشد تا سپاسگزار باشيد .
7. زنده شدن ، كشتهاي از بني اسرائيل :
كشتهاي در ميان بني اسرائيل پيدا شد كه مشخص نبود چه كسي او را كشته است و هر كس گناه آن را به گردن ديگري ميانداخت ؛ تا اين كه از جانب خداوند وحي رسيد كه گاوي را سر ببرند و بيخ دم او را به جنازه بزنند تا او زنده شده و قاتل خويش را رسوا سازد .
وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِيهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ . فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آَيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ . البقره / 72 و 73 .
بـه يـاد آوريد هنگامى كه فردى را كشتيد و گناه كشتن او را به گردن يكديگرمى افكنديد ، ولى خداوند آنچه را پنهان مى ساختيد آشكار مى سازد . پس فرمان داديم (تا گاوى را كشته ) و قسمتى از آن را (كـه همان بيخ دم او باشد) به كشته بزنيدتا (با اذن خدا) زنده گردد . اين چنين است كه خداوند مردگان را زنده مى كند ، و دلائل خود را براى شما آشكار مى سازد ، باشد تا انديشه كنيد .
8 . رجعة اولاد ايوب :
در تفاسير ، در باره آيه ذيل آمده است :
وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَى لِأُولِي الْأَلْبَابِ . ص / 43 .
و خانوادهاش را به او بخشيديم ، و همانند آن ها را بر آنان افزوديم ، تا رحمتى از سوى ما باشد و تذكّرى براى انديشمندان .
كه خداوند فرزندان حضرت ايوب را بعد از آني كه همه آنها را از دنيا برده بود ، به او بازگرداند و تا سالها بعد با آن حضرت زندگي كردند .
در تفسير جلالين آمده است :
أي أحيا الله له من مات من أولاده ورزقه مثلهم .
تفسير الجلالين ، المحلي ، السيوطي ، ص 603 .
يعني خداوند هم فرزنداني را كه مرده بود بازگرداند و هم مثل آن فرزندان را به او ارزاني داشت .
بغوي در تفسير خود به نقل از ابن عباس مينويسد :
ان الله رد على المرأة شبابها فولدت له ستة و عشرين ذكراً
خداوند جواني همسر ايوب را بازگرداند و پس از آن 26 پسر براي او به دنيا آورد .
بسياري از مفسران اهل سنت ؛ از جمله : ابن كثير ، سيوطي ، ابن أبي حاتم ، شوكاني و … گفتهاند :
ورد الله عليه ماله وولده عيانا ومثلهم معهم .
تفسير ابن أبي حاتم ، ابن أبي حاتم الرازي ، ج 10 ، ص 3245 و تفسير ابن كثير ، ابن كثير ، ج 3 ، ص 198 – 199 و الدر المنثور ، جلال الدين السيوطي ، ج 5 ، ص 311 و فتح القدير ، الشوكاني ، ج 4 ، ص 439 .
خداوند اموال و فرزندان ايوب را عينا به او بازگردانده و مثل آنها را نيز به وي ارزاني داشت .البته در روايات زيادي نيز در کتب اهل سنت موضوع رجعت وجود دارد که بنده فقط به يکي از آنها(و در معتبر ترين کتب اهل سنت) اشاره مي کنم.
كَيْفَ أنتُم إذا نَزَلَ ابنُ مريمَ فيكم و امامُكم مِنْكم.
چگونهاید اگر پسر مریم بر شما فرود آید، در حالی كه امامتان از شما باشد؟
صحیح بخاری، ج4، ص205، كتاب الانبیاء، و صحیح مسلم، ج1، ح244، ص136شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3389شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3390جناب سجودي
1- زنده شدن مردگان در برزخ ، زنده شدن مكلف نيست ، تا در اثر اين تكليف انسان پشيمان شود كه چرا در اين حال كار نيك انجام نداده است. دقت کنيد که اين قوم (طبق ادامه آيه) از آنچه در اين دو زندگاني از دست داده اند پشيمانند . از طرفي برزخ يكي از منزلگاه هاي آخرت است ، و آخرت به تمام دنياي پس از مرگ اطلاق مي شود . لذا تفسير بنده دقيقا مطابق آيه است.(لطفا در پاسخ دادن عجله نفرماييد)
2- فرضا تفسير اين آيه را بنده اشتباه نوشته باشم، آيا مگر استدلال من همين يک آيه بود.
3- نوشته ايد:” این دوست ….ما اسمش که حقیقی نیست که خجالت بکشد گرنه نه پاسخ اشکال را داد نه علمی نوشت”
پاسخ:اولا:بنده هرگز ادعاي علمي ندارم ليکن شايد رکوددار نوشتن مقاله درتالار گفتمان باشم و اغلب مقالاتم نيزبدون پاسخ مانده است .لذا احتمال بده که معرفي نکردن اسمم نه براي خجالت بلکه براي دوري از ريا باشد. ثالثا: اگر مي خواستم اولين بار خود رابه نام اصلي معرفي کنم ، هر بار که حق اشتراکم را قطع مي کرديد چه بايد مي کردم. ثالثا:بنده هرچند خود را معرفي نکردم ليکن اسم غير واقع نيز روي خود نگذاشتم وخود را سني شيعه شده معرفي نکردم پس چرا بايد خجالت بکشم.
4-اميدوارم حق اشتراکم را بار ديگر قطع نفرماييد تا خوانندگان محترم امکان قضاوت در مورد موضوعات را داشته باشند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3391شما آیه دو مرگ و دو زندگی را تفسیر کردید به
1 زندگی دنیا
2 زندگی رجعت
1 مرگ حالا
2 مرگ بعد از رجعت
در حالیکه سه زندگی میشود
1 زندگی دنیا
2 زندگی رجعت
3 زندگی آخرت
چرا بحث را طولانی میکنید؟؟
جواب اشکال را بدهید لطفاشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3393جناب سجودي
موت يعني مرگ و” أَمَتَّنَا” يعني ميراندن (اين دو با هم فرق دارند)
حيات يعني زندگي و” َأَحْيَيْتَنَا” يعني زنده کردن (اين دو نيز با هم فرق دارند)
قرآن از دوبار ميراندن ودو بار زنده کردن مي گويد واين پروسه ملازم است با سه بار حيات ودو بار مرگ.دقت کنيد:
(ميراندن) (زنده کردن) (ميراندن) (زنده کردن)
زندگي———مرگ——–زندگي— —-مرگ———–زندگي
دوست عزيز دقت فرموديد آيه از دوبار ميراندن ودو بار زنده کردن و طبعا سه زندگي و دو مرگ مي گويد.(دقيقا مطابق عقيده شيعه)
اميدوارم موضوع روشن شده باشد.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3395كُنْتُمْ أَمْوَاتًا فَأَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (28)بقرهوَهُوَ الَّذِي أَحْيَاكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ 66 حج
قُلِ اللَّهُ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يَجْمَعُكُمْ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ 45 جاثیهحتی اگر عربی ندانید باز متوجه میشوید که الله زندگانی دنیا را نیز حیات میداند حالا در دنیا کی بما حیات داد در بعد از رجعت کی حیات میدهد در قیامت کی حیات میدهد این که شد سه تا!!!
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3397هرچند اثبات شد که از آيه 11 غافر نتيجه گيري مي شود که حيات برخي انسانها سه بار است، ليکن ايراد گرفتيد که در اين صورت احياء آنها هم مي شود سه بار در صورتي که در آيه آمده دو بار؟
پاسخ:
الف)اين سخن خداوند و داستان خلقت اين افراد نيست، بلکه سخن کفار است.
كفار در كلام خود متعرض احياء اوليه خود نشده اند . و گرنه اين از بديهيات است که قبل از زندگي اوليه نيز،احيايي بوده است.مثال مي زنم .فرض کنيد کسي بگويد فلاني حين جراحي قلب،دوبار مرد و زنده شد. آيا اين جمله بدين معناست که او زنده شدن اوليه نداشته.واضح است که قبل از هر اماته اي ،احيايي بوده است.
ب)اين کفار از دوبار احياء و فرصت زندگي که به آنها داده شده (واستفاده نکرده اند) پشيمانند و با التماس فرصت ديگر مي خواهند.يکي احياء و حيات ابتدايي . ديگري احياء و حيات دوم (به قول ما رجعت). والا احياء وحيات سوم که عرصه تکليف نيست که به سبب آن پشيمان باشند. وايشان به آن دو فرصت از دست داده اشاره دارند.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3400در نوشته آخر، شما یک اشتباه فاحش را بر اثر لجاجت مرتکب شدید ببینید چه نوشتید:
————————————
ب)اين کفار از دوبار احياء و فرصت زندگي که به آنها داده شده (واستفاده نکرده اند) پشيمانند و با التماس فرصت ديگر مي خواهند.يکي احياء و حيات ابتدايي . ديگري احياء و حيات دوم (به قول ما رجعت). والا احياء وحيات سوم که عرصه تکليف نيست که به سبب آن پشيمان باشند. وايشان به آن دو فرصت از دست داده اشاره دارند.
———————————————
آیا شما نمیدانید که در رجعت ؛بر اساس عقیده مذهب شیعه؛ کفار برای این زنده میشوند که مهدی آنها را شلاق بزندو شکنجه دهد ؟!!! آنها برای این زنده نمیشوند که دوباره امتحان شوند و زندگی عادی داشته باشند!
پس بحث تمام است موفق باشید و از الله بترسید لجاجت فایده ندارد ای برادر کوچک من!شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3401دوست دانشمند من
نوشته ايد:” بر اساس عقیده مذهب شیعه؛ کفار برای این زنده میشوند که مهدی آنها را شلاق بزندو شکنجه دهد ؟!!!….”
پاسخ:
بنده اين همه مثال قرآني براي رجعت آوردم. حتي از صحيح بخاري روايتي آوردم که حضرت عيسي براي کمک به مهدي رجعت مي نمايند. با اين وجود جنابعالي چنين جمله مي گوييد. آيا واقعا بهتان در مذهب شما گناه نيست؟ يا اينکه شما پايبند نيستيد؟نوشته ايد:” پس بحث تمام است….”
پاسخ:
بله، هرکس جاي شما بود آرزوي تمام شدن بحث را داشت.اصلا جنابعالي اگر در بحث شرکت نمي کرديد، براي شما بهتر بود ، چون در يک بحث دوطرفه ،خوانندگان به ميزان معلومات شما پي نمي بردند. در هر صورت قضاوت اين بحث با خوانندگان محترم.شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3474بسمه تعالی
آقای سجودی عزیز من با شما موافقم اما یک نظری خودم دارم و اینجا مینویسم لطفاً اگه اشتباه هست جوابش بدین
من میگم این آیه ای که برادران شیعه می آورند هیچ منافاتی با روز قیامت نداره چرا که این آیه میگوید گروهی را جمع میکنیم و این جمع کردن همان روز قیامت است چرا که قیامت هم مراحلی دارد و اولین مرحله اش جمع کردن امامان هر گروهی هست و سپس پشت سر قرار گرفتن پیروانشان
و من این استنباط را از استنباط علامه طباطبایی که درباره سؤال کردن از کفار در قیامت یک بار آمده که خداوند از کفار سژال میپرسد و یک بارکه اصلا از کفار سؤال نمیپرسه پس تنها راه حل این اشکال این هست که بگوییم که قیامت مراحلی دارد که در یک مرحله سؤال نمیشوند و از چهره اشان تشخیص داده میشوند و مرحله دیگر که سؤال میشوند. پس این جمعی که گفته شده نشانگر مراحل داشتن قیامت است که اول امامانشان وسپس پیروانشان جمع میشوند و این رجعت در دنیا نیست چرا که با عدل و حکمت خدا نمیسازه
با عدل چونکه گناهکاران در همین مرحله توانایی توبه را دارند و میتواننند سریع توبه کنند و از عذابی که شیعه معتقد هست که مهدی بر این گروه وارد میکنند خود را نجات دهند و اگر خدا اجازه ندهد ظلم است و این هم مخالف آیه ای است که کفار میگویند خدایا ما را به دنیا بازگردان تا کار نیکی انجام دهیم و خدا درخواستشان را رد میکنه وبا حکمتش متضاده چونکه چه سودی بر این عذاب هست مگر عذاب قیامت سنگینه یا عذاب دنیا ومن نمیتوانم چیزی بگویم جز اینکه چون این شیعه های ابن سبا از ابوبکر و عمر کینه داشتند این رجعت را به کارنامه خرافاتشون اضافه کردند.
و بدانند اگر رجعتی در کار باشه آن گروهی که برمیگردند کسانی نیستند جز مراجع تقلید شیعه که آنها را گمراه کردند و آنها را از سنت صحیح دور انداختندشنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #3483جناب سعدي اين همه شاهد قرآني براي رجعت آورده شد. باز هم در اين مورد شک داريد. مگر در صحيح بخاري نداريم که عيسي مسيح براي کمک به حضرت مهدي مي آيند، اگر اين رجعت نيست پس چيست؟
در عجبم که شما و علماي شما چرا همچنان مي گوييد رجعت امکان ندارد.
ضمنا هدف قيام مهدي همان است که اهل سنت هم به آن اعتقاد دارند. نه سيلي زدن به بعضي ها . -
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.
در تفسیر شما سه زندگی میشود و دو مرگ و سه زندگی …. در حلیکه قران میگوید دو زندگی
حيات 1 دنيوى ، ، پس از حيات2 در رجعت است ؛ و احيا 3 در روز واپسين است .
////////////////////////////////////
خوانندگان دقت کنند که این دوست ما بر اساس سنگ مفت گنجشک مفت مینویسد اگر سنگ گمراهیش به یکی خورد فبها اسمش که حقیقی نیست که خجالت بکشد
گرنه نه پاسخ اشکال را داد نه علمی نوشت