جهاد فرض عین است

Home انجمن ها گفتگوی ازاد جهاد فرض عین است

این جستار شامل 0 پاسخ ، و دارای 0 کاربر است ، و آخرین بار توسط  ابومصعب سلفی در 10 سال، 1 ماه پیش بروز شده است.

در حال نمایش 15 نوشته (از کل 20)
  • نویسنده
    نوشته ها
  • #1412
    امروز، سرزمین اسلامی افغانستان توسط اتحاد صلیبی اشغال شده است. هیچ شک و شبه ای در این که جهاد بر مردم افغانستان فرض عین می باشد نیست، هیچ کس نمی تواند در مقابل این حکم شرعی به سفسطه بازی و جدل بپردازد. نه تنها بر مردم افغانستان ، بلکه بر مردمی که در همسایگی افغانستان زندگی نموده و بر تمام مسلمین جهان ، جهاد فرض عین است.

    تا زمانی که سرزمینهای اسلامی از وجود کفار پاک نشده و حکم الله در سرزمین خدا جاری نگشته است ، جهاد فرض عین باقی می ماند.

    آنچه مسلّم است این که عزّت و پیروزی امّت اسلامی به جز در سایه ی جهاد امکان ندارد. امروز نقطه ی اتّصال آسمان و زمین میادین جهاد و سنگرهای مبارزه بر علیه ی دشمنان دین و اسلام می باشد.

    کتاب حاضر فتوای شیخ شهید دکتر عبدالله عزام ( رحمه الله) مبنی برفرض عین بودن جهاد برمسلمین در زمان حاضر می باشد.
    این کتاب توسط وب سایت توحید و جهاد به فارسی برگردانده شده که میتوانید از لینک زیر دانلود کنید
    http://www.tawhed.org/index.php?w=com&sw=view_content&id=241

    #2836
    بله جهاد و قتال تقديريست كه از قبل خداوند متعال بر امت قرآن نوشته است و تا روزيكه خداوند خود اراده فرمايد مسلمين بايستى بر اين تقدير و واجب آماده باشند.

    قتال كفار اشغالگر و مشرکین نجس واجب است که فرزندان امت را به ذلت می کشانند و مال و ناموسشان را به بازی گرفته اند.
    انما المشرکون نجس …
    و نصارای صلیبی و همتایانشان نجس و پلیدند و بایستی کشورهای اسلامی از نجاست وجود آنان پاک گردد.

    #2867

    sadeq
    کاربر
    اقای سلفی! فکر کنم این سایت متعلق به همه اهل سنت باشد نه تنها اقایون سلفی! مثل سنی نیوز! جهاد بله اما در صف کی؟؟ ایا جهاد در صف خوارج قرن که خود مسبب وزمینه ساز امدن امیرکای وصلیبی به کشورهای اسلامی شدن با روح اسلام سازگاری دارد؟؟ اول از برادران خوارج خود یعنی طالبان بخواهید با ملتی که مسلمان است جهاد کرده و مجاهد بود مثل خوارج صدر اسلام رفتار نکنند تا ملت مسلمان هم بلاخره بفهمد صلیبی خوب است یا خوارج! چون ما فرقی بین صلیبی و خوارج نمی بینیم! مسلمان هر مردمی بین بدتر بد ترجیح میدهند! ملت افغانستان با کمونیسم و هسته نظام کمونیستی جهاد کرد شعار برادری بود چون هم دین در خطر بود هم مملکت! ما پیروز شدیم سئوال من از تو سلفی جان این است که جنگ گلبدین و طالب در برابر یک حکومتی که متشکل از مجاهدین و جهادگران بود چی بود؟؟ اگر ان حکومت که در استقلالش با همه ضعفایش جای شکی نیست خوارچ گونه در برابرش صف ارای نمی شد ما امروز دچار چنین مصیبتی نمی شدیم! من نمی دانم جناب چند سالته؟ ما که در ان زمان جهاد کردیم بر ضد همین امریکا شعار دادیم برای به وجود اوردن یک حکومت اسلامی طرح امریکایی رو خنثی کردیم اما بخاطرگناه فارسی زبان بودن و از قومی غیر پشتون بودن مورد همه بی مهری و فاشیسم قومی قرار گرفتیم!.و….. اما حالا این ملت در برابر صلیبی به چه انگیزه ی قیام کند؟ خون بدهد؟
    اینکه ملاعمر وبن لادن پیروز شوند؟ خوارج که اسلام نیستند بناراین این جنگ نه بین اسلام ومسحیت است و نه غرب وشرق! این جنگ بین دو جنایتکار تاریخ یعنی خوارج و غرب است! نه اون از اسلام نمایندگی میکند ونه این از مسیحت. جهاد وقتی برض است که اسلام وسرزمینهای اسلامی در خطر نابودی باشند ولی فضل خدا نه اسلام در خطر است ونه سرزمینهای اسلامی در خطرند! چون دوران استعمار و اشغالگری گذشته! امروز اسلام خود غرب را فتح کرده! وقتی رئیس جمهور کشوری مثل المان می پذیرد اسلام هم جز جامعه غرب است!
    یعنی اسلام دروازه اروچارا فتح کرده! اماسرعت این فتح راچه کسی سد شد و مانع ایجاد کرد اعمال خوارجی رفیقت بن لادن بود و توطئه صهیونیسم! چون صهیونیسم دریافته بود که یک قرن بعد غرب یعنی اسلام!! و با همکاری انسانهای احمقی مثل خوارج طرحی را ریختند که ذهنیت جوامع غربی رو در برابر دین اسلام بسیج کنند چون پیش از11 سپتامبر ما در غرب ضدیت با اسلام مثل امروز نمی دیدیم! این از برکت بن لادن خوارجی امروز ما با حمله غرب و دشمنی جوامع مسیحی و.. با مسلمانان هستیم! در کجای اسلام امده وقتی توان نطامی
    نداری با هواپیما به خانه دشمنی که مقتدر است حمله کن؟ اگر اینطور است چرا پیامبر به روم و فارس انروز عوض مکه حمله نکرد؟ اما بر عکس حضرت عمر کرد! این درس و متد سلف ما چه پیامی را به ما میدهد؟ ما که نتیجه اعمال خوارج قرن 21 را هم دیدیم!
    #2868

    sadeq
    کاربر
    کتاب حاضر فتوای شیخ شهید دکتر عبدالله عزام ( رحمه الله) مبنی برفرض عین بودن جهاد برمسلمین در زمان حاضر می باشد.
    =============================
    ای برادر خوارجی! از کدام عبد الله عزام صحبت میکنی؟؟ از همون که بن لادن ترورش کرد؟ بعد از چندی برادرش مسعود را هم با همون روش ترور کرد؟؟ من کتابی از همین عبدالله عزام رح دارم که مسعود را در صف صحابه قرار میدهد اما شما با همین مسعودی که عبدالله عزام چنان صفتش میکند چی کردید؟؟ گلبدین چه کرد؟ چه گفت؟ علمای سعودی وال سعود چه کردن؟ انروز که از پشت غرب به ما خنجر میزد واز پیش رهبر تو بن لادن و ملاعمر وگلبدین
    ا نروز تو کجا بودی؟؟ ای بی خبر! به خدا سوگند اگر عبدالله عزام هم زنده بود شما به سخنش گوش نمی دادید همانطور که علمای ال سعود و.. به او ندادن.
    #2871
    بله بازى بن لادن از طرف همين سازمانهاى غربى طرح شد تا نمايش حمله و اشغال كشورهاى اسلامى بهتر جلوه داشته باشد!
    گلبدین حکمتیار از همون ابتدای اذیت و آزارش حالت تهوع برام درست می کرد!
    نامرد به حکومتی که خودش قسمتی از اون بود حمله کرد بعدش هم رفت با ” عبدالرشید دوستم “دوست شد درحالیکه اولش مثل بچه ها سر او نق می زد که : آی ربانی تو چرا به اینها راه می دی و محل می زاری!!؟
    مرده شور سیاست ببرن که به قول بابام: پدر و مادر نداره !!
    #2884

    sadeq
    کاربر
    اسامه نشست بزرگی را به اشتراک سران چند کشوری القاعده درخانه اش درقندهار ترتیب داد. محمد هاتف و ابوحفص”کبیر” از مهره های درشت شبکه القاعده نیز حضور داشتند. اسامه در جمع حضار، از وضع دشوار القاعده در قلمرو طالبان سخن راند و ضرورت همکاری اساسی با طالبان را در امر درهم کوبیدن “جبهه مقاومت” به فرماندهی احمدشاه مسعود مطرح کرد. به زودی روشن شد که هدف اصلی این نشست، جو سازی علنی درمیان فرماندهان و فعالان القاعده به منظور حذف فزیکی احمدشاه مسعود بود.

    جلسه قندهار در پایان فیصله کرد که “ابوحانی” یکی دیگر از سران القاعده که با استاد سیاف درافغانستان از گذشته رابطه نزدیک داشت، طرح ترور مسعود را تهیه کرده و در محضر رهبر القاعده نهایی سازد. ابوحانی ظاهرا دربوسنیا ازدواج کرده و درهمان جا زندگی داشت. وی ریش سرخ رنگ و صورتی خال دار داشت واز زمره فعالان عملیاتی القاعده به شمار می رفت. ابوحانی که خود نویسنده مستعد بود، در زمان جهاد، مدیر مسئول مجله عربی زبان البنیان المرصوص ارگان نشراتی اتحاد اسلامی به رهبری استاد عبدالرب رسول سیاف در پشاور بود.او در چچین، سومالیا وتاجکستان نیز جنگیده بود.

    ابوحانی برای اجرای مصوبه جلسه القاعده از بوسنیا وارد قندهار و کابل شد. مانع اصلی بر سر اجرای برنامه ترور مسعود، روند پیچیده قانع کردن فعالانی بود که باید برای اجرای عملیات انتحاری آماده می شدند. طالبان در آوان مقابله با مسعود، قصد ازمیان بردن او را نداشتند. تا حالا نیز مدارکی در خصوص دست داشتن صریح مقامات طالبان درترور مسعود در دست نیست. اگر چنین نیتی در کار بود، طالبان به آسانی قادر بودند که مسعود را در جریان مذاکره در شهرستان میدان شهردرسال 1374، بازداشت و یا نابود کنند. سازمان القاعده با درک این نکته که مسعود همچون دیوار استواری در رخنه به سوی آسیای میانه و افغانستان در برابر برنامه “جهانی” القاعده قرار گرفته است، ظاهراَ از مدت ها پیش، تلاش هایی را آغاز کرده بود تا روحیه فعالان خود را برای حذف مسعود از صحنه جنگ، تغییر بدهد؛ اما این تلاش ها هنوز نتیجه دلخواه به بار نیاورده بود.

    اعضای القاعده دست کم می دانستند که مسعود یک فرمانده مسلمان است و قتل فرمانده مسلمان جایزنیست. مسأله ترور مسعود از نخستین حملات گسترده طالبان والقاعده در خطوط نبرد”شمالی” درزمستان سال 1375 خورشیدی باردیگر به عنوان یک امر کلیدی مطرح شده بود. در حملات نوبتی هزاران طالب و جنگجویان عرب بر مواضع مسعود در شهرک های قره باغ و بگرام و نواحی وسیع کوهدامن، تقریبا تمامی طلایه داران یا «خط شکنان» به سوی پنجشیر کشته شده و یا به دام افتاده بودند.

    نتیجه گیری سران القاعده و طالبان این بود که پروژه اشغال سراسر افغانستان در موجودیت مسعود، عملی نخواهد شد؛ مگر این که احمد شاه مسعود از صحنه خارج ساخته شود. مانع دیگر درامر تعمیل برنامه القاعده آن بود که در وصیت نامه عبدالله عزام، مؤسس سازمان القاعده با صراحت ذکر شده است که اعضای القاعده باید به رهبران جهاد افغانستان، فرماندهان ارشد آنان به خصوص احمد شاه مسعود، احترام داشته باشند!

    #2885

    sadeq
    کاربر
    دکتر عبدالله عزام در ابتدا مخالف احمدشاه مسعود بود اما وقتی به پنجشیر- پایگاه مسعود- سفر کرد و از نزدیک با مسعود آشنا شد، تغییر عقیده داد و به خدا سوگند خورد که مسعود بزرگ تر از ناپلئون است که زمانی کمر به فتح سرزمین روسیه بسته بود اما شکست خورده بود. منظور دکترعزام آن بود که مسعود امپراطوری شوروی را بر لبه پرتگاه شکست رسانیده است که زمانی همین امپراطوری، ناپلئون را مغلوب کرده بود. دکتر عزام در24 نوامبر سال 1989همراه با دو فرزندش در پشاور به هنگام ورود به مسجد براثر انفجار بم از پا درآمد. براساس اسناد سازمان سیا، عزام بنیان گذار سازمان حماس فلطسین نیز بود. بدین ترتیب خیلی احتمال دارد که اسرائیلی ها درعقب ترور وی قرار داشتند. گروهی بدین باورند که ممکن است حکمتیار و بن لادن در قتل وی دست داشتند اما سازمان سیا احتمال می دهد که بن لادن درقتل وی دست نداشت؛ زیرا “وی تا هنوز آبدیده و بی رحم نشده بود

    رهبران القاعده در جلسه قندهار به وصیت دکترعبدالله عزام التزام چندانی نشان ندادند و برای ایجاد یک بهانه قوی و تولید عصبیت در ذهن مجریان ترور تلاش های شان را دو برابر کردند. در نشست های قبلی طالبان و القاعده، دست کم در باره بازداشت احمد شاه مسعود توافق حاصل شده بود.

    در مرحله نخست، درطرح القاعده، بازداشت مسعود بیش بینی شده بود. به همین منظور ابوعلی یکی از کادر های القاعده که درزمان جهاد با انور”دنگر” فرمانده جمیعت اسلامی درقره باغ کابل ( که به تازه گی به طالبان پیوسته بود) مأمور اجرای این برنامه شد. براساس طرح ابوعلی، نیروهای انوردنگردر خطوط مقدم نبرد درشمالی، براساس یک سازش قبلی، باید صف طالبان را ترک کرده و به نیروهای تحت فرمان مسعود تسلیم می شدند و دریک عمل مشترک ناگهانی، مسعود را به دام می افگندند و یا به زندگی اش خاتمه می دادند.

    پیش بینی القاعده چنین بود که بعد از تسلیمی افراد دنگر، روحیه رزمی نیروهای مسعود بالا می رفت و احساس قدرتمندی برای شان دست می داد و به زودی به سوی کابل یورش می بردند. برای نیروهای خط اول طالبان دستور داده شده بود که در صورت یورش قوت های مشترک مسعود و انور دنگر به سوی گردنه های اطراف پایتخت، عقب نشینی کنند و مهاجمان را فرصت دهند که به کابل نزدیک شوند. پیش بینی ابوعلی آن بود که مسعود ازین فتح بزرگ و غیرمنتظره به هیجان می آید و به زودی برای دیداراز صحنه های جنگ در خطوط مقدم می شتابد که به زودی از سوی نیروهای انور دنگر بازداشت شده به کابل انتقال داده می شد و یا در بدترین حالت به قتل رسانیده می شد.

    #2886

    sadeq
    کاربر
    بر بنیاد طرح القاعده نخست تصمیم گرفته شد که خانواده های رزمندگان خط اول تحت فرمان انور”دنگر” که به طور ساخته گی به نیروهای مسعود ملحق می شدند، درکابل و قندهار اسکان داده شوند. هدف ازین اقدام، تأمین مصئونیت خانواده ها و اطمینان خاطر جنگجویان خوانده شده بود، اما این اقدام در واقع مقابله احتمالی با تفنگدارانی بود که احتمال می رفت دریک موقعیت متغییر، واقعا با مسعود متحد شوندو درجهت خلاف نقشه طالبان والقاعده عمل کنند. انتقال خانواده ها نوعی اسارت غیررسمی آنان به شمار می رفت. اما فرد رابط میان طالبان و مسعود به زودی اطلاع داد که شبکه مسعود ازین طرح آگاه شده است!

    یکی از سران القاعده با لحنی صریح به ملاعمر می گوید:

    این راز از سوی افراد شما فاش شده است. این شخص بدون شک با مسعود رابطه نزدیک دارد!

    ملاربانی رئیس شورای رهبری طالبان درکابل درجلسه القاعده و طالبان حضور داشته است و نتیجه گیری احتمالی این بود که ملا ربانی ازین راز پرده برداشته است. آنان به یاد می آوردند که ملاربانی درجریان مذاکره مسعود با سران طالبان درمیدان شهر در سال 1373 نیز حضور داشت. واقعیت این است که مسعود با تکیه بر حضور ملاربانی حاضر شده بود برای مذاکره با سران طالبان با دست خالی به میدان شهر برود. شرح بیشتر این قضیه را درکتاب” مسعود درنبرد استخباراتی” نوشته همین نویسنده می توانید دنبال کنید.

    القاعده همچنان درکمین فرصت بود تا برای از بین بردن مسعود، ازحوادث بهره برداری کند. تبلیغات القاعده به منظور مخدوش کردن اعتبار جهادی و اسلامی احمد شاه مسعود از سال ها قبل درسراسر جهان اسلام ادامه یافته بود.

    همزمان با افزایش تنش ها در افغانستان، زمین لرزه مرگباری در شهرک رستاق ولایت تخار، جان هزاران تن را گرفت و آبادی های زیادی را ویران کرد. دولت اسلامی به رهبری پروفیسور برهان الدین ربانی که با طالبان درچندین جبهه می جنگید، از تأمین خواروبار و سرپناه برای هزاران تن از زلزله زده گان عاجز بود. مترجم افغانی الاصل القاعده می گوید:

    شماری از کشور ها به آسیب دیده های زمین لرزه شهرستان رستاق کمک های اضطراری بشردوستانه ارسال کردند. به سازمان القاعده گزارش رسید که دولت اسرائیل نیز محموله های امدادی را از طریق خاک تاجکستان به رستاق فرستاده است و سرپرستی ارسال کاروان های امدادی اسرائیل به ولایت تخار به دوش سفیر آن کشور در دوشنبه پایتخت تاجکستان بوده است. کشف خبر ارسال محموله های امدادی اسرائیل وپذیرش آن از سوی حکومت آقای ربانی به القاعده فرصت فراهم کرد که این مسأله را در یک عملیات بمباران تبلیغاتی برای پیروان خویش در سراسر جهان تسری بخشد. القاعده همچنان درتبلیغات خویش پیوسته شایع می کرد که دولت اسلامی به رهبری آقای ربانی از سران اسرائیل تقاضا کرده است که درزمینه رابطه دولت اسلامی با ایالات متحده امریکا، به آنان یاری برساند. مطبوعات پاکستان براساس هدایات سازمان استخباراتی آن کشور نیز با نشر اخبار وعکس های احمد شاه مسعود و پروفیسور برهان الدین ربانی درین تبلیغات از قبل سازماندهی شده، شرکت جستند. تا کنون فرد و یا افراد رابط که به گفته مترجم القاعده از سوی حکومت اسلامی با اسرائیل در ارتباط بوده است، معرفی نشده و هیچ مدرکی نیز درین زمینه فاش نشده است.

    #2887

    sadeq
    کاربر
    با انتشار این شایعات در واقع تبر القاعده دربرخورد با دولت اسلامی به ویژه برضد احمد شاه مسعود دسته پیدا کرده بود. از لابه لای عملیات تبلیغاتی القاعده که عمدتا ازطریق پخش اوراق تبلیغاتی و پیام های ویدیویی انجام می گرفت، به مخاطبان این طور تلقین می شد که احمد شاه مسعود با جهان اسلام به مقابله برخاسته است و حاضرشده است که حتی از اسرائیل- دشمن سوگند خورده مسلمانان- کمک دریافت کند.
    انگیزه آفرینی القاعده بر ضد مسعود به مراحل نهایی خود نزدیک می شد. چون آغاز حرکت به یک رشته تحولات دیگر نیز وابسته بود، فضا آفرینی و تربیت افراد برای اجرای عمل انتحاری هرچند به معنای پایان پروژه حساب نمی شد؛ اما پروسه تقرب به این هدف متوقف نشده بود. دکترابوحانی مجری این پروژه اکنون به قندهار احضار شده بود.

    القاعده مدت ها پیش در باره ترور احمدشاه مسعود پژوهش هایی انجام داده بود. اینک دو تن از تروریستان حرفه ای به نام های جعلی محمد کریم توزانی و محمد قاسم بقالی که ظاهراَ اهل مراکش معرفی شده اند، آماده انجام عملیات انتحاری برضد مسعود بودند. درحقیقت امر، اسم اصلی کریم توزانی، عبدالستار دهمن و نام قاسم بقالی، السویر بود. القاعده پاسپورت های بلژیکی برای آنان تهیه کرده و شناسنامه های خبرنگاری از نام سازمان « المرصدالاعلامی الاسلامی» نیز دراختیارآن ها قرار داده شده بود. خلیل الرحمن سکرتر اول سفارت پاکستان در لندن در پاسپورت های آنان، ویزای «ملتی پل» پاکستان را صادر کرده بود. هردو خبرنگار نامه ای را درجیب داشتند که از طرف «یاسرالتوفیق السدی» یاسرالتوفیق السدی یک پناهنده مصری در انگلستان است. وی درسال های دهه شصت خورشیدی بعد از ترور انورالسادات رئیس جمهور سابق مصر مظنون واقع شد و به لندن گریخت. مرکز اسلامی را که وی درلندن تأسیس کرده است، تحت پوشش سازمان استخبارات انگلیس است.مدیر مرکز اسلامی المرصد الاعلامی الاسلامی به آدرس استاد عبدالرب رسول سیاف تحریر شده بود.

    این دو خبرنگار (طوری که بعداَ فاش شد) درهیچ یک ازمراکز خبری سابقه کاری نداشتند.

    ترجمان افغانی الاصل القاعده شرح می دهد:

    سازمان القاعده در ولایت قندهار نهاد آموزشی – تبلیغاتی “مکتب الاعلام” را تأسیس کرده بود. چاپ و نشر اوراق و جزوه های تبلیغاتی و مجله ها به زبان عربی یکی از وظایف کلیدی این مرکزبه شمار می رفت. محصولات این مرکز به تمامی شبکه های وابسته به القاعده در سراسر دنیا به طور منظم ارسال می شد. این مرکز دارای دستگاه های الکترونیک چاپ ونشر به خصوص ابزار های کمپیوتری بود. لوازم و قطعات دستگاه های کمپیوتری در آن سال ها در افغانستان بسیار محدود بود و قطعات ضروری آن با استفاده از هواپیما های کوچک سازمان ملل متحد که درهر هفته میان اسلام آباد- کابل و قندهار در رفت و آمد بودند، از بازار های پاکستان تأمین می شد. لوازم تحریر و قطعات مورد نیاز دستگاه های کمپیوتری نیز هر چهارشنبه به قندهار منتقل می گشت.

    #2888

    sadeq
    کاربر
    در یک چهارشنبه سال 2000 هواپیمای ملل متحد در قندهار به زمین نشست اما مأموران مکتب الاعلام از میدان هوایی دست خالی برگشتند و اطلاع دادند که محموله های مورد نیاز کمپیوتر های این مرکز از اسلام آباد ارسال نشده است. دفتر القاعده درقندهار با مرکز خویش در پاکستان تماس برقرار کرد تا علت نرسیدن ابزارهای موردنیاز را جویا شود. دفتر القاعده در پاکستان توضیح داد که وسایل مورد نیاز از طریق دفتر کویته مرکز ایالت بلوچستان از طریق زمین به قندهار ارسال خواهد شد.

    یک هفته بعد، موتری از راه رسید که محموله هایی به شکل کارتن را از کویته انتقال داده بود.

    ترجمان به نقل از مسئول مکتب الاعلام ادامه می دهد:

    دستور دادم که کارتن ها و بسته های ارسالی را در انبار( گدام) جا به جا کنند. قرار شد روز شنبه محموله ها را باز کنند. شب در خانه ابوحفص صغیر( اهل موریتانیا) مهمان بودم. وقتی غذای شب را صرف کردیم، فرد ناشناسی که چهره اش بیشتر به افغان ها شبیه بود، وارد اتاق شد و بیخ گوش ابوحفص چیز هایی گفت. ابوحفص رو به من کرد وپرسید:

    چیزی هایی از کویته برای شما رسیده است؟

    جواب دادم: آری چند بسته و کارتن رسیده است.

    ابوحفص به همان فرد شبیه افغان اشاره کرد:

    یک کارتن مواد رسیده، مربوط این هاست!

    شاید مهمانی من درخانه ابوحفص، ازقبل سازمان دهی شده بود. فردا، دونفر، یکی نسبتا چاق و دیگری ریش دار به اتفاق یک کودک، سوار بر یک موتر نوع سراچه موتر هایی است که واگن کوچکی درعقب خود دارد. در شهرکابل و دیگر شهرهای افغانستان اکثراَ ازین نوع موترها به حیث تاکسی استفاده می شود.برای گرفتن بسته خویش به انبار آمدند. وقتی وارد انبار شدیم، یکی ازآنان به یک کارتن اشاره کرد:

    این بسته از ما است!

    اگر چه کارتن متعلق به آن ها چندان سنگین نبود، به شکل ویژه و با دقت بسته بندی شده و بر چهار اطراف آن چسب زده شده بود. من گفتم:

    باید کارتن ها را باز کنیم… زیرا احتمال دارد این کارتن مال مکتب الاعلام باشد و شما سرگردان شوید! یکی از آنان کارتن را گشود. مشاهده کردم که یک کمره فیلم برداری مستعمل درمیان کاک های سفید رنگ با احتیاط جا به جا شده بود و چیز دیگری که توجه مرا جلب کند درکارتن وجود نداشت. تعجب کردم که این کمره کهنه چه ارزشی دارد که با چنین وسواس و دقت درین کارتن جا گرفته و به قندهار فرستاده شده است!؟

    #2889

    sadeq
    کاربر
    ازآنان سوال کردم:

    این کمره کهنه چرا درین کارتن با احتیاط جا داده شده است؟

    آن دو نفر نا خود آگاه با یکدیگر نگاه های معنا داری مبادله کردند؛ اما پرسش مرا بی جواب گذاشته و پی کار خود رفتند.

    ترجمان سخنان خود را این گونه پی می گیرد:

    من ازین جریان از زبان مسئول مکتب الاعلام مطلع شده بودم. چند روز بعد، همان دو مرد ناشناس که کمره را از انبار مکتب الاعلام تحویل گرفته بودند، نزد من آمدند. یکی ازآنان گفت:

    می خواهیم با مولوی عبدالوکیل متوکل مصاحبه انجام دهیم؛ از شما انتظار داریم که وظیفه ترجمه سوال ها و جواب ها را برعهده بگیرید!

    با آنان به سوی دفتر مولوی متوکل به راه افتادیم. درمیان اتاق، کمره را از میان یک بکس بیرون کردند و روی پایه گذاشتند. با توجه به توضیحات مسئول مکتب الاعلام، دقیقا نتیجه گرفتم که این همان کمره ای بود که درمیان یک کارتن از کویته ارسال شده و به آنان تحویل داده شده بود.

    پرسش های آنان دربرابر مولوی متوکل، غیرماهرانه، بدون جاذبه، تکراری و بی اهمیت بود. خبرنگاران معروف و بی شمار، ماه ها درتماس می بودند تا فرصت مصاحبه با متوکل به آنان مساعد شود. همچنان سوال هایی که معمولا برای آقای متوکل مطرح می شد، بسیار قوی، کنجکاوانه، عمیق و با اهمیت می بود؛ اما پرسش های این دو مرد عرب، به حد کافی سطحی نگرانه، گنگ و فاقد اطلاعات لازم بود.

    با خود گفتم:

    چه سوال های مزخرفی!

    در پایان مصاحبه مولوی متوکل از من خواهش کرد تا از خبرنگاران عرب یک نوار کاپی مصاحبه اش را بگیرم و برایش ارسال کنم. مردان عرب، با سکوت و بی اعتنایی، کاپی نوار مصاحبه متوکل را دراختیار من نگذاشتند.

    چند روز بعد، مقامات طالبان به من هدایت دادند که این دو خبرنگار عرب می خواهند به کابل پرواز کنند. شما آن ها را تا میدان هوایی قندهار همرایی کنید. به مهمان خانه القاعده رفتم. چهره های ارشد القاعده مانند سیف العدل، ابوحفص کبیر، ابوحفص صغیر، سلیمان ابوغیث و دیگر مقامات بلند پایه درآن جا حضور داشتند. تعجب کردم و این سخن از ذهنم پرید:

    این دو خبرنگار این قدر مهم اند که سران القاعده همه برای خداحافظی با آنان حاضر شده اند؟

    هریک از سران القاعده به هنگام خداحافظی، آن دو نفر را به آغوش می کشیدند.

    با دو خبرنگار به سواری موتر به سوی میدان هوایی قندهار به راه افتادیم. ابوهانی نیز در موتر حضور داشت. موتر حامل ما در چند قدمی ایستگاه بازرسی (پاتک) در داخل شهر از سوی نفرات طالبان توقف داده شد. یک طالب سرش را به کمی به پائین خم کرد و با اشاره به مهمانان عرب پرسید:

    این ها چرا ریش ندارند؟

    پاسخ دادم:

    مهمان هستند!

    طالب سوال کرد:

    مهمان کی اند… از کجا آمده اند؟

    گفتم:

    مهمان مولوی صاحب متوکل هستند!

    طالب مصرانه سوال قبلی خود را تکرار کرد:

    گفتم چرا این ها ریش ندارند؟

    یک لحظه تصمیم گرفتم به زبان پشتو با طالب ها حل مطلب کنم تا سخت گیری شان در برابر مهمانان کمتر شود؛ اما حس کردم که شاید این کار من برعصبانیت آنان بیافزاید. سرانجام طالب گفت:

    کافرها همه رفقا و مهمانان مولوی متوکل هستند… بروید!

    در ترمینال میدان هوایی که هیچ فرد بدون ریش به چشم نمی خورد، ظاهر شدن دو جوان ریش تراشیده، توجه همه را به خود جلب کرده بود. مهمانان به افراد مؤظف در میدان هوایی قندهار تحویل داده شدند.

    #2890
    دقیقا میدونم خبیث که همه اینها رو خودت نوشتی و بعد از تحقیق به دست اوردی و هیچ کدوم رو کپی نکردی.شما بهتر برسی به امثال خباثت های ملک عبدالله یا اخوان المفسدین.ببینیم استاد سجودی چه میکنند اگر نظرات را حفظ نکردند اون وقت لعنت الله علی الکاذبین.اما اگر ما خوارج هستیم شما کی هستید؟.علی و پیروانش؟.ایا علی دنبال قوانین یهود و نصاری بود یا دنبال دموکراسی؟.(گزیده ای از سخنان شیخ عمر عبدالرحمن فک الله).اما خطاب به شما خبیث های یهودی مسلک
    به طواغیت در هر زمان و هر مکان…..

    به طواغیتی چون حکام و امراء و قیصرها و کسری ها و فرعون ها و پادشاهان…..

    به پرده داران و علمای گمراه کننده شان……

    به طرفدارانشان و ارتش و پلیس و دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی و سربازانشان……

    به تمامی اینان…… می گوییم:

    (إِنَّا بُرَاء مِنكُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ): ما از شما و از چيزهائي كه بغير از خدا مي‌پرستيد ، بيزار و گريزانيم.

    بیزاریم از قوانین و مناهج و مقررات و مبانی ملعونتان……

    بیزاریم از حکومت ها و محکمه ها و شعارها و رسانه های متعفنتان ……

    (كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ): به شما کفرمی ورزیم ، و دشمنانگي و كينه‌توزي هميشگي ميان ما و شما پديدار آمده است ، تا زماني كه به خداي يگانه ايمان مي‌آوريد و او را به يگانگي مي‌پرستيد.
    شیخ ابو محمد المقدسی

    امه الله ابراهیم شما هم کم تر از اونی هستی که بخوام وقتم رو برای تهمت ها و توهین ها و اراجیفتون هدر بدم

    #2901

    sadeq
    کاربر
    خب برادر هم دین من! اقای مصعب! درست فرمودی! ما اگر حضرت علی نیستیم ولی سرنوشت ما مشابه حضرت علی رض و زمانی
    حتی امام حسین رض بوده! در جبهه باغیان و سرکشان و انانی ملیشه رو بهانه قرار دادن گلبدین قرار داشت!
    و در جبهه نهروانطالبان! طالبانی که از درون حکومت خارج شدن! مثل خیلی از کسانی که حتی بیعت هم کرده بودن! پس اگر در کل بررسی کنی چندان دور از شباهت هم نیست!! اما خبیث رو از طرز گفتار و رفتارش میتوان شناخت!! شما تکفیر مسلمانان را خوارج به ارث برده اید و ترور وادم کشی بین مسلمانان را از حسن صبا رهبر فرقه ضاله اسماعیلیه برایتان میراث رسیده!! تاریخ اسلام پر است فرقه های ضاله مثل القایده! شما ایات حق ومبارکه قران را مثل خوارج تلاوت میکنید اما مرام ونیت بدی از ان دارید. قران برای شما ابزاری است برای تکفیرهایتان!
    زیاد خودتو عصبی نکن و مثل شیعه هم زیاد لعن ونفرین نفرست! برای یهود افتخاری از این بالاتر نیست که در میان امت اسلامی خدمت گذاران بی مزدی مثل شما دارد! اری شما که اباعث بدنامی و ناکامی جهاد یک ملت شدید و زمینه ساز
    تحاجم غرب به کشور ماشما بودید وهستید و شما هستید که باز مانع وحدت گروهای مسلمان هستید! همون عبد الله عزام شهید هم اخوانی بود! بله یادم است وقتی طالبان جلال اباد وکابل را گرفتن با کتب سید قطب و نویسندگان مسلمان سنی چه کردن!! اقای نادان احمدشاه مسعود کجا اخوانی بود؟؟ همین مسعود بود که از شما سلفیها در کنر حمایت کرد
    و جنگ گلبدین رو با دوستان شما محکوم ساخت! ما امت اسلامی رو پیکری واحد میدانیم و دموکراسی خواستن ما معنیش تحمل و پذیرش عقیده تو هم است ما دموکراسی رو با ارزشهای دینی واسلامیان میخواهیم نه ارزشهای لیبرالیسم! ارزشهای اسلامی یعنی حکومت قانون الله در یک جامعه اسلامی باانتخاب مردم نه یک سلطان مستبد وخود رای!
    شما که به عدالت باور وایمانی ندارید! شما اسلام استبدادی و اهنی در درون یک جامعه اسلامی میخواهید بر پا کنید که در ان ختی مرده بخاطر نداشتن ریش باید شلاق بخورد! برادر این اسلام است که کامل است نه سلفی گری و حنفی گری و مالکی گری وشیعه گری و…. اینها فهمهای تو از ان مجموعه کامل به نام اسلام است! و در این فهمها اسلام خوارجی حسن صبای و ابن سبای و یزدی و… هم وجود دارد! مهم این است کی نمایندگی از هفهم درست تر از کتاب وسنت وسیرت دارد. و این ممکن نیست مگر در یک حکومن منتخب اسلامی که مردم تعیین کنند کی بهتر از دین وارزشهای دینی انها نمایندگی میکند.
    #2902

    sadeq
    کاربر
    بیزاریم از حکومت ها و محکمه ها و شعارها و رسانه های متعفنتان ……

    (كَفَرْنَا بِكُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ): به شما کفرمی ورزیم ، و دشمنانگي و كينه‌توزي هميشگي ميان ما و شما پديدار آمده است ، تا زماني كه به خداي يگانه ايمان مي‌آوريد و او را به يگانگي مي‌پرستيد.
    شیخ ابو محمد المقدسی

    امه الله ابراهیم شما هم کم تر از اونی هستی که بخوام وقتم رو برای تهمت ها و توهین ها و اراجیفتون هدر بدم
    ===========================
    اینها میخواهند مردم رو به اسلام دعوت کنند!!!
    ما به الله کتابهایش رسولانش معادش ملایکش و بعثتش ایمان اوردیم ولی به مذهب تو ایمان نداریم! بله به راهی که تو انتخاب کردی ایمان نداریم! و این راه رو همان راه خوارج وحسن صبا میدانیم. ان یهودی که تو از ان دم میزنی در فلسطین است نه افغانستان وان صلیبی که در کشور ما امده از نتیجه اعمال تو ویاران تو است! شما بیایید در چهلوی ما قرار بگییرید دست از ادم کشی بردارید الله ورسولش را میان خود حکم قرار دهیم اگر امریکای وصلیب در افغانستان باقی ماند ما به تو وبه الله تعهد میدهیم که ما پیشتر از تو قیام میکنیم! ما که به شما اصلا اعتمادی نداریم! شما نه تعهدتان وفادارید و نه به گپتان و و نه عملتان نشان میدهد! مگر میشود به خوارج اعتماد کرد؟؟
    شما طرز صحبت بلد نیستی چون اکثر لشکریان شما اوباش کشورهای عربی و جرس فروشان اروپا است! برای پاک شدن از گناهان کبیره به جبهه ای جنگ و ترور رفته اند!بیا بهت نشان میدهم کاذب کی است.

    #2903

    sadeq
    کاربر
    اینم عکس عبدالله عزام رح با مسعود گذاشتم تا کاذبین رسوا شوند.
در حال نمایش 15 نوشته (از کل 20)

شما برای پاسخ به این جستار باید وارد تارنما شوید.