Home › انجمن ها › انتقاد از احادیث شیعه › این فتاوای شنیع و زشت یعنی چه؟
این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط monji-2008 در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.
-
نویسندهنوشته ها
-
شنبه، ۱۷ آبان ۱۳۹۳ در ۲:۵۰ ب.ظ #1469با سلام
چند نکته قبل از مطالعه این مقاله
1- این مقاله به هدف تمسخر نوشته نشده است بلکه حقائقی است که از لابلای کتاب های فقهی اهل سنت استخراج گردیده است.
2- اهل سنت قبل از هر نقد و انتقادی به منابع داده شده مراجعه کنند و اگر دسترسی به منابع ندارند با بنده تماس بگیرند تا اسکن کتاب و مطلب را برایشان بفرستم.
خداوکیلی در کدام کتاب شیعه فتاوایی به زشتی و مخالف اسلام که در زیر آمده است دیده میشود؟
قضاوت با انسانهای عاقل و با وجداننزدیکی با محارم
1- کسی که با مادر و دخترش نزدیکی کند حدی بر او نیست :
ابن حزم در کتاب المحلی مینویسد:ابو حنیفه وقتی حکم به زنا میکند که زن مطروفه باشد (یعنی زن مجانا خود را در اختیار کسی قرار بدهد)
اما اگر مزد و یا اجاره باشد، زنا نیست و حدی در آن جاری نمیشود….
در ادامه مینویسد :
بنا بر این فتوا دیگر هرکسی که خواست در ملاءعام زنا کند مشکلی ندارد و حدی بر آنها جاری نمیشود چون مقداری پول را مزد و یا اجاره عمل قرار میدهند ،
وی در ادامه مطلب مینویسد اصحاب ابی حنیفه حیله های ارتکاب معاصی را به گنه کاران و پیروان خود یاد میدهند تا جایی که یاد میدهند هرکسی که با مادر و دختر خود نیز عالما و عامدا نکاح ببندد و نزدیکی کند حدی بر او جاری نمیشود
المطروفة :زن بی باکی که از هیچ مردی ابائی ندارد خود رابر همه عرضه میکند و میزبان هر نا محرمی است (از همخوابی با هیچ کسی ابایی ندارد)
و به غیر از شوهرش چشم دارد.– لا حد على من وطأ أمه أو ابنته!!
( إن أبا حنیفة لم یر الزنا إلا مطارفة* أما لو كان فیه عطاء و استئجار فلیس زنا و لا حد فیه و قال أبو یوسف ومحمد بن الحسن و أبو ثور و أصحابنا و سائر الناس هو زنا وفیه الحد … ) إلى أن قال ( …. : وعلى هذا لا یشاء زان ولا زانیة أن یزنیا علانیة إلا فعلا وهما فی أمن من الحد بأن یعطیها درهما یستأجرها به، ثم علموهم الحیلة فی وطء الأمهات والبنات بأن یعقدوا معهن نكاحا ثم یطأونهن علانیة آمنین من الحدود، )
أقول : هل سنرى إعلان تأجیر أمهات و أخوات ماركة وهابیة للنكاح مع تخفیضات موسمیة ؟! ربما امسح و اربح !
________________________________________
2- پذیرایی از میهمان
ابن حزم مینویسد
ابن جریج گفته است : خبر داد مرا عطاء بن ابی رباح که گفت :مرد دخترش را به غلامش و فرزندو برادر ش حلال میکرد و همچنین زن دخترش را برای شوهرش حلال مینمود ؛ عطاء میگوید من این کار را دوست ندارم و برای من ثابت نشده است ،اما به تخقیق به من رسیده است که مرد دخترش را برای میهمانش میفرستد مرد دخترش را برای میهمانش میفرستد
ابومحمد گفته است که این نظر و فتوایی در میان فتاوا است و نظر سفیان ثوری نیز میباشد : و مالک (امام مالک رئیس فرقه مالکی اهل سنت ) و اصحابش گفته اند درین مورد اصلا حدی جاری نمیشود .
2- الكرم الوهابی یتجلى فی إرسال ولیدتهم إلى ضیفهم !
( قال ابن جریج : واخبرنی عطاء بن أبى رباح قال : كان یفعل یحل الرجل / صفحة 258 / ولیدته لغلامه وابنه وأخیه وتحلها المرأة لزوجها ، قال عطاء : وما أحب أن یفعل وما بلغنی عن ثبت قال : وقد بلغنی أن الرجل كان یرسل بولیدته إلى ضیفه * قال أبو محمد رحمه الله : فهذا قول وبه یقول سفیان الثوری : وقال مالك . وأصحابه لا حد فی ذلك أصلا … )
( المحلى لابن حزم / ج 11 / ص 257 و 258 / ط دار الفكر بتحقیق أحمد شاكر)
أقول : ربما لهذا یحبون زیارة بعضهم البعض كثیراً … من یدری !!
________________________________________
3- نکاح با محارم
خدایا مارا ببخش …حتی با محارم …مادران و خواهرانشان !!!!ابن حزم مینویسد :
علماء در این زمینه اختلاف کرده اند یک طائفه گفته است : کسی که با مادر یا دختر و یا یکی از محارمش ازدواج کند و یا زنا نماید فرقی ندارد همه یکی است و این عقد هیچ اثری ندارد اگر عالم به تحریم و از روی عمد باشد و بر او حد زنا جاری میشود و فرزند در این نکاح ملحق نمیشود (به پدر)این قولنقل شده است از حسن، مالک و شافعی، و ابی ثور ؛و ابی یوسف و محمد بن حسن از یاران ابو حنیفه
فتوای مالک :
( وقد اختلف الناس فی هذا فقالت طائفة : من تزوج أمه أو ابنته أو حریمته أو زنى بواحدة منهن فكل ذلك سواء وهو كله زنا والزواج كلا زواج إذا كان عالما بالتحریم وعلیه حد الزنا كاملا ولا یلحق الولد فی العقد وهو قول الحسن . ومالك . والشافعی . وأبی ثور وأبی یوسف . ومحمد بن الحسن صاحبی أبی حنیفة :
مالک در این مساله بین نزدیکی به عقد و نزدیکی به ملک یمین (کنیز)فرق قائل شده است و گفته است :
در مورد کسی که مالک شود دختر برادر و یا دختر خواهر ،عمه ، خاله یا همسر پدر و یا همسر فرزند نسبی اش و یا مادر رضاعی یا دختر رضاعی یا و یا خواهر رضاعی را ؛
در حالیکه میدانند نزدیکی با آنها حرام است و نسبت آنها را نیز با خود میداند ولی باز هم با آنها نزدیکی نماید حدی بر او جاری نمیشود و فرزند نیز به او ملحق میشود (حلال زاده است) اما تنبیه میشود …
إلا أن مالكا فرق بین الوطء فی ذلك بعقد النكاح وبین الوطء فی بعض ذلك بملك الیمین
فقال : فیمن ملك بنت أخیه . أو بنت أخته . وعمته . وخالته . وامرأة أبیه . وامرأة ابنه بالولادة وأمه نفسه من الرضاعة . وابنته من الرضاعة . وأخته من الرضاعة
وهو عارف بتحریمهن وعارف بقرابتهن منه ثم وطئهن كلهن عالما بما علیه فی ذلك فان الولد لاحق به ولا حد علیه لكن یعاقب ورأی أن ملك أمه التی ولدته . وابنته وأخته بأنهن حرائر ساعة یملكهن فان وطئهن حد حد الزنا ،
وقال أبو حنیفة
لا حد علیه فی ذلك كله ولا حد على من تزوج
أمه التی ولدته و ابنته و أخته و جدته و عمته و خالته و بنت أخیه و بنت أخته ؛ عالما بقرابتهن منه عالما بتحریمهن علیه ووطئهن كلهن فالولد لا حق به والمهر واجب لهن علیه ولیس علیه إلا التعزیر دون الأربعین فقط وهو قول سفیان الثوری … )
( المحلى لابن حزم / ج 11 / ص 253 / ط دار الفكر بتحقیق أحمد شاكر)
فتوای ابو حنیفه
ابو حنیفه میگوید حدی جاری نمیشود بر کسی که ازدواج کند با مادرش که اورا به دنیا او آورده است ؛دختر، خواهر ،مادر بزرگ ،عمه و خاله ،دختر برادر و دختر خواهر ش در حالیکه آگاه به قرابت و نسب آنها و عالم به حرمت ازدواج با محارم هم هست.و با آنها نزدیکی هم بکند ؛فرزند به او ملحق میشود و پرداخت مهریه هم واجب است و تنها باید تعزیر شود آنهم کمتر از چهل ضربه ؛ نظر سفیان سوری نیز همین است .
(تنها چیزی که توجیه گر این گونه فتاوا میباشد همان تصحیح نسب آلوده خودشان است که در جای خودش به آن خواهیم پرداخت)
أقول : و إن كان هناك عقد فكیف یصح هذا العقد أصلاً على الأم أو المحارم ؟! لعل فتواهم هذه لإضفاء الشرعیة على نسب بطلهم المخضرم ، و الله أعلم !
________________________________________
4- جواز اجرای خطبه نکاح با زنی که ازدواج با او حرام است !!!!
((هرگاه کسی زنی را که نکاح اش بر او حرام است به عقد خود در بیاورد و با او نزدیکی کند بر او حدی واجب نیست .))به خاطر شبهه نکاح، اسبیحانی گفته است :
این نظریه ابو حنیفه و زفر است ،و أبو یوسف و محمدگفته اند اگر ازدواج کند با کسی که ازدواج با او حرام است و آگاه به حرمت آن باشد در این مورد شبهه ای نیست و بر او حد جاری میشود اگر نزدیکی نموده باشد و اگر نمیدانسته حدی بر او نیست ؛ اما آنچه که درست است دیدگاه و نظر ابو حنیفه و زفر است و بر این دیدگاه نسفی و محبوبی و غیر از ایندو مشی نموده اند.
( اللباب فی شرح الكتاب للشیخ عبد الغنی الغنیمی الدمشقی المیدانی / كتاب الحدود / ج1 / ص540 / ط دار المعرفة )
پناه بر خدا این چه فقهی است ؟ این چه دین و آئین است تفاوت این دیدگاه با نظریات فروید کجاست؟!!!!!!!
4- امرأة لا تحل لك فهل یجوز نكاحها ؟
( (ومن تزوج امرأة لا یحل له نكاحها فوطئها لم یجب علیه الحد)، لشبهة العقد، قال الإسبیجانی: وهذا قول أبی حنیفة وزفر، وقال أبو یوسف ومحمد: إذا تزوج محرمة وعلم أنها حرام فلیس ذلك بشبهة وعلیه الحد إذا وطئ، وإن كان لا یعلم فلا حد علیه، والصحیح قول أبی حنیفة وزفر، وعلیه مشى النسفی والمحبوبی وغیرهما، تصحیح. )
أقول : أعوذ بالله ، أی فقه وأی دین هذا؟ إنه دین فروید الذی لا یعرف إلا الجنس !
5- محیی الدین نووی و ازدواج با محارم
(( فصل ) اگر کسی زنی را اجاره کرد تا با او زنا نماید و یا با محرمی از محارم خود ازدواج نمود و نزدیکی نمود در حالیکه آگاه به تحریم آن بود حد بر او واجب میشود چون عقد تاثیری در جواز نزدیکی ندارد پس وجود چنین عقدی با عدمش یکی است .
و اگر یکی از محارم خود را مالک شد و با آنها نزدیکی نمود اینجا دو قول است :
1- حد بر او واجب است چون ملک باعث جواز نزدیکی با محارم نمیشود در هیچ حال پس حد ساقط نیست.
2- حدی بر او واجب نمیشود ؛که قول صحیح همین است …
5- محیی الدین النووی ینقل لنا المزید
( ( فصل ) وإن استأجر امرأة لیزنی بها فزنى بها أو تزوج ذات رحم محرم فوطئها وهو یعتقد تحریمها وجب علیه الحد لانه لا تأثیر للعقد فی إباحة وطئها فكان وجوده كعدمه ، وإن ملك ذات رحم محرم ووطئها ففیه قولان ( أحدهما ) أنه یجب علیه الحد لان ملكه لا یبیح وطأها بحال فلم یسقط الحد ( والثانى ) أنه لا یجب علیه الحد ، وهو الصحیح … )
( المجموع – محیى الدین النووی / ج 20 / ص 20 / ط دار الفكر )
6- و هناك المزید !
( رجل تزوج امرأة ممن لا یحل له نكاحها فدخل بها لاحد علیه سواء كان عالما بذلك أوغیر عالم فی قول أبى حنیفة رحمه الله تعالى ولكنه یوجع عقوبة إذا كان عالما بذلك )
( المبسوط للسرخسی / ج 9 / ص 85 / ط دار المعرفة 1406 هـ )
6- بازهم ازدواج با محارم از دیگاه ابو حنیفه
( سرخسی در کتاب المبسوط مینویسد :
اگر مردی با زنی که از مخارم اوست ازدواج کند و نزدیکی با او نماید حدی بر او واجب نمیشود ! چه عالم به تحریم و محرمیت با شد و چه نباشد؛ طبق دیگاه ابو حنیفه ولکن تنبیه میشود اگر عالم باشد .!!!
( حدثنا سلیمان بن شعیب عن أبیه عن محمد عن أبی یوسف عن أبی حنیفة بذلك حدثنا فهد قال ثنا أبو نعیم قال سمعت سفیان یقول فی رجل تزوج محرم منه فدخل بها قال لا حد علیه )
( شرح معانی الآثار – أحمد بن محمد بن سلمة / ج 3 / ص 149 / ط دار الكتب العلمیة الثالثة 1996 )
در روایت بالا که در کتاب شرح معانی الاثار آمده است بعد از ذکر سند میگوید :
ابو نعیم گفت : شنیدم از سفیان که میگوید در باره مردی که با یکی از محارمش ازدواج نموده و نزدیکی هم کرده است ؛ سفیان گفت : حدی بر او نیست.
سوال !ابوحنیفه ای که برای مسلمانان چنین فتاوایی میدهد آیا راضی میشود که با خواهر و مادر خودش این کار را بکند؟؟؟!!
أقول : “هل یرضى أبوحنیفة هذا لأمه أو لأخته حین یجیز ذلك للمسلمین ! أی خسة وانحطاط هذا ؟! ولا تعلیق أكثر.”
_________________________________
7- حکم نکاح همسر پنجم یا خواهر زن
اکر کسی زن پنجم کرفت و یا با خواهر زن خود ازدواج کرد و نزدیکی هم نمود حدی بر او نیست طبق فتوای ابی حنیفه حتی اگر عالم به مساله هم باشد و فقط تعزیر میشود …
7- الخامسة أو أخت الزوجة طالهم عطش الوهابیة الجنسی أیضاً
( كذلك إذا نكح محارمه أو الخامسة أو اخت امرأته فوطئها لا حد علیه عند أبى حنیفة وان علم بالحرمة وعلیه التعزیر وعندهما والشافعی رحمهم الله تعالى علیه الحد والاصل عند أبى حنیفة علیه الرحمة ان النكاح إذا وجد من الاهل مضافا إلى محل قابل لمقاصد النكاح یمنع وجوب الحد سواء كان حلالا أو حراما وسواء كان التحریم مختلفا فیه أو مجمعا علیه وسواء ظن الحل فادعى الاشتباه أو علم بالحرمة والاصل عندهما ان النكاح إذا كان محرما على التأبید أو كان تحریمه مجمعا علیه یجب الحد وان لم یكن محرما على التأبید أو كان تحریمه مختلفا فیه لا یجب علیه )
( بدائع الصنائع لأبو بكر الكاشانی / ج 7 / ص 35 / ط مكتبة الحبیبیة )
8- نزدیکی با مرده ، مادر ، خواهر رضاعی
در کتاب شرح کبیر
مساله: و اگر کسی با مرده ای نزدیکی نمود ویا مادر و خواهر رضاعی را مالک شد و با آنها نزدیکی نمود آیا تعزیر میشود ؟!بر دو وجه است :
طبق یک دیدگاه اگر با مرده ای نزدیکی نمود حد بر او جاری میشود و این نظر اوزاعی میباشد زیرا وطی در فرج آدمی شبیه وطی زنده است و اینکه این عمل از گناهان بزرگ است …زیرا منجر به هتک حرمت میته شده است .
قول دوم این است که حدی بر او جاری نمیشود که قول حسن است ، ابوبکر (از فقهای اهل سنت) گفته است نظر من نیز همین است چون نزدیکی با مرده مثل نزدیکی نکردن است …و کسی به ان اشتهایی ندارد و نفس انسان از این عمل خود داری میکند پس نیازی به حکم شرع نیست تا از آن منع نماید.
و اما کسی مالک مادر و یا خواهر رضاعی خود شد و با آنها نزدیکی نمود ؛ از اصحاب ما قاضی گفته است که بر او حد جاری میشود چون فرجی است که در هیچ حالت حلال نمیشود پس با نزدیکی نمودن حد بر او واجب میشود مانند نزدیکی با پسر؛ اما عده ای از اصحاب ما گفته اند که حدی بر او و اجب نمیشود و این قول اصحاب رأی (ابوحنیفه)و شافعی است ….
8- الأخت من الرضاع !
( ( مسألة ) ( وان وطئ میتة أو ملك امة أو اخته من الرضاع فوطئها فهل یحد أو یعزر ؟ على وجهین ) إذا وطئ میتة فعلیه الحد فی أحد الوجهین وهو قول الاوزاعی لانه وطئ فی فرج آدمیة أشبه وطئ الحیة ولانه اعظم ذنبا واكثر اثما لانه انضم إلى فاحشته هتك حرمة المیتة ( الثانی ) لا حد علیه وهو قول الحسن ، قال ابو بكر وبهذا اقول لان الوطئ فی المیتة كلا وطئ لانه عوض مستهلك ولانها لا یشتهى مثلها وتعافها النفس فلا حاجة إلى تسرع ( شرع ) الزاجر عنها ، واما إذا ملك أمة ( أمه ) أو أخته من الرضاع فوطئها فذكر القاضی عن أصحابنا ان علیه الحد لانه فرج لا یستباح بحال فوجب الحد بالوطئ فیه كفرج الغلام وقال بعض أصحابنا لا حد فیه وهو قول اصحاب الرأی ، الشافعی لانه وطئ فی فرج مملوك له یملك المعاوضة عنه وأخذ صداقه فلم یجب الحد علیه كالوط فی الجاریة المشتركة …. )
( الشرح الكبیر لعبدالرحمن بن قدامه / ج 10 / ص 185 و186 / ط دار إحیاء الكتب العربیة )
-
نویسندهنوشته ها
شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.